مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
شیوه های والدگری
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش کمال گرایی و سبکهای والدگری در تبیین هراس اجتماعی دانشجویان پرداخت. نمونه ای از 396 دانشجو (215 دختـر و 181 پسـر) از دانشگاه گیلان به پرسشنـامه سبکهای والدگری بامریند (1973)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (فراسـت، مارتن، لاهارت و روزنـبلات، 1990) و فهرست هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) پاسخ دادند. یافته ها براساس همبستگی نشان دادند که هراس اجتماعی با سبک والدگری مستبـدانه و با دو بعد از کمال گرایی شامل نگرانی درباره اشتباهها و شک درباره اعمال، همبستگی مثبت دارد، در حالی که با سبک والدگری مقتدرانه و بـعد انتظارهای والدینی (از ابعاد کامل گرایی) همبستگی منفی معنادار نشان می دهد. نتایج براساس تعامـل بین پیامدهای تربیتی والدگری و ویژگیهـای شخصیتی والدین بر سلامت روانی کودکان تفسیر شدند.
شیوه های والدگری و پرخاشگری: نقش واسطه ای سبک های حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای سبک های حل مسئله در رابطه بین شیوه های والدگری و پرخاشگری در دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. شرکت کنندگان، شامل 300 نفر (152 دختر و 148 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان مرودشت بودند که بر اساس روش نمونه برداری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان، پرسشنامه شیوه های والدگری آلاباما (فریک، 1991)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد از بین شیوه های والدگری شیوه تنبیه قادر به پیش بینی معنا دار سبک های حل مسئله سازنده و غیرسازنده و مشارکت پدر تنها قادر به پیش بینی سبک سازنده بود. در مورد سبک های حل مسئله هم مشاهده شد که فقط سبک غیرسازنده به طور معنا دار پرخاشگری را پیش بینی می کند و سبک حل مسئله غیرسازنده در رابطه بین شیوه والدگری تنبیهی و پرخاشگری نقش واسطه گری سهمی دارد. یافته های پژوهش شامل کاربردهای نظری و عملی برای تقویت سبک های سازنده حل مسئله و شیوه های والدگری مناسب برای مهار پرخاشگری در دانش آموزان است.
پیش بینی ترس از غذاهای جدید از طریق ابعاد شخصیت و شیوه های والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ترس از غذاهای جدید به عنوان اجتناب و بیزاری از غذاهای جدید تعریف می شود که می تواند پیامدهای مضری برای کودکان و نوجوانان در پی داشته باشد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ترس از غذاهای جدید از طریق بررسی ابعاد شخصیتی و شیوه های والدگری است. روش : طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مدارس متوسطه دوره اول ناحیه 2 شهر رشت در سال تحصیلی 1396-1395 بود که از آن نمونه ای به تعداد 400 دانش آموز پسر و دختر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه های ترس از غذاهای جدید (پلینر و هابدن، 1992)، پنج عامل بزرگ شخصیت کودکان ( باربارانلی و همکاران، 2003 ) و شیوه های والدگری (بامریند، 1973) به دانش آموزان داده شد. در انتها داده ها با روش رگرسیون چندگانه به صورت گام به گام بررسی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، ابعاد شخصیتی انرژی- برون گردی (05/0> p )، هوش-گشودگی، توافق پذیری و بی ثباتی هیجانی (01/0> p ) توانستند ترس از غذاهای جدید را پیش بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که ترس از غذاهای جدید از طریق شیوه های والدگری مقتدرانه، سخت گیرانه و سهل گیرانه قابل پیش بینی است (01/0> p ). نتیجه گیری: در مجموع، نتایج به دست آمده ارتباط و امکان پیش بینی ترس از غذاهای جدید را از طریق بررسی ابعاد شخصیتی و شیوه های والدگری نشان می دهند. بر طبق یافته های حاصل از این پژوهش، می توان یا بهبود بعد شخصیتی برون گردی و ا یجاد شیوه والدگری مقتدرانه، میزان ترس از غذاهای جدید که با بسیاری از اختلالات جسمانی و روان شناختی مرتبط است را کاهش داد.
