مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مدل SAW
حوزه های تخصصی:
رودخانه ی حبله رود، جریان دائمی حوضه ی آبریز کویر مرکزی است که در مرز ساختاری البرز جنوبی ایران مرکزی واقع شده است. به دلیل فعّال بودن زمین ساخت البرز، لندفرم های کواترنری در این محدوده تا اندازه ی زیادی تحت تأثیر گسل های اصلی و فعّال منطقه قرار دارند. در این پژوهش، برای شناسایی مناطق فعّال از نظر حرکات زمین ساختی، شاخص های ژئومورفولوژیکی زمین ساختی از تصاویر ماهواره ای و DEM10 M استخراج شده است. این شاخص ها شامل: شاخص گرادیان طولی رودخانه (Sl)، عدم تقارن حوضه ی زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، سینوسیتی پیشانی کوهستان (Smf)، شکل حوضه (Bs) و نسبت عرض بستر درّه به ارتفاع آن (Vf) هستند. علاوه بر آن، به دلیل تراکم زیاد گسل ها، در بررسی ها برای نخستین بار شاخص دیگری به نام چگالی گسل (Fd) مورد استفاده قرار گرفت. به دلیل همگن نبودن شاخص ها برای تمامی بخش های منطقه، تمام متغیّر ها در یک جدول ماتریسی قرار گرفته و بر اساس ویژگی های منطقه، ارزش گذاری و پس از بی بُعدسازی، در مدل SAW قرار گرفت و به چهار رده ی بسیار فعّال، فعّال، متوسّط و فعّالیّت کم، تقسیم بندی شدند. به منظور ارزیابی نتایج به دست آمده با پژوهش میدانی و دستگاه GPS، مناطق فعّال حوضه مورد بررسی قرار گرفت و با شواهد ژئومورفولوژیکی به دست آمده مانند پادگانه ی رودخانه ای ارتفاع یافته، درّه های V شکل، توالی مخروط افکنه ها، تغییر مورفولوژی رودخانه و... نتایج به دست آمده مورد تأیید قرار گرفت. بررسی ها نشان می دهند با وجود حضور گسل های اصلی و فعّالی همچون گسل مشا، فیروزکوه، سرخه کلوت، سیّدآباد و حصاربن، میزان فعّالیّت در تمامی بخش های منطقه یکسان نبوده و بخش های جنوبی منطقه دارای بیشترین فعّالیّت است، بنابراین بر اساس این پژوهش، فعّال ترین گسل منطقه، راندگی گرمسار معرّفی می شود.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزه های تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
پهنه بندی و تعیین تناسب اراضی جهت دفن پسماندهای شهری (مطالعه موردی: شهر کهنوج)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روز افزون مناطق شهری، افزایش جمعیت و افزایش مصرف مواد تجزیه ناپذیر سبب شده است که یکی از دغدغه های اصلی مدیریت شهری، چگونگی دفع پسماندها باشد. با توجه به پیچیدگی مسائل شهری استفاده از مدل ها و تکنیک های جدید به خصوص مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و نیز تلفیق آن ها با سیستم اطلاعات جغرافیایی از ابزارهای کارآمد در جهت شناسایی پهنه های مناسب جهت دفن پسماند به شمار می آیند؛ لذا در این پژوهش از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره AHP به منظور وزن دهی و از مدل SAW جهت تلفیق لایه های مؤثر در مکان یابی محل دفن زباله در شهر کهنوج استفاده شده است. در این باره از ۱۶ معیار استفاده شد که عبارتند از: فاصله از اراضی کشاورزی و باغ ها، کاربری اراضی، فاصله از پهنه های سیل گیر، فاصله از مسیل، فاصله از قنات، فاصله از چاه های آب شرب، جهت باد، فاصله از شهر کهنوج، فاصله از مراکز روستایی و نقاط سکونتگاهی، فاصله از خطوط ارتباطی، فاصله از شهرک صنعتی، فاصله از خطوط انتقال نیرو، فاصله از گسل، نوع خاک، شیب و در نهایت جنس سنگ بستر استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، اراضی شهرستان از نظر قابلیت دفن پسماند در ۴ طیف خیلی مناسب، نسبتاً مناسب، نسبتاً نامناسب و خیلی نامناسب طبقه بندی شد. اراضی با قابلیت خیلی مناسب ۲/۵۲۰۱ هکتار و اراضی با قابلیت نسبتاً مناسب ۴/۵۱۳۷ هکتار می باشد. در نهایت از بین پهنه های با قابلیت خیلی مناسب، دو مکان برای دفن پسماندهای شهر کهنوج پیشنهاد شد؛همچنین، نتایج نشان داد که از بین مکان های دفن فعلی شهر کهنوج، سایت شماره ۱ در طبقه خیلی نامناسب قرار دارد و اصلاً عاقلانه نیست که استفاده از آن برای دفن پسماند ادامه یابد و سایت شماره ۲ در طبقه خیلی مناسب قرار دارد.
