مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
تقدیرگرایی
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
117-149
حوزه های تخصصی:
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
تقدیرگرایی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن (مورد مطالعه: شهروندان 18 تا 65 ساله شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 111
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تقدیرگرایی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان شهر کرمان بود. 385 نفر از زنان و مردان 18 تا 65 سال شهر کرمان با روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای دین داری، احساس بی قدرتی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس نابرابری اجتماعی، و تقدیرگرایی رابطه مثبت و بین نیاز به موفقیت و تقدیرگرایی رابطه منفی وجود دارد. یافته ها نشان داد که متغیرهای احساس بی قدرتی، دین داری، نیاز به موفقیت، و احساس بیگانگی اجتماعی در تبیین متغیر وابسته مؤثرند و توانسته اند تا 22/0 از تغییرات واریانس متغیر تقدیرگرایی را پیش بینی کنند. بنابراین باید با ایجاد فرصت های مناسب و برابر زمینه حضور و مشارکت تمام شهروندان را در جامعه فراهم کرد تا احساساتی مانند احساس بیگانگی و بی قدرتی و نابرابری اجتماعی را که باعث گرایش افراد به تقدیرگرایی می شود کاهش داد.
هویت فرهنگی در غزلیّات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
49 - 71
دین، زبان، فرهنگ، جغرافیا و سرزمین و تاریخ را مهم ترین عناصر هویت ملی می دانند. اگرچه هویت فرهنگی از بطن هویت ملی سر برمی کشد و به ثمر می نشیند؛ اما به دلیل اهمیت فوق العاده آن، هویت ملی را گاه با استناد و رجوع بدان تعریف می کنند. هویت فرهنگی، شناسه منش، رفتار، کردار و آیین زندگی یک ملت است. ایران در طول تاریخ از فرهنگ غنی و قوی برخوردار بوده و در پرتو مواهب آن، آبرومند و سربلند زیسته است؛ اما چون هویت فرهنگی پدیده ای پویا و زایاست و همواره با تهدیدات جدی روبه روست، صیانت از آن، رسالت سنگین دولت، متولیان فرهنگی و هر ایرانی اصیل می باشد؛ به ویژه در عصر حاضر که هویت ملت ها در معرض آفات قرار گرفته و انسان ها نیز تحت فشارهای روحی و روانی شدید، آسیب های جانگزا دیده و از همین رو، عصر حاضر را «عصر اضطراب» و فشار روانی «بیماری تمدن جدید» نامیده اند.
در جستجوی تبیین ویژگی های هویت فرهنگی، غزلیات حافظ شیرازی از چنان اصالت و مقبولیتی برخوردار است که در طول سده ها همواره اسباب استحکام هویت فرهنگی و اعتلای موازین اخلاقی بوده است. مؤلفه های هویت فرهنگی و آموزه های ناب اخلاقی و آیین زندگی در غزلیات حافظ بسیار گسترده است و در این مقاله پنج مؤلفه دین مداری، اعتدال، تقدیرگرایی، اغتنام فرصت و شادی مورد بررسی قرار گرفته است.
آموزه های دینی و قرآنی، مهم ترین مؤلفه و پرورنده و گسترنده کیمیاگری معنوی، یعنی فضایل اخلاقی است. اعتدال، او را به مدارا و تقدیرگرایی به امیدواری وامی دارد. اما با اغتنام فرصت و اختیار عشق، پادزهر مرگ را می یابد و به زندگی معنا می بخشد و شادی و خوشدلی، یعنی آرامش پایدار قلبی را در خود برقرار ساخته و بدین ترتیب، به روشنی ضمیر و خودشکوفایی می رسد. مؤلفه های هویت فرهنگی در غزلیّات حافظ شیرازی به دلیل ماهیت زبان هنری، یعنی شعر، می توانند در زمینه های آموزشی بیشترین تأثیر را به جا گذارند.
