مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برنامه ریزی منطقه ای
حوزه های تخصصی:
"با توجه به اهمیت مناطق آزاد تجارى ـ صنعتى در اقتصاد کشورهاى توسعه یافته و برخى کشورهاى درحال توسعه، بررسى دلایل ناکامى مناطق آزاد تجارى ـ صنعتى ایران، امرى ضرورى به نظر مى رسد. براى این منظور، نگاهى به جایگاه مناطق آزاد در برنامه ریزى منطقه اى ایران مى تواند مفید واقع شود. از این رو، در مقاله حاضر سعى مى شود ضمن تبیین جایگاه مناطق آزاد تجارى ـ صنعتى در نظام برنامه ریزى ایران و ذکر شاخص هاى موثر در رشد و پیشرفت این مناطق، همراه با تحلیل اطلاعات موجود در این زمینه، به بیان پاره اى مشکلات و دلایل ناکامى مناطق آزاد در ایران پرداخته شود.
"
کاربرد استنتاج منطق فازی در مطالعات برنامه ریزی و توسعه منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و ضرورت دیدگاه ها و تحلیل های منطقه ای در برنامه ریزی های توسعه ای را از طرفی می توان ناشی از لزوم تعادل و توازن منطقه ای در برنامه های توسعه دانست و از طرف دیگر به نقش و کارکردی نسبت داد که در شناسایی نابرابریها و ارایه راهکارهایی در جهت نیل به توازن و عدم تمرکز در تصمیم ها و تخصیص ایفا می کنند. سهم عمده ای از موفقیت مطالعات این رشته نیز در گرو روشهای مورد استفاده آن است. علی رغم موفقیت و جامعیت نسبی و عملکرد قابل قبول روشهایی نظیر تکنیک های چند متغیره آماری و روشهای ارزیابی چند معیاره (MCA)، انعطاف ناپذیری رویکردهای متعارف کمی و مقید بودن و لزوم رعایت پیشفرض های اغلب غیرقابل تامین یا کنترل در روش های آماری، لزوم بهره گیری از رهیافت های نوین و جست و جو برای یافتن روشهای مفیدتر و مناسبتر را به ضرورتی غیرقابل انکار و ا جتناب برای تحقیقات این رشته ها و محققان علوم تبدیل کرده است. منطق فازی و استدلال تقریبی را می توان به دلیل توانایی بررسی وصورت بندی ریاضی مفاهیم نادقیق و ناخوش تعریف، شبیه سازی نحوه استدلال و تصمیم گیری انسانی، همچنین امکان و اجازه شبیه سازی پویایی و عدم قطعیت یک سیستم بدون نیاز به توصیفات ریاضیاتی مفصل در شرایط و موقعیت هایی که ریاضیات متعارف چندان کارایی ندارد، از جمله این گونه رهیافت های نوین به حساب آورد. مقاله حاضر با بهره گیری از رویکرد سیستمهای استنتاج فازی (FIS) و بر اساس اطلاعات بیش از 150 متغیر مختلف در رابطه با جوانب متعدد توسعه، به تحلیل توسعه یافتگی شهرستانهای نه گانه استان بوشهر پرداخته است. به این منظور مدلی سه مرحله ای برای تحلیل سطوح و مولفه های متعدد انسانی (اجتماعی و فرهنگی) و فیزیکی (اقتصادی و زیربنایی) توسعه، به کمک نرم افزار MATLAB طراحی و با به کارگیری روش استلزام ممدانی برای استنتاجات فازی مربوطه، اجرا گردیده است. در پایان بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت موجود توسعه استان تشریح و پیشنهادهایی نیز برای ادامه کار و انجام مطالعات تکمیلی ارایه شده است.
تعیین درجه توسعه نیافتگی آموزشی استان های ایران ( تکنیک تاکسونومی عددی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر کشوری در راه توسعه تلاش می کند ، زیرا توسعه هدفی است که اکثر مردم آن را ضروری می دانند . پیشرفت اقتصادی تنها یکی از جنبه های توسعه است ، به این مفهوم که توسعه صرفاَ یک پدیده اقتصادی نیست . بسیاری از کشورها به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شان ، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان می باشند. بر اساس مطالعات انجام متعدد آموزش و توسعه آموزشی یکی از مهم ترین ارکان توسعه می باشد ...
