مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
قفقاز جنوبی
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال هشتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
81-103
حوزه های تخصصی:
قفقاز جنوبی، به عنوان بخشی از ایران فرهنگی دوره ی ساسانی (224-651 م.)، در زمره ی سرزمین های ایرانشهر قرار گرفت. بنا بر مدارک نوشتاری ساسانی، این منطقه با عنوان سرزمین های انیرانی شناخته می شود. از زمان شاپور یکم (241-272م.)، اصطلاحاتی چون ایرانشهر، ایران و انیران را در سنگ نبشته های ساسانیان مشاهده می کنیم. استفاده از این واژه های جدید نشانگر تصرف سرزمین های غربی و شمال غربی شاهنشاهی در نتیجه تسلط نسبی ساسانیان بر این مناطق است. پژوهش حاضر، با بهره گیری از بررسی تطبیقی، تلاش دارد بر اساس مواد فرهنگی باستان شناختی و در عین حال نوشته های تاریخی به این پرسش پاسخ دهد که متصرفات ساسانی در قفقاز جنوبی شامل چه مناطقی می شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که منطقه قفقاز جنوبی در دوره ساسانی به سه ناحیه قومی نژادی بزرگ اران، ارمین، ویروزان تقسیم می شده است. در این بین، ارمنستان اهمیت بیشتری داشت، تا جایی که شهر دوین مرکز دیوانی قفقاز جنوبی بود. در مورد گرجستان نیز ساسانیان بیشتر بر بخش شرقی آن تسلط داشتند.
سیاست خارجی عمل گرایانه ایران در قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در 25 سال گذشته نظاره گر رویدادهایی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بوده که گاه نقش چندانی در آن ها نداشته است. با این همه، به دلیل وجود رگه هایی از عمل گرایی در سیاست خارجی ایران در قبال جمهوری های اتحاد شوروی پیشین، تهران توانسته است تاحدودی نقش و جایگاه تاریخی خود را در این مناطق حفظ کند و از منافع آن بهره مند شود. پرسشی که پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی برای آن برآمده، این است که سیاست خارجی عمل گرایانه ایران در قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام، چه تأثیری بر فرصت ها و تهدیدهای پیش روی تهران در این منطقه خواهد داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برچیده شدن تحریم های بین المللی علیه ایران و عادی سازی روابط این کشور با غرب، تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را به نفع این کشور به دنبال خواهد داشت و چالشی را پیش روی دیگر قدرت های منطقه ای همچون ترکیه، عربستان، روسیه و اسرائیل قرار خواهد داد. با وجود این، تهران برای بهره مندی از مزایای بازگشت به قفقاز جنوبی در فضای پسابرجام، نیازمند سیاست گذاری راهبردی مبتنی بر رویکردهای عمل گرایانه است. از این رو، می توان نتیجه گرفت که کارآمد ترین راه افزایش قدرت و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان، به کارگرفتن سیاست خارجی عمل گرا با ویژگی هایی همچون خودداری از تقابل گرایی بی نتیجه، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی، انعطاف پذیری تاکتیکی و ترجیح منافع عینی بر منافع ذهنی در فرایند سیاست گذاری خارجی است.
الگوهای دوستی و دشمنی و بحران ها در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی پس از جنگ سرد کانون منازعات، درگیری ها و بحران ها ی متعدد بوده است؛ از آن جمله می توان به بحران ها ی قره باغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا اشاره کرد. این نمونه ها نشانگر وجود بحران و ناامنی در این منطقه است. وجود شبکه ای از بازیگران هویتی در قفقاز جنوبی که بدون توجه به وابستگی ها ی هویتی در سه کشور این منطقه، جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان پراکنده شده اند و هریک میان خود الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی دارند از عامل های اصلی بروز تنش و بحران در قفقاز جنوبی است. این نوشتار بر این اساس به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ و این الگوها چه تأثیری در بحران ها و تداوم آن ها در این منطقه داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه را مطرح می کنیم که در میان هویت ها ی متکثر موجود در قفقاز جنوبی با توجه به پیشینه تاریخی، الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی میان آنان شکل گرفته است و وجود این الگوها سبب بروز بحران ها و تداوم آن ها در منطقه شده است. برای بررسی این فرضیه ها با تکیه بر نظریه هویت اجتماعی الکساندر ونت با روش «توصیفی- تحلیلی» از داده ها و اطلاعات کتابخانه ای، سایت ها ، مقاله ها و منابع اینترنتی، استفاده شده است.
