مطالب مرتبط با کلیدواژه

یورگن هابرماس


۲۱.

خوانش گفتمان داستان قرآنی حضرت نوح(ع) با تکیه بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۲۲۵
نظریه کنش ارتباطی یک طرح انتقادی_اجتماعی برای رسیدن به تفاهم که نخستین بار توسط یورگن هابرماس در سال 1982م نوشته شده است؛ بر اساس این نظریه، کنشگران به منظور رسیدن به یک درک و همکاری مشترک، از طریق استدلال با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. این جستار با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی، داستان قرآنی حضرت نوح(ع) را با تکیه بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس تحلیل و بررسی می کند. برآیند پژوهش حاکی از آن است که گفتمان حضرت بر پایه نظریه مذکور یک گفتمان فعال و پویا بوده و توانسته بر ذهن مخاطبان اثر بگذارد؛ در این میان تعدادی از اطرافیان از کلام حضرت تأثیر پذیرفتند و سایر آن ها بدون اثرپذیری و اهتمام به آن، در مسیر تباهی و هلاکت قرار گرفتند. از طرفی دیگر ایشان با استفاده از گفتمان مبتنی بر کنش ارتباطی در سرتاسر داستان، ذهن مخاطب خویش را نشانه می رود تا از این طریق قوه استدلال را در او پرورش دهد و شرایط را برای رسیدن به تفاهم و عملی کردن کنش مطلوب فراهم سازد
۲۲.

طراحی مدل مفهومی کتابخانه های عمومی به مثابه مراکز اجتماعی بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۵۴
هدف: هدف این پژوهش دستیابی به مدل مفهومی کتابخانه های عمومی ایران به مثابه مراکز اجتماعی بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، از نظرِ نحوه گردآوری داده ها پیمایشی، و به لحاظ ماهیت داده ها یک تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی است که با رویکرد نظام مندِ نظریه زمینه ای انجام شد. در بخش کیفی، ابتدا با انجام 33 مصاحبه و 2 گروه کانونی، عوامل مؤثر شناسایی و استخراج شدند. اعتبار این عوامل از طریق شاخص نسبت روایی محتوایی ( CVR ) و پایایی آن ها نیز با آزمون ضریب کاپای فلیس اثبات شد. در بخش کمّی، پایایی ابزار با استفاده از پرسش نامه ای 117گویه ای با میانگین 86/0 تأیید شد. در نهایت، با استفاده از روش آنتروپی شانون، عوامل رتبه بندی شدند. یافته ها: هفت عاملِ نیروی انسانی، ساختمان و تجهیزات، اجتماعی، سیاسی، ساختاری، فرهنگی و اقتصادی در مدل کتابخانه های عمومی به عنوان مراکز اجتماعی اثرگذارند که عامل فرهنگی بیشترین و عامل اقتصادی کمترین تأثیر را دارد. همه عوامل دارای روایی محتوایی بیشتر از 33/0 و ضریب کاپای بیشتر از 7/0 بوده و لذا از روایی و پایایی لازم برخوردار بودند. مدل مفهومی پژوهش نیز در شش بخش ترسیم شد. اصالت/ارزش: نظریه حوزه عمومی از جمله نظریات جامعه شناسی است که علی رغم ارتباطش با کتابخانه های عمومی، در داخل کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کتابخانه ها می توانند از طریق اجزای حوزه عمومی، با برقراری ارتباط بین دولت و ملت، مردم را از تصمیمات دولتی آگاه کنند و آن ها را به چالش بکشانند. در این حالت، کتابخانه عاملی خواهد شد برای رشد و خودشکوفاییِ روزافزون شهروندان و همچنین عاملی برای ارتقای رفاه عمومی و تثبیت صلح و آرامش.
۲۳.

عینیت در علوم تربیتی از منظر روش بازسازی عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی پژوهش تربیتی بازسازی عقلانی یورگن هابرماس عینیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۸۹
غلبه رویکردهای تفسیری بر رویکردهای تبیینی در علوم تربیتی در دهه های اخیر سبب شده است که عده ای از صاحب نظران، دستیابی به عینیت در پژوهش تربیتی را ناممکن تلقی نمایند. هدف این پژوهش بررسی امکان دستیابی به عینیت در پژوهش های تربیتی است و ضمن بررسی دیدگاه های اثبات گرا، پسا اثبات گرا و بازسازی گرا، به این مسئله از منظر روش بازسازی عقلانی هابرماس پاسخ می دهد. روش تحقیق حاضر، استنتاجی و مقایسه ای است. یافته ها نشان می دهند که توجه به ساختارهای هنجاری زیربنایی عام، زمینه لازم برای دستیابی به نوعی عینیت در تقسیر را در اختیار پژوهشگر تربیتی می گذارد و از این طریق پژوهشگر می تواند رویکردهای تبیینی و تفسیری را تلفیق کند. این امر سبب می شود که عینیت در پژوهش تربیتی باز سازنده از طریق بی طرفی از درون حاصل شود و لذا از رویکردهای اثبات گرا و پسا اثبات گرا که به دنبال بی طرفی از بیرون هستند، متمایز شود. در پایان چالش ها و محدودیت های این نوع عینیت در پژوهش های تربیتی موردبررسی و نقد قرارگرفته اند.
۲۴.

