مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
مطابق اسناد بالادستی، ارتقای سطح دانش، مهارت، توسعه و ترویج فرهنگ تفکر علمی جامعه بر عهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. برهمین اساس وزارت عتف کلیه وظایف آموزشی را به شورای گسترش آموزش عالی محول نموده است. هرچند این شورا اقداماتی در راستای توسعه هدفمند آموزش عالی به عمل آورده اما الگوی هماهنگ و منطقی انجام فعالیت ها، حلقه مفقوده و مسئله این پژوهش است. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی عوامل محتوایی الگوی مدیریت راهبردی دانش در حوزه گسترش آموزش عالی در وزارت عتف بوده و هدف این تحقیق، توسعه ای-کاربردی است و از استراتژی آمیخته چند سطحی بهره می برد. جامعه آماری شامل خبرگان و صاحب نظران آموزش عالی که در پست های تصمیم گیرنده در حوزه گسترش آموزش عالی تجربیاتی کسب کرده اند به صورت غیر تصادفی و هدفمند تعیین گردید. ابزار جمع آوری روش کتابخانه ای با استفاده از ابزار فیش برداری از کتاب های تخصصی و اسناد و مدارک معتبر وزارت عتف استخراج گردید و در روش میدانی مصاحبه عمیق با نخبگان آموزش عالی انجام شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی مصاحبه از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) استفاده شده است. برای تحلیل و تفسیر کیفی اسناد بالادستی و مصاحبه های انجام شده از بین ۷۸۲ گویه، 115 مقوله استخراج و با کلیدواژه هایی به یکدیگر مرتبط شده و ۱۷ مضمون به دست آمد. با توجه به تعاریف ارائه شده ۶ مضمون به عنوان عوامل محتوایی الگوی مدیریت راهبردی دانش حوزه گسترش آموزش معرفی گردید.
مدل علّی امید به تحصیل دانش آموزان براساس ادراک حمایت اجتماعی و بهزیستی روانی: نقش واسطه ای اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
33 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل علّی امید به تحصیل دانش آموزان براساس ادراک حمایت اجتماعی و بهزیستی روانی با نقش واسطه ای اشتیاق تحصیلی بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر یاسوج در سال تحصیلی 1403-1402. بود که از میان آنها نمونه ای به تعداد 360 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی ریو و تسینگ (2011)، ادراک حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، امید به تحصیل خرمایی و کمری (1396) و بهزیستی روانی ریف (1995) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و معادلات ساختاری و همچنین، از نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد بهزیستی روانی و اشتیاق تحصیلی توانستند به طور معناداری امید به تحصیل را پیش بینی کنند اما ادراک حمایت اجتماعی قادر به پیش بینی نمرات امید به تحصیل نبود؛ نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در مسیر ادراک حمایت اجتماعی با امید به تحصیل معنادار نیست؛ همچنین اثر غیر مستقیم اشتیاق تحصیلی در این مسیر معنادار نیست. اما اثر غیر مستقیم اشتیاق تحصیلی بر امید به تحصیل از مسیر بهزیستی روانی معنا دار است (16/0ß=). اشتیاق تحصیلی در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و امید به تحصیل نقش میانجیگرانه دارد. در واقع بهزیستی روانشناختی با افزایش اشتیاق تحصیلی منجر به افزایش امید به تحصیل در دانش آموزان می گردد. بنابراین، تقویت بهزیستی روانی و اشتیاق تحصیلی می تواند نقش مهمی در افزایش امید به تحصیل دانش آموزان داشته باشد. پیشنهاد می شود برنامه هایی برای ارتقای بهزیستی روانی و اشتیاق تحصیلی طراحی و اجرا شود. مدارس و مشاوران می توانند با ایجاد محیط های حمایتی و ارائه فعالیت های انگیزشی، اشتیاق تحصیلی دانش آموزان را افزایش دهند و به این ترتیب به بهبود امید به تحصیل آنان کمک کنند.
The Effect of Emotional Self-Regulation Training on Assertiveness Skills and Motivational Beliefs in Students
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to determine the effect of emotional self-regulation training on assertiveness skills and motivational beliefs in students.The research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group.From the statistical population, which included all sixth grade female students of Mirjaveh in the academic year of 1997-1998, using the purposeful sampling method, 40 people were randomly replaced in two experiment and control groups.The tools used were Gambrill and Ritchie's Daring Questionnaire (1975) and Motivational Strategies for Learning Questionnaire (1990).Covariance analysis method was also used to analyze the data. The results of the research showed that emotional self-regulation training was effective on students' assertiveness skills and motivational beliefs (p<0.01). Also, the effect of emotional self-regulation training on the components of motivational beliefs such as increasing self-efficacy and reducing exam's anxiety has also been positive and significant (p<0.01). But the results of the effect of emotional self-regulation training on internal valuation were not significant (p<0.05).Considering the negative consequences of weak motivational beliefs and assertiveness skills in students; Therefore, in order to strengthen these variables, it is suggested that emotional self-regulation be taught to students by teachers and education planners in the form of class discussions or empowerment workshops.
