مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حس تعلق
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده ی ابعاد شهرنشینی در طی دهه های اخیر موجب شده است که علاوه بر گسترش مشکلات اکولوژی محیطی و اجتماعی، شهر و شهرسازی معاصر با مشکلات و معضلات تازه ای مانند کم رنگ شدن هویت و حس تعلّق به مکان مواجه شود. یکی از معانی مهم در ارتقای کیفیت محیط های شهری و انسانی، حس تعلّق به مکان است. این حس که عام ل مهمی در شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط است، درنهایت منجر به ایجاد محیط های باکیفیت نیز خواهد شد. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی عناصر کالبدی حس تعلق به مکان در محلات شهری در شهرک شهید بهشتی واقع در منطقه ده شهر شیراز می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد ماهیت خود توصیفی تحلیلی است. بدین منظور ابتدا شاخص های مؤثر در سنجش عناصر کالبدی حس تعلق به مکان از منابع مختلف تهیه شده و سپس داده ها و اطلاعات موردنیاز به صورت پیمایشی و ابزار پرسش نامه از محله جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش افراد ساکن در شهرک شهید بهشتی شهر شیراز است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 372 پرسشنامه به عنوان حجم نمونه محاسبه شد. تحلیل پرسش نامه ها با روش های آزمون تیتک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در بخش مربوط به گویه های موردمطالعه در آزمون تی تک نمونه ای شخصیت کالبدی منحصربه فرد با میزان 3/90 در بالاترین سطح از میانگین قرارگرفته و در بین متغیّر های مستقل حس تعلّق به مکان و شاخص های کالبدی آن همبستگی ضعیف بوده و همچنین رابطه ی معنادار آماری وجود ندارد.
سنجش و اولویت بندی عوامل مؤثر در پیدایش هویت بخشی محلات شهری (مطالعه موردی: شهر جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
13-24
حوزه های تخصصی:
احیاء هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت مطلوب و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان همواره مورد تأکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. بررسی و شناخت عوامل مداخله گر و تأثیرگذار بر احساس هویتمندی محله ای می تواند در جهت حل معضل بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد. شهروندان ساکن در محلات کلان شهرهای امروزی با فضای محله خود مأنوس نیستند و در تصویر ذهنی آن ها محله بخشی از شهر محسوب شده است. محله ویژگی های سنتی خود را از دست داده و همواره احساس بی هویتی و سرگردانی را بر انسان ساکن در آن القاء کرده است. تلاش اصلی در این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر هویت بخشی در محلات شهری و اولویت بندی عوامل صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه به کمک تکنیک های تلفیق آزمون آماری کوکران و مدل مجموع وزنی ساده 1 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج به دست آمده نشان داده است که بیشترین عامل تأثیرگذار در هویت بخشی به محلات شهر جیرفت، احساس تعلق و وابستگی به محله با وزن 301/0 بوده است و کمترین عامل، میزان مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به محله با وزن 175/0 می باشد.
آموختن از گذشته، کاربست نحو فضای خانه عطروش و محتشم شیراز در تداوم حس تعلق مکان ویلاهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
227 - 250
حوزه های تخصصی:
