۱.
مقاله حاضر به پژوهش در پاسخ بدین پرسش می پردازد که ماهیت تغییرات جهان عرب در 2011 را در قالب کدام نظریه می توان فهم و تبیین کرد و مهمتر از آن اینکه، آهنگ آتی تغییرات مزبور را چگونه می توان برآورد نمود؟ فرضیه ای که در صدد آزمون آن هستیم، بدین قرار است که شش نظریه دولت درمانده، خیزش علیه تحقیر، نفوذ فراگیر، موج چهارم دموکراسی، تعدیل آمریکاستیزی و بازگشت به هویت اسلامی، هر کدام وجه مهمی از تغییرات اخیر را توضیح داده اند، اما نظریه دیگری به نام «حکم رانی آناکرونیستی» یا حکم رانی ناهمزمان و نابهنگام، جامع تر از آن نظریات قادر به تبیین ماهیت و تخمین دلالت های این تغییرات می باشد.
۲.
سرنگونی چند دولت عربی در سال 2011 و تداوم اعتراضات در سوریه و یمن و احتمال گسترش آن به چند کشور دیگر، موجب به هم خوردن مرزبندی های قدرت و هویت در خاورمیانه شده است. پرسش اساسی این است که تحولات جهان عرب چه تأثیری بر گفتمان های جهان عرب دارد و چه نوع صورت بندی از هویت و قدرت در منطقه خاورمیانه در حال شکل گیری است؟ برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از رویکرد گفتمانی، چالش های اساسی جهان عرب، بازیگران مؤثر بر آن و گفتمان های موجود در این منطقه، بررسی و نشان داده شده است که در نتیجه تحولات بهار عربی، چه گفتمان هایی موقعیت خود را از دست داده و کدام گفتمان ها در حال شکل گیری و مسیر کسب موقعیت مسلط قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد گفتمان های اقتدارگرایی در جهان عرب، به ویژه در تونس و مصر موقعیت مسلط خود را از دست داده است. گفتمان اسلام گرایی مدنی و دموکراسی خواهی، موقعیت بهتری کسب کرده و در مسیر تبدیل شدن به گفتمان مسلط در برخی از این جوامع هستند
۳.
هدف این مقاله، بررسی مهمترین مؤلفه های مؤثر بر چشم انداز سیاسی جنبش های انقلابی عربی و چالش های پیش روی الگوی نوین دولت در خاورمیانه عربی می باشد. یافته ها نشان می دهد در مرحلة گذار به دولت مدنی، مؤلفه هایی مانند ماهیت دولت و نوع واکنش رژیم سیاسی به جنبش انقلابی، نوع ائتلاف یا انشقاق گفتمان های فکری سیاسی نوگرا با احزاب سنتی اسلام گرا، بی طرفی یا نوع مداخلة نیروهای مسلح، و کیفیت تأثیرگذاری عوامل فراملی، منجر به سه الگوی گذار نسبتاً مسالمت آمیز در مصر و تونس، جنگ داخلی در لیبی و مبارزات مسلحانه در سوریه و یمن و آغاز اصلاحات ساختاری تدریجی در اردن و مراکش شده است. با توجه به این الگوها، نقش موازنه بخش ارتش برای ایجاد دولت جدید در مصر و تونس، بازاندیشی فکری و راهبردی اسلام گرایان و تلاش بازیگران منطقه ای و بین المللی در مهندسی ساختار و گفتمان فکری و سیاسی دولت های نوین، به نظر می رسد در بلندمدت، دولت های اسلام گرای میانه رو جایگزین رژیم های خودکامه در جهان عرب خواهند بود.
۴.
