مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حس تعلق
حوزه های تخصصی:
منظر و سیمای شهری در چشم شهروندان به عنوان هویت و نمود شاخص و اصالت یک شهر می تواند بیان شود ازاین رو و به این اعتبار هست که حس تعلق مکانی دریک فرد که نسبت به شخصیت و روحیات وی ایجاد شده است می تواند بیانگر میزان غنای هویت های معماری لحاظ گردد کما اینکه در دوران معاصر و پس از چالش های مهم فرهنگی و اجتماعی حاکم بر آن و سیطره تفکرات تکثرگرا و گاهی بی هویتی آثار بر این رویه اثراتی پیچیده و گاه مبهم داشته است سیمای بصری شهرها به وسیله نظام پیچیده ای از نشانه ها، ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع شکل می گیرد و در فرایند تعامل میان انسان و شهر، محیط بصری به مثابه فصل مشترک این دو، زمینه ادراک، شناخت و ارزیابی محیطی شهروندان و بازدیدکنندگان را فراهم می آورد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل رابطه بین سیمای بصری شهر و رفتار شهروندان با تأکید بر شهر اردبیل می باشد. نوع تحقیق کاربردی و رویکرد حاکم بر فضای تحقیق توصیفی-تحلیلی و همبستگی می باشد. براین اساس مطالعات کتابخانه ی و مشاهدات میدانی و پرسشنامه ها مردمی به عنوان روش تحقیق مدنظر می باشد. این پژوهش بر آن است تا بتواند با بررسی و تطبیق بافت های سنتی و معاصر شهر اردبیل نسبت به میزان ایجاد، تقویت و اهمیت حس تعلق مکانی در یک شهروند با توجه به چالش های اجتماعی فرهنگی قدمی برداشته و در خصوص تبیین و تشخیص نمودهای معمارانه سنتی و معاصر و تأثیرات آن بر ایجاد حس تعلق مکانی به کمک مطالعات میدانی و کتابخانه ی و پس از تحلیل و تجزیه مطالب گرداوری شده نتیجه و برآیندی ارائه دهد.
بررسی و تحلیل هویت محلات شهری با تاکید بر حس تعلق به مکان (مورد مطالعه: محلات سیزده گانه حاشیه شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که با هدف بررسی هویت محلات شهری با تاکید بر حس تعلق به مکان در محلات سیزده گانه حاشیه شهر اردبیل انجام گرفته است، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی بوده و ش یوه گ ردآوری اطلاع ات و داده ه ا، میدانی است. آزمون روایی که در این پژوهش به کار گرفته شده، روایی صوری و محتوایی می باشد. جهت حصول پایایی پرسشنامه تحقیق، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که با میزان آلفای ۷۷ درصد، مقدار قابل قبولی را نشان داد. تعداد نمونه انتخابی از حجم جامعه آماری پژوهش ۴۰۰ نفر بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمون های آماری مختلفی استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بین متغیرهای انسجام و تعامل اجتماعی با حس مکان ارتباط معنی دار مثبت و مستقیم برقرار می باشد. اما متغیرهای مشارکت اجتماعی، مسئولیت پذیری و آگاهی و دانش بر متغیر حس مکان تاثیری ندارند.
میزان تأثیرپذیری حس تعلق در محله های قدیمی با تآکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی شهر دزفول مطالعه موردی : محله قلعه، محله رودبند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
48-59
حوزه های تخصصی:
بافت های سنتی، برخلاف اغلب بافت های امروزی به دلیل نحوه طراحی، ساختار اجتماعی و سایر عوامل، بسیاری از نیازهای اجتماعی و روانی ساکنین خود را تأمین می کردند و پاسخگویی بهتری نسبت به بافت های امروزی داشتند . از طرفی محیط و فعالیت های اجتماعی تأثیر مهمی درشکل گیری مفاهیم اجتماعی و از جمله حس تعلق ساکنین دارند؛حس تعلق علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می شود می تواند در مکان زندگی فرد به وجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه میزان تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی با تأکید بر ابعاد کالبدی واجتماعی(مطالعه موردی: محله قلعه، محله رودبند) می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از لحاظ ماهیت بنیادی و از نوع کاربردی است، در ابتدا نظرات مدیران و کارشناسان در رابطه با میزان تأثیر پذیری حس تعلق به صورت مصاحبه ای انجام شده و سپس به شیوه ی کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار QDA عوامل تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی و با استفاده از نرم افزار PLS به بررسی یکسان بودن تأثیر حس تعلق پذیری پرداخت و آن را به صراحت رد کرد و چنین نتیجه گرفت که تأثیرعوامل مطرح شده (عوامل طبیعی، عوامل کالبدی، ساماندهی فضایی، ساماندهی فعالیتی، عوامل فردی، عوامل ذهنی، عوامل اجتماعی) برمیزان حس تعلق پذیری در این دو ناحیه متفاوت می باشد.
