مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
برنامه آموزشی
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
249-272
مطالعه حاضر با استفاده از روش پژوهش ترکیبی کتاب جدید زبان انگلیسی پایه سوم دوره اول متوسطه (prospect 3) را بررسی کرده است. در این پژوهش، 83 معلم زبان انگلیسی پرسش نامه پنجاه سؤالی در مقیاس لیکرت را تکمیل و ده نفر در مصاحبه ای نیمه ساختاریافته شرکت کردند. هم چنین، 470 دانش آموز پایه نهم به پرسش نامه چهل سؤالی پاسخ دادند. پایایی پرسش نامه ها نیز براساس شاخص بارتلت و KMO محاسبه شد و هم چنین آزمون بارتلت نیز برای هردو معنادار گزارش شد. داده های به دست آمده ازطریق دو آمار توصیفی جداگانه بررسی شدند تا میزان رضایت این دو گروه از جنبه های مختلف کتاب به دست آید. هم چنین، به منظور یافتن پیش بین قوی از تحلیل کتاب در پرسش نامه معلمان و دانش آموزان دو آزمون رگرسیون جداگانه برای هر پرسش نامه انجام گرفت و نتایج آن ها نشان دادند که برای پرسش نامه معلمان مؤلفه مهارت ها و برای پرسش نامه دانش آموزان مؤلفه تمرین ها و فعالیت ها پیش بین های قوی تری اند. بنابراین، می توان گفت که درنظرداشتن موارد یادشده به معلمان و کارشناسان این امکان را می دهد که نقد علمی بهتری از کتاب ها و مواد آموزشی کنند و این توانایی را به معلمان می دهد که هنگام تنظیم طرح درس به همه هدف ها و معیارهای آموزشی توجه کنند.
مقایسه تطبیقی نظام آموزشی مقطع دکتری پرستاری در دانشگاه های ایران و ییل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانشگاه ها نقش مهمی در توسعه اجتماعی و تولید دانش دارند. تولید نیروی کار واجد شرایط جهت تولید دانش عمدتا از طریق برنامه های دکترا در دانشگاه ها صورت می گیرد. فارغ التحصیلان دکتری پرستاری به عنوان عامل پیشبرد علم پرستاری، مشاوران حرفه و آموزش دهنده محققان آینده پرستاری هستند. برنامه های درسی در ایفای بهتر این وظایف نقش دارند؛ لذا، شناخت نقاط قوت و ضعف برنامه آموزشی کشورمان ضروری به نظر می ر سد؛ بنابراین هدف از این مطالعه مقایسه تطبیقی دوره دکتری پرستاری در ایران با دانشگاه ییل بود. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تطبیقی است که در سال 1397 انجام شد. پس از دریافت برنامه درسی دوره دکتری ایران و دانشگاه ییل از سایت های معتبر مرتبط مقایسه با استفاده از الگوی Beredy انجام شد. این الگو از روش های مطالعات تطبیقی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را شامل می شود. یافته ها: علیرغم برخی شباهت ها در نحوه پذیرش، توجه به خدمت عادلانه و تساوی حقوق، جامعه محور بودن حرفه پرستاری، بیان صلاحیت ها، تفاوت هایی نیز در برگزاری سمینارهایی در راستای پایان نامه، بالینی بودن اعضا هیات علمی، داشتن برنامه عملیاتی، بسترسازی جهت تحقق رسالت و چشم انداز، دارا بودن دوره Doctor of Nursing Practice ، واحدهای درسی بین دانشکده ییل و ایران دیده شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که برنامه آموزشی دکتری پرستاری با اعمال تغییراتی در نحوه پذیرش، استراتژی اجرایی آموزشی، تدوین برنامه عملیاتی و واحدهای درسی باید گام هایی در تحقق رسالت، چشم انداز و در نهایت رشد و تعالی سیستم آموزش پرستاری بردارد
