فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
چنین به نظر می رسد که بعد از انقلاب مشروطه، امر برگزاری انتخابات، کاندیداتوری افراد و حضور مردان در پای صندوق های رأی مهم ترین عرصه مشارکت سیاسی ایرانیان بوده است. در قانون انتخابات مشروطه، نسوان از حضور در این عرصه مهم منع شدند. در ماده سوم از فصل اول «نظام نامه انتخابات اصنافی» مورخ 19 رجب 1324، نسوان به همراهِ افراد نیازمند قیم، ورشکستگان، تبعه خارجی، اشخاص کمتر از 25 سال، افراد فاسدالعقیده و مرتکبین قتل و سرقت، از رأی دادن محروم شدند. اساس این ماده واحده علی رغم چندین بار اصلاح قانون انتخابات، تغییر چندانی نکرد؛ به طوری که طبق آن، نسوان طی قریب پنج دهه از شرکت در انتخابات محروم ماندند.
عناصر سنت گرا در رأس مخالفین شرکت زنان در انتخابات بودند؛ از آن جمله آیت الله بروجردی در دوران مرجعیت عام خود (1339 1325) با هرگونه تلاش در این راستا مخالفت ورزید. حتی در خلال فضای باز سیاسی دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق، مطالبات دو تشکل زنانه، یعنی «شورای زنان ایران» و «کانون بانوان ایران» با واکنش تند ایشان مواجه گردید. تا اینکه بعد از رحلت آیت الله بروجردی به اهتمام هیئت حاکمه و بر اساس رفراندوم اصول ششگانه انقلاب سفید در ششم بهمن 41، به زنان حق شرکت در انتخابات داده شد. همین امر، زمینه ای فراهم کرد که در سال بعد، در انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی، زنان نه تنها در انتخابات شرکت کردند، بلکه به نمایندگی مجلس نیز انتخاب شدند.
این مقاله، توصیفی اسنادی و حاکی از آن است که تلاش برای شرکت زنان در انتخابات، چالش عمده بین تشکل های زنان و نیرو های مذهبی در این دوره بود، که بالأخره با تمایل هیئت حاکمه، این چالش به نفع زنان خاتمه یافت.
طبقه بندی اصناف وتبیین ساختاردرونی وبیرونی آنها درعصرصفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور پژوهشی این مقاله تبیین نقش و کارکرد اصناف درعصرصفویه است. وقوف بر این موضوع به جهت تبیین ساختار و تشکیلات ناظر بر اصناف عصر صفوی به عنوان یکی ازمهم ترین نهادهای جامعه دارای اهمیت است. تا پیش از این، توصیفی که از اصناف عصر صفوی و بررسی آن صورت گرفته تنها نام و کاربرد هر یک ازآنها بوده است.
دراین پژوهش ابتدا به بررسی جایگاه اصناف درعصر صفوی وسپس نهادهای موجود در زیرمجموعه این قشر به صورت طبقه بندی شده اشاره گردیده وسپس به دو گروه عمده اصناف و شیوه زندگی و امرار معاش آنها پرداخته شده و در بخش مهم مقاله، اصناف به لحاظ سازمان داخلی و خارجی تقسیم بندی وسپس به ارزیابی وتحلیل سلسله مراتب موجود درآن پرداخته شده است.اصناف در این دوره از ساختار و تشکیلات درونی (سلسله مراتب) چون : کدخدا ،رئیس بازار ،استاد ، کارگر یا صنعتگر، و شاگرد تشکیل شده بود. همچنین ساختار و تشکیلات بیرونی اصناف نظیر : کلانتر، نقیب، محتسب، و داروغه ،موردبحث واقع شده است.
جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای انجام گرفته وبرمبنای رویکردی توصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها و اطلاعات بر پایه یافته های حاصل از منابع گوناگون و استنتاج و تحلیل آنهامی باشد.
