مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۵۰۶٬۰۴۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف: اکثر ملت ها و کشورهای جهان از ترکیب جمعیتی یکسانی برخوردار نیستند و دارای تنوع و تکثر قومی می باشند. هویت قومی از هویت های میانی در عصر جدید به شمار می آید که فراتر از هویت فردی و فروتر از هویت ملی قرار دارد. از همین رو، این هویت دارای عناصر مشترکی از قبیل؛ فرهنگ، تاریخ، مکان، زبان، نژاد، مذهب و ... با هویت ملی می باشد. مسأله قومیت یکی از مسائل بغرنج در کشورهای گوناگون می باشد و کشورهایی که تنوعات اجتماعی و قومی دارند چالش های متعددی را تجربه می کنند. کشور ایران نیز جامعه کثیرالقومی است که گروه های فرهنگی، زبانی و مذهبی گوناگون را در خود جای داده. آنچه در این گونه جوامع اهمیت فوق العاده دارد، ایجاد و تقویت همبستگی ملی و در عین حال حفظ تنوع و گوناگونی است که در عرصه های مختلف در اقوام دیده می شود. روش: جهت بررسی دو امر یاد شده پژوهش حاضر در چارچوب روش کمی و با تحلیل پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری 299 نفر از مردمان ترکمن و 127 نفر از مردمان سیستانی در شهرهای مختلف استان گلستان می باشد. هر دو قوم از 9 طایفه می باشند که به توازن جمعیتی، پرسشنامه ها پر شد. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تحلیل گردید که در سطح توصیفی؛ توزیع فراوانی و میانگین و در سطح استنباطی؛ از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی استفاده شد. همچنین از نظریات؛ نوسازی، محرومیت نسبی، مقوله بندی هویتی، به مثابه چارچوب نظری بهره گرفته شد.یافته ها: داده ها نشان می دهد در ابعاد هویت قومی و هویت ملی تشابه و تفاوت هایی بین ترکمن ها و سیستانی های استان گلستان دیده می شود. به عبارتی گرایش های قومی در بین این دو قوم گرچه چندان قوی نبوده ولی بیشتر از متوسط می باشد. اما در یک مقایسه، آمارها گویای آن است که میزان گرایش به هویت ملی و هویت قومی در بین ترکمن های استان گلستان بیشتر از متوسط بوده است. از طرفی در یک مقایسه، بین گرایش به هویت قومی و هویت ملی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گرایش به هویت قومی بین این قوم بیش تر از گرایش به هویت ملی است. در خصوص سیستانی ها نیز این آمارها نشان می دهد میزان گرایش به هویت ملی و هویت قومی در بین سیستانی های استان گلستان بیشتر از متوسط بوده است. ضمن آنکه در یک مقایسه، بین گرایش به هویت قومی و هویت ملی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گرایش به هویت ملی بین این اقوام بیش تر از گرایش به هویت قومی است. در کل نتایج نشان از ضعف نسبی شناخت ابعاد تاریخ بین این مردمان می باشد که این مسأله خلاء آموزشی در حوزه های مربوطه را برای این اقوام عیان می سازد. ضمن آنکه محدودیت های ساختاری در معرفی و بازخوانی هویتی و سلطه فرهنگ کلان، اقوام(خصوصا اقوام کم جمعیت) را در یک بی میلی و بی توجهی به حفظ و معرفی تاریخ قومی خود که به نوعی ناشی از انزوای قومی می باشد کشانده است.نتیجه گیری: در پرتو عناصر شناختی، احساسی و ارزشی و در راستای حفظ تنوعات قومی می بایست بازخوانی قومیتی برای این اقوام صورت گیرد. از طرفی محرومیت ها و شکاف های اجتماعی در پرتو نگرش های قومی می تواند ستیزه ها و تنش های قومی را برانگیزد که این مهم نیز با بسترمندی عادلانه حقوق اجتماعی، نه تنها سدی بر احساس تبعیض و نارضایتی و تنش های قومی منبعث از آن می تواند باشد، بلکه همسویی و همنوایی قومی را در جامعه کلان ایران تقویت خواهد کرد.
فراتحلیل پژوهش های سیاسی ناظر بر حیات طیبه (از سال ۱۴۰۰- ۱۳۹۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
503 - 540
حوزه های تخصصی:
«حیات طیبه» مهم ترین تصویری اس ت که با الهام از قرآن کریم از خوشبختی و وضع مطلوب ارائه شده است. بررسی اولیه پژوهش ه ای صورت گرفته در این حوزه، نمایانگر استفاده از رویکردهای مختلف نقلی و عقلی در این مطالعات است. برای تحلیل دقیق حیات طیبه نیاز است که این گستره متنوع بررسی شود. این مقاله با هدف فراتحلیل پژوهش های سیاسی مرتبط با «حیات طیبه» در بازه زمانی 1390-1400، در ابتدا به توضیح نقاط قوت و ضعف این مطالعات می پردازد. این پژوهش ها در سه سطح نظری، روشی و نتیجه شناسانه بررسی شده اند. هدف اصلی پژوهش، مطالعه تشخیصیِ وضعیت تولی د علم ی مقاله ها در حوزه حیات طیبه و جمع بندی این پژوهش ها با رویکرد سیاسی برای دست یافتن به تصویری نسبتاً جامع تر است. بر اساس تحلیل یافته ها می توان یک شاکله معنایی مبتنی بر سه رکن فردی، اجتماعی و سیاسی از حیات طیبه ارائه کرد. ضمناً غلبه روش معرفت نقلی (تاریخی)، کلی گویی و انتزاعی بودن و عدم تنوع در روش پژوهش از اصلی ترین کاستی های مطالعات سیاسی این مفهوم بوده است.