طراحی برنامه آموزش مفاهیم ریاضی مبتنی بر رایانه به منظور بهبود ادراک دیداری فضایی دانش آموزان و مقایسه ی اثربخشی آن با روش آموزش سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
1 - 18
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی برنامه آموزش مفاهیم ریاضی مبتنی بر رایانه به منظور بهبود ادراک دیداری فضایی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی و مقایسه اثربخشی آن با روش آموزش سنتی بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در دبستان های دولتی دوره اول ابتدایی منطقه پانزده شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بوده است. حجم نمونه این پژوهش شامل 45 نفر است که به روش نمونه گیری هدفمند انجام گرفت که در این میان 15 دانش آموز در گروه آزمایش برنامه آموزشی رایانه ای،15 دانش آموز در گروه آزمایش به روش سنتی و 15 دانش آموز در گروه کنترل جای گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از آزمون کولموگروف – اسمیرنف و شاپیروویلک، تی مستقل و کواریانس استفاده شده است. ابزار پژوهش شامل آزمون ادراک دیداری فضایی فراستیگ با سطح پایایی 69/0 و برنامه آموزشی رایانه ای با سطح پایایی 71/0 بوده است. مقایسه میانگین های تعدیل شده نمرات ادراک دیداری- فضایی گروه آزمایش با کنترل اختلاف نمره 93/22 نمره ای را نشان می دهد که در سطح 001/0 معنی دار می باشد. با جمع بندی این نتایج می توان بیان نمود که آموزش از طریق برنامه آموزشی مفاهیم ریاضی مبتنی بر رایانه بر بهبود ادراک دیداری - فضایی دانش آموزان موثر بوده است. مقایسه میانگین های تعدیل شده نمرات ادراک دیداری- فضایی گروه های سنتی با برنامه آموزشی اختلاف نمره 130/11 نمره ای را نشان می دهد که در سطح 001/0 معنی دار می باشد. این تفاوت ها به شکلی است که همواره میانگین گروه برنامه آموزشی رایانه ای بیشتر از گروه سنتی است.
بررسی و تحلیل تاریخی وضعیت برنامه های آموزشی از حیث مهارت افزایی دانشجویان رشته علوم اجتماعی و اشتغال دانش آموختگان آن در مقاطع گوناگون تحصیلی از آغاز تا سال1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
133-157
حوزه های تخصصی:
واکاوی برنامه آموزشی هر رشته علمی به ویژه از حیث بررسی رابطه علم و مهارت در آن از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله با رویکردی تاریخی-انتقادی به واکاوی برنامه های آموزشی رشته علوم اجتماعی و ارزیابی نسبت بین تحصیل، مهارت افزایی و اشتغال دانش آموختگان این رشته پرداخته شده است. چارچوب نظری با بهره گیری از رویکردهای الگوی اسکایرو (2008)، رویکرد فیلسوفان تعلیم و تربیت معاصر در ارتباط با نسبت علم و مهارت و همچنین نظریه آموزشی بلوم (2009) تدوین گردیده است. روش مطالعه، تاریخ نگاری انتقادی بوده و گردآوری داده ها با ترکیبی از دو روش اسنادی و مصاحبه عمقی صورت گرفته است. یافته های پژوهش با روش کیفی تحلیل ساختاری و تفسیری تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد برنامه های آموزشی رشته های علوم اجتماعی در ایران فاقد استانداردهای پیشرفته بوده و در محتوای آن، نسبت مناسب و متعادلی میان دانش نظری و مهارت عملی وجود ندارد. از دیگر نتایج، وجود شکاف عمیق میان بخش عرضه دانش آموختگان یعنی نهاد دانشگاه و بخش تقاضای آنان یعنی نهاد اقتصاد (بازار کار) است و تناسبی در آن مشاهده نمی گردد.
