مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
تمایز
حوزه های تخصصی:
کتاب الحروف فارابی، اولین مواجهه مستقیم فلسفی یک متفکر مسلمان با تفکر فلسفی یونان محسوب می شود و مباحث مربوط به تحلیل مفاهیم وجود- موجود و ماهیت به عنوان عناصر اصلی تفکر فلسفی ارسطو، از مهم ترین بخش های این کتاب به شمار می آید. هدف فارابی از نوشتن این کتاب، بسترسازی برای فهم بنیادین تفکر فلسفی یونان در عالم اسلام بوده است. وی بحث را با تحلیل زبانی «موجود» به عنوان یک لفظ غیرمشتق (مثال اول) در زبان عربی آغاز و سه معنای مقولات به مثابه مشارٌالیه، صادق و منحاز بماهیه ما خارج النفس را درخصوص موجود مطرح کرده است. او سه معنا را در دو معنا گرد آورده و بر معنای سوم (منحاز بماهیه ما فی الخارج) متمرکز شده است. فارابی با طرح اقسامی برای معنای سوم موجود و ماهیت به عنوان تشخص دهندگان موجودات خارجی و ذهنی کوشیده است درعین تأکید بر اتحاد خارجی وجود و ماهیت، راهی را برای توجیه کثرت موجودات عالم پیشنهاد دهد؛ حال آنکه به نظر نگارندگان، این راه بدون فرض بحث «تمایز متافیزیکی وجود از ماهیت»، غیرمنسجم است. بحث فارابی در تقسیم کردن موجود به فقیر و غنی، و مطرح کردن مفهوم «ما ینحاز بماهیه فی النفس» درمقابل مفهوم «لا موجود»، جز با پیش فرض قراردادن بحث تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت، قابل فهم نیست و طرح موردنظر این فیلسوف، مسیر را برای مطرح شدن احکام تمایز هستی شناختی وجود از ماهیت ازسوی ابن سینا هموار می کند.
جستجوی هویت فرهنگی در نمایشنامه « جو ترنر آمد و رفت » اثر آگوست ویلسون: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی عوامل مختلف فرهنگی لازم برای رشد فرهنگ و هویت آمریکایی های آفریقایی تبار در اوایل قرن بیستم آمریکا، آنگونه که در نمایشنامه ی « جو ترنر آمد و رفت» اثر آگوست ویلسون ارائه شده، می باشد و نقدی فرهنگی از این نمایشنامه ی به نام را در پرتو نظریه ی بی طرف و سیستماتیک پیر بوردیو ارائه می دهد. ویلسون یکی از نمایشنامه نویسان مطرح است که در این نمایشنامه نیروهای اجتماعی، تاریخی و اقتصادی را نشان می دهد که منجر به مهاجرت بزرگ آمریکایی های آفریقایی تبار از جنوب به شمال آمریکا شد، که یادآور مهاجرت اسرائیلی ها درکتاب مقدس است. او مردان و زنانی را به تصویر می کشد که سعی می کنند خود را از زنجیر های نامرئی بردگی و ظلم رها کرده و به دنبال زندگی جدید، رفاه، توانمندی، امنیت، فردیت و البته در نهایت هویت نژادی جمعی خود باشند. در نهایت، استدلال می شود که بدون تسخیر اشکال مختلف سرمایه چون سرمایه فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی و رشد سلایق فردی و در نتیجه تمایز واقعی در یک محیط، تلاش این افراد برای ساختن هویت اجتماعی خود بیهوده است. اهمیت مقاله ی حاضر در این است که می توان از دست آوردهای آن برای تحلیل سایر فرهنگ های تحت سلطه در سراسر جهان نیز استفاده کرد.