تحلیل تطبیقی اثر نظریه علیت اشرابی بر غایت شناسی طبیعی دکارت و سوارز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرانسیسکو سوارز با ابداع نظریه علیت اشرابی ادعا کرد که علل اربعه وجود را به معلول اشراب می کنند. بدین ترتیب، نظریه اشرابی علّیت مفهوم هر چهار علّت -به ویژه علّت غایی- را شبیه علّت فاعلی می گرداند. از این رهگذر، سوارز می توانست در فلسفه خود اراده آزاد و بی غایت الهی را با کنش غایتمند او در طبیعت جمع کند. دکارت نیز، با تأثیرپذیری از نظریه اشراب، علت غایی را از فلسفه خود حذف کرد تا راه را برای توضیح مکانیکی طبیعت هموار نماید. بدین نحو نظریه ای که با اهدافی الهیاتی ابداع شده بود، مبنای توضیح علمی طبیعت قرار گرفت. در این پژوهش تفاوت ها و شباهت های غایت شناسی طبیعی را در متافیزیک دکارت و سوارز بررسی می کنیم. مطالعه تطبیقی این دو نظام مابعدالطبیعی نشان می دهد که چگونه ممکن است دو نظریه از مبانی واحدی متأثر باشند، اما به نتایج متضادی بینجامند. بنابراین، در ابتدا مفهوم نظریه اشرابی علیت را تحلیل خواهیم کرد، پس از آن با تکیه بر شواهد متنی تأثیر نظریه اشراب بر غایت شناسی سوارز و دکارت را آشکار خواهیم ساخت. سپس بررسی می کنیم که چگونه دکارت، با بسط نظریه علیت سوارز، ضرورت علّی (فاعلی) را تنها خیر در طبیعت در نظر گرفت.
الهیاتِ عشق: گذر از آگاپه به اروس و لوازمِ خداشناسانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
169-204
حوزه های تخصصی:
کتابِ مقدس، بر آمیختگیِ ایمان و عشق، گواهی می دهد؛ اما هیچ گاه عشق محور الهیات قرار نگرفت و الهیدان ها به آن بی توجهی کردند. در این نوشتار ابتدا عواملِ بی توجهی به مفهومِ عشق در الهیات بررسی شد. این امر ناشی از پذیرش تصویری از عشق است که دو گونه ی آن را جدا می کند: عشق آگاپیک که ریشه در ویژگی هایِ جذابِ معشوق ندارند و عشق اروتیک که به سبب ویژگی هایِ معشوق انگیخته می شود. نوع اولِ عشق در الهیاتِ کلاسیک پذیرفته شد و عشق در نسبت با خدا و همسایه بر همین اساس تبیین شد اما از نوع دوم معمولا نهی می شد. الهیاتِ عشق در این نوشتار، با تجدیدنظر در این تقسیم بندی، تعریفِ سنتِ اروتیک از عشق را در الهیات می پذیرد؛ زیرا آن را تصویر نارازوار و تبیین پذیری از عشق می داند. در نقد نگرش رایج در باب عشق، از دیدگاهِ آلن سوبل، فیلسوفِ معاصر، استفاده شد؛ براین اساس، نشان داده شد که عشق در نسبت با خدا، در سنت اروتیک تبیین پذیر است و می تواند به چالش ها پاسخ دهد. این نگرش لوازم مختلفی دارد، در این نوشتار صرفا به لوازمِ خداشناسانه پرداخته شد که عبارت اند از: خدا شخص وار، انسان وار و دارایِ عواطف است. خداوند حاضر در جهان و در اتحاد با انسان است و از صفتِ مراقبت برخوردار است.