ارزشیابی دوره های کاردانی آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴۲
161 - 186
حوزه های تخصصی:
برای ارزشیابی ابعاد مختلف برنامه کاردانی آموزش فنی و حرفه ایِ وزارت آموزش و پرورش، و پاسخ به سئوال هایی در خصوص جایگاه قانونی، ساختار سازمانی، برنامه ها و محتوای درسی، نیروی انسانی، فضای آموزشی، امکانات و تجهیزات آموزشکده های فنی و حرفه ای، پایگاه اجتماعی اقتصادی و ویژگی های شناختی و عاطفی دانشجویان و دانش آموختگان و نیز وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان آموزشکده های فنی و حرفه ای، تعداد 2300 نفر از دانشجویان، 793 نفر از فارغ التحصیلان 39 رشته تحصیلی، 500 نفر از مدرسان و 121 نفر از مدیران آموزشکده های فنی و حرفه ای کشور به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه های محقق ساخته، مصاحبه و فرم های اطلاعاتی جمع آوری شد. برای پردازش و تحلیل داده های کمّی از شاخص های آماری (درصد فراوانی و نسبت) و برای تحلیل اطلاعات کیفی از شیوه های ناظر بر مطالعات کیفی (طبقه بندی، تلخیص، ترکیب) استفاده شد. مهم ترین یافته های پژوهش به شرح زیر خلاصه شده است: شواهد به دست آمده بر وجود ابهام ها و تعارض های متعدد در باره فلسفه، اهداف، سیاست های کلان، راهبردها و جایگاه قانونی دوره های کاردانی آموزش فنی و حرفه ای، دلالت دارند. تفکیک برنامه ریزی و اجرای دوره پنج ساله به صورت یک دوره سه ساله و سپس دوه دو ساله کاردانی، پیوستگی و انسجام عملی برنامه های آموزش فنی و حرفه ای را با مانع بزرگی مواجه ساخته است. کمّیت و کیفیت منابع انسانی، امکانات کالبدی و فضای آموزشی آموزشکده ها رضایت بخش نیست. ویژگی های شناختی و عاطفی اغلب دانشجویان و فارغ التحصیلان با انتظارات رشته تحصیلی آنها هماهنگ نیست. وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان آموزشکده ها مناسب ارزیابی نمی شود. بیکاری حدود 28درصد افرادی که به امید اشتغال زودتر و بهتر به آموزشکده ها روی آورده اند از وجود مسئله ای جدّی حکایت می کند. در مجموع، با توجه به یافته های این تحقیق، پیشنهادهایی برای تجدیدنظر در برنامه های کاردانی آموزش فنی و حرفه ای ارائه شد.
تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی بود. روش شناسی: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال شهرتهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری در دسترس بود. انتخاب نمونه از میان تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 در ماه های مهر و آبان 1396 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی والدینی (PSAM) دومکا بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 و نرم افزار spss بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر افزایش خودکارآمدی والدینی تاثیر معناداری داشت(001/0>P). مقدار اتای محاسبه شده نشان داد که 23 درصد از تغییرات خودکارآمدی والدینی مربوط به عامل آموزش بود. نتیجه گیری: برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی موثر می باشد.
آسیب شناسی برنامه نوین آموزش زبان انگلیسی در نظام رسمی از منظر متخصصان برنامه درسی: چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزشی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامه درسی ملی، شاهد عملیاتی شدن برنامه آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بوده ایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتاب های نونگاشت همراه بوده، تفاوت هایی اساسی با برنامه سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همه کتاب های دوره اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه جدید، در این مقاله، با بهره جویی از چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزش زبان، به نحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزه برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی درباره این برنامه پرداخته شده است. یافته ها مبین آن است که برنامه جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستی هایی در بخش هایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و به ویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آن ها می تواند این برنامه را با چالش هایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافته های پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعف های بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
