مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
شبکه های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ابعاد مدیریت راهبردی مصرف رسانه ای در بین شبکه های اجتماعی پرکاربرد در ایران شامل آپارات است. روش شناسی: روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخه پیمایشی (تحلیلی) محسوب می شود. جامعه آماری در این تحقیق، مدیران و کارشناسان شبکه اجتماعی آپارات و خبرگان و کارشناسان مدیریت رسانه هستند که نمونه آماری براساس روش نمونه در دسترس (گلوله برفی) انتخاب شدند به همین منظور، در مرحله اول با استفاده از مطالعه ای که در زمینه کیفی و مصاحبه انجام شد، مصاحبه ها با شش نفر از خبرگان رسانه آپارات صورت گرفت و در نهایت مؤلفه های تأثیرگذار بر مصرف رسانه ای شبکه های داخلی پرکاربرد در ایران استخراج گردید و با روش کدگذاری این عوامل فهرست شدند. سپس، با استفاده از روش ماتریس SWOT عوامل داخلی و خارجی و نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی و دسته بندی شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در بخش نقاط قوت مهمترین مؤلفه ها شامل 1. افزایش تعداد مخاطبان جدید داخلی و خارجی، 2. دسته بندی مطلوب و چینش مؤثر مطالب، 3. ایمن سازی و افزایش امنیت اطلاعات؛ مهمترین مؤلفه های نقاط ضعف شامل 1. ضعف در برقراری ارتباط با کاربران از طریق سایر ابزارها، 2. پایین بودن میزان مشارکت در لایک، اشتراک گذاری، دایرکت، ذخیره کردن، کامنت و … در هر اشتراک پست های آپارت، 3. ضعف در تولید محتوای مناسب، مهمترین مؤلفه های فرصت ها شامل 1. توجه بیشتر افکار عمومی به شبکه.های اجتماعی، 2. در دسترس بودن شبکه های اجتماعی در بین آحاد جامعه، 3. اپیدمی کرونا و گرایش جامعه به استفاده از فضای مجازی برای امورات روزمره و مهمترین مؤلفه های تهدیدات شامل 1. افزایش رقابت پذیری در بین پلتفرم های چندرسانه ای، 2. ضعف در روزآمدسازی قوانین و مقررات دولتی در زمینه شبکه های اجتماعی، 3. عدم واردات فناوری های به روز در زمینه شبکه های اجتماعی می شود. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که رسانه های اجتماعی نقش برجسته ای در هدایت، راهبری، تهییج، ترغیب و... آحاد جامعه و کاربران به سمت موضوعات و رویدادهای مختلف اجتماعی دارند.
ترسیم نقشه تولیدات علمی کاربرد شبکه های اجتماعی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در پایگاه اطلاعاتی وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ترسیم نقشه علمی و تحلیل خوشه ای پژوهش های منتشر شده در حوزه پژوهش های کاربرد شبکه های اجتماعی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی با استفاده از مدارک نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی استنادی وب آو ساینس است. روش شناسی: این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا و با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام شد. جامعه آماری، 307 اثر منتشر شده در حوزه شبکه های اجتماعی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی است که در بازه زمانی 2016 تا 2020 در سایت وب آو ساینس نمایه شده اند. ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار اکسل و نرم افزارهای علم سنجی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کلیدواژه رسانه های اجتماعی، کتابخانه های دانشگاهی، شبکه اجتماعی و تحلیل شبکه های اجتماعی بالاترین فراوانی را دارند. همچنین یافته ها نشان داد حوزه موضوعی شبکه های اجتماعی شامل ۹ خوشه است که اصلی ترین خوشه مربوط به خوشه دوم بوده که عمدتاً به رسانه های اجتماعی مربوط می شود و از ۱۲ کلیدواژه تشکیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که شبکه های اجتماعی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی در سال 2018 نقش و جایگاه ویژه ای داشته است. تعداد آثار این حوزه که در سال 2020 به مراتب کمتر از سال های قبل از خود بوده و تعداد آثار منتشر شده در این سال روند نزولی داشته است. با توجه به تحقیقات انجام شده در خصوص شبکه های اجتماعی و جنبه های مختلف آن پژوهش های متعددی صورت گرفته و همه ابعاد آن بررسی شده است. اما بررسی تحقیقات این حوزه با تأکید بر جنبه های مد نظر در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی صورت نگرفته بود و پژوهش حاضر می تواند پژوهشگران را با تحقیقات صورت گرفته آشنا ساخته و آنها را برای انجام پژوهش های کاربردی در راستای پر کردن خلأ های موجود راهنمایی کند.
اثربخشی مداخله آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر کیفیت زندگی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش سنجش اثربخشی آموزش سواد سلامت بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری مبتنی بر شبکه های اجتماعی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت یک پژوهش نیمه آزمایشی بوده و به صورت پیش آزمون پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش، از میان بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری در کل کشور پس از سنجش کیفیت زندگی ایشان با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، 80 نفر از میان بازنشستگانی که امتیاز کیفیت زندگی ضعیفی داشتند در دو گروه آزمون و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمون به مدت 3 ماه و در 24 جلسه تحت برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی واتس اپ و تلگرام، طراحی شده بر اساس الگوی طراحی منظم آموزشی جیمز براون قرار گرفتند. پس از آن مجدداً کیفیت زندگی هر دو گروه بررسی و مقایسه شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 23 و از آمارهای توصیفی و استنباطی و از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، آزمون t، همچنین آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی باعث تغییر در گروه آزمون شده است و این بدان معناست که برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه اجتماعی بر کیفیت زندگی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش و اثربخشی دوره آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی برای بازنشستگان، مدیران و برنامه ریزان حوزه سلامت کشور می توانند با برنامه ریزی های بلندمدت با بهره گیری از شبکه های اجتماعی، شبکه گسترده و یکپارچه ای در کل کشور برای ارتقای سطح سواد سلامت بازنشستگان ایجاد نمایند.