رویکرد حقوق کیفری نسبت به جرائم مربوط به فساد اقتصادی نمایندگان مجلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 64
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فساد اقتصادی نمایندگان مجلس از موضوعات مهمی است که تأثیر منفی شدیدی بر اعتماد عمومی جامعه دارد. بر همین اساس هدف مقاله حاضر، بررسی رویکرد حقوق کیفری نسبت به جرائم مربوط به فساد اقتصادی نمایندگان مجلس است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها بر این امر دلالت دارد که در خصوص جرائم مربوط به فساد اقتصادی نمایندگان مجلس، قواعد ویژه حقوقی وجود ندارد و مقابله با جرائم آنها در این زمینه تابع قواعد کلی حاکم بر جرائم و فساد اقتصادی است. ارتشاء، اختلاس، تصرف در اموال دولتی، اخذ پورسانت، تحصیل مال نامشروع، تدلیس در معاملات دولتی، سوء استفاده از مقام یا موقعیت اداری و سیاسی از مهمترین جرائم مربوط به فساد اقتصادی است که نمایندگان مجلس ممکن است مرتکب شوند. قانون گذار برای جرائم مورد اشاره مجازات هایی چون جزای نقدی، حبس، مصادره اموال و محرومیت های شغلی در نظر گرفته است. نتیجه: باوجود اهتمام قانون گذار در جرم انگاری و تعیین مجازات جرائمی که ممکن است نمایندگان مجلس مرتکب شوند؛ اما مقابله با جرائم مربوط به فساد اقتصادی آنها با چالش هایی مواجه است. امکان توبه در جرائم حدی و تأثیر آن بر فساد اداری اقتصادی و عفو مجرمین اقتصادی مهمترین چالش ها در این زمینه است.
نقش توسعه اقتصادی_ اجتماعی در شکل گیری الگوهای مهاجرتی جوانان
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به بررسی تأثیر توسعه اقتصادی_ اجتماعی استان ها بر الگوهای مهاجرت جوانان در ایران پرداخته است. موضوع مهاجرت جوانان و نیروهای متخصص محصول عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اجتماعی است که جوانان در آن جا زندگی می کنند و این امر بر فرآیندهای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مبدأ اثرات زیانباری خواهد داشت. در حالی که مطالعات صورت گرفته در زمینه مهاجرت به خصوص مهاجرت جوانان در ایران، بر مهاجرت خارجی تأکید داشته و اندک مطالعات انجام شده در حوزه مهاجرت داخلی نیز صرفاً بر مهاجرت از روستا به شهر تأکید داشته اند، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل الگوهای مهاجرت جوانان در سطح استانی و با تمرکز روی عوامل فردی و استانی با تأکید بر سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی می پردازد. بر اساس نظریه های اقتصاد نئوکلاسیک، قانون جاذبه و دافعه راونشتاین و نظریه وابستگی، مهم ترین دلیل مهاجرت جوانان می تواند عوامل اقتصادی باشد. بیکاری و درآمد کم در مبدأ و وجود فرصت های شغلی و امکانات متنوع در مقصد از جمله این دلایل هستند. بنابراین اختلاف توسعه بین مناطق و وابستگی مناطق توسعه نیافته به ویژه مناطق روستایی به مناطق صنعتی و شهری باعث شدت گرفتن مهاجرت جوانان می شود. براساس نظریه محرومیت نسبی، صرفاً درآمد پایین باعث مهاجرت افراد نمی شود بلکه توانایی های فردی و همچنین عوامل اجتماعی از جمله سطح تحصیلات و این احساس که فرد نسبت به سایرین درآمد کمتری دارد نیز موجب نارضایتی فرد و اقدام به مهاجرت می شود.روش: این پژوهش بر روش تحقیق کمّی با تکنیک تحلیل ثانویه استوار است. بر این اساس، داده های سرشماری سال 1395 که توسط مرکز آمار ایران ارائه گردیده است، تجزیه و تحلیل شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد 18 تا 34 ساله کشور در سرشماری سال 1395 است که اطلاعات 492853 نفر از آن ها از داده های خام (دو درصد) سرشماری 1395 استخراج شده است. در سطح فردی متغیر وابسته یعنی مهاجرت به صورت یک متغیر اسمی دو طبقه (مهاجر – غیرمهاجر) لحاظ و سنجیده شده است. متغیرهای مستقل نیز شامل عوامل ساختاری یا درجه توسعه یافتگی استان ها با 13 شاخص در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی، و ویژگی های جمعیتی است.یافته ها: نتایج نشان داده است که جوانان شهری، افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، زنان جوان و جوانان 29- 15 ساله به طور معنی داری بیش از جوانان روستایی، دارندگان دیگر مدارج تحصیلی، مردان و سایر گروه های سنی مهاجرت کرده اند. از لحاظ استانی، استان های البرز، یزد و قم دارای بالاترین میزان خالص مهاجرت مثبت بوده اند. این استان ها، در سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی قرار دارند. در حالی که استان های لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه_ که بر حسب سطح توسعه_ در رتبه های پایانی قرار دارند، در رده استان های با بالاترین میزان خالص مهاجرت منفی قرار داشته اند. همچنین، تحلیل نتایج بر اساس گروه بندی سطح توسعه استان ها حاکی از آن است که منطقه خیلی برخوردار دارای بیشترین میزان درون کوچی (موازنه مثبت مهاجرتی) است، در حالی که منطقه خیلی محروم با بالاترین میزان منفی خالص مهاجرت، بیشترین کاهش جمعیت جوان را به علت مهاجرت تجربه کرده است. با ملاحظه مجموع مهاجرت یا حجم مهاجرتی که مرکب از درون کوچی و برون کوچی است، منطقه خیلی برخوردار و پس از آن منطقه خیلی