مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
علوم انسانى
حوزه های تخصصی:
" مقاله حاضر بحثى درباره وضعیت تولید علم در رشته هاى علوم انسانى در ایران است. براى این منظور به بررسى انتقادى مسئله چاپ مقاله در مجلات خارجى که اخیراً به مثابه یک شرط ضرورى براى ارتقاى اعضاى هیئت علمى مطرح شده است، پرداخته ایم. سعى شده است ابعاد این مشکل عملى در دانشگاه هاى کشور از منظر معرفت شناختى تحلیل و تبیین شود. ضمن تایید اهمیت چاپ مقاله خارجى به مثابه شکلى از تولید و انتقال ایده و دانش در رشته هاى علوم انسانى، تلقى آن به مثابه یک شرط اجتناب ناپذیر را مورد نقد قرار داده ایم. این مقاله به بررسى تفاوت هاى رشته اى، گفتمانى و اجتماعى در علوم انسانى ایرانى و غرب پرداخته و محدودیت هاى گفتمانى و اجتماعى نشر مقالات ایرانى در این مجلات را تحلیل کرده است. در بخش دیگر مقاله ضمن تایید ضرورت تلاش براى بین المللى شدن هر چه بیش تر آموزش عالى ایران، به این بحث پرداخته شده که با تاکید صرف بر چاپ مقاله نمى توان فرآیند بین المللى شدن را تحقق بخشید، بلکه باید کلیت ساختار آموزش و پژوهش در دانشگاه هاى کشور آمادگى این امر را داشته باشند. در زمینه برخى موضوعات محورى، سیاست هاى قابل توجه به صورت تجویزى توصیه شده است.
"
بحران در روش
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ترجمه فصل نهم کتاب تاریخنگارى نوین اثر میشل بنتلى است. وى در این کتاب کوشیده است سیر تحول تاریخنگارى غربى را از عهد روشنگرى تا روزگار ما به اختصار بررسى کند.(3) در این فرایند، مقوله روش و روششناسى، نقطه عطف بزرگى است که در پى حرفهاى شدن رشته تاریخ و بروز تحولات اجتماعى ـ اقتصادى در سطحجهان و در واکنش به علم گرایى و رشد علوم دقیقه مطرح شد.
البته مسئله روش در پژوهشهاى تاریخى، پیش از این در عهد روشنگرى و با ظهور مورخان و متفکرانى، چون هیوم و با دفاع از روشهاى پوزیتیویستى (روش تجربهگرایانه علوم دقیقه) مطرح شده بود، اما اکنون اعتبار این روش با گسترش تفکر ایدهآلیستى به حوزه علوم انسانى و بهویژه تاریخ، زیر سؤال رفته است. در نتیجه، متفکران تاریخ به تمایز و تفکیک روش علوم انسانى و تاریخى از روشهاى علوم تجربى پرداختند و از یک معرفتشناسى جدید و متفاوت سخن گفتند. پیشگام و پیشتاز این جریان، متفکران آلمانى و در رأس آنها ویلهلم دیلتاى بود که بعدها شخصیتهایى چون ویندلبند، لامپرشت، ریکرت، ماکس وبر، کالینگ وود و ... راه او را ادامه دادند و نگرش تاریخى را متحول ساختند
روش برداشت علمى از قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مباحث مربوط به قرآن و علوم تجربى سابقه اى هزار ساله دارد، که گاهى تحت عنوان استخراج علوم از قرآن، تفسیر علمى قرآن یا روش برداشت علمى از خوانده مى شود و در طول تاریخ تفسیر با فراز و نشیب هایى مورد توجه مفسران و دانشمندان اسلامى و حتى غیر مسلمانان بوده است. این مسأله از طرفى به تفسیر و از طرف دیگر به اعجاز علمى قرآن و از طرف سوم به علوم تجربى مرتبط است از این رو مباحث بین رشته اى و پایه اى براى مباحث بین رشته اى دیگر مثل قرآن و علوم سیاسى، قرآن و اقتصاد، قرآن و علوم اجتماعى، قرآن و کیهان شناسى و... به شمار مى آید. این روش در طول تاریخ موافقان و مخالفان بسیارى پیدا کرده است و گاهى به افراط و تفریط کشیده شده است که در این مقاله از شیوه معتدل یعنى استخدام علوم در فهم قرآن و شیوه هاى جدید آن یعنى نظریه پردازى هاى علمى براساس آیات علمى قرآن به ویژه در حوزه علوم انسانى در راستاى جهت دهى به علوم انسانى دفاع مى شود و شیوه هاى دیگر مثل استخراج همه علوم تجربى از قرآن یا تحمیل نظریه هاى علمى بر قرآن نقد مى گردد.