انسجام اجتماعی از منظر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش روی، با در نظر گرفتن این فرضیه که زیست مطلوب اجتماعی انسان، مستلزم بایسته هایی نظیر انسجام اجتماعی است؛ کوشش نموده تا انسجام اجتماعی را از دیدگاه قرآن کریم بررسی نماید. بدین منظور در ابتدا، با معرفی الگوهای انسجام، نظیر تمایز و همانندی، به تبیین دیدگاه قرآن کریم در این زمینه پرداخته و مؤلفه های تقسیم کار و نظام اعتقادی، ارزشی و هنجاری مشترک را بررسی نموده است؛ سپس در ادامه از «تقویت وابستگی عاطفی»، «جامعه پذیری» و «انجام مناسک دینی» به عنوان عوامل تقویت کننده انسجام و نیز از عوامل دیگری نظیر «اختلال هنجاری، نمادی و توزیعی» به عنوان عوامل اختلال انسجام اجتماعی یاد نموده است.
تحلیل تکوین زیر میدان موج نو تئاتر ایران در دو ده ی سی و چهل شمسی (با تکیه بر تشکیل «کارگاه نمایش» بر اساس نظریه میدان های پیر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی فرایند ساختاریابی میدان تئا تر نوین ایران و ایجاد قطب های هنری و تکوین زیرمیدان های آن زمین? این پژوهش جامعه شناختی است. موج نو تئا تر ایران در دو ده ی سی و چهل شمسی به مثابه یک زیرمیدان شکل پیدا کرد و این حاصل تغییر در نظام توزیع سرمایه ها و تغییر عادت واره های کنش گران آن بود، که خواهان بدعتی در سبک ها و فرم های متداول تئا تر نوین ایران بودند. یکی از نتایج روشن موج نو در تئا تر ایران «کارگاه نمایش» بود که بین سال های ???? – ???? به وجود آمد. چگونگی هدایت گری فضای مقدورات در فعالیت عاملان حاضر در موج نو به ویژه کارگاه نمایش، جایگاه و مواضع این مولدان هنری در هندسه موقعیت های اجتماعی و هنری زمانه شان، نوع سرمایه ها و عادت واره های ایشان و رابط? هنرمندان کارگاه با ساختار حاکم قدرت سیاسی و همچنین دیگر قطب های هنری و فرهنگی مجاورشان از جمله هنرمندان چپ گرا و عامه پسند آن عصر، عمده پرسش های مطروحه در این نوشتار هستند. در نتیجه، در می یابیم که کارگاه نمایش حاصل تمایز معناداری از تئا تر متعارف ایران بر اساس سرمای? نمادین برآمده از موج نو و وابستگی به حاکمیت سیاسی وقت ایران بوده است، تمایزی که آن را در قطب مخالف تئا تر متمایل به چپ و تئا تر عامه پسند قرار می دهد و به میراث موثر نسل پس از خود تبدیل می کند. این مقاله از روش شناسی جامعه شناختی پیر بوردیو، خاصه نظری? کنش و تمایز او، در تحلیل تکوین زیرمیدان موج نو و «کارگاه نمایش» در فضای اجتماعی پیش از انقلاب بهره می برد.
بازشناسی فرایندهای اجتماعی تأثیرگذار بر ذائقه موسیقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای دستیابی به الگوهای مصرف موسیقی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل اجتماعی مؤثر بر ذائقه موسیقایی آنان صورت گرفته است. درباره ارتباط میان توزیع اجتماعی ذائقه های مصرف فرهنگی و تمایزات طبقاتی دو نظریه شاخص وجود دارد. در یک سو، پیروان بوردیو که معتقدند طبقات اجتماعی بالا، ذائقه موسیقایی بالا دارند و افراد طبقات اقتصادی و اجتماعی پایین به ژانرهای کم منزلت گوش می دهند. در سوی دیگر، پیروان پیترسون معتقدند ذائقه طبقات بالا التقاطی و ذائقه طبقات پایین تک بعدی است. در این پژوهش، بر آن بودیم تا، با ا ستفاده از روش های کیفی، تأثیر بسترهای فرهنگی و اجتماعی گوناگون و نقش عاملیت را در مواجهه با این بسترها، ژرف کاوانه بررسی کنیم. این نوشتار برآمده از تحقیقی است که، با بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق، به مطالعه ذائقه موسیقایی یازده دانشجویی پرداخته است که هر یک تقریباً طرفدار یکی از سبک های معروف موسیقی بودند. یافته های پژوهش حاضر حکایت از آن داشت که هرچند تئوری های مرتبط با ذائقه موسیقی در بعضی از موارد تأیید می شود، به نظر می رسد در جامعه ایران متغیرهای متعدد دیگری نیز هستند که ذائقه موسیقایی افراد را متأثر می کنند، نظیر گروه های مرجع، ساز منتخب فرد، گروه همسالان، تأثیرات بصری (جذابیت موزیک ویدئو برای مخاطب)، شخصیت خواننده و دانش موسیقایی.