بررسی مزیت نسبی ارزش افزودهای بخش های اقتصادی در منطقه خراسان بر اساس عملکرد برنامه سوم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت توانمندی ها و استعدادهای مناطق در راستای اهداف برنامه ریزی منطقه ای، نظریه مزیت نسبی از اهمیت بالایی برخوردار است. مزیت نسبی یکی از معیارهای مهم اقتصادی جهت برنامه ریزی در امر تولید، صادرات و واردات و به معنای توانایی یک کشور یا یک منطقه در تولید یک کالا با هزینه کمتر است. این مقاله به بررسی مزیت های نسبی فعالیت های اقتصادی منطقه خراسان (شامل سه منطقه خراسان رضوی، شمالی و جنوبی) از دیدگاه ارزش افزوده ای مبتنی بر آخرین ویرایش سیستم حساب های ملی ، با استفاده از شاخص مزیت نسبی آشکار و در دو مقطع زمانی سال های 1379 و 1383 می پردازد. نتایج بررسی حاضر بر اساس عملکرد برنامه سوم نشان می دهد طی دوره مورد بررسی، از میان 4 بخش عمده اقتصادی، بخش کشاورزی نسبت به بخش های دیگر اقتصادی دارای مزیت نسبی بیشتری بوده و بخش صنعت به کلی فاقد مزیت نسبی در منطقه خراسان است. اما در بین 72 رشته فعالیت اقتصادی، فعالیت های مرتبط با خدمات گردشگری نظیر هتل و خوابگاه و فعالیت های مربوط به برخی فعالیت های صنعتی خاص نظیر صنایع محصولات غذایی دارای مزیت نسبی در خراسان هستند. در انتها مقاله پیشنهاد می کند که تمرکز سرمایه گذاری در منطقه خراسان به سمت فعالیت های مرتبط با گردشگری و صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی جهت دهی گردد.
تعیین و اولویت بندی معیارهای مکان یابی شهر جدید پارس با استفاده از ارزیابی چند معیاره مکانی و کاربرد تحلیل سلسله مراتبی
حوزه های تخصصی:
اکتشاف میدان گازی پارس جنوبی و به دنبال آن ایجاد منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس در جنوب استان بوشهر، ناگزیر از استقرار فازهای گوناگون منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس و به دنبال آن بارگذاری های جدید جمعیت است. در راستای تعادل بخشی به رابطه انسان، فضا و فعالیت در پهنه این ناحیه، ضرورت ساماندهی جمعیت و شکل گیری مراکز سکونت گاهی جدید جهت بارگذاری جمعیتی امری اجتنا ب ناپذیر است. محدوده مورد مطالعه در برگیرنده 5 بخش 11 دهستان و 5 کانون شهری است. این محدوده از شمال به شهرستان دشتستان از شرق به شهرستان کنگان و از غرب و جنوب به خلیج فارس ختم می شود. مساحت این محدوده 753457 هکتار است. مکان یابی شهر جدید پارس با شناسایی وضع موجود، تعریف معیارهای محدود کننده توسعه و ارایه گزینه های مناسب توسعه و استفاده از تحلیل سلسله مراتبی صورت گرفت. به این ترتیب، برای تبیین ارتباط بین اهداف، معیارها، زیرمعیار ها و گزینه های مکانی یک ساختار سلسله مراتبی تهیه شد. سپس ضریب اهمیت معیار ها و زیر معیارها، وزن گزینه ها، و امتیاز نهایی گزینه ها محاسبه و سازگاری منطقی قضاوت ها بررسی شد. مراحل یاد شده، با استفاده از نرم افزار Expert Choice اصلاح شده، انجام می پذیرد. نتایج به دست آمده، نشان داد که پراثرترین معیار در مکان یابی شهر جدید پارس شمالی، زیرساخت ها هستند که خود دارای چندین زیرمعیار، برق، فیبر نوری، آب، محورهای ارتباطی و منابع انرژی است و در این میان با توجه به شرایط منطقه، آب های سطحی، بیش ترین اهمیت را دارد.