روش شناسى نظریه پردازى در حوزه علوم انسانى؛ تأمّلى بر رویکرد اندیشمندان اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قاموس فلسفه علم، فرایند توسعه دانش بر سه رویکرد استقرایى، ابطال گرایانه و پارادایماتیک بنا شده است. گرچه هستى شناسى، معرفت شناسى و روش شناسىِ هرکدام از این رویکردها با هم متفاوت اند، ولى نسبى گرایى و قائل بودن به عدم دستیابى به معرفت کامل و ثابت نسبت به حقیقتْ رگه مشترک هر سه است. نگارندگان نوشتار حاضر قصد دارند تا ضمن معرفى اجمالى رویکردهاى سه گانه بالا و تبیین هستى شناسى، معرفت شناسى و روش شناسى آنها، معرفى مستوفایى از رویکرد اسلامى نسبت به توسعه علم ارائه دهند. رویکرد مختار در این مقاله اجتهاد متوسط مى باشد که علل چهارگانه فاعلى، مادّى، صورى و غایى را مطمح نظر قرار مى دهد و خروجى آن مفید علم و اطمینان عقلایى و بالتبع حجّت شرعى است. در این رویکرد، دستیابى به حقیقت در پرتو رجوع به عقلِ مبرهن و نقل داراى حجّیت میسور است، حقیقتْ نسبى تلقّى نمى شود، و مبانى و اصول در بستر زمان و مکان متغیّر نمى باشند. همچنین، مبناى این رویکردْ جهان بینى الهى است و تعامل علم و فلسفه در آن ابزارى در جهت رفع عیبناکى علوم روز شمرده مى شود.
بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.
روش شناسى علم دینى ناظر به علوم انسانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داعیان علم دینى معتقدند که علوم، اعم از انسانى و طبیعى، در دامنه و حاشیه متافیزیک به وجود آمده و بسط یافته اند؛ لذا با تغییر در متافیزیک، علوم نیز متحول خواهند شد. به عبارت دیگر، چنانچه متافیزیک الهى باشد، علوم نیز الهى مى شوند و چنانچه متافیزیک سکولار و این جهانى باشد، علوم نیز سکولار خواهند شد. با این حال، براى ایجاد تغییر و تحول در علوم، ارائه روش هایى بایسته و ضرورى است. هدف پژوهش پیش رو، ارائه روشى براى تغییر در علوم انسانى متناسب با چارچوب هاى علم دینى است. روش مقاله، تحلیلى برهانى است.
ویژگى هاى موضوع علوم انسانى و دلالت هاى روش شناسانه و غایت شناسانه آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، با روش توصیفى و تحلیلى، در پى تبیین ویژگى هاى موضوع مورد مطالعه علوم انسانى یعنى کنش هاى انسانى، و تعیین دلالت هاى روش شناختى و غایت شناختى آنهاست. وابستگى موضوع مورد مطالعه علوم انسانى به آگاهى، اراده، اختیار، نیازها، مقتضیات زمانى و مکانى، و ویژگى هاى فرهنگى محققان و همچنین هدفمندى، معنادارى، انتزاعى بودن و تأثیرپذیرى کنش هاى انسانى از پیامدهاى احتمالى، مهم ترین ویژگى هاى موضوع علوم انسانى اند. بررسى هاى این نوشتار نشان مى دهد که توجه به این ویژگى ها، موجب مى شود: اولاً به پیچیدگى مطالعه کنش هاى انسانى اذعان کنیم؛ ثانیا از انحصار روش علوم انسانى در روش تجربى بپرهیزیم و حتى الامکان در بررسى هاى خود از روش هاى مختلفِ کشفِ واقعیت بهره گیریم و ثالثا هدف علوم انسانى را در راستاى هدف غایى فعالیت هاى انسانى ترسیم کنیم.
