مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳۵٬۴۴۱ تا ۱۳۵٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
237 - 257
حوزههای تخصصی:
پرداختن به موضوع «امنیت اجتماعی» به این دلیل اهمیت دارد که وابستگی امنیت و پایداری شهری مقوله هایی اجتناب ناپذیر هستند. مقوله امنیت در رابطه با انسان و جوامع آن، از ابتدای خلقت ضرورتی در بقا بوده است؛ به گونه ای که یکی از شاخص های اصلی توسعه معرفی شده است. احساس امنیت، پیش نیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل رابطه پایداری مناطق شهری و امنیت اجتماعی شهروندان در کلان شهر اهواز است. این پژوهش، نظری-کاربردی و توصیفی-تحلیلی است که برای جمع آوری داده های آن از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. به منظور سنجش میزان پایداری مناطق شهر اهواز از شاخص های اجتماعی، اقتصادی و خدمات شهری و برای سنجش احساس امنیت اجتماعی نیز از 12 متغیر استفاده شده است. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران 320 خانوار بود که به تفکیک مناطق بین خانوارها توزیع شد. برای وزن دهی از آنتروپی و به منظور تحلیل داده ها، از تکنیک ویکور و GIS استفاده شد. به منظور سنجش امنیت اجتماعی و ارتباط آن با پایداری نیز از آزمون های آماری SPSS استفاده شد. درنهایت برای استانداردسازی میزان پایداری و احساس امنیت، از سیستم استنتاج فازی در محیط MATLAB استفاده شد. براساس تکنیک ویکور، منطقه 2 در سطح اول پایداری و مناطق 6، 7 و 8 در رتبه آخر پایداری قرار دارند. آزمون t نیز نشان می دهد میان مناطق شهری اهواز از نظر امنیت تفاوت وجود دارد. براساس نتایج آزمون هم بستگی، میان پایداری مناطق با امنیت اجتماعی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون سیستم فازی نیز نشان می دهد با توجه به میزان پایداری شهر اهواز، امنیت اجتماعی شهروندان در حالت متوسط، کم و خیلی کم است. درنهایت براساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی مانند توزیع متعادل امکانات و خدمات شهری و رفع نابرابری های موجود در مناطق، لزوم مشارکت گیری شهروندان، لزوم شکل گیری ارتباط قوی میان مردم، شهروندان و نیروی انتظامی ارائه شده است.
عوامل موثر در تحقق پذیری حیات شبانه در برنامه ریزی توسعه پایدار شهری از منظر مخاطبان تهران و حوزه نفوذ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای بزرگ، تفاوتهای عملکرد روز و شب به عنوان عامل تباهی شهرها، ازبین رفتن فضاهای شهری و کاهش رونق اقتصادی محسوب گشت. کلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران و یکی از شهرهای مهم خاور میانه نیازمند ایجاد یا بازآفرینی فضاهای شبانه در شهر است. در این راستا می توان آزادسزی پتانسیل نهفته در فضاها و اماکن عمومی شهر تهران به شرط لحاظ الزامات کالبدی، ادارکی و نیز فرهنگی-آیینی مورد نیاز، رویای زندگی شبانه را برای شهروندان محقق ساخت. پرسش پژوهش کنونی آن است که چه موانعی برای تحقق زیست پذیری شبانه در شهرها در ایران و به طور خاص در شهر تهران وجود دارد و راه-کارهای تشویق فعالیتهای شبانه امن در شهر تهران کدامند؟ پژوهش کنونی از رویکرد آمیخته که تلفیقی از دو روش کیفی و کمّی است، استفاده می کند. به این صورت که این پژوهش ابتدا به صورت کیفی و با استراتژی موردکاوی که از استراتژی های تحقیقات کیفی است، به تبیین جنبه های مختلف حیات شبانه در برنامه ریزی توسعه پایدار شهری مجموعه شهری تهران و حوزه نفوذ می پردازد. علاوه بر موردپژوهی، از روش پیمایش به عنوان یک روش کمّی برای گردآوری و تحلیل داده ها، استفاده گردیده است. دستاورد پژوهش نشانگر این است که راه کارهای تشویق فعالیتهای شبانه امن و حیات شبانه درونی و بیرونی در برنامه ریزی توسعه پایدار شهری (نمونه موردی: تهران و حوزه نفوذ) شامل تغییرات ماهیت و زمان فعالیت کاربری ها، تأمین روشنایی فضا، بسترسازی حمل و نقل و ارتقای امنیت فضاهای شهری است.