تأثیر آموزش مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/فزون کنشی با روش آدلر- درایکورس در بهبود شیوه های والدگری و کاهش نشانه های تضادورزی در فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
303-314
حوزههای تخصصی:
چگونگی تعامل والد-کودک در کودکان با اختلال کمبود توجه/فزون کنشی تأثیر بسیار مهمی را بر مشکلات رفتاری شان بر جای می گذارد، بدین جهت یکی از روش های بهبود شیوه های والدگری و به دنبال آن کاهش مشکلات رفتاری ارائه آموزش های روانشناختی در زمینه مهارگری رفتار کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/فزون کنشی به والدین می باشد. از این رو مسأله پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/فزون کنشی با روش آدلر- درایکورس بر بهبود شیوه های والدگری و رفتار های تضادورزانه، فرزندانشان بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه بود. از اینرو تعداد 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان با این اختلال تشخیص داده شده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مرضی کودکان، ومقیاس شیوه های والدگری بود. آموزش مادران در قالب 10 جلسه نود دقیقه ای اجرا شد. در پایان دوگروه پرسشنامه های مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر بهبود شیوه والدگری مقتدرانه (0/05 P< ) و همچنین نشانگر تأثیرکاربندی در کاهش، شیوه والدگری سهل گیرانه، استبدادی و رفتار های تضادورزانه (0/05 P< )کودکان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بود. یافته ها نشان می دهند که آموزش به شیوه آدلر- درایکورسی، مشکلات رفتاری فرزندان را کاهش داده و سبب بهبود رابطه والد-کودک در میان مادران کودکان با اختلال کمبود توجه/فزون کنشی می شود.
اثربخشی برنامه مداخله ای روابط والد- نوجوان بر تعاملات بین نسلی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۵
46-60
حوزههای تخصصی:
محیط خانواده و برخورد والدین با نوجوان تأثیر قابل ملاحظه ای در تحول شخصیت فرد می گذارد. از جمله مشکلاتی که والدین با آن مواجه هستند، کمبود اطلاعات در مورد تغییرات تحولی طبیعی در دوره نوجوانی و کمبود اطلاعات در مورد شیوه های والدگری است؛ بنابراین وجود برنامه ای که هردوی این مؤلفه ها را پوشش دهد، ضروری به نظر می رسد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای بهبود روابط والدین و نوجوانان بر شیوه های والدگری و رابطه والد- نوجوان طراحی و اجرا گردید. مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه شامل 65 نفر از والدین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران بود. مقیاس شیوه والدگری بامریند و سیاهه رابطه والد- فرزند پیش از مداخله و پس ازآن توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. یافته ها حاکی از آن است که برنامه آموزش والدین تنها بر رضایت از والدگری تأثیر معناداری داشته (0/05> p ) و بر سایر متغیرها اثرگذار نبوده است. خرده مقیاس رضایت از والدگری، سازه ای را در برمی گیرد که از پویایی بیشتری برخوردار است، اما پنج خرده مقیاس دیگر، احتمالاً باورهای پایدارتر و عمیق تر را می سنجند که در طول زمان شکل گرفته اند و برای اینکه تغییر کنند، نیاز به زمان بیشتری دارند.
پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر اساس شیوه های والدگری مادران: نقش میانجی سازش یافتگی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
269-280
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات پیشین نشان دادند که شیوه های والدگری مادر نقش اساسی در سلامت روان کودک دارند و هر یک از سبک های والدگری، تأثیرات متفاوتی بر سرنوشت روان شناختی فرزندان به جا می گذارند. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر اساس شیوه های والدگری مادران با میانجی گری سازش یافتگی کودک انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مراکز پیش دبستانی شهر زنجان در منطقه یک و دو آموزش و پرورش شهر زنجان در سال تحصیلی 97-1396 (2201 دختر و 2688 پسر) بودند. نمونه پژوهش، شامل 447 نفر(191دختر و 256 پسر) دانش آموز پیش دبستانی از جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این مطالعه از پرسشنامه های شیوه های والدگری (۱۹73)، سازش یافتگی کودک دخانچی (1377) ، و چک لیست رفتار کودک- نسخه گزارش معلم آخنباخ (2001) استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مؤلفه های شیوه های والدگری مادران به طور مستقیم بر مشکلات رفتاری کودکان تأثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد شیوه های والدگری مادران از طریق سازش یافتگی کودک بر مشکلات رفتاری کودکان، تأثیر غیرمستقیم دارد (0/01= P ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که متغیر سازش یافتگی کودک در رابطه شیوه های والدگری مادران با مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی، از نقش غیر قابل انکاری برخوردار است؛ بنابراین آموزش شیوه های والدگری صحیح به مادران و در نتیجه بهبود سطح سازش یافتگی کودکان، می تواند در کاهش مشکلات رفتاری بسیار مؤثر باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی برشیوه های والدگری بر ادراک استرس تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
521-532
حوزههای تخصصی:
زمینه: طبق پژوهش های انجام شده ادراک استرس تحصیلی یک متغیر مؤثر در سلامت روانشناختی نوجوانان است، از سوی دیگر طرحواره درمانی یکی از درمان های نسل سوم است که روش مناسبی برای درمان اختلال های روانشناختی از نظر کارآمدی و هزینه درمانی می باشد، اما پژوهش های کمی در مورد تأثیر این درمان بر ادراک استرس تحصیلی انجام شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر کاهش ادراک استرس تحصیلی در دانش آموزان بود، اما ابتدا رابطه متغیر مزاحم شیوه های والدگری مادران با ادراک استرس تحصیلی دانش آموزان بررسی و کنترل شد. روش: این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم دبیرستان های شهر تهران بود که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تحصیل بودند. از بین این افراد با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای 300 نفر و از بین آنها 30 نفر بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش طی شانزده جلسه یک ساعته طرحواره درمانی گروهی دریافت کردند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ادراک استرس تحصیلی بدیاوی و گبریل (2015) و پرسشنامه شیوه های والدگری بامریند (1991). برای بررسی ارتباط بین متغیرهای کمی از نرم افزار SPSS16 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر ادراک استرس تحصیلی با کنترل شیوه های والدگری تعامل معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد طرحواره درمانی گروهی در کاهش ادراک استرس تحصیلی دانش آموزان در طول زمان مؤثر بود. بنابراین می تواند جزء برنامه های مداخلاتی مراکز مشاوره ی وابسته به آموزش و پرورش در نظر گرفته شود.
