مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اختلال طیف اوتیسم
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : بعضی از اختلال های روان شناختی دوران کودکی مانند اختلال طیف اوتیسم و نارسایی توجه/فزون کنشی، آسیب های روان شناختی معناداری را برای والدین به همراه دارند. بر اساس نتایج مطالعات مختلف، مشکلات متعدد این کودکان، اعضای خانواده را دچار آشفتگی و تنیدگی زیادی می کنند؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر به منظور مقایسه انسجام روانی و مکانیسم های دفاعی در والدین دارای کودک مبتلابه اختلال طیف اوتیسم، نارسایی توجه/فزون کنشی، و بهنجار انجام شد. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم ، نارسایی توجه/ فزون کنشی، و بهنجار شهر رشت در سال 96-1395 بود. نمونه پژوهش شامل 90 نفر از والدین جامعه آماری مذکور بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود و خروج از مطالعه، انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها، از پرسشنامه های مکانیسم های دفاعی ( آندروز و همکاران، 1993) و حس انسجام (آنتونو و سکی، 1987) استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین سه گروه والدین دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم ، نارسایی توجه/ فزون کنشی، و بهنجار در هر یک از مؤلفه های انسجام روانی تفاوت معنی داری وجود دارد ( 0/05>p ). بدین ترتیب در متغیر انسجام روانی، والدین دارای کودک با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی با میانگین 66/90، پایین ترین نمره؛ و والدین کودکان بهنجار با میانگین 101/33، بالاترین را به دست آوردند. همچنین نتایج نشان داد در مؤلفه های مکانیسم دفاعی در سه گروه از والدین، تفاوت معنی داری وجود دارد( 0/05>p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، والدین دارای کودکان مبتلابه اختلالات طیف اوتیسم و نارسایی توجه/فزون کنشی، سطوح بالاتری از تنیدگی های روانی مربوط به والدگری را تجربه می کنند که می تواند ناشی از نیازهای خاص این کودکان و تفاوت های بارز آنها با سایر همسالان از جنبه های مختلف شناختی و روانی باشد. بدین ترتیب طراحی و اجرای مداخلات مناسب روان شناختی و آموزشی برای والدین این کودکان با تأکید بر مداخلات اولیه می تواند تا حد زیادی راه گشا باشد.
اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر اساس الگوی هال و تاگر-فلاسبرگ و ایفای نقش بر بهبود سطوح نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
295-306
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم نه تنها قادر به درک ذهن دیگران نیستند، بلکه در درک این که دیگران ممکن ذهن متفاوتی داشته باشند نیز دارای مشکلات اساسی هستند. هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با یک گروه گواه بود. 12 نفر از کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با دامنه سنی 7 تا 10 سال با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. برنامه مداخله ای نظریه ذهن به مدت 25 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه این آموزش را دریافت نکرده است. در پایان هر دو گروه در مرحله پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999) – فرم 38 سوالی با هنجار ایرانی بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها نشان داد که برنامه مداخله ای توانسته است باعث افزایش میانگین خرده مقیاس های نظریه ذهن در گرو ه آزمایش شود (0/001 > p )، در حالی که گروه گواه در تمام خرده مقیاس های پس آزمون، تغییر قابل توجهی نداشتند. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش نظریه ذهن، توانایی بازشناسی عواطف و وانمودسازی (سطح یک نظریه ذهن)، درک باور غلط اولیه (سطح دوم نظریه ذهن)، و درک باور غلط ثانویه (سطح سوم نظریه ذهن) کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم را افزایش می دهد. استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی درمان پاسخ محور بر تفکر آینده نگر و فرآیندهای پاس در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی رشدی است. پژوهش های اخیر درباره این گروه از افراد علاوه بر علائم تشخیصی بر نقایص شناختی همچون تفکر آینده نگر و فرآیندهای پاس (برنامه ریزی، توجه، پردازش هم زمان و متوالی) متمرکز شده اند. به نظر می رسد این نقایص می توانند نشانه های رفتاری این اختلال را تبیین کنند. در همین راستا مطالعه حاضر اثربخشی مداخلات پاسخ محور بر تفکر آینده نگر و فرآیندهای پاس در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را مورد هدف قرار داد. مواد و روش ها: طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان 8-6 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالای شهر اصفهان بود. نمونه مورد استفاده در این پژوهش شامل 20 دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (کنترل و آزمایش) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 20 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل سیستم ارزیابی شناختی- ویرایش دوم (Cognitive assessment system- Second edition)، پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (Autism spectrum screening questionnaire) و تکلیف سفر (Trip task) بود. دو ماه پس از اتمام برنامه آموزشی، هر دو گروه با استفاده از سیستم ارزیابی شناختی و تکلیف سفر مورد پیگیری قرار گرفتند. یافته ها: در گروه آزمایش نمره تفکر آینده نگر و فرآیندهای شناختی (برنامه ریزی ) تأثیر پذیری بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان داد و این تأثیر ازنظر آماری معنی دار بود (01/0>p). نتیجه گیری: این مطالعه نتایج امیدوارکننده ای را برای درمان پاسخ محور به عنوان یک مداخله برای بهبود مؤلفه های شناختی در کودکان اوتیسم ارائه داد و نشان می دهد که مؤلفه های شناختی نیز با درمان پاسخ محور قابل انعطاف هستند.