بازنمایی تصویر مقصد ایران در شبکه های اجتماعی مورد مطالعه: وبسایت اختصاصی گردشگری تریپ ادوایزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
70 - 96
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به سرعت در حال تطبیق خود با شرایط جدید و رشد تکنولوژی های آنلاین و هوشمند است. از آنجا که محتوای تولیدشده توسط کاربران (گردشگران) داده های درخوری درباره تصویر مقصد نزد گردشگران ارائه می هد، هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت تصویر مقصد ایران در رسانه اجتماعی اختصاصی گردشگری TripAdvisor بود. این وبسایت یکی از پرمخاطب ترین پلتفرم های آنلاین گردشگری است که محتوای تولیدشده توسط کاربر در آن منتشر می شود. روش تحقیق تحلیل محتوای کمّی اتخاذ شد. به منظور پوشش نظرات متفاوت کاربران، دو بخش مهم از این وبسایت یعنی Things to do و Iran Travel Forum در بازه زمانی سه ساله 2019 تا ابتدای 2022 به عنوان جامعه آماری مد نظر قرار گرفت. نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای و تصادفی به کار رفت. کدگذاری توسط کدگذاران بر پایه کدنامه تدوین شده انجام شد. محتوای شبکه اجتماعی تریپ ادوایزر در سه بُعد شناختی، احساسی و رفتاری تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که بیشترین دغدغه گردشگران خارجی بالقوه درباره امور زیرساختی ایران، به ویژه حمل و نقل، ویزا، تبادل ارز و بعضاً خدمات تجاری میزبانی است. نشانه هایی از اطلاع رسانی ناکافی، عدم دسترسی به اطلاعات به روز و جامع به صورت آنلاین، تناقض در اطلاعات موجود و ناپایداری رویه ها در زمینه صدور ویزا و خدمات حمل ونقل در این محتواها نیز به چشم می خورد. اگرچه میراث ملموس و جاذبه های تاریخی و فرهنگی ایران از سوی کاربران بسیار جذاب به نظر رسیده، پیوند این جاذبه ها با جاذبه ای انسانی و اجتماعی جامعه میزبان معاصر، شگفتی و جذابیت مضاعفی برای گردشگران به ارمغان آورده بود. این یافته ها می تواند به برنامه ریزی بازاریابی مقصد ایران توسط سازمان ملی مدیریت مقصد (وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) و بخش خصوصی صنعت میزبانی ایران کمک کند.
ارائه مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
87 - 103
حوزه های تخصصی:
محیط نوآورانه شبکه های اجتماعی به عنوان یک بستر ایده آل برای دسترسی مسافران به اطلاعات سفر است و از سوی دیگر به عنوان یک کانال توزیع مهم فرصت های بسیاری برای آژانس های مسافرتی آنلاین فراهم آورده و فرایند برندسازی آنها را تسهیل و تقویت میکند. این پژوهش با هدف ارائه مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفت. پژوهش از بعد هدف، اکتشافی و از نظر رویکرد، کیفی و استفهامی است. تحلیل داده ها براساس کدگذاری های باز، انتخابی و نظری انجام شد و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مدیران ارشد آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری و اساتید آگاه به گردشگری و برندسازی دیجیتال، شرکت کنندگان پژوهش بودند. ترکیبی از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری به اجرای مصاحبه با 13نفر به عنوان نمونه، منجر شد. براساس یافته ها، مدل برندسازی آژانس های اینترنتی خدمات گردشگری در شبکه های اجتماعی شامل 7مقوله چالش ها و موانع، شرایط محیطی، بسترهای سازمانی، منابع و امکانات، پدیده محوری برندسازی در شبکه های اجتماعی، مکانیزم ها و اقدامات و پیامدها می گردد که هر مقوله از مفاهیم و کدهای مشخص تشکیل شده است. با استفاده از الگوی پیشنهادی، آژانس ها می توانند پیش از ایجاد و خلق برند خود، موانع و عوامل آسیب ساز را مدنظر قرار داده و با در نظرگرفتن بسترهای محیطی و سازمانی، منابع و امکانات لازم و مکانیزم ها، با دیدی وسیع تر و نگرشی برندمحور نسبت به ایجاد، توسعه و پایداری برندهای خود در شبکه های اجتماعی اقدام نمایند.
شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی؛ کارکردهای سازنده و کژکارکردها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر بیشتر افراد و سازمان های خصوصی و دولتی برای انجام امورشان تا حدود زیادی به شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی وابسته هستند و با گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره شاهد شکل گیری نسل جدیدی از ابزارهای اینترنتی هستیم که امکانات بیشتری را برای روابط دوسویه و چند سویه، فراهم آورده است. حال مسئله این است که کارکردهای سازنده و کژکارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی چه هستند؟ کشف پاسخ این پرسش می تواند افزایش اثربخشی و یا اصلاح رویکرد رسانه ها در پیام رسانی و نیز جهت گیری فرهنگی صحیح و متناسب با ارزش ها و هنجارهای ایرانی-اسلامی را به دنبال داشته باشد. بدین منظور پژوهشگر با استفاده از تحلیل کیفی در پارادایم تفسیرگرایی همراه با مصاحبه و به کارگیری تحلیل تماتیک و کدگذاری سه مرحله ای به شناسایی کارکردها و کژکارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی در ایران پرداخته و به این نتایج رسیده است: مهمترین کارکردهای مثبت و سازنده: تغییرِ پوسته ذهنیت ها، آسان سازی تبادل و خلق اطلاعات، نقد و پالایش فرهنگ، آوردگاهِ گفتمان سازی اثربخش، ارتقای حساسیت گرایی دولت نسبت به عملکرد خویش و بسترساز فضای کسب و کار. مهمترین کژکارکردها : انزوایِ فراگیر اجتماعی، ترویج محتویات غیر اخلاقی، آسیب پذیر نمودن بدنه جامعه ایجاد فردگرایی مفرط، گسیخته کردن بنیان خانواده و نابسامانی هویتی.
رابطه دشواری در تنظیم هیجان و پرستش افراد مشهور: نقش میانجی گری اعتیاد به اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
217 - 241
حوزه های تخصصی:
هدف: افزایش چشم گیر درآمیختگی با افراد مشهور و شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام در سال های اخیر، پرسشهایی در رابطه با مشخصه ها و الگوهای ابراز هیجانی افراد دنبال کننده و کاربران به وجود آورده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه دشواری در تنظیم هیجان با پرستش افراد مشهور با نقش میانجی گری اعتیاد به اینستاگرام انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه های دولتی تهران در سال تحصیلی ۱۴۰2 بود که از این میان، ۴۶2 نفر از دانشجویان آقا و خانم به روش دسترس از طریق شبکه های اجتماعی دانشجویی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نگرش نسبت به افراد مشهور (مک کاتچئون و همکاران، ۲۰۰۲)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (بجوربرگ و همکاران، ۲۰۱۶) و مقیاس اعتیاد به اینستاگرام (آندرسن و همکاران، ۲۰۱2) استفاده شد و داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد دشواری در تنظیم هیجان پرستش افراد مشهور را به طور معنی داری پیش بینی می کند و اعتیاد به اینستاگرام این رابطه را به طور نسبی میانجی گری می کند. (05/0p< ،048/0= β). نتیجه گیری: یافته های پژوهش پیشنهاد می دهند که مشکلات در تنظیم هیجان می تواند با افزایش درآمیختگی با افراد مشهور ارتباط داشته باشد. علاوه بر این استفاده از شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام از طریق ایجاد فرصت مواجهه بیشتر با افراد مشهور و افزایش ارتباط فرا اجتماعی با آن ها، می تواند تسهیل گر این ارتباط باشد.
اعتماد به شبکه های اجتماعی با رویکرد تلفیقی (مورد مطالعه: زنان بالای 15 سال ساکن منطقه آزاد تجاری ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۳)
225 - 255
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر، شبکه های اجتماعی با فراهم کردن فرصت های مشارکتی آسان و در دسترس همگان، استقلال و داشتن حریم خصوصی، اعتماد به شبکه های اجتماعی و استفاده از آن ها را بین گروه های مختلف جامعه، به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات ویژگی های شبکه های اجتماعی در اعتماد و استفاده کاربران از آن ها میان جامعه زنان منطقه آزاد تجاری ماکو است. مطالعه اعتماد استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی بین همه گروه های مختلف جامعه اهمیت دارد، اما استفاده از این شبکه ها، بین زنان، به دلیل نقش پررنگ آنان در فرایند مدیریت خانواده و مسائل مشارکتی در جامعه از اهمیت مضاعفی برخوردار است. روش این تحقیق، ترکیبی همزمان، شامل دو روش کمی و کیفی بوده که برای جمع آوری داده ها از ابزارهای مصاحبه عمیق باز در روش کیفی و پرسشنامه در روش کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان بالای 15 سال ساکن منطقه آزاد تجاری ماکو در سال 1400 است که در فاز کیفی، حجم نمونه 40 نفر در نظر گرفته و سؤال ها نیز هدفمند تهیه شده است. در فاز کمی نیز با استفاده از فرمول کوکران تعداد 365 پرسشنامه به روش تصادفی ساده بین حجم نمونه توزیع شده است. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از نظریه های <ساخت یابی گیدنز>، <استفاده و احساس رضایتمندی> و <نظریه اعتماد کلمن، فوکومایا و گیدنز> است. نتایج بررسی نشان می دهد که در روش کمی و کیفی، ویژگی های شبکه های اجتماعی شامل کاربرمحوری، تسهیل ارتباطات، تعامل، توانمندسازی، عدم نظارت رسمی و ... نقش مهمی در اعتماد به شبکه های اجتماعی و استفاده کاربران از آن ها دارد؛ همچنین متغیرهایی همچون سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، شغل، قومیت، مذهب، محل سکونت، میزان درآمد و طبقه اجتماعی هیچ تأثیری در میزان اعتماد به شبکه های اجتماعی و استفاده کاربران از آن ها ندارند.
