مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
جاودانگی
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
113 - 134
حوزههای تخصصی:
شتاب روزافزون علوم رایانه ای به ویژه در زمینه هوش مصنوعی، به شکل گیری الاهیاتی نوپا منجر شد که از آن به الاهیات دیجیتال تعبیر می شود. الاهیات دیجیتال با تعاریفی نو از انسان، روح، زندگی و نظایر آن، همه پدیده های عالم را از منظر علوم رایانه ای بررسی می کند. فرانک تیپلر با ارائه نظریه نقطه اُمگا و تعریفی دیجیتالی از انسان، به تبیین معاد جسمانی می پردازد و سعی در سازگاری آن با آموزه های دینی – به ویژه مسیحیت- دارد. این نوشتار با توجه به مبانی نظریه نقطه اُمگا و تبیین آن، به معاد جسمانی می پردازد و سپس آن را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتیجه آن که دیدگاه نقطه امگا، بر مبانی محکمی استوار نیست. مبانی تکینگی فناوری با اشکالات متعددی روبروست و اصل نهایی آنتروپیک علمی نیست. این نظریه - بر خلاف آموزه های مسیحی- دیدگاهی الحادی است و منجر به نتایج و لوازم نادرستی مانند نفی قدیم و ازلی بودن خداوند می شود. نقطه امگا در توجیه حکمت رستاخیز و تبیین عالم برزخ، ثواب و عقاب اخروی ناتوان است و دارای تناقضات درون متنی است.
عناصر و جزئیات وابسته به معماری دست کند روستای آب اَسک، لاریجان، آمل، مازندران
حوزههای تخصصی:
معماری دست کند نیز مانند سایر شاخه های معماری، دارای خطوط ارتباطی محکمی با فرهنگ مردم و زندگی روزمره آن ها است که گرچه در نگاه اول، ساده و ابتدایی به نظر می رسد، ول ی درواقع توسط مردمی ساخته شده که همه ه وش و ظرفیتش ان را ب رای س اختن آن ها به کار گرفته اند. این نوع معماری یکی از نمونه های بارز تعامل با طبیعت و یا معماری گره خورده با بستر طبیعی است. در بخش دست کند روستای آب اسک، مردمان گذشته برای رفع نیازهای روزمره خود اقدام به ایجاد عناصر معماری متنوعی در این محل کرده اند که هرکدام در شکل و شمایلی خاص در معماری این بخش نقش مهمی ایفا می کند. برخی از این عناصر در داخل فضای دست کندها (اتاق ها) و برخی در خارج از اتاق ها ایجاد شده اند. عناصر محیطی شاخصی که بر شکل پذیری کالبد روستا اثرگذار هستند، جغرافی ا، امنیت، جاودانگی و دین است ک ه عام ل جغرافی ا نس بت ب ه دیگ ر عوام ل، بیشترین تأثیر را در فرم سازه های دست کند گذارده است؛ هرچند که تأثیر دیگر عوامل را نمی توان نادیده گرفت. پژوهش حاضر درراستای پاسخ به این پرسش است که عناصر مرتبط با سبک زندگی افراد در این دست کندها چه بوده است؟ روش بررسی این پژوهش، موردی از نوع میدانی و توصیفی است و در بخش دست کند روستای آب اسک، به معرفی و تحلیل عناصر و جزئیات معماری در این دست کندها، ازجمله: پارف، ایوان، سکو، در، پنجره، رف و طاقچه، اجاق، آخور، اخیه و... پرداخته است. در پایان، این پژوهش نشان خواهد داد که مردمان گذشته این منطقه با مهارت بالا در تعامل با طبیعت توانسته اند بیش از 170 واحد دست کند در این محل ایجاد کنند که در 5 گروه موردمطالعه قرار گرفتند. جهت گیری نما در این مجموعه از جنوب تا شمال شرقی انجام شده که در ارتباط با بادهای منطقه و جهت تابش آفتاب، انتخاب حساب شده ای بوده است و گاهنگاری مجموعه با توجه به سفال ها و متون تاریخی، به دوران تاریخی-اسلامی قابل تاریخ گذاری است.