مقایسه تأثیر دو روش تمرین در آب و مکمل یاری ویتامین D بر رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، یک اختلال عصبی تحولی است که در سال های اولیه کودکی ظاهر می شود و درمان قطعی برای آن وجود ندارد. روش های مختلفی برای آموزش و توانبخشی این اختلال وجود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین در آب، مکمل یاری ویتامین D ، و ترکیب تمرین در آب+مکمل یاری بر رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در پسران مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد . روش: پژوهش آزمایشی حاضر با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های تصادفی انجام شد. بدین ترتیب 40 کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با میانگین سنی 14/2 ± 9/10 سال از مؤسسه خیریه انجمن اوتیسم گیلان در سال 1397به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و به تصادف در چهار گروه تمرین در آب (10 نفر)، مکمل یاری ویتامین D (10 نفر)، ترکیب تمرین+مکمل (10 نفر)، و گواه (10 نفر) جایدهی شدند. قد، وزن، و شاخص توده بدن کودکان در ابتدا و در پایان پژوهش، اندازه گیری شد. گروه های آزمایشی تمرین در آب و تمرین+مکمل به مدت 10 هفته، هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای به اجرای برنامه تمرین در آب پرداختند. همچنین گروه های مکمل یاری و تمرین+مکمل به مدت 10 هفته، هفته ای یک بار قرص ویتامین D با دوز 50000 IU مصرف کردند. والدین کودکان مورد مطالعه، قبل از شروع آزمایش و پس از پایان 10 هفته مداخله، خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای مربوط به ویرایش دوم مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام ( گارز-2) را تکمیل کردند. در پایان برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر سه روش تمرین در آب، مکمل یاری ویتامین D ، و ترکیب تمرین+مکمل، تأثیر معنی داری بر نمره خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای و شاخص توده بدن در کودکان اوتیسم داشت (0/05> p )، اما روش تمرین+مکمل، اثر بیشتری نسبت به دو روش دیگر نشان داد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که شنا می تواند درون داد حسی ثابتی فراهم کند و سطح فعالیت جسمانی کودکان با اختلال طیف اوتیسم را بدون تحمل وزن، افزایش دهد. همچنین، با توجه به کمبود قابل توجه ویتامین D در این کودکان، مکمل یاری ویتامین D می تواند موجب بهبود شاخص توده بدن و کاهش شدت علائم اختلال شود.
اثربخشی آب درمانی بر مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (مطالعه تک بررسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، مهارت های ارتباطی و پاسخ مناسب فرد به محیط بیرون را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از جدیدترین روش ها برای بهبود مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، آب درمانی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آب درمانی بر مهارت های ارتباطی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مورد منفرد با طرح A-B است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم استان البرز در سال 1396 است. از آن جا که پژوهش حاضر، به دنبال موارد خاص و یا غیرمعمول بود، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بر این اساس از مرکز نگهداری شبانه روزی کودکان آسایشگاه خیریه کهریزک استان البرز، 3 کودک که به تشخیص روانپزشک اطفال و روان شناس کودک، علائم و نشانه های اختلال اوتیسم را داشتند، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، ویرایش دوم مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام (گارز-2) و چک لیست محقق ساخته سنجش مهارت های ارتباطی بود. جلسات درمانی طبق برنامه هالی ویک، به صورت 2 جلسه (یک ساعته) در هفته و به مدت 2 ماه طی 8 هفته (16 جلسه) انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، پس از رسم نمودار و محفظه ثبات و روند برای نمودارها، با کاربرد روش تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی، اثربخشی متغیر مستقل بر متغیر وابسته بررسی شد. یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. درصد داده های غیرهمپوشی در دو موقعیت خط پایه و مداخله برای سه شرکت کننده به ترتیب 100%، 80% و 90% بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آب درمانی به طور قابل توجهی موجب افزایش مهارت های ارتباطی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم می شود که این اثربخشی می تواند از طریق تقویت مهارت های حسی حرکتی و همچنین ایجاد زمینه ها و شرایط لازم برای برقراری ارتباط انجام شده باشد. بدین ترتیب پیشنهاد می شود که از این روش به عنوان روی آوردی مکمل در حوزه آموزش و توان بخشی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در کنار سایر درمان های اصلی استفاده شود.