موانع فهم متن از دیدگاه شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
65 - 100
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فهم متن، به عنوان یک مسئله مهم از علم اصول در گرو مباحث هرمنوتیک معاصر است. اگر چه این اصل به گونه ای در علم اصول بیان شده اما با طرح مباحث هرمنوتیک رمانتیک شلایرماخر و دیلتای و به ویژه هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر این مسئله اهمیت ویژه یافته است. اصولیان معتقدند که مخاطب متن، باید تنها با استفاده از قواعد عمومی فهم متن که همگی از شیوه و روش فهم عقلایی گرفته شده اند، نیت مؤلف را کشف کند. در این میان، هرگونه دخالت شخصی، فعالیت غیراکتشافی و تفسیر تحمیلی بر متن، خارج از عرف مفاهیم عقلایی است. بنابراین نه تنها ارزش تفسیری ندارد بلکه دستیابی به نیت مؤلف را به عنوان عقلایی ترین برخورد با متن نادیده می گیرند. برای دریافت یک فهم دستورمند از متن مفسر باید بکوشد تا ازموانع مهمی چون: خوانش گزینشی متن، فاصله تاریخی مفسر با متن و تفسیر به رأی عبور کند. شهید صدر با برشمردن موانع فهم متن، به این نکته اشاره دارد که امکان فهم درست متن در گرو برطرف کردن این دست از موانع، در افق دید مفسر است.
تحلیل راهبرد فدراسیون روسیه در قبال همسایگان از منظر جغرافیای استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
833 - 849
حوزههای تخصصی:
عوامل جغرافیایی در درازای تاریخ نقش برجسته ای در کنش ها و پویش های سیاسی حکومت ها داشته است و کشورها براساس عوارض طبیعی، موقعیت، و اثرهای محیط انسان ساخت اهداف راهبردی خود را در قبال همسایگان و دیگر مناطق و مکان های استراتژیک طراحی می کنند. یکی از مناطق کره زمین، که موضوعات ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک آن کندوکاو شده، روسیه است. روسیه، به دلیل جایگاه ویژه خود در نقشه جغرافیای سیاسی جهان و نیز گستردگی جغرافیایی از کرانه های اقیانوس آرام تا شرق اروپا، از جمله کشورهایی است که شرایط جغرافیایی در بقا و دوام آن نفوذ بسزایی داشته و اکنون نیز جغرافیا در راهبردهای استراتژیک آن تأثیرگذار است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که استراتژی جغرافیایی روسیه در قبال همسایگان و دیگر مناطق همجوار چگونه است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای یافته های اسنادی و کتابخانه ای است. بررسی نشان می دهد از زمان تزارها تاکنون استراتژی های بلندمدت و کوتاه مدت روسیه تحت تأثیر محدودیت ها و فرصت هایی بوده که جغرافیا در اختیار این کشور قرار داده است و برنامه ریزی برای غلبه بر محدودیت های جغرافیایی از ویژگی های اصلی استراتژی این کشور است.
آینده پژوهی راهبرد منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تحولات بحران یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش ها و مباحث مهم بین المللی در منطقه غرب آسیا، بحران یمن و بی ثباتی و ناآرامی های ناشی از آن در منطقه است که آثار و پیامدهای قابل توجهی در سطح منطقه ای و بین المللی دربرداشته است. این تحولات شگرف که هرروز ابعاد گسترده تری می یابد دریکی از استراتژیک ترین نقاط جهان در حال رخداد است. حضور مستقیم و غیرمستقیم برخی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در قالب اعزام مستقیم نیروی نظامی به یمن و یا ارائه کمک های مستشاری و تسلیحاتی و یا مبادرت به جنگ های نیابتی، بر تطویل و پیچیدگی بحران در این کشور افزوده و پیامدهایی را برای آینده راهبرد منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از فعال ترین بازیگران منطقه غرب آسیا دربرداشته است. سؤال اصلی آن است که بحران یمن و سناریوهای احتمالی آتی در این کشور چه تأثیری بر راهبرد منطقه ای ایران در غرب آسیا و خلیج فارس خواهد داشت. این پژوهش فرضیه آزما نبوده و درصدد است تا به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی آینده پژوه بر اساس "سناریونویسی" و گردآوری داده بنیاد در چارچوب نظری سازه انگارانه، تحولات بحران یمن را مورد مداقه قرار داده و کنش های آتی گروه های مختلف موردحمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن و سناریوهای آتی پیش رو در بحران یمن را بررسی کرده و تأثیرات آن ها بر راهبرد منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را مورد واکاوی قرار دهد.