پهنه بندی و شناسایی آبخوان های کارستی در منطقه اشتران کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناحیه زاگرس خواستگاه اصلی سازندهای کارستیک در کشور می باشد که شکل گیری اشکال و غارهای متعدد کارستی در این ناحیه گواهی بر این ادعا است. عوامل مؤثر برای ایجاد و توسعه کارست را می توان به سه دسته عوامل فیزیکی، شیمیایی و وضعیت هیدروژئولوژیکی تقسیم کرد که در این میان نقش لیتولوژی و خصوصیات آن، شرایط آب و هوایی و هیدرولوژیکی و عوامل ساختاری همچون وجود گسل ها و درز ه ها و شیب منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در این پژوهش خصوصیات و ویژگی های منطقه اشتران کوه از نظر فرآیندهای کارستی و قابلیت تشکیل آبخوان های کارستی مورد بررسی قرار گرفت و برای این امر ابتدا با استفاده از مدل AHP میزان اثر و وزن هر معیار در کارستی شدن منطقه تعیین سپس با استفاده از مدل SAW پهنه بندی مناطق مستعد تشکیل آبخوان های کارستی اشتران کوه انجام و مشخص شد مرکز دامنه های جنوب غربی و دامنه های شمال شرقی این رشته کوه از شرایط بهتر و مناسب تری برای فرآیندهای کارستی و شکل گیری آبخوان های کارستی برخوردارند. همچنین بررسی ها نشان داد اکثر چشمه های موجود در منطقه، بر نواحی پهنه بندی شده مستعد شکل گیری آبخوان های کارستی قرار گرفته است.
مدل سازی و پایش پدیده خشک سالی در جنوب غرب ایران با استفاده از شاخص جدید فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
673 - 692
حوزه های تخصصی:
خشک سالی یکی از مخاطرات طبیعی و تأثیرگذار در همه فعالیت های موجودات زنده است. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی و تحلیل خشک سالی در جنوب غرب ایران است. برای این کار، نخست از پارامترهای اقلیمی بارش، دما، ساعات آفتابی، حداقل رطوبت نسبی، و سرعت باد در بازه زمانی 32 ساله (۱۹۸۷-۲۰۱۸) در 15 ایستگاه جنوب غرب ایران استفاده شد. برای مدل سازی شاخص فازی T.I.B.I، نخست چهار شاخص (SET, SPI, SEB, MCZI) با استفاده از منطق فازی در نرم افزار Matlab فازی سازی شدند. سپس، شاخص ها با هم مقایسه شدند و در نهایت از مدل تصمیم گیری چندمتغیره SAW برای اولویت سنجی مناطق درگیر با خشک سالی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بیشترین درصد فراوانی وقوع خشک سالی در مقیاس 6 و 12ماهه در ایستگاه اسلام آباد غرب و کمترین آن در مقیاس شش ماهه در همدان فرودگاه و در مقیاس دوازده ماهه در ایستگاه خرم آباد رخ داده است. مدل T.I.B.I طبقات خشک سالی چهار شاخص یادشده را با سطح اطمینان بالا در خود منعکس کرد. براساس مدل سازی انجام گرفته، شاخص فازی T.I.B.I نسبت به شاخص فازی SPEI برتری نسبی نشان داد. در نهایت، براساس مدل تصمیم گیری چندمتغیره SAW، ایستگاه اسلام آباد غرب با مقدار امتیاز 1 در اولویت بیشتر در معرض درگیری خشک سالی قرار گرفت.