طبق تعریف خانه از دید بزرگان معماری از جمله تادائو آندو خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است (روزنامه شرق، 1390)، با این حال مواردی از جمله تغییر سبک زندگی ایرانیان سبب تغییردر ماهیت و تعاریف فضاهای معماری خانه های معاصر شده است؛ به نظر می رسد خانه های سنتی ایران دارای شاخص هایی هستند که می توانند حس تعلق به مکان را در انسان ایرانی زنده نگه دارند و روح فضا را از گذشته به حال منتقل کنند، این مهم می تواند بخش عمده ای از راه کارهای طراحی بومی خانه های ویلایی در ایران شود. از این رو پاسخ به این سوال که مولفه های شکل دهنده حس تعلق به مکان در خانه ایرانی کدامند و کدام یک از مولفه ها نیاز به باز آفرینی و باز اندیشی داشته و کدام باید حفظ شود، مطرح می گردد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی است و به سبب ماهیت ترکیبی (هایبرید)، شامل تحقیق کیفی که با تحلیل و تفسیر اطلاعات به روش کتابخانه ای با تمرکز بر نظریه های حس تعلق به مکان بدست آمده و تحقیق بر مبنای نمونه موردی است که خانه های سنتی عطروش و محتشم شیراز و خانه های ویلایی به نام های ویلای مسعودی و آخر هفته از طریق مشاهده و تحلیل با شبیه ساز رایانه ای دپث مپ جهت بررسی چیدمان فضایی هر دو حالت مدرن و سنتی و مقایسه تطبیقی اطلاعات و به دست آوردن راه کارهای بومی، مزایا و معایب در پاسخگویی به عوامل تاثیرگذار در حس تعلق هر نمونه انجام شده و از طریق استدلال منطقی به استخراج عوامل کالبدی موثر در ایجاد حس تعلق فضای داخلی خانه به دو ویژگی فیزیکی IEQ (انعطاف پذیری) و آسایشی منتج شده است. تحلیل شبیه سازی شده نمونه های موردی نشان داد که اجزایی چون دالان ورودی، دالان های منتهی به اتاق های خصوصی و هشتی در خانه های مدرن حذف شده که سبب بروز مشکلاتی از قبیل عدم کارآمدی فضاها در ایجاد سلسله مراتب و محرمیت گشته است و فضاهایی مانند اتاق های خصوصی که اغلب شخصی نبودند در خانه های معاصر بازآفرینی شده که این عامل سبب افزایش احترام به حریم شخصی افراد خانواده و مهیا شدن محیطی جهت کار در خانه شده است. در نهایت پس از تحلیل نتایج دیده شد که معماری خانه ایرانی، با الگو برداری از خانه های سنتی و باز آفرینی اجزای حیاط مرکزی، هشتی و افزایش فضاهای واسط کارآمد می تواند سبب افزایش احساس تعلق کالبدی ساکنین شود.
ارزیابی حس مکان در معماری بازار تهران (محدوده مورد مطالعه: خیابان پانزده خرداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بازارها یکی از مهم ترین فضاها در کالبد شهرها محسوب می شوند و علاوه بر جلوه های بصری دارای ویژگی های محسوس دیگری نیز هستند که می توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات گردند و به عنوان کانون هویت بخش شهرها در شکل گیری حس تعلق به مکان مؤثر باشند؛ در این میان بازار تاریخی تهران با ویژگی های منحصربه فرد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که از دیرباز دارای محوری پویا، سرزنده و کیفیت های فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف افراد بوده است. هدف: این مقاله شناسایی شاخصه هایی است که میزان وجود هویت و حس مکان در بازار تهران را مورد بررسی قرار می دهد. روش: این مقاله با روش همبستگی به تحلیل مشاهدات منفعل اولیه به کمک نقشه برداری رفتاری در گام نخست و در گام دوم با مصاحبه و سنجش وابستگی متغیرها به کمک طیف هفت گزینه ای لیکرت پرداخته است. یافته و نتایج: شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه مناظر بساوایی در طول روز تقریباً ثابت می باشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی به عنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرکه ای محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند. همچنین وجود ابنیه تاریخی به رغم علاقه مندی افراد، به خودی خود موجب تقویت حس مکان نمی گردند، و توجه به مؤلفه های هویت مکانی و میزان تأثیرگذاری هریک بر حس تعلق به مکان در بازار ضمن ارتقای کیفیت بازار، موجبات تداوم حیات و ماندگاری این میراث ارزشمند معماری می شود.
تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان (مورد مطالعه؛ مجتمع مسکن مهر مُکریان مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57-39
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد. هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد. روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با 946/0 با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی 531/0 می باشد. نتیجه گیری : همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.