بررسی تأثیر بازارهای دورهای در هویت بخشی و افزایش حس تعلق ساکنان (نمونه موردی: بازارهای روز شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت در شهرها و نیز گسترش بیش ازپیش علم و فناوری و ارتباطات در دهه های اخیر، بیشتر ارتباطات مردم با یکدیگر در دنیای مجازی رخ می دهد و مردم کمتر از گذشته با محیط اطراف خود و ساکنین آن تعامل برقرار می کنند؛ این در صورتی است که در راستای تبیین و تدوین شاخص های معماری و شهرسازی بر بنیاد الگوی اسلامی–ایرانی، ضروری می نماید علاوه بر محاسبه های فنی و مهندسی، ویژگی های اقلیمی، جمعیتی و ملاحظات حقوقی شهروندان نیز مدنظر قرارگرفته و با اتکا بر آموزه های دین محور، رویکردهایی فرهنگی باهدف حفظ منزلت انسانی موردتوجه قرار گیرد و کرامت انسانی و سایر مؤلفه های مترتب بر الگوی اسلامی نیز در فضاهای شهری متجلی گردد. با تأمل در دیرینه تاریخی ایران زمین، به سهولت می توان نمونه هایی از ارتباط شهروندان با یکدیگر در فضای شهری را در بازارهای دوره ای، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه اسلامی در محلات/مراکز محله ای، مشاهده کرد. در این پژوهش، بر مبنای روش توصیفی-پیمایشی و مطالعات اسنادی میزان تأثیر بازارهای دوره ای بر تعاملات اجتماعی و رابطه شهروندان با محله و همسایگان در محله سکونتشان بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنین 6 محله شهر همدان می باشد. بر همین اساس، ساکنین 3 محله ای که در آن بازارهای دوره ای شنبه بازار، سه شنبه بازار و پنج شنبه بازار دایر می باشد، با 3 محله متناظر که در آن بازار دوره ای برپا نمی شود، مقایسه و موردبررسی قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که احیای بازارهای دوره ای و ساماندهی آن ها، چنانچه مبتنی بر مکان یابی هوشمندانه و نیاز محور باشد، در ترغیب و تشویق شهروندان برای حضور بیشتر در محلات خود بسیار راهگشا بوده و ضمن افزایش تعاملات و صمیمیت بین ساکنین، به عنوان یک مولفه معنایی، باعث هویت بخشی محلات/ مراکز محله در شهرهای ایران اسلامی می شود.
بررسی تأثیرات فضای سبز در طراحی داخلی فضاهای مسکونی بر سلامت روان و حس تعلق کاربران
حوزه های تخصصی:
انسان بیش از نیمی از عمر خود را در خانه سپری می کند و خانه از مهم ترین عوامل شکل گیری رفتار فردی و اجتماعی افراد می باشد. خانه به عنوان مکانی که تمام اقشار جامعه در سنین مختلف از آن استفاده می کنند، نقش اساسی در سلامت انسان، چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی دارد و عاملی برای شکل گیری فرهنگ یک جامعه است. در شهرهای امروزی تراکم ساختمان ها و گسترش آن ها در ارتفاع باعث شده انسان نتواند به آسایش و آرامش در زندگی خود دست پیدا کند و خود را از طبیعت جدا و محروم ببیند. خانه ناسالم آثار زیان باری بر سلامت انسان دارد که از جمله آن ها می توان به مسمومیت ها، افسردگی و اختلالات روانی اشاره کرد. ازاین رو طراحان داخلی و معماران شهری با رویکرد به معماری سبز یا طبیعت گرا سعی در ایجاد آسایش و آرامش افراد دارند. هدف معماری داخلی نیز، خلق فضایی است که هم از لحاظ عملکردی و هم از لحاظ فرمی نیازهای استفاده کنندگان را پاسخگو باشد لذا طراحی عناصر فضاهای داخلی با کشاندن سبزینگی به فضای معمارانه، مانند دیوار و بام سبز، امری ایدهآل در فضای زندگی ماشینی بشر امروز به حساب می آید که باعث ایجاد مزایای متعدد از جمله ؛ حذف سموم و تصفیه هوای داخل ساختمان، کاهش آلودگی صوتی، برانگیخته شدن احساس شادی و صمیمیت و ایجاد آرامش و طراوت در انسان می شود.
