مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
رنج
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا و پیامدهای آن را می توان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از مهم ترین پیامدهای فلسفی این بیماری در حوزه درد و رنج های ناشی از آن است. دردها را می توان هرگونه آزار و آلامی دانست که جسم انسان را آزار می دهد و رنج ها نیز آزار و آلامی هستند که ابعاد غیر جسمی انسان را تحت تأثیر قرار می دهند. رنج ها، گاهی ذاتی زندگی انسان و ناشی از وجود انسان در این جهان هستند رنج های وجودی که به دو قسم رنج های روان شناختی و رنج های فلسفی تفکیک می شوند. اگر شخص در مواجهه با رنج های ذاتی خویش از ارائه پاسخ کارآمد ناتوان باشد آن گاه رنج های نوع دوم یعنی رنج های ماهوی بروز خواهند کرد. روش تحقیق: پژوهش حاضر توصیفی است. با توصیف و تحلیل بنیادین محتوا، سعی در ارائه تبیین و تحلیلی نظام مند و منسجم از رابطه تأثیر و تأثر بین همه گیری کووید 19 و برخی درد و رنج های ناشی از آن پرداخته است. یافته ها: یافته های مقاله حاضر نشان می دهد بیماری کرونا انواعی از دردهای خفیف و شدید و مزمن و غیرمزمن را در مبتلایان خود ایجاد کرده است. این بیماری در بسیاری از افراد مبتلا و حتی غیرمبتلا؛ اقسامی از رنج های روان شناختی و فلسفی را باعث شده است. کووید 19 علاوه بر این، در برخی افراد دیگر نیز رنج های ثانویه و ماهوی را نیز به وجود آورده است. نتیجه گیری: همه گیری کووید 19 در دوره معاصر احتمالاً موجبات تغییرات رادیکالی خواهد شد. لزوم بازنگری در نگاه به روش های علوم و افراط در علوم با روش های تجربی (ساینتیسم) و هم چنین جایگاه انسان در این جهان و درمقابل خداوند (اومانیسم) مهم ترین این تغییرات محسوب می شوند.
کاهش رنج مؤمنان از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در الهیات عملی مسئله رنج انسان ها است. در جهان اسلام نیز متکلمان و عارفان به انحای مختلف به این مسئله توجه داشته اند. ما در این مقاله برآنیم که با روش توصیفی-تحلیلی دیدگاه قاضی عبدالجبار -متکلم عقل گرای معتزلی- را درباره کاهش رنج مؤمنان واکاویم. قاضی عبدالجبار برای کاهش رنج مؤمنان سه راه پیشنهاد می کند: اصلاح بینش مؤمنان نسبت به رنج، داوری نکردن یا دفع نگرانی مؤمنان نسبت به عقوبتِ اعمال بودن رنج ها، و وعده جبران رنج هایی که در این دنیا متحمل شده اند در آخرت. وی ابتدا سعی در اصلاح نگرش مؤمنان نسبت به رنج دارد و با طرح این که هر رنجی بد نیست و همچنین هر رنجی ظلم نیست، در جهت منطقی و عقلانی نشان دادن رنج ها و اصلاح بینش مؤمنان حرکت کرده است. از دید او این دو پیش فرض اصلی ترین عوامل نگاه نادرست انسان ها نسبت به رنج است و تغییر در این دو باعث می شود مؤمنان نگاه متفاوتی نسبت به رنج پیدا کنند. در مرتبه دوم او با تمسک به چند دلیل عقلی و نقلی و بطلان تناسخ نشان می دهد که نمی توان مصائب و رنج های این دنیا را عقوبتِ اعمال انسان -چه در زندگی مفروض پیشین (مطابق باور اهل تناسخ) و چه در زندگی کنونی- قلمداد کرد و لذا مؤمنان نباید با این رنج و دغدغه که مورد خشم خدا قرار گرفته اند درگیر باشند. در نهایت او با بحث جبران اخروی در قالب عِوض سعی می کند گامی در جهت کاهش رنج مؤمنان و ایجاد آرامش در آنان بردارد.