محروم بیشترین جریان های مهاجرتی را داشته اند. نکته مهم در این خصوص آن است که تنها منطقه خیلی برخوردار از موازنه مثبت مهاجرتی برخوردار بوده و جمعیت آن از طریق مهاجرت افزایش یافته است. سایر مناطق موازنه منفی داشته و بخشی از جمعیت خود را به علت مهاجرت از دست داده اند. الگوهای مهاجرتی مشاهده شده در این مطالعه را می توان با نظریه های جاذبه و دافعه، نظریه اقتصاد نئوکلاسیک و نظریه روانشتاین تبیین کرد. راونشتاین بیان می کند که اختلاف سطح توسعه بین مناطق سبب مهاجرت افراد خواهد شد. اختلافات در سطوح توسعه میان استان ها باعث می شود که جوانان از استان های با سطوح پایین تر توسعه، در جستجوی فرصت های بهتر و زندگی بهتر به مناطق با سطوح بالاتر توسعه مهاجرت کنند. نظریه جاذبه و دافعه بیان می کند که عواملی مانند فرصت های شغلی، سطح زندگی، خدمات اجتماعی، و شرایط زندگی در مناطق مختلف جوانان را به سوی خود جذب یا از آن ها دفع می کنند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی، مانند البرز، یزد و قم، معمولاً فرصت های شغلی و زندگی بهتری ارائه می دهند که جوانان را جذب می کنند. در مقابل، استان هایی مانند لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند، ممکن است مهاجرت جوانان را تشدید کنند. نظریه اقتصاد نئوکلاسیک نیز مهاجرت جوانان را بر اساس تصمیم گیری راسخ تر افراد برای بهره برداری از فرصت های بهتر اقتصادی و تعامل با بازار کار تبیین می کند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی می توانند بهترین فرصت ها را برای جوانان فراهم کنند و از این رو، مهاجرت جوانان به این مناطق را تشویق می کنند. بنابراین، توسعه اجتماعی-اقتصادی نقش مهمی در شکل دهی الگوهای مهاجرت جوانان ایفا می کند و هم بر تصمیم مهاجرت و هم بر مقاصد انتخاب شده توسط مهاجران جوان تأثیر می گذارد.نتیجه: مهاجرت جوانان در ایران به شدت تحت تأثیر توسعه اقتصادی-اجتماعی قرار دارد. برای کاهش مهاجرت جوانان و مدیریت بهتر ساختار جمعیتی، لازم است اقدامات سیاستی جدی از جمله تقویت اقتصاد و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق کمتر توسعه یافته، ارتقای شاخص های توسعه انسانی و ارزیابی دقیق و مؤثر نیازها و مشکلات محلی اتخاذ شود.
مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی با روش تحلیل مضمون (شرکت ملی نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پویای امروز، سازمان ها برای بقاء و رشد پایدار نیازمند بهره گیری از منابع و ظرفیت های درونی و بیرونی خود هستند. یکی از مهم ترین منابع درونی که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و اثربخشی سازمان ها دارد، سرمایه اجتماعی است. از سوی دیگر، یادگیری سازمانی به عنوان فرایندی مستمر و پویاست که در آن سازمان ها از تجربیات گذشته خود و دیگران برای بهبود عملکرد بهره می برند و این به سازمان ها کمک می کند تا با چالش ها و تغییرات محیطی سازگار شوند. هدف، ارائه مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی در شرکت ملی نفت ایران است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. خبرگان شامل: اساتید هیئت علمی و همچنین مدیران ارشد بودند. مصاحبه شوندگان، 15 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به سطح اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای اطمینان از روایی و پایایی، یافته ها به تأیید مصاحبه شوندگان رسید. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش براون و کلارک با نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودآ انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه شامل 1 مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان یافته و 10 مضمون پایه و 73 کد اولیه شناسایی شدند. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و سیاست گذاران شرکت ملی نفت ایران درجهت ارتقای عملکرد سازمان و ایجاد یک محیط یادگیرنده کمک کند.
شناسایی و اعتبارسنجی ابعاد و مؤلفه های مدیریت منابع انسانی دیجیتال در پالایشگاه های گاز کشور (مورد مطالعه مجتمع گاز پارس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از انجام این پژوهش شناسایی و اعتبارسنجی ابعاد مدیریت منابع انسانی دیجیتال در پالایشگاه های گاز کشور (مطالعه موردی مجتمع گاز پارس جنوبی) است. طرح پژوهشی: این پژوهش به صورت کیفی و کمی و با استفاده از روش های نظریه داده بنیاد و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند با 21 نفر از نخبگان حوزه دیجیتال بود. یافته ها: نتایج نشان داد که 15 مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علّی (توسعه فناورانه، پیچیدگی های محیطی، نگرش جدید به مدیریت)، پدیده محوری (مدیریت منابع انسانی دیجیتال) و سایر شرایط و پیامدها شناسایی شدند. در بخش کمی، تحلیل عاملی اکتشافی با نرم افزار SPSS26 نشان داد که بارهای عاملی بالاتر از 3/0 و ضرایب معناداری بالاتر از 96/1 هستند که روایی و پایایی پرسشنامه را تأیید می کند. همچنین، مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس روابط مدل پیشنهادی را تأیید کرد.