مطالعه تطبیقی تقدیرگرایی در افراد دارای معلولیت و افراد غیر معلول در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
71 - 100
حوزه های تخصصی:
تقدیرگرایی باور به تأثیر یک قدرت مافوق بشری یا نیروهای بیرونی مثل شانس در زندگی است. پزوهش حاضر با هدف مطالعه تطبیقی تقدیرگرایی در افراد دارای معلولیت و افراد غیر معلول انجام شد. این پژوهش از نوع پیمایشی بود. تعداد 400 نفر شامل 200نفر از معلولین جسمی حرکتی، فلج مغزی و نابینا و 200 نفر افراد غیر معلول شهر یزد در سال 1397 انتخاب شدند. برای انتخاب افراد معلول از روش نمونه گیری سهمیه ای در دسترس و برای انتخاب افراد غیرمعلول از روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس مسئولیت پذیری احمدی آخورمه و همکاران(1392)، توانمندی پترسون و سلیگمن (2004)، نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) و پرسش نامه محقق ساخته تقدیرگرایی است. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون رگرسیون چند متغیره در دو گروه مستقل مورد تحلیل قرارگرفت. میانگین تقدیرگرایی در افراد معلول3/48 و در افراد غیر معلول برابر با 45 بود. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که میزان تقدیرگرایی در افراد معلول بیشتر از افراد غیر معلول است. در افراد معلول بین تقدیرگرایی و متغیرهای مورد پژوهش از قبیل تحصیلات با سطح معناداری، سن، شدت معلولیت ، نگرش های ناکارآمد، توانمندی و مسئولیت پذیری، رابطه معنادار وجود داشت. درصورتی که در افراد غیر معلول بین تقدیرگرایی و متغیرهای نگرش های ناکارآمد و توانمندی رابطه معنادار مشاهده شد، اما بین تقدیرگرایی و دیگر متغیرهای موردبررسی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای نگرش های ناکارآمد و توانمندی بیشترین تأثیر را بر تقدیرگرایی در افراد معلول و غیر معلول داشته اند و 16 درصد از واریانس تقدیرگرایی را تبیین می کند.
بررسی و تحلیل اندیشه تقدیرگرایی در تاریخ عالم آرای عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
36 - 64
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است که اندیشه تقدیرگرایی را به عنوان یکی از ویژگی های تاریخ نگاری اسکندربیگ منشی ترکمان در "تاریخ عالم آرای عباسی" مورد بررسی قرار دهد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که اندیشه تقدیرگرایی یکی از مهمترین محورهای نگارش عالم آرای عباسی بوده، به گونه ای که اسکندربیگ در همه روایت های تاریخی، مشی تقدیرگرایانه را حفظ و به آن پایبند بوده است. او در هیچ زمینه ای خود را ملزم به ارائه تبیین ها و تحلیل های عقلانی ندانسته و بویژه در زمینه اخبار منفی، خط سیر تقدیرگرایی را دنبال نموده و با استفاده از آن به توجیه ناکامی ها پرداخته است. میزان تقدیرگرایی در متن تاریخ عالم آرا بسته به شرایط سیاسی کم و زیاد می شد و به طور متوسط این میزان در فاصله سالهای مرگ شاه طهماسب(984 -930 ق) تا به اوج رسیدن قدرت شاه عباس، بیشتر از دیگر مقاطع بوده است. به سبب ماهیت موضوع مورد پژوهش، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. اندیشه تقدیرگرایانه کاربرد مشروعیت بخشی به حکومت صفویان نیز داشته و در همین راستا ترکمان از تعابیری چون اقبال شاهی و بخت شاهانه بهره برده است. در واقع می توان عنوان نمود که هدف نهایی توسل به اندیشه تقدیرگرایانه ایجاد مشروعیت در اقدامات شاهِ صفوی و حکومت صفویان بوده است. به هر روی تمام جنبه ها و ویژگی های تاریخ نگاری ترکمان مسئله این پژوهش نبوده و تمرکز بر جایگاه اندیشه تقدیرگرایانه در نگارش تاریخ عالم آرای عباسی بوده است.
مطالعه مقایسه ای مفهوم قضا و قدر در آثار پیمایشی و غیر پیمایشی (بر اساس طرح مسئله ای از جمال الدین اسدآبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش، برگرفته از آرای جمال الدین اسدآبادی است که کارکرد دین را موجب پیشرفت و تحریف آن را موجب انحطاط دانسته است. قضا و قدر یکی از باورهای دینی بین مسلمانان است که به اعتقاد اسدآبادی، موجب ایجاد انرژی ، انگیزه حرکت و تلاش است. در پژوهش های پیمایشی متداول با الهام از چند نظریه پرداز غربی، به جای قضا و قدر از مفهوم تقدیرگرایی استفاده شده است که معادل جبرگرایی است. این تعریف مورد تأیید آثار نظم (حافظ و مولانا)، نثر (کتب مرجع و مطالعات غیرپیمایشی) و آرای اسدآبادی، اشقر، دوباسکیه، بل و هترلی نیست. مواجهه سوروکین، محسنی، ازکیا و عجمی با تعریف و سنجش جبرگرایانه از تقدیرگرایی، محتاطانه است. آثار غیر پیمایشی با ژرف نگری بیشتر، بعدی از تقدیرگرایی را آشکار کرده که از نگاه سطحی و یک سونگر آثار پیمایشی دور مانده است. تعریف تقدیرگرایی در آثار غیر پیمایشی با تعریفی از مترادف آن، یعنی قضا و قدر که در بین مردم عادی متداول و مورد تأیید اسدآبادی نیز است، قرابت بیشتری دارد.