مفهوم الفردوس فی الأدیان القدیمه بالترکیز علی أساطیر إیران وبلاد ما بین النهرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۹ سال ۱۴۴۴ شماره ۲
189-169
یعدّ الفردوس من المفاهیم المشترکه فی الکثیر من الأساطیر والأدیان. یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی أن یدرس مفهوم الفردوس ونشأته فی الأدیان المختلفه، وأن یتوقف علی أوجه الشبه والاشتراک فی هذا المفهوم لدی الأدیان المختلفه. إنّ الشبه الموجود والفهم المشترک إزاء قضیه الفردوس بین الأدیان المختلفه یقودنا للاعتقاد بوجود اشتراک مفهومی لهذه المفرده فی الأدیان المختلفه فی العالم. لقد استخدم الإسلام هذا المفهوم عبر کلمه "الفردوس" واعتبرها مقاماً للصالحین والأبرار. وفی الأدیان الأخری تحتل المفرده فی الکتب المذهبیه مفاهیم أوسع من الجنه، فهی تعنی القرب من الله والزلفی إلی الخالق بهدف الخلود والبقاء السرمدی. إنّ الإنسان یودُّ أن یکون کخالقه خالداً إلی الأبد، وأن یتخلص من هاجس الفناء فی الدار الفانیه بعد أن یصل إلی العالم اللامتناهی ویدخل ساحه الخلود المؤبد. فهو یحاول فی هذه الدنیا - بتصور یخلقه فی ذهنه من الفردوس - أن یکوّن لنفسه عالماً یکون شبیهاً بالفردوس. کما سنبحث فی هذه الدراسه، المدن الفردوسیه فی الأرض المدن التی أنشئت تقلیداً لفردوس السماء. کما سنستشهد من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی بنماذج من الأبطال الأسطوریین فی الشاهنامه الذین حاولوا أن ینشأوافردوساً لهم فی هذا العالم.
بوطیقای کلیله و دمنه، تحلیل سازوکارهای حاکم بر مقدمه ها و متن کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
215 - 238
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه با تکیه بر حکمت آموزی و مفاهیم خرد و سخن و نامیرایی، چنین می نماید که از متون پیش از خود برگرفته و تکوین یافته است؛ از آن به بعد، به زبان های مختلف ترجمه شده و هر مترجم، مقدمه ای بر آن افزوده است که ضمن بازتولید محورهای کلیله و دمنه ، ارجاع هایی مبتنی بر گفتمان هر دوره و هر زبان را نیز در متن اصلی وارد کرده اند. در این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی و بهره مندی از نمادشناسی اسطوره ای و در کنار آن با اشاره ای به بینامتنیت، محورها و بنیادهای کلیله و دمنه و تکثیر و انتقال آن محورها به مقدمه های مترجمان نشان داده، رابطه مقدمه ها با متن کلیله و دمنه ، توصیف، تحلیل و بررسی شده است. مقدمه ها در کنار و یا در مواجهه با متن اصلی، کوشیده اند با تکرار محورهای کلیله و دمنه ، با آن پیوندی ساختاری یابند و در اسطوره سخن - خردِ جاودانگی بخشِ آن سهیم شوند و نیز، هر ترجمه و مقدمه آن که به مثابه خوانش هایی برآمده از گفتمان و زبان هر دوره اند؛ به بخش جدایی ناپذیر کلیله و دمنه درآیند.
بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
علوم انسانی مدعی توصیف واقعیت انسان و جامعه است و خود را عهده دار تبیین روابط، ترسیم اهداف و بیان چگونگی رسیدن به آن اهداف می داند؛ بنابراین لازم است انسان، به عنوان موضوع محوری این مطالعات به درستی شناخته شود. انسان کیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ اراده و رفتار اختیاری او چقدر در سعادت و کمال نهایی او مؤثر است؟ و نقش علوم انسانی در تکامل او و در ساخت تمدن اسلامی چیست؟ از دیدگاه علامه مصباح یزدی، با توجه به تعریف دین و نقش بی بدیل آن در تبیین سعادت و شقاوت انسان، ارتباط تنگاتنگ آن با رفتار اختیاری انسان، نقش علوم انسانی در تفکر و سبک زندگی و درنهایت سعادت و شقاوت انسان ها، علوم انسانی اسلامی اهمیت ویژه ای می یابد. علوم انسانی براساس مبانی تفکر و اندیشه های بنیادین استوارشده و زیربنای تمدن های بشری را به وجود می آورد. شناخت این اندیشه ها و نحوه تأثیر آن در علوم انسانی، نقاط دقیق تقابل تمدن اسلامی و فرهنگ غرب را نمایان می کند. در نگاه ایشان اکتفا به روش تجربی برای مطالعه روابط و پدیده های انسانی صحیح نیست، بلکه عقل و تجربه در بسیاری موارد، ارتباط افعال انسان و نتایج اخروی آن ها را درنمی یابد. ازطرفی با اثبات روح مجرد برای انسان، مفهوم سعادت و گستره آن فراتر از چارچوب جهان مادی خواهد بود؛ بنابراین نیازمند مراجعه به وحی الهی به عنوان یک روش و منبع معتبر معرفت بخش برای دست یابی به انسان شناسی صحیح خواهیم بود. در این مقاله سعی کرده ایم مبانی انسان شناسی اسلامی را از دیدگاه فیلسوف متفکر، علامه مصباح یزدی (ره) بررسی کرده و به نقش آن در علوم انسانی اسلامی بپردازیم.
