پژوهشنامه علوم سیاسی

پژوهشنامه علوم سیاسی

پژوهشنامه علوم سیاسی سال 19 پاییز 1403 شماره 4 (پیاپی 76) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی عوامل ایدئولوژیکی گرایش به پوپولیسم در ایران معاصر(مطالعه موردی دهه 1320 هجری خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران معاصر ایدئولوژی توده ای سیستم نمایندگی ناسیونالیسم گرایش به پوپولیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۸
پوپولیسم ویژگی سیاست در دوران مدرن می باشد، دورانی که نقش قدرت مردم در عرصه سیاست و نحوه بهره گیری از آن اهمیت و موضوعیت پیدا کرد. پوپولیسم به معنای توسل بی واسطه و بی قاعده به قدرت مردم، یکی از مهمترین آسیب ها و چالش هایی است که نظام سیاسی مبتنی بر نمایندگی تاکنون با آن دست به گریبان بوده است. بی تردید پوپولیسم مانند هر پدیده سیاسی و اجتماعی، متأثر از عوامل و زمینه هایی است که در گرایش به آن تاثیرگذار می باشد. ابزاربودگی و خلأ ارزشهای بنیادین پوپولیسم باعث گشته تا این پدیده از ضعفها و نداشته های سیاسی و اجتماعی یک جامعه وهمچنین سایرامکان های اندیشگی و ایدئولوژیکی استفاده نماید. در این مقاله تلاش شده است عوامل ایدئولوژیکی گرایش به پوپولیسم در دهه 1320 هجری خورشیدی ، از طریق روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از نظریات پل تاگارت در خصوص پوپولیسم مورد بررسی قرارگیرد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که عوامل ایدئولوژیکی (ایدئولوژی توده ای و ناسیونالیسم) در گرایش به پوپولیسم تاثیرگذار بوده است.
۲.

اثر ایدئولوژی بر نظام نظارت و تعادل در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدئولوژی حاکمیت قانون قدرت سیاسی نظارت و تعادل نظام سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
یکی از ویژگی های مهم نظارت بر قدرت سیاسی، متعادل بودن آن است تا از طریق آن مسمی «توقف قدرت با قدرت» به جا آید. در صورت بر هم خوردن تعادل در نظارت، بخشی از قدرت با چیرگی بر سایر نهادها عملاً قدرت سیاسی را از وضع حقوقی خارج می سازد. بر این بنیاد، نوشتار حاضر ضمن پذیرش ایدئولوژیک بودن نظام جمهوری اسلامی، با بهره جویی از روش توصیفی-تحلیلی، مترصد پاسخ به این سؤال است که ماهیت خاص نظام جمهوری اسلامی چه تأثیری بر نظام نظارت بر قدرت سیاسی گذاشته است؟ پژوهش پیش رو در این مسیر، با روش اسنادی، گلوگاه های قدرت در نظام را کاویده و تقابل نهادهای انتخابی و انتصابی را از لحاظ دارابودن صلاحیت های نظارتی و مهم تر از آن شیوه اعمال این نوع صلاحیت ها تحلیل نموده است. طرفه آن که خصیصه های ایدئولوژیک بودن سبب آن شده است که توزیع صلاحیت های نظارتی در قانون اساسی، تفاسیر بر آمده از آن و همچنین رویه حکمرانی مقامات، کفه ترازوی قدرت سیاسی را به نفع نهادهای انتصابی سنگین کند و در سوی دیگر نهادهای انتخابی توفیق چندانی برای توقف قدرت نهادهای انتصابی نیابند. این امر با به مخاطره کشاندن اصول مهم حقوق عمومی مانند حاکمیت قانون و نظارت بر قدرت، تصویر «جمهوری»بودن نظام را کدر کرده است.
۳.