نقش روابط عمومی ها در جریان سازی و پیشبرد تحولات سازمانی
حوزه های تخصصی:
تحول سازمانی همانا بازآفرینی یک سازمان و یا کسب وکار در مدارهای جدید، استراتژی های نو، ساماندهی به اکوسیستم جدید و پوست اندازی سازمان و شکل دهی به تار و پود و ساختار جدید است. تحول سازمانی موفق علاوه بر آمادگی تحول نیازمند مدیریت سخت افزاری و نرم افزاری در فرآیند تحول است. فصل مشترک تحولات سازمانی و کسب وکار جدید ایجاد، توسعه و نهادینه سازی ارزش های مشترک و هنجارهای جدید در بین کارکنان و ذینفعان است. نظام ارتباطات سازمان و روابط عمومی ها رسالت انتقال پیام تحول را بر عهده دارند. در مقاله حاضر ضمن گونه شناسی نقش روابط عمومی ها در جریان سازی و پیشبرد تحولات سازمانی مشتمل بر نقش های پرچمداری و عاملیت، نقش زمینه ساز، حمایت گر و مداخله کننده و همچنین استراتژی های پیشبرد جریان تحول و راهکارهای تحقق از منظر علم ارتباطات بحث شده است. رسالت روابط عمومی در شبکه سازی اجتماعی، هدایت و مدیریت شبکه های ذینفعان با ساختن پل های عریض ارتباطی در عین توجه به شبکه های آتش بازی و خلق تصویرسازی مثبت از رخداد تحول، تثبیت و نهادینه سازی تحولات سازمانی است.
شناسایی زمینه های موثر بر توانمندسازی کاربران به منظورارتقای امنیت فرهنگی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی زمینه های موثر بر توانمندسازی کاربران شبکه های اجتماعی در حوزه امنیت فرهنگی انجام شد. بدین منظور تعداد 32 نفر از مدیران، متخصصان و اساتید ارتباطات، رسانه، فضای مجازی،امنیت سایبری و فرهنگ با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود و جمع آوری یافته ها تا اشباع نظری اطلاعات ادامه یافت. یافته های پژوهش در سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و نظری پیاده و طبقه بندی شد. یافته ها شامل سه دسته عوامل علی، زمینه ای و اثرات این توانمندسازی در حوزه امنیت فرهنگی و شبکه های اجتماعی بود. عوامل علی این پژوهش شامل: رفتار ارتباطی کاربران، ویژگی های پیام رسان، ویژگی های فردی و شخصیتی و امنیت فرهنگی در ساختار مجازی بود. همچنین عوامل زمینه ای شامل: اطلاعات فرهنگی، پایبندی فرهنگی، آشنایی با رویکردهای یکپارچگی درحکمرانی شبکه های اجتماعی،محرمانه ودردسترس بودن داده های مجازی وتقویت نمادهای فرهنگی و زیرساخت های فرهنگی کاربران از دیدگاه مشارکت کنندگان شناسایی شد. در نهایت در خصوص اثرات توانمندسازی کاربران می توان به اثربخشی عملکرد کاربر، اثرگذاری تولید محتوا، آینده پژوهی تکنولوژی و تجملات فرهنگی اشاره کرد.
مدل مفهومی نقش بسیج در حوزه شبک ههای اجتماعی مجازی برای تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۸ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۸
69 - 106
حوزه های تخصصی:
«بسیج مظهر عظمت ملّت و نیروى کارامد درونىِ کشور ماست » )مقام معظم رهبری،
دیدار با فرماندهان بسیج در مصلای امام خمینی)ره(، 1392 (. بهر هگیری متناسب از
نیروی بسیج به منظور تأمین امنیت ملی و حفظ آرمان های انقلاب اسلامی از مسائل
جدی کشور بوده و هست. با توجه به اوضاع جهانی و تهدیدها و فرصت ها در داخل و
خارج کشور در هر برهه ای، نیازمند بازتعریف نقش بسیج به عنوان نیروی سیال الهی
برای حفظ انقلاب و کشور هستیم. با توسعه فضای مجازی، به ویژه با ظهور پدیده
شبکه های اجتماعی، جوامع بشری دستخوش تحولات درخور توجهی شد هاند. هم
مدافعان حق و هم معارضانِ با حق از این شبکه ها استفاده م ک ینند که نتایج گسترده ای
در سطح جهان و منطقه داشته است. خیزش های بیداری اسلامی و امواج گروه های
تکفیری از شبکه های اجتماعی برای عضوگیری، سازماندهی، بهک ارگیری و هدایت
نیروهای مردمی و در ی ک کلام بسیج مردمی از نمونه های پیامد این شبکه هاست.