تحلیلِ اسطوره شناختی و روان شناختیِ برخی از اساطیر تواریخِ محلی؛ مطالعۀ موردی: متونِ تاریخ نگاری محلیِ اصفهان، خراسان و ایالاتِ ساحلی خزر تا قرنِ 9 ﻫ. ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ های محلی با وجود تمایزات و ویژگی های مختصِ هر اثر، اشتراکاتِ شکلی و محتوایی درخور توجهی دارند؛ ازجمله اشتراکاتِ موضوعیِ تاریخ های محلیِ سنتی، وجودِ برخی روایاتِ اساطیری است و در رابطه با محلی است که دامنه جغرافیایی کتاب به آن محدود شده است . در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با اطلاق و کاربستِ مقولات و مفاهیمِ اسطوره شناختی و روان شناختی، به معانی و مفاهیمِ ژرف تری در پسِ ظواهرِ این اساطیر دست یافت. مفاهیم و مقولاتی همچون کهن الگو، مرکز، نمونه مینوی، اسطوره آغاز، ناخودآگاهِ جمعی و... لایه هایی از معنا را از حجاب خارج می کند؛ زنجیره ها و شبکه هایی از معنا که غالباً معطوف به تقویتِ شکیبایی و تاب آوریِ شعله لرزانِ هستیِ انسان در برابرِ مرگ و نیستی است. در عینِ حال این اساطیر، کارکردهایی همچون ارائه سرمشق و الگو نیز ایفا می کنند. از چشم اندازِ فردی- در مقابلِ رویکردِ جمعیِ اشاره شده در عباراتِ فوق- و بر مبنای رویکردِ روانکاوانه نیز می توان این اساطیر را تحلیل کرد. از این منظر، مضمونِ بسیاری از این گزاره ها ذیلِ دو مقوله « تقدس » و « تشخص » طبقه بندی می شود. براساسِ نظریه تحلیلِ رفتارِ متقابل و به انضمامِ نظریه بازی ها، نیتِ ناخودآگاهِ نهفته در پسِ این قبیل اسطوره ها و مضامین، ایجادِ آرامش و تسکین از پیِ بازیِ «من برترم از تو» است. در این مقاله، با تمرکز بر تواریخِ محلی و با بهره گیری از مفاهیمِ نظریِ اسطوره شناسانه و روان شناسانه و با رویکردِ تحلیلی، موضوعِ مذکور بررسی شده است.
مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
5 - 27
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی است. ملاصدرا بر اساس قاعده «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» نفس را حقیقتی می داند که ابتدا مرتبه ای جسمانی دارد و با حرکتی اشتدادی به مرتبه تجرد مثالی و مرتبه عقلی نایل می شود. او بدن انسان را همچون پوسته ای می داند که با مرگ دنیوی، نفس آن را کنار می گذارد و در برزخ با مثالِ «جزئی » و در عالم عقل، عقل «جزئی » است. جاودانگی نزد ملاصدرا باقی بودن انسان به بقای جزئی است. علامه در مسئله جاودانگی شارح ملاصدرا نیست، بلکه نظر مستقلی در این خصوص دارد. از دیدگاه علامه انسان نه یک وجود سیال اشتدادی، بلکه واجد سه لایه وجودی است که هر لایه کار مختص به خودش را انجام می دهد. همه انسان ها دارای ادراک عقلی اند؛ اما شهود عقلی –که وابسته به ایمان و تقواست- برای تعداد بسیار کمی از انسان هاست. همه انسان ها افزون بر جاودانگی مثالی، جاودانگی عقلی نیز دارند. بدن پوسته نیست، بلکه ماده برای بدن دیگر و باقی است؛ این جاودانگی در بعد عملی انسان است.