همسازی ایدئولوژی و اتوپیا با امر سیاسی؛ خوانشی بر مناسبات دولت و جامعه در ایران عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امرسیاسی ایدئولوژی اتوپیا دولت جامعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۸
دولت در دوره قاجار به دلیل مواجهه با شرایط جدید ناشی از امرسیاسی مدرن از سازمان دهی ایدئولوژیکی مدرن و هم چنین ابزارهای کنترل سیاسی و نظامی موثر برخوردار نبود. از این رو تغییر در امرسیاسی، وضعیت دشواری را فراروی دولت قاجار قرار داد، به نحوی که برخی از کارگزاران ایدئولوژی رسمی قاجار در خصوص نحوه عملکرد دولت وکارآمدی آن در مواجهه با شرایط در حال تغییر دچار تشکیک شده و نوسازی دولت را جهت تقویت ایدئولوژی رسمی در دستورکار خود قرار دادند. هم چنین امرسیاسی مدرن، به شکل گیری طرح های اُتوپیایی معتقد به تغییر وضع موجود در دوره قاجار نیز یاری رساند و ساخت ایدئولوژی رسمی قاجاران در قالب دولت نیز کفایت لازم را در مواجهه با این طرح ها از خود نشان نداد. بر این اساس، پیدایش مدرنیته و امرمدرن به گونه ای که زمینه لازم را برای تغییر نظم سیاسی قدیم و ایجاد نظم سیاسی جدید به وجود آورد، سبب -اثرگذاری بیشتر طرح های اُتوپیایی مؤثر در جامعه نسبت به ساخت ایدئولوژیکی دولت قاجار شد. نوشتار حاضر برآن است تا بابهره گیری از رویکرد نظری تلفیقی امرسیاسی لکان و ایدئولوژی و اُتوپیای مانهایم، برتری توان کنش های موجود در جامعه در قالب طرح های اُتوپیایی را نسبت به دولت در عهد قاجار، به شیوه توصیفی و تحلیلی مورد بررسی وکنکاش قراردهد.
۴.

توسعه سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی در پرتو دو گفتمان «ایرانی- اسلامی» و«مدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان ایرانی اسلامی گفتمان مدرن توسعه سیاسی ایران انقلاب اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
توسعه سیاسی در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است، اما به نظر می رسد شناخت آسیب ها و چالش های آن و به ویژه نسبتی که توسعه سیاسی با گفتمان های فرهنگی و به تبع آن بررسی گفتمان های ایرانی- اسلامی و مقایسه با گفتمان های مدرن دارد به مراتب مهم تر و حیاتی تر است. این پژوهش با هدف تبیین تقابل گفتمان ایرانی- اسلامی و گفتمان مدرن و تاثیر آن بر توسعه سیاسی ایران پس از انقلاب است. در این راستا، سوال اصلی پژوهش آن است که، چرا توسعه سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی در پرتو دو گفتمان ایرانی – اسلامی و گفتمان مدرن صورت نپذیرفته است؟ در تحقق و دستیابی به این پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که؛ در بررسی گفتمان های ایرانی- اسلامی حاکم بر ایران پس از انقلاب اسلامی علیرغم ظرفیت های شتاب دهندگی و بسیج گری اجتماعی و سیاسی، ثبات سازی و همکاری های سرنوشت ساز تاریخی با گفتمان مدرن؛ در عرصه توسعه سیاسی به دلایلی چون ایده آل ها و آرمان ها و مبانی اندیشه ای و کارکردها متفاوت نتوانسته اند هماهنگی و همکاری معنادار، مستمر و عمیقی را در فرایند توسعه سیاسی رقم بزنند. پژوهش حاضر به روش کیفی و بحث نظری آن بر اساس نظریه تحلیل گفتمانی و روش گردآوری اطلاعات با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
۵.

نسبت و تعامل چپ نو در ایران با اندیشه یورگن هابرماس (با تمرکز بر نقش حلقه ارغنون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یورگن هابرماس چپ نو ایران نظریه انتقادی مراد فرهادپور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
جریان چپ در ایران همپای تحولات جهانی، تطوراتی داشته است. به طور خاص در ایران نیز بعد از تغییرات ناشی از فروپاشی کمونیسم و مطرح شدن تأملات انتقادی ژرف تر درباره دغدغه های مارکسیسم و چپ گرایان در اموری همانند سلطه، نقد کلیت مناسبات فرهنگی و زیست -جهان معاصر، چپ نو به بازاندیشی برخی مفاهیم خویش پرداخته و صورت بندی جدیدی در این حوزه را ارائه نموده است. یکی از مهم ترین دستاویزهای این جریان، استمداد از نظریه انتقادی به طور عام و آرای اندیشمندان مکتب فرانکفورت به شکل خاص بوده است. در بین این نحله فکری نیز آرای یورگن هابرماس از اهمیت خاصی برخوردار شده است. در این نوشتار با تأکید بر جریان چپ نو و به ویژه نماینده شاخص آن یعنی مراد فرهادپور تلاش شده بدین سوال پاسخ داده شود که شرایط گرایش و نیز فاصله گرفتن و حتی گذار جریان چپ نو در ایران از هابرماس چه بوده است؟ در پاسخ، با استفاده از هرمنوتیک قصدگرای کوئینتین اسکینر، برآنیم که جریان چپ نو در دوران متأخر در ایران همسو با جریانات مشابه جهانی در کنار استفاده از دیدگاه انتقادی هابرماس، به سبب بروز مسائل و چالش های عمیق تر در بحث سلطه و تعمیق آن با نوعی گذار از پروژه فکری هابرماس به سوی دیدگاه های انتقادی رادیکال تر منبعث از جریان چپ گرایش یافته و همواره چه در تقّرب به هابرماس و چه فاصله گرفتن از آرای وی، پروژهایی اجتماعی را مدّنظر داشته است.
۶.