سیرة بنی هلال: پیدایش، نوع و تکامل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سیرة بنی هلال می پردازد و به دنبال این پرسش است تا چگونگی پیدایش این سیره، نوع و شیوة نگارش آن و روند گسترش آن را بیان کند. این پژوهش نشان می دهد که این سیره پس از مهاجرت این قبیلة عربی از جزیرة العرب به دو صورت شفاهی و مکتوب، ابتدا در میان خود هلالیان و سپس در مناطق مختلف جهان اسلام به ویژه در مصر و مغرب رواج یافته بود، اما نگارش شرح احوال بنی هلال و ذکر وقایع و سرگذشت آن ها از نجد تا مغرب نخستین بار در سدة ششم در مغرب آغاز شد. شمار کمی از این سیره ها نیز حد فاصل سده های هشتم تا یازدهم هجری به نگارش در آمدند، با وجود این، بیش ترین آن ها در سده های دوازده و سیزده هجری قمری به استناد روایات شفاهی و با نام راویان آن مکتوب شدند. ویژگی اصلی این سیره ها که در زمرة سیره گروهی به شمار می روند و ریشه در واقعیت تاریخی نظام قبیله ای دارند، داستانی بودن آن هاست که در قالب نثر، شعر و آواز، ثبت و ضبط شده اند. مهم ترین دستاوردی که از این پژوهش حاصل می شود این است که موضوعات سیرة هلالیان به سه بخش تقسیم شده است: نخست بیان تولد قهرمانان اصلی و بیان سرگذشت جوانمردان آنان؛ دیگر سفر قهرمانان سیره از حجاز به تونس؛ و سرانجام بیان سرگذشت آنان در مغرب.
معرفی و بررسی باستان شناختی گورهای گویجه قلعه مراغه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
33 - 46
حوزههای تخصصی:
گویجه قلعه مراغه در فاصله ۴۶ کیلومتری جنوب شرق شهرستان مراغه واقع شده است. متاسفانه، در منابع مختلف از این قلعه به اشتباه با اسامی گوجور قلعه و گوهر قلعه یاد می شود در این قلعه دو گونه متفاوت تدفینی به دست آمده است که مهمترین آن یک گوردخمه صخره ای است که تا به امروز شناخته نشده و به دلیل جمع شدن آب نزولات آسمانی در آن موجب گمراهی در تشخیص کاربرد آن به عنوان آب انبار شده است. همچنین، یک فضای مربعی تمام صخره ای و شش نمونه از گورهای صندوقی شکل که قابل قیاس با نمونه های اورارتویی و ماناییست، در این قلعه به دست آمده است. در این پژوهش، سعی گردیده است تا ضمن اصلاح نام محوطه، با بررسی میدانی محوطه و شناسایی قبور و برداشت پلان و تجزیه و تحلیل ساختار و اجزاء فضای موسوم به آب انبار و مقایسه آن با نمونه های مشابه، با رد کار کرد آب انبار برای اثر مربوطه کاربرد این فضا را که شامل یک اتاق اصلی با اتاق های الحاقی و مدخل ورودی چهارگوش در ترکیب با پله های سنگی وصولی است به عنوان گوردخمه ای از نوع تک اتاقه پیوسته که مربوط به حکام دست نشانده و خراجگزار اورارتویی بوده، مشخص نماییم.