نقد انسان شناختی دلالت های سیاست گذارانه نظریه «کنش ارتباطی» هابرماس براساس الگوی دینی «ارتباطات درون فردی»(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظریه فرهنگی یورگن هابرماس انسان شناسی سیاست فرهنگی سیاست گذاری ارتباط درون فردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۳۵۰
یورگن هابرماس از آخرین بازماندگان مکتب فرانکفورت است که اندیشه هایش در حوزه علوم اجتماعی شهرت جهانی دارد. این نوشتار با کمک روش توصیفی تحلیلی و نیز «تحلیل انتقادی» نظریه فرهنگی هابرماس، امکان سیاست گذاری براساس آن و نیز دلالت های سیاست گذارانه آن را در قالب سه پرسش توضیح داده و در ادامه، این دلالت ها را در قالب دو پرسش به چالش کشیده است. این نوشتار از دو منظر نقد شده است: اول. علوم فرهنگ شناختی و سیاست گذاری و دوم. موضع دینی با تأکید بر قرآن و حدیث و رهیافت ارتباط درون فردی به مثابه یکی از الگوهای ارتباطی برجسته در معارف قرآنی و حدیثی. این تحقیق نشان داده است که گرچه نظریه فرهنگی هابرماس در مرتبه مفهومی و تحلیلی در تولید سیاست های فرهنگی، تواناست، اما در مرتبه کارایی و اجرایی، این سیاست ها بسیار انتزاعی و دور از واقع هستند؛ زیرا ضمانت اجرایی ندارند و تحقق آنها دور از دسترس است. پیشنهاد این تحقیق اصلاح ارتباط اجتماعی انسان ها و حوزه عمومی براساس تصحیح ارتباط درون فردی و در حوزه خصوصی است و تصحیح این ارتباط نیز تنها در گرو ارتباط خالصانه با خداوند است.
۲۵.

مدل سازی تأثیر فرهنگ بر ایفای نقش کتابخانه های عمومی به مثابه مراکز اجتماعی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوزه عمومی کتابخانه عمومی فرهنگ مرکز اجتماعی یورگن هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۳۳۴
روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، پیمایشی؛ و به لحاظ ماهیت داده ها نیز یک تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی است که با رویکرد نظام مند نظریه پردازی داده بنیاد انجام شد. در بخش کیفی، ابتدا با انجام 33 مصاحبه و 2 گروه کانونی، عوامل مؤثر شناسایی شدند. تأیید روایی این عوامل با استفاده از شاخص نسبت روایی محتوایی (CVR) و پایایی آن ها از طریق آزمون ضریب کاپای فلیس به تأیید رسید. در بخش کمی، پایایی ابزار با استفاده از پرسشنامه ای متشکل از 16 گویه و با ضریب آلفای کرونباخ به میزان 91/0 تأیید شد. در نهایت، عوامل با روش آنتروپی شانون رتبه بندی شدند.یافته ها: سه سازه فرهنگی شامل گفتمان محلی، عرصه مفاهمه و اشاعه فرهنگی، در ایفای نقش کتابخانه های عمومی به مثابه مراکز اجتماعی اثرگذارند. در این بین، عرصه مفاهمه مهمترین عامل محسوب می شود و اشاعه فرهنگی نیز کمترین تأثیر را در این زمینه دارد. تمامی عوامل دارای روایی محتوایی بیشتر از 33/0 و ضریب کاپای بالاتر از 7/0 بودند، پس همه آن ها از روایی و پایایی لازم برخوردار هستند. در نهایت، مدل مفهومی پژوهش نیز در شش بخش طراحی و ترسیم شد.نتیجه گیری: نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس از جمله نظریات جامعه شناسی است که با توجه به موازین موجود در آن، به اهداف و رسالت کتابخانه های عمومی نزدیک است. کتابخانه های عمومی برای ایفای نقش خود به مثابه مرکزی اجتماعی، لازم است تا گفتمان بومی جامعه را ترویج دهند، عرصه ای امن برای بحث و مفاهمه آزادانه اقشار مختلف اجتماع باشند و از رخدادهای فرهنگی بومی مطلع باشند. همچنین به عنوان مرکزی گفتگو محور از سوی جامعه شناخته شود و به اشاعه فرهنگی در جوامع محلی بپردازند.
۲۶.