پیوند کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
287-317
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ارسطو شخصیتتراژدی باید از نظر اخلاقی خوب، یعنی فضیلتمند باشد و برای اینکه بتواند در مسیر سعادت قرار گیرد، باید طی کنش انتخاب گرانه و آگاهانه، قاعده حد وسط اخلاقی را رعایت کند. بر همین مبنا، در این پژوهش این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان پیوندِ میانِ کنش و شخصیت اخلاقی را توضیح داد؟ برای تأمل و تبیین پاسخ این پرسش، فن شعر در کنار اخلاق نیکوماخوس مورد خوانش و تفسیر قرار می گیرد. هدف این است که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر وجوه متعدد کنش و تنیدگی آن با شخصیت و اخلاق _در وجه ایجابی و چه سلبی_ نمایان شود. اهمیت و ضرورت این پژوهش در آن است که به روشن کردن بخش های مهمی از فن شعر، با تکیه بر یافتن جایگاه آن در نظام فلسفه اخلاقی ارسطو یاری خواهد رساند. نتیجه ای که از این پژوهش بدست می آید این است که فن شعر را باید در چارچوب فلسفه ارسطو _ به ویژه فلسفه اخلاق_ مورد خوانش قرار داد و نیز کنش، در اندیشه حاکم بر فن شعر، در حالی که با شخصیت اخلاقی پیوند دارد اما بر آن تقدم نیز دارد.
راهکار های حل تعارض ضرورت علّی و اراده آزاد بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
347-374
حوزه های تخصصی:
رابطه ضروری میان علت تامه و معلول امری پذیرفته شده در سنت فلسفه اسلامی است. در این میان اطلاق این اصل و ورود آن بر عالم انسانی موجب تقابل ضرورت علی با آزادی اراده است. برخی آزادی اراده، که قوام آن به امکان انتخاب میان فعل و ترک است، را با ضرورت علّی در تنافی می بینند و ضرورت را هم معنای جبر می دانند، اما در مقابل فلاسفه این مدعا را نپذیرفته اند، در این نوشتار تلاش می شود تا پاسخ های علامه طباطبائی به این مشکل را مورد بررسی قرار دهیم. راهکار اول ایشان تبیین نسبت امکانی اراده در ارتباط با انسان و نسبت ضروری آن در ارتباط با علت تامه است؛ راهکار دیگر ایشان تبدیل تقابل اختیار و جبر به تقابل اختیار و اضطرار است که در این صورت تنافی میان ضرورت و آزادی اراده رفع می شود و در نهایت با کاربست نظریه اعتباریات و ضرورت اعتباری، آزادی اراده را در عین پایبندی به ضرورت علّی نشان می دهند.
نسبت یابی مقولات «معنای زندگی» و «سبک زندگی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
225 - 244
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی های رایج در جوامع انسانی، ناشی از علل و عوامل ظاهری متعددی است. گفتمان های بسیاری براساس این علل، جهت نیل به سبک زندگی آرمانی صورت پذیرفته؛ لکن فهم چیستی و چگونگی رابطه این مقوله با «معنای زندگی» می تواند راهگشای بشر برای تحقق مطلوبترین سبک باشد. اصلی فلسفی که تحلیل گر زیربنای سبک زندگی است. داشتن «سبک زندگی» ایده آل از جمله آرمان های بشری است که به نظر می رسد با تبیین و تفهیمِ صحیح «معنای زندگی» و باورمندی و نهادینه شدن آن در درون انسان محقق می شود. رسیدن به این معرفت هدف مقاله حاضر است که با روش عقلی-تحلیلی در نسبت سنجی این دو مقوله میسور می شود. بعد از بیان تعاریف و معلوم شدن خاستگاه این دو که به قوای انسانی یعنی عقل نظری و عقل عملی برمی گردند؛ می توان گفت؛ معنای زندگی و سبک زندگی در نسبتی متقابل و دوسویه هستند. معنای زندگی، سبک زندگی را می سازد(آفرینش) و سبک زندگی در جهت تثبیت و تقویت معنای زندگی(انگیزش) است. معنای زندگی الگوهای معنایی را ایجاد می کند و این الگوها، منجر به الگوهای رفتاری می شوند. سبک زندگی از مجموعه ای از الگوهای رفتاری در عرصه های مختلف حیات تشکیل شده است که هر الگوی رفتاری می تواند به شیوه های رفتاری متعددی بروز و ظهور پیدا کند. دین نیز به عنوان عامل مهمی در شکل گیری معنای زندگی و اثرگذار در سبک زندگی است. همچنین سبک زندگی وابسته به آداب و رسوم و مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی می تواند در شکل و صورت آداب و مناسک و شعائر دینی مؤثر باشد. تبیین جوانب مختلفِ نسبت این دو مقوله و اثبات همبستگی کامل این دو از یافته های این پژوهش است.