ذائقه آوانگارد و تمایزگرایی فرهنگی؛ نظریه ای زمینه ای در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف فیلم های آوانگارد کارکردهای گوناگونی در مناسبات اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر کشف درک و تجربه مصرف این نوع فیلم ها در نزد جوانان 25 تا 40 ساله شهر تهران در سال 1397 است. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای کیفی است که در سال 1397 انجام شد و در آن از نظریه زمینه ای اشتروس و کوربین (2006) استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه با پانزده نفر و به شیوه نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان داد که مصرف فیلم آوانگارد بازتولید نوعی تمایز فرهنگی است..ذائقه فیلم آوانگارد در اینجا در پی بازتولید تمایز طبقاتی نیست، بلکه نوعی تمایز نخبه گرایانه در میدان فرهنگی را بازتولید می کند. افراد از هر طبقه اجتماعی، تلاش دارند تا خود را به عنوان گروهی متمایز معرفی کنند و طبقه اجتماعی نقشی در ذائقه مصرف فیلم آوانگارد ندارد. بنابراین، ذائقه فیلم آوانگارد نوعی منازعه قدرت در میدان فرهنگی جامعه برای شکل گیری تمایز است. به طور کلی، مصرف این نوع از فیلم تأثیرات مثبتی در مخاطبینش می گذارد و سبب تمایز آنها از دیگران و ارتقای سطح فرهنگی آنها می شود. نتیجه تحقیق نشان داد که ذائقه مصرف فیلم آوانگارد و عضویت در گروه های خاص ارتباطی با مناسبات طبقاتی و خانوادگی ندارد. مفهوم برساخت شده تحقیق حاضر، تمایزگرایی فرهنگی است که بدین معناست که مشارکت کنندگان در تحقیق، میدان فرهنگی را به محلی برای بازتولید تمایز اجتماعی انتخاب کرده اند.
تحلیل چگونگی شکل گیری میدان تئاتر نوین عصر مشروطه ایران (با تکیه بر وضعیت تئاتر کشور بین سال های 1280 تا 1300 شمسی بر اساس آرای پیر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی شکلگیری و ساختار یافتن میدان تئاتر نوین عصر مشروطه ایران، قطبهای تئاتری این دوره و تکوین زیر میدانهای آن، زمینه مورد بحث این پژوهش میباشد. تئاتر نوین ایران کمی پیش از آغاز مشروطیت بین سالهای 1280 تا 1300 به مثابه یک میدان شکل پیدا کرد. این فرایند حاصل تغییر در نظام سرمایه و عادتوارههای کنشگران آن بود که با ایجاد بدعت در سبکها و فرمهای متداول نمایش این دوره، خواهان استفاده از تئاتر نوین به عنوان ابزاری جهت اعتلای فرهنگ عموم و آگاهی بخشی سیاسی جامعه بودند. چگونگی حرکت و فعالیت این گروهها، جایگاه و مواضع عاملان گروهها به لحاظ اجتماعی و هنری، نوع سرمایه و عادتوارههای آنان و چگونگی ارتباطشان با ساختار سیاسی حاکم و قطب نمایش عامه پسند از مهمترین پرسشهای مطرح شده در این پژوهش میباشد. در انتها درمییابیم تئاتر نوین عصر مشروطه دارای تمایز قابل تاملی از نمایش عامه پسند آن دوره و حاصل سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین برآمده از جریان مشروطیت است و در مسیر کاملا متفاوتی از نمایش عامه پسند جریان دارد. این پژوهش در تحلیل محتوای خود از شیوه ساختارگرایی تکوینی پیر بوردیو بالاخص مفاهیم تمایز، میدان و سرمایه بهره گرفته است.