طبقه بندی تیپ های هوایی ایران بر مبنای روش ووس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت تیپ های هوای روزانه هر مکانی در شناخت اقلیم طولانی مدت آن نقش مؤثری دارد. در این پژوهش بر اساس روش طبقه بندی ووس با رویکرد اقلیم شناسی ترکیبی از متغیرهای مقادیر حداقل، میانگین، حداکثر دما و میزان ابرناکی و بارش روزانه در 39 ایستگاه سینوپتیک که پراکندگی مناسبی در کشور داشته ونیز آمار کاملی داشتند، طی دوره زمانی 2021-1985 استفاده و تیپ های هوایی با تکنیک کدگذاری شناسایی شد. بررسی ها مشخص نمود که تیپ های اصلی دمایی کشور عمدتاً بین تیپ های داغ تا گرم قرار داشته و ضمناً کدهای فرعی نیز بیشتر در دامنه بین ابرناکی کم تا متوسط و بدون بارش را شامل می شود. سپس با استفاده از روش خوشه بندی وارد، 3 گروه اقلیمی شناسایی شد. ویژگی های جغرافیایی هر محل همچون موقعیت، ارتفاع، دوری و نزدیکی به دریا، مشخصات سینوپتیکی بر اساس میزان تأثیرگذاری شان، مهم ترین تأثیر را در تفکیک منطقه ای گروه ها از هم در کشور دارند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در تعین تقویم آب و هوایی هر منطقه طی دوره های زمانی مختلف درزمینه های متعدد کشاورزی، گردشگری و غیره مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی آسیب های طبیعی و انسانی بافت تاریخی محله بهارستان در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی هر شهر که میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس اجتماع شهری را چون نگینی درخشان بر تارک دارد، واجد قابلیت های ارزشمند برای شکوفایی اقتصاد شهر بوده و رشته پیوند گذشته با حال و آینده را برقرار می سازند. این میراث ارزشمند در معرض تهدیدات و مخاطراتی است که شناسایی آنها گامی بلند در برنامه ریزی برای حفاظت از آنها می باشد. هدف این مقاله بررسی مخاطرات طبیعی و انسانی پیش روی بهارستان به عنوان نمونه ای از محله های بافت تاریخی تهران و بررسی وضعیت کالبدی و ساختاری محله برای شناسایی تهدیداتی است که آن را در معرض این مخاطرات قرار می دهد. داده ها از چند فایل GIS و یک پیمایش به دست آمده است. اسناد تاریخی نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. 20 شاخص مربوط، مورد ارزیابی 30 خبره متخصص به عنوان نمونه آماری قرار گرفته اند. شاخص های اسنادی نیز به همین منوال با داده های پیمایشی منطبق شده اند. یافته ها بر پتانسیل بالای محله برای مخاطرات طبیعی و انسانی از جمله زمین لرزه، سیل، بادهای شدید، آلودگی هوا و اعتراضات سیاسی دلالت دارند. وضعیت کالبدی، ساختاری و نیز شرایط اجتماعی-اقتصادی مانند ناامنی، توزیع و مصرف مصرف مواد مخدر در فضاهای عمومی، تراکم جمعیت روزانه منجر به مهاجرت ساکنان محله شده و فعالیت های تجاری و انباری مخاطره زا جایگزین گردیده اند. برای حراست از این محله به عنوان یک میراث فرهنگی، تدوین یک طرح بازآفرینی دقیق که کل بافت تاریخی تهران را یکجا مورد نظر قرار دهد ضروری است.
شناسایی عوامل مؤثر برزیرآب زنی فروشنده در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در محل کار، رفتارهای مضر و مخربی که توسط یک کارمند علیه سایر کارکنان هدایت می شود رایج است. از جمله رفتارهای انحرافی بین فردی، زیر اب زدن می باشد؛ رفتارهای پنهانی زیرآبزنی، شامل اقدام هایی هستند که در غیاب فرد مورد نظر انجام می گیرد و با ترور شخصیت فرد قربانی همراه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر زیرآب زنی فروشندگان در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز پژوهش های کیفی، ازنظر رویکرد، جز پژوهش های اکتشافی، از نظر پارادایم، جز پژوهش های تفسیرگرایی، از نظرهدف، جز پژوهش های کاربردی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش، 13 نفر از فروشندگان و خبرگان صنعت پخش موادغذایی با بیش از8 سال سابقه ی کاری مرتبط هستند که زیرآب زنی در واحد فروش را تجربه کرده اند. برای انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش از راهبرد گلوله برفی استفاده شده است و با پیروی از قانون اشباع نظری با 13 نفر از فروشندگان و خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام شد. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته می باشد. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش حاضر، از شیوه بازخورد مشارکت کننده و روش قابلیت اطمینان استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی12 مقوله فراگیر شد که عبارت است از: مهارت های ارتباطاتی ضعیف مدیر فروش، شایستگی های ضعیف مدیرفروش، مدیریت ضعیف گروه های غیررسمی درسازمان، بی عدالتی برنامه ریزی فروش، کنترل ضعیف در واحد فروش، ضعف در سیستم جبران خدمت، خصیصه شخصیتی فروشنده، ضعف در اخلاق مداری فروشنده، منفعت طلبی فردی فروشنده، تربیت نامناسب خانواده، جبران عقده های درونی فروشنده، حسادت بین فروشندگان.