بررسی میزان ارتباط حس تعلق به مکان و سطح امنیت اجتماعی شهروندان -مطالعه موردی: شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای انسانی و فعالیت های افراد در فضاهای شهری ایجاد شده و روابط فرهنگی و اجتماعی نیز در این فضاها شکل می گیرد. با توجه به اینکه منشا اصلی ناامنی شهروندان ریشه در درون شهرها داشته و عوامل مهمی هم چون فرم کالبدی شهر، بناهای شهری و شکل ساختمان ها در این امر دخیل هستند هدف از تحقیق، سنجش میزان تاثیر حس تعلق به مکان در افزایش سطح امنیت اجتماعی شهروندان شهر قم می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی کمی می باشد. جامعه آماری تحقیق شهر قم بوده و به جهت جمع آوری حاصل از مطالعات میدانی از فن پرسشنامه به تعداد 384 عدد استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که روابط و چیدمان های فضایی در فضای محله با نظارت و نابهنجاری های اجتماعی به همراه محیط فیزیکی و کالبدی دارای همبستگی مستقیم و معنادار می باشد. هم چنین نوع فرم و اندازه فضا که دیگر مولفه حس تعلق به مکان محسوب می گردد با نابهنجاری اجتماعی و آزادی حرکت نیز دارای همبستگی مستقیم و معنادار است. بافت و تزئینات فضای محله ها نیز با محیط فیزیکی و کالبدی دارای همبستگی بوده و در میان آنان بیشترین همبستگی در بین ابعاد حس تعلق به مکان و امنیت اجتماعی مربوط به مولفه آزادی حرکت با نوع فرم و اندازه فضا به مقدار 0.980 می باشد.
تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در ارتباط با حس تعلق و ارایه سناریوهای بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
65 - 81
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: محلات شهری سابقه ای به قدمت شهرنشینی دارند و در گذر زمان دچار تغییرات گسترده ای شده اند و در اثنای این تغییرات، تعلق مکانی که یکی از پایه های ارتباطی شهروندان و محیط زندگی است، رو به افول نهاده است. استعاره محله و تغییرات آن در انطباق با دوران معاصر، مسئله ای است که باید مورد توجه برنامه ریزان، طراحان شهری و معماران قرار گیرد.هدف: هدف از این پژوهش، دستیابی به آینده های بدیل بر مبنای استعاره های بدیل از محله در ارتباط با حس تعلق و شناسایی سناریوهای محتمل محله در آینده، به منظور حفظ ارزش های فرهنگی، اجتماعی، کالبدی محله براساس حس تعلق مکانی است.روش:پژوهش حاضر با روش تحلیل لایه ای علت های تغییر مفهوم محله در چهار لایه ی تحلیل شامل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/ جهان بینی و اسطوره/ استعاره، بر آن است تا ضمن دستیابی به درک روشنی از علت های این تغییرات، سناریوهای بدیلی را برای مفهوم محله در آینده بر مبنای استعاره های بدیل این مفهوم با تمرکز بر حس تعلق مکانی ارایه دهد.یافته ها: با استفاده از نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با صاحب نظرانی که در زمینه موضوع مورد بحث دارای دانش و تجربه کافی بودند، صورت گرفته و نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت استعاره هایی مانند «فاقد روح و معنا»، « آشفته»، «سیال»، «هرج و مرج»، «بی مرز» ، «بی هویت» از سوی مصاحبه شوندگان مطرح گردید.نتیجه: براساس نتایج تحقیق، چهار سناریوی محله هوشمند، محله جهانی، محله پایدار و محله منعطف ارائه شده اند.
بررسی عوامل کالبدی مؤثر در ایجاد و ارتقاء حس تعلق مکانی در طراحی شهری (مطالعه ی موردی: فضای عمومی بلانش شهر مشهد)
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان بین فرد و مکان، پیوند ناگسستنی ایجاد می کند، موجب هماهنگی فرد با محیط و رضایتمندی وی می شود و انگیزه ی لازم برای ماندگاری فرد در محیط را فراهم می کند.کافی شاپ یکی از مهم ترین فضاهای شهری می باشد که افراد نه صرفاً برای نوشیدن چای یا قهوه، بلکه برای تجربه ی معنا و احساس و گذراندن ساعاتی دور از زندگی کاری و استرس به آن مراجعه می کنند. بنابراین شناخت عوامل مؤثر در ایجاد حس تعلق و آن چه که انسان را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد الزامی است. هدف کلی پژوهش حاضر، پرداختن به شناخت مفهوم حس تعلق و عوامل مؤثر بر ایجاد آن، به خصوص عوامل کالبدی مؤثر بر ایجاد این حس در محیط کافی شاپ می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و روش پژوهش از نوع کیفی و توصیفی تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات و مبانی نظری پژوهش، از روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برای بررسی و تحلیل مؤلفه های کالبدی مؤثر بر ایجاد حس تعلق در نمونه ی موردی از شیوه ی پیمایش میدانی (مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند، مؤلفه ی کالبدی مؤثرترین مؤلفه در ایجاد و ارتقاء حس تعلق در کافی شاپ بوده و تحت تأثیر ده شاخص رنگ، هندسه، مصالح، نور طبیعی و مصنوعی، مقیاس، تنوع، زیبایی و عناصر طبیعی می باشد. بررسی مؤلفه های کالبدی در کافی شاپ بلانش نیز، نشان داد شاخص نور، عناصر طبیعی و تنوع فضایی بیش ترین تأثیرگذاری را در ارتقاء حس تعلق به مکان در نمونه ی مورد بررسی دارند. در نهایت نیز، برای هرکدام از مؤلفه های کالبدی راه کارهایی جهت ارتقاء حس تعلق به مکان ارائه شده است.
