School Administration (مدیریت مدرسه)
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز 1399 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رویکرد این پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی از نوع تدوین مدل بود. در بخش کیفی پژوهشگران بر اساس تحلیل مضمون حاصل از منابع مرتبط با موضوع و مصاحبه نیمه ساختاریافته با اساتید صاحبنظر به شناسایی مؤلفه های مدل سه شاخگی در تعالی مدرسه و ارائه الگوی مفهومی پرداخته و در بخش کمی به روش توصیفی پیمایشی، اعتبار الگوی مفهومی به دست آمده از مرحله کیفی را مورد آزمون قرار داده اند. جامعه آماری بخش کیفی اساتید علوم تربیتی و مطلعین طرح تعالی مدیریت مدرسه بودند. جامعه آماری در بخش کمی شامل کارشناسان، مدیران و معلمان مدارس مجری برنامه تعالی استان کردستان به تعداد 1440 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران 469 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری، محتوایی و سازه آن مورد تأیید اساتید علوم تربیتی قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون هایt تک نمونه ای، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از تدوین الگوی عملکرد تعالی مدیریت مدرسه در قالب مدل سه شاخگی و 15 مقوله کلی بود.
ارائه الگوی مدیریت استعداد در مدارس تیزهوشان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش کیفی و ازنظر شیوه پژوهش تحلیل محتوا بوده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش بر اساس قاعده و اصل اشباع نظری شامل 8 نفر از افراد صاحب نظر و خبرگان در دسترس در حوزه مدیریت استعداد در شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختمند می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزارMAXQDA 2018 ، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. اعتبار داده ها با استفاده از روش تائید پذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. بر اساس یافته های پژوهش، ابعاد و مؤلفه های مدیریت استعداد در مدارس شامل؛ قوانین و مقررات حمایت کننده از استعدادها، داشتن چشم انداز مدیریت استعدادها، منابع مالی مدیریت استعدادها، ایجاد جو حمایتی از استعدادها، استقرار زیرساخت های نرم، استقرار زیرساخت های سخت، نظام علمی و آکادمیک، کیفیت آموزش و یادگیری و مدیریت استعدادها می شود.
شناسایی موانع آموزش کارآفرینی در مدارس کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی موانع آموزش کارآفرینی در مدارس شهرستان کرمانشاه بود. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان صاحب نظر شهرستان کرمانشاه که در آموزش کارآفرینی تخصص دارند، می باشد. براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از معلمانی که دارای حداقل 10 سال سابقه خدمت در نظام آموزش فنی و حرفه ای و کاردانش بودند انجام گرفت. در این پژوهش جهت دستیابی به روایی سؤالات مصاحبه از نظر معلمان صاحب نظر و متخصصان کارآفرینی و جهت حصول اطمینان از پایایی داده های پژوهش نیز از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون این که در داده ها تغییراتی ایجاد شود، استفاده گردید. روش تجزیه و تحلیل مورد استفاده در پژوهش ، روش اشتراوس و کوربین است. براساس نتایج مصاحبه ها، 19 مفهوم در قالب 63 مضمون بدست آمده است. یافته های بدست آمده نشان داد که، نبود علاقه و انگیزه ی کافی به تحصیل، ضعیف بودن بنیه ی علمی هنرجویان شاخه ی کاردانش، ارتباط کم علم و صنعت در شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش، وضعیت فیزیکی نامناسب هنرستان ها، به کارگیری مدرسان غیر متخصص در آموزش کارآفرینی، به کارگیری روش های یاددهی- یادگیری نامناسب، اختصاص بودجه ی کم به شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش، پایین بودن کمیت و کیفیت تجهیزات و امکانات آموزشی از عمده مشکلات و موانع توسعه ی دانش و مهارت های کارآفرینی می باشد.