کارکرد حمام و استحمام در بازتاب تمایزات اجتماعی جامعه ایران در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷ (پیاپی ۱۴۷)
91 - 112
حوزه های تخصصی:
ایرانیان از دیرباز به امر حمام و استحمام کردن توجه ویژه ای داشته اند. اگرچه آنان در دوره قاجار نیز همچون ادوار قبل توجه زیادی به استحمام و رعایت بهداشت و پاکیزگی داشته اند، این پژوهش در پی آن است تا تمایزات اجتماعی را که در میان طبقات فرادست و فرودست جامعه ایران عصر قاجار نسبت به احداث حمام و امر استحمام وجود داشته است، نشان دهد. در این پژوهش با استفاده از منابع تاریخی و به روش توصیفی- تحلیلی کوشش شد تا با کاربست نظریه تمایز اجتماعی بوردیو به این سؤالات پاسخ داده شود: نگاه طبقات فرادست جامعه ایران عصر قاجار به ساخت حمام و امر استحمام چگونه بوده است؛ آیا آنان از پرداختن به امر حمام و استحمام، به جز حفظ بهداشت و سلامت و پاکیزگی بدن اهداف دیگری نیز داشته اند؛ نگاه طبقات فرودست جامعه به حمام و استحمام چگونه بوده است؟ فرض پژوهش بر این مبنا قرار دارد که اگرچه هدف اقشار پایین جامعه از رفتن به حمام و انجام عمل استحمام، مبتنی بر ضرورت مندی هایی همچون پاکیزه نمودن بدن برای انجام طهارت و حفظ نظافت، بهداشت و سلامتی بوده است، هدف طبقات اعیان و اشراف از احداث حمام و امر استحمام، علاوه بر رفع ضرورت هایی چون حفظ پاکیزگی، بهداشت و سلامتی جسم، این بود که از طریق به کار بردن تزیینات و آرایه ها در ساخت حمام یا به واسطه تفریح، زیباسازی و خودآرایی به هنگام استحمام، وجوه تشخّص آمیز و تمایزطلبانه خود را نیز به دیگر اقشار و طبقات منعکس کنند.
بررسی و تحلیل ظهور طبقۀ متوسط جدید در نشریات دورۀ پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف، فهم و تحلیل ظهور طبقه متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مؤلفه های مرتبط با سبک زندگی این طبقه در بازه زمانی سال های 1300 تا 1320ش در نشریات شاخص و مرتبط این دوره است. پرسش های اصلی عبارت اند از: 1. چگونه می توان از طریق مطالعه و برررسی نشریات شاخص دوره پهلوی اول، ظهور طبقه متوسط جدید و سبک زندگی مرتبط با آن را توصیف و تحلیل کرد؟ 2. شاخص ها و مؤلفه های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در دوره زمانی سال های 1300 تا 1320ش کدامند؟ به منظور پاسخ گویی به پرسش های فوق از روش های تاریخی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و نشریات عالم نسوان، بلدیه، شفق سرخ و تجدد ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. براساس یافته های این پژوهش، اعضای طبقه متوسط جدید در دوره پهلوی اول از سبک زندگی متمایزی برخوردار بودند که ویژگی ها و ابعاد آن در نشریات این دوره انعکاس یافته است. بر این اساس، فردگرایی، مصرف گرایی، توجه به بدن و مدیریت آن، برجسته شدن اوقات فراغت و مصرف فرهنگی و هنری مهم ترین مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در سال های ذکرشده را مشخص می کند.
برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران (با تمرکز بر حوزه های معماری و ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 117
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مولفه های مرتبط با سبک زندگی مانند معماری، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و ... در بازه ی زمانی سالهای 1300-1320ه.ش و دستیابی به جهان بینی، معانی، ارزش ها و اندیشه های اعضای این طبقه در دوره زمانی ذکر شده است. در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به هدف های تحقیق از روش تاریخی با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش، تحولات معماری و شهرسازی در دوره ی پهلوی اول و بازخوانی و تحلیل رمان های نوشته شده از سوی نویسندگان شاخص این دوره از چگونگی ظهور تمایزهای طبقاتی، شکل گیری طبقه متوسط جدید و سبک زندگی متناظر با آن خبر می دهد. در این راستا، اتکا به معیارهای جدید معماری در بنای ساختمان های عمومی و خصوصی و امکانات و فضاهای جدید شهری مانند سینما ها، کافه ها و مغازه ها در کنار برجسته شدن موضوع هایی مانند حضور زنان در زندگی اجتماعی، تحصیل و اشتغال زنان، عشق و ازدواج به سبک جدید و پدید آمدن مشکل های خانوادگی و مسائل اجتماعی نوظهور نشان دهنده چگونگی ظهور این طبقه و سبک زندگی اعضای آن است. بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که جهان بینی و ارزش های اعضای طبقه ی متوسط جدید را می توان در حول مولفه هایی مانند فردگرایی، ناسیونالیسم و تجددگرایی مشخص نمود.
تحلیلی بر عادت واره های کاربران کافه ها در بلوار دانشگاهِ شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که به تحلیل فضای حاکم بر کافه های خیابان دانشگاه در شهر زاهدان بپردازد. در این راستا، از رویکرد نظری بوردیو و نظریه میدان وی بهره برده شده است. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و مبتنی بر تحلیل دیدگاه های کافه داران و باریستاهای کافه های منتخب در این خیابان بوده که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، دیدگاه آن ها جمع آوری شده است. به این منظور، دو نوع کافه در این خیابان (درمجموع 8 کافه)، مشتمل بر کافه های بیرون بر و کافی شاپ، انتخاب و با 12 نفر مصاحبه انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده دو نوع عادت واره مصرف قهوه و اسپرسو (بین بومیان) و کافه نشینی (بیشتر بین دانشجویان) قابل مشاهده است. میدان های مطرح در بررسی کافه ها، مشتمل بر میدان اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، سیاسی و قدرت هستند. کافه داران با بهره گیری از استراتژی های متضاد، سعی در جذب کاربران مختلف دارند و میان کنش و فعالیت بومیان و دانشجویان نیز تمایز مشاهده می شود. بررسی ارتباط بین مقوله های شناسایی شده نشان داد که مقوله های مرکزی شامل تغییر عادت واره و افزایش مصرف قهوه و تبدیل شدن کافه ها به فضایی شبه عمومی و جاذب جمعیت، تحت تأثیر شرایط علی چون تمایل به تغییر موقعیت اجتماعی، تغییرپذیری عادت واره ها و استفاده از قهوه برای درمان است. کنش کاربران کافه ها در برابر این تغییرات، پذیرش عادت واره جدید و درعین حال بومی سازی مصرف و فضا است. پیامدهای ناشی از این کنش، کم رنگ شدن محدودیت ها، بهبود اقتصاد، ارتباط مداری و اندیشه ورزی است.
«معماری داخلی» یا «طراحی داخلی»؛ تفاوتی اسمی یا ماهوی؟
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 26
حوزه های تخصصی:
«معماری داخلی» و «طراحی داخلی» دو عنوانی هستند که به دانش یا حرفه ای اطلاق می شوند که با سامان بخشی فضاهای داخلی سروکار دارد. قدمت به کارگیری نام «طراحی داخلی» حدود یک سده است، اما از ظهور رسمی نام «معماری داخلی» تنها چند دهه می گذارد؛ امروز هر دوی این عناوین چه در حوزهٔ دانش و چه در حرفه به کارگرفته می شوند. با وجود تفاوت هایی که برخی از صاحب نظران میان طراحی داخلی و معماری داخلی قائل هستند، صاحب نظرانی هستند که این تفاوت را مکفی نمی پندارند و این دو عنوان را یکسان می دانند. گروه دیگری نیز اساساً با به کارگیری عنوان معماری داخلی مخالف هستند و به کارگیری آن را مسبب آسیب به عرصهٔ امر طراحی فضاهای داخلی می دانند. هدف این مقاله، پرداختن به نسبت میان طراحی داخلی و معماری داخلی است. برای نیل به این هدف به مقایسهٔ تعاریف موجود صاحب نظران پرداخته شده است. سپس با تحلیل شباهت ها و تفاوت های میان طراحی داخلی و معماری داخلی تفاوت اسمی یا ماهوی بین این دو نام بررسی شده است. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن تحلیلی-تفسیری است. از این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که با وجود تفاوت هایی که برخی از صاحب نظران میان طراحی داخلی و معماری داخلی قائل هستند، این دو عنوان بر یک تخصص و حرفه دلالت دارند و به کارگیری آنها در نظام حرفه ای و دانشگاهی در بیشتر موارد به صورت قراردادی بوده است. با توجه به شرایط فوق، تشکیل شورای هم اندیشی و اتخاذ تصمیمی جامع و بین المللی در تبیین تعاریف و کارکردهای این دو عنوان که ملاک عمل تمام سازمان های حرفه ای و مراکز آموزشی قرار گیرد، اقدامی ضروری است؛ امری که می تواند به رفع سردرگمی موجود و اعتلای جایگاه این حوزه کمک نماید.