نظریه اجتماعی قضا و قدر از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله مورد بررسی پژوهش حاضر، برگرفته از آرای سید جمال الدین اسدآبادی و مرتضی مطهری است که باور به قضا و قدر را در سرنوشت جوامع تأثیرگذار می دانند. در پژوهش حاضر، نظریه اجتماعی دو متفکر مسلمان با شیوه تطبیقی بررسی شده است. نظریه اجتماعی اسدآبادی درباره باور به قضا و قدر، بیشتر تاریخی- تجربی است و بازه زمانی آن، تاریخ قبل و بعد از اسلام و قلمرو مکانی آن، تاریخ جهان است. نظریه اجتماعی مرتضی مطهری درباره باور قضا و قدر، بیشتر تاریخی- فلسفی است و بازه زمانی آن، تاریخ بعد از اسلام و قلمرو مکانی آن، بیشتر تاریخ اسلام و کشورهای اسلامی است. هر دو معتقدند فهم مستشرقین از قضا و قدر نادرست است. اما اسدآبادی این فهم نادرست را مغرضانه و هدفمند و مطهری غیرمغرضانه و ناشی از اطلاعات اندک مشترقین و تأکید بیش از حد بر آیات قرآن بدون در نظر گرفتن آرا و اندیشه های پیامبر و امامان می داند. هر دو معتقدند که چگونگی فهم قضا و قدر بر پیشرفت و انحطاط کشورهای مسلمان مؤثر است و در حال حاضر، فهم نادرست از قضا و قدر در کشورهای مسلمان موجب خمودگی و سستی و مانع پیشرفت آن ها است.
تحلیل اصطلاح «بخت» در منظومه «هفت پیکر» از منظر تقدیرگرایی زروانی، بانگاهی به نظریه تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
123 - 149
حوزه های تخصصی:
تقدیرگرایی از موضوعات حوزه علم فلسفه است که در ادبیّات نیز راه یافته. برمبنای نظریات فرضیه پردازان، تحلیل زبان در کاربرد واژه هاست. در این روش، عناصر یک زبان، نشانه ها هستند و نظام زبان نمی تواند منحصر به توصیف صورت های زبانی مستقل از کارکردهای فرامعنایی باشد . با توجّه به بسامد بالای واژه «بخت» در آثار شعرا، این واژه ها باید به عنوان واژه هایی نشان دار در نظر گرفته شود که ریشه در ناخودآگاه گویندگان آنها دارد. در این مقاله، ارتباط این گونه واژه ها در منظومه «هفت پیکر» نظامی با تقدیرگرایی زُروانی بررسی و شیوه تحلیل با نگاهی به نظریه تحلیل گفتمان و بررسی واژه ها در سطح فرامعنایی در نظر گرفته شده است. آنچه در مدل تحلیلی فرکلاف انجام می شود گذشتن از چیستی توصیف متن به سوی چگونگی و چرایی تفسیر و تبیین متن است. در این تحلیل، باید از الگوی سه لایه فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژه ها، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی می پردازد. در این پژوهش، از این سه لایه، بخش «تحلیل زبانی در سطح واژه ها» مورد نظر بوده و ضمن بررسی واژه هایی نشان دار چون بخت و نظایرآن، درباره اغراض ثانوی و مفهوم تأویلی و کهن الگویی آنها بحث شده است. در پایان، با ارائه شواهد، نتیجه گرفته شده که اگرچه نظامی آرای کلامی اشعری را بیان کرده است، ولی هنگام استفاده از واژه هایی نظیر بخت؛ از الگوی تفکّر زُروانی پیروی می کند.
