فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۸۱ تا ۷٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۴۰۲-۳۷۷
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ جهانی اول در اروپا و انقلاب مشروطه در ایران، در دوران اوج مدرنیته و تلاش زنان در تحول جایگاه اجتماعی شان، ویژگی های متفاوتی در نوع پوشش زنان به وجود آورد. در این راستا تطبیق پوشاک زنان قاجار با زنان در اروپا کمتر موردتوجه بوده که در این پژوهش تطبیق با پوشاک زنان بریتانیایی و مشخصاً لندن انجام پذیرفته است. این پژوهش در تلاش برای پاسخ گویی به این پرسش است که، تحولات اجتماعی زنان تهران و لندن در بازه زمانی موردنظر تا چه اندازه در سبک پوشش آن ها مؤثر واقع شده و معنای نزدیک تری به زن مدرن را به وجود آورده است؟ فرضیه تفاوت در ماهیت تحولات اجتماعی دو کشور و سابقه قدیمی تر تغییرات مدرنیته در بریتانیا را نشان می دهد که در ایران بیشتر به صورت مظاهری از مدرنیزاسیون به وقوع پیوست. پژوهش حاضر از نوع کیفی و شیوه توصیفی با رویکرد مطالعات تطبیقی هنر است. یافته ها نشان می دهند که تحولات پوشاک زنان با نقش اجتماعی موردانتظار از زن معاصر در ایران مطابقت ندارد. تحولات پوشاک زنان در بریتانیا درپیِ تلاش برای کسب آزادی های مدنی بیشتر، به راحت تر، آزادتر و متنوع تر شدن لباس ها انجامید؛ اما در ایران تغییرات لباس زنان تقلیدی بود و تناسبی با تحولات اجتماعی نداشت؛ به گونه ای که بیشترین تغییرات در لباس اندرونی زنان حاصل شد که تحت تأثیر عواملی چون واردات بی رویه منسوجات متنوع و گاه ارزان قیمت، ورود چرخ خیاطی و... به نمونه های غربی مانند: پیراهن، بلوز دامن، کت ودامن و... تبدیل گردید و لباس بیرونی زنان قاجار هم چنان چادر، چاقچور و روبنده، منطبق با عرف جامعه بود؛ به عبارتی زنان اروپایی لباس خود را در سازگاری با فعالیت های اجتماعی تغییر دادند، ولی زنان قاجار نتوانستند در تقابل با عرف جامعه به تغییر لباس اجتماعی خود دست پیدا کنند.
بررسی تغییرات جمعیتی و پراکنش مکانی جوامع عصر آهن ایران با رویکرد باستان شناسی محیطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
33 - 49
حوزههای تخصصی:
در مطالعات باستان شناسی عصر آهن ایران، پرداختن به تعاملات انسان و محیط تا اندازه زیادی مغفول مانده است و با توجه به وقوع نوسانات اقلیمی، طی این دوره فرهنگی، لازم است از این منظر نیز مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین محدودیت های این مطالعه، کمبود تاریخ گذاری های مطلق و گاهنگاری های نسبی معتبر برای اغلب محوطه های عصر آهن است. همچنین، این محوطه ها که اکثراً ویژگی گورستانی دارند، فاقد قابلیت لایه نگاری فرهنگی هستند. در این پژوهش، فراوانی و پراکنش مکانی اغلب محوطه های گورستانی و استقراری کاوش/ بررسی شده این دوره در مناطق شمال ایران مرکزی، شمال، شمال غربی و غرب ایران طی مراحل سه گانه عصر آهن بر اساس تغییرات اقلیمی مورد تحلیل قرار گرفته اند. پژوهش های دیرین اقلیم در منطقه جنوب غربی آسیا نشان دهنده افزایش خشکی آب و هوا در عصر آهن II (۸۰۰ –۱۲۵۰ ق.م.) هستند. بنابراین، به نظر می رسد کاهش جمعیت در برخی مناطق و جابه جایی های جوامع انسانی وهمچنین، نظام معیشتی عمدتاً کوچ رو گله داری طی عصر آهن در ارتباط با رویدادهای اقلیمی خشک بوده اند.
Miniature Motifs on the Ossuaries of the Bandian Dargaz Fire Temple
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
7 - 27
حوزههای تخصصی:
Bandian Dargaz site in Khorasan, is one of the fire temples dating back to the Sasanian period. In this fire temple, carved miniature motifs including animals such as goat, deer, ram, cow, horse, snake, scorpion, wolf, fox, turkey, swallow and dove have been found. In this article, carved miniature motifs are examined and analyzed.