طراحی مدل تأمین مالی جمعی در بستر سکوهای بازاریابی و فروش با رویکرد تحلیل سیستم های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رشد چشمگیر تعداد شرکت های نوپا و به ویژه دانش بنیان در ایران در طی سال های اخیر، اهمیت پرداختن به مسئله تأمین مالی این شرکت ها دوچندان شده است. در این میان، ابزار تأمین مالی جمعی با تکیه بر مدل های کمک مالی، بدهی، پاداش و صاحب سهم فرصت های مناسبی را برای پاسخگویی به این نیاز شرکت های نوپا فراهم ساخته است. در این راستا سکو هایی باهدف معرفی، بازاریابی و انتخاب روش تأمین منابع مالی جمعی با حضور سرمایه خواه و سرمایه گذار توسعه یافته است. ازاین رو، هدف از این پژوهش عبارت است از طراحی مدل جامع برای تأمین مالی جمعی برای حمایت از شرکت های نوپا در بستر سکوهای آنلاین بازاریابی و فروش مبتنی بر رویکرد تحلیل سیستم های پویا. سپس با استفاده از رویکرد تحلیل سیستم های پویا، اقدام به معرفی نمودار جریان شده است. درنهایت، با تدوین سناریوهای برنامه ریزی اقدام به تحلیل نتایج شبیه سازی پیوسته پیشامد و ارزیابی سناریوها پرداخته شده است. با توجه به حضور عوامل متعدد تأثیرگذار در حلقه های علی و معلولی پیچیده، اثرات بازخوردی و علی متنوع و بازیگران مختلف، نتایج حاکی از کارایی رویکرد تحلیل سیستم های پویا برای تحلیل مسئله تحت بررسی است. نتایج حاکی از آن است که هر یک از انواع مدل های کمک مالی، بدهی، پاداش و صاحب سهم در یک شرایط خاص تحت تأثیر حوزه کاری کسب وکار نوپا، ضریب نفوذ رویکرد تأمین مالی جمعی و ویژگی های طرح و محیط تصمیم گیری دارای عملکرد متفاوتی خواهند بود. ازاین رو انتخاب مدل مناسب تأثیر معناداری بر موفقیت کمپین های تدوین شده برای تأمین مالی در سطح هدف مدنظر بر بستر سکوهای بازاریابی و فروش آنلاین توسعه یافته خواهد داشت.
بررسی عملکرد صادرات و شناسایی عوامل کلیدی تعیین عملکرد صادراتی بخش تجهیزات پزشکی در حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
235 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بررسی عملکرد صادرات تجهیزات پزشکی به کشورهای حوزه خلیج فارس و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت این صادرات انجام شده است. صنعت تجهیزات پزشکی با توجه به نقش آن در ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و رشد سریع بازار جهانی آن، به ویژه در کشورهای خلیج فارس، مورد توجه ویژه قرار گرفته است. روش: تحقیق حاضر از روش های ترکیبی کمی-کیفی بهره گرفته و داده ها از طریق پرسشنامه ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و منابع ثانویه جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل صادرکنندگان و واردکنندگان تجهیزات پزشکی، مقامات دولتی، و متخصصان صنعت در کشورهای خلیج فارس است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که صادرات تجهیزات پزشکی به منطقه خلیج فارس، به ویژه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، روند رو به رشدی دارد. عوامل اقتصادی همچون نرخ ارز و هزینه های تولید، و عوامل غیر اقتصادی نظیر قوانین و مقررات بهداشتی و حساسیت های فرهنگی، نقش تعیین کننده ای در موفقیت صادرات دارند. نقاط قوت شامل زیرساخت های بهداشتی توسعه یافته و افزایش تقاضا برای تجهیزات پزشکی پیشرفته است، در حالی که تهدیدها عمدتاً به رقابت شدید و تغییرات در مقررات مربوط می شود.نتیجه گیری: این مقاله با ارائه یک دیدگاه جامع از چالش ها و فرصت های موجود در بازار خلیج فارس، به تولیدکنندگان و صادرکنندگان کمک می کند تا استراتژی های بهینه تری برای توسعه و بهبود عملکرد صادراتی خود اتخاذ کنند. همچنین، تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مدیریت بهینه هزینه ها، نرخ ارز، قوانین تجاری و بهبود کیفیت محصولات می تواند عملکرد صادراتی را در این منطقه بهبود بخشد.