شناسایی و تحلیل محتمل ترین سناریو توسعه فوتسال ایران (یک مطالعه آینده نگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل محتمل ترین سناریو توسعه فوتسال کشور می باشد. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی است که از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه خبرگانی که در زمینه ورزش قهرمانی و حرفه ای و رشته فوتسال از دانش و تجربه لازم برخوردار هستند. نمونه گیری به صورت گلوله برفی است. 12 مصاحبه با خبرگان انجام گرفت. از فنون و ابزارهای مختلف همچون مصاحبه، پنل خبرگان و پرسشنامه استفاده شد. در پردازش داده ها نیز از تکنیک هایی از جمله تکنیک دلفی، تحلیل اثرات متقاطع،تحلیل ساختاری ،بالانس اثرات متقابل و از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد استفاده شد.34 عامل تاثیرگذار توسعه فوتسال کشور مشخص شدند. با بهره گیری از روش تحلیل ساختاری(اثرات متقاطع) و نرم افزار میک مک جایگاه هر عامل در سیستم به دست آمده مشخص شد و 8 پیشران به عنوان کلیدی ترین آینده سازها در توسعه فوتسال کشور مشخص شدند و با استفاده از آن ها محتمل ترین سبد سناریو توسعه فوتسال کشور بدست آمد که در این سبد سناریو بدست آمده هر 8 پیشران در افق زمانی 10 ساله به حالت فاجعه اتفاق خواهند افتاد. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان یک راهنما در برآورد و پیشنگری آینده سازمان های ورزشی ایران که با ورزش فوتسال در ارتباط هستند مؤثر باشد و مسیری را نشان دهد که باعث فاصله گرفتن از شرایط بحرانی و نزدیک شدن به شرایط ایده ال باشد و به توسعه کمی و کیفی رشته کمک زیادی کند.
أثر السياق في توجية الدلالة القرآنية عند الشيخ حيدر حبُّ الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
19 - 36
حوزه های تخصصی:
لقد کان السیاق ولایزال أداه أساسیه فی فهم المعانی الغامضه، بل واکتشاف مقاصد المتکلم فی استعمال حروف دون حروف، وکلمات من دون أخرى، وعبارات غریبه أحیانا بدل أخرى ألف المتلقی تلقیها، فینکشف النص فی تَجَلٍّ جدید، لتأخذ قراءته منحى لم یکن لیظهر، لولا مباشره السیاق وإسهامه فی ذلک. فالقارئ وهو یقرأ نصا ما، یتلقى حروفه وکلماته ومقولاته فی مسار ذهنی معین، یستدعی من خلال المسافات الأولى التی کتب فیها هذا النص، مستحضرا عاملین أساسیین فی ذلک: أولهما نسق النص، من خلال سوابق الکلمات والجمل ولواحقهما وما إلی ذلک من الأنساق الداخلیه الترکیبیه؛ والآخر هو معرفته بالمتکلم؛ وکلما زادت معرفه القارئ بالمتکلم، زاد اقترابه من إدراک ملابسات الخطاب التی أنتج فیها. فإن النصّ القرآنی کتاب مقدّس حظی بقراءات عدّه تختلف باختلاف المرجعیات الثقافیه التی ینطلق منها الکاتب؛ ومن هذه القراءات نظریه السیاق ومدى تأثیره على المعنى؛ فسیکون هدفنا فی هذه الدراسه هو الحصول علی مجموعه من اللافتات السیاقیه الممیزه التی قام حب اللّٰه من خلالها بتجسید المعنی القرآنی وتوجیه دلالاته فی نطاقات معینه. إذا سنتناول فی بحثنا هذا ووفق المنهج الوصفی التحلیلی السیّاقَ لِما له من أهمیه فی تحدید المعانی وفهم النصّ القرآنی، وقد استأثرت أصول النظریه السیاقیه باهتمام بعض الباحثین المحدثین منهم الشیخ حیدر حبُّ اللّٰه؛إذ وجد فی هذه النظریه ما ینبهنا على فهم النصّ القرآنی وتفسیره، ویجنبنا الوقوع فی الخطأ. وإجمال نتائج البحث یبیّن لنا أنّ تحدید دلاله اللفظ فی النص یکون أقرب إلى قصد صاحب النص؛ ومن نظریه السیاق وأثرها الواضح فی توجیه الدلاله، نتعرّف على القصد الإلهی المراد من دلالات الألفاظ فی القرآن الکریم، واتضح کذلک من خلاله أنّ النصوص القرآنیه لا یکون فهمها فهما شاملا إلا من السیاق القرآنی بالنظر إلیه کوحده سیاقیه کبرى؛ لأن القرآن الکریم یفسر بعضه بعضا، وقد تنبّه حب اللّٰه لهذه الوتیره السیاقیه المؤثره فی نصوصه بشکل حاسم.