بررسی اثرگذاری معماری داخلی مراکز خرید بر ارتقای حس تعلق افراد به فضا؛ نمونه ی مورد مطالعه: مرکز خرید نجم رشت
حوزه های تخصصی:
معماران، طراحان و حتی صاحبان مراکز خرید این نکته را دریافته اند که طراحی داخلی و نمود ظاهری فضای این مراکز از عوامل مهم در جذب مشتریان است. مشخص نمودن، بررسی، توجه و به کارگیری مناسب و صحیح این عوامل باعث افزایش تعداد مشتریان و تعداد دفعات بازدید از مرکز خرید و در واقع افزایش حس تعلق به فضا خواهد شد که این مسئله افزایش سودآوری اقتصادی و نهایتاً موفقیت طرح معماری را در بر دارد. در این پژوهش هدف شناسایی این عوامل و چگونگی اثرگذاری شان در ایجاد حس رضایت و تعلق خاطر در استفاده کنندگان فضا است. روش این تحقیق، روش پیمایشی است که از طریق پاسخگویی بازدیدکنندگان نمونه ی موردی، که مرکز خرید نجم شهر رشت است به پرسشنامه دریافتیم که استفاده کنندگان به مؤلفه هایی مانند نور و روشنایی، رنگ، مبلمان و چیدمان فضایی اشاره کرده اند. این عوامل از نظر آنان بسیار چشم گیر، مهم و ملموس می باشند. بنابراین در این پژوهش تلاش شد تا جنبه های گوناگون فاکتورهای ذکر شده توسط استفاده کنندگان فضا را بررسی کرده و چگونگی اثرگذاری شان را بر حضور طولانی تر و پدید آمدن احساس تعلق را تحلیل نماییم. مقوله ی تزیینات ظاهری، چیدمان فضایی، مبلمان، رنگ و محل تجمع بیشتر رده ی سنی جوان و خردسال را تحت تأثیر قرار می دهد و این در حالی است که بزرگسالان اغلب مواردی از قبیل محل نشستن و استراحت و همچنین عوامل مرتبط با حمل ونقل و دسترسی غرفه ها و مغازه ها را مد نظر قرار می دهند. این پژوهش تأکید می کند که معماری داخلی مراکز خرید تأثیر بسیاری در ارتقای حس تعلق و تمایل بیشتر مشتریان به سپری کردن زمان بیشتر در این مراکز را دارد. به کارگیری صحیح فاکتورهای ایجادکننده ی حس تعلق عامل رضایت و به وجود آمدن احساس تعلق در افراد می شود.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری برای کودکان، بر مبنای مدل مفهومی حق به شهر، نمونه مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
115 - 130
حوزه های تخصصی:
حق به شهر،مسئله ای با ماهیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که با تکیه بر مفهوم حق شهروندی، مجموعه حقوقی را برای استفاده همه ساکنین شهر از بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در شهرها، کودکان به لحاظ شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه با مشکلات بسیار زیادی از قبیل رعایت نشدن حقوق اولیه، نبود امنیت و ایمنی، نبود امکانات و فضای کافی برای فعالیت، بازی و ... و در نتیجه عدم احساس تعلق به فضا رو به رو هستند. هدف این مقاله، بررسی مفهوم حق به شهر و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت فضای عمومی شهر برای حضور پذیری کودکان است. بدین منظور، به صورت توأم از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شده است. با توجه به این که هر دو تحلیل کیفی و کمی به صورت متوالی مورد تفسیر قرار می گیرند، مقاله حاضر در زمره تحقیقات متوالی_اکتشافی قرار دارد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و داده بنیاد و برای کدگذاری داده ها از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای بررسی چگونگی روابط و میزان پشتیبانی مؤلفه های حق کودک به شهر از کیفیت فضای شهری از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. شاخص کیفیت فضای شهری به عنوان متغیر وابسته و مؤلفه های حق کودک به شهر (حاکمیت، شمولیت اجتماعی، دسترسی فضا و تنوع و سرزندگی) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند. بر این اساس، مؤلفه حاکمیت شهری 35.5 درصد و سایر مؤلفه ها شامل شمولیت اجتماعی، دسترسی فضایی و تنوع و سرزندگی به ترتیب 31.2درصد، 28.9درصد و 14.6درصد در میزان ارتقای کیفیت فضای شهری برای حصول مفهوم حق کودک به شهر مؤثر هستند. همچنین همبستگی و میزان تأثیرگذاری هر یک از زیرمؤلفه های حق کودک به شهر بر کیفیت فضاهای شهری نیز به تفکیک بررسی شد.
هویت مکانمند و بی هویتی در فضای شهری: مطالعه موردی دو مجتمع مسکونی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ها در زندگی روزمره با هویت سازی، خود را از دیگران متمایز می سازند و بین خود و دیگری تمییز قائل می شوند. مکان نیز با حضور انسان و فعالیت های وی هویت پیدا می کند. تعلق خاطر و حس مثبت داشتن به مکان و انباشت تجربه ها و خاطرات مبتنی بر مکان نشانه ای از هویت مکان است. در این مقاله تلاش شده است تا با مطالعه تطبیقی میان دو مجتمع مسکونی واقع در مناطق 15 و 1 تهران و با اتخاذ رویکردی کیفی از طریق مصاحبه و مشاهده و با نمونه گیری هدفمند و شبکه ای، به بررسی این مسئله پرداخته شود که سکونت در مجتمع های مسکونی چه تأثیری در هویت مکانی و بی هویتی افراد دارد و شکل گیری و کیفیت هویت مکانی در این دو مجتمع چگونه است. در بحث نظری با استفاده از نظریه های آموس راپاپورت و کوین لینچ هویت مکانی تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد ارتباط مستمر با فضا و گذراندن مدت زمان طولانی در خانه، رابطه مستقیمی با تعلق خاطر و حس مثبت به مکان دارد، چراکه انباشت تجربه ها و خاطرات روزمره در ارتباط با مکان شکل می گیرند؛ به عبارت دیگر، هویت مکانی زمانی بازنمود می یابد که استفاده مستمر از فضا در عادت های روزمره افراد تثبیت شده باشد.