منابع آبی مشترک در حوضه کورا - ارس؛ پیشران صلح در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز کورا - ارس در منطقه قفقاز جنوبی میان جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، ایران و ترکیه قرار دارد. دو رود اصلی کورا و ارس از پرآب ترین رودهای منطقه هستند که مسائل اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی بسیاری پیرامون آن ها وجود دارند. همکاری های مبتنی بر توافق های محدود و چندجانبه میان ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان به طور معمول با ابتکار سازمان های جهانی و اتحادیه اروپا ایجاد شده اند و از این مسئله بسیار مهم غفلت کرده اند که ایران و ترکیه دو بازیگر و کنشگر اصلی در استفاده و مدیریت منابع آبی این حوضه هستند. با توجه به اینکه هیچ نهاد بین المللی برای مدیریت یکپارچه منابع آبی مشترک در این حوضه تأسیس نشده و پیمانی نیز برای تقسیم این منابع بسته نشده است، استفاده از نظریه پیچیدگی در روابط بین الملل با فراهم کردن امکان درک صحیح از مسائل این حوضه، کمک می کند تا برای این پرسش اساسی پاسخی بیابیم: توازن نداشتن منابع و مصارف و نیز وابستگی به منابع آبی مشترک چگونه بر روابط میان کشورهای حوضه آبریز کورا - ارس تأثیر می گذارد؟ نوشتار حاضر با استفاده از روش تبیینی برای آزمون فرضیه از شیوه مثبت یعنی بررسی شاخص های متغیرهای تشکیل دهنده مفاهیم استفاده می کند و داده های مربوط را جمع آوری و تحلیل می کند. نتیجه های نوشتار این فرضیه را ثابت می کند که تعدد و وابستگی متقابل عامل های مؤثر بر بهره برداری از منابع آبی مشترک در حوضه از راه به کارگیری اصول استفاده منصفانه و معقول و منع واردکردن ضرر مهم، پیشران همکاری و صلح، اعتمادسازی، افزایش ثبات و کاهش نزاع های سیاسی و امنیتی میان کشورهای حوضه می شود.
اندیشه اتحاد اسلام و احیای صنعت نساجی مسلمانان قفقاز جنوبی مطالعه موردی: کارنامه اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه اتحاد اسلام در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در سرتاسر سرزمین های اسلامی به ویژه ایران، عثمانی و قفقاز ترویج یافت و طرفداران زیادی پیدا کرد. مسلمانان قفقاز جنوبی به دلیل تابعیت یک دولت استعمارگر مسیحی (روسیه تزاری) و نزاع با یک قومیت همسایه مسیحی (ارامنه) بیش از سایر مسلمانان بر هویت اسلامی خود و لزوم اتحاد اسلامی آگاه شدند. به این ترتیب، بخش شایان توجهی از نخبگانشان از جمله شخصیت برجسته اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف تاجر بادکوبه ای در شمار طرفداران و منادیان این اندیشه قرار گرفتند. از نمودهای اقتصادی اندیشه اتحاد اسلام در نزد مسلمانان قفقاز جنوبی احیای انواع صنایع و در رأس آن صنعت نساجی توسط تقی یف بود. این نوشتار در نظر دارد با استفاده از منابع تاریخی و آرشیوی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، صنعت نساجی مسلمان نشین های قفقاز جنوبی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در قالب حیات اقتصادی حاج زین العابدین تقی یف را بررسی کند و در پی پاسخ به این پرسش اساسی برآید که اندیشه اتحاد اسلام چه تأثیری بر گسترش صنایع نساجی در مسلمان نشین های قفقاز جنوبی داشت؟ یافته های این نوشتار نشان می دهد که تقی یف با الهام از اندیشه اتحاد اسلام در عرصه صنایع نساجی، رقابت آگاهانه و هدفمندی را با سرمایه داران قدرتمند و پرنفوذ روس و ارمنی آغاز کرد. او ضمن هم سویی با شرکت اسلامیه اصفهان، هدف های بزرگی چون اشتغال زایی برای مسلمانان سرتاسر روسیه و ایران و ترویج فرهنگ استفاده از کالاهای وطنی (اسلامی) را دنبال کرد. او بخشی از آرمان های اقتصادی اندیشه اتحاد اسلام را در راستای جبران عقب ماندگی اقتصادی مسلمانان محقق ساخت.