تبارشناسی مفهوم سلیقه در هنر و معماری
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
29 - 45
حوزه های تخصصی:
مفهوم سلیقه یکی از مفاهیم مطرح در هنر و معماری است. این مفهوم کاربرد زیادی در عرصه های گوناگون، مانند معماری داخلی، دارد. از یک سو به نظر مفهومی ساده و بدیهی می نماید که در تجربه انتخاب کالای هر روز ما حضور دارد. از سوی دیگر با توجه به پیچیدگی ها و وابستگی آن به عوامل گوناگون، به نظر می رسد که تامل و تعمق روی این موضوعِ پیچیده و بغرنج ضروری باشد؛ با این پرسش که چه معنا(هایی) از مفهوم سلیقه در هنر و معماری-معماری داخلی یافتنی است؟. هدف این تحقیق فهمِ لایه های معناییِ گوناگونِ مفهومِ سلیقه است تا گستره معنایی آن را روشن کند و راه ورود به بحث درباره آن فراهم شود. بدین منظور تحقیق با شناخت زبانی مفهوم سلیقه آغاز شد. سپس تبار مفهوم سلیقه، یعنی خاستگاه این مفهوم از زمانی که به هنر و معماری نفوذ پیدا کرد و تغییرات و تحولاتی که تاکنون یافته، کاوش شدند. به عبارت دیگر، چگونگی و روند دگرگونی مفهوم سلیقه از دیرباز تا به امروز پیگیری شد تا تبیین ها و تفسیرهای متفاوت بازشناسی شود. پس این تحقیق بر مرور پیشینه مفهوم سلیقه از آغازین لحظات قابل جستجو به عرصه های هنر و معماری-معماری داخلی متمرکز است؛ سه حوزه عمده فلسفه، علوم اجتماعی، و روانشناسی امکان شناخت لایه های گوناگون مفهوم سلیقه را فراهم آورد تا ابعاد و زمینه های گوناگون قابل تببین شود. از مجموع این مطالعات به نظر می آید پنج مفهوم کلی از مفهوم سلیقه در لایه های متفاوت آن نهفته است: زیبایی، تمایز، سبک زندگی، مد، و ترجیح. هر کدام از این لایه ها در عین پیوستگی، گستره معنایی خاص در حوزه مشخصی دارند؛ و وجه معینی از سلیقه را بر ما می نمایانند که در بطن مقاله با شرح و بسط به بحث آمده است.