درآمدی بر اندیشه های فلسفی-تربیتی یورگن هابرماس و تبیین دلالت های آن در تعلیم و تربیت (اهداف، اصول و روش ها)

کلیدواژه‌ها: اندیشه های فلسفی تربیتی یورگن هابرماس تعلیم و تربیت اهداف تربیتی اصول تربیتی روش های تربیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۲۳۲
پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی (استنباطی) و با استفاده از منابع کتابخانه ای، باهدف بررسی و تبیین اندیشه های فلسفی- تربیتی یورگن هابرماس و تبیین دلالت های آن در تعلیم و تربیت (اهداف، اصول و روش ها) انجام پذیرفته است. از اندیشه های هابرماس5 هدف، 6 اصل و 5 روش تربیتی به دست آمده است. دلالت های تربیتی استنتاج شده عبارت اند از: اهداف تربیتی: تفکر انتقادی، افزایش توانایی حل مسئله، رشد اخلاق گفتمانی، تفکر خلاق و خلاقیت، کنش گفتاری مطلوب در تعلیم و تربیت. اصول تربیتی: تأکید بر بحث و گفتگوی آزاد و متقابل، مشارکت، تفاهم و توافق در معرفت شناختی، اصل احترام به اندیشه های مخالف، تأکید بر عقلانیت در آموزش، تأکید بر حقوق متعلمان برای اظهارنظر و تأکید بر تفکر نقاد. روش های تربیتی: روش فعالیت مشارکتی و گروهی، استفاده از رویکرد تأویلی، روش ارتقای مهارت های ارتباطی در دانش آموزان، روش استدلال در بحث و گفتگو و روش پرورش تفکر انتقادی. این یافته ها بیانگر ضرورت بازنگری در اهداف، اصول و روش های تعلیم و تربیت در نظام آموزشی کشور می باشد.
۲۷.

مقایسه اشعار انتقادی حافظ و اندیشه انتقادی هابرماس در تطبیق با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندیشه انتقادی یورگن هابرماس حافظ شیرازی نقاشی معاصر عقلانیت و کنش ارتباطی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۷۱
بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش ها و شیوه های نوین در نقد آثار ادبی است. از آنجایی که این نوع روش، روشی بینارشته ای و جامع است، می تواند به صورت علمی و دقیق، بسیاری از مؤلفه های اندیشه و دیدگاه شاعران، نویسندگان و نظریه پردازان را تبیین و تحلیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، بر آن است تا اندیشه و جهان بینی انتقادی حافظ شیرازی به عنوان شاعر شرقی و کلاسیک را در تطابق با آراء یورگن هابرماس، نظریه پرداز غربی عصر جدید، در چهارچوبی علمی به مخاطب ارائه و اندیشه انتقادی حافظ را با نظریه عقلانیت، کنش ارتباطی و بحران مشروعیت هابرماس با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر مقایسه نماید و در نهایت جامعه آرمانی مورد نظر آن ها را مورد بررسی و انطباق قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین وجه اشتراک حافظ به عنوان شاعر شرقی و هابرماس به عنوان نظریه پرداز غربی معاصر این است که هر دو مصلح اجتماعی اند و اصلی ترین ابزار آن ها که توانسته اند پیام خود را به مخاطب خود برسانند، زبان است.اهداف پژوهش:ارزیابی زبان و اندیشه حافظ براساس نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر.میزان قرابت اندیشه و تفکر یک شاعر برجسته ایرانی با یک اندیشمند غربی.سؤالات پژوهش:اساس ارتباط اندیشه حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه اصلی استوار است؟فصل مشترک اندیشه های حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه محوری نهاده شده است؟
۲۸.