نقش نشانه های فضاهای شهری در ارتقاء حس تعلق به مکان، مطالعه موردی: محلات شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
57 - 72
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد و یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است؛ لذا شناخت حس تعلق و عوامل مؤثر بر آن و راه های ارتقای آن یکی از موضوعاتی است که می تواند به ارتقای شرایط زیستی و محیط کالبدی منجر شود. از میان عوامل متعددی که بر حس تعلق افراد مؤثر است، نقش انگیزی و میزان خوانایی محیطی از طریق نشانه های فضاهای شهری است. در این خصوص شکل گیری نقشه ذهنی ساکنین محلات برگرفته از نشانه ها و عناصر نمادین اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ضمن تحقیق در خصوص عوامل مؤثر بر شکل گیری نقشه های شناختی و افزایش نقش انگیزی نشانه های شهری بر نحوه اثر بر حس تعلق ساکنین پرداخته شده است. به این منظور شش محله از شهر زنجان (به نام های سبزه میدان، سعدی، کوچه مشکی، انصاریه، کارمندان و گل شهر) که در سه بافت تاریخی، میانی و جدید هستند، برای مطالعه انتخاب شده اند. تعداد 300 پرسشنامه برای سنجش حس تعلق افراد استفاده شده و به دو روش میدانی و تحلیل نرم افزاری مطالعه صورت پذیرفته است. علاوه بر تهیه پرسشنامه، نقشه های ذهنی پرسش شوندگان نیز از طریق ترسیم و تحلیل آن ها استخراج شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که میان حس تعلق ساکنین و نقشه شناختی شکل گرفته در ذهن ساکنین و تعداد نشانه های اشاره شده در هر یک از نقشه ها رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است. به عبارت دیگر با افزایش میزان حس تعلق در مکان نقشه های شناختی ساکنین نیز تقویت و ارجاعات ذهنی بیشتری به نشانه های محیط می گردد. همچنین مطالعات نشان داد ساکنین محلاتی که در بافت های تاریخی و میانی هستند به دلیل تعدد نشانه های نمادین و معنایی درگذر زمان نسبت به محلات جدید از حس تعلق بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های استنباطی نشان داد که نشانه های شهری به میزان 623/0 بر حس تعلق افراد تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
تبیین وجوه و حدود اتاق بستری بیمارستانیِ مطلوب از نگاه بیماران بومی مبتلا به سرطان در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در درمان بالینی اتاق های بستری بیماران مبتلا به سرطان، استانداردهای کمّی فراهم می شود اما به کیفیت اتاق های بستری به عنوان محیط کالبدیِ مد نظر بیماران که به افزایش امیدبخشی کمک می کنند، کمتر توجه می شود. در این راستا هدف از پژوهش حاضر تبیین وجوه و حدود کیفیت اتاق بستری مطلوب از نگاه بیماران بومیِ مبتلا به سرطان است. روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، مصاحبه و بازخوردهای ۳۱ بیمار (78% اهل روستاها و شهرستانهای کرمانشاه و 22% اهل شهر کرمانشاه) از پرسشنامه های تصویری تا اشباع نظری در دو بیمارستان کرمانشاه استوار است. یافته ها حاکی از آن است که وجوه جسمانی، روانی، معنوی، اخلاقی-حقوقی و اجتماعی-محلی در مطلوبیت اتاق های بستری مؤثرند و انتظار بیماران بومی بر وجه درون فرهنگی(محلی) با تأکید بر حفظ قلمرو و ایجاد