استراتژی های برنامه ریزی منطقه ای گردشگری با استفاده از تکنیکSWOT مطالعه موردی: شهرستان پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به لحاظ جاذبه های گردشگری، در میان 10 کشور برتر جهان قرار دارد و بدین ترتیب دستیابی به موفقیت در مدیریت و توسعه جهانگردی، برنامه ریزی جهانگردی در تمام سطوح را برای کشور ضروری می سازد. زیرا صنعت گردشگری به قدری در توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی لقب داده اند. این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از تکنیک SWOT به تدوین استراتژی ها و راهبردهای ممکن جهت توسعه گردشگری در شهرستان پیرانشهر پرداخته است. از اهداف پژوهش حاضر شناسایی قابلیت های گردشگری پیرانشهر و ارائه راهبردهای مناسب برای توسعه آن، توسعه کاربرد مدل ها در برنامه ریزی گردشگری کشور و معرفی شهرستان پیرانشهر به عنوان یکی از شهرهای جاذب گردشگر در سطح داخلی و بین المللی می باشد. با توجه به موقعیت ویژه و استراتژیک پیرانشهر به دلیل قرار گرفتن بر مسیر راه تجاری ایران- عراق و سایر کشورهای حاشیه مدیترانه، وجود گمرک رسمی تمرچین، معادن سنگ گرانیت، شهرک صنعتی، امنیت و ... می توان آن را به عنوان منطقه گردشگری هم در سطح ملی و هم بین المللی معرفی کرد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که با توجه به استراتژی های ارائه شده جهت توسعه گردشگری در شهرستان پیرانشهر می توان با برنامه ریزی صحیح در جهت توسعه گردشگری برای ساکنان آن اشتغال ایجاد کرد و با توجه به جاذبه های متعدد آن را به عنوان منطقه گردشگری معرفی کرده و در صورت تعیین آن بعنوان منطقه آزاد تجاری موقعیت ویژه ای را برای کشور و شهرستان و ساکنان مناطق مرزی هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ امنیتی به ارمغان آورد.
تعیین مزیت نسبی صنایع مواد غذایی استان آذربایجان شرقی (مبتنی بر مزیت تولیدی و مزیت تجاری غیر مستقیم)
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری و برنامه ریزی صحیح اقتصادی در هر کشور مستلزم شناخت امکانات و قابلیت های تولیدی مناطق مختلف آن کشور است. این تحقیق به بررسی وضعیت صنایع مواد غذایی استان آذربایجان شرقی و ارزیابی مزیت نسبی در زیر شاخه های عمده این صنعت می پردازد. بدین منظور با استفاده از شاخص های دهگانه مزیت نسبی در حوزه صنعت، توانایی تولید هر کدام از زیر شاخه ها به ترتیب مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه به کمک شاخص ضریب مکانی (LQ) و نتایج آن به صورت غیر مستقیم توانایی صدور رتبه بندی شده است. در نهایت به کمک تکنیک تحلیل عاملی دسته بندی اولیه، و سپس با استفاده از تاکسونومی عددی اولویت بندی نهایی زیر شاخه ها و وضعیت آنها از نظر مزیت نسبی در صنعت مذکور ارایه شده است. با توجه به نتایج شاخص ضریب مکانی در نهایت به کمک نمودار عنکبوتی میزان تغییرات ساختاری صنایع مواد غذایی استان نیز در طول سالهای 80 الی 85 نشان داده شده است.