وارثان فکری اروینگ گافمن: بررسی تأثیر اندیشه های اجتماعی اروینگ گافمن در نظریه پردازی متفکران معاصر جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اروینگ گافمن یورگن هابرماس جامعه شناسی عواطف هارولد گارفینکل آنتونی گیدنز نیکلاس لومان پیر بوردیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۷۵
افکار اجتماعی اروینگ گافمن عمیقاً متفکران معاصر را در حوزه های مختلف جامعه شناسی و فراتر از آن تحت تأثیر قرار داده است و روشی را شکل می دهد که محققان مدرن به مطالعه تعامل انسانی و ساختارهای اجتماعی می پردازند. گافمن از معاصران خود که بر پدیده های اجتماعی کلان تمرکز داشتند جدا شد و به جای آن، جنبه های روزمره زندگی اجتماعی را که در آن زمان به طور گسترده مطالعه نشده بود و برای پیشرفت شغلی یک جامعه شناس مفید تلقی نمی شد، بررسی کرد. گافمن علی رغم اینکه یک روش شناس برجسته یا یک نظریه پرداز کلاسیک نیست، به طور منحصر به فردی نظریه و روش را باهم ترکیب کرد و بر حوزه هایی از جامعه شناسی تمرکز کرد که قبلاً بررسی نشده بودند. گافمن از متفکران کلاسیک قبل از خود در جامعه شناسی بهره های زیادی برد. او با الهام از نظریه های گئورگ زیمل علاقه خود را به اشکال اجتماعی و نیز فرآیندهای مولکولی زندگی اجتماعی گردآوری کرد. گافمن از امیل دورکیم، مفهوم تشریفات را پذیرفت که از آن برای روشن کردن مفهوم خود و بعد اخلاقی در تعاملات زندگی روزمره استفاده کرد. از نظریه های جورج هربرت مید، او به نقش مفهوم کنش متقابل نمادین بین افراد علاقه مند شد. گافمن همچنین در برداشت از اگزیستانسیالیسم از ماهیت پوچ زندگی مدرن و همچنین از رفتارشناسی حیوانات (به ویژه ایده توسعه قلمروهای شخصی) ایده های زیادی گرفت. از سوی دیگر، نظریه های گافمن به طور خاص بر بسیاری از متفکران اجتماعی در سراسر جهان تأثیر گذاشت. این مقاله با روش تحقیق کتابخانه ای به بررسی تأثیر اندیشه های جامعه شناختی ایروینگ گافمن بر متفکران مختلف معاصر می پردازد. از جمله هارولد گارفینکل[1] (اتنومتدولوژی)، آنتونی گیدنز[2] (امنیت هستی شناختی)، یورگن هابرماس[3] (نظریه کنش ارتباطی)، نیکلاس لومان[4] (پیچیدگی های ارتباطات، اعتماد و نظم اجتماعی)، پیر بوردیو[5] (مطالعات جنسیتی، پیوندهای خرد کلان و پویایی خشونت نمادین)، جامعه شناسی عواطف[6] (پویایی قدرت، جنبه های اقتصادی و فرآیندهای درونی مدیریت احساسات)، و همچنین طیف وسیعی از دیگر متفکران در حوزه های مختلف، که اندیشه های گافمن بر آنها تأثیرگذار بوده است.  [1]. Harold GarfinkelAnthony GiddensJürgen HabermasNiklas LuhmannPierre BourdieuThe Sociology of Emotions
۲۹.

تأملی در گفتمان حقوقی هابرماس به مثابه منطق حقوق

کلیدواژه‌ها: استدلال حقوقی گفتمان عملی قانون گذاری قضاوت اجماع عقلانی یورگن هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۳۹
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان حقوقی هابرماس به مثابه منطق حقوق است. فرآیند هنجارسازی حقوقی در نظریه گفتمان حقوقی هابرماس، به موازات منطق صوری و مادی، شیوه ای برای عقلانیت استدلال حقوقی تلقی می شود. به نظر وی، حقوق مدرن مفهومی است که هنوز نیازمند توجیه اخلاقی است، تا بتواند اعتبار هنجارهای حقوقی خود را بسنجد. بر این اساس، گفتمان حقوقی وی، با گفتمان های عملی ازجمله گفتمان اخلاقی پیوند وثیقی دارد. هابرماس را می توان ازجمله کسانی دانست که منطق مادی حقوق را از جنس خطابه می داند. یعنی از نگاه وی هدف و نتیجه استدلال حقوقی، دستیابی به اقناع است. نظریه هابرماس را می توان در میان دیدگاه های مطرح در باب منطق حقوق جای داد؛ زیرا به یکی از پرسش های روش شناسانه استدلال حقوقی در مفهوم عام پاسخ می دهد. لکن، تفاوت دیدگاه وی با سایر خطابه گرایان حقوقی در این است که وی راه دستیابی به اقناع را گفتگو در باب مسئله های حقوقی می داند. وی به روش گفتگو به مثابه تنها مقدمه وصول به توافق و اقناع اصرار می ورزد. در حالی که اقناع آفرینی استدلال حقوقی در نظر سایر خطابه گرایان، الزاماً از مسیر گفت وگو به دست نمی آید. راز این تفاوت در زیست بوم حقوقی نظریه حقوقی هابرماس نهفته است. وی نظریه خویش را در سطح حقوق عمومی و به ویژه حقوق اساسی که متضمن اصلی ترین مؤلفه های ساخت دولت و عناصر چهارگانه صوری و مادی آن است، ارائه می کند. از این رو، از نیروی مؤسس دولت، رابطه دولت و مردم، حق ها و آزادی های اساسی و مانند آن سخن می گوید.