رتبه بندی مناطق دهگانه کلانشهر تبریز بر اساس شاخص های شهر خلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 76
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به رشد سریع جوامع شهری و پیچیده تر شدن مسائل شهری، نقش استفاده از شیوه های جدید برنامه ریزی و مدیریت شهری بیش از هر زمانی دیگر مهم جلوه می نماید. در این رابطه ایده شهر خلاق یکی از بحث های جدیدی می باشد که می تواند شهرها را به سوی رشد و توسعه پایدار سوق دهد. شهر خلاق قادر است تا شهرها را از بن بست های مدیریتی و کالبدی موجود رهایی بخشیده و آنها را تبدیل به مکانی جهت شکوفایی استعدادها و بروز انواع نوآوری ها گرداند. با توجه به اهمیت بکارگیری شیوه های نوین در امر برنامه ریزی و مدیریت شهری، پژوهش حاضر اقدام به ارزیابی و اولویت بندی مناطق دهگانه کلانشهر تبریز بر اساس شاخص های شهر خلاق نموده است تا نتایج حاصل بتواند پاسخگوی نیازها و نارسایی های موجود در این شهر باشد. نوع تحقیق حاضر، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل کل ساکنان کلانشهر تبریز برابر با 1.593.373 نفر می باشد و بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، کروسکال والیس، میانگین و کای اسکوئر استفاده شده و به منظور رتبه بندی مناطق شهر تبریز از مدل تصمیم گیری چند معیاره SAW استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده از آزمون SAW نشان می دهد وضعیت شاخص های سرزندگی فضای شهری و مشارکت بهتر از سایر شاخص های شهر خلاق است. همچنین، منطقه 2 شهر تبریز با نمره نهایی 171/0، در رتبه اول و منطقه 7 با نمره نهایی 074/0 در رتبه های آخر از نظر شاخص های شهر خلاق در بین مناطق دهگانه کلانشهر تبریز قرار گرفته اند.
ارزیابی مکان تصفیه خانه فاضلاب شهر بجنورد و انتخاب مکان بهینه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
51 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی مکان تصفیه خانه فاضلاب شهر بجنورد براساس شاخص ها و حریم های مناسب درمکان یابی تصفیه خانه فاضلاب است. 15 لایه اطلاعاتی مشتمل بر 8 شاخص موثر بر مکان و 7 حریم اصلی، در نرم افزار GIS مورد پردازش قرار گرفت. به منظور شناسایی وزن های مربوط به هر شاخص، پرسشنامه محقق ساخت در بین 25 کارشناس علوم مرتبط توزیع شد. سپس با استفاده از تکنیک تصمیم گیری سلسله مراتبی AHP وزن نهایی هر شاخص محاسبه شد. در گام نهایی با تلفیق وزن ها و لایه های اطلاعاتی در نرم افزار GIS و حذف نواحی دارای محدودیت، مکان تصفیه خانه فاضلاب شهر بجنورد مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق یافته ها، متغیرهای "شیب" و "اختلاف ارتفاع نسبت به شهر" بیشترین تاثیر را در مکان استقرار تصفیه خانه داشته اند. همچنین مکان فعلی تصفیه خانه فاضلاب شهر در پهنه نامناسب قرارگرفت. در خاتمه، سه گزینه پیشنهادی باتوجه به شاخص ها و حرائم تدوین شده، برای احداث تصفیه خانه فاضلاب شهر بجنورد به کمک مدل SAW از مجموعه روش های تصمیم گیری چندشاخصه، مورد بررسی قرار گرفت که آلترناتیو1، با قرارگیری در حوزه سنگشناسی آهک رسی آرژلیتی با میان لایه شیل، حاوی آمونیت، اکینوپد و اربیتولینای فراوان به لحاظ وضعیت اکثر شاخص ها و حریم های مورد بررسی، مناسب تر از سایر گزینه ها شناسائی شد.