بازخوانی اندیشه های سارتر در آثار جلال آل احمد با تمرکز بر داستانِ زندگی که گریخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
121 - 154
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی است که به واسطه نگاه خاص و تاکیدی که بر «انسان» دارد، از جایگاهی ویژه در ادبیات، به ویژه رمان و نمایشنامه برخوردار است. انسان در جهان اگزیستانسیال موجودی تنها و رها شده است که باید به فریاد خود برسد، زیرا هیچ واجب الوجودی به او کمک نخواهد کرد. اندیشمندان ایرانی در دهه های چهل و پنجاه توجه خاصی به این مکتب، به ویژه از منظر سارتر داشتند و آثار متعددی خلق کردند. جلال آل احمد یکی از این روشنفکران و نویسندگان بود که در مقطعی از حیات ادبی خود تحت تأثیر اندیشه های سارتر قرار داشت. در داستان کوتاه «زندگی که گریخت»، او به عنوان یک «نویسنده متعهد»، به شرح مصائب و رنج های یک کارگر باربر ساده می پردازد و تلاش می کند راهی برای خروج از بن بست بی عدالتی اجتماعی بیابد. این مقاله تلاش دارد تا مفهوم رنج در این داستان را بررسی کند و به واسطه آن تاثیر اندیشه های سارتر بر آثار آل احمد را واکاوی کند. این تحقیق برای بررسی مفهوم ذکرشده از روش توصیفی تحلیلی و مطالعه تطبیقی سود می برد تا عناصر و مؤلفه های مکتب اگزیستانسیالیسم (به ویژه تفکرات سارتر) را در آثار آل احمد بیابد. برآیند این مقاله نشان می دهد رنجی که آل احمد آن را به تصویر کشیده است، رو به ناامیدی و انفعال ندارد، او در پسِ ترسیم این رنج، در صدد بهبود و سامان بخشی اوضاع نابسامان کارگران است و این رویکرد برآمده از نظریه «نویسنده متعهدی» است که سارتر از آن سخن می گوید.
بررسی عوامل بازدارنده به ثمر رسیدن رنج و تلاش و نقش آن در سلامت روان با تأکید بر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
انسان ها در زندگی خود، خواهان نتیجه مطلوب بوده و با سعی و تلاش درصدد رسیدن به آن هستند. ترس از نتیجه نامطلوب و شکست، روح انسان را می آزارد. امروزه ناکامی و نرسیدن به اهداف به یکی از اساسی ترین مشکلات روحی افراد جامعه تبدیل شده است. برخی از عوامل در زندگی، سبب می شود تلاش ها و رنج های انسان به نتایج مطلوب و دلخواه خود منتهی نشود. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، عوامل به ثمر نرسیدن رنج و تلاش را بر اساس آموزه های قرآن، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. آموزه های قرآن کریم، جدا بودن مسئولیت انسان را از سعی و تلاش او تأکید می کند و و عوامل و موانع درونی ابتر بودن تلاش را اراده نداشتن، بی تدبیری، تکبر، نفاق، اخلاص نداشتن، توکل و بی هدفی معرفی می کند. پژوهش حاضر درصدد است تا سهم تأثیر این عوامل را در سلامت روان بیان کند؛ زیرا یکی از مهم ترین ابعاد سلامت، سلامت روان است که یکی از زمینه های رشد فردی و اجتماعی انسان بوده و تحقق امر سلامت، منوط به عوامل و زمینه های مختلفی از جمله داشتن فکر و روان سالم می باشد، فردی که به دلایلی گرفتار اختلال فکری و اضطراب های روحی وروانی گشته، هرگز قادر به درک درستی از واقعیت های هستی و جامعه خود نبوده و امکان ترقی و رشد در مسیر تکامل جسمی و روحی نخواهد بود.