مقایسه تطبیقی دوره دکترای تخصصی پرستاری در ایران و دانشکده پرستاری اوکلند درامریکا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دکتری پرستاری بالاترین مقطع آموزشی در پرستاری است، از این رو نقش تعیین کننده ای در صلاحیت های دانش آموختگان و در نتیجه رشد حرفه ای پرستاری و سطح سلامت جامعه خواهد داشت. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تطبیقی نظام آموزشی دوره دکتری پرستاری درایران و دانشکده پرستاری دانشگاه اوکلند انجام شده است روش: مطالعه تطبیقی حاضر از نظر روش شناختی، توصیفی –تحلیلی بوده که در سال 1399، با جستجو در سامانه ی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در ایران و دانشکده پرستاری دانشگاه اوکلند انجام شد، برای مقایسه تطبیقی از الگوی ( Beredy ) در چهارمرحله؛ توصیف، ،تفسیر، همجوار ی و مقایسه استفاده شد . یافته ها: دو دانشگاه با داشتن شباهتهایی، از حیث اهداف، چشم انداز، برنامه ی درسی و نحوه اجرای برنامه ها تفاوت هایی با هم دارند. این تفاوتها شامل شرایط پذیرش دانشجو،کیفیت ارائه دروس، ارزیابی دانشجویان و نقشهای مورد انتظار از دانش آموخته است. نقش های دانش اموختگان در دانشکده پرستاری دانشگاه اوکلند بر توانایی ارائه مراقبت جهانی و بین فرهنگی تاکید داشته ولی در ایران بر نقش های آموزشی و پژوهشی دانش آموختگان توجه بیشتری می شود. نتیجه گیری : جهت توسعه توانمندی های آموزشی، پژوهشی ، بالینی و رهبری در دانشجویان دکتری پرستاری در ایران، ایجاد فرصتهای آموزش مجازی، ایجاد نگرش فراملی به مقوله سلامت، ایجاد توانمندیهای جذب گرانت از مراکز تحقیقاتی داخل و خارج از کشور، توسعه مراکز اعتبار سنجی و ارزشیابی تحصیلی دوره ی دکترای پرستاری و جذب دانشجویان دکترا در مراکز تحقیقات بالینی توصیه می شود. واژگان کلیدی: مطالعه تطبیقی، برنامه آموزشی، دوره دکتری پرستاری، دانشگاه ایران، دانشکده پرستاری دانشگاه اوکلند
رابطه دانش اقتصاد با دانش تاریخ در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکست تخصص گرائی افراطی و ظهور خلاءهای بزرگ در مرز دانش های همجوار، مطالعات بین رشته ای را گریزناپذیر ساخته است. تاریخ در زمره آن دسته از رشته های دانشگاهی است که از ظرفیت های بالای میان رشته ای با سایر رشته های علوم انسانی برخوردار است. از همین رو، می توان پیوند عمیقی میان رشته تاریخ با علم اقتصاد از نظر موضوعی، معرفتی و روشی برقرار کرد. تا چند دهه پس از تأسیس رشته تاریخ هیچ درسی با رویکرد علم اقتصاد به درون برنامه های آموزشی رشته تاریخ راه نیافت. بنابراین، مساله این است که تعاملات دانش تاریخ با علم اقتصاد در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ از ابتدا تا کنون چگونه نگریسته شده و این تعامل در گذر زمان چگونه تحول یافته و چه عواملی در شکل دادن به آن مؤثر بوده است؟ نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد نسبت دانش تاریخ و علم اقتصاد را از حیث کاربست مفاهیم و مباحث خاص علم اقتصاد در سرفصل های برنامه آموزشی رشته تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با سنجش و تحلیل بسامد این مفاهیم، جنبه ای از این تعامل را نشان دهد. نتیجه این تحقیق گویای آن است که جایگاه علم اقتصاد در روند برنامه ریزی آموزشی رشته ی تاریخ به ویژه پس از استقلالش از جغرافیا تا امروز در پی هر بازنگری همواره روندی رو به رشد یافته است. هرچند در فضای پس از انقلاب و متأثر از آموزه های انقلاب فرهنگی این پیوند کاهش یافت اما در آخرین بازنگری که در سال 1375 صورت گرفت حجم درس های هم پیوند با دانش اقتصاد و کاربرد واژگان و مفاهیم آن افزایش چشمگیری یافت.
مکاتب فکری حاکم بر آموزش در ایران معاصر و تأثیر آن بر خلاقیت
هر انسانی از ابتدای زندگی خویش در حال آموزش است. بخشی از این آموزش به واسطه نظام آموزشی حاکم بر جامعه، اکتساب یا رشد می یابد که در ایران به ترتیب شامل: مهد کودک ها و پیش دبستانی ها، ابتدایی ها، دبیرستان های متوسطه اول و متوسطه دوم و در نهایت دانشگاه ها می باشد. اینکه بهزیستی و آموزش و پرورش چه تدابیری برای شیوه آموزش محصلین در نظر گرفته، بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا دانش آموزان مانند بذر گل های یک باغ هستند که اگر به درستی به آن ها رسیدگی نشود، حاصل، باغ گلی پژمرده است. باید توجه نمود که این کودکان امروز هستند که جامعه فردا را می سازند؛ لذا باید آن ها را از پایه به درستی تربیت نمود. پژوهش پیش رو با هدف بررسی آموزش در ایران معاصر و تأثیر آن بر خلاقیت انجام شده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع کاربردی و کیفی است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات شامل مدارک، مقالات و کتب مرتبط با حیطه موضوع مورد مطالعه و همچنین مصاحبه بوده است. ابتدا مطالعات و نظریات پیشین، مورد مطالعه قرار گرفته است و پس از آن به تحلیل آموزش در ایران معاصر پرداخته شده است تا جایگاه توجه به موضوع خلاقیت و درس های مرتبط با آن که سبب ایجاد اثر هنری و پرورش هنرمند می شود، بررسی شود. نتایج نشان داده اند که فلسفه حاکم بر آموزش در ایران معاصر، در برخی از دوره های تحصیلی تنها پراگماتیسم یا عمل گرایی و در برخی دیگر، تنها ایده آلیسم یا آرمان گرایی است و به منظور آموزش صحیح به فرد باید به هر دو مکتب فکری توجه گردد.