ارائه ی الگوی بومی سازی برندینگ مهارت آموزی و کارآفرینی فردی و اجتماعی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحقیق پژوهش حاضر، ترکیبی و طرح تحقیق نیز از نوع طرح تحقیق آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی با استفاده از روش "نمونه های حاوی اطلاعات غنی" با 20 نفر از اساتید با روش دلفی و استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته؛ مصاحبه گردید. نتایج حاکی از آن بوده که عوامل داخلی زمینه ساز دارای ابعاد: ریسک پذیری مدیران، زیرساختهای مالی، اجتماعی و قانونی، برنامه ریزی استراتژیک، حمایت مدیران ارشد سازمان و ..، عوامل خارجی زمینه ساز دارای ابعاد: قدرت برند سازمان، حمایت دولت، طرح های تشویقی نهادهای بالادستی و..، پیامدهای داخلی دارای ابعاد: انگیزش دانش آموزان، گرایش کارآفرینانه در مدرسه، تشویق و حمایت از دانش آموزان مستعد و ... و پیامدهای خارجی دارای ابعاد: ارزش ویژه برند سازمان، رضایت جامعه و افکار عمومی، جذب دانش آموزان مستعد و نوآور و.. سازمان بود. در بخش کمی تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته ای با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی چندمرحله ای در بین 364 تن از معلمان مدارس توزیع و داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی با نتحلیل گردید. نتایج بخش کمی نشان داد که تاثیر تمامی ابعاد عوامل داخلی و خارجی بر برندسازی مهارت آموزی در جهت کارآفرینی فردی و اجتماعی مورد تائید واقع شدند.
تبیین مدیریت مدرسه بر مبنای استعاره علمی یا تجربه شخصی؟ مطالعه ای موردی موفق مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر روش مطالعه موردی، 12 نفر از مدیران موفق مدارس سمنان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند تا مشخص شود که رویکرد مدیریت آن ها در مدرسه چگونه است. انتخاب این افراد بر اساس روش نمونه گیری موارد کرانه ای و بر مبنای اشباع نظری در تفسیر یافته ها بود. به هر ترتیب، داده هایی کمی و کیفی گردآوری شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه سازمان یافته بود که برای تحلیل داده های آن از دو روش کمی و کیفی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تبیین سازی و در بخش کمی از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که نه تنها رویکرد مدیران مدارس بر مبنای آموزه های استعاره ی علمی استوار نبود بلکه مدرسه به کارزاری برای تجربه ورزی و آزمایش و خطای مدیران تبدیل شده است. افزون بر آن، این تجربه ورزی چندان ارتباطی به رشته ی تحصیلی مدیران، سابقه ی کاری آن ها، مقطع مدیریت و نوع مدرسه نداشت و تجربه ورزی در هر شرایطی مورد استفاده مدیران بود. یافته ها همچنین نشان داد که این تجربه هایی که مدیران در مدیریتِ مدرسه ی خویش در پیش می گیرند، توسط فرادستان اداری، استانداردسازی نمی شود.
پیش بینی سایش اجتماعی بر اساس ادارک معلمان از گونه های فرهنگ سازمانی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش، توصیفی – همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدارس ابتدایی شهر شیراز (93 مدرسه) تشکیل می دادند. از بین نواحی چهارگانه شیراز، تعداد ده درصد مدارس ناحیه یک، به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس دو پرسشنامه انواع فرهنگ سازمانی ساختگرا، منفعل و تهاجمی و همچنین سایش اجتماعی صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 93/0، 87/0، 76/0 و 95/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج نشان داد از نظر معلمان فرهنگ سازمانی غالب در مدارس، فرهنگ سازمانی منفعل می باشد. وضعیت سایش اجتماعی در جامعه قلمرو پژوهش از سطح کفایت مطلوب کمتر و برابر با سطح حداقل کفایت مطلوب بود و بُعد غالب سایش اجتماعی در مدارس مربوط به بُعد سایش اجتماعی مستقیم بود. به علاوه، مدل معادله ساختاری نیز نشان داد که در حالی که سایش اجتماعی از طریق فرهنگ سازمانی ساختگرا پیش بینی نمی شود و رابطه معناداری بین آنها وجود ندارد؛ اما فرهنگ سازمانی منفعل و تهاجمی پیش بینی کننده مثبت و معنادار سایش اجتماعی می باشند.