نقش شهرهای مرزی در فرایند جهانی شدن و توسعه منطقه ای ایران مطالعه موردی: شهرهای مرزی استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهری شدن جهان و جهانی شدن شهرها مهمترین مساله هزاره سوم میلادی است. صرف نظر از تبعات منفی جهانی شدن، کلیه شهرها، در صدد پیوند به شبکه شهرهای جهانی، به منظور بهره گیری از مزایای جهانی شدن می باشند. شهرهای ایران نیز به دلیل تاخیر در پیوند با اقتصاد جهانی، ضعف ادبیات علمی جهانی کردن شهرها، سیاست خارجی متغیر و مشاجرات سیاسی بین ایران و آمریکا، تحریم یکجانبه آمریکا و به تبع آن مشکلات ناشی از عدم سرمایه گذاری خارجی در کشور، محدودیتهای اطلاعاتی (اینترنت) و ارتباطی، ضعف زیرساختهای مالی و بانکی و حمل و نقل و ضعف در قوانین با مشکلات بسیاری در روند جهانی شدن مواجه اند که این وضعیت در شهرهای مرزی کشور به دلیل شرایط ژئوپلیتیک خاص آنها دو چندان شده است.بسیاری از شهرهای مرزی که در گذشته در انزوای جغرافیایی شدیدی قرارداشتند، بعد از آغاز عصر تحولات اطلاعات (1970) به سوی پذیرش نقش قطب یا نقاط گره ای انتقال امواج توسعه به سایر نقاط یک کشور حرکت کرده اند. لذا چنین شهرهایی درصدد حل مشکلات زیرساختی، مدیریتی، خلا های قانونی، و فرهنگی، به منظور سازگاری با معیارهای فرایند جهانی شدن می باشند.هدف این مقاله ارایه راهکارهای مناسب استفاده از فرصتهای موجود در فراسوی مرزهای ملی (8336 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و ترکمنستان) مانند بازار مصرف کشورهای آسیای مرکزی با جمعیت بیش از 50 میلیون نفر و افغانستان است. به منظور تحقیق در راستای این هدف، ابتدا مساله جهانی شدن شهرهای مرزی ایران در استان خراسان (چهار شهر باجگیران، لطف آباد، سرخس و تایباد) با توجه به تئوریهای موجود تحلیل شد. همچنین با استفاده از تکنیکهای پرسشنامه و مصاحبه، چشم انداز مناسبی ازتوانایی ها و پتانسیل های محلی درباره کارکرد دروازه ها و نقاط گره ای شهری در توسعه منطقه ای گردآوری شد و در نهایت پیشنهاداتی ارایه شد که عبارتند از: اصلاح قوانین، ارتقا نقش سیستم مدیریت، اصلاح و بهبود قوانین و حقوق گمرکی، سرمایه گذاری در زمینه زیرساختهای شهری و ارایه بستر قضایی و فرهنگی مناسب برای هدایت سرمایه گذاری خارجی بیشتر در این مناطق
نابرابری های منطقه ای در استان آذربایجان شرقی با استفاده از روش تاکسونومی و خوشه بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر هم خوردن تعادل درون و برون منطقه ای از موانع اصلی توسعه ملی به شمار می رود. الگوی حاکم بر نابرابری های منطقه ای در سطح ملی، در سطح مناطق و استان ها نیز وجود دارد. لازمه برنامه ریزی منطقه ای و کاهش نابرابری ها، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. در این پژوهش برای نشان دادن نابرابری ها میان شهرستان های استان آذربایجان شرقی 61 شاخص توسعه در بخش های آموزش، فرهنگی- اجتماعی، جمعیتی- اقتصادی، بهداشتی- درمانی، زیربنایی- کالبدی و کشاورزی انتخاب و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هر کدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج گردیده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار گرفته و در نهایت جهت گروه بندی شهرستان ها از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. برابر بررسی های صورت گرفته، در سال 1385 از مجموع 19 شهرستان، یک شهرستان توسعه یافته، 9 شهرستان نسبتاً توسعه یافته، 6 شهرستان توسعه نیافته و 3 شهرستان محروم می باشد. فضای استان آذربایجان شرقی از نیمه توسعه یافته غربی و توسعه نیافته شرقی تشکیل شده است. این نابرابری ها بازتاب و برآیند عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی بویژه قطب رشد (شهر تبریز) می باشد.
الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت منطقه ای (مقدمه ای بر مفهوم، فرآیند و چارچوب برنامه ریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق اهداف پیشرفت و عدالت، مستلزم توجه به جزئیات و اقتضائات زمانی و مکانی این مفاهیم است؛ ضرورتی که باعث شد تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت در دستور کار مدیریت ارشد نظام قرار گیرد. بی شک از محورهای مهم این الگو، توجه به ابعاد فضایی پیشرفت و عدالت و مقتضیات و ویژگیهای مکانی پارهها و افرازهای جغرافیایی کشور است. در پژوهش حاضر مقدمهای بر مفهوم، فرآیند و چارچوب برنامهریزی در الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت منطقهای ارائه گردید. در تلاش برای پاسخگویی به دو سوال مطرح شده در حوزههای نظری و کاربردی در تشریح اولا جایگاه مفهوم پیشرفت منطقهای در مبانی پیشرفت اسلامی - ایرانی و ثانیا اصول و فرآیند برنامهریزی در الگوی منطقهای پیشرفت اسلامی - ایرانی این نتایج حاصل شد که الف) الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت منطقهای، چارچوبی برای تعیین مسیر حرکت اقتصاد مناطق کشور، هم راستا با جهت گیری اسلامی - ملی پیشرفت و مبنای آن نظریه عدالت اقتصادی منطقهای و معیارهای کلی آن، تحقق عدالت توزیعی و تخصیصی در سطوح منطقهای و بین منطقهای است. ب) اهداف الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت منطقهای (در ابعاد اقتصادی) را میتوان در چهار عنصر افزایش تولید، ارتقاء بهره وری، ارتقاء دانش و فنآوری و ارتقاء رفاه عمومی خلاصه نمود. ج) به منظور کاربردی سازی بیشتر، اهداف عدالت اقتصادی منطقهای و یا همان ابعاد پیشرفت منطقهای در الگوی اسلامی - ایرانی را میتوان در قالب بیان جدیدی از مفهوم رفاه منطقهای باز توضیح نمود. د) اجزای عملکردی الگوی منطقهای پیشرفت اسلامی - ایرانی بر اساس مطالعات مربوط به وضعیت موجود منطقه در خصوص معیارها و سطوح رفاهی فوق، تحلیلهای آسیب شناختی در دو حوزه آسیبهای منعبث از کمبود امکانات و آسیبهای منبعث از ناکارآمدی فرآیندها صورت میگیرد.
نقش شهرهای میانی درتوسعه منطقه ای، مطالعه موردی؛ شهر ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش برنامه ریزان به تمرکز زدایی فضایی، کاهش نابرابری های منطقه ایی، دوگانگی شهری–روستایی متمرکز شده و منجر به اتخاذ راهبردهای شهرنشینی متفاوتی گردیده است؛ یکی از مهمترین این راهبردها؛ تقویت شهرهای میانی و حمایت از آنها می باشد. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، نقش شهر میانی ایرانشهر در توسعه منطقه ای با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه- اندازه، آنتروپی، کشش پذیری، جاذبه، ضریب مکانی مورد ارزشیابی و تحلیل قرار گرفته است . در بررسی صورت گرفته نتایج نشان می دهد که تمرکز جمعیت ، امکانات و خدمات اقتصادی – اجتماعی در ایرانشهر بیشتر از بقیه ی شهرها به خصوص شهرهای کوچکتردر سطح شهرستان است؛ در این صورت راه حل توسعه متوازن منطقه ایی ، علاوه توسعه و تقویت شهرهای میانی، استقرار خدمات و امکانات در سایر شهرها و نقاط روستایی پیرامون در سطح شهرستان نیز می باشد. بنابراین با توجه به نتایج تحقیق توسعه و تقویت شهرهای میانی مانند ایرانشهر می تواند علاوه بر ایجاد تعادل در نظام سلسله مراتبی استان، نقش زیادی در توسعه مناطق پیرامونی این شهر به خصصوص شهرهای کوچک و نقاط روستایی داشته باشد.
ارزیابی و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی مناطق روستایی، با استفاده از تکنیک های تصمیم-گیری چندشاخصه(مطالعة موردی: دهستان های شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی های توسعة در سطح کلان و منطقه ای، شناخت و درک تفاوت های موجود میان مناطق روستایی ازحیث سطح برخورداری آن ها از امکانات و زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این شناخت می تواند به تصمیم گیران و برنامه ریزان در کشف و شناسایی میزان محرومیت مناطق روستایی، میزان فاصلة وضعیت موجود از اهداف تعیین شده، کشف توانمندی های هر منطقه و برنامه ریزی برای توسعة متوازن مناطق روستایی کمک کند. یکی از روش های ارزیابی برای این گونه مسائل، تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه است که برای ارزیابی، رتبه بندی و اولویت گذاری چند گزینه به کار گرفته می شود. در این پژوهش با بهره گیری از سه روش تصمیم گیری چندشاخصه؛ یعنی، SAW٬TOPSIS و VIKOR و با استفاده از شاخص های توسعه در حوزه های جمعیتی، آموزشی، بهداشتی، تأسیساتی- زیربنایی، سیاسی، ارتباطی- اطلاع رسانی و رفاهی، به ارزیابی و رتبه بندی دهستان های شهرستان ساری، براساس میزان توسعه یافتگی پرداخته می شود؛ به این ترتیب که سطح توسعه یافتگی و برخورداری از امکانات رفاهی- خدماتی دهستان های موردمطالعه در مقایسه با هم بررسی می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد اختلاف قابل ملاحظه ای میان سطوح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان ساری وجود دارد؛ به طوری که دهستان های واقع در مناطق جلگه ای و نزدیک به شهر ساری، نسبت به دهستان های واقع در نواحی جنگلی و کوهستانی، به مراتب در سطوح بالاتر رتبه بندی قرار دارند.