تبیین میانجی گری چین در منازعات خاورمیانه: مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چین فرصت های اقتصادی وسیاسی خود را با رویکردی چند بعدی در منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از کانون های قدرت و ثروت پیگیری می کند. یکی از حوزه هایی که پکن در سیاست خاورمیانه ای خود در دستور کار قرار داده است، حضور موثر به عنوان میانجی گر در حل منازعات منطقه خاورمیانه است. حضور موثر چین در بحران های خاورمیانه موازنه جدیدی از قدرت را در مقابل مداخلات کشورهای غربی در مناسبات منطقه ای شکل داده است و فرصت هایی را برای کشورهای منطقه از جمله ایران ایجاد کرده است. این پژوهش قصد دارد رفتار میانجی گری چین را بر اساس نظریه "احتمال پذیری" جاکوب برکوویچ مورد تحلیل قرار دهد و این پرسش را مطرح می کند که احتمال موفقیت میانجی گری چین در حل منازعات خاورمیانه بویژه بحران سوریه چه میزان بوده است و چه اهدافی را پیگیری می کند؟ در جهت پاسخ به این پرسش، شاخص های میانجی گری چین بر اساس متغییر "استراتژی دستوری" نظریه برکوویچ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که باتوجه به شاخص های چین بر اساس استراتژی دستوری و شاخص کلیدی" اعتماد"، این کشور می تواند به عنوان یک میانجی گر موفق و فعال در حل منازعات خاورمیانه ایفای نقش کند. پکن دارای شاخص های بی بدیلی در حل منازعات خاورمیانه از جمله بحران سوریه بوده است که در این راستا این مقاله سعی دارد نحوه میانجی گری این کشور در بحران سوریه را مورد واکاری قرار دهد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
پیش بینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود که 377 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی بار- اُن (1997)، پرخاشگری بأس و پری (1992) و نشخوار خشم سوکودولسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یافته ها به روش رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که هوش هیجانی و نشخوار خشم قادرند، بطور معنی دار تغییرات پرخاشگری را پیش بینی کنند که در این میان هوش هیجانی بطور منفی و نشخوار خشم بطور مثبت در تبیین پرخاشگری نقش داشتند. ضرایب بیانگر این بودند که هوش هیجانی با بالاترین مقدار (64/0-) سهم بیشتری در تبیین پرخاشگری دارد. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته ها می توان استنباط کرد که پرخاشگری از عوامل شناختی و مدیریت و کنترل هیجانات تأثیر پذیرفته و برای کنترل آن لازم است بر مهارت های شناختی و هیجانی تأکید شود.
کمیّت اقرار در اثبات جرایم: کفایت یک بار یا لزوم تکرار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
629 - 650
حوزههای تخصصی:
در شریعت اسلامی بر اساس برخی دلایل، اقرار از جمله ادله اثبات دعوا به شمار آمده است. با این حال درباره کمیّت اقرار مثبِت جرایم، دیدگاه های مختلفی ابراز شده اند. برخی، اصل را بر کفایت یک بار اقرار برای اثبات جرم قرار داده اند و استثنائاتی را بر آن برشمرده اند، اما گروهی اثبات جرایم را عموماً در گرو تکرار اقرار دانسته اند و اصل را بر تکرار اقرار گذاشته اند. در این میان، برخی فقها و نویسندگان کوشش کرده اند که با تفکیک میان جرایم حق اللّهی و جرایم حق النّاسی، نظریه دیگری را در این زمینه مطرح کنند. مقاله حاضر، با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی، به نقد و بررسی دیدگاه اخیر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که دیدگاه یادشده در حوزه های مفاهیم و دلایل، ابهامات و چالش های متعددی دارد و در عمل نیز نظام رسیدگی های قضایی را با مشکلاتی مواجه می کند.