ادراک تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از مدیران موفق مدارس در شرایط بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و با استفاده از راهبرد اکتشافی انجام شده است و داده ها بر اساس تکنیک داده بنیاد و به شیوه ی سیستماتیک تحلیل شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهرستان جوانرود بود و نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری انجام شد که 14 نفر بودند و ابزار مورد استفاده مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. روایی محتوایی و روایی صوری توسط 6 نفر از متخصصین مورد تائید قرار گرفت و برای پایایی مصاحبه ها از 2 پژوهشگر خواسته شد که بخشی از مصاحبه ها را کدگذاری کنند و با استفاده از تکنیک تشخیص خارجی از یک پژوهشگر دیگر خواسته شد که دیاگرام عوامل مؤثر بر موفقیت مدیران مدارس در شرایط بحران را مطالعه کنند که نتایج قابل قبولی به دست آمد. تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود که نتایج نشان داد مقوله های عوامل فردی و عوامل ساختاری به عنوان شرایط علی؛ مقوله های امکانات و تجهیزات، حمایت و فرهنگ خلاق و نوآور به عنوان شرایط زمینه ای؛ مقوله های انسجام درونی مدرسه، ماهیت بحران و نحوه برنامه ریزی و سازمان دهی به عنوان شرایط مداخله گر؛ مقوله های نظارت و بازخورد مستمر، هدف گذاری، جهت دهی و هدایت، به کارگیری رویکردهای نوین آموزشی و تدوین و طراحی برنامه های آموزشی مقابله با بحران به عنوان راهبردها؛ و مقوله های توسعه حرفه ای، خلق سرمایه اجتماعی، رهبری تیمی و انعطاف پذیری به عنوان پیامدهای موفقیت مدیران مدارس در شرایط بحران شناسایی شده اند.
تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای: پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان در سال 96-1395 می باشد. این پژوهش به روش آمیخته (اکتشافی) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی افراد مطلع و خبرگان در حوزه توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه-ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن اصل اشباع نظری، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان بودند، که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه (سرایی، 1393)، تعداد 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در قسمت کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود، که روایی این پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان مورد تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای 5 مؤلفه 83/0 تا 91/0 به دست آمد. در قسمت کیفی، 5 مؤلفه اصلی و 17 مؤلفه فرعی در توانمندسازیِ مدیران شناسایی شد و درنهایت به عنوان الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه گردید و در ادامه اعتبار الگو با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد قبول قرار گرفت. نتایج نشان می دهد توانمندسازی می تواند به عنوان عاملی مهم و مؤثر در ارزشیابی نیروی انسانی و مدیران کارآمد به عنوان معیاری ارزشمند لحاظ گردد.