تأثیر آموزش برنامه تعاملات درون خانوادگی مادران بر رضامندی زوجیت و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
278-289
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اوتیسم اختلالی است که با مشکلاتی در تعامل اجتماعی، برقراری ارتباط، و الگوهای رفتار تکراری و محدود همراه است. بر اساس نتایج مطالعات مختلف، بعضی از مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم نسبت به مادران دارای کودک بهنجار، سطوح بالاتری از نشانه های افسردگی و تنیدگی را نشان می دهند و حتی رضایت کمتری از رابطه زناشویی دارند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش تعاملات درون خانوادگی مادران بر رضامندی زوجیت و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون- پیگیری و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ساکن تهران در سال 1396 بود. نمونه پژوهش شامل 24 مادر دارای کودک مبتلا به اوتیسم از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه (هر گروه شامل 12 نفر) جای دهی شدند. برنامه مداخله ای به مدت 12 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه این آموزش را دریافت نکرده است. در پایان هر دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام (1994) و پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز (1391) بود که در سه مرحله توسط افراد نمونه تکمیل شدند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که برنامه مداخله ای باعث افزایش میانگین خرده مقیاس های رضامندی زوجیت، تعاملات درون خانواده، و مهارت های ارتباطی کودکان اوتیسم درگروه آزمایش شده است (0/05> P )؛ درحالی که افراد گروه گواه در تمام خرده مقیاس ها ی پس آزمون، تغییر قابل توجهی نداشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه درون خانوادگی به کار گرفته شده در این مطالعه با افزایش سطح خودآگاهی والد و بهبود تعامل مناسب با کودک و همسر توانسته است سطح مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اوتیسم را ارتقا داده و همچنین به بهبود رضامندی زوجیت منجر شود.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم شناختی هیجان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
647-655
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به مقایسه اثر بخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری و تنظیم شناختی هیجان پرداخته اند. . اما پیرامون بررسی مقایسه اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم شناختی هیجان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شکاف تحقیقاتی وجود دارد . هدف: مقایسه تأثیر شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و واقعیت درمانگری بر تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و یک دوره پیگیری یک ماهه با استفاده از طرح دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه مادران دارای کودک مبتلا به طیف اوتیسم شهر مشهد بود که 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 تایی گمارش شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یک گروه آزمایش تحت شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی (محمدخانی و خانی پور، 1396) و گروه دوم تحت واقعیت درمانگری (ووبولدینگ، 2013) به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای بصورت هفتگی قرار گرفته و هیچ مداخله ای طی این مدت بر گروه گواه صورت نگرفت. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد . یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین تأثیر دو درمان بر نمرات متغیر تنظیم شناختی هیجان وجود دارد ) 0/05 (P≤ و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با واقعیت درمانگری تأثیر بیشتری بر تنظیم شناختی هیجان مادران دارد. نتیجه گیری: به منظور بهبود تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم می توان از روش شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده کرد.