نسبت هنر و جاودانگی در هستی نگری ویتگنشتاین و کاربست آن در معناباختگی انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
19 - 28
حوزههای تخصصی:
تصور اینکه زندگی عاری از معنی و مرگ پایان همه چیز باشد، موجب می شود هستی دیگر در نظر انسان، چندان زیبا و ارزشمند جلوه نکند. ویرانگری زمان, دشواری های زندگی و هراس از مرگ از جمله عواملی است که باعث ایجاد حس سرخوردگی و رواج اندیشه های معناباخته در دنیای امروز شد. در مقابل عده ای از متفکرین با تاکید بر معناداری و جاودانگی زندگی, درصدد یافتن راه حلی ملموس برای دردهای وجودی آدمی و معنا بخشیدن به هستی او می باشند.
در این راستا, نظریات ویتگنشتاین متقدم و شیوه جهان نگری او از منظر جاودانگی مورد تامل واقع شد. با نگاهی به دغدغه های عمیق اگزیستانسی و بررسی پویش های اندیشه ای وی، نقش «زیبایی شناسی» و «اخلاق» در مساوقت با یکدیگر, به عنوان بنیادی ترین مؤلفه های معنابخش به زندگی, در ساختار فلسفی او انکار ناشدنی است. چنانکه در غالب فرازهای اندیشه ای او می توان ردپایی از این دو عامل را با محوریت «نگاه ازلیِ سوژه متافیزیکی» در بنیان نهادن زندگی معنادار و غایتمند مشاهده نمود. مبتنی بر این نظرگاه هنر به عنوان والاترین شیوه نمایاندن ارزش های حقیقی زندگی و راه حلی برای عبور از دشواری های آن مورد توجه قرار می گیرد. زندگی که در نگاه ویتگنشتاین امتدادی ابدی می یابد.
حدوث عالم مادی در فلسفه پرکلوس
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
68 - 94
یکی از اساسی ترین مباحث فلسفه از روزگار نخست پیدایش آن در یونان، بحث صناعت یا حدوث عالم بوده است. این موضوع نزد پرُکلوس، فیلسوف بزرگ سده ی پنجم میلادی نیز از مهم ترین مباحث هستی شناسی و جهان شناسی به شمار می رفته است. مهم ترین مفهوم پرکلوس در باب صناعت عالم این است که جهان ساخته صانعی است که همان دمیورگوس است. در این مقاله نویسنده کوشیده است تا با تحلیل برجسته ترین مفاهیم پرکلوس، از جمله تفسیر وی در باب و نیز چگونگی صناعت عالم مادی، دیدگاه وی را در این باره آشکار کند.
بررسی تطبیقی جاودانگی در دنیای اساطیری سپهری و البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
53 - 70
انسان، از آغاز پیدایش برای درک و رسیدن به جاودانگی، تلاش های بسیاری کرده است تا بر این خواسته فطری خود دست یازد. میل انسان به جاودانگی در قالب های مختلف هم چون اسطوره ها و ادبیات متجلی شده است به طوری که، آنان اولین دشمنان خود را دیوان و اهریمنان می پنداشته اند که مانع آنان در رسیدن به جاودانگی است. از آنجاکه یکی از جنبه های مهم اهریمن و قوای او، مرگ آفرینی است؛ از این رو، تلاش برای راندن اهریمن، به نوعی، با مرگ گریزی و دست یافتن به زندگی ابدی، پیوند می خورد. شعرای ملیت های مختلف، جلوه هایی مانا از امتزاج اسطوره جاودانگی و شعر بر بیکران عرصه ادب آفریده اند که در این مقال، سهراب سپهری و عبدالوهاب البیاتی را برگزیدیم تا نظاره گر اشتراکات ذهنی و ذوقی این دو شاعر با دو ملیت متفاوت در این حوزه باشیم. خلود و مرگ گریزی در دو شاعر مذکور، مشترکا با توسل به عشق، طبیعت و فرازمانی و مکانی بودن متجلی می شود که تبیین آن، عمده مبحث این نوشتار خواهد بود.