تحلیل ساختار عاملی مقیاس توان پاسخگویی به محیط در مدارس دولتی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، تحلیل ساختار عاملی مقیاس توان پاسخگویی به محیط در مدارس دولتی شیرازبود. ابزار پژوهش مقیاس توان پاسخگویی به محیط ترک زاده و نکومند (2015) و مشتمل بر 19 گویه با طیف لیکرت است و شامل سه زیرمقیاس مفهومی، ساختاری و عملکردی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه دولتی شیراز بود که با روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای (برحسب دوره تحصیلی) و براساس فرمول کوکران تعداد 369 نفر انتخاب گردیدند. به منظور سنجش روایی پرسشنامه از دو روش تحلیل گویه و تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول و دوم و جهت سنجش پایایی آن نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل گویه حاکی از همبستگی معنادار هر یک از گویه ها با زیر مقیاس بعد مربوطه بود. نتیجه تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول و دوم نیز نشان داد که هر یک از گویه ها از روایی بالایی برای تبیین بعد مربوطه و برای تبیین توان پاسخگویی به محیط برخوردار می باشند. همچنین براساس مقادیر آلفای کرونباخ، پایایی مقیاس و زیرمقیاس های مربوطه، مطلوب ارزیابی شده است. براین اساس از این مقیاس می توان برای سنجش توان پاسخگویی مدارس به محیط بهره گرفت. واژگان کلیدی: تحلیل ساختار عاملی، مقیاس، توان پاسخگویی به محیط، مدارس دولتی
نقش رهبری معنوی مدیران مدارس در تعلق خاطر کاری معلمان با میانجی گری سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری معنوی مدیران در تعلق خاطرکاری با میانجیگری سرمایه اجتماعی معلمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان شهر ایلام به تعداد 1923 نفر تشکیل می دادند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان نمونه ای به حجم 340 نفر انتخاب شد. جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه رهبری معنوی فرای و همکاران، سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال و پرسشنامه تعلق خاطر کاری شافلی و باکر صورت گرفت که ضریب آلفای کرانباخ آنها به ترتیب: 90/0 ، 91/0 و 87/0 به دست آمد. روایی سازه پرسشنامه ها از طریق تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که رهبری معنوی مدیران مدارس اثر مستقیم مثبت و معناداری بر تعلق خاطر کاری معلمان داشت. سرمایه اجتماعی دارای اثر مستقیم مثبت و معناداری بر تعلق خاطر کاری معلمان بود. رهبری معنوی بواسطه سرمایه اجتماعی اثر غیرمستقیم، مثبت و معناداری بر متغیر تعلق خاطر کاری معلمان بود. بنابراین رهبری معنوی به همراه نقش میانجی سرمایه اجتماعی دارای نقش مؤثری در بهبود تعلق خاطر کاری معلمان است. از این رو توجه به رهبری معنوی و سرمایه اجتماعی جهت بهبود تعلق خاطر کاری معلمان ضرورت دارد.
تجارب مدیران مدارس و دبیران شهر سنندج از برنامه تعالی مدیریت مدرسه: تحلیلی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف واکاوی ادراکات و تجارب مدیران و دبیران مدارس متوسطه شهر سنندج از برنامه تعالی مدیریت مدرسه انجام شد. با عنایت به ضرورت اطلاع عمیق از نحوه برداشت و تجارب زیسته مشارکت کنندگان از ماهیت برنامه تعالی مدیریت مدرسه، سازوکارهای اجرایی، آثار و نتایج و همچنین آسیب های احتمالی آن، از روش پدیدارشناسی برای انجام پژوهش حاضر بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه 29 نفر از مدیران و دبیران مدارس دوره اول متوسطه در شهر سنندج بودند که به صورت هدفمند انتخاب و با آنها مصاحبه صورت گرفت و یافته های حاصل با استفاده روش تحلیل داده های کیفی کلایزی تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که درک و برداشت مشارکت کنندگان از ماهیت و کم و کیف برنامه تعالی بسته به رویکرد انتقادی و یا محافظه کارانه و بعضاً ستایشگرانه آنها متفاوت است که نهایت در یک مفهوم فراگیر، سه مضمون سازمان دهنده سطح دو و سیزده مضمون سازمان دهنده سطح یک صورتبندی گردید. براین اساس باوجود اینکه از نظر آنان برنامه تعالی مدیریت مدرسه از نظر ماهیت و ساختار دارای اشکالاتی است اما آثار و نتایجی مثبت و آسیبها و پیامدهایی نیز بر آن مترتب می باشد. این یافته نشان داد که علیرغم مزایایی چون نظم پذیری و فراهم کردن بستری اجرای یکنواخت دستورالعمل طرح تعالی در مدارس، به دلیل ماهیت خطی و تبعیت اجرای چنین برنامه ای از رویکردی تمرکزگرایانه، اجرای آن به شکل فعلی در مدارس بروز آسیب هایی را در نظام آموزش و پرورش اجتناب ناپذیر خواهد کرد.