واکاوی رویکرد مواجهه با رنج در کتاب های درسی فارسی مقطع متوسطه اول
هدف از پژوهش حاضر واکاوی رویکرد مواجهه با رنج در کتاب های فارسی مقطع متوسطه اول (تألیف 1400-1399) بود که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به این موضوع پرداخته شد. بدین منظور در ابتدا مفهوم رنج در این کتاب ها تحلیل شد که یافته ها نشان داد می توان مفهوم درد و رنج در این کتاب ها را در پنج مقوله بررسی شد، که این مقوله ها عبارت اند از ماهیت (گذرابودن، هدف داربودن و درآمیخته بودن رنج و شادی)، هدف (رشد و سازندگی)، انواع رنج (گریزپذیر و گریزناپذیر)، عوامل رنج (فردی و اجتماعی) و راه های رهایی از رنج. که با واکاوی هر یک از این مقوله یا شاخصه ها مشخص شد که ماهیتی از رنج که در این کتاب ها به تصویر کشیده شده است، ماهیتی واقع بینانه و مثبت است بدان صورت که فرد باید در مواجهه با بعضی از رنج ها مانند بی عدالتی های اجتماعی و دفاع از وطن به مبارزه بپردازد و تلاش کند که رنج حاصل از چنین مواردی را از بین ببرد ولی همواره باید این را در نظر داشته باشد که از بخشی از رنج ها نمی تواند فرار کند یا در برابر آن ها بایستد؛ بلکه ذات رنج برای رشد و اعتلای انسان است و در چنین شرایطی با صبرکردن، خودآگاهی و تسلیم شدن در برابر رضای خدا، سعه وجودی خود را گسترش دهد که چنین رویکرد مواجهه با رنج؛ رویکرد تکاملی است.
تحلیل مؤلفه های معنایی مفهوم رنج در قرآن کریم با بهره گیری از روابط همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
در قرآن کریم هر واژه ای برای معنایی خاص وضع شده است؛ از این رو هیچ دو واژه ای مترادف تام نیست؛ بنابراین شناخت دقیق واژگان و کشف تفاوت معنایی آنها یک ضرورت تفسیری شمرده می شود. پژوهش حاضر در راستای فهم درست و معنای دقیق هر یک از واژگان مرتبط با مفهوم رنج در قرآن کریم تدوین شده است.این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی به تبیین مفهوم رنج وسختی از دیدگاه قرآن کریم پرداخته است؛ بدین گونه که با تحلیل معنای واژگان از طریق روابط معنایی همنشین هایشان سپس مشخص کردن حوزه معنایی و در نهایت مؤلفه معنایی آنها مشخص گردید،"عنت" در همنشینی با واژه های" رسول ، ودّ، خشی" رنجی است که ارتکاب گناه، علت آن، آسیب زننده به روح، ظرف مستقر آن دنیا و پیامد آن هلاکت و ضلالت است در حالیکه "نصب" در هم نشینی با وازه های "مسّ،عذاب،اصاب " آسیب زننده به جسم است که در دنیا و آخرت ممکن است گریبان انسان را بگیرد. کریم "کدح" عبارت است از رنجی با بار معنایی مثبت، مربوط به بعد جسمی و روحی انسان که ظرف مستقر آن دنیا و برزخ است؛ رنجی که انسان برای رسیدن به شأن حقیقی خود که مقصد آن خالق است متحمل می شود و "کبد" ناظر به شرایط خلقت انسان در دنیاست که شامل رنج های جسمی و روحی می گردد که در صورت داشتن ایمان و صبر موجب رشد و تعالی انسان گشته و در غیر آن صورت این رنج می تواند پیامد های منفی داشته باشد که منجر به هلاکت انسان می گردد.