حس تعلق برای استقرار در اتاق ها متمرکز است. در نزد جامعه آماری حدودی همچون "خودمانی بودن"، "راحتی مشابه خانه"، "ارتباط بیشتر با طبیعت" و "تعریف قلمروها بر اساس عرف محلی" مطرح است. همچنین"امید بخش بودن"،"مناسب برای حضور همراهان" و "تناسب با تعداد بیماران" از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. با توجه به مطالعه انجام شده به نظر می رسد هر چه بیماران مبتلا به سرطان به ویژگی های محلی-اجتماعی خود متصل تر باشند، بعد پنجم که ناظر بر وجه محلی اتاق بستری آنان است در طراحی چنین فضاهایی نیاز به تقویت بیشتری دارد. لذا برای مطلوبیت اتاق بستری در نزد بیماران بومی بایستی بر وجه محلی نیز بسیار توجه گردد. به بیان دیگر، در جوامع محلی تر، نقش مولفه پنجم پر رنگ تر می شود در حالیکه در جوامع کمتر محلی، شاید این مولفه بتواند در چهار وجه دیگر جذب شود. لذا لازم است اتاق های بستری بیماران بومی مبتلا به سرطان در بیمارستان های استانهای کشور، با کیفیات سکونتی مردم بومی آنان نسبت داشته باشد تا آنها کمتر احساس غریبگی با محیط جدید که مکمل درمان و احیاگر می تواند باشد داشته باشند و امکان امیدبخشی و یا کاهش استرس در آنان بهبود یابد. در این راستا پیشنهاد بر آن است که طراحان با رجوع به فرهنگ زمینه، در تنظیم قلمروها و تقویت حس تعلق، محلی تر بیندیشند تا در تحقق نقش مکمل درمان بالینی اتاق های بستری گام های مؤثرتری بردارند.
تبیین نقش عوامل مؤثر بر تعلق مکانی در بافت های شهری (مطالعه موردی: بافت های قدیم، میانی، جدید و حاشیه ای شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت ایجاد زمینه های دلبستگی به مکان وتقویت مؤلفه های مؤثر بر آن به ضرورت موضوع دلبستگی به مکان و شناخت عوامل تقویت کننده آن می افزاید. تحقیق حاضر که با هدف بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای دلبستگی به مکان در سه مقیاس خانه، محله و شهر در بافت های شهر سنندج انجام شده است، دارای هدف کاربردی و ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش، 321 نفر از ساکنین بافت های چهارگانه سنندج است. دلبستگی به مکان و ابعاد آن، متغیر وابسته و عوامل دلبستگی به مکان و مقیاس مکان به عنوان متغیرهای مستقل درنظر گرفته شده اند. جهت بررسی مقایسه ای محدوده-های پژوهش در سه سطح از آزمون های پس از تجربه به کمک آزمون توکی؛ برای ارزیابی اثرگذاری عوامل کالبدی، اجتماعی و فردی بر دلبستگی به مکان؛ و همچنین دلبستگی به مکان در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از میان متغیر های بعد روانشناسی، عناصر عاطفی، شناختی و رفتاری دلبستگی، عوامل کالبدی و اجتماعی و متغیر های مستقل ویژگی های فردی رابطه معناداری با متغیر وابسته دلبستگی به مکان دارند. بررسی نتایج و مقایسه عوامل دلبستگی در بین چهار محدوده نشان می دهد که محله بافت حاشیه با کمترین میزان دلبستگی به محله، از میان ابعاد دلبستگی، بعد عاطفی و ازمیان عوامل دلبستگی، عامل کالبدی نقش مؤثرتری بر دلبستگی به محله دارد، که لازم است در طرح های آتی به آنها توجه ویژه ای مبدول شود، تا بتوان دلبستگی ساکنین به محله را ارتقا بخشید و از مهاجرت ساکنان به خارج محله جلوگیری نمود.