شعرزدگی و دوگانه اصالت و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
23-38
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از تمایز نهادن میان دو نوع مواجهه ی ممکن با طبیعت از حیث زیباشناختی، ذات این تمایز در تاثیر مخصوصی که هنر بر مخاطب خود می گذارد جستجو شده است. این تاثیر از آن رو که در اساس بیشتر بر مبنای هنر زبانی ایجاد می شود به شعر منتسب شده و از آن رو که نسبت اصیل و نخستین انسان با جهان و در پی آن ثبات و نظم درونی او را از میان می برد همچون یک آفت در نظر گرفته شده و در نتیجه «شعرزدگی» نامیده شده است. شعرزدگی در عین حال عاملی برای ایجاد و حفظ فرهنگ قلمداد شده است زیرا امکان درک عواطف و حالات «دیگری» را تسهیل می کند و این خود به پذیرش و فهم تفاوت ها و در نهایت امکان شکل گیری تمدن در معنای دقیق کلمه منجر می شود. نشان دادن وجود این دوگانه ی میان اصالت و فرهنگ و نشان دادن اینکه این دوگانه اساسا مبتنی بر رویکردی است که در قبال هنر اتخاذ می شود غایت اصلی این مقاله است. اما در نهایت طرحی ناقص و اجمالی از افقی برای یک پاسخ ممکن به این دوگانه نیز ارائه می شود که به امکان شکل گیری یک فرهنگ عقلی اشاره می کند.
دیپلماسی فرهنگی آیین پیاده روی زیارت اربعین؛ ابعاد و راهبردها
حوزههای تخصصی:
آیین پیاده روی زیارت اربعین یکی از نمادهای تمدن ساز عصر حاضر برای مسلمانان محسوب می شود. استفاده از دیپلماسی فرهنگی از ملزومات تمدن سازی این پدیده تمدنی محسوب می گردد. موضوع این نوشتار بررسی زیارت اربعین از منظر دیپلماسی فرهنگی است. سوال این پژوهش عبارت است از این که ابعاد و راهبردهای استفاده از عناصر فرهنگی در دیپلماسی زیارت اربعین چیست؟ در پاسخ به این سوال از روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تحلیل آن ها مبتنی بر روش تحلیل مضمون استفاده شده است. بر اساس نتایج این پژوهش چهار مضمون اصلی و فراگیری که از تحلیل مضمون منابع کتبی مرتبط به دست آمده عبارت اند از: «تعریف دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین»، «مؤلفه های گفتمان زیارت اربعین»، «بازیگران دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین» و «راهبردهای دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین». دیپلماسی را می توان به فن ارائه تصویر صحیح از خود برای دیگری و دیپلماسی فرهنگی را به استفاده از عناصر فرهنگی در ارائه تصویر صحیح از خود برای مردم جهان تعریف کرد. دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین عبارت است از استفاده از عناصر فرهنگی در ارائه تصویر صحیح از زیارت اربعین به مردم جهان. نتایج این پژوهش نشان می دهد معرفی مؤلفه های فرهنگ عاشورایی و بهره گیری از مؤلفه های آن برای همگرایی منطقه ای و جهانی، شناخت دقیق مخاطبان در سطح جهان تشیع، جهان اسلام و دیگر حوزه های فرهنگی جهان و افزایش سرمایه گذاری در حوزه فنّاوری های نوین ارتباطات و اطلاعات از مهم ترین راهبردهای دیپلماسی فرهنگی زیارت اربعین محسوب می گردد.
دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" الغنائیه ل "بیجن نجدی" بناءً على نظریه إیلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعه واسعه من العناصر والمواضیع المختلفه نظراً لعلاقاتها البلیغه والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسه هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوهً صلبه فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیه للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعدده فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسه فی کشف القصص الغنائیه، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظره بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصه الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبه، توفّر منصه مناسبه لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیه. وهکذا، فإن سیر عملیه شرح هذه القصه بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیهَ العمیقه القائمه على المفارقه التاریخیه أو الزمنیه وملاحظه التقاء النزعات العاطفیه مع الرموز والتحدّیات الفکریه للشخصیات فی الصور الحالمه الخیالیه والعقلیه. ونهایه القصه مفتوحه والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر.