بررسی تطبیقی معاد جسمانی از دیدگاه علاّمه مجلسی و علاّمه طباطبائی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال چهارم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۳۷
172 - 181
اعتقاد به معاد و بازگشت انسان، فطری و همزاد با خلقت بشر بوده است و در طول تاریخ، زندگی و فعّالیّت انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. ادیان آسمانی نیز این اعتقاد بشر را تأیید و تأکید کرده اند. امّا در کیفیت و چگونگی انتقال انسانها به آن عالَم اختلاف نظرهای شدیدی بین پیروان ادیان و متفکران آنها وجود دارد. فقها، فلاسفه ، متکلّمان و محدثان شیعی با توجه به نوع نگرش و مبانی فکری خود، معاد را پیش روی ما به تصویر می کشند. علاّمه مجلسی به عنوان یک مسلمان شیعی محدوث ، معاد خود را مبتنی بر آیات قرآنی می داند و با استفاده از آیات ، علاوه بر نفس معاد، به اثبات معاد جسمانی نیز می پردازد و این برخلاف نظر برخی از علما است که معاد قرآنی را »مثالی « می دانند. علاّمه طباطبائی معاد جس مانی را برگرفت ه از تکام ل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبه نفس می داند. او نظرهای فلاس فه دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می کن د. در این مقاله با توجه به برخی آیات قرآن، روایات و کتب مختلف ضمن معناشناسی معاد و بیان اهمیت و ضرورت آن، به بررسی تطبیقی معاد جسمانی از دیدگاه علاّمه مجلسی و علاّمه طباطبائی پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی «آرمانشهر» در اشعار سهراب سپهری و ویلیام باتلر ییتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
251 - 265
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر و داشتن مدینه فاضله از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است و انسان همواره در رؤیاها و افکار خود در پی رسیدن به آن بوده است. در دنیای معاصر، ادبیان و شاعران به نوبه خود به این موضوع از زاویه های گوناگون پرداخته اند و آرمانشهر در آثار آن ها بازتاب ویژه ای دارد. سهراب سپهری از ایران و ویلیام باتلر یتز شاعر ایرلندی تبار انگلیسی نیز، در اشعار خود به این موضوع پرداخته اند. مقاله حاضر پژوهشی توصیفی- تحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی است که به بررسی و مقایسه دو شعر «پشت دریاها» و «سفر به بیزانس» از این دو شاعر با عطف بر مضمون آرمانشهر و سمبل های موجود در این دو شعر می پردازد، حاصل آن کشف شباهت ها و یکسانی هایی است که در اندیشه دو شاعر است. هرچند در خاستگاه فلسفی دو شاعر(شرق و غرب) تفاوت های وجود دارد اما این مفهوم در هر دو شعر نقش و رنگ یکسانی دارد. چرایی وجود آرمانشهر برای هر دو شاعر تقریباً یکی است و راه رسیدن به آن نیز یکسان است. برای هر دو آرمانشهر، نه خیال محض ونه واقعیت صرف است، آمیزه ای است از هر دو. آنچه در آرمانشهر در انتظار آنان است نیز یکسان است. آرمانشهر یعنی معرفت، معنویت و جاودانگی.
بررسی تطبیقی تراژدی سیاوش در ایران و آراگِقِتسیک و شامیرام در ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
423 - 449
حوزههای تخصصی:
دین داری، در بسیاری از ملت ها، با پرستش طبیعت آغاز شد. بعدها گرایش به پرستش طبیعت با آیین ها و مراسم نمادینی همراه گردید. آیین مرگ و رستاخیز گیاهی نیز از این گونه آیین هاست که در دوره مادرسالاری و فرهنگ کشاورزی شکل گرفت. انسان کشاورز اعتقاد داشت با برپایی هر ساله این آیین، محصولات اش فراوان و پربرکت می شوند. این پژوهش مبتنی بر ابزار کتابخانه ای، آیین مرگ و رستاخیز گیاهی را در ایران و ارمنستان بررسی می کند و وجوه اشتراک و تفاوت های آن را در هر دو کشور با توجه به خویشکاری های ایزدان و ایزدبانوان تجزیه و تحلیل می کند. با توجه به اینکه ایران و ارمنستان از همسایگان دیرین یکدیگر در طول تاریخ بوده اند اشتراکات فرهنگی بسیاری دارند؛ علاوه بر آن، پس از سقوط دولت آشور، بخش هایی از ارمنستان، از زمان حکومت مادها تا زمان حکومت قاجاریه، تحت سلطه ایران بوده و این سلطه طولانی مدت باعث شده است ارمنی ها به اساطیر ایرانی گرایش یابند.
