مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
نظریه بنیانی
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر مهاجرت های بی رویه به شهرها زمینه های تحولات و دگرگونی در ابعاد مختلف ساختار فضایی محلات شهری را فراهم آورده است. این امر بعد اجتماعی منجر به شکل گیری محلاتی با تنوعات گروهی ،قومی ،فرهنگی شده و در نهایت تاب آوری اجتماعی محلی یکپارچه با مشکل مواجه ساخته است. مسئله تحقیق حاضر ،تحلیل چگونگی تاب آوری اجتماعی در محلاتی است که دارای سابقه وحدت اجتماعی زیادی داشته به واسطه گذشته مشترک خود می توانند نمونه خوبی برای تدوین الگوی مناسب تاب آوری اجتماعی در سطح محلات شهری باشند ، که توجه جدی به نیازهای مادی و معنوی و کرامت انسانی افراد از مهمترین ویژگی های آن محسوب می شود. لذا مشارکت مردم محله مدیریت مردم محور ،تکوین و تقویت سرمایه های اجتماعی و ترغیب آنها در جهت پایداری از اهداف اصلی می باشد .پژوهش از لحاظ هدف ،کاربردی و از نظر ماهیت کیفی است. در این راستا به منظور ارائه تصویری روشن از مشارکتهای اجتماعی در محلات از روش تئوری بنیادین استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش مشارکت می توان در سه بعد ( پیوستگی اجتماعی ،امنیت اجتماعی و کیفیت زندگی ) طبقه بندی کرد .ماهیت تحیقی حاضر با توجه دو بعد کمی و کیفی از نوع آمیخته بوده و بدین لحاظ از دو مسیر آمار پارمتریک و ناپارامتریک از دو روش برای آمار پارمتریک با استفاده از داده های SPSS برای آمار ناپارامتریک از روش کد گذاری MAXQDA استفاده شده و نهایتا در نرم افزار SMART PLS داده های پردازش گردیده است
بررسی عوامل موثر بر تغییر در نظام برنامه ریزی شهری ایران با استفاده از نظریه مبنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
31 - 50
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و به دنبال آن مشکلات خاص شهرنشینی بیش از پیش توجه به راهبردهای سودمند برای بهینه سازی زندگی شهروندان را ضروری ساخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع چهار گانه تغییر(موانع نگرشی – دانشی، هنجاری – رفتاری، ارتباطی، نهادی) از طرح جامع به طرح استراتژیک در ایران می باشد.تحقیق حاضر از لحاظ هدف،توسعه ای کاربردی و از نظر پارادایم در گروه تحقیقات کیفی قرار می گیرد. روش نمونه گیری، هدفمند دردسترس می باشددر مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، موانع و عوامل شناسایی شد. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل جمعی از اساتید و مشاوران که در موانع تغییر برنامه ریزی شهری فعالیت می کنند یا فعالیت می-کردند، می باشد. نتایج نشان می دهد مانع نگرشی- دانشی بزرگترین مانع پیش روی نظام برنامه ریزی شهری در ایران می باشد.و این باعث می شود که با توجه به مهم بودن این شاخص در صورت رفع موانع مربوط به این شاخص باید ابتدا نگرش و دانش که دو مقوله ی مهم و محافظه کارانه در برابر مقاومت می باشد را تقویت کرد، چنان چه به این دو مقوله توجه شود و شکاف میان این دو از بین رود مسلماً مسیر دستیابی به شرایط ایده ال در زمینه ی سایر شاخص ها نیز برای دستیابی به رویکرد استراتژیک تسهیل خواهد شد.