ساخت و سازهای دوره ساسانی در بیستون: پروژه هایی که هیچگاه به اتمام نرسیدند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
77-106
حوزههای تخصصی:
شواهد زیادی از ساخت وسازهای دوره ساسانی در بیستون وجود دارد که با توجّه به مدارک به دست آمده باید آنها را متعلّق به اواخر این دوره و مشخّصاً همزمان با دوره پادشاهی خسرو دوّم (۵۹۰-۶۲۸ م) بدانیم. این آثار عبارتند از «بنای ساسانی ایلخانی»، «فرهادتراش»، «پل خسرو» و «پل بیستون» که به آن ها باید سه قطعه سرستون منقوش به نیم تنه خسرو دوّم را نیز افزود. نکته حائز اهمّیت در مورد این آثار این است که شواهد به دست آمده از کاوش ها و بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که کار اجرایی همه این پروژه ها به یک باره متوقّف شده و این آثار هیچگاه در دوران ساسانی تکمیل نشده اند، که از جمله آن ها می توان به شواهدی دالّ بر عدم اجرای طاق روی دهانه های پل خسرو و پل بیستون، تکمیل نشدن تراش نهایی فرهادتراش، و یا ساخته نشدن فضاها در کاخ دوره ساسانی اشاره نمود. در این مقاله کوشش می شود با توصیف و مقایسه این آثار و پیشنهاد یک تاریخگذاری نسبتاً دقیق برای آن ها، دلایل احتمالی ناتمام ماندنشان ارزیابی گردد.
اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهگل به عنوان گسترده ترین اندود معماری خاکی شناخته شده است، اما در برابر رطوبت بسیار آسیب پذیر است. افزایش مرمت های دوره ای و هزینه های نگهداری باعث گسترش استفاده از مصالح دیگر مانند سیمان، ایزوگام و... به جای کاهگل شده است. این تغییرات، علاوه بر ایجاد مشکلات جدید، هویت بافت و مناظر آثار تاریخی، روستاها و شهرهای معماری خاکی را نیز تغییر داده است. برای حل این مشکل، می توان از فناوری هایی که باعث بهبود پایداری کاهگل می شوند، استفاده کرد. در این راستا، اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب به عنوان یکی از راه حل های مؤثر برای احیای مهم ترین مصالح معماری خاکی ایران و اختراع برگزیده جشنواره رویش بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۳ معرفی شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت و هدف کاربردی و رویکرد توسعه ای دارد. در گام اول، با معرفی اختراع و فعالیت های پژوهشی مخترع، ایده و اهداف اختراع از دیدگاه مخترع بیان شده است. در ادامه با بیان ماهیت و کاربری اختراع و ارائه نتایج آزمون در برابر رطوبت، گزیده ای از پروژه های اجراشده را معرفی می کند. طرح پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب که تأییدیه طرح از ستاد توسعه نانو دارد، در آزمون درصد جذب آب ۲۴ ساعته با میزان جذب آب ۱.۱درصد از بهترین نمونه مکعبی سیمانی با جذب ۱۴.۷ درصد عملکرد بهتری داشته که بیانگر نفوذناپذیری عالی در برابر رطوبت است. این پوشش با ایجاد بافت کاهگلی و قابلیت اجرا روی سطوح مختلف در ضخامت کم و حذف معایب کاهگل سنتی، دارای مزیت های کاهگل سنتی است و همچنین شسته نشدن در برابر رطوبت و عدم عبور آب به عنوان بخشی از ویژگی های منحصربه فرد این محصول باعث شده است که این اندود فناورانه در پروژه های مختلف نوسازی و بازسازی مراکز فرهنگی، مذهبی، تجاری و مسکونی استفاده شود.