هدف اصلی این نوشتار، بررسی نقش شبکه های اجتماعی و کانال های ماهواره ای در وقوع و تکوین انقلاب های عربی میباشد. در واقع، تاریخ جدید عربی در سایه جهانیشدن و شبکه های اجتماعی رقم خورده است. به تبع، انقلاب های جوانان عرب، ادبیات جدیدی را در روابط بین الملل و مطالعه انقلاب های مجازی و پست مدرن به وجود میآورد که خود گویای این نکته خواهد بود که خاورمیانه را دیگر نمیتوان از دیدگاه های جامعه شناسی سیاسی صرف غربی مطالعه کرد. از همین زاویه است که این نوشتار سعی میکند از منظر نظریه های انتقادی و مطرح شده از سوی نویسندگان عرب، به بررسی و کندوکاو انقلاب های عربی بپردازد.
۵.
با وقوع حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ایجاد اصلاحات در کشورهای خاورمیانه را سرلوحه برنامه خود در قالب طرح خاورمیانه بزرگ قرارداد. این طرح طی سال 2002م و در قالب رویکردی به ظاهر اجتماعی، اما به شدت سیاسی – امنیتی در دستور کارسیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. عدم اشراف و توجه طراحان سیاست خاورمیانه بزرگ بر عوامل جامعه شناختی در منطقه، سهم شگرفی در عدم موفقیت و ناکامی طرح مزبور داشت. تحولات یکسال اخیر خاورمیانه که متأثر از بیداری اسلامی در حوزه عربی است، بازتاب ناکامی این طرح به شمار می رود. در این راستا، یکی از دلایل موفقیت و تداوم حضور مردم در صحنه، بومی بودن و اصالت مردمی خیزش خاورمیانه و عدم نقش آفرینی نیروهای بین المللی در خلق این حرکت می باشد. بحرین، یکی ازاضلاع اصلی این بیداری اسلامی است که گرانیگاه بحث نوشتارحاضر است.
۶.
مطالعه مقایس ه ای، از جمله شیوه های فهم و نظریه پردازی انقلاب ها در چارچوب بررسی جامعه شناسی این پدیده است. مقاله حاضر، از این منظر به بررسی مقایس ه ای انقلاب اسلامی ایران و انقلاب 25 ژانویه مصر می پردازد و مفروضه آن این است که بدون این بررسی، فهم و تبیین انقلاب مصر ممکن نیست. پشتوانه نظری مقاله، نسل چهارم نظریه های انقلاب، یعنی نظریه فرایند انقلابی و همچنین، نظریه «فرصت سیاسی» در چارچوب جامعه شناسی جنبش های اجتماعی است. کاربست این نظریه ها در بررسی مقایسه ای انقلاب های ایران و مصر، نشان می دهد انقلاب اسلامی ایران فرصت سیاسی مناسبی برای جنبش انقلابی مصر فراهم نمود تا در زمانی کوتاه تر و با صرف هزینه ه ای کمتر به پیروزی برسد، اما درس ت گیری رژیم مبارک، ارتش مصر و ایالات متحده از انقلاب ایران موجب شده است آنها در پی محدودکردن فرصت اسلام گرایان برای تسخیر کامل فضای سیاسی و گذر از اسلام گرایی اجتماعی به اسلام گرایی سیاسی باشند.
۷.
چشم انداز تحولات سیاسی جهان عرب با توجه به جنبش های اعتراضی اخیر، تابع متغیرهای متعددی است. نیروها یا کنش گران خارجی یک مجموعه از مهمترین متغیرهایی هستند که آینده سیاسی جهان عرب را تحت تأثیر قرار داده اند. نحوه موضع گیری و دخالت کنش گران خارجی- شامل دولت ها، نهادهای بین المللی دولتی و کنش گران غیردولتی- در امور کشورهای عربِ درگیر با اعتراضات تابع متغیرهای دیگری است که امنیت و منافع اقتصادی در رأس قرار دارند و سپس، ملاحظاتی چون دموکراسی، حقوق بشر و رهایی از سلطه قدرت های بزرگ مطرح می شود. در عمل، بیشتر دخالت ها از سوی کنش گران دولتی صورت گرفته و این دخالت ها اکثراً به نفع هواداران تحولات بوده است.