ارزیابی عوامل موثر بر حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری، مطالعه موردی: میدان انقلاب بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک حس تعلق و دلبستگی به محیط طبیعی و مصنوع به شکل پر رنگی خودنمایی خواهد نمود. بنابراین نقش حس تعلق در افزایش کیفیت های محیطی در شهرهای امروزین که مورد بی توجهی و عدم مشارکت فعال و تأثیرگذار شهروندان قرار گرفته است، بسیار حائز اهمیت می باشد. آنچه مورد نظر این پژوهش می باشد ارزیابی عوامل موثر در حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری و تعیین شاخص های موثر در تقویت حس تعلق فضاهای شهری و میزان تحقق این شاخص ها در میدان انقلاب است. نوع تحقیق با توجه به ماهیت کاربردی و بر اساس روش تحقیق توصیفی پیمایشی می باشد و مکان پژوهش نیز میدان انقلاب ، از قدیمی ترین میادین بوشهر است. ابزار گردآوری داده ها در تحقیق حاضر پرسشنامه می باشد که پایایی و اعتبار آن سنجیده شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی شاخص ها ارزیابی گردیده اند. نتایج پژوهش نشانگر آن است که 20 شاخص مکانی تأثیرگذار بر عوامل موثر در حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری به 6 عامل «خاطره انگیزی/تعلق مکانی»، «دسترسی و خوانایی»، «زیبایی بصری و تنوع فضایی»، «تامین فعالیت ها»، «همه شمولی» و «تعامل پذیری / حضورپذیری» دسته بندی می گردد. در نهایت راهکارهایی مانند باز طراحی مبلمان و فضای میدان انقلاب (ششم بهمن)، اختصاص دادن غرفه های محصولات بومی و محلی به صورت فصلی در جهت افزایش فعالیت هایی برای جذب هر چه بیشتر افراد، گسترش جشن های بومی منطقه و اجراهای خیابانی و همچنین استفاده از المان های بومی و سنتی متناسب با بافت قدیم بوشهر که می تواند حس مکان و هویت مکان در میدان انقلاب ( ارتقا دهد، ارائه گردیده است.
مطالعه رابطه میان رضایتمندی ساکنان از محیط زندگی و میزان حس تعلق آنها در مجتمع مسکونی بلند مرتبه شهرک کوثر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از محققان معتقدند که یکی از اثرات زندگی در مجموعه هایی با تراکم بالای جمعیت و کیفیت نامطلوب محیطی، ضعیف شدن پیوندهای اجتماعی بین ساکنین است که خود زمینه ساز کاهش ارتباطات پایدار، عدم مشارکت،کاهش حس تعلق و زوال تدریجی این مجموعه ها می گردد. این مساله پژوهش حاضر را برآن داشت تا به تبیین ارتباط بین معیارهای کیفیت محیط بر حس تعلق در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه بپردازد. بدین منظور رویکردهای متنوع کیفیت محیط، معیارهای کیفیت محیطی و نظریات تعلق مکانی مورد بررسی قرار گرفتند. شهرک کوثر تهران به دلیل وجود بلوک های بلندمرتبه و ویژگی های فرهنگی اجتماعی ساکنین به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب و داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری گردید. پس از انجام تحلیل عاملی تاییدی، هشت عامل مدیریت شهرک، تسهیلات و خدمات، امنیت و ایمنی، متغیرهای محیطی، تسهیلات محیط مسکونی، هزینه ها و حس تعلق به عنوان معیارهای کیفیت محیط در این مجموعه ها استخراج گردیدند. همچنین حس تعلق با ارزیابی معیارهای شرکت در فعالیت های اجتماعی، ملاقات با همسایگان، وجود خاطرات و مکان های ماندگار، فعالیت های گروهی و نحوه مشارکت در بهبود محیط زندگی تعیین شد و نتایج حاصله نشان داد که این شهرک از لحاظ کیفیت محیط و میزان حس تعلق در وضعیت خوب قرار دارد. همچنین تبیین ارتباط بین معیارهای کیفیت محیط و حس تعلق مشخص کرد که میزان رضایت از معیار مدیریت شهرک بیشترین تاثیر را بر افزایش رضایتمندی و به دنبال آن حس تعلق دارد.