تحلیل انتقادی منشأ پدیدآمدن و گونه شناسی رنج در تعالیم بودا و بررسی تطبیقی آن با آموزه های قرآن کریم و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
25 - 58
بر اساس تعالیم بودا، هر موجود زنده ای، رنج می برد ودر آموزه های قرآن نیز، انسان، در سختی و رنج، آفریده شده است؛براین اساس، گونه شناسی و یافتن عوامل آن ها، برای دستیابی به راه های برون رفت، لازم است. این یژوهش، با روش توصیفی تحلیلیو به صورت تطبیقی، این نتایج را مدلل ساخته است کهدر تعالیم بودایی، برخی عوامل همانند وابستگی و نادانی، رنج آفرین، معرفی شده اند، ولی زنجیره علی و حلقه ای رنج شامل: 1. نادانی، 2. تمایلات پنهان، 3. دانستگی 4. نام و شکل 5. شش حوزه حواس 6. پساویدن (تماس) 7. احساس 8. تشنگی 9. دلبستگی 10. وجود 11. زائیده شدن 12. پیری و مرگ، اندوه و نومیدی، منشأ رنج، دانسته شده است. استقراء در آموزه های قرآن و روایات نیزنشان می دهد گونه های رنج و منشأ آن ها به سه نوع: 1. رنج ناشی از آفرینش و وجود و منشأ آن، فقر وجودی و نیاز و وابستگی 2. رنج برخاسته از ابتلا و منشأ آن؛ نوع نگرش افراد به امتحانات، بی اطلاعی از حکمت ابتلائات و دلبستگی به دنیا و 3. رنج ناشی از اکتسابات و منشأ آن؛ نظام باورها و عقاید؛ ملکات و احساسات و اعمال و رفتار نادرست، قابل تقسیم است.بررسی مقایسه ای و تطبیقی تعالیم بودا و آموزه های وحیانی، نشانگر آن است که علی رغم اختلاف مبانی، همسوئی در مورد رنج آفرینی برخی عوامل همانندنادانی، وابستگی و دلبستگی مشهود است؛ ولی در قرآن، خود زندگی و تولد، حواس و.... منشأ رنج شناخته نشده است، بلکه نوع وجود فقری و امکانی، مستلزم سختی هایی است ولی گرفتار شدن آدمی به تناسخ در چرخه مرگ و حیات، یا سمساره بودایی را در پی ندارد و آدمی با ایمان و عمل صالح، به زندگی شیرین و نیک و سعادت ابدی، ره می پوید.
تحلیل و بررسی شفقت و مهربانی در کتاب قابوس نامه براساس مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
33 - 59
از مهم ترین زمینه های پژوهش در سال های اخیر، مربوط به مقالات علمی و طرح مباحث میان رشته ای درباره آن ها است. یکی از این موضوعات، پژوهش در حیطه علوم روان شناسی در آثار ادبی و تطبیق آن با تئوری های جدید روان شناسی است. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت را با عنایت به کتاب قابوس نامه، بررسی و سپس با علم روزِ روان شناسی منطبق سازد. شفقت و مهربانی یکی از مضامین اخلاقی و انسانی است که در کتاب های ادبیات فارسی و همچنین در علوم روان شناسی بدان پرداخته شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتاب خانه ای به موضوع مهربانی و شفقت در قابوس نامه بر اساس مؤلفه های روان شناسی گیلبرت پرداخته اند. باوجود هم پوشانی واژه شفقت با کلماتی همانند همدلی و همدردی، مهربانی، دل سوزی و ترحّم در ادبیّات فارسی، مفهوم روان شناختی آن با معنای کلمات مذکور، متفاوت است. در ترجمه کتاب ها و نظریّه های گیلبرت، کلمه شفقت بیانگر ویژگی های دوازده گانه ای است که بر اساس آن «انسان مهربان» تعریف شده است. با مقایسه و بررسی مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت با قابوس نامه این نتایج حاصل می شود که مفاهیم انسانی مطرح شده به وسیله عنصرالمعالی، قرن ها قبل از بیان این مفاهیم در روان شناسی، رواج داشته و مورد بحث و تبادل نظر قرارگرفته است. این مسئله حاکی از غنای فرهنگی و ادبی زبان و ادبیات فارسی است که متأسفانه در جامعه ما مورد بی توجّهی قرار گرفته و به جای آن، علوم پیش رفته روان شناسی و غربی مؤیّد این مباحث و نظریّات شده است.
بررسی تطبیقی نسبت درد و رنج و معنابخشی به زندگی از نظر مولانا و جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
275 - 296
حوزه های تخصصی:
وجود درد و رنج به عنوان یکی از امور غیر قابل انکار برای هر انسانی است و همواره خاستگاه درد و رنج، دلایل وجودی و فواید و مضرّات وجود این امور، مورد سؤال بوده و می باشد. در این مقاله با امعان نظر به دیدگاه و جهان بینی خاص مولانا و جان هیک ، در زمینه وجود درد و رنج و نوع نگاه ایشان به آلام موجود در این عالم، راهکارهای برون رفت، کاهش عملی آثار آن ها و معنابخشیدن به زندگی، سخن خواهیم راند. در پایان اثبات خواهیم کرد که مولانا و جان هیک با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاری که با هم داشته اند و همچنین اختلافات نظر جزئی در بعضی زمینه ها، نظیر هبوط انسان؛ دارای نگرش عالی نسبت به مسأله درد و رنج بوده و دارای اشتراکات بنیادین نظری زیادی در این خصوص می باشند؛ به نحوی که می توان اندیشه های آن ها را در یک راستا و مطابق با هم دانست.