تحلیل پدیدارشناختی عوامل مرتبط با گرایش برخی از مدیران مدارس به بهره کشی از زیردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بازنمایی تجارب زیسته کارکنان مدارس در مورد عوامل گرایش برخی مدیران به بهره کشی از زیردستان انجام شده است. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی و از بین معلمان و معاونان مدارس دولتی شهرستان مهدی شهر استان سمنان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با 10 نفر از معلمان و معاونان گردآوری شد و مبتنی بر راهبرد کُلایزی، تحلیل گردید. به منظور افزایش اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تاییدپذیری، از شیوه های«بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، تحلیل موارد منفی، سه سو سازی، کنترل از سوی اعضا، «تبیین جزئیات دقیق فرایند گردآوری و تحلیل داده ها»،«درگیری طولانی مدت»، «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، و استفاده شد. تحلیل عمیق داده ها به شناسایی و طبقه بندی 24ملاک و 4عامل اصلی شامل "نحوه انتصاب مدیران"، "خصوصیات اخلاقی و شخصیتی مدیران"، "خصوصیات حرفه ای مدیران" و "خصوصیات اخلاقی زیردستان" منتج گردید که می تواند تصویری روشن از عوامل گرایش برخی از مدیران به بهره کشی از زیردستان، ارائه نماید. به نظر می رسد، اجرایی سازی نظام ارزشیابی پویا و با ضمانت اجرایی برای تشخیص کیفیت انتصاب و عملکرد مدیران مدرسه که با مشارکت عوامل انسانی درون مدرسه، انجام شود، می تواند در بهبود فضای تعاملی در مدرسه و جلوگیری از رفتارهای استثمارگرایانه احتمالی، اثربخش باشد.
سفری به فراسوی حصارها در واکاوی نشانگان حکومت مندی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، کشف نشانگان حکومت مندی در مدرسه می باشد . برای دستیابی به این هدف، استفاده از سنت کیفی و از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفته شد. به منظور آشکارسازی تجارب زیسته دانش آموزان در باب نشانگان حکومت مندی، سعی شد ابزار مناسبی جهت گردآوری اطلاعات استفاده شود.لذا، پژوهشگر با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختار یافته با روش نمونه گیری هدفمند تلاش نمود تا در ذهن بیست ویک دانش آموز پایه ششم ابتدایی رسوخ کند که تجارب عمیق تری از مدرسه داشتند. بنا بر نتایج به دست آمده از تحلیل مصاحبه ها نه مضمون و پنجاه و سه مقوله شناسایی و استخراج گردید که مضامین اصلی مستخرج عبارت اند از: مراقبت واگنری: تقلید معرفت ( کلام مقدس ) ، مراقبت زمانی: سیاه چاله های زمانی، مراقبت محتسبانه: نمایش تعذیب، مراقبت محیطی: خشت های سنگی، مراقبت آموزشی- محتوایی: مغزهای چرتکه ای، مراقبت چهره گرافی: مراقبت ظاهری– فیزیکی، مراقبت پلیسی: دیوارهای شفاف، رصدگاه انسان، مراقبت ارتباطی: دیالکتیک مدرن، آگورا کشی و مراقبت سیاسی: پتک-های تکنیکی. مدرسه در تولید سوژه های فایده مند و کارآمد در تلاش است. در کنار ساخت سوژه انسانی، انقیاد و مطیع سازی، مرگ تفکر انتقادی و عدم توجه به حقوق و جایگاه کودک دیده شد. فرهنگ سکوت، اعتماد ساده لوحانه به کادر آموزشی و ناعادلانه پنداشتن قوانین از سوی دانش آموزان نیز نمایانگر تک صدایی در مدرسه مدرن بود.