بازخوانی رویکردهای مطالعه و مواجهه با ادیان در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
165 - 182
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، شناسایی و بازخوانی رویکردهای مطالعه و مواجهه با ادیان در ایران معاصر است تا ضمن مطالعه توصیفی آنها، به تحلیل مختصات و ویژگی های آنها به منظور خودآگاهی بیشتر در زمینه مطالعات ادیانی پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه رویکرد سنتی، روشنفکری و تحقیقات دین شناسی تطبیقی، دارای سه مدل فرقه ناجیه، قهوه خانه سورات و تطبیقی هستند که در مؤلفه هایی نظیر توجه به دیگریِ دینی، اصل گفت وگو و وحدت میان ادیان اشتراک دارند، اما در خاستگاه، ضرورت های فرهنگی و سبک گفت وگو از یکدیگر متمایزند. مدل فرقه ناجیه با سیاست غالب تمایز و مدل قهوه خانه سورات با سیاست غالب تشابه، از مدل تطبیقی که بر هم گرایی موازی تشابه و تمایز تأکید دارد، متمایزند. شرایط تکثر فرهنگی دینی جهان معاصر، به ضمیمه حقیقت جویی انسان در میان گزینه های متنوع دینی، ضرورت تحقیقات دین شناسی تطبیقی به شکل روشمند را بیش ازپیش برجسته کرده است. این تحقیقات، اگرچه از تحقیقات نوین ماکس مولر در جهان نوین پررنگ شده اند، تبار خود را تا کارهای ابوریحان بیرونی و شهرستانی در فرهنگ اسلامی نشان می دهد.
مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زندگی روزمرهٔ زنان مرفه شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مصرف کالاهای لاکچری، و این که چرا مصرف کنندگان به مصرف کالاهای لاکچری روی می آورند، موضوع پژوهش از منظر رشته های مختلف بوده است. هدف اصلی این مقاله کندوکاوی کیفی، به شیوهٔ نظریهٔ زمینه ای، در شیوه های مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زنان اقشار مرفه در شهر سنندج است. با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلهٔ «شالمان»، «صفری» و «مبارک آباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد. داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولهٔ شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شدند. مقولهٔ هسته برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست است که به گواهی داده ها تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه می کند. زنان مرفه با اتخاذ دو طیف راهبرد هم در جهت برساخت نوعی زنانگی شبه اشرافی و هم بازتولید منزلت فرادست شان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی دست به مصرف لاکچری می پردازند. مصرف کالاهای لاکچری، در زندگی آن ها پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبه اشرافی نظیر تفاخر، فضل فروشی، نجیب نمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است. آن ها به دیگران القابی مثل نوکیسه و نااصیل می دهند. با دیگران روابط درون گروهی محدود دارند، اغلب در معاشرت های خانوادگی شان گزینشی و محتاطانه عمل می کنند و نوعی خودانگارهٔ زنانهٔ دیگری پرهیز دارند. آن ها درست به مانند زنان نجیب دربارهای اشرافی هنوز دنیا را به «ما» و «آن ها» تقسیم می کنند. «آن ها» همان دیگران فرودست اند و «ما» نیز نوعی خودِ زنانهٔ متناسب با منش اشرافی است.
تشکل های دانشجویی به مثابه ی «اجتماع بازی» تفسیر سازوکارهای ایجاد تمایز در تشکل های دانشجوییِ دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
5 - 33
حوزه های تخصصی:
بازی دانشجویان در تشکل ها چگونه آغاز می شود؟ بازی هایی که دانشجویان در تشکل ها درمی اندازند، چگونه آن ها را در فرارفتن از موقعیت یاری می ساند؟ و دانشجویان چگونه از این فرارفتن از موقعیت در جهت تحقق خود، ایجاد تمایز و تولید یک فرهنگ مشخص بهره می برند؟ این ها پرسش هایی است که تلاش شده به آن ها در این مقاله، پس از تلاش برای ارائه ی یک مفهوم پردازی پدیدارشناسانه از بازی و انجام تحقیقی با استفاده از تکنیک مشاهده و گروه های متمرکز بر دانشجویان فعال در تشکل های دانشجویی دانشگاه تهران، پاسخ داده شود. هدف اصلی در مقاله ی حاضر، تفسیر سازوکارهای ایجاد تمایز و تولید یک فرهنگ مشخص دانشجویی در تشکل های دانشجویی است. براساس نتایج تحقیق به نظر می رسد مهم ترین راهبرد ایجاد تمایز در تشکل های دانشجویی درانداختن بازی هایی است که در این مقاله از آن ها به بازی های لودیک تعبیر شده است. تمایز به واسطه ی درانداختن چنین بازی هایی در دو سطح رخ می دهد: یکی تمایز میان دانشجویان فعال در تشکل های دانشجویی و دیگر افراد، و دیگری میان خود تشکل های دانشجویی. در این مقاله چگونگی ایجاد تمایز در این دو سطح توضیح داده شده است. دانشجویان در سطح نخست از راه ایجاد اجتماعات بازی از دیگران تمایز می یابند و در سطح دوم، از طریق درانداختن رقابتی بازی گون و تولید نمادهای متمایزکننده، میان خود تمایز ایجاد می کنند.