تحلیل راهکارهای توسعه کسب و کارهای الکترونیک در تعاونی های زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
1 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله پژوهشی حاضر، تحلیل راهکارهای توسعه کسب و کارهای الکترونیک در تعاونی های زنان روستایی استان اصفهان بود. این تحقیق از نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از نظریه بنیانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیأت مدیره شرکت-های تعاونی فعال زنان روستایی در استان اصفهان و کارشناسان اداره تعاون استان اصفهان بود (395N=) که با 21 نفر از کارشناسان و 35 نفر از اعضای هیات مدیره تعاونی های مذکور به عنوان نمونه های تحقیق، مصاحبه شد. روش نمونه گیری پژوهش از نوع هدفمند نظری بوده که به شیوه گلوله برفی اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای داده های کیفی و کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. یافته ها نشان داد راهکارهای موثر در توسعه کسب و کارهای الکترونیکی در تعاونی های زنان روستایی استان اصفهان را می توان در قالب 9 مقوله طبقه بندی کرد که این 9 مقوله عبارتند از: 1) بسترسازی زیرساختی و فناوری، 2) حمایتی و تسهیلاتی ، 3)آموزش، اطلاع رسانی و فرهنگسازی، 4) مدیریت و سیاست گذاری، 5) قانونی و حقوقی، 6) توانمندسازی فردی، 7) شرایط اقتصادی، 8) شرایط فرهنگی- اجتماعی، 9) ارتباطی و تعاملی. نتایج همچنان نشان داد به منظور توسعه کسب و کارهای الکترونیکی در تعاونی های زنان روستایی استان اصفهان راهبردها یا سیاستهایی همچون تشویق و تبلیغ، آموزش و فرهنگسازی، تقویت و توانمندسازی زنان، سیاست گذاری قانونی، ارتباطات و همکاری، مدیریت و برنامه ریزی لازم هستند.
طراحی الگویی برای ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
53 - 81
حوزههای تخصصی:
علی رغم این که تعاونی های دانشجویی با هدف ارتقای صلاحیت های کارآفرینانه در بین دانشجویان راه اندازی می شود؛ ولی به دلیل عدم پیروی از مدلی بومی نتواسته اند به نحو شایسته در جهت ترویج فعالیت های کارآفرینی و کسب و کار در بین دانشجویان اقدام کنند. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر طراحی الگویی برای ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی بود که برای این منظور از پارادایم کیفی و روش نظریه داده بنیاد بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل دانشجویان کشاورزی عضو تعاونی های دانشجویی در غرب کشور (دانشگاه های رازی، کردستان، بوعلی، لرستان و ایلام) در سال 1399 بودند که نمونه های مورد مطالعه ابتدا به صورت هدفمند و در ادامه به صورت نظری انتخاب شدند. پس از انجام 25 مصاحبه عمیق انفرادی، اشباع نظری حاصل گردید. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. براساس نتایج پژوهش حمایت های محیطی، سرمایه اجتماعی، ویژگی های روانشناختی، سرمایه انسانی، انگیزه های اقتصادی و الگوهای نقش به عنوان عوامل علّی؛ بروکراسی اداری، موانع مالی، موانع فرهنگی، موانع ساختاری و فرصت های محیطی به عنوان عوامل زمینه ای؛ و تغییرات اقلیمی، نوسانات بازار و تلاطم های محیطی به عنوان عوامل مداخله گری شناسایی شدند که ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی کشاورزی غرب کشور را تحت تأثیر قرار می دهند. راهبردهای ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی غرب کشور شامل راهبردهای آموزشی- ترویجی، الگوسازی، کاهش بروکراسی اداری، حمایتی- انگیزشی و تسهیلات مالی بودند که در نهایت پیامد ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی مواردی نظیر توسعه صلاحیت های کارآفرینانه، توسعه اجتماعی، توسعه کشاورزی و توسعه اقتصادی است.
واکاوی چالش های کالبدی توسعه ی گردشگری روستایی با استفاده از نظریه بنیانی (مطالعه موردی؛ روستاهای هدف گردشگری استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
153 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر واکاوی چالش های کالبدی توسعه گردشگری در نواحی روستایی با استفاده از نظریه بنیانی در روستاهای هدف گردشگری استان زنجان می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای-کاربردی و از نظر پارادایم در گروه تحقیقات کیفی قرار می گیرد و از بعد روش از نظریه بنیانی بهره برده است. جهت گردآوری اطلاعات از اسناد کتابخانه ای، تهیه عکس و فیلم، مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم و غیرمشارکتی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران محلی هشت روستای هدف گردشگری استان زنجان می باشد.داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل محتوایی مورد واکاوی قرار گرفتند. با پیوند دادن کدها (کدگذاری باز)، مفاهیم (کدگذاری محوری)، مقوله ها (کدگذاری انتخابی) و تایید اعتبار مفاهیم بدست آمده تحقیق از شیوه روش کانونی توسط خبرگان، مدل مفهومی تحقیق ترسیم شد و تأیید نظر کارشناسان نیز به مدل اعتبار بخشید. نتایج حاصل تحقیق نشان می دهد که روستاهای هدف گردشگری استان زنجان با چالش های کالبدی همچون تخریب بافت و معماری سنتی روستا، مسائل محیطی، ضعف امکانات-خدمات، ضعف زیرساخت ها و ناوگان حمل و نقل روبرو می باشند.