راهبردهای مناسبِ افزایش پیوند خانه، مدرسه و جامعه؛ تأملی در تجربیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکاف حیطه ی مشارکت والدین / مدارس نظام آموزش وپرورش را به کژ کارکردی مبتلا کرده است. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است که با رویکرد کیفی و روش سنتزپژوهی به راه های جلب مشارکت والدین در مدارس بر اساس تجربیات جهان پرداخته شود. در بخش چارچوب نظری پژوهش ابعاد شش گانه پیشنهادی اپستین مورد استفاده قرار گرفته است. درنهایت راهبردهای مناسب بر اساس هر یک از ابعاد شش گانه تشریح شد به طوری که در بعد فرزند پروری؛ ایجاد مرکز کتابخانه ای برای والدین، برنامه های حمایت خانواده، مدیریت فضای مجازی با تشکیل school networking و برگزاری کارگاه های آموزش والدین، بعد ارتباط یابی؛ ایجاد کانال های ارتباطی شفاهی و رودررو، ارتباط یابی کتبی و اینترنتی، کارت های گزارش عملکرد دانش آموزان، به کارگیری یک رابط مدرسه/خانه، ایجاد اطلاع رسان power school، بعد مشارکت داوطلبانه؛ ارزیابی استعدادهای والدین، تقویت باورپذیری در والدین داوطلب، دعوت از داوطلبان در رویداد های مدرسه، نظرسنجی سالانه، نظارت بر نحوه اخذ کمک های مالی و طرح ریزی یک برنامه منعطف، بعد یادگیری در خانه؛ شامل مجموعه ای از راهبردها از جمله آموزش تخصصی معلمان با محوریت یادگیری در خانه، آموزش تخصصی والدین با محوریت ارائه راهنمای تکالیف خانگی و تقویت رفتار تعاملی دانش آموز با محوریت ارائه تکالیف خانگی تعاملی، بعد تصمیم گیری؛ تشکیل سازمان والدین، تهیه چک لیست انتظارات والدین، تشویق والدین به مشارکت در فرصت های غیررسمی، گزینش افراد انتخاب شده به عنوان نماینده اولیاء در اقوام و گروه های مختلف اجتماع، بعد همکاری با سازمان های اجتماعی؛ شناسایی سازمان های مرتبط با امور مدارس، دعوت از سازمان های اجتماعی، شبکه سازی مدارس، دسترسی به نقشه منابع اجتماعی از مهم ترین راهبردهای مشارکت والدین/ مدرسه به شمار می رود.
سنجش اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان ابتدایی بر مبنای الگوی کرک پاتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پروش با هدف افزایش کارایی و اثربخشی معلمان، روزآمدکردن معلومات و توانمندی های معلمان متناسب با توسعه ی دانش و فناوری و همچنین رشد فضایل اخلاقی، فرهنگ سازمانی و بهبود روابط انسانی، همه ساله هزینه های قابل توجهی را برای آموزش نیروی انسانی خود تخصیص می دهد. نکته ای که در اینجا بیش از هرچیز حائز اهمیت است این است که آیا برگزاری این دوره ها از اثربخشی لازم برخوردار است. این پژوهش با هدف ارزشیابی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان مقطع ابتدایی منطقه 9 آموزش و پرورش شهر تهران بر اساس الگوی کرک پاتریک انجام شد. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی منطقه 9 که تعداد آن ها 815 نفر بود، که از بین آنها 261 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن نیز براساس روش آلفای کرونباخ 98/0 برآورد شد. با توجه به نرمال نبودن داده های پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون نسبت دو جمله ای، آزمون یومن-ویتنی، کروسکال و الیس استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که واکنش معلمان با میانگین 247/3 در سطح نسبتاًمطلوب بوده است. همچنین اثربخشی دوره ها بر یادگیری معلمان با میانگین 17/3 و بهبود قابلیت معلمان 11/3، موثر بوده است، ولی بر تحقق اهداف منطقه 9 با میانگین 97/2 اثربخش نبوده است. در مجموع آموزش های ضمن خدمت منطقه 9 با میانگین 121/3 اثربخش ارزیابی شد.