ضبطِ نادرست و بدخوانیِ ابیاتی از حدیقه الحقیقه در متن های مصحَّح (بر مبنای نسخه های خطیِ کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هرگونه کتابت یا ضبط نادرستِ واژه و ترکیب از سوی کاتب و مصحح، می تواند به ابهام معناییِ متن منجر شود و مخاطب را در درکِ مفهوم دچار مشکل کند. افزون بر این، نگاشتنِ شرح و تعلیقات بر این ضبط های نادرست، به پیچیده تر شدنِ مفهوم ابیات می انجامد. تأثیرِ این مسائل در تصحیحِ یک متن، هنگامی چند برابر می شود که متنِ مصحَّح، از متون کهن ادب فارسی بوده، واژگان کم کاربرد و گاه متروک و مهجور در آن به کار رفته باشد. مصداقِ این ادّعا را می توان در حدیقه الحقیقه سنایی سراغ گرفت؛ متنی که به خودیِ خود دشوار است و کتابت ها و تصحیح های مختلف، بر دشواریِ آن افزوده اند تا جایی که مشاهده می شود در متن های مصحَّح، شکلِ ضبط شده برخی ابیات، مفهوم روشنی ارائه نمی دهد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از نسخه های کهن حدیقه و به شیوه توصیفی تحلیلی، ضبط نادرست یا بدخوانیِ برخی ابیاتِ این منظومه را برجسته سازد. مهم ترین دستاورد پژوهش، پیشنهادهایی برای ضبطِ درست یا خوانشِ صحیحِ برخی واژگان، ترکیبات و ابیات در حدیقه سنایی است که بر آن اساس، گرهِ مفهومی ابیاتِ موردِ بحث، گشوده خواهد شد.
اهمیت شرح محمّد بن قوام بلخی در فهم مضامین مخزن الاسرار نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
231 - 260
حوزههای تخصصی:
مخزن الاسرار نظامی یکی از منظومه هایی است که به دلایل سبک شناختی و ورود غلط های بیشمار در اثر استنساخ های متعددی که از آن صورت گرفته، همواره موردتوجه شارحان و مصححان بوده است. شرح محمد بن قوام بلخی (در قرن هشتم هجری) یکی از اولین شروحی است که حدود 1300 بیت را مورد بررسی قرار داده است. شرح قوام بلخی با وجود برخی کاستی ها و نقص ها، بسیاری از تلمیحات، آیات، روایات، اصطلاحات نجومی و طبّی و... را به دقت کاویده است. از قدیمی ترین شروح مخزن الاسرار (همچون شرح ابراهیم تهتهی) تا اغلب شروح معاصر، همچون وحید دستگردی و دیگر شارحان در برخی از ابیات به شرح قوام نظر داشته اند و در مواردی بدون ذکر نام قوام بلخی، عبارات او را -به اختصار و مضمون و یا به عین- نقل کرده اند. قوام بلخی در شرح خود به برخی نسخ و ضبط های دیگر ابیات اشاره کرده و معنی صورتِ دیگر بیت را نیز نقل کرده است که در موارد بسیاری قابل توجه است. در پژوهش حاضر، با توجه به شرح قوام بلخی، 10 بیت از مخزن الاسرار نظامی مورد بحث قرار گرفته و برخی از وجوه معنایی یا تلمیحات و اشاراتی که می تواند در شرح ابیات راهگشا باشد، بررسی و تحلیل شده است. معانی و تفسیر سایر شروح نیز در این 10 بیت نقد و بررسی شده است.