بررسی میزان رضایت از بازسازی پس از جنگ از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در بازماندگان (نمونه موردی: رفیع، استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۳۲-۱۹
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و مستندسازی بازسازی پس از جنگ (به عنوان یکی از پیچیده ترین انواع در فرایندهای بازسازی) به منظور درس آموزی در سوانح احتمالی آتی نقشی حیاتی دارد. با وقوع جنگ 8 ساله تحمیلی، شهر رفیع پس از اشغال با تخریب 100% مواجه شد. فرایند بازسازی این شهر پس از آزادسازی با رویکردی متفاوت نسبت به سایر تجارب (تأکید دست اندرکاران بر ارتقای نقش بازماندگان و توجه به نیازها و خواسته های آنان) آغاز گردید. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت بازسازی شهر رفیع از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در ساکنین، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده رضایتمندی سکونتی با رویکرد تلفیقی کمی و کیفی، با هدف کاربرد تجارب در فعالیت های آتی و به روش توصیفی انجام شده است. سه فرضیه اصلی پژوهش بر تأثیر گرفتن میزان رضایتمندی و حس تعلق در بازسازی پس از جنگ از احیا سنت های اجتماعی و اقتصادی و همچنین درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی، استوار است. نمونه مطالعاتی به روش تصادفی- خوشه ای انتخاب و داده های لازم جهت آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه، مطالعات میدانی، مصاحبه با مطلعین و مسئولین گردآوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون t-test گروه های وابسته استفاده شده است. میانگین به دست آمده برای فرایند بازسازی و ایجاد حس تعلق از طریق احیاء سنت های اجتماعی و اقتصادی مردم (فرضیه یک) 2.43 از 5؛ همچنین ایجاد حس تعلق به محل سکونت از طریق درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی (فرضیه دوم) 3.45 از 5 و میزان مطلوبیت این فرایند برای مردم (فرضیه سه) 2.87 از 5 در مقیاس طیف لیکرت می باشد که نشان دهنده رد فرضیه نخست و سوم و قبول فرضیه دو می باشد. در پایان، با توجه به ویژگی های منحصربه فرد فرایند بازسازی رفیع، مجموعه ای از نکات و پیشنهادات جهت کاربست در تجارب آتی به تفکیک شاخص های اولویت دار پژوهش ارائه شده است.
بررسی حس تعلق در پهنه های تاریخی با تأکید بر متغییرهایی کالبدی و محیطی (مطالعه موردی: پهنه های ارگ-گنجعلیخان، مظفری و قلعه محمود شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهم ترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافت های تاریخی باوجود پتانسیل های بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیوندهایاجتماعیبینساکنینمی شودکهاین امرزمینه ساز کاهش ارتباطاتپایدار، عدم مشارکت، کاهشحس تعلقوزوال تدریجیاین بافت ها می گردد.این مسئله،نگارندگانرابر آنداشت تا بهتبیینارتباطبین معیارهایکیفیتمحیط(محیطی و کالبدی)برحس تعلقدر پهنه های تاریخی شهر کرمان بپردازند. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت، توصیفی و علی تطبیقی می باشد. ابزار مورداستفاده جهت جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده و اطلاعات در نمونه ای به حجم 374 نفر مورد تحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای کالبدی با حس تعلق و رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای محیطی و حس تعلق وجود دارد. در رابطه بین مؤلفه های متغیرهای کالبدی و حس تعلق در پهنه ارگ-گنجعلیخان و مظفری بیشترین تأثیر را بر حس تعلق مؤلفه بناها و فضاها و در پهنه قلعه محمود بیشترین تأثیر را مؤلفه دسترسی، داشته است. در رابطه بین مؤلفه های متغیرهای محیطی و حس تعلق در تمام پهنه ها آلودگی های صوتی بیشترین تأثیر را بر حس تعلق داشته است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان می دهد که با بهبود وضعیت متغیرهای محیطی و متغیرهای کالبدی، وضعیت حس تعلق در پهنه های موردبررسی نیز بهبود می یابد. بااین حال تأثیر متغیرهای محیطی بر حس تعلق بیشتر از متغیرهای کالبدی است.