برساخت اجتماعی و فرهنگی مسأله اجرای مهریه در ایران: مطالعه کیفی انگیزه های زنان شیرازی از به اجرا گذاردن مهریه هایی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم بهار ۱۳۸۸ شماره ۴۴
89 - 121
این مقاله با هدف فهم برساخت اجتماعی اجرای مهریه در میان زنان درگیر با این مساله و انگیزه های اصلی آنان از انجام چنین عملی و با بکارگیری روش های تحقیق کیفی به ویژه نظریه بنیانی صورت گرفته است. به منظور نیل به چنین هدفی، ۲۶ نفر از زنان درگیر با مساله اجرای مهریه که در یکی از شعب دادگاه خانواده شهر شیراز تشکیل پرونده داده و حاضر به مشارکت در این پژوهش بودند، با استفاده از مصاحبه های کیفی و عمیق مورد مطالعه قرار گرفته اند یافته های تحقیقی نشان می دهد که زنان درگیر با مساله اجرای مهریه، روایت های گوناگونی از این موضوع و همچنین انگیزه های خود در به اجرا گذاردن آن داشته و مهریه را به مثابه ابزاری برای دستیابی به حقوق نانوشته خود تلقی می نمایند. این زنان همچنین راه حل اصلی بهبود وضعیت زنان ایرانی و محو نابرابری های موجود جنسیتی را خوانش مجدد و تجدید نظر اساسی در مواد قانونی مربوط به زنان به ویژه در زمینه ازدواج و طلاق می دانند.
ارزیابی اثرات تبدیل روستا به شهر در توسعه مناطق کوهستانی با استفاده از روش نظریه بنیانی (مورد: بخش دیلمان- شهرستان سیاهکل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۱۱۰-۹۵
حوزههای تخصصی:
در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش برنامه ریزان به تمرکززدایی فضایی، کاهش نابرابری های منطقه ای و دوگانگی های شهری- روستایی در دهه های اخیر، منجر به اتخاذ راهبردهای متفاوتی گردیده است. یکی از مهم ترین این راهبردها، تبدیل روستاها به شهر و تقویت آن ها می باشد. این پژوهش با تکیه بر مطالعه در بخش دیلمان، در پی ارزیابی سیاست تبدیل روستا به شهر در توسعه مناطق کوهستانی است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی است و از لحاظ پارادایم در گروه پژوهش های کیفی قرار دارد و از بعد روش از نظریه بنیانی استفاده نموده است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. تمرکز اصلی پژوهش در بخش مطالعه میدانی بر روش نظریه بنیانی است. حجم نمونه به تعداد 14 نفر به وسیله نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی از بین مطلعان محلی تعیین گردید. برای دستیابی به اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. مصاحبه با افراد نمونه تا زمانی ادامه پیدا کرد که پژوهشگر به این باور رسید که اظهار نظرها در خصوص موضوع و هدف پژوهش به حالتی یکنواخت و تکراری رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تبدیل دیلمان به شهر در زمینه اشتغال، زمین و مسکن، تعاملات اقتصادی، مسایل اداری و مدیریتی، گردشگری و گذران اوقات فراغت، امکانات زیربنایی و رفاهی و مسایل زیست محیطی توفیق چندانی نداشته است. بنابراین، نتایج این پژوهش بر عدم موفقیت سیاست تبدیل روستا به شهر در توسعه منطقه ای، دلالت دارد.
تحلیل چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان کامیاران: کاربرد روش نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
716 - 733
حوزههای تخصصی:
کشاورزی، محور استقلال و توسعه هر کشور محسوب می شود. یکی از راهکارهای توسعه کشاورزی، ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی با هدف جلوگیری از ضایعات محصولات و ایجاد ارزش افزوده است. هرچند، موانعی موجب شده تا این صنایع نتوانند توسعه لازم را داشته و ناگزیر اجرای مطالعاتی برای شناسایی و مدیریت این موانع ضرورت می یابد. این پژوهش نیز با هدف تحلیل چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی به روش استقرائی در شهرستان کامیاران انجام شد. پارادایم تحقیق کیفی بوده و از روش نظریه بنیانی برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. جمع آوری داده ها از طریق مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق با 14 نفر از کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، کشاورزان و سرمایه گذاران شهرستان سنندج و کامیاران انجام شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند و برای تعیین حجم نمونه از قاعده اشباع نظریه ای استفاده شد. پس از سه مرحله کدگذاری، داده های گردآوری شده در قالب 25 مفهوم، 10 مقوله عمده کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج نشان داد، چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی در شهرستان کامیاران را به ترتیب در الگوی کشت نامناسب و تنوع زیاد در محصولات باغی، ضعیف بودن حمایت های دولتی و سازمان های ذی مدخل، مشکلات مدیریتی و انگیزشی، بروکراسی و کاغذبازی در فرایند صدور مجوزها، مشکلات اقتصادی مرتبط با احداث و نگهداری صنایع تبدیلی، مشکلات فناوری، ساختاری و برنامه ریزی، ضعف مدیریت بازاریابی، ریسک گریزی و عدم تمایل به سرمایه گذاری، ضعف مشارکت اجتماعی و فقدان مواد اولیه، می توان یافت. درنهایت پیشنهادهایی در جهت رفع موانع و مشکلات ایجاد و توسعه این صنایع با تأکید بر شرایط شهرستان ارائه شد.