استفاده از ظرفیت شبک ههای اجتماعی برای بسیج ضروری م ینماید. این تحقیق با
هدف ارائه مدل مفهومیِ نقش بسیج در شبک ههای اجتماعی در تحقق اهداف انقلاب
اسلامی انجام شده است. با بهر هگیری از پژوهش های انجام شده و همچنین مصاحبه با
خبرگان بسیج و شبکه های اجتماعی، چارچوب مفهومی پیشنهاد شده و با بهر هگیری
از پرسشنامه در معرض قضاوت خبرگان قرار گرفته و نتیجه ارائه شده است. در این
تحقیق از دیدگاه بیش از ده خبره در مصاحب هها و بیش از هشتاد کارشناس در
پرسشنامه استفاده شده است. در نهایت مدل مفهومی منتج از تحقیق و پیشنها دها
برای ادامه پژوهش بیان شده است
واکاوی نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری آشوب های اجتماعی آبان 1398 در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۸
11 - 49
حوزه های تخصصی:
نفوذ و رسوخ گسترده فضای مجازی و ابزارهای اینترنتی، سبک زندگی پویا و متحرکی در زیستمان انسان های مدرن ایجاد کرد. به تبع این تحولات، سطوح و ابعاد مختلف حکمرانی سیاسی اجتماعی دولت ها، شبکه سازی ارتباطات و تعاملات شهروندان به نحو محسوس و پنهانی تحت تأثیر قرار گرفت. این امر فرصت و تهدیداتی پیشروی دولت ها، شهروندان، اقشار، طبقات و روابط متقابل فی مابین ایجاد کرده است.وقوع انقلاب اسلامی در ایران، بسترساز و استمرار نبرد فرهنگی، ایدئولوژیک، تمدنی و الگوی حکمرانی با نظام سلطه در سطح دنیا گردید. در راستای مقابله بااقتدار، پیشرفت و قدرت نرم جمهوری اسلامی، به صورت زنجیرهوار، ابزارها و تاکتیک های مختلفی برای بی ثبات سازی سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران، در دستور کار اتاق فکر و عملیاتی آن ها قرار گرفت. در این راستا در ادامه نبردهای نرم وبا هدف استمرار اغتشاشات خیابانی و آشوبگری در فضای مجازی و ماهواره ای اقدامات ترکیبی چون (بسیج جمعی معترضین، انسجام اپوزیسیون ها و معاندین، جدایی طلبی های قومی مذهبی، تحریک و تهییج هیجانات و استفاده ابزاری از برخی مشکلات و معضلات زیست محیطی و اقتصادی و...) علیه دستاوردهای انقلاب به کار بسته اند. در این پژوهش مساعی بر آن بود که با روش کیفی و بهره گیری از الگوی مفهومی جنگ نرم و نبرد شناختی، به این سؤال اصلی پاسخ دهد که شبکههای اجتماعی چگونه در آشوبهای آبان 98 در ایران نقش داشتهاند؟
شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار و اثرپذیر رهبری کوانتومی در حوزه شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار و اثرپذیر رهبری کوانتومی سازمان صداوسیما در حوزه شبکه های اجتماعی می باشد. روش پژوهش کمی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 15 نفر از خبرگان عرصه رسانه، اساتید علوم سیاسی، اساتید مدیریت رسانه و مدیریت می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و جهت انجام محاسبات از تکنیک دیمتل استفاده شد. مؤلفه ها و شاخص های رهبری کوانتومی از مرحله دلفی شناسایی شده شامل سه بعد مدیریتی و سازمانی، مهارت های کوانتومی و رهبری کوانتومی که بعد مدیریتی و سازمانی دارای دو مؤلفه (مدیریت کوانتومی، سازمان کوانتومی)، بعد مهارت های کوانتومی شامل هفت مؤلفه (نگاه کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، شناخت کوانتومی، عمل کوانتومی، اعتماد کوانتومی، وجود کوانتومی) و رهبری کوانتومی دارای چهار مولفه (رهبری رسانه ای، رهبری رسانه اجتماعی، رهبری تحول در رسانه، رهبری مشارکتی در رسانه) می باشد. برای رهبری کوانتومی سازمان صدا و سیما در حوزه شبکه های اجتماعی، سه بعد و سیزده مؤلفه شناسایی و تائید شد. یافته ها نشان داد مولفه رهبری رسانه اجتماعی که بیشترین مقدار D را دارا می باشد، بیشترین تأثیرگذاری را با سایر شاخص ها دارد و نیز مولفه مدیریت کوانتومی که بیشترین مقدار R را برخوردار می باشد؛ بیشترین تأثیرپذیری را بر سایر شاخص ها دارد. همچنین مدیریت کوانتومی که بیشترین مقدار D+R را دارا می باشد؛ بیشترین تاثیر پذیری را نسبت به سایر مولفه ها دارد و نیز اعتماد کوانتومی که بیشترین مقدار D-R را دارا می باشد؛ بیشترین تاثیر گذاری را نسبت به سایر مولفه ها دارد.