مفاهیم، نمادها و عناصر شیعی در شعر مکتب صفویه
حوزههای تخصصی:
مسائل، رویدادها، باورها و آموزه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در هر دوره، اگر اصالت داشته باشند در ادبیات آن دوره رسوخ پیدا می کنند. شکل گیری حکومت صفویه، حمایت شدید پادشاهان این سلسله از آیین اهل بیت (ع)، ایجاد زمینه های مساعد اجتماعی و فرهنگی، نقشی بسزا در تقویت شعر آیینی و مذهبی داشته است. در این میان مفاهیم، نمادها و عناصر شیعی به گونه ای کم نظیر، در شکل و قالب مفاهیم و عناصری چون: تولّی و تبرّی، شفاعت مهدویت و انتظار، خمسه طیّبه، شبیر و شبر، ذوالفقار، نخل و ... در شعر این دوره تجلی یافته است. این جُستار بر آن است، در حدّ بضاعت، با کاوش در دیوان ها و اشعار دوره صفویه، مفاهیم، نمادها و عناصر شیعی دوازده امامی، عوامل مؤثر بر رشد و گسترش آنان در شعر این دوره و هم چنین میزان توفیق و توجه شاعران در بکارگیری و استعمال این مفاهیم را در آثارشان، مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
کانون نشر حقایق اسلامی در عرصه مبارزات ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کانون نشر حقایق اسلامی» از گروه های مذهبی مؤثر در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت و حوادث پس از آن است که در سال 1323 و توسط محمدتقی شریعتی در مشهد تأسیس شد. با شروع جنبش ملی نفت، فعالیت های این کانون از حالت فرهنگی صرف به تلاشی گسترده تر و حضور در عرصه سیاسی تبدیل شد. در آستانه انتخابات مجلس هفدهم، شریعتی در صدر فهرست انجمن های اسلامی شهر، که زیر عنوان «جمعیت های مؤتلف اسلامی» گرد هم آمده بودند، قرار گرفت و اعضای کانون وی بیش ترین تلاش را برای برگزیدن کاندیداهای همراه با دولت مصدّق انجام دادند. در اثنای اختلاف عقیده ای که میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدّق، در ادامه مبارزات ملی، روی داد کانون، برخلاف بینش اسلامی و پشتیبانی پیشین خود از کاشانی، تا پایان کار خویش به حمایت از مصدّق پرداخت؛ زیرا تفکرات او را با برنامه های خویش هم سوتر می دید. سرانجام پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تا پیش از تابستان ۱۳۳۶، که کانون برای نخستین بار تعطیل شد، کانون به مرکز فعالیت های طرفداران مصدّق تبدیل شد. نویسندگان در این پژوهش، ضمن بررسی مقدمات جریان نهضت ملی، جایگاه و میزان تأثیر کانون نشر حقایق اسلامی را در نهضت ملی تحلیل کرده و به شناسایی علل اقداماتی چون تشکیل جمعیت های مؤتلف اسلامی و حضور فعالانه سیاسی کانون در عرصه مبارزات، تا پایان دولت مصدّق و نهضت ملی، پرداخته اند.
بنیاد امامت و سلطنت خاندان ابوسعیدی مسقط و عمان و چالش های حکومت های ایران در حوزه خلیج فارس و دریای عمان (قرون 18-19 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیستم محرم سال 1060هجری/ 22 ژانویه 1650میلادی جنبش ضد استعماری مردم عمان به استیلای یکصدوپنجاه استعمار پرتغال پایان داد و سلسله نوبنیاد آل یعاربه در سایه قدرت دریایی و ضعف مفرط دولت های مرکزی، حمله و تجاوز به سواحل و جزایر و بنادر ایران را تشدید کردند. بدین ترتیب، تقابل دو کشور بر تعامل و پیوند پیشین سایه انداخت. در سال 1744میلادی احمد بن سعید ابو سعیدی ( 1693- 1783م)، با لقب الامام احمد بن سعید، به رهبری مردم برگزیده شد. این امامت و رهبری آغاز سلطنت پادشاهان ابو سعیدی است که در قرون 18 و 19 میلادی عنصری تاثیرگذار در تحولات سیاسی ، اقتصادی و نظامی خلیج فارس محسوب شدند. تقابل امامان سلسله یعاربی و سلاطین ابوسعیدی مسقط و عمان با حکومت های ایران و اجاره برخی از جزایر و بنادر ایران به وسیلة آنان، بخش مهمی از تاریخ حوزه خلیج فارس و دریای عمان است. بررسی چگونگی به قدرت رسیدن سلاطین ال ابوسعید در عمانات ، تهاجم و استیلای آنان بر خطوط دریایی شمالی خلیج فارس و سیاست دستگاه حاکمه ایران در برخورد با انان، هدف اصلی این پژوهش است. در فرجام، نگارنده بر این باور است که این امر، توانمندی و تمرکز سیاسی و اداری و میزان نقش آفرینی ایران را در کرانه های آبی جنوبی، در خلال قرون 18تا 19 میلادی به چالش سختی کشانید.