قرآن، گستره معانی و رابطه آن با جاودانگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پاسخگویی قرآن به نیازه های روز و اعتقاد به جاودانگی و ابدیت آن از باورهای مسلمانان است. این باور، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشته تا درباره مسئله «چگونگی پاسخگویی قرآن در گستره زمان ها و جاودانگی آن» بحث کنند و پاسخ های مطلوب و عقل پسندی ارائه دهند. این بررسی ها به نتایج و نکات ارزشمندی منتهی شده است، به یقین یکی از نکات مهم، مسئله گستره معانی آیات قرآنی است که می تواند پاسخگوی این نیازها باشد و در روایات نیز بر آن تأکید شده است. این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله در روایات است که با عنوان ظاهر و باطن مطرح شده است.
جاودانگی نفس در اسلام با تأکید بر آیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشری در طول حیاتش مسأله جاودانگی و فناناپذیری وی بوده است، جاودانگی نفس یکی از مسائل اساسی در اسلام می باشد، که رویکردهای مختلف فلسفی و کلامی را به دنبال داشته است؛ و با تجرد نفس و بحث معاد ارتباط تنگاتنگی دارد. در قر آن کریم نیز آیات زیادی دلالت براین مسأله دارد، یعنی هم به معانی مختلف نفس و تجرد آن اشاره کرده، و هم به بحث جاودانگی و معاد، چه جسمانی وچه روحانی، پرداخته، وآن را امری فطری دانسته است. هدف این مقاله تأکید بر این موضوع است که میل به جاودانگی فطری و طبیعی است، و همه ادیان به این قضیه اذعان دارند اما در شکل های مختلف. این مقاله موضوع را از نگاه فلسفه و کلام اسلامی و با تأکید بر آیات و روایات مورد بررسی قرار می دهد.
معناشناسی و تبیین واژه نفس یا روح در قرآن کریم و آتمن در اوپنیشادهای کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
27 - 45
حوزههای تخصصی:
مسأله نفس یا روح در قرآن کریم و آتمن در اوپنیشادها از جمله آموزه های اساسی و زیربنایی برای شناخت انسان و معارف پیوندیافته با او هستند. شناخت صحیح و روشن از حقیقت "روح" یا "آتمن"، کلید فهم بسیاری از اصول و مبانی دینی در اسلام و هندوئیسم محسوب می شود. در این پژوهش با تتبع در موارد کاربرد واژه نفس و روح در آیات قرآن و پس از آن با ذکر بندهائی از اوپنیشادهای متقدم به بررسی و تجزیه و تحلیل واژه روح یا نفس انسان می پردازیم. نگاشته حاضر در تلاش است که با روش توصیفی- تطبیقی به بررسی آیاتی که در آن ها واژه روح مرتبه ای جاودان و غیرمادی از وجود معرفی می گردد که در پیکر انسان جریان یافته است و از آن با عنوان "روح نفخه ای" یاد می کند و از سوی دیگر با بیان بندهایی از اوپانیشادهای کهن که آتمن را امری نامیرا در انسان می داند و آن را به "نفس ناطقه" تفسیر می کند بپردازد. بر آیند این فرآیند اقرار به اشتراک در امر استکمال نفس و جاودانگی روح انسان یا آتمن در هر دو آئین می باشد.