رابطه بین فرآیندهای شناختی پاس و تفکر آینده نگر در کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقایص فرآیندهای شناختی پاس ( PASS ) ویژگی معمول افراد با اختلال طیف اوتیسم است و به نظر می رسد هر نقصی در این توانایی ممکن است بر توانایی های دیگر از جمله تفکر آینده نگر در این گروه تأثیر بگذارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرآیندهای شناختی PASS و تفکر آینده نگر در کودکان با اختلال طیف اوتیسم در شهر اصفهان انجام گرفت. روش کار: طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان 8-6 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا در شهر اصفهان بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 15 دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادها از سیستم ارزیابی شناختی - ویرایش دوم، پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم و تکلیف سفر استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین فرآیندهای شناختی PASS با تفکر آینده نگر (برنامه ریزی، توجه و پردازش متوالی) همگی معنادار بودند (05/0 P≤ ). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش شواهدی را در مورد مکانیسم های شناختی ارائه می دهد که ممکن است با نقایص تفکر آینده نگر در اختلال طیف اوتیسم رابطه داشته باشد. این نتایج می تواند پیامدهای مهمی را در سطح نظری و بالینی ارائه دهد.
بررسی تاثیر داروی بومتاناید بر میزان توجه به اجزای چهره در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم با استفاده از سیستم ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم ، یک اختلال عصبی رشدی است که با نقص در ارتباطات اجتماعی و الگوهای رفتاری کلیشه ای مشخص می شود. نشان داده شده است که دارویی دیورتیک به نام بومتاناید، تاثیر قابل توجهی را در بهبود ارتباط اجتماعی در این بیماران داشته است . نظر به اینکه یکی از شاخص های مهم در برقراری روابط اجتماعی، تماس چشمی می باشد، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر این دارو بر تصحیح الکوی نگاه به چشم و دیگر اجزای صورت در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش کار: . مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تک گروهی به صورت یک سو کور بود. شرکت کنندگان شامل 20 کودک 7 تا 15 سال مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا بود. بعد از قطع داروهای قبلی آزمون های مقیاس درجه بندی اوتیسم دوران کودکی ( CARS )، مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته ( KSADS )، معیار پاسخ دهی اجتماعی ( SRS )، مقیاس تجدیدنظر شده هوشی برای کودکان ( WISC-R ) برای هر شرکت کننده انجام شد. مداخله دارویی روزی یک میلی گرم قرص بومتاناید به صورت نیم میلی گرم صبح و عصر به مدت نود روز انجام شد. تست ردیاب چشمی هنگام نگاه شرکت کنندگان به تصاویر چهره قبل و بعد از مداخله انجام شد. متغیرهای تعداد و زمان نگاه به هر منطقه در هر تصویر ثبت گردید. یافته ها: مقایسه قبل و بعد از مداخله تعداد نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر و زمان نگاه به چشم برای هر بیمار برای هر تصویر تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0 P> ). نتیجه گیری: مصرف داروی بومتاناید بر روی میزان نگاه به چشم در کودکان اوتیستیک اثر معناداری نداشته گرچه علایم و شدت اوتیسم و برخی مشکلات رفتاری را بهبود داده است.
تأثیر تمرینات کانگوجامپ بر عملکرد تعادلی کودکان با اختلال طیف اوتیسم با سطح عملکردی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان با اختلال طیف اوتیسم به دلیل نداشتن فعالیت و درخودمانده بودن مستعد ضعف در تعادل، ثبات وضعیتی و ناهنجاری های وضعیتی اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات کانگوجامپ بر عملکرد تعادلی کودکان با اختلال طیف اوتیسم با سطح عملکردی بالا بود. روش انجام تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. از بین کودکان با اختلال طیف اوتیسم در انجمن اوتیسم و مدارس اوتیسم شهر تهران، 20 نفر با استفاده از آزمون های غربالگری انتخاب و پس از سنجش عملکرد تعادلی به عنوان پیش آزمون، به صورت تصادفی به دو گروه (مداخله و کنترل) تقسیم شدند. در ادامه گروه تجربی، تمرینات کانگوجامپ را به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه انجام دادند و پس از اتمام مداخله از تمامی افراد از طریق اندازه گیری آزمون لک لک، عملکرد تعادلی پس آزمون به عمل آمد. به منظور بررسی آزمون تحقیق از آزمون تحلیل واریانس مختلط دوعاملی استفاده شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که انجام تمرینات کانگوجامپ در گروه مداخله به طور معنا داری موجب بهبود عملکرد تعادلی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم شد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنا داری بین نتایج گروه کنترل و گروه تجربی در مرحله پس آزمون وجود دارد. براساس نتایج به دست آمده، تمرینات کانگوجامپ می تواند برای بهبود عملکرد تعادلی کودکان با اختلال طیف اوتیسم مفید و سودمند باشد. ازاین رو استفاده از این نوع فعالیت ورزشی به عنوان روش مداخله ای مناسب برای کودکان با اختلال طیف اوتیسم پیشنهاد می شود.