نقش مدیریت استعداد در چابکی سازمانی مدارس با میانجی گری یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مدیریت استعداد در چابکی سازمانی مدارس با میانجی گری یادگیری سازمانی انجام گرفته است. این پژوهش توصیفی- همبستگی با مشارکت 327 نفر از معلمان دوره اول متوسطه شهرکرمانشاه که از طریق نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بر حسب حجم انتخاب شده بودند، انجام شد. از پرسشنامه های مدیریت استعداد اوهلی (2007)، یادگیری سازمانی نیفه (2001)، و چابکی سازمانی ژانگ و شریفی (2000) استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه ها، با آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. نتایج نشان داد متغیر مدیریت استعداد دارای اثر مستقیم مثبت (62/0)، اثر غیرمستقیم مثبت (147/0) و اثر کل مثبت و معنادار (767/0) بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. متغیر یادگیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (22/0) و اثر کل مثبت و معنادار (22/0) بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. متغیر مدیریت استعداد با ضریب مسیر غیرمستقیم به واسطه یادگیری سازمانی (147/0) و مقدار تی (28/3) دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر مدیریت استعداد (767/0) دارای بیشترین اثر و متغیر یادگیری سازمانی (22/0) دارای کمترین اثر بر متغیر چابکی سازمانی می باشد. به عبارت دیگر، می توان گفت مدیریت استعداد با میانجی گری یادگیری سازمانی موجب افزایش چابکی سازمانی معلمان مدارس می شود.
آزمون علّی سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش آموزان مدارس دخترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل علی سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش-آموزان دختر مدارس دولتی می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی بود. در بخش اول (کیفی) برای انجام مصاحبه میدانی، جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و خبرگان دینی و اساتید دانشگاهی(تربیت بدنی، معارف اسلامی و جامعه شناسی) و همچنین برخی از دانش آموزان دختر بودند که این افراد، به صورت هدفمند برای مصاحبه های کیفی در موضوع پژوهش انتخاب گردید(15 مصاحبه با 13 نفر و تا حد اشباع نظری ادامه یافت). ودر بخش دوم (کمی) بعد از گردآوری اطلاعات حاصل از پژوهش کیفی، اقدام به ساخت پرسشنامه سبک زندگی ایرانی اسلامی نموده و این پرسشنامه(50 گویه و در قالب 9 مؤلفه) در بین دانش آموزان دختر مدارس دولتی شهر تهران ، توزیع گردید. از شاخص های کشیدگی و چولگی به منظور بررسی توزیع داده ها (طبیعی و یا غیر طبیعی بودن) استفاده و برای بررسی و پاسخ به سؤالات پژوهش و رسم و تدوین مدل اندازه-گیری و مدل ساختاری از نرم افزارهای SPSS نسخه 24، Smart PLS نسخه 2.0 و نرم افزار Max QDA نسخه Pro استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 25 کد مفهومی و 9 مقوله اصلی، از مؤلفه های سبک زندگی ایرانی اسلامی در دانش آموزان دختر مدارس دولتی می باشد و همچنین مشخص شد که سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش آموزان دختر مدارس دولتی تأثیرگذار می باشد.