استیلای روسیه تزاری بر قفقاز جنوبی و اعمال اصلاحات اداری - سیاسی در آن منطقه
منبع:
پژوهش در تاریخ سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
112 - 130
حوزه های تخصصی:
اقدامات پتر کبیر در جهت ایجاد اتحاد درونی در میان اقوام روس و ترسیم چشم انداز توسعه طلبی برای آینده، نقطه عطفی در تاریخ روسیه محسوب می شود. بعد از مرگ پتر، زمامداران کرملین همواره در راستای دست یابی به آبهای گرم و نیز منابع و بازارهای تجاری سرزمینهای دیگر با دولتهای ایران در ستیز بودند. در نهایت بعد از مرگ آغامحمدخان قاجار قسمت وسیعی از سرزمینهای شمال غربی و شرقی ایران به تصرف روسیه درآمد. البته جغرافیای انسانی نامتناجس (متشکل از اقوام و ملیتهای مختلف با دین و زبان و قومیت متنوع) در منطقه قفقاز، اشغالگران روس را مجبور نمود تا در سیستم اداری و سیاسی سنتی منطقه تغییر و تحول گسترده ای ایجاد نمایند. اصلاحات اداری مذکور که بویژه بعد از اصلاحات سیاسی 1854 م. شدت یافته بود، بدون درک صحیح موزائیک قومی و مذهبی قفقاز اعمال می شد و سرزمینهای مسلمان نشین و مسیحی نشین را دستخوش ناهماهنگیهای ادری – سیاسی قرار می داد. از این روی، انجام اصلاحات مذکور همواره مخالفت مردم منطقه، بویژه مسلمانان را در پی داشت.
دیپلماسی علمی ایران در روابط با گرجستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
1045 - 1064
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی علمی، مفهومی است که در قرن بیست ویکم و به واسطه پیشرفت های فناورانه در حوزه های مختلف دانش بشری طرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی، این مفهوم عبارت است از استفاده از همکاری های علمی میان ملت ها به منظور رسیدگی و حل وفصل چالش های مشترک. یکی از مسائلی که جمهوری های بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی به طور کلی و از جمله کشورهای منطقه قفقاز جنوبی در دوره پس از فروپاشی شوروی با آن روبه رو شدند، ضعف دانش و فناوری تخصصی در حوزه های مختلف و همچنین کمبود نیروهای متخصص در این حوزه ها بود که دلیل آن، به وابستگی جمهوری ها به مرکز اتحاد (روسیه) از نظر علمی و فناوری بازمی گشت. از این دیدگاه، پیشرفت های ایران در عرصه علم و فناوری که در عرصه بین المللی تأیید و تصدیق شده و زمینه شکل گیری دانشی بومی را در حوزه های مختلف فراهم کرده، می تواند به عنوان یک جنبه از قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در روابطش با کشورهای منطقه قفقاز جنوبی مورد توجه و استفاده قرار گیرد و به عنوان زیربنایی برای تقویت جایگاه ایران در این کشورها و ابزاری به منظور تأمین هرچه بیشتر منافع ملی در رابطه با آنها به کار گرفته شود. مقاله حاضر تلاش دارد ضمن بررسی مفهوم دیپلماسی علمی و جایگاه آن در عرصه روابط بین الملل کنونی، رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به این گونه از دیپلماسی را مطالعه کند و به طور خاص، آن را در چارچوب روابط ایران با گرجستان به عنوان یکی از کشورهای منطقه قفقاز جنوبی بررسی کند. این مقاله نشان می دهد که دیپلماسی عمومی، تاکنون از دستیابی به جایگاه بایسته خود در روابط ایران با گرجستان بازمانده، اما وجود پتانسیل های علمی و فناوری فراوان در کشور، زمینه بالقوه ای را برای فعال کردن این جنبه از دیپلماسی در روابط مذکور به وجود آورده است.