المستوي الصوتي في قصيدة أبي تمام في رثاء ولده قراءة أسلوبية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
37 - 52
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث المستوی الصوتی لإحدی القصائد المعروفه للشاعر أبی تمام، التی رثی بها ولده. ولا نجد قصیده تخلو من عناصر الموسیقی؛ لأنّ الموسیقی تعدّ عنصرا مهما فی تشکیل ونظم الشعر. وتشمل الموسیقى التی درسناها فی القصیده، الموسیقی الخارجیه والقافیه والموسیقی الداخلیه، حیث درسنا فی الموسیقى الخارجیه الوزن والزحافات والعلل، ثم درسنا قافیه القصیده؛ الحروف والحرکات. أمّا فی الموسیقی الداخلیه فدرسنا أولا الجناس، والطباق، وردّ العجز علی الصدر، ومراعاه النظیر، والتصریع، والترصیع؛ وثانیا التکرار الذی یشمل تکرار الحروف وتکرار الألفاظ. وقد خرجت الدراسه بنتائج منها: أنّ الشاعر استعمل الألفاظ المناسبه للرثاء، وقد کان اختیاره لمجزوء البحر البسیط المسمى بمخلّع البسیط الذی یلائم الحاله النفسیه المسیطره علیه وجوّ الحزن الذی یعیشه فی محله. وجاءت القافیه نونیه مطلقه، مردوفه، موصوله، متواتره. وحرف النون الواقع بین حرفی مدّ یمنح القصیده امتدادا وتصاعدا موسیقیا، خاصه أنّ حرف النون یدلّ علی الأنین فکان الشاعر یختم به کلّ الکلام الذی یذکره فی البیت فیشبه بذلک ما تفعله النائحات فی النیاحه على المیت. وعلى العکس من قصائده الأخرى، قلّل الشاعر من الطباق وندر الجناس لدیه. وإنّ کثره الحروف المجهوره بالنسبه للحروف المهموسه فی القصیده لتدلّ على رغبه الشاعر فی التصریح بهمومه وإعلان شکواه وأحزانه، کما أنّ تکرار حروف النون والراء واللام، لها دلالتها علی الحزن والأسی فی سیاقاتها لتفریغ تلک الشحنات العاطفیه. بینما کرر الشاعر حرف التاء، حرف الهاء وحرف الفاء أکثر من بقیه الحروف المهموسه، لتلطیف کلامه.
تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
213 - 243
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با عنوان «تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ»، شعری انتخابی با مطلع «یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نویسنده در این جستار با بهره گیری از روش تحلیل درون متنی و با استفاده از منابع دست اول کتابخانه ای به پرسش های تحقیقاتی مقاله پاسخ داده است. کشف، ارائه و تحلیل هسته مرکزی رمزگان و کدهای تقویت کننده این کانون، تحلیل روابط دال و مدلول ها و تبیین دلالت هر یک، بررسی عوامل ایجاد انگیختگی دال ها مانند، نشستن در جایگاه موصوف در ترکیب وصفی، نشستن در جایگاه مضاف در ترکیب اضافی، نشستن در جایگاه مشبه به در تشبیه اضافی، نشستن در جایگاه وجه شبه در اضافه استعاری، نشستن روی محور همنشینی و بهره گیری از جادوی مجاورت، وجود دلالت های صریح در بیت، پس یا پیش از دال مورد نظر و... تأکید بر تأثیر درهم تنیدگی نشانه ها و تصاویر چند بُعدی در لایه ای شدن معنا و ایجاد سطوح معنایی تازه، باز کردن نقش عناصر رمزگان در ایجاد تخیل شاعرانه و آفرینش کلام هنری و کاربرد زنجیره های متعدد معنایی (مراعات النظیر و تناسب) به عنوان وجه غالب این عناصر نیز به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد تصاویر سه یا چند بُعدی در محور عمودی هر غزل، موضوعات اساسی پژوهش بوده که ضمن استخراج و ارائه یافته ها در راستای هر یک از این محورها در پایان به تفسیری منسجم و کلی از غزل نیز دست یافته است.
بن مایه های تراسازگاری در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد اثر غسان کنفانی بر اساس الگوی بازآفرینی ترجمه ای لانس هیوسِن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت در ترجمه با مفهوم تراسازگاری رویکردی تعبیری و مفهومی است که در آن به ترجمه با دید کاربردی نگاه می شود. از برجسته ترین نظریه پردازان این حوزه، لانس هیوسن است. وی بر این باور است که در مورد مسائل ترجمه چالش هایی وجود دارد که در بازتولید معنا رنگ و بوی قوی تری به خود دارد. این چالش ها با نشانگرهای عملگرایانه بازشناخته می شود. هیوسن این نشانگرها را با الگوهای ساختاری در قالب نمایه های همترازی و با عناصر همگزینی، افزونه های مصنوعی و دگرش «تغییر بیان» و الگوهای زبانی را در قالب نمایه های تصریح، تلویح و اطلاق «وصفی سازی» معرفی کرده و بازنمایی مفهومی هر یک از عناصر زبانی در ترجمه را به تحلیل و برابرسنجی دقیق هر یک از مؤلفه ها مرتبط دانسته است. پژوهشگران در جستار حاضر با استفاده از الگوی بازآفرینی ترجمه ای هیوسن و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به تطبیق هر یک از این نمایه ها در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد از غسان کنفانی (2013) در مجموعه ای با عنوان «نمایشنامه ها» از فاروق نجم الدین (1402) پرداخته اند. مترجم در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد با عنوان «پلی به سوی ابدیت» با مدنظر داشتن سبک نگارشی رمزی کنفانی سعی در بازنمایی امثال، اصطلاحات و استعارات زبانی داشته و از این منظر شخصیت پردازی ها در اثر ترجمه ای حاضر نقش زیادی ایفا کرده است. در این استدلال با این نظر که زبان رمزی موجود در ترجمه به بازنمایی عناصر زبانی مزبور پرداخته است، تمثیل دقیقی از تعارض اجتماعی و سیاسی حاکم در فرهنگ و ایدئولوژی شخصیت ها در قالب بافت کلامی داشته است. از این رو، تطبیق نمایه های تراسازگاری هیوسن قابلیت سنجش در ساخت ارتباطی نمایشنامه مزیور را داشته است.