سطح بندی و سنجش درجه ی توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی با استفاده از تکنیک های برنامه ریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
37 - 52
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف ایجاد توسعه و کاهش نابرابری به عنوان یکی از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است .ازجمله معیارهای معمول در برنامه ریزی منطقه ای، سطح بندی نواحی بر اساس برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است. هدف از تعریف این مقاله، سطح بندی شهرستان های استان آذربایجان غربی ازلحاظ توسعه یافتگی و تحلیل نابرابری های منطقه ای در آن می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. شاخص های موردبررسی متشکل از 44 شاخص، شامل شاخص های فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، بهداشتی- درمانی، زیربنایی و اقتصادی می باشد. جهت تعیین سطح توسعه شهرستان های استان آذربایجان غربی، از مدل های (topsis , SAW ) و نرم افزار Arc Gis 9.3 استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که شهرستان های ارومیه، پلدشت، اشنویه، بهترین وضعیت و شهرستان های پیرانشهر، چالدران و نقده بدترین وضعیت توسعه را دارا می باشد.
تحلیلی بر سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان با استفاده تطبیقی از تکنیک های PROMETHEE و SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴
57 - 74
حوزه های تخصصی:
امروزه، کاهش نابرابری در بهره مندی از امکانات جامعه و همچنین شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق مختلف به خصوص در کشورهای در حال توسعه به منظور انجام برنامه ریزی اصولی امری ضروری می باشد. در این میان، برای دست یابی به تعادل فضایی باید طبق اصول و ضوابط صحیح علمی عمل کرد، تا تعیین سطوح توسعه یافتگی مناطق باعث افزایش دسترسی و رفاه ساکنان مناطق و استفاده بهینه از امکانات و خدمات گردد. هدف این پژوهش تحلیل سطح توسعه یافتگی نقاط شهری شهرستان های استان کردستان و شناسایی مناطق توسعه یافته و در ادامه اولویت بندی برنامه های توسعه می باشد. این پژوهش از نظر نوع کاربردی، از نظر ماهیت به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از 30 شاخص موجود در نتایج سرشماری سال 1385 و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیربنایی و کالبدی به ارزیابی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان پرداخته شده است. برای وزن دهی به شاخص ها از نظرات 14 نفر از متخصصان برنامه ریزی شهری و روستایی استفاده شده است. رتبه بندی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان با استفاده از مدل promethee و saw نشان می دهد، شهرستان های سنندج، سقز و مریوان دارای بیشترین سطح توسعه یافتگی و شهرستان های سروآباد، دیواندره و کامیاران کمترین سطح توسعه یافتگی را دارا بوده اند.
تحلیل واگرایی و شکاف گروه های درآمدی از لحاظ تأمین مسکن در کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1281 - 1302
حوزه های تخصصی:
تأمین مسکن ارزان قیمت برای گروه های کم درآمد موجب حفاظت از خانوارهای فقیر در بازار رقابتی مسکن می شود. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل واگرایی و شکاف گروه های درآمدی از لحاظ تأمین مسکن در کلان شهر اصفهان و بررسی شاخص های کمی و کیفی مسکن در کلان شهر اصفهان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری مربوط به محدوده قانونی شهر اصفهان در سال 1395 است. از مدل های SAW و Topsis، روش «ابونوری»، شاخص دسترسی و شاخص تقاضای مناسب مسکن برای تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیرهای پژوهش مشتمل بر نوع تصرف، سطح زیربنا، کیفیت ابنیه، نوع مصالح، تعداد اتاق و بعد خانوار، برخورداری از تسهیلات مسکن درزمینه گروه های کم درآمد شهر اصفهان است.
یافته های پژوهش نشان می دهد مقدار ویژه مدل های SAW و Topsis، برای گروه های کم درآمد از میانگین متوسط پایین تر می باشد. بالا بودن ضریب تغییرات در بین گروه های درآمدی حاکی از واگرایی وجود شکاف در بین گروه های درآمدی می باشد. درنتیجه، بر اساس نتایج حاصل از محاسبات مدل های SAW و Topsis، وضعیت کمی و کیفی شاخص های مسکن در بین گروه های کم درآمد در شهر اصفهان در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نتایج حاصل از روش ابونوری بیانگر آن است که ضریب جینی هزینه مسکن برای خانوارهای شهری تا سال 1384 روندی نزولی داشت، اما از سال 1385 به بعد شکاف در حال افزایش می باشد. همین طور منحنی لورنز، به افزایش نابرابری در طول زمان صحه گذاشته است. بر اساس شاخص دسترسی به مسکن، دهک کم درآمد در سال 1383 با پس انداز کامل درآمد 75 روز خانوار، می تواند یک مترمربع مسکن را خرید کند؛ اما در پایان سال، 1395 این عدد به 206 روز رسیده است. همچنین در سال 1383، خانوارهای دهک اول با تقریباً 49 سال کار کردن می توانستند مسکن موردنیاز خود را تهیه نمایند، اما در سال 1395 این میزان به 103 سال رسیده است. نتایج برآورد تقاضای مؤثر مسکن در دهک های درآمدی ازنظر مساحت زیربنا در شهر اصفهان بیانگر آن است که دهک اول تا چهارم در سال 1383 از 4 تا 11 مترمربع توان تأمین مسکن را داشته اند؛ اما این اعداد در سال 1395 به 9/1 تا 5 مترمربع کاهش یافته است.