بررسی مقایسه ای جهان بینی قدرت ستیزانه ناصرخسرو و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
603 - 624
حوزه های تخصصی:
در شعر شاعران، کلماتی وجود دارند که میدان و عرصه شعر شاعر را به خود اختصاص می دهند. یکی از این کلمات و پربسامدترین آنان در شعر دو شاعر پرآوازه ایرانی، ناصرخسرو قبادیانی و سنایی غزنوی ، کلمه «جهان» است. این واژه در هر فرهنگ و تمدنی به گونه ای خاص ترسیم شده است. ولی در غالب اشعار و آثار ایرانی از مفهومی یکسان برخوردار است. لذا در این مقاله، ما در پی آن هستیم تا تصویری از جهان که همان دنیا و گیتی و مافیهای آن می باشد، را از خلال اشعار این دو شاعر نشان داده و در حقیقت جهان بینی آنان را نشان دهیم و در پی آن ایم نشان دهیم چرا این واژه تا این حدّ و اندازه ذهن شاعران بلندآوازه ایرانی، یعنی ناصرخسرو و غزنوی را به خود مشغول ساخته است؟
بازتاب رنج های زن عرب در رمان های هیفاء بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
119 - 131
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی نمایان ساختن رنجهای زن عرب در رمانهای «هیفاء بیطار»، نویسند? سرشناس سوری است. این نویسنده در نوشته های خویش روی هم رفته هم? دوره های زندگی زن عرب از نوجوانی و جوانی تا میانسالی را نشان می دهد. پژوهنده می کوشد رنجهای شخصیتهای زن را در رمانهای این نویسنده سوری بکاود. می توان گفت صدای زن تحصیلکرد? ناکام در سپهر زناشویی، صدای چیر? رمانهای پیش گفته است. در این رمانها، ما با رنجهای زن مطلقه یی آشنا می شویم که فرودست احساس شکست و سرخوردگی است؛ او می کوشد از رهگذر ارتباط با مردان به نبرد دیو تنهایی که سراسر هستی اش را گرفته است برود. از این رو بیشتر رمانهای بیطار، رنجهای زنی را می نماید که با سرکوب جامع? مردسالار عربی و گذر سنگین زمان می ستیزد.
کارکردهای روان شناختی- تربیتی درد و رنج از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
465 - 478
حوزه های تخصصی:
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم همراه با رنج ها، دردها، گرفتاری ها و مشکلات است. دردها و رنج هایی از قبیل تنهایی، نا امیدی، افسردگی و شکست که همانند سایه ما را تعقیب می کنند. در ادبیات قرآنی مسأله سختی ها و دشواری ها و نقش آن ها در زندگی مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از مردم در زندگی خود این حقیقت را تجربه کرده اند که هنگام بروز مشکلات طاقت فرسا و هجوم طوفان های سخت زندگی، در زمان هایی که انسان دیگر امیدی برای رهایی از آن شرایط سخت و دشوار برای خود تصور نمی کند راه نجات بر رویش گشوده می شود. یکی از کارکردهای دین و کتاب آسمانی ما قرآن کاهش درد و رنج انسان است. در این مقاله، هدف اصلی پاسخگویی به این سؤالات است که درد و رنج از دیدگاه قرآن کریم دارای چه کارکردهای روان شناختی و تربیتی است؟ و آن ها چگونه موجب تقویت و تحکیم خداباوری و معرفت انسان به خداوند می شود؟
تحلیل نظریه معنا درمانی ویکتورفرانکل در آثار احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهم ترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس می شود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود که هرکس در زندگی و نهاد خود معنایی را باید کشف کند تا به وسیله آن بتواند از سختی ها بگذرد و از پوچی و یاس در امان بماند. فرانکل معتقد است هدف و معنا باید به گونه ای باشد که حتی سخت ترین لحظه های زندگی هم معنادار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های معنا درمانی در شعر دو شاعر معاصر، شاملو و اخوان ثالث و مقایسه دیدگاه این دو شاعر نسبت به معنای زندگی است تا از این راه بتوان به راه کارهایی برای دریافت معنای زندگی ارائه داد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است؛ به این ترتیب که ابتدا سه مؤلفه مهم از این نظریه توضیح داده می شود و سپس در شعر شاملو و اخوان ثالث به بررسی و مقایسه پرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مجموعه آثار دو شاعر به طور کامل است. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که شاملو سه مؤلفه عشق، رنج و مرگ را پذیرفته است و از هرکدام معنایی برای ادامه زندگی پیدا کرده است؛ و برخلاف او اخوان ثالث دچار خلأ وجودی است و دائم علیه زندگی خود در طغیان است.