لایه نگاری در گمانه یک تپه برج نیشابور، رویکردی تفسیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
1 - 18
حوزههای تخصصی:
لایه نگاری از روش های پایه در باستان شناسی میدانی است. هدف عمده از لایه نگاری گردآوری اطلاعات برای گاهنگاری نسبی و پیشنهاد توالی است. در این مقاله اطلاعات لایه نگاری در گمانه یک تپه برج نیشابور که در منطقه ای از نظر مطالعات پیش از تاریخی ناشناخته واقع شده، ارائه شده است. همراه این اطلاعات و با رویکردی نظری، دو واقعیت در ارتباط با لایه نگاری طرح و بحث شده اند. واقعیت نخست: لایه سطحی و سطحی بودن لایه ها است. در این بحث گردآوری اطلاعات در مورد امکان تاثیر پذیرفتن هریک از لایه ها طی ساخت و ساز لایه های رویشان مورد بحث قرار گرفته و نمود مادی چنین تأثیری ارزیابی شده است. واقعیت دوم: عامل اصلی سازمان دهنده به بقایا، ساختارها و نهشته های هر لایه است. عامل اصلی سازمان دهنده به لایه، تفسیر باستان شناس بر اساس بافتار لایه، در هنگام لایه نگاری است. بر مبنای واقعیت دوم چارچوبی برای ارزیابی اصالت هر لایه و اطلاعات آن متناسب با هدف لایه نگاری و پژوهش میدانی پیشنهاد می شود. در نظر داشتن واقعیت های یاد شده در فرآیند لایه نگاری امکان واقع نمایی گاهنگاری و توالی را فراهم کرده و زمینه گردآوری اطلاعات پایه برای تحلیل فرآیند شکل گیری لایه ها و براساس آن فرآیند شکل گیری استقرار بر مبنای لایه ها و گمانه ها را مهیا می کند. اطلاعات گمانه یک لایه نگاری در استقرار برج نیشابور نشان می دهد که موقعیت گمانه طی اواخر دوره مس سنگی و اوایل دوره مفرغ مورد استفاده قرار گرفته است. رویکرد تفسیری و دو واقعیت طرح شده در بافتار نظری زمینه ارائه تفاسیری در مورد موقعیت گمانه یک را فراهم کرده است. وجود نهشته های آبرفتی در لایه های پایینی، وجود دو برآمدگی استقرار دوره اوایل مس سنگی در محدوده گمانه و حاشیه ای بودن موقعیت گمانه نسبت به استقرار در اکثر دوره ها از جمله تفاسیر ارائه شده است.
Excavations at Tepe Rabat, and Its Ancient Name(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
3 - 18
حوزههای تخصصی:
Rabat Tepe, an ancient site in northwestern Iran near the Little Zab River, reveals insights into two distinct periods from the Iron Age. The primary focus of excavations has been on the layers dating back to the first millennium BC. Notable discoveries at Rabat include a striking pebble mosaic pavement, fortified walls, and various decorative bricks. The site’s size, architectural remains, and uncovered artifacts point to its significant role during the first millennium BC. Through multiple excavation seasons, researchers have gleaned valuable information about the site’s layout and historical eras. Evidence suggests that a thick wall once enclosed the entire area, around 3 meters in width. Artifacts found at Rabat share similarities with those from Qalaichi, a well-known Mannaean site. While initially attributed to Mannaean culture, this association is now under debate. Excavations between 2006 and 2008 unearthed inscribed bricks inscribed with Neo-Assyrian cuneiform script. These findings sparked discussions and identified Rabat with ancient cities like Paddir/Šurdira and Hubushkia, although these identifications face significant challenges. Rabat was an independent religious-royal city-state.
تحلیل راهبردهای عمرانی حکام قاجار در حدفاصل سال های 1210 تا 1264ه .ق.، ازمنظر شواهد معماری و منابع مکتوب
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۱۶-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت تحولات تاریخی و اجتماعی روی داده در نیمه نخست عصر قاجار، کمتر پژوهش مستقلی درخصوص سیاست های عمرانی و تاریخ معماری این دوره (1210 تا 1264 ه .ق.) به انجام رسیده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا بر شواهد معماری و منابع مکتوب، عوامل مؤثر بر سیاست های حکام قاجار در امر توسعه و نوسازی در بازه زمانی نیمه نخست عصر قاجار را مشخص سازد. با توجه به عدم اشاره به جزئیات بسیاری از اقدامات عمرانی در منابع تاریخی مربوط به نیمه اول این دوره، این پژوهش بر این فرضیه استوار است که با بررسی نوع و کمّیت آثار معماری احداث شده در این دوره، می توان راهبردهای فرمانروایان این سلسله در انجام امور عمرانی و زیربنایی در قسمت های مختلف کشور را مورد تحلیل و بازسازی قرار داد. در نتیجه پژوهش مشخص می گردد که عواملی نظیر مشروعیت بخشی به دولت قاجار ازطریق جلب نظر و اخذ پشتیبانی علما و روحانیون، الزامات نظامی و دفاعی، رقابت ها و گرایش های عمرانی متفاوت شاهزادگان ارشد قاجار، قدرت گیری طبقه علما و تجار و هم چنین اعتقادات مذهبی شخصی حکام قاجار را می توان از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در این زمینه قلمداد کرد. درنهایت با توجه به شواهد معماری و فهرست ابنیه ساخته شده یا مرمت شده در این دوران، اهمیت و اولویت ساخت ابنیه حاکمیتی و نظامی در عصر «آقامحمدشاه قاجار» و بناهای با کارکرد مذهبی و تشریفاتی در سیاست های عمرانی عصر «فتحعلی شاه قاجار» در مقایسه با سایر عوامل مؤثر، کاملاً مشهود و بارز است؛ این در حالی است که تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داده در عصر محمدشاه قاجار منجر به شکل گیری تغییر جهتی کلی در سیاست های حکمرانان عصر قاجار و توجه بیشتر به احداث بناهای عام المنفعه، تجاری و خدماتی گردید.