تحلیلی بر عوامل کالبدی مؤثر بر ارتقاء حس تعلق درکافی شاپ (نمونه موردی: کافی شاپ آیوی)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
82 - 100
حوزه های تخصصی:
امروزه فضاهای عمومی نظیرکافی شاپ ها و رستوران ها، نقش مهمی در زندگی روزمره مردم دارند و مراجعه به کافی شاپ ها نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و به تبع آن تعداد کافی شاپ ها نیز به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. به همین دلیل جذب مشتری و تبدیل آنها به مشتری های وفادار برای صاحبان کافی شاپ ها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. از آنجایی که حس تعلق به مکان بین انسان و مکان، تعامل و پیوند عاطفی ایجاد نموده و تمایلی قوی برای حضور و ماندگاری و بازگشت به آن مکان را در پی دارد، توجه به پارامترهای کالبدی مؤثر در ارتقاء حس تعلق، بایستی از اساسی ترین دغدغه ها باشد. لذا هدف از این پژوهش تبیین مفهوم حس تعلق به مکان و شناخت عوامل کالبدی مؤثر بر آن در کافی شاپ و بررسی نحوه عملکرد این عوامل در نمونه موردی (کافی شاپ آیوی) می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و کیفی است و به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد که بخش اول آن از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و بخش دوم آن از طریق مطالعات پیمایشی و میدانی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، عوامل مؤثر بر ایجاد و ارتقاء حس تعلق به مکان در کافی شاپ را می توان به عوامل کالبدی، عملکردی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، معنایی و زمانی تقسیم بندی کرد. مؤلفه کالبدی شامل عناصر نور، رنگ، مصالح، طبیعت، مبلمان، بافت و تزئینات، اندازه و مقیاس می باشد و کیفیت و مطلوبیت هرکدام از شاخصه های ذکر شده نقش بسزایی در افزایش حس تعلق به مکان درکاربران کافی شاپ دارد. از مهمترین شاخصه های کالبدی ایجاد حس تعلق در نمونه موردی (کافی شاپ آیوی)، مصالح بومی، پیوند با طبیعت بواسطه بهره گیری از عناصر طبیعی و توجه ویژه به نورپردازی مصنوعی می باشد.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی در شهرستان دورود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
464 - 481
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که فراوانی آن به ویژه در نواحی خشک و نیمه خشک بسیار زیاد است. این پدیده در هر منطقه ای می تواند رخ دهد و انسان و محیط زیست را تحت تأثیر قرار دهد، هرچند اثرات آن در مناطق روستایی به دلیل وابستگی معیشت به نزولات جوی بسیار بیشتر از سایر مناطق است. در این زمینه خشکسالی های گذشته حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی به شدت کاهش داده است. بنابراین، عواملی که می تواند در این زمینه اثرگذار باشد از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است. در این راستا این پژوهش با هدف کلی اثرات سرمایه اجتماعی بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانوارهای روستایی - کشاورز شهرستان دورود بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 375 سرپرست خانوار برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و Lisel8.54 انجام شد. نتایج گروه بندی خانوارهای روستایی نشان داد که از آنان از نظر سطح تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار ندارند. علاوه بر این، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که ابعاد سرمایه اجتماعی با ضریب تبیین 51 درصد (0/71 =t= 11/89, γ) اثر مثبت و معنی داری بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی دارد.
نقش لذّت زبان خارجی و بی انگیزشی یادگیری در رابطه بین حس تعلق با عملکرد درسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 130
حوزه های تخصصی:
با توجّه به فقر پژوهشی در تحقیقات طولی آموزش زبان انگلیسی در زمینه ترکیب روان شناسی مثبت و منفی، مطالعه کنونی با هدف بررسی خط سیر و نقش میانجی گری لذّت زبان خارجی و بی انگیزشی یادگیری در رابطه بین حس تعلق با عملکرد درسی زبان انگلیسی اجرا گردید. نمونه این پژوهش به تعداد 557 دانشجو ترم اوّل دانشگاهی از رشته های غیر زبان انگلیسی به وسیله نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. با تکیه بر روش تحقیق پیمایشی طولی، داده ها در سه دوره زمانی مختلف در طول یک ترم تحصیلی جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری «منحنی رشد پنهان» نشان داد که کاهش معنی داری در لذّت زبان خارجی و افزایش معنی داری در بی انگیزشی یادگیری در طول ترم تحصیلی در درس زبان پیش دانشگاهی بین شرکت کنندگان این تحقیق وجود داشت. درحالی که همبستگی حس تعلق با میزان اوّلیه بی انگیزشی یادگیری زبان منفی بود، حس تعلق با میزان اوّلیه لذّت زبان خارجی همبستگی مثبت داشت. تأثیر غیر مستقیم حس تعلق در محیط کلاس بر عملکرد درسی زبان با میانجی گری لذّت زبان خارجی و بی انگیزشی یادگیری معنی دار گزارش شد؛ این در حالی بود که بدون متغیر های میانجی تأثیر مستقیم حس تعلق در محیط کلاس بر عملکرد درسی زبان معنی دار نبود. یافته های این پژوهش دارای کاربردهای آموزشی مهمی است که مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی رابطه شهر های اسلامی مرتبط با هویت شهری و حس تعلق شهروندان (نمونه موردی میدان فلسطین، تهران)
منبع:
هویت محیط دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
1 - 20
حوزه های تخصصی:
رویکرد هایی که سعی در تعریف هویت واحد برای طراحی نما و منظر شهر دارند عملاً هویت شهر را که از برخورد چند هویت، سلیقه، ارزش و... به وجود می آید، با تعریف یک هویت واحد که در نهادهای دارای قدرت تعریف می شوند، تبدیل به شهر تک هویتی و یکسان می کند. هدف کلی که در این پروژه دنبال شد نشان دادن رابطه حس تعلق با عوامل و روابط اجتماعی و المان های شهر های اسلامی که فضا را شکل می دهند و بررسی ماهیت این روابط اجتماعی است. از این نظر جمعآوری اطلاعات بر پایه برداشت میدانی بر اساس پرسشنامه های مردمی است. از آن جهت که فقط یک محله در این پژوهش بررسی و بیش از دو متغییر برای سنجش انتخاب شده بود، برای انجام تحلیل این پژوهش 4 گزینه موجود بود که شامل آنالیز کوورایانس، واریانس با اندازهگیریهای مکرر، رگرسیون چند متغییره و تحلیل عاملی میشدند که به وسیله نرم افزار Smart PLS تحلیل گردید. متغییر های مورد بررسی به دوسته عوامل فردی و اجتماعی و عوامل ادراکی و بصری تقسیم بندی شده است. با تحلیل و بررسی نتایج بدست آمده می توان گفت که میزان ارتباط حس تعلق شهروندان ساکن در محدوده با المان های بصری موجود، پایین و با عوامل فردی و اجتماعی نظیر مشارکت در برنامه ریزی محله خود بالا می باشد.