آسیب شناسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در تربیت نوجوانان
حوزه های تخصصی:
امروزه در شبکه های اجتماعی و تاثیرات آن به عنوان رسانه های نوین، از سوی نظریه پردازان مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این شبکه ها با وجود محاسن و مزایای فراوان، آسیب ها و تهدیدهای تربیتی و اخلاقی فراوانی نیز به دنبال دارند. این پژوهش با شیوه توصیفی.تحلیلی ضمن بیان مفاهیم مرتبط با فضای مجازی، به آسیب شناسی این فضا و تربیت نوجوانان در سه بعد« آسیب های فرهنگی و اجتماعی»، «آسیب های اجتماعی» و «آسیب های روانشناختی» می پردازد.بر اساس یافته های این پژوهش، «تخریب روابط اجتماعی و انزوا»، « بحران هویت و خود بیگانگی»، « نیهیلیسم یا هیچ انگاری ارزشی»، آسیب های فرهنگی و اجتماعی هستند. آسیب های جسمی نیز شامل «سردرد»، « بیماری های گردن و کمر»، « لخته های خون در ورید ها»، «اختلالات بالای دست» و «بیماریهای چشم» و آسیب های روان شناختی نیز شامل «اعتیاد به شبکه های مجازی»، « افسردگی» و «اختلال های جنسی و روابط ناهنجار» نمی شوند. ضرورت روشنگری جامعه به ویژه والدین و نوجوانان نسبت به معایب و آسیب های شبکه های اجتماعی مجازی، از طریق آموزش و آگاه سازی خانواده ها توسط سازمان های مختلف به ویژه صدا و سیما، می تواند به عنوان بهترین راهکار در کاهش این آسیب ها موثر باشد.
تحلیل نافرمانی مدنی زنان فعال در اینستاگرام و راهبردهای مواجهه با آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
119 - 157
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر با ظهور شبکه های اجتماعی مجازی، زنان در حوزه های مختلف با هدف اثرگذاری بر ذهن و قلب مخاطب فعالیت خود را در قالب کنشگری آغاز کردند. برخی از این فعالیت ها در راستای مخالفت با احکام اسلامی، قوانین جمهوری اسلامی ایران و رویه حکومتی در فضای مجازی است که در این پژوهش به عنوان نافرمانی مدنی تلقی می شود. از این رو زنان فعال در حوزه نافرمانی مدنی با دلسردکردن مخاطبین خود نسبت به عدم احقاق حقوقشان در جمهوری اسلامی سبب پیوستن آنان به کمپین های مختلف می شوند. زنان فعال در این حوزه با شعار "انقلاب آتی، انقلاب زنانه است" فعالیت خود را پیش می برند.در پژوهش حاضر 110 صفحه اینستاگرامی زنان فعال در حوزه نافرمانی مدنی با روش گلوله برفی شناسایی و با روش تحقیق کیفی تحلیل مضمون نگاشته شده است. 8 مضمون اصلی استخراج شده در این تحقیق شامل (1) هنجارشکنی زنانه (2) مقابله با حجاب و عفاف (3) اسلام ستیزی (4) خشونت علیه زنان (5) مقابله با الگوی ایرانی-اسلامی ازدواج و خانواده (6) عرفی سازی مفهوم مادری (7) ولنگاری جنسی (8) تبعیض جنسیتی می باشد. 38 مضمون فرعی نیز استخراج شده است و با تمرکز بر راهبردهای زنان فعال در حوزه نافرمانی مدنی، راهبردهای مواجهه ارائه شده است.
ارزیابی عملکرد مدل های پایگاه داده در سیستم های شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش مدل های داده محبوبترین شبکه های اجتماعی به همراه مزایا و معایب مربوط به آنها و همچنین مواردی که برای ذخیره سازی و بازیابی داده های شبکه های اجتماعی مهم و حائز اهمیت هستند بررسی و ارائه شده است. کاربردهای شبکه های اجتماعی در چند سال گذشته رشد چشمگیری داشته اند که نتیجه این رشد، تولید حجم زیادی داده می باشد. از طرفی ذخیره سازی و تجزیه و تحلیل داده های شبکه های اجتماعی برای انواع کسب و کارهای امروزه به طور موثر ضروری می باشند. انواع روش های ذخیره سازی رایج بر اساس مدل داده رابطه ای برای حجم بالای اطلاعات مقیاس پذیر نبوده و بنابراین بهینه و کارآمد نمی باشند. در نتیجه استفاده از روش های ذخیره سازی مبتنی بر مدل های غیررابطه ای به همراه مدل رابطه ای بسیار مرسوم شده اند. در این تحقیق، مجموعه داده حجیمی از داده های شبکه اجتماعی توییتر که شامل 15811468 توییت از پست های ارسالی توسط 300000 کاربر فارسی زبان این شبکه اجتماعی می باشد در سه پایگاه داده MySQL، MongoDB وRedis ذخیره شده و عملکرد هر یک از آنها با اجرای پرس وجوهای مختلف بررسی و مقایسه شده است. علاوه بر اندازه گیری زمان صرف شده برای اجرای عملیات بر روی داده ها، میزان فضای اشغال شده توسط پایگاه های داده نیز بررسی شدند. با توجه به مزایا و محدودیت های مرتبط با ساختار هر سه پایگاه داده، از مقادیر به دست آمده می توان نتیجه گرفت که اگر داده ها دارای ساختار مشخصی هستند، پایگاه داده رابطه ای مانند MySQL انتخاب خوبی است. اگر داده ها بدون ساختار و یا ساختاریافته با پتانسیل رشد سریع باشند، مدل های NoSQL کارایی بهتری خواهند داشت. ضمن اینکه نگهداری داده ها به صورت موقت و با سرعت زیاد در پایگاه های داده کلید- مقدار مانند Redis که داده ها را در حافظه نگهداری می کنند، مناسب تر هستند. همچنین از نظر زمان اجرا، MongoDB با صرف زمان کمتری در مقایسه با MySQL و Redis پرس و جوها را اجرا می کند که این اثباتی است بر اینکه پایگاه های داده NoSQL عملکرد و مقیاس پذیری بهتری را برای اکثر عملیات در مجموعه داده های بزرگ نشان می دهند.