چالش های اتحادیه اروپا برای روسیه در قفقازجنوبی( با تاکید بر طرح سیاست همسایگی و شراکت شرقی)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال1991میلادی، قفقاز جنوبی که جزئی از خاک این دولت به شمار می رفت به استقلال دست یافت؛ این رخ داد که تحولی عظیم در حوزه ی بین الملل محسوب می شد نتوانست باعث بی توجهی روسها به عنوان جانشین شوروی نسبت به این منطقه شود؛ بر همین اساس، روسیه که این منطقه را جزئی از حوزه ی خارج نزدیک و منافع ملی خود قلمداد می کرد، خواهان حفظ نفوذی انحصاری در این منطقه شد. از طرفی دیگر به دلیل اهمیت سیاسی-امنیتی، ژئوپلیتیک-ارتباطیِ قفقازجنوبی، این منطقه مورد توجه قدرت های فرامنطقه ای از جمله اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. اتحادیه اروپا با درک اهمیت این منطقه برای روس ها، این منطقه را در طرح های ادغام منطقه ای خود قرار داده که این اقدام، باعث به خطر افتادن هژمونی روسها در قفقازجنوبی و ایجاد چالش مهمی در حوزه ی خارج نزدیک این دولت شده است. بنابراین، این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه نوواقع گرایی تهاجمی این فرضیه را مطرح می کند که ورود قدرت فرامنطقه ای اتحادیه اروپا به قفقاز جنوبی با هدف ادغام جمهوری های این منطقه در سازمان های اروپایی، نفوذ انحصاری روسیه در قفقاز را به چالش کشیده و چالش مهمی برای فدراسیون روسیه در خارج نزدیک محسوب می شود.
تاریخ گسترش اسلام در قفقاز جنوبی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
219 - 246
حوزه های تخصصی:
قفقاز جنوبی که محل برخورد تمدن های شرق و غرب و منطقه ای دارای تنوع اقوام، ادیان و مکاتب بشری است، قرن ها بخشی از حوزه تمدن اسلامی بوده است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که اسلام از چه زمانی به منطقه قفقاز وارد شد و گسترش آن تابع چه عواملی بود؟ مقاله با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و به کمک نظریه پخش می کوشد نشان دهد که مسلمانان به کمک عوامل مختلفی مانند فتوحات، صلح نامه، مبلغان، گروه های تجاری و به ویژه ظرفیت ذاتی فرهنگی دین اسلام به گسترش مظاهر و نمادهای اسلامی در منطقه پرداختند و در نتیجه موجب ماندگاری اسلام در این منطقه شدند.
منافع روسیه و بحران های منطقه قفقاز جنوبی
حوزه های تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی دستخوش یک سری بحرانها و منازعاتی است که برای سالیان متمادی تداوم یافته و حدأقل در آینده نزدیک نیز نمی توان برای حل و فصل آنها امیدوار بود. به نظر می رسد نقش و حضور روسیه در این بحرانها تعیین کننده است. لذا واکاوی منافع روسیه در بحرانهای مذکور می تواند در شناخت ریشه ها و ابعاد این بحرانها و ترسیم چشم انداز حل و فصل آنها کمک کننده باشد. بر این اساس، در این مطالعه با بررسی مناقشات موجود در قفقاز جنوبی و روابط کشورهای این منطقه با روسیه، تلاش شده است در چارچوب مفروضات مکتب نئورئالیسم به این سوال پاسخ داده شود که روسیه در این مناقشات چه نقشی دارد و چه اهداف و منافعی را دنبال می کند. یافته های پژوهش در راستای بررسی و پاسخگویی به این سوال نشان می دهد که روسیه بر اساس رویکرد سیاسی و امنیتی خود منطقه خارج نزدیک بویژه قفقاز جنوبی را حوزه نفوذ طبیعی خود تعریف کرده است. از این منظر هرگونه مداخله خارجی و شکل گیری زمینه های نفوذ کشورهای غربی در آن منطقه را برنمی تابد و لذا از طریق مداخله در مناقشات موجود و کمک به تداوم آنها زمینه های وابستگی کشورهای منطقه به روسیه و جلوگیری از نفوذ قدرت های دیگر را دنبال می کند. در این مطالعه، چارچوب نظری پژوهش نئورئالیسم در روابط بین الملل، روش پژوهش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.