بررسی قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه اجتماعی فرهنگی در روستاها (مطالعه موردی آذربایجان شرقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۳
95 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: توسعه اجتماعی فرهنگی تقریباً در دهه 3921 و پس از شکست نظریات توسعه اقتصادی و صنعتی مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و توسعه قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر بررسی قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه اجتماعی - فرهنگی در روستاهای استان آذربایجان شرقی می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و کتابخانه ای می باشد و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه صورت گرفته است. با توجه به نوع تحقیق در مرحله ی توصیفی از آمار توصیفی چون )فراوانی، درصد فراوانی، فراوان تجمعی( و از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون، آزمون های کروسکال استفاده شده است و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی SSSS یافته ها و نتایج پژوهش: نتایج تجزیه وتحلیل آماری با نرم افزار پیرسون و آزمون کروسکال نشان داد. فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث افزایش سطح آگاهی های عمومی و نوگرایی و استفاده غیراخلاقی از فناوری های اطلاعات و ارتباطات و باعث کاهش تقدیرگرایی و اعتماد می شود. از طرفی فناوری های اطلاعات و ارتباطات تغییری در شاخص های انزوای اجتماعی. مشارکت و جهان شهری شدن و کارآفرینی به وجود نمی آورد
بررسی جامعه شناختیِ عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: شهرستان های جوانرود و روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
203 - 219
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان های جوانرود و روانسر انجام شده است. در این پژوهش می خواهیم بدانیم میزان مشارکت اجتماعی شهروندان شهرستان های جوانرود و روانسر در چه وضعیتی می باشد؟ و عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی را مورد بررسی و آزمون قرار دهیم تا مشخص شود که چه عواملی برکاهش مشارکت اجتماعی تأثر گذاشته اند؟ چهارچوب نظری تحقیق از آرا صاحب نظران مکتب نوسازی قدیم مانند لرنر و راجرز و ... گرفته شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهرستان های جوانرود و روانسر بوده است. حجم نمونه 384 نفر بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از میزان مشارکت اجتماعی متوسّط در شهرستان های جوانرود و روانسر است و رابطه معنی داری بین متغیّرهای مستقل (تقدیرگرایی، تحصیلات، سن و جنسیّت) با متغیّر وابسته (مشارکت اجتماعی) وجود دارد. بین متغیّر طبقه اجتماعی با مشارکت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار ضریب همبستگی چندگانه 393/0 می باشد و متغیّرهای مستقل، 6/14 درصد از تغییرات متغیّر وابسته را تبیین می کنند و از بین عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی، فقط متغیّرهای سن و تقدیرگرایی به ترتیب تأثیر گذار بوده اند. نتایج نشان داد که تقدیرگرایی محرّک مشارکت اجتماعی می باشد.
تبیین رابطه بین تقدیرگرایی و بهره وری نیروی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۷
117 - 134
حوزه های تخصصی:
بی تردید بهبود بهره وری و حذف و یا خنثی کردن موانع آن از اهداف مهم هر سازمان قلمداد می شود. بررسی این عوامل (تسهیل کننده ها و یا موانع بهره وری) می تواند به سازمان ها در تحقق این هدف کمک کند. تلاش پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین ابعاد تقدیرگرایی با بهره وری نیروی انسانی می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی – پیمایشی انجام شده و جامعه آماری آن کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد تقدیرگرایی و بهره وری نیروی انسانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد، هر چه باور افراد در شکست ها و موفقیت هایشان به تقدیر و سرنوشت زیاد باشد، تلاش کمتری برای دست یابی به موفقیت انجام می دهند و بدین ترتیب نمی توان انتظار داشت بهره وری افراد ارتقا یابد.
هستی شناسی واجد شیرازی با تأکید بر سه مفهوم مرگ اندیشی، تقدیرگرایی و پوچ گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
141 - 170
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی، اصطلاحی است که برای شناخت وجود از آن استفاده می کنند. این مفهوم که یکی از مباحث مهم فلسفی است، به شعر نیز راه یافته است؛ چراکه شعر همواره بستری مناسب و مستعد برای فهم آسان تر مسائل فلسفی بوده است. شعر والاترین هنری است که می تواند بیانگر نوع نگاه و جهان بینی شاعران نسبت به زندگی و مسائل مطرح شده در آن باشد؛ به همین دلیل برای کشف افق هستی شناسانه هر شاعر باید به شعر او رجوع کرد. در این مطالعه با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که مفاهیمی مانند «مرگ اندیشی»، «تقدیرگرایی» و «پوچ گرایی» در آسمان اندیشه و هستی شناسی واجد شیرازی، شاعر قرن چهارده خورشیدی چه بازتابی دارند. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین ادعا کرد که واجد، شاعری مرگ اندیش است و مرگ اندیشی را به مخاطبان خود توصیه می کند. او نگاه متناقضی نسبت به مرگ دارد و مرگ را از دو وجهِ خوشایند و ناخوشایند آن مورد توجه قرار داده است. همچنین بر اساس یافته های حاضر، واجد شاعری تقدیرگراست که با وجود اشاره های اندکی که به قدرت اختیار و اراده بشر داشته است، چیرگی و تسلط تفکر جبرگرا در کل اشعارش نمایان است. به دلیل اندیشه های توحیدی و دین گرایانه، واجد نمی تواند به صورت کامل در زمره پوچ گرایان قرار بگیرد؛ اما وجود عواملی چون ناشناختگی راز هستی و شک و تردیدهای فلسفی و دینی، او را به اندیشه های پوچ گرایانه نزدیک کرده است.