ارائه مدل پارادایمیک برای توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دوران پساکرونا (مورد مطالعه: دانشگاه رازی)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
106 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمیک برای توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دوران پساکرونا در دانشگاه رازی انجام گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پژوهش نظریه بنیانی انجام گردید. جامعه مورد مطالعه شامل مدرسین و دانشجویان خبره در گروه کارآفرینی دانشگاه رازی کرمانشاه بودند که مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از طریق مصاحبه با 22 نفر اشباع داده ها حاصل گردید. داده ها با روش کدگذاری سه مرحله ای تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله کدگذاری باز تعداد 72 مفهوم و در کدگذاری محوری 16 مقوله و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی مدل پارادایمیک تدوین و ارائه گردید. بر اساس نتایج، از عوامل مؤثر بر توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دانشگاه در دوران پساکرونا بهبود عوامل فنی و زیرساختی و توسعه مهارت ها به عنوان یک پیش نیاز مطرح گردید. در این راستا توسعه زیرساخت های فنی و زیربنایی از طریق تأمین و تخصیص سرمایه و بودجه لازم و بهبود مهارت های کلیه دست اندرکاران از طریق برگزاری کلاس های آموزشی پیشنهاد می گردد.
تحلیل محدودیت زمانی- فضایی زنان شاغل روستایی شهرستان ورزقان در تعامل با ویروس کرونا در چشم انداز جغرافیای زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای زمان، چارچوبی برای توصیف نقاط قابل دستیابی در یک محیط فضایی-زمانی است که در آن، زمان و مکان با هم تلفیق و ساخته می شوند. با توجه به چشم انداز جغرافیای زمان و تأکید این رویکرد بر شاخه همه گیرشناسی، مطالعه حاضر به تحلیل محدودیت زمانی- فضایی زنان شاغل روستایی شهرستان ورزقان در تعامل با ویروس کرونا پرداخته است. تحقیق بر اساس هدف، کاربردی بوده و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است که از روش پژوهش آمیخته (کمی- کیفی) مبتنی بر طراحی اکتشافی (مدل توسعه ابزار) استفاده شده است. تعداد 60 نفر زن برای شرکت در مصاحبه و پاسخ به سوالات چند گزینه ای (طیف لیکرت) انتخاب شدند که 30 نفر از این حجم در مصاحبه های عمیق کیفی شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل متن کیفی، رویکرد نظریه ای مبتنی بر نظریه بنیانی پیش گرفته شده که در کدگذاری ثانویه مربوط به آن برای ساخت کدهای متمرکز و مدیریت داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. مفاهیم محوری مستخرج از فاز اول به صورت پرسشنامه محقق ساخته درآمده و پس از گرداوری داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار اسمارت. پی. ال. اس تحلیل شده است. جغرافیای زمان، شامل مفاهیم محدودیت های زمان و مکان و مسیرهای روزانه، یک چارچوب مفید برای شناسایی موانع است. محیط شغلی، تعاملات شغلی، تحرکات روزانه و شرایط جنسی به عنوان فاکتورهای اساسی تأثیرگذار شناخته شدند. اهتمام ویژه به طرح فاصله گذاری اجتماعی، مهمترین متغیر تاثیرگذار در زمینه غلبه بر محدودیت زمانی- فضایی زنان شاغل روستایی منطقه مورد مطالعه در تعامل با ویروس کرونا از طریق حمایت اجتماعی می باشد. تصویرسازی جغرافیایی ضمنی در بحث های فمینیستی درباره سیاست زمان- فضا و مکان، یک نمونه ای از جغرافیا است که تفاوت در نام مردانگی جهانی را انکار نمی کند.