تأثیر سطح سواد اطلاعاتی بر رفتار اطلاع یابی و بازنشر اطلاعات در شبکه های اجتماعی (مطالعۀ موردی: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ بررسی تأثیر سطح سواد اطلاعاتی بر رفتار اطلاع یابی و بازنشر اطلاعات در شبکه های اجتماعی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه بود.روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های مشغول به تحصیل در دانشکده های تابعه دانشگاه رازی بود که حجم نمونه 217 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تلفیقی در دو بخش سواد اطلاعاتی و صحت اطلاعات در بازنشر اطلاعات در فضای مجازی بود که آلفای کرونباخ آن ۰/۷۸ برآورد شد. برای آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنف نرمال بودن متغیرهای پژوهش بررسی شده و در ادامه با استفاده از آزمون های لازم فرضیه های پژوهش تجزیه وتحلیل شد. برای تحلیل داده ها نرم افزار SPSS v26 مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش بیانگر آن است که میانگین سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی در سطح متوسط قرار دارد، البته مقطع تحصیلی پاسخگویان به طور معناداری با این سطح سواد اطلاعاتی ارتباط دارد و دانشجویان مقطع دکتری همگی دارای میانگین سواد اطلاعاتی بالا هستند؛ اما جنسیت تأثیر معناداری در سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان ندارد. همچنین بین سطح سواد اطلاعاتی با مؤلفه های مستند بودن داده ها و سلامت داده ها در صحت اطلاعات بازنشر شده در فضای مجازی ارتباط معنی داری مشاهده شد اما در مؤلفه بررسی تخصص نقل کننده پیام، ارتباط معنا دار نبود.نتیجه گیری: در تبیین نتایج به دست آمده و سطح بالای مؤلفه تشخیص نیاز اطلاعاتی می توان گفت توانایی تشخیص نیاز اطلاعاتی و تعیین وسعت و مکان یابی اطلاعات، نقش اساسی در تقویت قابلیت های دانشجویان ایفا می کند. در مورد مؤلفه ارزیابی نقادانه اطلاعات که با میانگین پایین تری نسبت به سایر مؤلفه های سواد اطلاعاتی به دست آمده می توان گفت که با افزایش توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات، قابلیت های تشخیصی در بازنشر اطلاعات افراد نیز افزایش می یابد. توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات با مهارت هایی مانند توانایی بررسی و مقایسه اطلاعات اخذشده از منابع مختلف برای تعیین اعتبار و صحت وسقم اطلاعات، تشخیص وجود تقلب و دست کاری در اطلاعات، توانایی تحلیل و بررسی دیدگاه های مختلف و متناقض است. مجموعه این مهارت ها به دانشجویان این امکان را می دهد که از صحت و قابلیت کاربرد صحیح اطلاعات اطمینان حاصل کنند. همچنین ارتقای سطح سواد اطلاعاتی در بین دانشجویان می تواند به افزایش دقت و صحت اطلاعات بازنشر شده در فضای مجازی کمک شایانی نماید. به طورکلی وضعیت موجود ﺳﻮاد اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه در سطح ﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﻗﺮار دارد. ولیکن چون رابطه معناداری بین سطح سواد اطلاعاتی و صحت اطلاعات در بازنشر اطلاعات در فضای مجازی گزارش شد، به منظور افزایش سطح سواد اطلاعاتی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و یا حتی سطوح تحصیلی پایین تر می توان اقدامات لازم را به عمل آورد که سبب بهبود عملکرد دانشجویان برای توسعه دانش و ارتقای صحت پیام های بازنشر شده در فضای مجازی در بین دانشجویان شود. پیشنهاد می شود تصمیم گیری های لازم توسط سیاست گذاران عالی اتخاذ شود تا طراحی، اجرا و ارزیابی سواد اطلاعاتی برای اساتید دانشگاه انجام شود تا اساتید به همراه ارائه دروس تخصصی خود، مهارت های لازم در ارتباط با سواد اطلاعاتی را نیز به دانشجویان انتقال دهند.
بررسی عوامل موثر بر موفقیت فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی شرکت با تاکید بر خصوصیات شرکت (یکپارچگی و پاسخگویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از ابزارهای بازاریابی به ویژه بازاریابی ویروسی ضمن ایجاد مزیت رقابتی می تواند باعث تغییر الگوی غذایی نیز شود. در پژوهش حاضر عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی، مدل سازی، و وزن دهی شده است. برای شناسایی عوامل موثر از رویکرد فراترکیب و بررسی 90 مقاله علمی معتبر استفاده شد، سپس روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع و نظرات خبرگان به منظور مدل سازی بکار رفت. در ادامه با پیاده سازی روش تحلیل شبکه ای فازی رتبه بندی و تعیین اهمیت عوامل انجام شد. بر مبنای تحلیل یافته ها مشخص شد که 9 عامل در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک موثر هستند و در قالب مدل تفسیری با پنج سطح طبقه بندی می شود. بطوری که در اولین سطح شرایط بازار، در سطح دوم جامعه هدف، در سطح سوم فناوری و قیمت، در سطح چهارم، مصرف کننده، روش ارایه (پیاده سازی) و ایجاد ارزش و در نهایت در سطح پنجم تمایل (انگیزه) و اعتماد قرار دارد. همچنین با استفاده از FANP مشخص شد که عامل های روش ارایه، ارزش پیام و مصرف کننده با ضریب 0.354 به عنوان عامل اصلی پیوندی بیشترین اهمیت را دارند، و عامل های قیمت و شرایط بازار با ضریب اهمیت 0.301 به عنوان عامل اصلی مستقل در رتبه دوم قرار گرفتند. بطورکلی بازاریابی ویروسی در زمینه مواد غذایی ارگانیک باعث ایجاد رونق و تمایل مردم در استفاده از این گونه محصولات می شود. در این پژوهش ابتدا عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی شده و سپس در پنج سطح و در قالب چهار مجموعه بصورت مدلی تفسیری قرار گرفتند و در پایان رتبه بندی شدند.