شناسایی پیشران ها و پسران های حکمرانی شبکه ای در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
67 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله شناسایی الزامات استقرار حکمرانی شبکه ای می باشد که به بررسی پیشران ها و پسران های حکمرانی شبکه ای در سازمان های دولتی ایران می پردازد.روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع تحقیق، کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مدیران سازمان های دولتی همستد که حجم نمونه انتخابی مشتمل بر 20 نفر می باشد. برای گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار مصاحبه استفاده شد. داده های بدست آمده از مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و نرم افزارMAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: در یافته های پژوهش 81 مضمون پایه 7 عامل به عنوان مضمون فرعی پیشران های حکمرانی شبکه ای شناسایی شدند این عوامل عبارتند از: مدیریت شبکه ای، ساختار سازمانی شبکه ای، تعاملات و ارتباطات شبکه ای، شرایط حاکم بر شبکه، زیرساخت های شبکه ای، فضا و محیط پیرامونی شبکه و تامین منابع مالی و انسانی. نتیجه گیری: 52 مضمون پایه و 8 عامل نیز به عنوان مضمون فرعی پسرانهای حکمرانی شبکه ای شناسایی شدند که عبارتند از: مدیریت کنترلی، ساختار سازمانی سلسله مراتبی، ارتباطات خشک و رسمی، وضع قوانین محدود کننده، عدم بستر سازی، بحران های داخلی و خارجی، فساد و رانت وکمبود امکانات مالی و انسانی. در نهایت پیشران ها و پسران ها براساس خروجی نرم افزار در قالب یک مدل ارائه می گردد. حکمرانی شبکه ای می تواند راهکارهای نوآورانه ای برای حل مشکلات و بحران های احتمالی سازمان های پویای امروزی ارائه دهد.
تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در راستای پیاده سازی استاندارد ارزش منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
30 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: حرکت به سمت استانداردهای حسابداری بین المللی، نقش ارزش های منصفانه را در گزارشگری مالی، پررنگ کرده است. به منظور تعیین ارزش منصفانه در گزارش های مالی، تهیه کننده این گزارش ها از داده های ورودی قابل مشاهده مبتنی بر بازار و داده های ورودی غیرقابل مشاهده مبتنی بر مفروضات خود واحد گزارشگر، استفاده می کند. با توجه به گستردگی قضاوت در تعیین ارزش منصفانه و اهمیت قضاوت پس از تصویب استاندارد حسابداری ۴۲ ایران و نبود رهنمود عملیاتی درخصوص پیاده سازی آن، هدف پژوهش حاضر، رسیدن به چارچوبی نظام مند در قضاوت در اندازه گیری ارزش منصفانه برای تهیه اطلاعات مالی در محیط گزارشگری ایران است.
روش: در این پژوهش از روش مرور سیستماتیک مطالعات اسنادی و روش میدانی استفاده شد. داده ها با استفاده از دو ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۰ نفر از خبرگان حرفه حسابداری و حسابرسی ایران، از چهار گروه «ارزش گذاران»، «حسابرسان»، «تهیه کنندگان» و «تدوین کنندگان مقررات»، از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان مرداد ماه ۱۴۰۲ و تحلیل محتوای آن ها و پرسش نامه ساختاریافته بر مبنای منطق فازی از ۳۰ نفر خبره در چهار گروه نام برده، جمع آوری شد. این داده ها با استفاده از روش دلفی فازی و روش بهترین و بدترین معیار، از طریق توزیع پرسش نامه بهترین بدترین به ۸ خبره، تجزیه وتحلیل شدند. از آزمون کروسکال والیس برای مقایسه چهار گروه شرکت کننده در پژوهش و از روش بهترین بدترین نیز، برای تعیین اهمیت و اولویت بندی اجزای چارچوب استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی اعتبار داخلی نتایج نهایی پژوهش با ۵ نفر خبره مصاحبه شد.
یافته ها: تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در به کارگیری استاندارد حسابداری ۴۲ ایران (اندازه گیری ارزش منصفانه)، یافته این پژوهش است. «شناسایی حوزه قضاوت»، «ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی»، «جمع آوری اطلاعات، تجزیه وتحلیل آن»، «نتیجه گیری و انجام قضاوت» و «مستندسازی آن»، بخش های اصلی چارچوب قضاوت حرفه ای را شامل می شود.
نتیجه گیری: قضاوت حرفه ای یک مهارت اساسی برای تهیه کنندگان، حسابرسان و تنظیم کنندگان صورت های مالی است؛ به ویژه تحت یک سیستم حسابداری مبتنی بر اصول. قضاوت کردن دشوار است و لزوماً یک پاسخ برای آن وجود ندارد. از طرف دیگر، اندازه گیری ارزش منصفانه همواره با قضاوت همراه است و این پتانسیل را دارد که سوگیری را در صورت های مالی وارد کند؛ بنابراین براساس این پژوهش پیشنهاد می شود که به منظور افزایش کیفیت گزارشگری مالی، در تهیه اطلاعات مالی چارچوب قضاوت، یعنی شناسایی حوزه، ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی، جمع آوری اطلاعات، انجام قضاوت و مستندسازی صورت پذیرد. به عبارت دیگر، اعتبار و سودمندی گزارشگری مالی به قضاوت های درست بستگی دارد؛ به ویژه با پیچیده ترشدن معاملات تجاری. همچنین مهم است که بتوان قضاوت ها را در زمان صدور گزارش و در پرتو واقعیات و شرایط موجود که معقول هستند، ثابت کرد. تهیه کنندگان و حسابرسان نیز پیشنهاد کرده اند که این امر می تواند تا حدی از چالش های نظارتی بعدی با بهره گیری از آیندهنگری محافظت کند. خبرگان معتقدند که یک چارچوب قضاوت حرفه ای، کیفیت و یکپارچگی قضاوت های انجام شده را بهبود می دهد و در نتیجه، اعتماد به عملکرد استانداردهای حسابداری مبتنی بر اصول را تقویت می کند.