هستی شناسی مخاطب درون متنی در شعر موج نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر جهان نگری به شدت زیر تأثیر مدرنیسم و اگزیستانسیالیسم بود و از این رو شعری ذهنیت گرا و خوداندیشانه است. در شعر موج نو، شناخت و گفت وگوی سوژه از طریق برون افکنی و نمایش گفت وگو امکان پذیر می شود که شاعر آن را «تو» خطاب می کند. بسامد این طرز خطاب به اندازه ای است که برای موج نو نوعی ویژگی محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی هستی شناسانه ضمیر مخاطب «تو» در شعر موج نو می پردازد. این بررسی نشان می دهد که دامنه مدلولی و ارجاعی ضمیر «تو» به رغم نمایش بیرونی اش، در بیشتر موارد، خودارجاع است. به بیان دیگر، «تو» نوعی خطاب نمایشی است که هویتی روایی برمی سازد و به شاعر مجال می دهد که در رفت و برگشت به خود و بیرون از خود، زمینه های شناخت دقیق تری از هویت شخصیِ خود فراهم کند. با وجود این، دامنه مدلولی «تو» به جانب «دیگری» به مثابه وجودی بیرونی و مستقل نیز کشیده می شود تا شناخت از «خود» و جهان پیرامون خود را غیرشخصی و تکمیل کند. بنابراین، خطاب به «تو» به مثابه «خود»، «همان» و «دیگری»، ماهیتی شناختی دارد و آنجا که شاعر به برون از خود نظر بیفکند، مفاهیمی چون عدالت و آزادی و انسانیت در شعر نمود می یابند و «تو»، دلالت سیاسی و اجتماعی نیز به خود می گیرد.
تاثیر ساختار مالکیت بر ارتباط بین اجتناب مالیاتی و هزینه بدهی
حوزههای تخصصی:
اجتناب از پرداخت مالیات فعالیتی ارزش زاست که ثروت را از دولت به سهامداران منتقل می کند و پرداخت هزینه مالیات شرکت را محدود می کند، از طرف دیگر اجتناب از پرداخت مالیات می تواند سپری برای انحراف منافع مدیران ایجاد کند.هدف اصلی این تحقیق شناسایی وجود ارتباط بین اجتناب از پرداخت مالیات و هزینه ی بدهی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. و اینکه آیا سطح مالکیت نهادی به عنوان نوعی از مالکیت، این رابطه را تعدیل می کند یا نه. لذا در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ساختار مالکیت بر ارتباط بین اجتناب مالیاتی و هزینه بدهی در شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. برای این منظور نمونه ای شامل 111 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران شامل یک دوره هفت ساله بر اساس صورت های مالی شرکت های مورد مطالعه طی سال های 1390 الی 1396 انتخاب و برای آزمون فرضیات از روش رگرسیون خطی چند متغیره با استفاده از نرم افزار EVIEWS نسخه9، استفاده گردید. نتایج حاکی از آن است بین اجتناب مالیاتی و هزینه بدهی رابطه معنادار و مستقیمی برقرار بوده و تاثیر تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و هزینه بدهی به لحاظ آماری تایید نگردید.
ارائه مدلی جهت ارتقاء انگیزش در موسسات آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
370 - 344
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ارائه مدلی جهت ارتقاء انگیزش اساتید دانشگاه بوده که با روش آمیخته با رویکرد متوالی انجام شد. در مرحله کیفی، نمونه آماری متشکل از 25 نفر از خبرگان علمی و اجرایی دانشگاهی بوده که با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. در مرحله کمی روش تحقیق توصیفی و جامعه آماری شامل تمامی اساتید دانشگاههای فرهنگیان کل کشور برابر با 784 نفر بوده که بر اساس نمونه گیری خوشه ای تعداد 278 نفر انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی ، آزمون کایزرمایر و بارتلت ، مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون t استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مصاحبه ساختارمند و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد ابعاد ماهیت کار، میل به کسب موفقیت ، رشد حرفه ای و قدر و منزلت اجتماعی در حدود 87/82 درصد و عوامل اقتصادی ، فرهنگی ، محیطی ، مدیریتی و قانونی 96/78 واریانس انگیزش اساتید را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد تمامی بارهای عاملی ابعاد و مولفه ها و عوامل بالای 70/0و مقادیر شاخص های برازش مدل بالاتر از 80/0 بوده که بیانگر برازش خوب مدل می باشد.
تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای: پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
197 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان در سال 96-1395 می باشد. این پژوهش به روش آمیخته (اکتشافی) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی افراد مطلع و خبرگان در حوزه توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه-ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن اصل اشباع نظری، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان بودند، که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه (سرایی، 1393)، تعداد 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در قسمت کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود، که روایی این پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان مورد تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای 5 مؤلفه 83/0 تا 91/0 به دست آمد. در قسمت کیفی، 5 مؤلفه اصلی و 17 مؤلفه فرعی در توانمندسازیِ مدیران شناسایی شد و درنهایت به عنوان الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه گردید و در ادامه اعتبار الگو با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد قبول قرار گرفت. نتایج نشان می دهد توانمندسازی می تواند به عنوان عاملی مهم و مؤثر در ارزشیابی نیروی انسانی و مدیران کارآمد به عنوان معیاری ارزشمند لحاظ گردد.