بررسی تطبیقی توسعه منطقه ای مطالعه موردی منطقه خراسان رضوی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین اهداف برنامه ریزی منطقه ای ، توسعه متوازن مجتمع های زیستی منطقه مورد نظر است. مدلهای مختلفی برای سنجش توفیق برنامه ها و طرحهای منطقه ای، در ارتباط با رشد و توسعه متوازن و نابرابریهای منطقه ای مورد استفاد قرار می گیرد. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از مدل شاخص ترکیبی توسعه انسانی (HDI) ، توسعه منطقه ای خراسان رضوی بررسی گردد و با مقایسه تطبیقی توسعه شهرستان های استان، توسعه مبتنی بر برنامه ریزی و رشد متوازن استان در بازه زمانی سرشماری سال 1375 تا 1385 مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد.
بررسی و ارزیابی شاخص های مورد مطالعه حاکی از توسعه نامتوازن استان است. در خصوص شاخص اشتغال، اختلاف سطح محرومیت شهرستانها با رقم میانگین، در سالهای مورد مطالعه بویژه در سال 1375، نشانگر توزیع نامناسب فرصت های شغلی بین شهرستانهای استان است. توزیع فضایی سطح برخورداری و محرومیت شهرستانها از نظر شاخص با سوادی- سوای مرکز استان – مفهوم خاصی را به ذهن متبادر نمی سازد. همچنین بررسی شاخص بارتکفل، حاکی از این موضوع است که غالبا شهرستانهای توسعه یافته این شاخص در مرکز و غرب استان تمرکز یافته اند و شهرستانهای محروم در شرق استان.
بررسی و تحلیل روند تحولات نظام شهری استان ایلام طی سالهای 1345 تا 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین مرحله در برنامه ریزی منطقه ای تحلیل نظام سلسله مراتب شهری و روند تحولات آن درسطح مناطق و نواحی یک کشور است. در دنیای واقعی هیچ شهر و منطقه ای بی نیاز از ارتباط و تعامل با شهرها و مناطق دیگر نیست. در پرتو این ارتباط متقابل است که نظام شهری متوازن شکل می گیرد. این مقاله با هدف، دستیابی به ویژگی های شبکه شهری استان ایلام و چگونگی روند تحولات آن طی سالهای 1345 تا 1385 پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های نخست شهری، ضریب آنتروپی، ضریب جینی، تمرکز هرفیندال، عدم تمرکز هندرسون و قانون رتبه- اندازه انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پدیده ی نخست شهری، گسست در ساختار سلسله مراتبی، کم جمعیتی اکثر شهرها، عدم تعادل و توازن در توزیع فضایی جمعیت شهری از ویژگی های شبکه شهری استان است. در سال های اخیر اگرچه از میزان نخست شهری کاسته شده و از رقم 77 درصد در سال 45 به 48 درصد در سال 85 رسیده، اما شبکه شهری همچنان به لحاظ توزیع فضایی جمعیت ناموزون و نامتعادل است. این امر موجب عدم بهره برداری بهینه از منابع سرزمینی شده است.