بررسی تحلیلی - تطبیقی رهیافت های پیش گیری و درمان رنج در تعالیم بودا و آموزه های قرآن کریم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان در کره خاکی، همواره با رنج، آمیخته است. قرآن کریم، آفرینش انسان را در رنج و سختی، شناسانده است (بلد: 4) و بودا همه فرآیندهای زندگی را، رنج، معرفی نموده، بدین رو کنکاش در رهیافت های پیش گیرانه و رهایی از رنج، لازم و ضروری است. این یژوهه، با روش تحلیلی- تطبیقی، رهیافت های برون رفت از رنج را مورد بررسی قرار داده است.
یافته های این تحقیق نشانگر آن است که رنج در نگاه بودا، انسان مدارانه است و چهره ناخوشایندی دارد که باید از آن رهایی یافت و مسئولیت رهیدن بر عهده سالک است .برابر تعالیم بودا، راه رهایی از رنج، پیمودنِ راه اعتدال، شامل: 1. ایمان درست؛ 2. اندیشه درست؛ 3. سخن درست؛ 4. رفتار درست؛ 5. معاش درست؛ 6. سعی درست؛ 7. توجه درست و 8. مراقبت است که فرد را به مرحله نیروانا می رساند و از چرخه رنج آفرینِ حیات و تناسخ، رهایی می یابد.
در آموزه های قرآن و روایات، رنج طرحی الهی، حکمت مدارانه و دارای آثار مثبت و پاداش است و خداوند در مشکلات، همواره امدادکننده و یاورِ انسان است. در آموزه های قرآن کریم، رنج به سه نوعِ: 1. رنج برخاسته از آفرینش؛ 2. رنج ناشی از ابتلائات و 3. رنج برخاسته از اکتسابات نادرست، قابل تقسیم است که برای پیش گیری و رهایی از هر دسته، راهکارهایی خاص، ارائه شده است.
تأمل فلسفی آلبر کامو در ردّ کیفر مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های حقوق کیفری پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
295 - 326
حوزه های تخصصی:
ورود درد و رنج بر جسم و روان انسان و تبلور آن در تحمیلِ کیفر و شکلِ خاصی از آن به نام «اعدام»، همواره در گذر دوران، موضوع تأملات فلسفی در حوزه های مختلف بوده است؛ اینکه آیا ایراد شدیدترین حالت درد و رنج بر دیگری در قالب کیفر مرگ امری اخلاقی و موجه است؟ پاسخ به این پرسش در بیشتر موارد با تکیه بر کارکردهای این کیفر بیان شده یا چون «شرّی ضروری»، به کار بردن آن از روی ناچاری اعلام شده و درستی اخلاقیِ ماهیت آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. آلبر کامو از جمله ادیبان و فیلسوفانی است که به این موضوع پرداخته وبُن مایه های انتقاد به مبانی حقوقی اخلاقی کیفر مرگ را می توان در آثار متعدد او به نظاره نشست. در این مقاله با روشی استقرایی و با استفاده از روش تحلیل محتوا، دیدگاه انتقادی کامو به این کیفر بیان شده است. از نگاه او، اعدام قتلی دگربار و این بار زیر لوای قانون بوده و نمی تواند مبنای حقوقیِ مستدل و قابل اعتمادی داشته باشد؛ به ویژه که چنین کیفری به گواهی تاریخ، ناتوان از تحقق کارکردهای توجیهی خویش بوده است. از دیدگاه کامو، ناروایی کیفر مرگ، به سبب ناسازگاری آن با مبانی فلسفی اخلاقی حیات، عدم بررسی سنجه های دخیل در ارتکاب جنایت، تعارض با اصل شخصی بودن کیفر و غیر اخلاقی بودن ایراد درد و رنج بر انسان می باشد. کامو تحمیل تعمدی درد و آزارِ برتافته از نمایش اعدام را به منزله سازماندهی مجددِ «کشتن» دانسته و کیفرزدایی از آن را گامی در جهت حمایت از حیات انسانی می داند.