تأثیر معماری برج های مخابراتی در ایجاد حس تعلق به شهر(مطالعه موردی: برج مخابراتی میلاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
71 - 80
حوزه های تخصصی:
برج های مخابراتی که به عنوان نشانه هایی در مقیاس شهر مورد استفاده قرار می گیرند، برای تبدیل شدن به نماد باید در سطوح مختلفی با شهروندان پیوند و در آنها احساس تعلق ایجاد کنند. در حوزه بین رشته ای معماری و طراحی شهری که نگارندگان آن را طراحی کلان معماری می نامند، عملکرد کلان برج و مجموعه ای که برج در آن قرار دارد و پیوند آن با فضاهای شهری مد نظر قرار می گیرد. در این تحقیق، برج میلاد و هشت نمونه مشابه آن در نقاط مختلف دنیا معرفی و تحلیل گردیده اند. این برج ها از منظر طراحی کلان به نسل های مختلفی تقسیم می شوند که در نسل های اخیر، عملکرد تفریحی شهری و پیوند با شهر، پررنگ تر دیده شده است. مجموعه برج میلاد، از نظر زمانی هم نسل با نسل های جدید و از نظر عملکردی هم نسل با برج های نسل میانی می باشد و از نظر تعریف عملکردی کلان، در ایجاد پیوند با زندگی شهری موفقیت چندانی نداشته است.
ارزیابی مقایسه ای حس تعلق شهروندان به میدان ایالت ارومیه و میدان حسن آباد تهران با بررسی هویت مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
29 - 40
حوزه های تخصصی:
حس تعلق شهروندان به میدان ایالت ارومیه و میدان حسن آباد تهران با استفاده از بررسی های میدانی مبتنی بر مشاهده و نظرسنجی پرسش نامه ای که براساس معیارهای عوامل اجتماعی، ادراکی - شناختی فردی و محیطی کالبدی و شاخص های ارزش و ترجیج، خاطره انگیزی، احساس امنیت، آشنایی با مکان، تشخص مکان و رضایتمندی از ویژگی های کالبدی آن که به مثابه عناصر اصلی ارتباط دهنده حس تعلق و هویت مکانی منظور شده اند به صورت مقایسه ای و از طریق تحلیل نتایج مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحلیل داده ها و تفسیر نتایج حاصل از پرسش نامه نشان داد که ارتباط معناداری میان هویت مکانی و حس تعلق به مکان وجود دارد. در واقع توجه و تمرکز اصلی تحقیق، ارزیابی مقایسه ای حس تعلق شهروندان به دو میدان مورد مطالعه از طریق بررسی هویت مکانی بوده و یافته های پژوهش حاکی از آن است که هویت مکانی و حس تعلق به میدان ایالت ارومیه نسبت به میدان حسن آباد تهران، بیشتر احساس می شود.
رویکردی تحلیلی بر ساز و کار تأثیر منظر موقت بر ارتقاء تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
13 - 26
حوزه های تخصصی:
مناظر موقت، پوشش ی موقتی برای مناظر دائمی هس تند که اگرچه برای مدت کوتاهی باقی م یمانند، تأثیرشان بر ادراک ذهنی مردم از محیط و خلق معنی، پایدارتر و مؤثرتر اس ت. در این مقاله تلاش ش ده اس ت تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی با استفاده از شفاف سازی متون و بررسی مصادیق به تبیین چگونگی سازوکار تأثیر گذاری منظر موقت پرداخته شود و همچنین با در نظر گرفتن این مقوله به عنوان مقوله ای جدید، تأثیرات منظر موقت بر رفتار و تعاملات اجتماعی شهروندان موردبررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نش ان می دهد؛ منظر موقت با ایجاد تجربه ای جدی د از منظر، در نقش یک محرک، کنش های آگاهانه و ناآگاهانه اجتماعی را به همراه دارد. ش هروندان جذب فعالیت ها و حضور سایرین می شوند و به واسطه تجربه و حضوری مشترک خاطره ای جمعی ش کل می گیرد. تباین فضایی صورت گرفته س بب افزایش حس تعلق می شود. درنهایت این نمایش شهری سبب افزایش تعاملات اجتماعی و تبدیل شهروندان به شهروندی فعال می گردد.
