عدم توانایی نظریه های کلاسیک توسعه از جمله «نظریه وابستگی» و «نظریه نوسازی»، توسعه فرهنگی و تأثیر آن بر توسعه از اهمیتی خاص برخوردار شد.توسعه فرهنگی با موانعی روبرو است. تقدیرگرایی و قوم مداری از جمله موانع عمده هستند که در برابر توسعه فرهنگی قرار دارند، مقولاتی که موضوع واکاوی این پژوهش هستند. تقدیرگرایی و قوم گرایی به عنوان متغیرهای مستقل و توسعه فرهنگی به عنوان متغیر وابسته مورد سنجش قرار گرفتند. هدف بررسی تأثیر این موانع بر توسعه فرهنگی با تأکید بر تغییر ساختار ارزش ها در خانواده های شهر شیراز انجام شده است. این پژوهش به روش پیمایشی اجرا شده است. نمونه 384 نفر از شهروندان ساکن شهر شیراز بودند که تعداد آنان با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده و از نمونه گیری خوشه ایی در بین خانواده های جامعه آماری پرسشنامه توزیع گردید. یافته ها نشان داد که دو متغیر قوم گرایی و تقدیرگرایی بر تعیین ارزش های اجتماعی تأثیر قطعی دارند و رابطه معناداری در سطح 99 درصد به بالا وجود دارد و فرضیه ها مورد تأیید است. همچنین یافته ها نشان می دهد که گرایش به قوم گرایی و تقدیرگرایی بر دموکراسی ،جهانی شدن و علم گرایی تأثیرگذار و مانعی در راه توسعه فرهنگی می باشند.