خوانشی نو از زنان در جامعه ایران و لبنان بر اساس نظریه گیدنز (بررسی سنّت و مدرنیته در دو رمان أنا أحیا و عادت می کنیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
25 - 48
حوزه های تخصصی:
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.
بررسی و تحلیل تصویر سیستان در المسالک و الممالک اصطخری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
69 - 95
حوزه های تخصصی:
تصویرشناسی» که رویکردی در ادبیات تطبیقی است، با به کارگیری روشی میان رشته ای در پی شناخت فرهنگ، هویت و تصویر واقعی یک ملّت از نگاه دیگری است. یکی از متون مهمّ تاریخی قرن های سوم و چهارم مسالک و ممالک اصطخری، جغرافی دان و سفرنامه نویس آن دوران است. وی در اثرش به معرفی مناطق و اقوام مختلفی از ایران و کشورهای اسلامی پرداخته که یکی از آن ها سیستان است. ترجمه این کتاب در قرن ششم و هفتم به فارسی انجام شده که می توان آن را در قلمروی متون کهن نثر فارسی به شمار آورد. در این جستار در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم که انواع تصاویر سیستان در المسالک و الممالک چگونه است و دیگر آن که اصطخری این تصاویر را چگونه قضاوت و روایت کرده و دلایل آن چیست؟ بر این اساس انواع تصاویر مرتبط به سیستان در اثر اصطخری بر پایه دانش تصویرشناسی و در هفت شاخصه فرهنگی، مذهبی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی، معماری و جغرافیایی استخراج و طبقه بندی و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مجموع 159 تصویر مرتبط در سیستان در اثر اصطخری قابل شمارش است که از این میان تصاویر جغرافیایی با 46 درصد و تاریخی با 16 درصد بیش ترین نوع تصاویر را به خود اختصاص داده است. غلبه 60 درصدی تصاویر مثبت نیز نشانگر نگاه مثبت اصطخری به این قوم بوده و عواملی هم چون هدف تألیف اثر، تأثیرپذیری از آثار پیشین، زیست بوم، گرایش های ملّی _ مذهبی و ساختار جامعه عصر او در ارائه این تصاویر تأثیرگذار بوده است.
رد سرانجام مطمئن: تحلیل بحران هویت هندی-آمریکاییان مهاجر در مترجم دردها اثر جومپا لاهیری
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
126 - 150
حوزه های تخصصی:
کتاب مترجم دردها اثر جومپا لاهیری مجموعه ای از داستان های کوتاه است که بخش های عمده آن بیان کننده بحران هویت آمریکایی های هندی تبار یا هندیان مقیم آمریکا می باشد، مردمی که بین فرهنگ اجدادیِ خود و فرهنگ مدرن آمریکایی در آمد وشد هستند تا در جامعه هدف هویتی قابل قبول برای خود دست و پا کنند. این بحران فرهنگی بیان کننده کشمکش های بی وقفه آمریکایی های هندی تبار برای بقای هویت خود و اتحاد هندی ها در آمریکا و یکپارچگی فرهنگی آن ها با جامعه آمریکاست. این گفتار، با بررسی سه داستان لاهیری، «موضوع موقت» و «وقتی آقای پیرزاده برای شام می آمد» و «جذاب»، تلاش می کند تا مفاهیم و ایده های مرتبط با مهاجرت از جمله «دوگانگی»، «تلفیق فرهنگی»، و حتی «حاشیه نشینی هندیان مهاجر» را ترسیم و بررسی نموده و بحران هویت مهاجرین هندی-بنگالی را مورد تحلیل قرار دهد. هدف این پژوهش تحلیل انتقادی دوگانگی هویت مهاجران در این سه داستان است که متأثر از ارتباط متقابل دو فرهنگ میهمان و میزبان می باشد. این پژوهش به دو دلیل اهمیت دارد: یکی اینکه توجه به بحران هویت مهاجرین هندی-بنگالی در آمریکا را برجسته می کند، و دیگر اینکه تلاشی است برای جلب توجه پژوهشگران مطالعات پسااستعماری به دوگانگی فرهنگی مهاجرین نسل دوم در آثار لاهیری. شایان ذکر است که روش پژوهش در این مطالعه نیز مطالعات پسا استعمارگری و ادبیات مهاجرت (دیاسپورا) در سایه نظرات منتقدین این حوزه ها می باشد.