بررسی و تحلیل سطح برخورداری شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری از شاخص های توسعه با استفاده از مدل تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. شناخت و تجزیه و تحلیل وضع مناطق در زمینه های محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی توسعه منطقه ای است. با این کار تنگناها و محدودیت های مناطق مشخص شده و می توان برای رفع آن ها اقدام کرد. به عبارتی برای تخصیص اعتبارات و منابع میان مناطق مختلف، شناسایى جایگاه آن منطقه در بخش مربوطه و رتبه بندى سطوح برخوردارى از مواهب توسعه ضرورى است. با عنایت به مباحث فوق الذکر در پ ژوهش حاضر سعی شده است، با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان چهار محال بختیاری در شاخص های انتخابی توسعه پرداخته شود. در این پژوهش شهرستان های استان براساس 11 مولفه مختلف توسعه در قالب 50 شاخص (با تاکید بر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) با استفاده از مدل های کمی برنامه ریزی از جمله مدل تصمیم گیری چند معیاره شباهت به گزینه ایده آل TOPSIS و وزندهی شاخص ها با تکنیک AHP، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود در شهرستان های استان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این بررسی ها حاکی از آن است که شهرستان های شهرکرد و بروجن به ترتیب با 5721% و 5062% در سطح برخوردار و شهرستان های اردل، فارسان و کوهرنگ به ترتیب با 3838% و3644% و 3071% در سطح نیمه برخوردار و شهرستان لردگان با 2042% در سطح عدم برخورداری هستند. یافته ها نشان می دهد لزوم توجه به برنامه ریزی غیرمتمرکز بر اساس منابع و محدودیت ها به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل و یکپارچه منطقه ای، ضرورتی اجتناب ناپذیراست.
شناسایی مناطق محروم ایران با استفاده از رتبه بندی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه یکپارچه منطقه ای از موضوعات اساسی در برنامه ریزی منطقه ای است که به عنوان یکی از پیش نیازهای مهم توسعه پایدار انسانی محسوب می گردد و بر توازن شرایط زندگی و جنبه های گوناگون توسعه برای تمامی مردم در سطح کشور تأکید می نماید. به منظور اتخاذ تصمیمات مقتضی برای توسعه متعادل مناطق، برنامه ریزان نخست باید وضع موجود مناطق مختلف را از نظر سطح توس عه بررسی و تحلیل نمایند. پژوهش حاضر، از نوع تحلیلی است که در آن سطح توس عه یافتگی اس تان های کش ور از نظر 40 شاخص مختلف با اس تفاده از روش های تاپسیس، تاکسونومی عددی، موریس و روش شاخص بندی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از آنها با بهره گیری از روش میانگین رتبه ها، ادغام گردیده است. با توجه به رتبه بندی ترکیبی، استان های ایلام، خراسان شمالی، هرمزگان و سیستان و بلوچستان نسبت به سایر استان ها در سطح پایین تری از توسعه قرار دارند؛ بنابراین، برای رفع محرومیت و کاهش نابرابری های موجود میان مناطق مختلف، اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات مناسب در استان های کمتر توسعه یافته و محروم ضروری می نماید.
سطح بندی توسعه یافتگی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در فرآیند برنامه ریزی توسعه، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی از ابعاد مختلف همچون فرهنگی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آن ها اهمیت بسیاری دارد، چرا که دستیابی به الگووارة توسعه پایدار نیازمند تعادل در توزیع شاخص های خدماتی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی است. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی یا نحوه برخورداری شهرستان های 7 گانه استان کهگیلویه و بویراحمد از لحاظ مؤلفه های فرهنگی است. بدین منظور 24 مؤلفه فرهنگی با استفاده از روش اسنادی انتخاب و سپس توسط 12 متخصص با استفاده از تکنیک دلفی وزن دهی گردیده است. روش بررسی توصیفی- تحلیل می باشد. در این پژوهش به منظور سطح بندی شهرستان ها از تکنیک چند شاخصه ELECTREE استفاده شده است. داده های تحقیق از سالنامه آماری1390 این استان به تفکیک شهرستان ها استخراج گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شاخص های فرهنگی در شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف فاحشی بین شهرستان ها از نظر خدمات فرهنگی ملاحظه می شود. همچنین نتایج خروجی تکنیک الکتر نشان می دهد که شهرستان های بهمئی، بویراحمد و کهگیلویه به ترتیب به دلیل برخورداری بیشتر از مؤلفه هایی همچون سرانه کتابخانه ها، تعداد کتب موجود در کتابخانه ها، سرانه سالن ها و نمایشگاه های فرهنگی که دارای وزن بالاتری بوده اند در رتبه های یک تا سه از توسعه فرهنگی و شهرستان گچساران در پایین ترین سطح قرار گرفته است.