بررسی تحولات رشته مدیریت آموزشی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تحولات رشته مدیریت آموزشی بود. میدان تحقیق اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشیست که پس از مصاحبه با 10 نفر اشباع نظری حاصل گردید. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدار شناسی و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و روش تحلیل داده ها تحلیل مضمون می باشد. حاصل آن شناسایی 227 مفهوم اولیه، 45 مضمون و 25 کد اصلی است. یافته های تحقیق در حوزه ضعف ها و چالش ها بر نبود سند چشم انداز و بیانیه ماموریت جامع و یکپارچه رشته مدیریت آموزشی در آموزش عالی ، ضعف در ساختار، محتوا و روشهای این رشته، آینده شغلی نامعلوم دانش آموختگان در حوزه آموزش و پرورش، رشته های جدید و مشابه به عنوان رقیب و نبود تعامل و مشارکت فعالانه بین وزارت علوم و آموزش و پرورش و وزارت علوم برای بهره گیری از ظرفیتهای رشته مدیریت آموزشی اشاره دارد. نقاط قوت و فرصتها نیز بر ماهیت میان رشته ای ،کاربردی بودن و جامعیت این رشته و فرصتهای کار آفرینی و مطالعاتی فراوان در این حوزه دلالت می نماید. لذا تعداد 18 راهبرد شامل راهبرد های SO (تهاجمی) راهبردهای WO ( انطباقی)، راهبردهای ST (اقتضایی) و راهبردهای WT(دفاعی) تعیین گردید .
طراحی الگوی عوامل محرومیت اجتماعی دانش آموزان مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بازشناخت و معرفی تلقی، برداشت و شاخص های مورد نظر برای تبیین عوامل محرومیت اجتماعی دانش آموزان مدارس غرب کشور است. این پژوهش از نوع کیفی بوده و از روش گرانددتئوری به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، مطالعه مبانی نظری و مصاحبه های عمیق و باز (16 مصاحبه با 14 نفر) ساختاریافته با صاحب نظران و استادان دانشگاهی(حوزه جامعه شناسی) همچنین برخی مددکاران اجتماعی است. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی و تا حد اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه شوندگان و سپس استادان متخصص، روایی ابزار پژوهش را مورد بررسی قرار دادند و آن را تأیید کردند. پایایی نیز با استفاده از روش مطالعه حسا رسی فرایند نتایج، به دست آمد. از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی برای تحلیل داده ها استفاده شد. در نهایت 19 مقوله اصلی استخراج شد. از جمله متغیرهای استخراج شده در تبیین نتایج تحقیق، خانواده، عوامل اقتصادی، جنسیت، نداشتن اوقات فراغت، کمبود نیروی انسانی، کمبود امکانات، مسائل حمل و نقل و عوامل مدیریتی است. با توجه به اثرگذاری محرومیت اجتماعی در جامعه پذیری و هنجارپذیری دانش آموزان همچنین اهمیت پرورش دانش آموزان نوجوان در مدرسه نسبت به محیط های اجتماعی دیگر و سایر گروه های سنی، پیشنهاد می شود که مدیران آموزش و پرورش مناطق غرب کشور از راهبردهای به دست آمده در این پژوهش به منظور رفع محرومیت اجتماعی دانش آموزان استفاده کنند.
الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور ارائه الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی و با روشی کیفی انجام شد. هدف پژوهش، توسعه ای – کاربردی و رویکرد مورد استفاده در آن، نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل 4 خوشه اساتید و صاحبنظران متخصّص و دارای دستاورد علمی در حوزه رهبری و مدیریت آموزشی در داخل و خارج از کشور، مدیران حوزه وزارتی وزارت آموزش و پرورش، مدیران ستادی و اجرایی اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان و شهر گرمسار و همچنین مدیران با سابقه حداقل 12 سال به بالا در مدیریت مدارس مقطع متوسطه سطح شهر گرمسار در سال تحصیلی 98-97 است. حجم نمونه با اشباع نظری 30 نفر بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که روایی آن از طریق روش «مثلث سازی» به تائید رسید و پایایی آن از طریق ضریب کاپای کوهن و ضریب آلفای کریپندورف در حد توافق به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی به واسطه نرم افزار Maxqda نسخه 2018 استفاده شد. نتایج به دست آمده، الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی را در قالب عوامل علّی، شرایط زمینه ای، پدیده محوری، شرایط واسطه ای، راهبردها و پیامدها به تصویر کشید.