مقایسه فلسفه رنج از دیدگاه قرآن و پارادایم معنادرمانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«رنج» عنصر مشترک زندگی تمام موجودات است و هستی آدمی با تجربه رنج گره خورده است. انسان به دلیل برخورداری از تفکر و خودآگاهی نسبت به سایر موجودات همواره در پی کشف علل وجود و حل مسئله آن بوده است. هدف از این پژوهش مقایسه مفهوم، کارکردها و شیوه های رهایی از رنج از دو دیدگاه ایمانی با نظر به آیات قرآن و علم روان شناسی با تکیه بر نظریه معنادرمانی فرانکل بود. پژوهش حاضر به روش کیفی و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که بین دیدگاه قرآن و مکتب معنادرمانی در واکاوی مسئله رنج شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. از مهم ترین شباهت ها تأکید دو دیدگاه بر گستردگی و عدم گریز آدمی از رنج است؛ افزون بر این در معنادار بودن رنج و امکان رشد فردی به واسطه رنج نیز توافق نظر وجود دارد. تفاوت دو دیدگاه در نوع مواجهه و پذیرش رنج بود که در معنادرمانی به صورت محدود و در ارتباط با خود فرد مطرح می شود، اما در نگاه قرآن رنج بشر به کنش های فرد و سنت های الهی وابسته است؛ همچنین کارکردهای تربیتی، اخلاقی و روان شناختی آن بسیار جامع تر از روان شناسی معنادرمانگری است.
لذت و رنج ازمنظر بوعلی سینا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
269 - 288
حوزه های تخصصی:
طبیعت انسان برمبنای کسب لذت های پایدار و رهایی از هرگونه رنج و درد آفریده شده است؛ چنان که بسیاری از خواسته های او تحت الشعاع همین میل طبیعی قرار می گیرند. در این پژوهش کوشیده ایم ازمیان نظرات فلاسفه اسلامی، دیدگاه های بوعلی سینا و علامه طباطبایی درباره لذت و رنج را بسنجیم و با یکدیگر تطبیق دهیم؛ لذا پرسش اصلی نوشتار حاضر، این است که بوعلی سینا و علامه طباطبایی درباره لذت و رنج، چه دیدگاه هایی دارند و چه تفاوت ها و شباهت هایی میان دیدگاه هایشان درباره این مسئله وجود دارد. در رویکردی توصیفی- تطبیقی به دیدگاه های این دو دانشمند، وجوه اشتراک آنان درباره این مسئله، چنین سامان یافته است که هردوی آن ها لذت و رنج را ازسنخ ادراک دانسته و مهم ترین تقسیم بندی خود را بر همین پایه بنا نهاده اند. برخی تفاوت های موجود میان دیدگاه های آنان نیز چنان است که ازنظر بوعلی سینا لذت و رنج، کیفیاتی نفسانی و عارض بر نفس اند و ازنظر علامه طباطبایی، لذت و رنج، اموری وجودی و عین نفس قلمداد می شوند. تفاوت در برخی اقسام، مصادیق و نوع تقابلشان نیز از دیگر اختلافات این دو متفکر در بحث پیشِ روی است.