The Intersection of Quantum Computing, Artificial Intelligence and Financial Risks: A Bibliometric Analysis of the Modern Financial Sector(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The finance sector is experiencing substantial technological disruption as Quantum Computing and Artificial Intelligence (AI) continue to advance at a rapid pace. This study employs bibliometric analysis, specifically VOS Viewer, to investigate the academic environment at the intersection of financial risk, AI, and quantum computation. From 2014 to 2023, a comprehensive bibliometric analysis was performed on a total of 145 journal articles that were published in Scopus and Web of Sciences (WoS). Articles are categorized based on their homogeneity in the disciplines of Quantum Computing, Financial Risk, and AI, as well as their interdisciplinary compositions. The results, which include authorship trends, keyword dynamics, and linked works, are analyzed and presented. This extensive bibliometric analysis offers critical insights into contemporary research and pinpointing areas necessitating further exploration. As quantum computers and AI algorithms become more sophisticated, this paper investigates the potential weaknesses and issues that financial institutions may encounter. By analyzing the intersection of two transformative technologies, the report offers critical insights into the discourse surrounding the safeguarding of financial systems in the quantum era. The analysis not only enhances the quality of the review but also directs researchers to significant papers and identifies regions of publications, thereby facilitating a more comprehensive understanding of the research environment.
Predicting Heart Disease Using Automated Machine Learning Based on Genetic Algorithms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to apply automatic machine-learning approaches using genetic algorithms to enhance heart disease prediction. Heart disease has remained the major cause of mortality in the world, necessitating an effective and timely diagnosis. Most current diagnostic and assessment processes are lengthy and expensive, relying heavily on clinical expert knowledge. To help address these issues, machine learning approaches, which derive their utility from examining substantial datasets for the recognition of patterns, have emerged as a potential solution, providing solutions beyond those achievable by human recognition alone. Genetic algorithms are also suited to addressing these issues as they mimic natural evolution to perfect high-caliber machine-learning models, feature selection, and parameter selection in machine-learning applications. This study examines the utilization of genetic algorithms working alongside AutoML frameworks to improve accuracy in heart disease predictions. Reducing to the best combination of attributes and the optimum parameters for each attribute is a time-consuming task, so automating this aspect of the process allows for more accurate and prompt predictions, consequently reducing the manual work. The AutoML approach followed in this research is TPOT, which uses genetic algorithms to ascertain optimally designed machine-learning pipelines. The application of AutoML, together with genetic algorithms, is the most prominent finding that yields a significant improvement in the quality of the predictions for heart disease compared to the traditional assessment approaches, with an accuracy of 93.8%. This approach will enhance diagnostic accuracy and enable early diagnosis, thereby reducing the likelihood of misdiagnoses or ineffective treatments and ultimately lowering associated costs.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
الگوی تصمیم گیری برای تعیین ساختار مالکیت واحدهای پارک شیمیایی؛ تلفیق فنون تصمیم و تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت بازارهای جهانی و رشد رقابت، منجر به تقسیم کار جدیدی در اقتصاد جهانی و ملی شده است. این گونه تغییرات توجه به مسائل خاص کسب و کار را باعث شده است؛ مانند دستیابی به منابع، به اشتراک گذاری اطلاعات و شکل دهی روابط زنجیره تأمین برای شرکت های کوچک و حتی شرکت های بزرگ که اقدام به تشکیل پارک های صنعتی می کنند. یکی از این تغییرات ادغام و اکتساب است که به عنوان مبنایی نظری در شکل گیری پارک محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای شناسایی و کاربرد عوامل پیش برنده اکتساب در بین واحدهای تولیدی یک پارک شیمیایی انجام گرفته است. روش پژوهش از ن وع توصیفی- اکتشافی است. جامعه و نمونه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان خبره شاغل در شرکت سرمایه گذاری صنایع شیمیایی ایران تشکیل دادند. در مطالعه حاضر گزینه های مالکیت (ادغام و اکتساب) شرکت توسعه گر پارک، در قالب ماتریس های تصمیم و توسط گروه خبره با استفاده از روش های تاکسونومی و تاپسیس ارزیابی، تفکیک و رتبه بندی شد. از کارایی نسبی نیز به عنوان مبنایی برای تعیین سهم سرمایه گذاری منابع تأمین مالی پارک استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان سرمایه گذاری شرکت سرمایه گذار در واحدهای تولیدی پارک، در پیوستاری از صفر تا 100درصد متغیر است؛ درحالی که این شرکت باید در واحدهایی همچون «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» به میزان 100درصد سرمایه گذاری کند. در واحدهایی نظیر «شوینده مایع (مایع ظرفشویی)» و«گوگرد تری اکساید» و «گاز سنتز و کربن دی اکساید» نباید سرمایه گذاری کند و در جایی که ترکیبی از سرمایه گذاران حضوردارند، تعیین میزان سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی پارک توسط سه منبع تأمین مالی (توسعه گر، بخش خصوصی و بانک) نیز با به کارگیری روش تحلیل پوششی داده ها میسر شد.