مفهوم پردازی و طراحی مدل برند الکترونیک شبکه های اجتماعی در صنعت پوشاک (با رویکرد گراندد تئوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه شناسایی پدیده و توصیف فرایند و شرایط برند الکترونیک شبکه های اجتماعی هدف پژوهش بوده، لذا نظریه داده بنیاد، از میان روش های کیفی انتخاب گردید. همچنین از میان طرح های مختلفی که برای نظریه داده بنیاد از سوی صاحب نظران ارائه گردیده، از طرح سیستماتیک(اشتراوس و کوربین) استفاده شده است. در تحقیق حاضر نیز با استفاده از تکنیک های تحلیلی(استراوس و کوربین) مفاهیم به عنوان واحد تحلیل در سطوح متن کل مصاحبه، پاراگراف، عبارت و جملات موردتوجه قرار گرفتند و با تفکیک متن مصاحبه به عناصر دارای پیام در داخل خطوط یا پاراگراف ها تلاش شد تا کدهای باز استخراج شوند.در طرح نظام مند اشتراوس و کوربین از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده می گردد که نتایج این تحقیق نیز در قالب آن ها تشریح می گردد:در کدگذاری باز محقق به 147 مفهوم دست یافت که با طبقه بندی آن ها 32 مقوله به دست آمد که عبارت اند از:اندازه شرکت در شبکه های اجتماعی، کیفیت ارائه و توسعه خدمات، آگاهی از برند، نگرش، کیفیت وب سایت یا اپلیکیشن، ایجاد ارزش برند، شهرت شرکت فروشنده پوشاک، منفعت ادراک شده، محل فروش آفلاین شرکت، بازاریابی و فرصت طلبی، برند، مسئولیت اجتماعی، هنجارهای اجتماعی فرهنگی، ریسک ادراک شده، شرایط اجتماعی، پشتیبانی، توصیه افراد مشهور، توصیه دیگران، شخصیت برند، تدوین استراتژی، اینفلوئنسر مارکتینگ، کیفیت اطلاعات ارائه شده درباره پوشاک، جایگاه یابی برند دراینستاگرام، ارتیاط با مشتری، فناوری اطلاعات، امنیت معامله، عملکرد برند، توصیه به دیگران، خرید مجدد، وفاداری، توجه به نقاط قوت و ضعف.
بررسی فرایندهای فاصله گزینی مردم از مطبوعات و راهکارهای کاهش آن: ارائه یک مدل پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۶۴
71 - 110
حوزه های تخصصی:
مطبوعات در سال های اخیر و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مجازی شدن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از یک طرف و محدودیت های موجود از طرف دیگر، با ریزش مخاطب مواجه بوده اند. نتیجه این فرآیند فاصله گزینی مردم از مطبوعات بوده است. پژوهش حاضر دلایل، فرآیندها، راهبردها و پیامدهای این مسئله را بررسی کرده است. این پژوهش با روش تحقیق نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، متخصصان ارتباطات و رسانه های ارتباطی و افرادی بودند که حداقل 7 سال سابقه فعالیت در زمینه مطبوعات داشتند. بر این اساس و با روش نمونه گیری هدفمند 29 نفر انتخاب شده و با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها مصاحبه انجام گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی تأثیرگذار بر فاصله گزینی مطبوعات را می توان در سه بخش تقسیم بندی نمود: عوامل فرهنگی-اجتماعی (سنت شفاهی ایرانی، دیجیتالیزه شدن فرهنگ، مینیمالیستی شدن زندگی و بی اعتمادی نهادی)، عوامل سیاسی (محدودیت های سیاسی و سیاست زدگی رفتاری) و عوامل اقتصادی (فقر اقتصادی، تورم و گرانی). شرایط زمینه ای تأثیرگذار بر فاصله گزینی مردم از مطبوعات عبارت اند از: اقتصاد سیاسی و مجازی سازی. همچنین شرایط مداخله گر تأثیرگذار بر فاصله گزینی مردم از مطبوعات شامل دو مورد بود: ضعف محتوایی و ضعف ساختاری. راهبردها و استراتژی های مواجه با فاصله گزینی مردم از مطبوعات عبارت اند از: نوسازی محتوایی، نوسازی ارتباطی و نوسازی ساختاری. در صورت تحقق این راهبردها، مهم ترین پیامد برای مطبوعات، کاهش فاصله گزینی مردم از مطبوعات و نزولی شدن روند کاهش مخاطبان مطبوعات است.