The Sociopolitical Context of Central Fars during the Achaemenid Era and its Relation with the Economic System(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۱ - Serial Number ۵, June ۲۰۲۳
41 - 51
حوزههای تخصصی:
Emphasis on the importance of social-political fabric and its effect on the urbanization and economic system that are aspects of urbanization life is one of the necessities during the Achaemenid Period. This study was conducted based on the deductive-inductive method. First, written sources (clay inscription of Persepolis and classic authors) have been used to achieve general information about the social-political fabric of Fars during Achaemenid Period then archeological evidence remained from the economic system of Achaemenid period in Central Fars was analyzed within this framework. No coin, including Shahi or so-called Satrapy, has been discovered from archaeological excavations in Iran, even. It seems that Achaemenid Empire had no plan for monetary economic development, and coin promotion and use in transactions despite its wide territory and regular discipline. On the contrary, it seems that Darius and his successors considered coin as a political instrument used to convey and show the message of the political and military power of the Achaemenid king at that ear not as a tool for the economic system. Therefore, studies focused on clay inscriptions of Persepolis and evaluated works of authors indicate that the sociopolitical fabric of Iranian society, especially Fars has been traditional and based on agriculture and husbandry during Achaemenid Era. As we know, the city was not shaped during the Achaemenid period despite the presence of urban structures, such as social sophistication, specialism, and the modern administrative system of the ear; therefore, coin use was not institutionalized in the economy of that era.
کاربرد آمار در علم باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ بهار و تابستان ۱۳۸۷ شماره ۹
10 - 24
حوزههای تخصصی:
باید پذیرفت که درجه علمی هر تخصصی به میزان بهره گیری آن علم از ریاضیات و به خصوص آمار بستگی دارد. تا سال ۱۹۵۰ میلادی باستان شناسان اغلب به روش های سنتی گرایش داشتند و استفاده از علوم ریاضی و طبیعی به طور کلی در پژوهش های آنان نقشی نداشت تا این که کشف پروفسور "لیبی" در زمینه تاریخ گذاری به روش کربن۱۴ نشان داد که باستان شناسان برای یافته ها و تفسیر داده های خود باید به علوم دیگر نیز بپردازند. همواره تحلیل مواد فرهنگی، طبقه بندی و نام گذاری از موضوعات مورد توجه باستان شناسان بوده است. در این مقاله، هدف تدوین تاریخچه این فعالیت ها نیست، بلکه ارائه و معرفی روش ها و طرح های پژوهشی آماری در حوزه باستان شناسی و تلاش برای پیاده کردن الگوهای لازم موارد مشابه برای طبقه بندی و نام گذاری مواد فرهنگی است. مواد فرهنگی که در این مقاله بدان خواهیم پرداخت از محوطه "کوکوبودای" ژاپن جمع آوری، طبقه بندی و مورد مطالعه قرار گرفته است و به دوران کهن سنگی تعلق دارد.
تحلیل سندی پیوندهای «انجمنِ آسیاییِ» پاریس با اعضای ایرانی آن (1237- 1340ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: یافتن ردِّپایی از ایرانیانِ عصر قاجار در انجمن علمی شرق شناسی فرانسه که به نام «انجمن آسیایی» (La Société Asiatique) پاریس شهرت دارد.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش مبتنی بر روش تحقیق تاریخی براساس گردآوری یافته ها و وارسی و مقایسه تطبیقی و تحلیلی اطلاعات نشریه آسیایی (Le Journal Asiatique) و یافتن مستندات روابط میان انجمن آسیایی و اعضای ایرانی آن در نشریه مذکور انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: صرف نظر از مناسبات سیاسی رجال دوره قاجار با کشورهای اروپایی و به ویژه فرانسه، که در زمان های مختلف دستخوش تغییر می شد، ارتباطات رجال سیاسی ایران و هم چنین ایرانیان اهل فرهنگ و ادب با انجمن آسیایی پاریس پیوسته برقرار بود. این امر نشانه اهمیت فرایند شکل گیری روابط نهادینه شده در حوزه علم و معرفت جدید در داخل و خارج از ایران بود.