تدوین برنامه آموزش غلبه بر نابهنجاری های اخلاقی مبتنی بر آرای غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مؤثر در روابط بین فردی، رفتارهای غیراخلاقی است. این رفتارها نه تنها به روابط اجتماعی افراد آسیب وارد می کنند، بلکه روان و ذهن فرد را نیز درگیر خود می سازند. این پژوهش، تلاش دارد برای کاهش این گونه رفتارها، برنامه ای آموزشی پیشنهاد داده شود. این برنامه مبتنی بر آثار و دیدگاه یکی از علمای اخلاق اسلامی به نام ابوحامد محمد غزالی است. از نظر علمای اخلاق، دقت، ژرف اندیشی و توجه به رویکرد مداخله در مسئله نابهنجاری های اخلاقی از سوی این دانشمند قرن پنجم هجری، امری قابل دفاع و دارای اهمیت است. در نهایت، برنامه آموزشی غلبه بر نابهنجاری های اخلاقی مبتنی بر آرای غزالی، در شانزده جلسه تدوین شد. در این جلسات سعی می شود با توجه به اصول و راهبردهای طراحی آموزشی، مقابله با نابهنجاری های اخلاقی در سه گام آگاهی بخشی، برانگیختگی هیجانی و اجتناب، آموزش داده شود. انتظار می رود این برنامه در کاهش رفتارهای غیراخلاقی مؤثر باشد.
اثربخشی برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
163 - 182
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم سطح شهر کامیاران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ابتدا یک مدرسه و سپس 60 نفر از دانش آموزان آن مدرسه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا دو جلسه آموزشی برای معلمان دانش آموزان گروه آزمایش برگزار شد. سپس دانش آموزان گروه آزمایش 9 جلسه70 دقیقه ای تحت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی قرار گرفتند. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری(Dehghanizadeh & Huseinchari , 2013) و اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(Fredericks, Blumenfeld & Paris , 2004) را تکمیل کردند. همچنین از معدل کارنامه های ماهانه آبان، آذر و دی سال تحصیلی 97-96 به عنوان نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات هر سه متغیر وابسته عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی اثربخش بوده است.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تاب آوری تحصیلی در تعلل ورزی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
233 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تاب آوری تحصیلی در تعلل ورزی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ابتدا یک مدرسه و سپس 60 نفر از دانش آموزان آن مدرسه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای برنامه مبتنی بر تاب آوری تحصیلیآموزش داده شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سواری را تکمیل کردند. همچنین از معدل کارنامه های ماهانه اسفند، فروردین و اردیبهشت سال تحصیلی 97-96 به عنوان نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته بررسی شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات متغیر تعلل ورزی تحصیلی و عملکرد تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین،برنامه آموزشی مبتنی بر تاب آوری تحصیلی در تعلل ورزی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان ایوان بودند که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه مبتنی بر اشتیاق تحصیلی آموزش داده شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامهرفتار خودشکن کانینگام را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته بررسی شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات متغیر رفتارهای خودشکن تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین،برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی برای نوجوانان در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئولیت پذیری اجتماعی در نوجوانان با بسیاری از رفتارهای مثبت و منفی اجتماعی مرتبط است. این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی برای نوجوانان دارای گرایش به رفتار پرخطر با توجه به مؤلفه های مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش دلفی و جامعه آن روان شناسان و جامعه شناسانی بودند که در حوزه نوجوانی، آسیب ها و مسائل اجتماعی آن فعالیت می کنند. نمونه پژوهش 10 نفر بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. با دو پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی بررسی شد. برای تعیین میزان اتفاق نظر میان اعضای شرکت کننده در روش دلفی از ضریب هماهنگی کندال استفاده شد. سپس برای بررسی روایی محتوایی برنامه تهیه شده براساس این مؤلفه ها از نسبت روایی محتوایی لاوشه استفاده شد. نتایج دو مرحله پرسشنامه در روش دلفی، مؤلفه های مدنی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی را مشخص کرد. همچنین یافته ها بیانگر آن است که مقدار ضریب کندال برای همه مؤلفه ها 22/0 است و سطح معناداری برای ضریب هماهنگی کندال نیز 05/0 است که به معنای وجود توافق معنادار بین شرکت کنندگان در روش دلفی است. شاخص نسبت محتوایی (CVR) برای برنامه آموزشی بیشتر از مقدار قابل قبول براساس روش لاوشه به دست آمد؛ بنابراین برنامه آموزشی مسئولیت پذیری اجتماعی دربرگیرنده مؤلفه های مدنی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، سیاسی و اقتصادی برای مسئولیت پذیری اجتماعی است و از روایی محتوایی قابل قبولی برخوردار است.