عارضه یابی رویکرد میان رشته ای در آموزش عالی کشاورزی: مورد ترویج و آموزش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه برنامه های آموزشی بین رشته ای یکی از راهبردهای تحول در آموزش عالی کشاورزی است. این پژوهش کیفی با هدف عارضه یابی رویکرد بین رشته ای در آموزش عالی کشاورزی برپایه موردکاوی "ترویج و آموزش کشاورزی" به انجام رسید. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده (44=n) از بین اعضای هیأت علمی، محققان، کارشناسان و مروجان و مدیران حوزه ترویج و آموزش کشاورزی کشور به دست آمد. با استفاده از فرآیند کدگذاری مرسوم در نظریه بنیانی، متن برگرفته از مصاحبه ها تحلیل و یافته های حاصل از تحلیل در ساختاری ماتریسی، شامل کدهای باز، محوری و انتخابی تدوین شد. بر اساس کدهای طبقه بندی شده موضوعی (شش طبقه)، مسائل و محدودیت های عمده توسعه رهیافت بین رشته ای در آموزش عالی کشاورزی عبارتند از: مسائل نظری و مفهومی، مسائل آموزشی، مسائل پژوهشی و انتشار یافته های تحقیقاتی و مسائل توسعه حرفه ای در ترویج و آموزش کشاورزی (حوزه بین رشته ای)، مسائل توسعه دانشگاهی (حوزه دانشگاه) و مسائل اجرایی و نهادی (حوزه برون دانشگاهی).
الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه: ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده کودکان خیابانی معضلی است که کلان شهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ جوامع معاصر اعم از پیشرفته و درحال توسعه، با آن دست به گریبان هستند و به عنوان یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی، نه تنها بخش درخور توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایه های جامعه هستند، در معرض انواع آسیب ها قرار داده، بلکه خانواده و جامعه را نیز با زیان های فراوانی روبرو ساخته است. به طورکلی، پدیده کودکان کار خیابانی یکی از آسیب های اجتماعی است که رفاه اجتماعی را با تهدید روبرو ساخته است؛ به گونه ای که سیاست گذاران به دنبال راهکارهای برای ساماندهی آن هستند. در این بین، یکی از راهکارهای مناسب برای ساماندهی آنان توسعه مهارت های کارآفرینانه است، لذا پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه توأم با ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر با روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 20 نفر از مطلعان کلیدی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. در این مطالعه، از ابزارهای مصاحبه عمیق انفرادی، بحث گروهی و یادداشت برداری میدانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای صورت پذیرفت. قابلیت اعتبار پژوهش با استفاده از تکنیک های مثلث سازی و کنترل توسط اعضا تأیید شد.یافته ها: طبق نتایج در مرحله کدگذاری باز 65 مفهوم شناسایی گردید که در کدگذاری محوری 16 زیر مقوله ظهور یافت که متعاقباً در پنج طبقه محوری مربوط به قالب نظریه بنیانی قرار گرفتند و در کدگذاری انتخابی الگوی نهایی تدوین و ارائه گردید. علل اصلی پدیده کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه، عوامل اقتصادی و خانوادگی، فرهنگ ناصحیح خانواده های کودکان، فرهنگ ناصحیح حاکم بر جامعه، شکل گیری خرده فرهنگ در جامعه مربوطه، عدم همکاری سازمان های مربوطه در زمینه کار کودک با متولی اصلی آن، عدم متناسب بودن حمایت های موجود نسبت به نیاز اقتصادی خانوار، چشم و هم چشمی بین کودکان، رضایت کودکان از وضعیت موجود بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: درکل پدیده کودکان کار خیابانی را حداقل در کوتاه مدت نمی توان کاملاً از بین برد، بلکه می توان آن را با برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب با تأکید بر توسعه مهارت های کارآفرینی، کنترل، تعدیل و یا کاهش داد. دراین راستا، پیشنهادهای کاربردی از قبیل توسعه مهارت های کارآفرینانه کودکان کار، تلاش در جهت توسعه اشتغال زایی و فقرزدایی، توسعه آموزش به خصوص برای والدین با هدف بهبود نگرش و فرهنگ ساری مناسب، بازنگری و تدوین قوانین حمایتی با تأکید بر ساماندهی کودکان کار و توسعه مهارت آموزی آنان و درنهایت، نظارت بر اجرای دقیق آنان ارائه می شود.