بهره برداری از جانوران در دوره ی مس و سنگ قدیم (دالما) در زاگرس شمالی، مطالعه ی جانورباستان شناختی بازمانده های استخوانی تپه سیلوه پیرانشهر، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه های بقایای جانوری دوره ی مس و سنگ قدیم یا همان دوره ی دالما در شمال غرب ایران اندک است و مطالعه ی جانورباستان شناختی در مورد بخش ناچیزی از آنان صورت پذیرفته است. بدین صورت دانش ما از سازوکارهای معیشتی و الگوهای احتمالی آن در جوامع مس و سنگ نیازمند بهبود است. این مطالعه که بر بقایای مهره داران مس و سنگ قدیم در تپه ی سیلوه دشت پیرانشهر صورت پذیرفته است، حاکی از وجود سازوکارهای چندگانه ی بهره برداری از جانوران در قالب فعالیت های معیشتی است. نتایج این پژوهش نشان از آن دارد که در هزاره ی پنجم پیش از میلاد در این محوطه، اقتصاد معیشتی مبتنی بر بهره برداری از گونه های اهلی همانند بز (Capra hircus)، گوسفند (Ovis aries) و گاو (Bos taurus) بوده است. بیشترین میزان بقایای جانوری یافت شده از لایه های مس و سنگ قدیم این محوطه متعلق به گوسفند اهلی (Ovis aries) است. شواهدی از حضور حیوانات وحشی همچون گوزن زرد ایرانی (Dama mesopotemica)، آهوی گواتردار (آهوی ایرانی) (Gazella subgutturosa)، لاک پشت (Testudines) و اسب سانان (Equidae) نیز به دست آمده است. بقایای استخوانی جانوران وحشی از فراوانی اندکی نسبت به بقایای جانوران اهلی برخوردار است که می تواند مؤید ارجحیت کمتر شکار نسبت به دامپروری باشد. از سوی دیگر بر مبنای تخمین زمان مرگ، ذبح گاو در سنین بزرگسالی و ذبح گوسفندان در پیش از بلوغ و نیز بزرگسالی انجام می شده است. این سازوکارهای چندگانه ی بهره برداری می توانند نمایانگر شیوه های مختلف سودجستن از گونه های جانوری (استفاده از نیروی کار، بافت ماهیچه ای و نیز فرآورده ای ثانویه)، افزایش مهارت های انسان در سازگاری با پیرامون و کنترل جانوران، دیرین اقلیم و نیز چگونگی تعادل جمعیت انسانی در زیست بوم زاگرس شمالی در هزاره ی پنجم پیش از میلاد باشند.
بررسی موضوع تهیگی در آیین بودا بنا بر متنی ختنی از کتاب زمبسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
151 - 164
حوزههای تخصصی:
مطالعه زبان های ایرانی باستان و میانه نقش به سزایی در روشن سازی آداب، فرهنگ و اوضاع سیاسی و اجتماعی، نیز پندارها و باورهای مردم ایران باستان دارد. شناخت فرهنگ ایران باستان و پیشینه زبان فارسی، به ویژه در زمینه واژگان تنها از طریق فارسی باستان و فارسی میانه، که فارسی نو ادامه آن ها است، کافی نیست بلکه بررسی علمی و تجزیه و تحلیل دیگر زبان های ایرانی از دوره باستان تا دوره نو ضروری است. از این میان زبان ختنی از زبان های ایرانی میانه شرقی است که مطالعه و بررسی آن در سده اخیر، به سبب ویژگی های زبانی و غنای فرهنگی و پیوستگی آن با آیین بودایی و زبان و ادب سنکسریت، گسترش چشم گیری یافته است. این زبان در ختن رواج داشته که پایگاه آیین بودا نیز بوده است. در این پژوهش به معرفی سرزمین ختن، زبان ختنی و جایگاه آن در میان زبان های ایرانی،معرفی کوتاه کتاب زمبسته (Zambasta) که مجموعه ای از آموزه های دین بودا به زبان ختنی را در بر دارد، وزن شعر در زبان ختنی، تاریخچه مختصری از بودایی گرایی در ایران و مسأله تهیگی در آیین بودا پرداخته شده است.