خویش کاری عشق و جنگ در دوبیتی های فایز دشتی بر پایه ی نظریه ی استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
61 - 86
خویش کاری عشق و جنگ در دوبیتی های فایز دشتی بر پایه ی نظریه ی استعاره ی مفهومی چکیده یکی از وجوه قابل توجه شعرغنایی عاشقانه، مفهوم جنگ و تعبیرهای وابسته به آن است؛ رویکردی از ناز و جلوه گری معشوق در مقابل خواست عاشق که ازطریق اشکال و عناصر مربوط به حوزه ی جنگ تشریح می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی خویشکاری حوزه های مفهومی عشق و جنگ در دو بیتی های فایز دشتی است. پژوهش به روش تحلیل و توصیف کیفی و کمّی بر اساس بنیان های نظری استعاره ی مفهومی لیکاف و جانسون (1980) دوبیتی های فایز دشتی را موردمطالعه قرار می دهد. یافته ها ی مطالعه که به صورت کتابخانه ای فراهم شده است، نشان می دهد تعداد 131 دوبیتی از مجموع 494 دوبیتی فایز دشتی (1367) کمینه یکی از ملزومات حوزه ی جنگ را در خود دارد. این فراوانی که از بسط 79 مورد روشن از مناسبات جنگ حاصل می شود، در حمایت زیر نگاشت های میان حوزه ای و پی آمدهای استعاری مربوط به حوزه ی جنگ و همچنین تفصیل هایی که گاهی از شرایط اقلیمی- فرهنگی برخاسته است، درون مایه ی بخش قابل توجهی از دو بیتی های فایز دشتی را در ذیل استعاره ی مفهومی «عشق جنگ است» قرار می دهد. نتیجه ای که از این دریافت حاصل می شود روشن می کند که فهم استعاری این ترانه ها در ذیل نام نگاشت «عشق جنگ است» مستلزم نوعی خوانش است که به صورتی پیوسته حوزه های درون دادی و پی آمدهای استعاری مربوط به استعاره ی مرکزی را نیز فرا بخواند.
بنية الخطاب في قصة موسى والخضر في سورة الكهف؛ دراسة تحليلية علي ضوء نظرية التواصل عند جاكبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
245 - 277
حوزه های تخصصی:
التواصل من أهم أشکال النظریات فی اللسانیات الحدیثه التی یعتبر رومان جاکبسون منظرا حقیقیا لها. فهو یعتقد بأن کل حدث لغوی مکون من سته عناصر، هی: المُرسِل، والمُرسَل إلیه والمُرسَله والقانون والمرجع والقناه. وحدد لکل عنصر ست وظائف فی إیصال الرساله: هی الوظیفه التعبیریه أو الانفعالیه، والوظیفه الإفهامیه، والوظیفه الشعریّه، والوظیفه الانتباهیه، والوظیفه المرجعیه، والوظیفه التعریفیه. ومن الأسالیب السردیه فی القرآن، السرد القصصی الذی یعتبر من أهم الأدوات فی إیصال رساله المتکلم إلى المتلقی. تحاول هذه الورقه البحثیه، عبر الاعتماد على منهج وصفی- تحلیلی، تطبیق الوظائف الست لنظریه التواصل عند جاکبسون فی قصه موسى والخضر علیهما السلام فی سوره الکهف. فکانت إشکالیه البحث دراسه مدى مطابقه نظریه التواصل للآیات القرآنیه ولا سیما فی الخطاب القرآنی ومدى تأثیر هذه النظریه فی نظره جدید للقرآن. تشیر النتائج إلى أن قصه موسى والخضر علیهما السلام تتمحور حول التعلیم والتعلم وکثیرا ما یتحقق هذا الأمر بالکلام المتبادل بین المعلم والمتعلم، ومن المتوقع أن تکون الوظیفه الإفهامیه أکثر من الوظائف الأخرى. فکل الأعمال التی قام بها الخضر لتعلیم موسى من خرق السفینه وقتل الغلام وإقامه الجدار تعتبر طریقه سلوکیه غیر کلامیه. والطریقه الترکیبیه بین الکلامیه والسلوکیه کانت أقل استعمالا فی آیات القصه، حیث تتجلى فی بنیه تعبیر موسى عن التعب والجوع الشدید إثر سفره الطویل. کما أنّ تطبیق نظریه التواصل على الآیات القرآنیه یعطینا تفسیرا جدیدا لها یتواکب مع مقتضیات العصر وینتهی إلى فهم جدید وعمیق.