تجزیه و تحلیل بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان با رویکرد تلفیقی مدل سازی ساختاری تفسیری و مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
98 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم اهمیت دانش بازنشستگان در رفع پیچیدگی ها و چالش های مختلف در زنجیره تأمین پالایشگاه از جمله ریسک های ناشی از نوسانات قیمت نفت و بازار، عدم همکاری و هماهنگی میان اعضای زنجیره تأمین، چالش های نفتی همچون نشت و آتش سوزی و ...، در سالیان اخیر حجم قابل توجهی از دانش با بازنشسته شدن کارکنان خارج شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- علی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، مطالعه غیرآزمایشی از نوع پیمایشی مقطعی است. در ابتدا 12 عامل مؤثر بر بازگشت دانش بازنشستگان بر اساس مرور پیشینه پژوهش شناسایی و به تأیید خبرگان دانشگاهی و صنعتی (پالایشگاه اصفهان) رسید. به منظور ارائه مدل مفهومی پژوهش از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در این بخش ابتدا پرسشنامه مقایسات زوجی میان عوامل اثرگذار بر بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان طراحی شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و نظرخواهی از 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعتی، نحوه ارتباط میان عوامل مؤثر بر بازگشت دانش بازنشستگان شناسایی و مدل مفهومی ارائه شد. به منظور تأیید یا رد مدل مفهومی از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 300 پرسشنامه میان کارکنان و مدیران پالایشگاه اصفهان توزیع که از این میان تعداد 243 پرسشنامه بازگشت داده شد. روایی پرسشنامه پژوهش با استفاده از روایی همگرا (ضرایب بار عاملی و معیار AVE) و روایی واگرا (جدول فورنل- لارکر) تأیید شده است. همچنین پایایی پرسشنامه پژوهش با استفاده از معیارهای آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که حمایت دولت با ضریب مسیر 495/0 و دانش و تجربه بازنشستگان با ضریب مسیر 416/0 بر حمایت مدیریت ارشد و حمایت مدیریت ارشد با ضریب مسیر 789/0 بر مشوق های مالی و با ضریب مسیر 854/0 بر مشوق های غیرمالی تأثیرگذار است. علاوه بر این نتایج پژوهش نشان داد که مشوق های مالی با ضریب مسیر 383/0 و مشوق های غیرمالی با ضریب مسیر 522/0 بر فرهنگ حفظ و ارتقاء دانش سازمانی، فرهنگ حفظ و ارتقاء دانش سازمانی با ضریب مسیر 817/0 بر استفاده از فناوری های پیشرفته، استفاده از فناوری های پیشرفته بر مطلوبیت محیط کار با ضریب مسیر 787/0، مطلوبیت محیط کار با ضریب مسیر 805/0 بر مشارکت و همکاری کارکنان و مشارکت و همکاری کارکنان با ضریب مسیر 774/0 بر انسجام و ثبات سازمانی تأثیرگذار است. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به تأثیر انسجام و ثبات سازمانی با ضریب مسیر 797/0 بر تسهیل ارتباطات و تأثیر تسهیل ارتباطات بر کیفیت محصولات و خدمات با ضریب مسیر 804/0 اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که بازگشت دانش بازنشستگان نقش تعیین کننده ای در رفع چالش ها در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان دارد. همچنین بر اساس مدل مفهومی ارائه شده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، حمایت دولت و دانش و تجربه بازنشستگان به عنوان عوامل کلیدی در بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان شناسایی شده اند.
بررسی تأثیر سرریز نوسانات نفت و گاز بر حجم معاملات در بازار سرمایه با رویکرد GARCH-BEKK(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
159 - 185
حوزههای تخصصی:
وابستگی کشورها از منظر اقتصادی در بخش انرژی نفت و گاز سبب شده نوسانات ناشی در بخش انرژی نفت و گاز به دیگر بخش های اقتصاد نیز انتقال یابد. با این حال، روش های جدید در تحلیل عرضه و تقاضا در بازار می تواند به تحلیل موثر نوسانات قیمت نفت و گاز کمک شایانی نماید. نوسانات قیمت نفت و گاز صرفاً توسط عوامل عرضه و تقاضا در بازار تعیین نمی شود، بلکه می تواند تحت تأثیر رویدادهایی مانند تغییرات در بازارهای مالی، درگیری های سیاسی و شرایط اضطراری عمومی نیز قرار گیرد. لذا باتوجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرریز نوسانات نفت و گاز بر حجم معاملات در بازار سرمایه با رویکرد GARCH-BEKK طی بازه زمانی 1388-1401 انجام شده است. در همین راستا اطلاعات بخش آماری مربوط به شاخص ها به عنوان حجم نمونه، طی بازه زمانی 14 ساله به صورت ماهانه استخراج و توسط نرم افزار Eviews 12 مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل در فرضیه اول نشان داد که اثر سرریز نوسانات نفت می تواند افزایش حجم معاملات در بازار سرمایه را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین نتیجه فرضیه دوم حاکی از آن بود که اثر سرریز نوسانات گاز قادر است افزایش حجم معاملات در بازار سرمایه را متأثر سازد.