تبیین روابط علی بین شیوه های والدگری مادران و مشکلات هیجانی فرزندان دختر بر اساس نقش میانجی گر دشواری های بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری به شیوه های اجتماعی سازی فرزندان از سوی مراقبان مربوط می شود که گاهی اوقات می تواند روابط والدین را به خصوص با فرزندان دختر به کشاکش بکشد؛ در نتیجه والدین و فرزندان با مشکلات عاطفی و اجتماعی مختلفی روبرو می شوند که لازم است برای حل آنها تصمیمات مناسبی اتخاذ کنند. پژوهش حاضر به بررسی و تبیین روابط علی بین شیوه های والدگری مادران و مشکلات هیجانی فرزندان دختر بر اساس نقش میانجی گر دشواری های بین فردی پرداخته است. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دختران مقطع متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی1400- 1399 به همراه مادران تشکیل دادند. در این پژوهش 256 دانش آموز دختر به همراه مادران خود شرکت داشتند که در مجموع 512 شرکت کننده این مجموع را تشکیل داده اند و بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مقیاس دشواری های بین فردی (1996)، پرسشنامه سبک والدگری بامریند (1991)، و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاوی بند و لاوی بند (1995) استفاده شد تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده سبک والدگری استبدادی و دشواری های بین فردی نقش مثبت و معناداری بر مشکلات هیجانی دارد (0/05>p ) و نقش میانجی گر دشواری های بین فردی نیز معنادار است (05/0>p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت بین سبک تربیتی استبدادی و مشکلات هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود دارد و دشواری های بین فردی نیز در این رابطه نقش میانجی گر دارند. بنابراین، توجه به نقش سبک های تربیتی والدین و ایجاد روابط مناسب والد کودک در پیشگیری از مشکلات هیجانی دارای اهمیت است.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و مادران نوجوانان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در دو گروه مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و عادی میباشد. نمونه گیری در دو مرحله و تصادفی خوشه ای بود.مرحله اول، شامل 363 نفر از دانش آموزان هفتم، هشتم و نهم مدارس4 ناحیه شیراز سال 97-98 بودند.مقیاس سنجش نشانگان اضطراب، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه داس 21 سؤالی بود.با توجه به نمرات به دست آمده 100 نفر از نمونه انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند (50نفر مادران نوجوانان با نشانگان اضطرابی و 50نفر مادران عادی).مادران پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج،پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه سبکهای فرزندپروی دیانا بامریندرا تکمیل کردند. تجزیه تحلیل باآزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین میانگین مادران اضطرابی و میانگین مادران عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛درتنظیم شناختی هیجان، تفاوت در راهبردهای سازش یافته و غیرسازش یافته وجود دارد. میانگین راهبردهای سازش یافته در مادران عادی بالاتر از اضطرابی بود و میانگین راهبردهای سازش نایافته در گروه اضطرابی بالاتر بود.درحساسیت اضطرابی کلیه زیر مقیاسها تفاوت معنادار بود،که میانگین تمام زیرمقیاس های حساسیت اضطرابی درگروه اضطرابی بالاتر از گروه عادی بود.در سبک های والدگری تفاوت معنادار دو گروه در شیوه والدگری سهل گیر و مستبد بدست آمد.گروه اضطرابی در هر دو زیرمقیاس میانگین بالاتری از گروه عادی داشت.نتایج پژوهش نشان داد که شیوه های فرزند پروری والدین، راهبردهای شناختی که برای تنظیم هیجاناتشان و نوع واکنششان به حساسیت نسبت به اضطراب از عوامل تاثیرگذار بر سلامت نوجوانان است.
اثر هیجانات اخلاقی و هویت اخلاقی به عنوان میانجی در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری در مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای هیجان و هویت اخلاقی، در ارتباط با گسست اخلاقی و قلدری پرداخته شد. روش شناسی: بدین منظور، از بین جامعه آماری که شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر تهران بود، نمونه 486 دانش آموز با استفاده از روش های خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب گردید، که شامل 254 دانش آموز پسر و 232 دانش آموز دختر بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به چهار پرسشنامه قلدری (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، گسست اخلاقی (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، هیجان اخلاقی تورنبرگ و همکاران (2016) و هویت اخلاقی آکویینو و رید (۲۰۰۳)، که همگی دارای روایی و پایایی بودند، پاسخ دادند. روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای spss22 و PLS-SEM جهت تجزیه و تحلیل بکار گرفته شد.یافته ها: هر دو فرضیه پژوهش تأیید شده و نشان داده شد که هویت اخلاقی و هیجان اخلاقی هر دو نقش واسطه ای در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری دارند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که مطابق با مفهوم عاملیت اخلاقی از نظریه شناختی اجتماعی بندورا، جهت بررسی رفتارهای اخلاقی افراد، علاوه بر عوامل شناختی و استدلال اخلاقی، می بایست به عوامل هیجانی نیز توجه نمود.