برساخت هویت اجتماعی به میانجی الگوهای غذایی: مطالعه کیفی مشتریان 15- 65 ساله رستوران ها و کافی شاپ ها در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
112 - 128
حوزه های تخصصی:
تأمل در الگوها و پسندهای غذایی کنشگران بدون در نظر گرفتن پیوند پیچیده ای که امروزه بین فرایندهای برساخت هویت و مصرفی شدن همه چیز شکل گرفته است امکان پذیر نیست. از این زاویه، مطالعه ذائقه و سلیقه مصرف کننده موضوع پژوهش های بسیاری در جامعه شناسی بوده است، به ویژه بدین جهت که در جامعه معاصر هویت کنشگران، با کم رنگ شدن سنت ها، به طرز روزافزونی حول و حوش فرایندهای مصرف شکل می گیرد. مسئله اصلی پژوهش حاضر آن است که هویت اجتماعی افراد چگونه به میانجی انتخاب ها و پسندها و سلایق غذایی آنان برساخت می شود. برای تأمل نظری در این مسئله، از نظریه تمایز بوردیو و نیز از نظریه بازاندیشی گیدنز استفاده شده است. روش مورد استفاده از جنس پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری، مشتریان 15-64 ساله رستوران ها و کافی شاپ های شهر تهران است که 400 نفر از آنان به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که تمایل به الگوهای غذایی لاکچری بیشترین فراوانی را در بین جامعه آماری دارد. هر اندازه که میزان سرمایه ها، به ویژه سرمایه اقتصادی، در میان مشتریان بیشتر باشد، این تمایل نیز بیشتر می شود. میل به انتخاب غذای لاکچری همچنین در میان مشتریانی که گرایش به نمایش پرستیژ و اعتبار اجتماعی فرهنگی خود دارند به وفور دیده می شود. این یافته مؤید آن مضمون نظری است که کنشگران در جامعه مصرفی تمایل دارند هویت اجتماعی خود را با اتکا به منطق مصرف لاکچری به نمایش بگذارند. در انتخاب الگوی غذایی، مشتریان می کوشند سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی خود را به نوعی سرمایه اقتصادی تبدیل کنند.
سنخ شناسی سبک های زندگی فراغتی ورزشکاران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
229 - 244
سبک زندگی، عرصه قابل انتخاب فعالیت های زندگی است و یکی از شاخص های مهم در سنجش سبک های زندگی امروزی فعالیت های فراغتی می باشد. امروزه ورزشکاران نخبه یکی از گروه های مهم در جوامع هستند که سبک زندگی آنان مورد توجه همگان قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر، سنخ شناسی سبک های زندگی فراغتی ورزشکاران نخبه بود. روش این تحقیق، کیفی و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق بود. جامعه آماری پژوهش، افراد خبره آشنا با زندگی ورزشکاران نخبه با تعداد نامعلوم بودند که 19 نفر از آن ها به شکل هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فن تحلیل تم مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و 75 کد شناسایی شده در 12 تم فرعی و چهار تم اصلی طبقه بندی شدند. چهار تم اصلی، سبک های زندگی ورزشکاران نخبه را نشان می داد که سبک خانواده محور، سبک متمایز، سبک مجازی و سبک بسته نام گذاری شد و در ادامه ویژگی های هر سبک بیان گردید. همچنین تحلیل ها نشان داد در سنخ شناسی سبک زندگی ورزشکاران نخبه، نحوه بروز و مکان انجام فعالیت های فراغتی، مهم تر از خود فعالیت های فراغتی می باشد و با توجه به تغییرات در شرایط زندگی ورزشکاران امکان بروز سبک های زندگی مختلف در طی زمان وجود دارد.