امنیت منطقه ای در قلمرو اوراسیا و جایگاه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۸۲
77 - 116
پس از فروپاشی شوروی، اوراسیای جدید، از منطقه ای خفته و دور از مرکز سیاست جهانی به منطقه ای مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است. ایران نیز به جهت موقعیت ژئواستراتژیکِ بی همتا، در جغرافیایی قرار گرفته که پس از روسیه نقشِ بازیگری محوری و مهم در این منطقه را دارد. در این خصوص، تکوین همکاری و نگرانی های امنیتی منطقه ای، کانون تمرکز و اولویت نخست برای تهران است. اینکه جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی در این منطقه دارد؟ معضلات پیشِ روی ایران به لحاظ امنیتی در چه ابعادی گسترده است؟ مهم ترین عوامل استراتژیک مناسبات امنیتی آینده ایران با کشورهای واقع در این منطقه چگونه قابل تحلیل است و کشور در چه سطحی می تواند درون آن نقش شایسته خود را بازی کند؟ پرسش هایی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته می شود. از این رو مقاله حاضر با توجه به متغیرهای فراوان با اثرگذاری های متفاوت، واقعیات و پیچیدگی های حاکم بر این منطقه و با در نظر گرفتن احتمال افزایش نقش آفرینی ایران در قلمرو اوراسیا، تلاش می کند تا در حوزه امنیت منطقه ای، رفتار و رهیافت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را براساس عقلانیت و در پرتو مطلوبیت نسبی ارائه کند. در این چارچوب، ابتدا ضمن بررسی نظری مفهوم امنیت و رویکردهای منطقه ای آن، به گونه ای توصیفی تحلیلی، از یک سو مجموعه تحولاتی را که به بی ثباتی و ناامنی در منطقه اوراسیا دامن می زند، و از سوی دیگر موضوعاتی که به طور مشخص در زیرسیستم های آسیای مرکزی، منطقه خزر و منطقه قفقاز جنوبی به عنوان محیط فوری امنیتی ایران در چارچوب اوراسیا محسوب می شوند، مورد واکاوی و تجزیه تحلیل قرار می دهد.
دیپلماسی عمومی و سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران در روابط باجمهوری آذربایجان؛ ظرفیت ها، موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی در دنیای کنونی ابزار کارآمد سیاست خارجی است این وجه از دیپلماسی با برخورداری از گسترده ترین مخاطبان، از نخبگان حکومتی تا عموم مردم، از اهمیت فزاینده ای برخوردار شده است. جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر ابتکاری را تحت عنوان سیاست همسایگی در پیش گرفته است که ارتقای وجهه ایران و همراه ساختن افکار عمومی کشورهای پیرامون یکی از پیش شرط های موفقیت سیاست همسایگی است و در مقابل، این سیاست نیز زمینه ساز ارتقای اعتبار و وجهه ایران در نگاه مردم کشورهای همسایه است. با توجه به پیچیدگی و اهمیت مناسبات قفقازی برای جمهوری اسلامی ایران، قفقاز جنوبی و به ویژه جمهوری آذربایجان از اولویت های کاربست دیپلماسی عمومی ایران و پیشبرد سیاست همسایگی است. سئوال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود که ظرفیت ها و راهکارهای ایران در استفاده از ابزار دیپلماسی عمومی و ارتقای نقش آفرینی آن در روابطش با جمهوری آذربایجان چیست و موانع اصلی به کارگیری موفق این ابزار در سیاست خارجی ایران در قبال این کشور تاکنون چه مواردی بوده است؟ فرضیه مقاله این است که با وجود برخورداری ایران از ظرفیت های چشمگیر، موانعی از موفقیت دیپلماسی عمومی تهران در قبال باکو جلوگیری کرده اند. در این پژوهش ضمن معرفی ظرفیت ها، موانع کاربست موفق دیپلماسی عمومی ایران در جمهوری آذربایجان ذیل سه عنوان مورد مطالعه قرار گرفته و راهکارهای پیشنهادی برای کاهش نقش منفی این موانع ذیل پنج محور ارائه شده است.