مدل مولفه های روانشناختی محیط یادگیری با تاکید بر حس تعلق، امنیت روان و روابط همسالان در راستای ایجاد فضایی کیفیت محور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
111-136
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی شاخص ها و مولفه های محیط روانی انجام گرفت. روش پژوهش کمی و کیفی و از جهت نتایج کاربردی است. در مطالعات میدانی، از نمونه در دسترس 180 نفری دانش آموزان دختر داوطلب دبیرستانی، سال تحصیلی 98-97 در شهر گرگان استفاده شد. تعداد نمونه با توجه به در دسترس بودن و مناسب بودن حداقل تعداد 100 تا 150 نمونه برای مطالعات مدلسازی، در نظر گرفته شد. بررسی داده ها از طریق مدلسازی و تحلیل عامل تاییدی مرتبه دوم صورت گرفت. پایایی ترکیبی مقیاس اصلی 0.97 و روایی همگرا 0.77، گزارش شد. براساس نتایج، شاخص های شش گانه محیط روانی قادر به توصیف مقیاس استاندارد "چه اتفاقی در این مدرسه می افتد؟"در نمونه مورد بررسی بود. کلیه عوامل و مولفه ها از لحاظ آماری معنادار گزارش شد، شاخص های حس تعلق(0.94)، شفافیت قوانین مدرسه(0.93)، پذیرش تفاوت و گوناگونی(0.90)، گزارش مشکلات(0.86)، روابط همسالان(0.85) و پشتیبانی معلمان(0.78) به ترتیب می تواند به تبیین مقیاس محیط روانی از نظر دانش آموزان به عنوان مهم ترین کاربران فضای آموزشی بپردازد. پس از اولویت بندی شاخص ها و مولفه های محیط روانی براساس مقیاس استاندارد، تعدادی راهکار پیشنهادی برای ایجاد فضای کیفیت گرا مانند ایجاد فضاهایی برای ارتباط گروه های سنی مختلف در مدرسه و ایجاد نمایشگاه هایی جهت آشنایی و احترام به فرهنگ های مختلف ارایه شد.
فهم مولفه های محیطی مؤثر بر شکل گیری حس تعلق مکانی در بازار سنتی ایران و مقایسه آن با مجتمع های تجاری مدرن (نمونه موردی بازار سنتی کاشان و مجتمع تجاری صفویه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
17 - 32
حوزه های تخصصی:
بازار یکی از عناصر تأثیرگذار در شهرهای تاریخی مسلمانان است. در طول شکل گیری این شهرها، بازارها همواره دارای عملکردهای متعدد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فرهنگی بوده اند. این مقاله بر آن است تا بامطالعه روی بازار سنتی به ارزیابی نقش فضای معماری در کیفیت محیط بپردازد؛ و اینکه چگونه بازار سنتی ایرانی با در نظر گرفتن فرایند ادراکی به نیازهای انسانی پاسخ داده و منجر به خلق خاطره جمعی و حس تعلق به مکان شده است. لذا شناخت مؤلفه های اثرگذار در القا حس مکان و ارزیابی چگونگی پاسخ فضاهای سنتی و مدرن به نیازهای انسانی، مدنظر تحقیق است تا بتوان با شناسایی عوامل مؤثر به ارتقا کیفیت فضاهای مشابه معاصر کمک کند.با تهیه پرسشنامه و بررسی پیمایشی اطلاعات، جمع آوری و در نرم افزار spss داده ها تجزیه وتحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود مؤلفه های حس مکان در بازار سنتی ایرانی تأیید شد و مدل و پیشنهادهای کاربردی برای فضای مشابه معاصر ارائه گردید.
واکاوی تأثیر تصورات شناختی مخاطبان بر خوانایی محیط (شهر تهران، خیابان ستارخان، فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی تأثیر تصورات شناختی مخاطبان بر خوانایی محیط در خیابان ستارخان، فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه شهر تهران است. روش پژوهش از نوع کیفی-کمی با راهبرد همبستگی و رویکرد توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش 3 مؤلفه اصلی «کیفیت عناصر ساختاری مسیر (جداره ها، پیاده روها و میادین)»، «میزان و کارکرد قرارگاه های رفتاری-عملکردی» و «مؤلفه های احساس رضایت از محیط» و 27 متغیر کمی-کیفی در راستای بازخوانی میزان خوانایی در مسیر فلکه اول تا فلکه دوم صادقیه در شهر تهران مورد تحلیل قرار گرفته اند. پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان افراد ساکن-شاغل و یا در حال تردد در محدوده مورد مطالعه انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر با 200 نفر تعیین گردید. نوآوری پژوهش در تحلیل مؤلفه های خوانایی در یک بستر شهری از دیدگاه استفاده کنندگان آن فضا است. در نهایت با بررسی محدوده مورد مطالعه با توجه به متغیرهای خوانایی مشخص شد که این مسیر علی رغم این که یک راه عملکردی مهم میان مخاطبان است. ولی از نظر مؤلفه های خوانایی امتیاز متوسط و متوسط به پایین دارد و صرفا یک سیمای اجباری و سلیقه ای از خود به نمایش گذاشته است.