خوانش امر سیاسی در سروده های فروغ فرخزاد از منظر رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروغ فرخزاد رئالیسم انتقادی ادبیات امر سیاسی سیاست اجتماع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۵
با کاربست روی کرد رئالیسم انتقادی و گردآوری داده با تکنیک تحلیل محتوای کیفی، نوشتار کنونی به بررسی امر سیاسی و مؤلفه های آن در سروده های فروغ فرخزاد (اشعار اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به فصل سرد) می پردازد و نشان می دهد که چندوچون بستر سیاسی و اجتماعی بر آفرینش و چگونگی ساختاردهی اثر ادبی نقش پررنگی دارد. از دریچه ی رئالیسم انتقادی می توان گفت فروغ پرورده ی زمانه ی خویش است و سروده های وی پیوندی ناگسستنی با بافت اجتماعی و سیاسی دارند. از این دریچه نگاه برانداز درانداز فروغ به امر سیاسی آشکار می گردد؛ یعنی وی همچون کنش گری شورنده در برابر کارکرد ساختِ سیاسی و اجتماعی می شورد و می کوشد با درهم شکستن بنیادهای آن به سوی رهایی و آزادی بگریزد. چنین گریختنی سویه ی دراندازانه ی سروده های فروغ را نمایان می سازد. با آگاهی گستری، او در نگاشته های خویش درانداختن بنیادهای زیستی دگرگونه را دنبال می کند، زیستی تهی از استبداد، مردسالاری، نابرابری، و ... ..
۷.

جایگاه مصلحت عمومی و رضایت مردم در زمام داری ایرانی (مطالعه موردی کتیبه ها و متون کهن ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران باستان ایرانشهر زمام داری اقتدارگرایی دادگری مصلحت عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
پژوهش حاضر بر آن است تا برخی کتیبه ها و به ویژه متون کهن ایران را از منظر آیین زمام داری بازخوانی کند.وارسی متون کهن نشان می دهد مسئله زمام داری در ایران باستان گرچه بر محور اقتدارگرایی و نبود مشارکت مردم استوار بود اما در آیین زمام داری ایرانی، بحث خیر عمومی یا صلاح عامه از منزلت خاصی برخوردار بود. همچنین دوام زمام داری منوط به در نظر داشتن صلاح حال مملکت بود و در این میان، دادگری به مثابه فضیلتی مهم، سنجه ای استوار برای التفات زمام داری به مصلحت اهالی مملکت انگاشته می شد. بدین قرار، این پژوهش در پی بررسی این پرسش است که مسئله زمام داری در کتیبه ها و متون کهن ایران چه جایگاهی داشت و آیین زمام داری بر چه شالوده هایی استوار بود؟ در برابر چنین پرسشی، ضمن در پیش نهادن روش تحلیل محتوا برای بازخوانی مهم ترین کتیبه ها و متون تاریخی، این فرض از دِل متون تاریخی برمی آید که زمام داری سیاسی ایران به منزله بحثی مهم، بر اساس سه شالوده اقتدارگرایی، وحدت فراگیر و مراعات مصلحت عامه استوار بود و گرچه مردم نقشی در مشروعیتِ سیاسی زمام داران نداشتند اما، بنا بر متونِ کهن، زمام داری ایرانیان باستان التفات خاصی به رضایت مردم یا تأمین مصالح عامه به ویژه فضیلت دادگری داشت. همین امر منجر به مهار خودکامگی خودسرانه و تعدیل ساخت مطلقه قدرت می شد. در حقیقت، با تمایز اقتدارگرایی از استبداد یا خودکامگی، می توان خوانش سیاسی از متون تاریخی را معطوف به این امر دانست که نوع زمام داری که در متون تاریخی صورت بندی می شد، در هواخواهی از اقتدارگرایی و نکوهشِ استبداد و خودکامگیِ خودسرانه بود.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۷۶