زهد راهی به سوی رستگاری در فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
143 - 159
حوزه های تخصصی:
زهد یکی از عناصر کلیدی در فلسفۀ آرتور شوپنهاور، به ویژه نظریۀ رستگاری اوست. رستگاری در نظر شوپنهاور رهایی از رنج است و این رهایی از طریق زهد امکان پذیر است. به نظر او زندگی سراسر رنج است و باید راهی برای رهایی از آن جستجو کرد. او علت و منشأ این رنج را اراده و خواست می داند. اراده ازنظر او شی فی نفسه است و عالم را تجلیات و پدیدارهای اراده می داند، بنابراین به نظر او رنج ذاتی بشر و پدیدار و تجلی شی فی نفسه یا اراده است. بدین ترتیب برای رهایی از رنج باید به دنبال انکار، سرکوب و اسکات اراده بود. ازآنجاکه انکار اراده با بی اعتنایی به خواست ها و خواهش ها ممکن می شود، شوپنهاور مفهوم زهد را مطرح می کند و آن را تنها راه رستگاری حقیقی اعلام می کند. نوشتار حاضر بر آن بوده است که مفاهیم زهد و رستگاری موردنظر شوپنهاور را شرح دهد و نشان دهد که چگونه از نظر او زهد می تواند آلام بشری را تسکین و به رستگاری رهنمون شود.
از رنج دنیوی تا رنج مقدس مسئله رنج در گفتمان کربلا با تأکید بر کتاب روضهالشهداء
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 40
حوزه های تخصصی:
مساله رنج در دین زیسته یکی از مسائل مهمی است که در مطالعات اجتماعی تشیع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است به مکانیسم ها و الگوهای حل مساله رنج در تشیع با تاکید بر یکی از مهمترین منابع شیعی یعنی کتاب روضه الشهدا پرداخته شود. هرچند این کتاب در سنت روحانیت فقهی و اصولی چندان معتبر نیست، اما پرسش انسانشناختی از وضعیت زیسته و تجلی عینی این کتاب در آیین های مذهبی مردم میتواند همچنان اهیمت داشته باشد. در این مقاله تلاش شده از منظر نظری و روشی انسانشناسی نمادین و با تکیه بر آرای کلیفورد گیرتز به این مساله پرداخته شود. نتیجه تحلیل محتوای این کتاب نشان میدهد که نمی توان این تحلیل ساده را پذیرفت که رنج اولیا مایه بخشش مؤمنان است؛ بلکه نکته اصلی در این است که رنج اولیا صورتی مثالی و نمادین از رنج مردم است. به عبارت دیگر، مؤمنان و ذهنیت عبادی آن ها در گفتمان های دینی، با استعلابخشیدن به رنج اولیا و تقدیس آن ازسویی، ایجاد تشابه ضمنی و صریح میان رنج خودِ مردم با رنج اولیا به واسطه برقراری نوعی اتصال نمادین میان موقعیت رنج آلود اولیا با موقعیت رنج آلود مؤمنان پیرو آن ها، به تعالی بخشیدن خودشان می پردازند.
مسیحیت اصیل از دیدگاه کیرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کیرکگور شناخت مسیحیت و عمل کردن بر اساس آن بود. او برای رسیدن به این هدف، ابتدا مسیحیت رسمی را رد می کند و سپس به شرح مسیحیت مورد قبول خود، یعنی مسیحیت اصیل، می پردازد. مسیحیت رسمی خود را در قالب مسیحیت دانشگاهی و مسیحیت کلیسایی نشان داده است. مسیحیت دانشگاهی، که فرد شاخص آن هگل است، از یک سو می کوشد تا آموزه های مسیحی را با براهین عقلی اثبات کند و مسیحیت را معقول سازد و از سوی دیگر در پی اثبات حقانیت مسیحیت با توسل به شواهد تاریخی است. مسیحیت کلیسایی از یک سو رویکرد جمع گرایانه به مسیحیت دارد و فرد مسیحی را قربانی می کند و از سوی دیگر مسیحیت را به نهادی اجتماعی تبدیل می کند و با فروکاستن آن به برخی شعائر و مناسک، دست به ساده سازی مسیحیت می زند. اما مسیحیت اصیل در راهی یکسره متفاوت گام برمی دارد و با کنار گذاشتن عقل، جمع گرایی و ساده سازی، به ایمان، فردانیت و رنج اهمیت می دهد و بر شورمندی تاکید می کند.