تحلیل ابعاد هویتی شهرک های جدید و اثرگذاری آن بر احساس تعلق شهروندان (مطالعه موردی: سپاهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران هویت به عنوان یکی از پیامدهای پدیده جهانی شدن به ویژه در شهرهای جدید مشهود است و یکی از موانع جذب جمعیت این شهرهای بی روح است. این شهرها در بهترین حالت خوابگاهی هستند که باعث ایجاد حس تعلق و هویت در ساکنان نمی شود. این موضوع را می توان در اصول اولیه طراحی این شهرها که شامل شکل گیری به صورت نقشه های تفکیکی و به توجهی خصوصیات تاریخی و اقلیمی محیط و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افرادی است که قرار است در آن ساکن شوند، مشاهده نمود. با ایجاد ویژگی های مکانی و هویتی می توان حس تعلق فرد به مکان یا شهر را ایجاد و تقویت نمود. بر این اساس این پژوهش با هدف تحلیل ابعاد هویت شهری و اثرگذاری آن ها بر حس تعلق شهروندان سپاهان شهر انجام شده و در پی پاسخ به این پرسش است که چه شاخص هایی بر هویت بخشی به شهرک های جدید مؤثر است؟ و این شاخص ها تا چه حد بر افزایش حس تعلق شهروندان اثرگذار است؟ روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است و تحلیل داده های به دست آمده از توزیع پرسشنامه در بین 150 نفر از ساکنان سپاهان شهر، نیز با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس گرافیک انجام شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص های اجتماعی و عملکردی به ترتیب با بار عاملی 0/683 و 0/430 به صورت مستقیم بر احساس تعلق ساکنان سپاهان شهر و شاخص طبیعی- محیطی با بار عاملی 0/386 بر شاخص عملکردی و شاخص های کالبدی- فضایی و تاریخی- فرهنگی به ترتیب با بار عاملی 0/256 و 0/232بر متغیر اجتماعی و از آن طریق بر احساس تعلق شهروندان اثرگذار هستند.
تبیین مبانی نمود فرهنگ در معماری بومی ایران و ارتباط آن با ایجاد حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۶-۳۳
حوزه های تخصصی:
معماری امروز با توجه به تحولات و تغییرات قرن حاضر، ریشه در گذشته خود ندارد. در تعامل با فرهنگ بومی نبوده و دچار فاصله زیادی با آن گشته است؛ لذا از هیجانات تعلق زای ساکنین به فضاها کاسته شده و حس تعلق به عنوان عاملی برای تبدیل فضاها به مکان هایی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد کمرنگ گردیده است. علیرغم معماری گذشته که بخشی از فرهنگ در آن نهفته و فرم معماری به عنوان بستری برای انتقال پیام فرهنگی بود. هدف از این پژوهش دستیابی به چیستی روش های بومی سازی ناشی از فرهنگ در معماری گذشته و چگونگی تاثیر آنها در عامل حس تعلق به مکان در معماری امروز می باشد. تحقیق حاضر از حیث ماهیت کیفی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد و از منابع کتابخانه ای و اطلاعات میدانی به منظور جمع آوری اطلاعات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مولفه های بومی سازی فرهنگ در معماری گذشته ایران عبارتند از: ارتباط چهارگانه با خود، دیگران، طبیعت و خداوند، محرمیت، امنیت، درونگرایی، مرکزیت، انعکاس، هندسه، سلسله مراتب، شفافیت، تداوم و سیر از ظاهر به باطن. پس از تمرکز بر مفهوم حس تعلق به مکان و دسته بندی و تعریف عوامل محیطی، فردی و معنایی تاثیر گذار بر آن پژوهشگر ریشه های مشترک مولفه های بومی سازی فرهنگ را در عوامل فوق می یابد و مدل نظری حاصل از آن تدوین می گردد؛ که با به کارگیری آن ها می توان در ارتقای حس تعلق به مکان فضاهای امروزی موثر واقع شد.
مدل یابی رابطه ساختاری نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی به مکان با میزان سطح امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
81 - 92
حوزه های تخصصی:
امنیت در فضاهای شهری به عنوان یک مساله مهم و نیاز شهروندان مطرح بوده و در این باره عوامل بسیاری همچون نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی می تواند اثر گذار باشد به همین سبب در این پژوهش رابطه ساختاری نظم محیط با امنیت فضای شهری با وا سطه گری حس تعلق و دلبستگی به مکان در قالب یک مدل عالی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حا ضر از نوع همبستگی بوده و با ا ستفاده روش های مدل یابی روابط ساختاری صورت میپذیرد هم چنین به منظور سنجش ارتباط در بین جامعه نمونه، از مطالعات میدانی (فن پرسشنامه) استفتده شده است نتایج تحقیق حاکی از آن دارد که مدل با داده های پژوهش برازش مناسب داشته و نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی به مکان به صور مستقیم امنیت فضای شهری و اجتماعی شهروندان را پیش بینی می نماید هم چنین نظم فضا با واسطه حس تعلق و دلبستگی به مکان امنیت فضا را به صور غیرمستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم پیش بینی می نماید. در این میان مسیر مستقیم نظم محیط به حس تعلق به مکان، و نظم محیط به دلبستگی به مکان نیز معنادار بود این نتایج نشان دهنده آن است که نه تنها نظم محیط پیش بینی کننده امنیت فضای شهری و اجتماعی شهروندان است بلکه می توان از طریق حس تعلق و دلبستگی به مکان به میزان بیشتری از سطح امنیت در فضای شهری رسید.