بررسی محوطه های عصر آهن شهرستان بیجار، بر اساس مدلسازی پیش بینی باستان شناختی با روش رگرسیون لجستیک: ارزیابی داده ها، پردازش و کارایی مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های آماری غالب در مدل سازی پیش بینی باستان شناختی؛ رِگرسیون لُجستیک است. مدل احتمالی که این روش به وجود می آورَد، برای اهداف این نوشتار مناسب است. زمانی که متغیر وابسته به صورت ارزش باینِری قابل بررسی باشد، روش رِگرسیون لُجستیک قابل اجراست. در این رویکردِ آماری ارزش باینِری به عنوان متغیر وابسته با ارزش حضور/عدم حضور محوطه باستان شناختی مشخص می شود. نتایج مدل احتمال رویداد یا وقوع (محوطه باستان شناختی) را در ارزش احتمالی بین یک و صِفر نشان می دهد. عوامل زیست محیطی به صورت متغیرهای مستقل تعریف شده اند و رِگرسیون لُجستیک رابطه بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته و همچنین ارزش احتمالی متغیر وابسته را در همه نقاط نقشه محاسبه می کند. این نوشتار با چنین رویکردی به مفاهیم آماری و استفاده از مدل سازی به روش رِگرسیون لُجستیک با داده های حاصل از بررسی های میدانی باستان شناسی به تحلیل و تفسیر نتایج در محدوده شهرستان بیجار در استان کردستان پرداخته است. در مجموع، 71 محوطه عصر آهن به عنوان ورودی مدل سازی پیش بینی به ارائه پیشنهادی بهینه به منظور آماده سازی مدل برای این گونه رویکردها در باستان شناسی منجر شد. بااین حال، نتایج جدای از کمک به صرفه جویی در زمان، هزینه و افزایش دقت بررسی های باستان شناختی برای پروژه های آتی، نشان دهنده 90.4 درصد صحت پیش بینی با ارائه مناطق با احتمال بالا و کاهش محدوده بررسی است. همچنین نشان داده شده است که متغیرهای مستقل رودها و آبادی ها بیشترین تأثیرگذاری را بر نتیجه مدل و بر شکل گیری محوطه ها در چشم انداز داشته اند.
دوره شکل گیری و انتقالی دالما (؟!)؛گاهنگاری مطلق فرهنگ و سنت سفالی دالما بر اساس تاریخ گذاری های جدید با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازه زمانی انتهای فرهنگ حاجی فیروز و شروع دوره دالما و همچنین شکل گیری، بسط و توسعه فرهنگ دالما به مناطق همجوار ازجمله کردستان، زنجان و زاگرس مرکزی و نیز منشاء این فرهنگ همواره یکی از موضوعات داغ و مورد بحث در ارتباط با باستان شناسی دوره دالما در این مناطق بوده است. با یافته شدن شواهد فرهنگ دالما در منطقه نخجوان و به دلیل نزدیکی این منطقه به معادن اصلی ابسیدین ازیک سو، و نزدیکی آن به یکی از گذرگاه های اصلی ورود به شمال غرب ایران ازسوی دیگر، چگونگی و چرایی حضور این فرهنگ و سنت سفالی در این منطقه از قفقاز و نیز گاه نگاری آن برای فرهنگ دالما از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار، کوشش بر این خواهد بود تا با ارائه گاه نگاری جدید منشأ این فرهنگ و فاز شکل گیری و انتقالی از انتهای نوسنگی جدید به دوره مس و سنگ قدیم مورد بحث قرار گیرد. پرسش های اساسی و بنیادین در ارتباط با این فرهنگ ازجمله چگونگی گذار جوامع حاجی فیروز به فرهنگ دالما، بازه زمانی دقیق این فرهنگ در شمال غرب ایران، زاگرس مرکزی و نیز مناطق واسط و بینابینی مابین دو منطقه زاگرس شمالی و مرکزی و نیز منشاء اولیه این فرهنگ بدون پاسخ باقی مانده است که در این نوشتار سعی بر این خواهد بود که بر اساس یافته های جدید تا حد امکان به برخی از این پرسش ها و ابهامات پاسخ داده شود. در این نوشتار با بررسی تمامی تاریخ گذاری های مطلق صورت گرفته در منطقه شمال غرب ایران و زاگرس مرکزی از کاوش های دالماتپه، سه گابی، گودین در دهه 1960 و 1970 نمونه های جدید تاریخ گذاری در محوطه هایی مانند دَوَه گُز خوی، کول تپه گرگر، نادعلی بیگ سنقر مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بررسی نمونه های انجام شده در منطقه قفقاز جنوبی و در محوطه های نخجوان تپه و اوچان آغیل گاه نگاری مطلق جدیدی برای دوره شکل گیری و خود فرهنگ دالما ارائه گردد. بر اساس نتایج تاریخ گذاری مطلق صورت گرفته بازه زمانی 5400/5350 – 5000 ق.م. برای دوره شکل گیری و انتقالی دالما و بازه زمانی 5000-4500 ق.م. برای دوره دالما پیشنهاد می شود.