تاثیر تمرین تقویت حافظه یوگا بر شاخص دیداری فضایی، استدلال سیال، پیشرفت تحصیلی و تعادل درکودکان با اختلال طیف اوتیسم
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
139 - 146
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: حدود 70 درصد کودکان با اختلال طیف اوتیسم از لحاظ بهره هوشی در سطح پایین یا خیلی پایین قرار دارند و معمولاً تعادل آن ها ضعیف است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین تقویت حافظه یوگا بر شاخص دیداری فضایی، استدلال سیال، پیشرفت تحصیلی و تعادل درکودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم بود. روش شناسی: این پژوهش تجربی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم مدرسه ابتدایی استثنایی بشارت شهر تهران بود. که از بین آنها 20 نفر از پسران با اختلال طیف اوتیسم با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 12 هفته تمرینات تقویت حافظه یوگا را انجام دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر برای کودکان ویرایش پنجم و آزمون تعادل ایستای لک لک بود. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون کوواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تمرینات تقویت حافظه یوگا تاثیر معنادار بر افزایش تعادل ایستا، هوش سیال، ادراک بینایی فضایی و پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر معنادار ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقق، توصیه می شود پژوهش های دیگری با استفاده از شیوه های تصویربرداری عصبی و با در نظر گرفتن سایر مولفه های پیشرفت تحصیلی، به اجرا در آید، تا جنبه های گوناگون تاثیر گذاری تمرینات سوپر برین یوگا بر پیشرفت تحصیلی بیشتر بررسی شود.
غربالگری و شیوع شناسی اختلال طیف اوتیسم درکودکان 3-6 سال مهدکودک های تحت نظارت سازمان بهزیستی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
205-218
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع شناسی اختلال طیف اوتیسم در دوران کودکی به دلیل افزایش فراوانی روزافزون آن در جوامع مختلف از یک سو، و اهمیت مداخله زودهنگام از سویی دیگر، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف غربالگری و شیوع شناسی اختلال طیف اوتیسم در کودکان 3-6 سال مهدکودک های تحت نظر بهزیستی استان مازندران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقطعی است و جامعه آماری آن، شامل تمامی کودکان 3 تا 6 سال مهدکودک های تحت نظارت سازمان بهزیستی در سال 1396-1395 در استان مازندران بود که از این میان، تعداد 10040 کودک مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها ابتدا نمونه مورد نظر تحت ارزیابی با سیاهه تعدیل شده برای اوتیسم کودکان (ام چت) (روبینز، دبرافین، بارتون، 1999) و مصاحبه پیگیری قرار گرفته و سپس در مرحله دوم غربالگری، افراد با ریسک بالا با پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مقیاس نمره دهی اوتیسم گارز 2 (گیلیام، 1994) ارزیابی دقیق شدند. داده های به دست آمده به وسیله روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و استنباطی (خی دو) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد تعداد 53 مهدآموز (46 پسر، 7 دختر) با اختلال طیف اوتیسم در استان مازندران در سال 1395-1396 در مهدکودک ها حضور دارند. شیوع اختلال طیف اوتیسم در پسران 96/0 درصد و در دختران 13/0 درصد و نسبت فراوانی شیوع در پسران به دختران در حدود 5/6 به 1 است P≥0/05) ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، شیوع اختلال طیف اوتیسم در کودکان 3-6 سال مهدکودک های مازندران، % 53/0 (تقریباً نیم درصد) است. شدت اختلال، وضعیت شناختی و اجتماعی - اقتصادی در پذیرش و ثبت نام کودکان با اختلال طیف اوتیسم در مراکز مهدکودک، نقش زیادی داشته و سبب شده است تا حضور این کودکان در مراکز مهدکودک استان، کمتر از میزان شیوع جهانی باشد.