شکل گیری و عملکرد منصب دیوان بیگی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاه عباس صفوی بنا بر مقتضیات اجتماعی و سیاسی، در ساختار و کارکرد برخی از مناصب تغییراتی پدیدآورد. منصب دیوان بیگی نیز در نتیجه تحوّلات، تکامل و توسعه کارکردی یافت و از حالت نظامی به محکمه قضایی عرف تغییر رویه داد و وظایفی چون نظارت بر شکایات عامه مردم از مقامات دولتی، رسیدگی به جرایم و احداث اربعه و... را برای ایجاد نظم در ساختار اجتماع و کسب رضایت عامه مردم برعهده گرفت. اما نوسانات بعد از شاه عباس اول کارکرد آن را تضعیف کرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر داده های موجود در منابع، ضمن بررسی دلایل شکل گیری منصب دیوان بیگی در منظومه قضایی صفویان، در صدد پاسخگویی به این پرسش هاست که دیوان بیگی در ساختار اداری و قضایی صفویان چه وظایفی برعهده داشته ؟ و چه عواملی سبب تضعیف کارکرد و موقعیت آن شد؟. نتیجه آنکه، دیوان بیگی به علت توسعه دامنه اختیارات و وظایف، نقش مهمی در ایجاد امنیت اجتماعی و قضایی داشت، ولی در دوران اخلاف شاه عباس، تضعیف اقتدار شاهان صفوی، تخطی از قوانین حقوقی، غلبه گرجیان بر دیوان بیگی، ناسازگاری با مقامات روحانی و دیوانی و غیره سبب انحطاط آن شد که در نتیجه آن، ساختار اجتماعی و قضایی حکومت صفویه تضعیف و زمینه نارضایتی اجتماعی سیاسی مردم از جمله اقلیت های مذهبی را ایجاد شد.
بررسی ابعاد و شخصیت علمی سیلوستر دوساسی، خاورشناس فرانسوی
حوزههای تخصصی:
قرن 18 و 19م اوج تلاش کشورهای استعمارگر برای به دست آوردن مستعمره های جدید بود و به همین خاطر علومی از جمله شرق شناسی بسیار مورد توجه این دولت ها قرار گرفت. در این راستا موسسات زیادی نیز در این زمینه در این کشورها شکل گرفت و کتاب های متعددی در این زمینه به انتشار درآمد، که باعث رشد شرق شناسی شد. یکی از این چهره ها سیلوستر دوساسی بود که برای آموزش و تعلیم زبان های شرقی روش مخصوصی را وضع کرد و زندگی خود را برای تعلیم و تالیف و نشر کتب اختصاص داد، او یکی از پایه گذاران شرق شناسی عالمانه محسوب می شود، شرق شناسی که سرحدات شرق شناسی و موضوعات را از نو تعریف کرد، ما در این نوشتار سعی بر آن داریم، زندگینامه، آثار، مسئولیت ها، روش علمی و دین و مذهب دوساسی را بررسی کنیم.
ظهور نقش مایه ماهی آیین مِهر در مُهرهای دوره قاجار و فلوس های دوره صفوی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: در تعدادی از فلوس های دوره صفوی و قاجار، نقشمایه ماهی در دوکنار گلی چندپَر ضرب شده است. ترکیبی از این نقشمایه در مُهرهای دوره قاجار نیز مشهود است. این مقاله با هدف پیدایش نماد نقشمایه ماهی آئین مِهر در مُهرها و فلوس ها به مطالعه و تحلیل می پردازد. فرضیه پژوهش: علل پیدایش نقشمایه ماهی در فلوس ها و مُهرهای دوره قاجار موضوع این پژوهش است. مقاله قصد دارد با فرضیه اصلیِ«پیدایش این نقوش با تأثیرپذیری از آئین مِهر» و فرضیه فرعیِ«ارتباط نقشمایه ماهی در فلوس ها با اقلیم مردمانش و در مُهرها با شغل صاحبانش»به مطالعه و سیر تحول این نقش بپردازد. روش/رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر با ماهیت و روش تاریخی، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، بر پایه منابع کتابخانه ای و میدانی به مطالعه و تحلیل نقشمایه ماهی و تطبیق آن می پردازد.