سکه های اتابکان آذربایجان مکشوفه در استان زنجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
111 - 121
حوزههای تخصصی:
علم سکه شناسی بخش مهمی از باستان شناسی و شاهد زنده ای از تمدن دنیای قدیم و ملل مختلف است. این علم توانسته است بزرگترین خدمت را در روشن کردن گوشه های تاریک و مبهم تاریخ گذشته ایفا کند. سکه در هر دوره نماینده عادات، آداب، خط، زبان، هنر، تمدن، ثروت و ارتباطات تجاری هر ملت و مملکتی است. در واقع، سکه توانسته است در محوطه های تاریخی کمک شایانی به روشن شدن تاریخ و هنر دنیای قدیم بنماید. سکه سندی مکتوب، کتابی کوچک و پرمحتواست که فقط ارزش مبادلاتی و پولی نداشته بلکه کاربردهای نمادین و آیینی نیز ایفاکرده است. سکه های دوره سلجوقی نسبت به دیگر دوره ها کمتر مطالعه شده اند؛ لذا بررسی این سکه ها کار ارزنده ای خواهد بود. این مقاله بر آن است تا سکه های اتابکان آذربایجان مکشوفه در شهر سجاس و روستای ورمزیار استان زنجان را که مربوط به دوره سلجوقی اند؛ معرفی نموده و ویژگی های هنری و کتیبه های آن ها را بیان نماید.
روند مهاجرت کارگران ایرانی به قفقاز در قرن13ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
76 - 100
حوزههای تخصصی:
در سده نوزدهم میلادی به دلیلِ شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران گونه خاصی از مهاجرت از ایران روی داد و آنْ مهاجرت کارگران به منطقه آذربایجانِ روسیه و قفقاز جنوبی بود.هدف: بررسی اوضاع ولایت باکو به عنوان کانون اصلی مهاجرفرست به قفقاز و نقش مهاجران ایرانی در قفقاز.در این تحقیق مقوله مهاجرت و مسائل حقوقی آن ازلحاظ کمی و کیفی بررسی شده است. هم چنین ابعاد مهاجرت، شامل مبدأ مهاجرت، مقصد مهاجرت، و مسائل اقتصادی مهاجرت ایرانیان به قفقاز در قرن 19م با استفاده از منابع و اسناد تاریخی موجود در آذربایجان، گرجستان و روسیه بررسی شده است.روش٫ رویکرد پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است و داده های آن با استفاده از روش کتاب خانه ای جمع آوری شده است. شایان ذکر است که این داده ها از منابع دست اول موجود در آرشیو اسناد در جمهوری آذربایجان، گرجستان و روسیه گردآوری شده است؛ بنابراین این مطالعه برپایه اسناد و مدارک معتبر تاریخی استوار است.یافته ها و نتیجه گیری: تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد که گسترش تمدن جدید روسی به منطقه قفقاز سبب افزایش تقاضا برای نیروی کار شد و کشف نفت و توسعه صنایع نفتی هم بر این تقاضا شدت بخشید. درنتیجه موج مهاجرت به قفقاز به ویژه از آذربایجان و گیلان با افزایش چشمگیری مواجه شد؛ به طوری که میزان مهاجرت از ٪6.005 در سال 1857 به ٪62٫249 در سال 1904 رسید.
تحلیل محتوای کیفیِ اغراض زنان واقف در ایران (موردمطالعه شهر اصفهان در دورۀ صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
26 - 50
حوزههای تخصصی:
دوره حکومت صفوی ازنظر ایجاد موقوفات، درمیان ادوار تاریخی ایران برجسته تر است. تشکیل این حکومت برپایه مذهب تشیع باعث شد که سنت حسنه وقف رشد چشمگیری پیدا کند. وقفِ بخش زیادی از اموال و املاک خاصه توسط شاه عباس اول، انگیزه وقف بین درباریان و زنان آن عصر را تقویت کرد. زنان باوجود محدودیت ها و مشکلات اجتماعی، به عنوان کنشگرانی فعال در امور خیریه و وقف نقش بارزی داشتند.هدف: این مقاله به تحلیل محتوای کیفی اغراض واقفان زن در شهر اصفهان در عصر صفوی پرداخته است.