هخامنشیان و قفقاز جنوبی
منبع:
جندی شاپور سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
103-149
حوزه های تخصصی:
به دنبال لشکرکشی داریوش یکم علیه اسکیت ها (سکاها) میان سال های ۵۱۳–۵۱۲ پ. م، منطقه قفقاز جنوبی به تصرف هخامنشیان درآمد. به گفته هرودوت این منطقه به ساتراپی های سیزدهم و هجدهم مبدل شده و تا زمان سقوط شاهنشاهی هخامنشی در سال ۳۳۰ پ. م یکی از استان های آن بود. علاوه بر این، در کتیبه سنگی و سه زبان داریوش یکم در بیستون نیز از ارمنستان تحت عنوان اورارتو یاد شده است. هم چنین گذشته از دیگر کتیبه هایی که به ارمنستان اشاره می کنند، شواهد دیگری نیز از دوران هخامنشیان در دست است. برای مثال، شواهدی از استفاده مجدد از سکونت گاه هایی که سابقاً متعلق به اورارتو بوده است در داخل خاک ارمنستان امروزی دیده می شود و علاوه بر آن شواهدی نیز از وجود قصرهای گسترده و عظیم نیز در دست است. با این همه، مقبره های متعلق به آن دوره نیز بیش از سایر نقاط در خاک کشورهای ارمنستان و گرجستان امروزی کشف شده اند.
قلمرو جغرافیایی ارّان و ارمینیه در سده های نخستین هجرت بر پایه گزارش جغرافی نگاران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورخان و جغرافی نگاران مسلمان درباره سرزمین هایی که سپاهیان اسلام بدانها دست یافتند، گزارش های ارزش مندی عرضه کرده اند. ارّان و ارمینیه از سرزمین هایی به شمار می روند که فتح آنها اندکی پس از فتح آذربایجان (کمابیش 19 20 ق) اواخر خلافت خلیفه دوم صورت گرفت. البته گزارش مورخان درباره این منطقه بسیار گوناگون است؛ چنان که به سادگی و در دید نخست نمی توان به نتیجه دقیقی در این باره دست یافت. این مقاله در بردارنده گزارش مورخان مسلمان از این منطقه است که به علت تفاوت و اختلاف آشکار آنها با یک دیگر، تک تک گزارش ها کامل آمده و متن آنها با یک دیگر مقایسه و تفاوت آنها با یک دیگر بررسی شده است.
Science Diplomacy of the Islamic Republic of Iran in the South Caucasus(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
99 - 131
حوزه های تخصصی:
Science diplomacy is a concept that has attracted much attention in twenty-first century more than ever before and the need for understanding it is growing. Because of many factors, the South Caucasus is an important region for Iran, including its geographical proximity and historical ties. The region is located between Iran, Russia and Turkey and Iran is the only bordering country with this region that has official political relations with all South Caucasus countries, including Republic of Azerbaijan, Armenia and Georgia, but this does not mean that relations between Iran and the above-mentioned countries are in a favorable position. Considering the capacities for using science diplomacy in relations between Iran and the South Caucasus countries, to achieve an assessment of Iran's performance in this field is essential. This paper mainly seeks to examine the opportunities and challenges of applying science diplomacy as a tool in Iran’s relations with the South Caucasus countries and also tries to examine the roles of other foreign players in the field of science diplomacy in the region.
اولویت بندی تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران از راه قفقاز جنوبی: راهبردها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره تحول ها و پویش های امنیتی قفقاز جنوبی تأثیر مستقیمی بر منافع و امنیت ملی ایران داشته اند. امروزه جمهوری اسلامی ایران با توجه به همسایگی با فققاز جنوبی و داشتن مرز با دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان از تحول های این منطقه تأثیر زیادی می پذیرد. در سال های اولیه استقلالِ جمهوری های آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، پیدایش چالش های داخلی، دشواری های دوران استقلال، ضعف در دولت سازی و ملت سازی، تنش های مرزی و مناقشه های سرزمینی، سرایت بحران های داخلی به فراسوی مرزها، خلأ ژئوپلیتیکی در چندسال نخست فروپاشی شوروی و ورود قدرت های خارجی پس از یازده سپتامبر، مسائل مهمی از نگاه ایران بودند. در سال های اخیر شکل گیری پویش های نوین امنیتی در حوزه محیط زیست، فرهنگی و اجتماعی، ژئواکونومی و رقابت راهروهای فرامرزی در حوزه انرژی و حمل ونقل، محیط امنیتی قفقاز جنوبی را برای امنیت ملی ایران برجسته تر کرد. برای تصمیم گیری مناسب در برابر تحول های این دو منطقه، تهدیدهای این مجموعه امنیتی باید اولویت بندی شوند؛ آن گاه می توان راهبردها و راهکارهای مناسبی نیز در برابر این تهدیدها اجرا کرد. شناسایی و اولویت بندی مهم ترین تهدیدها در این منطقه را به عنوان مسئله محوری این نوشتار در نظر گرفتیم و تلاش می کنیم با اولویت بندی این تهدیدها در منطقه، راهبردها و راهکارهایی ارائه دهیم. پرسش اصلی این است که«اولویت بندی مهم ترین پویش های تهدیدزای متوجه جمهوری اسلامی ایران از راه قفقاز جنوبی چیست؟» روش نوشتار پیمایش با پرسشنامه است. نتیجه کلی اینکه در قفقاز جنوبی تهدیدهای امنیتی و اقتصادی/ژئواکونومیکی اولویت زیادی دارند و می توان در چارچوب راهبردهای پیشنهادی چالش ها و تهدیدها را مهار کرد.