تأثیر ذهن آگاهی و تصویرسازی پتلپ بر اضطراب حالتی رقابتی و عملکرد ورزشکاران سوارکاری رشته پرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مداخلات ذهن آگاهی و تصویر سازی به عنوان شکلی از اموزش های ذهنی اثر فزاینده ای بر عملکرد روانی و ورزشی ورزشکاران دارد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تاثیر تمرینات ذهن آگاهی و تصویرسازی پتلپ بر اضطراب حالتی رقابتی و عملکرد ورزشکاران سوارکاری رشته پرش انجام گرفت. روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، از بین کلیه ورزشکاران سوارکاری در رشته پرش در استان های همدان و زنجان، به صورت در دسترس 30 سوارکار بزرگسال حرفه ای (دامنه سنی 22 تا 40 سال) برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه تصویرسازی ذهنی، تمرین ذهن آگاهی و کنترل قرار گرفتند. در مراحل پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان در ابتدا به تکمیل نسخه فارسی سیاهه اضطراب حالتی رقابتی-2 پرداختند، سپس عملکرد پرش شرکت کنندگان در مسابقه ای شبیه سازی شده توسط هیات داوران اندازه گیری شد. مرحله مداخله در 6 هفته انجام گرفت که گروه های تمرینی به مداخلات مورد نظر پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته، تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) و چند متغیره (مانکوا) تحلیل شد.نتایج تحقیق نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر عملکرد ورزشی (P=0.025)، اضطراب جسمانی (P=0.030)، اضطراب شناختی(P=0.015) و اعتماد به نفس (P=0.0001) تاثیر معناداری دارد. هم چنین اموزش تصویر سازی بر عملکرد ورزشی(P=0.039)، اضطراب جسمانی(P=0.016)، اضطراب شناختی(P=0.033) و اعتماد به نفس(P=0.033) تاثیر معناداری دارد. دیگر نتایج حاکی از عدم وجود تفاوت معنادار بین اثر اموزش ذهن اگاهی و تصویرسازی ذهنی در اضطراب، اعتماد به نفس و عملکرد ورزشکاران سوارکاری در رشته پرش بود (P<0.05).
تأثیر تداخل زمینه ای بر دقت فضایی و برنامه ریزی مجدد حرکتی تکلیف حرکتی متوالی در افراد مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از اهداف تحقیقات ایجاد محیط یادگیری است که بتواند یادگیری را افزایش دهد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تداخل زمینه ای بر دقت فضایی و برنامه ریزی مجدد حرکتی تکلیف حرکتی متوالی در افراد مبتلا به پارکینسون است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است و طرح پژوهش پیش آزمون - پس آزمون است. 64 نفر از افراد مبتلا به پارکینسون ( میانگین سنی= 3 ± 93/62 سال) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به چهار گروه مساوی (16 نفری) شامل قالبی- تشابه زیاد/ قالبی- تشابه کم/ تصادفی-تشابه بالا/ و تصادفی- تشابه کم تقسیم شدند. شرکت کننده ها180کوشش ( 12 بلوک 15 کوششی) برای سه تکلیف حرکتی متوالی انجام دادند. خطای اجرای الگوهای حرکتی در همه مراحل محاسبه شد. در مرحله اکتساب از آزمون تحلیل واریانس مرکب دو (تداخل زمینه ای) × دو (تشابه توالی) × 11 (بلوک های اکتساب)، مراحل یادداری از تحلیل واریانس دو (تداخل زمینه ای) × دو (تشابه توالی) × سه (مرحله)، آزمون انتقال و برنامه ریزی مجدد از طرح تحلیل واریانس دوطرفه دو (تداخل زمینه ای) × دو (تشابه توالی) در سطح 0/05 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله اکتساب گروه قالبی- تشابه بالا عملکرد بهتری داشتند و اثر تعاملی گروه و تشابه توالی در مراحل یادداری و انتقال معنادار نبود، در مرحله برنامه ریزی مجدد نیز گروه تصادفی - تشابه بالا بهتر بودند.نتیجه گیری: طبق فرضیه بسط تمرین تصادفی قدرت بازنمایی حافظه را افزایش می دهد و پردازش عمیق تری را در حافظه شکل دهد.
بررسی تطبیقی سیمای سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
119 - 143
حوزه های تخصصی:
عشق شاخصه اصلی بسیاری از اشعار و داستان های ادبیات جهان و یکی از محوری ترین موضوعات ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات غنایی است. عنوانی پرشور که در دوران مختلف حیات بشر شاعران، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند. در این میان صائب تبریزی و بیدل دهلوی دو شاعر بزرگ سبک هندی نیز به این شاخصه مهم و همراه همیشگی آن معشوق توجه داشته و در دیوان شعری خود آن را به کار برده اند. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه صائب تبریزی و بیدل دهلوی در مورد عشق و بیان ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق به مقایسه غزلیات دیوان این دو شاعر پرداخته است و نتیجه به دست آمده نشان می دهد؛ برخلاف آن که دیوان صائب تبریزی را دیوان امثال و حکم می نامند، وی عشق را جاری در تمام اجزای هستی و عناصر طبیعی جهان می داند و از موضوعات قابل توجه در دیوان صائب تبریزی است و در مقابل غزل های بیدل در چارچوب عرفان، اخلاق و فلسفه قرار داشته و گاهی در یک غزل تنها یک بیت عاشقانه وجود دارد و در بیشتر موارد عشق مطرح شده؛ عشق عرفانی و خدایی است.