بررسی و ارزیابی وضعیت زیست پذیری محلات بافت فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
138 - 153
مقدمه: امروزه، با شهری شدن جمعیت جهان و جهانی شدن شهرها، شهرسازی و شهروندی به مهم ترین مسائل مؤثر بر ابعاد کمی و کیفی زندگی انسان تبدیل شده است و شهروندان استانداردهای بالاتری از محیط شهری که در آن زندگی می کنند را انتظار دارند. از این رو، توجه به تئوری های جدید شهرسازی که هر یک با هدف حل مشکلات شهری، بهبود کیفیت زندگی در شهرها، ارتقای کیفیت محیط شهر، مدیریت شهری هستند الزامی است و بیشتر به سوی مطلوب تر شدن توسعه شهری رهنمون می سازند. در بین تئوری های نوین شهرسازی مطرح شده، شهر زیست پذیر ضمن طرح مسئله ای آشکار، به عنوان راهنمایی برای داشتن محیطی مطلوب و پایدار شهری به حساب می آید [2]. یکی از جنبه های حائز اهمیت در شهرها که هم علت و هم معلول بسیاری از معضلات شهری است، بافت های فرسوده شهری است. ماهیت بافت فرسوده، هرگونه بی توجهی به آن را از جهات مختلف بی اعتبار می کند، زیرا از لحاظ فرهنگی، خاستگاه شهر امروزی و یادگاری از فرهنگ و تاریخ پیشین است و از لحاظ اجتماعی در صورت متروک شدن و کاربری های نامتناسب، بخشی از جامعه و ضامن زندگی انسان ها است و از لحاظ کالبدی با وجود همه فرسودگی هنوز ارزش معماری و شهرسازی بی نظیری دارد [4]. شایان توجه اینکه مطالعات آکادمیک طی پنج سال اخیر در زمینه زیست پذیری در کشور ما، بیشتر بر نواحی روستایی و شهرهای بزرگ متمرکز بوده است و نواحی بافت های فرسوده، کمتر مد نظر قرار گرفته اند. این در حالی است که امروزه چنین بافت هایی، ریشه بسیاری از فشارها و تضادها بر سر راه توسعه هستند؛ به طوری که سازگاری چندانی با شرایط اقتصادی اجتماعی عصر حاضر ندارند و نداشتن دسترسی مناسب به معیارهای زندگی امروزی، نبود سرزندگی و نیز زیست ناپذیری، از مشکلات اساسی و عمده آن ها است [11]. شهرستان بهبهان به مرکزیت شهر بهبهان، از قدیمی ترین شهرهای استان خوزستان است که در فاصله 205 کیلومتری شهرستان اهواز قرار گرفته است. این شهر به دلیل مواجه شدن با روند نوگرایی سریع، دچار ناکارآمدی و فرسودگی بافت های خود شده است و از آنجا که بافت های فرسوده شهر بهبهان در مرکز شهر قرار دارند، از مسائلی نظیر مشکلات کالبدی و فضایی، نارسایی های شبکه دسترسی و خدمات رسانی، سرانه کم کاربری ها و نبود خدمات و تأسیسات لازم و مناسب شهروندان رنج می برد. خانه های فرسوده این محلات پارکینگ ندارند و از طرفی هم امکان تردد خودرو در معابر کم عرض و کوچه های پلکانی این محلات وجود ندارد؛ در نتیجه پیدا کردن جای پارک در خیابان های این محلات به کاری دشوار و زمان بر تبدیل شده و معمولاً به دلیل دسترسی نامناسب برای خودروهای امدادی، زمینه ساز اتفاقات ناگوار برای ساکنان شده است. بنابراین زیست پذیر کردن این بافت های فرسوده شهری، ضرورت و اهمیت دوچندانی دارد و با این کار ویژگی های وضعیت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی یک ناحیه آشکار می شود و همچنین می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای نظارت بر برنامه ریزی توسعه شهری و طراحی سیاست های آینده برای