مقایسه اثربخشی مدل درمان پاسخ محور و مدل درمان و آموزش کودکان با اختلال اوتیسم وناتوانی های مرتبط با آن با تأکید بر یکپارچگی حسی بر کنش های اجرایی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
291-303
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، نوعی اختلال عصبی تحولی است که جنبه های مختلف تحول کودک را تحت تأثیر منفی قرار می دهد. نارسایی در کنش های اجرایی یکی از نشانه های کودکان با اختلال طیف اوتیسم است. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی مدل درمان پاسخ محور و مدل درمان و آموزش کودکان مبتلا به اوتیسم و ناتوانی های مرتبط با آن بر کنش های اجرایی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و مرحله پیگیری انجام شد. ۳۶ دانش آموز با میزان شدت اختلال اوتیسم متوسط به بالا (۲۱ پسر و ۱۵ دختر) با دامنه سنی ۸ تا ۱۲ سال پس از غربالگری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به منظور تعدیل حواس ۱۶ جلسه تمرینات مربوط به یکپارچگی حسی را دریافت کردند. سپس به صورت تصادفی در ۱ گروه گواه (۷ پسر و ۵ دختر) و دو گروه آزمایش شامل مدل درمان پاسخ محور (۸ پسر و ۴ دختر) و مدل درمانی و آموزشی (۶ پسر و ۶ دختر) جایدهی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۲۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای، تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جیویا، ۲۰۰۰) و پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (اهلر و گیلبرک، ۱۹۹۳) بودند. از آزمون تحلیل واریانس با تکرار سنجش برای تحلیل نتایج استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل درمان پاسخ محور بر مؤلفه های بازداری، تغییر توجه، مهار هیجان، و آغازگری؛ و مدل درمانی و آموزشی بر مؤلفه های سازمان دهی مواد، حافظه کاری، نظارت، و برنامه ریزی، اثربخشی بیشتری دارند. همچنین نتایج در مرحله پیگیری بعد از دو ماه، پایدار مانده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مدل درمان پاسخ محور باعث تعامل بهتر فرد با محیط و افزایش حرمت خود می شود و مدل درمانی و آموزشی، تصویرسازی و ارتباط بیشتر دانش آموز با محیط فیزیکی و همچنین تعدیل حواس را فراهم می کند.
بررسی تأثیر آب درمانی مبتنی بر برنامه هالی ویک بر حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: حرکات کلیشه ای در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم، موجب اختلال در توجه و تمرکز، رشد شناختی و آسیب در عملکرد اجتماعی می شود که در فعالیت های روزمره از بازی گرفته تا فعالیت های تحصیلی، مداخله می کند. مسأله اصلی این است که آیا می توان آب درمانی را برای کاهش حرکات کلیشه ای کودکان طیف اوتیسم پیشنهاد داد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آب درمانی مبتنی بر برنامه هالی ویک بر حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم بود. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی دو گروهی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و جلسات پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دارای اختلال اوتیسم شهر کرج بود که تعداد 24 نفر از پسران اوتیسم بستری در آسایشگاه کهریزک البرز به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تشخیص اوتیسم گارز - ویراش دوم بود. جلسات درمانی طبق برنامه هالی ویک و به صورت 3 جلسه در هفته و طی 24 جلسه انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: بین میانگین های گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0/001) و آب درمانی مبتنی بر هالی ویک در کاهش حرکات کلیشه ای مؤثر است همچنین آثار آن در مرحله پیگیری نیز ماندگار بوده است. نتیجه گیری: آب درمانی به طور قابل توجهی موجب کاهش حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال اوتیسم شد و می توان از این روش به عنوان رویکردی مکمل در توان بخشی کودکان اوتیسم استفاده کرد.
برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم : مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم با مشکلات مشخص در تعامل و ارتباطات اجتماعی، توانایی تفکر، رفتار انعطاف پذیر و ادراک و مدیریت محرک های حسی شناسایی می شود. با افزایش شیوع این اختلال، حضور دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم در مدارس آموزش عمومی رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظام مند برنامه توسعه حرفه ای آموزش معلمان بر اساس تمرینات مبتنی بر شواهد برای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم است. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند و جستجوی کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی،Elsevier ،Scopus, Google Scholar ،ProQuest ، Springer ،PubMed بین سال های 2000 تا 2018، یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، جمع آوری شد. در مرحله بعد تمامی مقالات منتخب، توسط سه نفر از نویسندگان پژوهش، در نرم افزار EndNote بررسی و مقالات تکراری حذف شد. 217 مقاله منتشر شده، با درنظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از ابزار سنجش خطر سوگیری شاخص کوکران بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 14 مقاله به زبان انگلیسی انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد وارسی قرار گرفتند. یافته ها: در بین پژوهش ها، آموزش در حوزه رفتاری با 9 مطالعه (45 درصد)، حوزه ارتباطی با 7 مطالعه (35 درصد)، حوزه اجتماعی 3 مطالعه (15درصد)، حوزه تحصیلی 1 مطالعه (5 درصد)، و حوزه انتقال و بازی بدون مطالعه، از بیشترین تا کمترین پژوهش را به خود اختصاص داده اند. همچنین، 25 درصد مطالعات، راهبردهای موجود در مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت، 15 درصد راهبردهای مداخلات طبیعی و آموزش آزمایشی مجزا، و 10 درصد راهبردهای پاسخ محور و سایر راهبردها را به کاربسته اند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود برنامه های توسعه حرفه ای برای آموزش معلمان دارای دانش آموز با اختلال طیف اوتیسم در ایران، بیشتر بر اساس مداخلات رفتاری و راهبردهای حمایتی رفتاری مثبت باشد و برنامه ها به صورت آموزش فردی و ترکیبی ارائه شوند.