رویین تنی در ادب جهانی جاودانگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۷ شماره ۹
33 - 43
حوزههای تخصصی:
بشر به عنوان موجود زنده مرگ اندیش وقتی که دریافت مرگ و نیستی زندگانیش را تهدید می کند، بر آن شد تا چاره ای برای رهایی از مرگ بیابد، این جست وجو و هراس از مرگ آرمان جاودانگی را ایجاد کرد و آرزوی بی مرگی را و انسان را به فکر خلق افسانه های زندگی جاوید قهرمانان رویین تن انداخت، تا شاید با نام ماندگار این قهرمانان عطش جاودانه زیستن خود را فرو نشاند. در این جستار با روش تطبیقی این مفهوم (جاودانگی) و یکی از راههای رسیدن بدان یعنی رویین تنی در داستانهای اساطیری حماسی مورد بررسی قرار گرفته است، داستانهایی چون: گیل گمش، کهن ترین اثر حماسی جهان، داستان اسکندر و جست وجوی آب حیات، آشیل در ادبیات یونان، بالدر از اساطیر مشهور اسکاندیناوی، زیگفرید رویین تن نام آور ژرمنی و اسفندیار شاهزاده و دین مرد و پهلوان ایرانی.در پایان زمینه های مشابه، دسته بندی، تطبیق و جمع بندی شده است.
بررسی انتقادی اندیشه معاد شناسی دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر شریعتی، از چهره های شاخص جریان نواندیش دینی با رویکرد جامعه گرایانه، اسلام را دینی واجد کارکردهای اجتماعی فراوان می دانست؛ اما کارآمدی آن را در گرو بازبینی و بازخوانی مجدد متون دینی می دید. او در این زمینه به بازنگری اصول اعتقادی اسلام پرداخت. مقاله حاضر بر آن است تا اصل «معاد» و فرجام انسان را از دیدگاه او، با روش تحلیلی توصیفی و با رویکردی انتقادی بررسی کند. این پژوهش نشان داده که او با استفاده از عقلانیت عملگرا و امروزی به تبیین گزاره های مربوط به معاد پرداخته است. بر همین اساس غالباً تفاسیری این جهانی از معاد ارائه می دهد. او برای اثبات معاد از طریق عدل الهی و تبیین قاعده عمومی «عمل و عکس ا لعمل» استدلال نموده است. شریعتی جاودانگی را یکی از بزرگ ترین استعدادهای انسان می داند. از نظر او، دنیا، معاش و اقتصاد اصل است و آخرت به امور مادی وابسته است. آیات ناظر به معاد و مواقف اخروی از نظر او، واقع نما نیست، بلکه نمادین است.
واکاوی نگرش ملاصدرا و اسپینوزا دربارۀ جاودانگی، سرشت و سرنوشت نفس انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاودانگی نفس یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که با انسان و سرنوشت او ارتباط تنگاتنگ دارد. روشن شدن چگونگی تحقق جاودانگی، بر مسیر و روش زندگی انسان تأثیر ژرف و مستقیم دارد. فیلسوفان و دیگر اندیشمندان که در خصوص انسان و شناخت او، سرشت و سرنوشت او اندیشیده اند، مسئله جاودانگی همواره ذهن و ضمیر آنان را به خود مشغول ساخته است. در این نوشتار تلاش شده است تا نگرش دو فیلسوف برجسته، یعنی صدرالمتألهین و اسپینوزا که درباره نفس و جاودانگی و سرنوشت انسان اندیشیده اند و دیدگاه بدیع و متفاوتی عرضه کرده اند، با یکدیگر مقایسه و نکته سنجی های آنان واکاوی شود. صدرالمتألهین با توجه به روش خاصی که در فلسفه دارد؛ یعنی استفاده از برهان، وحی و شهود به تبیین نفس و جاودانگی پرداخته و در نهایت پاسخی عقلانی بر پایه براهین منطقی ارائه می کند که به نظریه «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» نفس انجامیده است. اسپینوزا نیز به عنوان فیلسوفی عقل گرا در خصوص نفس و جاودانگی دیدگاه بدیع و منحصربه فردی دارد که با نگرش دیگر فیلسوفان متفاوت و متمایز است. او در بسیاری از آثار خویش به بررسی مسئله نفس و ماهیت آن و چگونگی تبیین جاودانگی پرداخته است. وی با تکیه بر «تصورات تام» جاودانگی نفس را به گونه ای دیگر توجیه و تبیین می کند. در این پژوهش با نگاهی تحلیلی- تطبیقی به دیدگاه اسپینوزا و ملاصدرا درباره مسئله نفس و جاودانگی آن پرداخته شده است.
ای حیات عاشقان در مردگی (تجلی عناصر اسطوره جاودانگی و چاره مرگ در متون نثر عارفانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
81 - 98
حوزههای تخصصی:
عکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دوره اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانه پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با «فنای محض» در خالق زمان، محو و «گم بوده پاینده» شد.