تحلیل سیاست خارجی روسیه در قفقاز جنوبی بر پایه ژنوژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنوژئوپلیتیک یا ژئوپلیتیک ژنتیکی، یکی از بحث های جدید در ژئوپلیتیک انتقادی است. بر این اساس، هژمونی هر کشوری در محیط پیرامونی و فراتر از آن، باید از همگونی تاریخی و فرهنگی نیز برخوردار باشد. بدون وجود چنین شرایطی، دیگر نمی توان از هژمونی سخن گفت و تنها باید به مؤلفه های سخت افزاری، تهدید و قدرت نظامی صرف تکیه کرد. منطقه قفقاز جنوبی جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را در خود جای داده است. موقعیت ارتباطی این منطقه با جهان پیرامون در طول ت اریخ و امروز خطوط لوله انتقال منابع انرژی، ش رایط ویژه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی آن را مشخص می سازد. قفقاز جنوبی که در جنوب روسیه واقع شده است، از محیط های پیرامونی یا به اصطلاح «خارج نزدیک» روسیه به شمار می رود. این منطقه در سیاست خارجی روسیه اهمیت بسیاری دارد. این کشور می کوشد از تأثیر دومینویی بحران اوکراین در این مناطق بکاهد. با توجه به اهمیت این منطقه در سیاست خارجی روسیه، در این نوشتار، با روش کیفی و بر اساس توصیف و تحلیل به این پرسش پاسخ می دهیم که هژمونی روسیه در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ اینک، روسیه قدرت مرکزی این منطقه برآورد می شود و در هر سه کشور یادشده نفوذ چشمگیری دارد. اما در نگرش ژنوژئوپلیتیک، به نظر می رسد که روسیه در قفقاز جنوبی هژمونی ندارد. حضور این کشور در قفقاز جنوبی، به دلیل رقابت با قدرت های غربی و پیگیری سیاست اوراسیاگرایانه است. به همین منظور، احتمال می رود حضور سخت افزاری روسیه در سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان با چالش هایی روبه رو شود.
تأثیر جاده ابریشم جدید بر مناسبات چین با جمهوری های قفقاز جنوبی
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
256-265
حوزه های تخصصی:
راه های مواصلاتی برای کشورهای آسیایی به دلیل وسعت جغرافیایی قاره کهن از اهمیت خاصی در تبیین سیستم منطقه ای برخوردار است. این امر سیاست منطقه ای چین را به عنوان قدرتمندترین کشور آسیایی و مولدترین مردم جهان، نسبت به محیط پیرامونی دست خوش تغییرات عمده ای کرده است. در این بین نقش قفقاز جنوبی به عنوان پل ارتباطی چین با غرب و بازارهای صادراتی اروپا بسیار حائز اهمیت است. لذا پکن با بهره گیری از ظرفیت قفقاز به عنوان حلقه اتصال منافع استراتژیک خود به ویژه در حوزه انرژی و تجارت زمینه افزایش تعاملات را با جمهوری های قفقاز جنوبی تحت لوای پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید (یک کمربند، یک راه) فراهم می سازد. از سوی دیگر در تاریخ روابط دولت های آسیایی و اروپایی، قفقاز به شاه کلید مناسبات قاره ای شهرت یافته است. که این نقش مسئولیت دولت های قفقازی را در تعامل هرچه مطلوب تر با چین دو چندان می کند. از این رو در پژوهش پیش رو تلاش خواهد شد؛ تا با تاکید بر نگرش تحلیلی و از منظر تئوری سیستم منطقه ای، سیاست های منطقه ای چین در قبال جمهوری های قفقاز جنوبی و نحوه اثرگذاری پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید در افزایش دامنه نفوذ پکن در قفقاز جنوبی و نیز تاریخ مناسبات اقتصادی پکن و دولت های قفقازی، با توجه به اسناد موجود بررسی شود. در این بین فرضیه پژوهش بر این پایه استوار است که با توجه به استقرار سیاست خارجی چین بر پایه تعاملات اقتصادی با دولت های منطقه، افزایش روابط چین با جمهوری های قفقاز جنوبی در راستای احداث پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید، موجب تثبیت جایگاه چین در منطقه و تقویت مناسبات در سایر حوزه های اقتصادی خواهد شد.
کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و جایگاه ایران در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امضای کنوانسیون حقوقی دریایی خزر در سال 2018 گامی مهم برای مشخص کردن همه ابعاد حقوقی مرتبط با این دریاچه بود. در میان این ابعاد امنیتی متعدد برای ایران، مؤلفه وضعیت خطوط لوله دریای خزر می تواند برای این کشور در تحریم شدید در حوزه انرژی و نیز انزوا در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی، بسیار با اهمیت و فرصت ساز باشد. تحریم سبب شده است گزاره فکری بنیادین همه راهبردپردازان شرقی و غربی در توسعه اَبربرنامه های انرژی در زمینه استخراج نفت وگاز و فرستادن آن به خطوط لوله در اوراسیای مرکزی، دورزدن ایران و اجتناب از حضور ایران باشد. قفقاز جنوبی هم از این سیاست مستثنی نبوده و با بازیگردانی بازیگران کوچکی مانند جمهورری آذربایجان و ترکمنستان، تهران در حاشیه مانده است. مقدوراتی که مفاد کنوانسیون حقوقی دریای خزر در زمینه ژئوپلیتیک انرژی برای ایران پدید آورده است با یک سیاست گذاری عاقلانه و فرصت طلبانه می تواند به اهرم کنشگری برای ایران در این عرصه تبدیل شود. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که با توجه به کنوانسیون خزر مبنی بر توجه به دو مؤلفه اجماع و ملاحظات محیط زیستی در ساخت خطوط لوله در دریای خزر، جمهوری اسلامی ایران می تواند با سهم خواهی تأمین بخشی از ظرفیت انتقالی خطوط لوله انرژی دریای خزر که باید از قفقاز جنوبی عبور کند، یک کارت بازی مؤثر در ژئوپلیتیک انرژی قفقاز جنوبی در اختیار داشته باشد.
توانمندسازی سیاسی- اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بستر و وضعیتی که جایگاه نسبی زنان با توجه به آن ها سنجیده می شود، در بی ثباتی مداوم است. با وجود روند قدرتمند جهانی سازی و انتشار ایده های حقوق بشر و برابری جنسیتی، مشکلات عظیمی در رابطه با نابرابری جنسیتی همچنان پابرجاست و مانع توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع می شود. شایع ترین مسائل در رابطه با این موضوع، خشونت علیه زنان، شکاف بین زن و مرد درباره زنان سراسر جهان است. تحول معیارهای حقوق بشر در دنیای جهانی شده امروز موجب شده است مسئله حقوق زنان و برابری جنسیتی اهمیتی ویژه بیابد. بنابراین در جهان امروز که نقش زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی رو به افزایش است، موضوع برابری جنسیتی اهمیت روزافزون می یابد. یکی از اقدام های مهم دولت اتحاد شوروی انجام اصلاحات بنیادی با هدف ارتقای موقعیت اجتماعی زنان بود. اقدامی که از سال 1918 آغاز شد، اما در عمل نتوانست منجر به بهبود وضعیت زنان شود. دولت انقلابی در افزایش اشتغال و مشارکت زنان در اقتصاد ملی موفق بود، اما در تحقق برابری زنان ناکام ماند. در دوره پساشوروی وضعیت زنان به طور کلی تغییری نکرد. در این نوشتار به بررسی توانمند سازی سیاسی و اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی و تحلیل ابعاد حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت در چارچوب مبانی نظری توانمندسازی زنان به روش تطبیقی می پردازیم. پرسش اصلی این است که وضعیت زنان در قفقاز جنوبی در مقایسه با یکدیگر چگونه است؟ یافته های این نوشتار نشان می دهد وضعیت زنان در این منطقه از نظر حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت به استانداردهای بین المللی نزدیک شده است، اما به طور مطلوب تحقق نیافته است.