ذاتیات انسان و نقش آن در علوم انسانى بررسى تطبیقى دیدگاه آیت اللّه مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
در حوزه انسان شناسى، دو رویکرد عمده «انسان شناسى فلسفى» و «انسان شناسى تجربى» دنبال مى شود. این پژوهش به دنبال آن است که آراى دو انسان شناس معاصر را به نمایندگى از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانى مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایى آنها را در علوم انسانى بررسى کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آراى آیت اللّه محمدتقى مصباح متکى بر منابع اسلامى و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آراى آبراهام هارولد مزلو متکى بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایى را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیرى، متوجه اشتراکات محدود و ظاهرى و اختلافات بسیار و ریشه اى این دو متفکر درباره این مسائل اساسى شده است؛ به گونه اى که اختلافات یادشده موجب گردیده تا ایشان در مقام توصیف پدیده هاى انسانى، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهاى رفتارى نیز در ارزش گذارى، سیاست گذارى، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانى، داورى هایى متعارض داشته باشند.
مبانی علوم انسانی از منظر قرآن (با تأکید بر نظریه آیت الله جوادی آملی)
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
113 - 144
حوزه های تخصصی:
موضوع یا کاربرد اوّلی علوم انسانی درباره انسان است، بنابراین عنصر محوری همه ی علوم انسانی را معرفت انسان تشکیل می دهد. قرآن کریم، معجزه ی جاوید پیامبر خاتم (ص) و دارای ویژگی های جامعیت و جهانی بوده و ازاین رو با دقت ورزی مبانی علوم از کلام وحی قابل کشف و تبیین است. در حوزه ی علوم انسانی هر دیدگاه بر مجموعه ای از مبانی خاص استوار است و با توجه به اینکه این بنیادها از یک سو نقش اساسی در بینش ها، گرایش ها، رفتارها، هنجارها و تحولات اساسی دارند و از سوی دیگر ابتناء علوم انسانی غربی بر مادی گرایی بوده و با مبانی توحیدی سازگاری ندارند در این پژوهش آموزه های وحیانی با تأکید بر نظریه آیت الله جوادی آمل با روش توصیفی – تحلیلی به منظور برداشتن گامی در راستای ترویج علوم انسانی اسلامی به بررسی گرفته شده است. یافته ها تحقیق نشان می دهد که مبانی علوم انسانی غربی در روش شناختی بر تجربه و اصالت الحس، در هستی شناختی بر سکولاریسم، در معرفت شناختی بر پوزیتیویسم، در انسان شناختی بر اومانیسم و در ارزش شناختی بر لیبرالیسم استوار است. همچنین مشخص شد که دیدگاه آیت الله جوادی آملی به این رهنمون است که علم اگر علم و ره آورد یقین و طمأنینه باشد (نه حدس و فرضیه) حتماً اسلامی است ولی ازآنجاکه مبانى علوم انسانى غربى مبتنی بر قول به شبح و محکوم به شکاکیت و سفسطه می باشد متعارض با دیدگاه قرآن است. ازنظر این عالم فرزانه با دقت ورزی مبانی تمامی علوم در قرآن یافت می شود. قرآن از روش های حسی، عقلی، نقلی و وحیانی سخن گفته و هستی شناسی جامع تنها با جهان بینی توحیدی ممکن است، منبع معرفت شناختی عقل و نقل است، انسان شناسی صحیح محصول جهان بینی توحیدی و برآیند معرفت شناختی وحیانی است و قرآن در ارزش شناختی، عنایت خاص بر شناخت ارزش های بنیادی و معنوی دارد.