بررسی تأثیر رهبری اخلاقی بر گرایش به نوآوری: نقش میانجی معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
233 - 250
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تأثیر رهبری اخلاقی بر گرایش به نوآوری با در نظر گرفتن نقش میانجی معنویت کارکنان میپردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش جمعآوری دادهها از نوع توصیفی-همبستگی و از نظر رویکرد کمی است. جامعه آماری شامل کارشناسان شرکت مرکز تحقیقات و نوآوری صنایع خودرو سایپا است که شامل 190 نفر هستند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و فرمول کوکران، تعداد 127 نفر برای پژوهش انتخاب شدند. تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و نرمافزار Smart PLS صورت پذیرفت. نتایج پژوهش از یکسو حاکی از تأثیر مثبت و معنادار رهبری اخلاقی بر گرایش به نوآوری، رهبری اخلاقی بر معنویت و معنویت بر گرایش به نوآوری و از سویی دیگر، تأثیر غیرمستقیم رهبری اخلاقی بر گرایش به نوآوری از طریق متغیر میانجی معنویت است. این نتایج بینشهایی در رابطه با منشأ گرایش به نوآوری در سازمانها ارائه میکند.
جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
11 - 30
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سعی شده است جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی مورد تبیین و بررسی قرار گیرد.با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه عقل در این بحث، هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه عقل در رسیدن انسان به کرامت ارزشی از دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان برجسته ترین اندیشمند حکمت متعالیه در عصر حاضر است. بدین منظور، پژوهش حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با رویکردی کلامی – تفسیری و بهره گیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه، ابتدا به عقل و رابطه آن با کرامت انسان و سپس مراتب استکمالی عقل نظری و عقل عملی در رسیدن به کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه علامه طباطبایی، افزون بر اینکه قوه عقل، منشأ کرامت ذاتی انسان است، بالاترین مرتبه کرامت ارزشی انسان، در پرتوی کمال عقل، هم در عرصه عقل نظری و هم در عرصه عقل عملی به دست می آید؛ کمال عقل نظری، رسیدن به مقام تجرد عقلی و فوق عقلی نفس در مرتبه عقل مستفاد و اتحاد با عقل فعال است و کمال عقل عملی، رسیدن به مقام فنا در فعل و وصف و ذات خداوند است که عالی ترین مرتبه کرامت انسان است.
اقدامِ غیر در قتل مهدورالدم در موارد مختصّ به حاکم در مذاهب خمسه با نگاهی به عملکرد مقنن در قانون مجازات اسلامی 1392(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۰
123 - 157
حوزههای تخصصی:
مهدورالدم از مباحث فقهی است که تطوّر بحث درباره آن، در مذاهب اسلامی متفاوت است. فقهای اهل سنت، موارد اجرای حکم قتل مهدورالدمِ مختصِّ به حاکم را، تنها کافر حربی، باغی و محارب می دانند و در مورد قتل کافر حربی و باغی به دست غیر حاکم، قصاص را ثابت ندانسته و تنها در خصوص حدود، قائل به اجرای آن به دست حاکم هستند و در غیر این صورت، قصاص و دیه ثابت است. فقهای امامیه دامنه این اختصاص را علاوه بر مواردِ مورد نظر فقهای اهل سنت، به مسئله عامل منکر، سابّ النبی و ائمه، مدعی نبوت و فجور اهل ذمّه توسعه داده اند و اکثر فقهای امامیه در تمامی موارد، به جز ساب النبی و ائمه، قتل افراد فوق الذکر را بدون اذن امام جایز ندانسته و فرد خاطی را گناهکار و مستحق تعزیر دانسته اند. قانونگذار نیز در ماده 302 و 303 ق.م.ا. 1392 از نظریه مذکور تبعیت نموده و علاوه بر ثبوت دیه، تعزیر را در صورت عدم اجازه دادگاه مقرر کرده است.