واکاوی نقش تصاویرذهنی در ایجاد حس تعلق در محلات (مطالعه موردی: محله شتربان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط شهر به عنوان منبع و نشانه های تصاویر ذهنی وخاطرات به صورت برجسته ای شکل پذیر است وهر فرد با توجه به تصوراتی که از محیط شهری دارد نسبت به آن حس تعلق می کند. بنابراین شناخت عواملی که منجر به ارتباط محیط شهری با ادراکات ذهنی می گردند امری ضروری است که عدم توجه به آن منجر به گسست فرهنگی می شود و رابطه ای که بین تصورات ذهنی به عنوان امری ثابت و ساختار فیزیکی شهری به عنوان امری متغیر وجود دارد بستری متعادل بین شهر و افراد ایجاد می کند که سبب حضور مردم درآن می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصاویر ذهنی در ایجاد حس تعلق به محله و رابطه آن با میزان حس تعلق و وابستگی به محله تاریخی شتربان تبریز به عنوان نمونه موردی انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت «توصیفی- تحلیلی» می باشد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت بررسی های میدانی و با استفاده از پرسشنامه می باشد. باتوجه به اهداف وسوأل های تحقیق ، از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون Tتک نمونه ای و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد بین تصویر ذهنی شهروندان وحس تعلق رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (آزمون دو دامنه،05/0>P،384 n=،64/0r= ).و با توجه به اینکه تصاویر ذهنی کالبدی (001/0 = p و 44/4= t)، تصاویر ذهنی اجتماعی (029/0 = p و 20/2 = t) و تصاویر ذهنی معنایی (001/0 = p و 27/9 = t) بر حس تعلق دارای تاثیر مثبت معنی داری هستند بعد تصاویر ذهنی معنایی با ضریب استاندارد شده (بتا) 47/0 بیشترین تاثیر را بر حس تعلق دارد.همچنین میزان حس تعلق در محله شتربان به طور معنی دار ی بالاتر از حد متوسط می باشد.
واکاوی اثربخشی پانزده خصلت بنیادی مدنظر الکساندر در طراحی نماهای شهری در جهت ارتقاء حس تعلق (مطالعه موردی: میدان شهرداری شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
105-118
حوزه های تخصصی:
هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر و بنا را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. نمای ساختمان نیز بخشی از کالبد هر شهر محسوب و عاملی مؤثر در هویت بخشی به مجموعه شهری است، درحالی که نمای ساختمان امروزه دچار نابسامانی شده و این نابسامانی در منظر شهری بیشتر ناشی از تقلیدهای کورکورانه و اعمال سلیقه شخصی طراحان و همچنین عدم واکاوی تأثیر نظرات متخصصین در مرحله عملیاتی و سنجش تأثیر آن بر شهروندان است؛ لذا این پژوهش باهدف باز شناسایی اثربخشی پانزده خصلت مؤلفه های بنیادی مطرح شده توسط کریستوفر الکساندر در طراحی نماهای شهری ساختمان های گیلانی و تأثیر آن در ایجاد حس تعلق و حیات و سرزندگی شهروندان گیلانی مورد سنجش قرار گرفته است. روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی از طریق ارائه (مصاحبه و پرسش نامه) است و جهت شناسایی اثربخشی مؤلفه ها پاسخ های چهارصدنفره به وسیله تکنیک های داده کاوی و تجزیه وتحلیل اطلاعات و خارج کردن پاسخ های غیرصحیح برای یافتن رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده گردیده و نتایج این پژوهش بیان می دارد که از دیدگاه اکثر شهروندان مراکز نیرومند، تضاد، ناهمگونی، فضای خالی، پژواک، سادگی، شکل خوب، مرزبندی، فضای معین، تکرار متناوب، جدایی ناپذیری بالاترین تاثیر را در ایجاد حس تعلق و سرزندگی دارد و همچنین پرسش شوندگان نسبت به معیار تقارن موضعی نظر کاملاً متفاوتی با الکساندر داشته و تقارن محض را ترجیح می دهند.