بررسی چالش های نهادینه سازی مفهوم پایداری و پیشرفت پایدار در آموزش دانشگاهی رشته مهندسی عمران و مدیریت پروژه در کشورهای انگلستان و ایتالیا و ارایه چارچوبی برای لحاظ در سرفصل آموزشی مرتبط در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
55 - 62
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأسیس رشته مهندسی مدیریت پروژه در کشور از سوی نگارنده، این مقاله بر چگونگی طراحی برنامه آموزشی درسی و مسایل مهم جهت لحاظ در برنامه درسی رشته دانشگاهی مهندسی عمران و مدیریت پروژه تمرکز می کند و هدف آن ارتقای سطح دانش آموختگانی است که نه تنها از نیاز به پیشرفت پایدار آگاه نیستند، بلکه آرمان های سازمان های صنعتی، افراد حرفه ای و ذینفعان دانشگاهی را، پیرو این امر نیز برآورده نمی کنند. این مقاله از نوع پژوهش کاربردی و مبتنی بر مطالعه موردی مستخرج از یافته های پژوهشی بوده است. برای دستیابی به این هدف، مروری برای تعیین حوزه های اصلی موردبررسی در پیشرفت پایدار و مفهوم پایداری جهت لحاظ در برنامه ریزی درسی و سرفصل درس صورت 'گرفته و توجه ویژه ای به نقش مهندسی عمران و مدیریت پروژه شده است. داده های اولیه با استفاده از بررسی مقالات مهم و مدارک معتبر به طور ویژه بر روی مطالعات در خصوص دو مطالعه موردی، یکی در مورد برنامه مهندسی عمران و مدیریت پروژه در دانشگاه شمال شرق انگلستان و دیگری در بخش مرکزی ایتالیا که در این زمینه موفق بوده اند، جمع آوری شده است. نتایج مبتنی بر این روش تحقیق منجر به طراحی جدولی با مؤلفه های اساسی جهت لحاظ در سرفصل برنامه ریزی درسی رشته مهندسی عمران و مدیریت پروژه در کشور شده است که در نوع خود کاربردی و مشتمل بر یک چارچوب پیشنهادی در 9 حوزه و 75 مقوله برای لحاظ در برنامه آموزشی رشته های مذکور به عنوان خروجی این پژوهش می باشد.
تبیین نقش سرگروه های معلمان درکیفیت اجرای برنامه های آموزشی دوره ابتدایی: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش سرگروه های معلمان در فرایند اجرای برنامه های آموزشی مدارس دوره ابتدایی بوده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی با روش تحلیل مضمون بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند 13 نفر از سرگروه های معلمان شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختارمندی تا اشباع کامل داده ها صورت گرفت. جهت اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش خود بازبینی و دریافت بازخورد از پاسخ دهندگان استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، فرایند 3 مرحله ای ترکیبی متشکل از روش کینگ و هاروکس (2010)، براون وکلارک (2006) و آتراید- استرلینگ (2001) مورد استفاده قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد که در شبکه مضامین، مفهوم استراتژیست آموزش مضمون فراگیری است که جایگاه سرگروه های معلمان را با 5 مضمون سازمان دهنده(مدیریت دانش معلمی، همیاران کانونی، تدریس پژوهی، حرفه پروری و برنامه سازی) و 30 مضمون پایه تشریح می کند.
بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی بر ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ضرب آهنگ شناختی کند، برای توصیف نوع خاصی از اختلال توجه، تمرکز حواس و کُندی در پردازش اطلاعات به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه کارکردهای اجرایی و بررسی تأثیر آن بر عملکرد دانش آموزان دارای این اختلال انجام شده است. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. بسته آموزشی طراحی شده شامل 14 جلسه بود که در آن 4 مهارت (حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و آموزش توجه) آموزش داده می شد، جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان 8 تا 10 ساله تبریزی بودند که از بین آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند و پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (SCT) به وسیله والدین هر دو گروه تکمیل شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به مدت چهارده جلسه آموزش شدند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اطلاعات به دست آمده نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمون در نمرات متغیر پس آزمون ضرب آهنگ شناختی کند (SCT) بعد از تعدیل تأثیر نمره پیش آزمون می باشد (P<01). نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقای کارکردهای اجرایی می توان نشانه های اختلال ضرب آهنگ شناختی کند را کاهش داد.
اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
209 - 232
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم دوره متوسطه اول در نواحی شهری سنندج تشکیل دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که 60 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند، به دانش آموزان گروه آزمایش 11 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی ارائه شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی و افزایش معنادار نمرات سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری، می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. بنابراین برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باید مسئولیت پذیری تحصیلی آنها را مد نظر قرار داد.
دستیابی به راهکارهای بهبود شرایط آموزشی کارشناسی ارشد هنر تصویرگری با قیاس بین برنامه آموزشی دانشگاه تهران و آکادمی هنر سانفرانسیسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیان اهمیت آموزش و نقش به کارگیری تصویر در موفقیت آن، همین بس که بسیاری از مطالب علمی، فرهنگی و تبلیغاتی، از طریق تصاویر در کنار متن منتقل میشوند و در این صورت، به یادماندنی خواهند بود؛ اما آموختن چگونگی خلق تصاویری تأثیرگذار بر مخاطبینِ دارای سلیقه ای خاص، اهمیت ویژه دارد. مهم تر این که پیشرفت فناوری و پیدایش ابزارهای اجرایی جدید، روش های نوین آموزشی را می طلبد که در برخی مؤسسات آموزش عالی دنیا به کار گرفته می شوند؛ و مطالعه این روش ها جهت انطباق پذیری با هنر و فرهنگ ایرانی می تواند زمینه ساز نتایجی مفید و کارآمد باشد. در پژوهش پیش رو مسئله اصلی، قیاس بین دانشگاه سانفرانسیسکو و دانشگاه تهران می باشد، زیرا به نظر می رسد برنامه ریزی و ارائه واحدهای درسی دانشگاه سانفرانسیسکو موردبازنگری قرار گرفته و مطابق با پیشرفت های تکنولوژیکی است اما برنامه آموزشی و ارائه واحدهای درسی دانشگاه تهران که طبق مصوب دویست و هشتمین جلسه شورای عالی برنامه ریزی مورخ 96/9/18 تدوین شده، همچنان درحال اجراست. هدف از مقایسه دو سیستم آموزشی این است که نتایج به دست آمده در روند اصلاح و به روزرسانی برنامه آموزشی رشته تصویرگری در دانشگاه های ایران مفید واقع شود و نیز، دستیابی به راهکارهای بهبود شرایط آموزشی رشته تصویرگری، توسط فرایند تحصیل و اصلاح و الحاق واحدهای درسی همسو با پیشرفت های روز دنیا تحقق یابد. این تحقیق کاربردی، با روش توصیفی- تحلیلی و نمونه پژوهی به بررسی دروس و روش آموزش هنر تصویرگری در مقطع کارشناسی ارشد، در آکادمی هنر سانفرانسیسکو- آمریکا و تطبیق آن با این رشته در دانشگاه تهران می پردازد تا نقاط ضعف و قوت هریک آشکار گردد. گردآوری مطالب به صورت کتابخانهای و اسنادی انجام شده است. نتیجه این پژوهش درعین نمایانگری جنبه های قوت هر نظام آموزشی، حاکی از ضرورت افزایش واحدهای طراحی تخصصی و نیز تصویرگری دیجیتال است؛ تا ضمن حفظ جنبه های قوت در کیفیت فعلی، فرایند آموزش و یادگیری ارتقا یابد. همین طور توجه به آخرین یافته های علوم شناختی و یادگیری در تهیه و تنظیم مواد کمک آموزشی هنرها نقش تعیین کننده ای دارد.