آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

زهد یکی از عناصر کلیدی در فلسفۀ آرتور شوپنهاور، به ویژه نظریۀ رستگاری اوست. رستگاری در نظر شوپنهاور رهایی از رنج است و این رهایی از طریق زهد امکان پذیر است. به نظر او زندگی سراسر رنج است و باید راهی برای رهایی از آن جستجو کرد. او علت و منشأ این رنج را اراده و خواست می داند. اراده ازنظر او شی فی نفسه است و عالم را تجلیات و پدیدارهای اراده می داند، بنابراین به نظر او رنج ذاتی بشر و پدیدار و تجلی شی فی نفسه یا اراده است. بدین ترتیب برای رهایی از رنج باید به دنبال انکار، سرکوب و اسکات اراده بود. ازآنجاکه انکار اراده با بی اعتنایی به خواست ها و خواهش ها ممکن می شود، شوپنهاور مفهوم زهد را مطرح می کند و آن را تنها راه رستگاری حقیقی اعلام می کند. نوشتار حاضر بر آن بوده است که مفاهیم زهد و رستگاری موردنظر شوپنهاور را شرح دهد و نشان دهد که چگونه از نظر او زهد می تواند آلام بشری را تسکین و به رستگاری رهنمون شود.

Schopenhauer’s Asceticism: A path to salvation

Asceticism has been one of the most important concepts in Arthur Schopenhauer’s philosophy, especially in his theory of salvation. He has defined salvation as releasing from pain and suffering and achieving long-term tranquility. According to him, such tranquility may be achieved by the way of asceticism. Life is suffering according to him. Hence, a way of relief must be sought. Thus, he has thought that the source of all suffering is will. He has actually considered suffering as a phenomenon of will and an essential part of human life. Therefore, will has to be denied, surpassed, and dumbed if relief and peace are required. Denying and ignoring the appetites and wishes makes the relief possible. Thus, he paid special attention to the concept of Asceticism and declared it as the only way of true salvation. This essay tried to explain the concepts of Asceticism and salvation and then show how Asceticism may soothe human beings' sufferings and lead to salvation according to Schopenhauer.

تبلیغات