هدف: هدف این پژوهش دستیابی به مدل مفهومی کتابخانه های عمومی ایران به مثابه مراکز اجتماعی بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، از نظرِ نحوه گردآوری داده ها پیمایشی، و به لحاظ ماهیت داده ها یک تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی است که با رویکرد نظام مندِ نظریه زمینه ای انجام شد. در بخش کیفی، ابتدا با انجام 33 مصاحبه و 2 گروه کانونی، عوامل مؤثر شناسایی و استخراج شدند. اعتبار این عوامل از طریق شاخص نسبت روایی محتوایی ( CVR ) و پایایی آن ها نیز با آزمون ضریب کاپای فلیس اثبات شد. در بخش کمّی، پایایی ابزار با استفاده از پرسش نامه ای 117گویه ای با میانگین 86/0 تأیید شد. در نهایت، با استفاده از روش آنتروپی شانون، عوامل رتبه بندی شدند. یافته ها: هفت عاملِ نیروی انسانی، ساختمان و تجهیزات، اجتماعی، سیاسی، ساختاری، فرهنگی و اقتصادی در مدل کتابخانه های عمومی به عنوان مراکز اجتماعی اثرگذارند که عامل فرهنگی بیشترین و عامل اقتصادی کمترین تأثیر را دارد. همه عوامل دارای روایی محتوایی بیشتر از 33/0 و ضریب کاپای بیشتر از 7/0 بوده و لذا از روایی و پایایی لازم برخوردار بودند. مدل مفهومی پژوهش نیز در شش بخش ترسیم شد. اصالت/ارزش: نظریه حوزه عمومی از جمله نظریات جامعه شناسی است که علی رغم ارتباطش با کتابخانه های عمومی، در داخل کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کتابخانه ها می توانند از طریق اجزای حوزه عمومی، با برقراری ارتباط بین دولت و ملت، مردم را از تصمیمات دولتی آگاه کنند و آن ها را به چالش بکشانند. در این حالت، کتابخانه عاملی خواهد شد برای رشد و خودشکوفاییِ روزافزون شهروندان و همچنین عاملی برای ارتقای رفاه عمومی و تثبیت صلح و آرامش.