روش/ رویکرد پژوهش: در فرایند تجزیه وتحلیل داده ها 8 تم «شرعی سازی سیاست»، «ماندگاری در اموال»، «آینده نگری از تجزیه اموال»، «سامان دهی حفاظت ملکی»، «نمایش شیعی گری»، «عقبی اندیشی»، «کنش فرادستی در رفع نیازهای دیگری»، «واگشتی به ساختار اجتماع» بازنمایی شد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که غرض اصلی از وقف، ماهیت اقتصادی دارد؛ درواقع توجه به حیات اخروی و حتی توجه به نیازهای جامعه نسبت به تلاش زنان واقف برای حفظ اموال از گزند تصرف و تجزیه اموال پس از خود، سهمی ناچیز است؛ ازاین رو بخش غالب محتوای وقف نامه ها حاکی از برنامه ریزی و سامان دهی برای حفاظت از اموال و دارایی های وقفی در نسل و نزدیکان خود است. هم چنین زنان واقف این عصر، هرچند نقش فرودستی خود را با مشارکت در فعالیت های عام المنفعه و خیر به کنشی فرادستانه تثبیت کردند، ولی برای زنان پس از خود، سهمی از کنشگری و حضور اجتماعی قائل نشدند و حق تولیت موقوفات را با اولویت فرزند پسر در نسل خود حفظ کردند.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های عصر آهن II به دست آمده از کاوش های باستان شناسی قره تپه سگز آباد قزوین به کمک توابع شعاع، تانژانت و انحنای (RTC) منحنی لبه خارجی سفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین پژوهش ها در بررسی های میدانی و کاوش های علمی باستان شناسی، ارائه یک توصیف کمّی و کیفی دقیق از ویژگی های هندسی قطعات سفالی است. این توصیفات در قالب مفاهیم طبقه بندی و گونه شناسی سفال های یک دوره تاریخی مطرح شده است و از آن ها به منظور بررسی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره استفاده می شود. امروزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه به کمک روش های رقومی و مدل سازی های ریاضی صورت می گیرند. در این پژوهش نیز به بررسی امکان استفاده از روش ها و الگوریتم های ریاضی در طبقه بندی و گونه شناسی سفال های باستانی پرداخته می شود. آنچه در وهله اول حائز اهمیت است، معرفی مجموعه ای از ویژگی های هندسی برای منحنی لبه خارجی سفال است که در قالب توابع RTC به الگوریتم ها معرفی می شوند. این توابع ویژگی های یکتا و منحصربه فردی را برای هر منحنی لبه خارجی نشان می دهند که از آن ها در طبقه بندی و گونه شناسی سفال ها استفاده می شود. طبقه بندی نمونه ها به کمک شبکه عصبی مصنوعی و بر اساس توابع RTC انجام شده است که در آن نمونه ها با دقت حدود 95درصد و در سه طبقه کاسه، کوزه و خمره قرار می گیرند. شبکه عصبی طراحی شده یک شبکه سه لایه با یک لایه پنهان است که شامل دو نورون می شود. خروجی شبکه کدهای رقومی صفر، یک و دو هستند که به ترتیب به لبه های کاسه، کوزه و خمره اشاره می کنند. در ادامه، با تصحیح نمونه های خطادار و از مجموع 209 طرح سفال، 128 نمونه در طبقه کاسه ها (61.2درصد نمونه ها)، 42 نمونه در طبقه کوزه ها (20.1درصد نمونه ها) و 39 نمونه در طبقه خمره ها (18.7درصد نمونه ها) قرار می گیرند. پس از انجام طبقه بندی، گونه شناسی نمونه های موجود در هر طبقه نیز به کمک الگوریتم خوشه بندی اتصال همسایگی صورت گرفته که در آن فرم لبه های موجود در طبقات کاسه ها، کوزه ها و خمره ها به ترتیب در 83، 22 و 27 تیپ از یکدیگر متمایز می شوند. دقت روش گونه شناسی سفال ها نیز بین 95درصد تا 97 درصد ارزیابی می شود.
مطالعه اشیاء سنگی تپه حصار دامغان (هزاره چهارم تا دوم پیش از میلاد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
48 - 62
حوزههای تخصصی:
طی کاوش های اشمیت، مجموعه ای از اشیاء و ظروف سنگی که بیانگر فرهنگ اقوام ساکن حصار در پیش از تاریخ است، بدست آمد. مجموعه مزبور شامل ستون های کوتاه، صفحات مدور، بشقاب های پایه دار، آبخوری ها، کوزه های شکم دار، ظروف لوله دار، هاون ها و غیره است. در این نوشتار تا حد توان تلاش شده که منابع و مدارک موجود درباره اشیاء سنگی کشف شده در کاوش های باستان شناختی، بررسی میدانی پیرامون تپه حصار و اشیاء سنگی موجود در موزه ملی ایران بررسی شود و در نهایت گونه شناسی ۳۰ شئ سنگی تپه حصار موجود در موزه ملی، بر اساس طبقه بندی مجموعه با توجه به جنس، نوع سنگ و گونه شناسی به همراه ثبت مشخصات تمام اشیاء سنگی صورت گرفته و فناوری ساخت آن ها مورد مطالعه قرار گیرد.