این نواحی به کار رود. مواد و روش هاروش پژوهش حاضر با توجه به مسئله پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش به منظور فراهم ساختن مبانی تئوری و به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز در زمینه شناخت شاخص های زیست پذیری در بافت های فرسوده از روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق را مدیران شهری و خبرگان دانشگاهی صاحب نظر در حوزه برنامه ریزی شهری تشکیل می دهند. معیارهای انتخاب مدیران و خبرگان، تسلط نظری، تجربه عملی، تمایل و توانایی مشارکت در پژوهش و دسترسی است. در این پژوهش از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شد و روایی صوری پرسش نامه نیز مورد تأیید خبرگان قرار گرفت. در این مرحله با نظرخواهی از مدیران شهری و نخبگان دانشگاهی، 35 مورد از شاخص های مؤثر بر زیست پذیری بافت فرسوده شهر بهبهان شناسایی شد. سپس روابط درونی بین آن ها با استفاده از مدل تحلیل ساختاری تفسیری MICMAC بررسی شد و نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شد . در آخر، مشکلات موجود بافت فرسوده شهر بهبهان براساس مدل SAW رتبه بندی شد.یافته هااز میان 35 نیروی پیشران، 8 پیشران تأثیرگذار بر وضعیت آینده زیست پذیری بافت های فرسوده شهر بهبهان اثر کلیدی بیشتری دارند. تمایل ساکنان به سرمایه گذاری در بافت فرسوده، میزان رضایت ساکنان از امکانات و تسهیلات بافت فرسوده، فرصت درآمدزایی در بافت فرسوده، کیفیت مطلوب سیما و منظر شهر در محدوده بافت، میزان تمایل ساکنان به سکونت در بافت فرسوده، میزان دسترسی به خدمات عمومی و زیرساخت های شهری، تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بافت فرسوده و دسترسی عمومی به فضای سبز جزء پیشران های تأثیرگذار و کلیدی برای زیست پذیری این بافت ها دارند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی نقش تأثیرگذاری بالا و تأثیرپذیری اندک را در محیط سیستم با هدف ارتقای کیفیت محیط زیست شهری ایفا می کنند و در نتیجه، مؤثرترین و کلیدی ترین پیشران ها محسوب می شوند.بررسی و رتبه بندی دلایل فرسودگی موجود بافت فرسوده شهر بهبهان (از حادترین مشکل به پایین) طبق مدل SAW مطابق جدول 8 به صورت زیر است:1- کمبود و ناکارآمدی خدمات شهری؛ 2- نبود تأسیسات زیربنایی مناسب؛ 3- نبود امکانات گذران اوقات فراغت؛ 4- عدم دسترسی های مناسب (وجود معابر ناکارآمد)؛ 5- مشکلات زیست محیطی؛ 6- کمبود سرانه مورد نیاز کاربری ها؛ 7- معضلات عملکردی؛ 8- ضعف همکاری نهادها و مدیریت نامناسب؛ 9- نبود امنیت اجتماعی.نتیجه گیریتحلیل این پیشران ها نشان می دهد تمایل ساکنان به سرمایه گذاری در بافت فرسوده، رضایت ساکنان از امکانات و تسهیلات بافت، فرصت درآمدزایی در بافت، کیفیت سیما و منظر شهر، تمایل ساکنان به سکونت در بافت فرسوده، دسترسی به خدمات عمومی و زیرساخت های شهری، تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بافت فرسوده، و دسترسی عمومی به فضای سبز، همگی بر آینده زیست پذیری بافت های فرسوده شهر بهبهان تأثیرگذار ند. بنابراین زیرشاخص کالبدی سهم بیشتری در تأثیرگذاری بر میزان زیست پذیری بافت فرسوده شهر بهبهان دارد.