طراحی فضای شهری خودمانی با تاکید بر خاطره انگیزی درگذر تاریخی گلچینان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۹۸-۴۸۱
حوزه های تخصصی:
فضای خودمانی فضایی است که فرد ساکن محله در آن احساس تعلق می کند، فضا را از آن خود دانسته و خود را نیز جزئی از فضا می داند. چنانچه انسان در فضا احساس راحتی و تعلق داشته باشد، حضور وی در فضا پررنگ تر شده و زمینه خاطره سازی برای وی فراهم می شود. گذر گلچینان که در بافت تاریخی شهر یزد قرار دارد به دلیل مداخلات صورت گرفته، بخشی از خودمانی بودنش را از دست داده است. اما به دلیل قدمت تاریخی هنوز قابلیت درس گرفتن از آموزه های نهفته در آن وجود دارد. لذا این پژوهش با مرور بر ادبیات فضای خودمانی و خاطره انگیز و تدوین مبانی طراحی چنین فضاهایی، در پی بازگرداندن فضای مانوس و خودمانی گذشته در بافت های تاریخی بوده است تا بتواند فضایی خاطره انگیز را برای استفاده کنندگان ایجاد کند. روش به کار برده شده توصیفی و تحلیلی بوده و پژوهش از نوع کاربردی می باشد. در این راستا از تکنیک های برداشت میدانی و مصاحبه با اهالی ساکن، عکاسی و فیلمبرداری استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که وجود کاربری های قدیمی (زورخانه قدیمی، حسینیه ها، مساجد، گاراژها و...) هرچند کمتر از گذشته اما بهانه ای برای حضور، گردهمایی و خاطره انگیزی می باشند. وجود عناصر شاخص کالبدی (بادگیرها، ساباط ها، گنبدها، رواق ها و...)، هویتمندی فضا را رقم می زند و به آشنا بودن فضا در جهت خودمانی شدنش کمک می کند. در کنار این ها فضاهای گمشده و پنهان، مخروبه و متروکه شدن بناهای ارزشمند تاریخی، خودمانی بودن فضا را خدشه دار می کند. باز طراحی انجام شده در این گذر تاریخی مواردی را که منجر به از بین رفتن فضای خودمانی شده است، با درس گرفتن از خود بافت، برطرف ساخته است. استفاده از نتایج این پژوهش در بافت تاریخی یزد و موارد مشابه جهت ایجاد فضاهای خودمانی و خاطره انگیز، توصیه می شود.
تحلیل انگاره های محیطی موثر بر مولفه معنا در بازار سنتی ایرانی؛ نمونه موردی: مقایسه تطبیقی بازار سنتی کاشان و مجتمع تجاری صفویه کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۱۷۶-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
بازار یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار در شهرهای اسلامی است. در طول شکل گیری شهرهای اسلامی بازارها دارای عملکردهای متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی و فرهنگی بوده اند. این مقاله بر آن است تا با مطالعه بازار سنتی، ضمن تبیین جایگاه محیط به بررسی مولفه های اثرگذار در ایجاد معنا در محیط بپردازد؛ لذا شناخت مؤلفه های اثرگذار در القا حس مکان، خاطره جمعی و حس تعلق و ارزیابی چگونگی پاسخ فضاهای سنتی به نیازهای انسانی در جهت ایجاد مولفه های معنا در محیط مدنظر این تحقیق می باشد تا بتوان با بازآفرینی نظام بازار سنتی ایران بر پایه شناخت فرایند ادراکی و توجه و به کارگیری حواس در پاسخ به نیازهای انسانی در فضاهای معاصر به دستاوردهای عملی دست یافت. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی و با رویکرد اکتشافی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود مؤلفه های معنا در بازار سنتی تأیید شد و پیشنهادهایی کاربردی برای فضاهای مشابه معاصر ارائه گردید.