مقایسه واکنش های پرخاشگرانه، افسرده وار و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با فرد دارای نیازهای ویژه ممکن است آثار عاطفی بلندمدتی بر خواهران و برادرانش برجای بگذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه واکنش های افسرده وار، پرخاشگرانه و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر مبتلا و غیرمبتلا به اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و یا نشانگان داون در شهر رشت در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۵۵ کودک از جامعه آماری ذکر شده بود (۱۵ کودک در هر یک از گروه های دارای خواهر و برادر مبتلا به اوتیسم یا نشانگان داون و ۲۵ کودک در گروه گواه). گروه های مبتلا به اوتیسم و نشانگان داون به روش هدفمند و گروه فاقد اختلال، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از هر کودک به روش انفرادی آزمون ترسیم خانواده به شیوه کرمن گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور خی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر متغیر واکنش افسرده وار، پرخاشگرانه، و واپس روی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ امایافته های فرعی پژوهش نشان داد تفاوت بین گروه ها از نظر یکی از مؤلفه های واکنش افسرده وار، یعنی ترسیم در پایین صفحه، معنادار بود (0/03=p). نتیجه گیری: زندگی با فرد با اختلال تحولی ممکن است بر سلامت روان خواهر و برادر فرد تأثیر بگذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد آزمون ترسیم خانواده در تفکیک شرایط این کودکان از هم تا حدی نارسا بوده است؛ بنابراین لازم است که شناسایی مبتنی بر آزمون ترسیم خانواده با احتیاط انجام شود و از یافته های بالینی و آزمون های عینی نیز برای اطمینان بیشتر استفاده شود.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و رفتارهای آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اوتیسم اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه منجر به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 ساله شهر تهران در سال 1398 بودند که از جامعه آماری مورد نظر، تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری هدفمند از کلینیک پدیده تهران، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب 15 جلسه دریافت کرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993)، مقیاس رفتار کشاکش برانگیز کودک (بیورکر تایلور و همکاران، 2010)، و پرسشنامه مشکلات رفتاری (روژان و همکاران، 2001) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری وجود دارد (0/001P<). اندازه اثر برای متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز (0/922) و مؤلفه ها ی رفتارهای کلیشه ای (0/850) و رفتارهای آسیب به خود (0/832) بود. نتایج آزمون تی همبسته نیز نشان داد تأثیر برنامه مداخله ای در مرحله پیگیری نیز در بهبود رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری، اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان مداخه ای مناسب در کاهش نشانگان بالینی کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.