ماهیت فضایی سرزمین های شهر محور در برنامه ریزی منطقه ای چهار پدیده فضایی با نگاهی بر کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین های شهر محور، برآیندی از روابط عملکردی و کالبدی است. گسترش روز افزون این روابط منجر به پیچیده شدن ادراک هر یک از پدیده های فضایی و برنامه ریزی منطقه ای می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی چهار واژه پر کاربرد در مطالعات منطقه ای (منطقه کلان شهری، شهر- منطقه، منطقه شهری عملکردی و منطقه شهری چند هسته ای) با استفاده از روش تحلیل تطبیقی است تا بر اساس آن به تبین ماهیت هر یک از این پدیده ها، با توجه به دو مؤلفه تعامل عملکردی و کالبدی بپردازد. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات برای تطبیق الگوی فضایی کلانشهر تهران و نواحی پیرامونی اش با چارچوب نظری به دست آمده، از روش های آماری و مدل های برنامه ریزی مانند میزان فعالیت و مدل ضریب مکانی (L.Q) استفاده شده است. در نهایت بر اساس تحلیل های فضایی، الگوی فضایی بهینه در مقیاس های مختلف برای کلانشهر تهران و نواحی پیرامونش ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد کلانشهر تهران پذیرنده نقش های مرکزیت در مقیاس های تو در تویی از فضای ملی، منطقه و نیز بین آن دو می باشد. پس وجود الگوهای متنوعی از تعاملات عملکردی بین کلانشهر تهران و شهرهای پیرامونش می تواند از هر بعدی ماهیت فضایی تازه ای به این کلانشهر و نواحی پیرامون تزریق نماید. نگاه صرفاً کالبدی به پدیده های فضایی تا کنون موجب گردیده که سرزمین های شهرمحور از نظر مورفولوژیکی به هم نزدیک باشند. پس شایسته است که پدیده های فضایی را به عنوان سیستمی شکل یافته از مؤلفه های مورفولوژیکی، عملکردی، ارتباطی و سیاسی مورد توجه و تفکر قرار داد. بر این مبنا، سه مفهوم منطقه کلانشهری، شهر- منطقه و منطقه شهری عملکردی در مقیاس های گوناگونی از فضا برای نواحی پیرامون کلانشهر تهران، به عنوان مفاهیم قابل قبول، تعریف پذیر و بهینه سازی می شوند.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزه های تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
تدوین الگوی منطقه ای کشت محصولات زراعی و باغی در استان اصفهان: رویکرد برنامه ریزی ساختاری چند هدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و ضرورت برنامه ریزی منطقه ای کشت را می توان ناشی از لزوم استفاده بهینه از ظرفیت های تولید منطقه ای و ارائه راهکارهایی جهت نیل به توازن عرضه و تقاضا در تصمیم گیری ها و تخصیص منابع تولید کشاورزی دانست. مطالعه حاضر به معرفی الگوی فراگیر برنامه ریزی منطقه ای کشت محصولات کشاورزی پرداخته که یکی از زیر مجموعه های رویکرد برنامه ریزی ساختاری چند هدفه (MOSP) بوده و اهداف متفاوتی همچون اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به صورت مجزا و توأم مورد توجه قرار گرفته است. محدوده مطالعاتی عبارت از اراضی قابل کشت زراعی و باغی در محدوده تقسیمات سیاسی-جغرافیائی ۲۳ شهرستان واقع در استان اصفهان در سال ۱۳۹۳ بود. نتایج نشان داد که در گروه های اصلی غلات و علوفه کاهش محسوسی در سطح زیرکشت بهینه مدل چند هدفه به ترتیب به میزان ۳۲ و ۵۸ درصد رخ داده است. افزایش سطح زیرکشت گروه محصولات باغی به میزان ۳۸ درصد در الگوی بهینه مدل چند هدفه از دیگر موارد مهم در تحلیل نتایج بود. در مجموع جهت نیل به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ذکر شده در این مطالعه در قالب یک برنامه ریزی چند هدفه کاهش ۳۷ درصدی سطح زیرکشت در استان اصفهان اجتناب ناپذیر است. دست آوردهای این اقدام کاهش مصرف آب آبیاری به میزان ۱۰ درصد، افزایش سود ناخالص به میزان ۲۴ درصد و افزایش تولید به میزان ۱۰ درصد می باشد. با توجه به اینکه در طرح برنامه ریزی ساختاری الگوی کشت اهدافی متفاوت و گاهاً متضاد مورد نظر بوده و ایجاد مصالحه بین اهداف مورد نظر در مدل برنامه ریزی ساختاری چند هدفه امکان پذیر است، لذا استفاده از آن برای تصمیم گیرندگان توصیه می شود.