نقش ناحیه اتصال آهیانه ای-گیجگاهی روی ذهنی سازی ضمنی در اختلال طیف اتیسم: یک مطالعه ی تحریک تتابرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نواحی مهم مغزی درگیر در فرآیند نظریه ذهن، ناحیه اتصال آهیانه ای-گیجگاهی راست (rTPJ) مغز است که مطالعات متعددی نقش این ناحیه از مغز را در فرآیند ذهنی سازی و کاهش فعالیت آن را اختلال طیف اتیسم نشان داده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی بین عملکرد این ناحیه از مغز و توانایی ذهنی سازی انجام شد. پژوهش حاضر از از نوع نیمه آزمایشی یک سرکور با شیوه گردآوری داده ها به صورت اندازه گیری مکرر است. ۹ کودک و نوجوان مبتلا به اتیسم با کارکرد بالا به روش نمونه گیری در دسترس، به وسیله ابزار مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام (GARS)، مقیاس پاسخگویی اجتماعی (SRS) و آزمون هوش استنفورد بینه (SB) انتخاب و وارد مطالعه شدند. سپس در سه جلسه تحریک تتابرست پیوسته (cTBS)، تحریک تتابرست متناوب (iTBS) و تحریک شم با ترتیب تصادفی شرکت کردند. بلافاصله بعد از هر جلسه ی تحریکی توسط یک ازمون کامپیوتری ملاک های مربوط به ذهنی سازی ضمنی آزمودنی ها اندازه گیری شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که جلسات تحریکی در مقایسه با جلسات شم باعث بهبود توانایی ذهنی سازی ضمنی شدند. به نظر می رسد بین فعالیت rTPJ و توانایی ذهنی سازی ضمنی در اتیسم رابطه ی علّی وجود دارد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه سی شارپ (مقیاس خصومت و پرخاشگری کودکان: کنشی/ واکنشی) در افراد با و بدون اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری انواع مختلف پرخاشگری (مانند جسمی، کلامی) و کارکردهای آن (مانند کنشی/واکنشی) در افراد دارای اختلال ناتوانی های رشدی و خصوصا نوجوانان و بزرگسالان توجه کمی را به خود اختصاص داده است. در این مطالعه، به تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس خصومت و پرخاشگری کودکان: کنشی/ واکنشی (C-SHARP) در افراد با و بدون اختلال طیف اوتیسم در گروه های سنی مختلف می-پردازیم. بدین منظور پرسشنامه C-SHARP ، چک لیست رفتار کودک (CBCL) و پرسشنامه پرخاشگری واکنشی _ کنشی توسط گروه های سنی مختلف دارای اختلال طیف اوتیسم و سایر ناتوانی های رشدی پر شد. انواع مختلف روایی همراه با آزمون- بازآزمون و آلفای کرونباخ برای پایایی بیرونی و درونی آن، تعیین گردید. همچنین همبستگی بین C-SHARP ، CBCL و پرسشنامه پرخاشگری واکنشی _کنشی برای بررسی اعتبار مقیاس C-SHARP به کار برده شد. ضریب همبستگی بین خرده مقیاس های C-SHARP با CBCL بیرونی سازی شده نسبت به CBCL درونی سازی شده بیشتر بود. افراد طبقه بندی شده با پرسشنامه پرخاشگری واکنشی _ کنشی به عنوان واکنشی و کنشی، نمرات کنشی C-SHARP بالاتر از افرادی که فقط به عنوان واکنشی یا به عنوان نه واکنشی و نه کنشی طبقه بندی شده اند دارند. برای نمرات واکنشی C-SHARP نیز الگوی مشابه با نمرات کنشی مشاهده شد. نتایج این مطالعه شواهدی از اعتبار C-SHARP از طریق تأیید روایی محتوا و ارتباط آن با مقیاس های معتبر ارائه داد که نشان می-دهد C-SHARP برای اندازه گیری انواع مختلف رفتار پرخاشگرانه در گروه های سنی مختلف دارای ناتوانی-های رشدی مفید است.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلال های شایع عصبی تحولی است که تشخیص آن در فرزند، روی کیفیت زندگی والدین به ویژه مادر تأثیر منفی بسیاری دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی رفتاری با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 مادر دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم شهر رشت در سال 1399 بودند که برحسب شرایط ورود و خروج انتخاب شدند که در یکی از سه گروه مداخله شناختی رفتاری، مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گواه جایدهی شدند. در ابتدا پرسشنامه حرمت خود (سورنسن، 2005) به عنوان پیش آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. گروه آزمایش یکم، آموزش شناختی رفتاری را در ده جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. سپس از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از سه ماه، پیگیری انجام شد. داده ها به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تی وابسته تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود، (1/318) واحد تفاوت نسبت به گروه آموزش شناختی رفتاری دارد و نتایج آزمون تی وابسته نشان داد در گروه آموزش شناختی رفتاری (491/0 P= 713/0- =(11)t) و مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد (067/0 P= 028/2 =(11)t) تفاوت معناداری بین دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر حرمت خود مشاهده نشد (0/05p< ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که هر دو روش آموزش شناختی رفتاری و مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم را افزایش داد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.