یافته ها ونتایج پژوهش: نمادهای مِهری همبستگی ویژه ای با آب دارند که برجسته ترین آنها مروارید، دلفین، و نیلوفر است. گل چندپر و دو ماهی اشاره به روایتی دارد که در آن تخمه زرتشت در آب، مانند مروارید در گل نیلوفرآبی است که دو ماهی از آن محافظت می کنند؛ و همچنین، داستانِ کَرَ ماهی که نگهبان گیاه هوم است. طرح «ماهی درهم» یا «هراتی» در فرش عبارت است از دو ماهی و چهره مِهر در میان آن. در دوره اسلامی، چهره مِهر به گل و دو ماهی به دو برگ تبدیل شد. مقاله حاضر،با هدف پیدایش نماد نقشمایه ماهی آئین مِهر در مهرها و فلوس ها، به مطالعه و تحلیل پرداخته است. نتایج نشان داد نقشمایه ماهی در مُهرها و فلوس ها به سه شکل است: دوماهی در دوکنارِ گل، ماهی در دوکنار نقش صورت انسان، و نقش ماهی به صورت تنها در تعدادی از مُهرها در دو کنار صورت انسان دو برگ حک شده است که به سنت تبدیل ماهی به برگ در دوره اسلامی مربوط است. براساس یافته ها، فرضیه اصلی پژوهش(پیدایش نماد نقشمایه ماهی آئین مِهر در مُهرها و فلوس ها) تأیید می گردد. باتوجه به جمع آوری مهرها از اسناد نظامیان و معلوم بودن شغل آنها و همچنین با معلوم بودن محل ضرب اغلب فلوس ها، نمی توان نقش ماهی را به شغل صاحبان مُهر، و نقش ماهی در فلوس ها را به اقلیم مردم آن منطقه نسبت داد؛ در نتیجه،فرضیه فرعی مبنی بر ارتباط نقشمایه ماهی در فلوس ها با اقلیم مردمانش و در مُهرها با شغل صاحبانش مورد تأیید نیست.
بینش و روش در تاریخ نگری و تاریخ نگاری ابوالحسن غفاری کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن غفاری کاشانی، مورخ ایرانی قرن دوازدهم هجری، در تثبیت اندیشه تاریخ نگاری در عصر زندیان، بسیار تأثیر گذار بوده است، این نوشتار با توجه به جایگاه تاریخ نگاری او در ایران، می کوشد که زندگی، خاستگاه اجتماعی، روش و بینش تاریخ نگارانه وی را واکاوی کند. گلشن مراد اثر غفاری کاشانی با برخورداری از منظومه فکری و روش تاریخ نگارانه از متون تاریخی مهم این دوره به شمار می رود که در ادوار بعد به الگویی برای مورخان تبدیل شد. بینش و روش تاریخ نگاری غفاری کاشانی موضوعی است که تاکنون از دید پژوهشگران به دور مانده بنابر این مسأله در این پژوهش آن است که با روش توصیفی و تحلیلی، بینش و روش تاریخ نگارانه غفاری کاشانی شناسانده شود. بنابراین پژوهش حاضر از آن جهت که به طور مستقل به شناسایی و واکاوی تاریخ نگاری غفاری پرداخته،از اهمیتی دو چندان برخوردار است. نظام فکری و اندیشه ای وی مبتنی بر مؤلفه هایی همچون؛ سلطنت گرایی، مشیت گرایی، نخبه گرایی و انتقادی است.
درآمدی تاریخی بر جایگاه حدیث نگاری از دیدگاه عروه بن زبیر با تکیه بر اندیشه پویانگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در تاریخ حدیث اهل سنت و جماعت، بحث گرایش صحابه و تابعان به نگارش یا عدم نگارش احادیث در قرن اول هجری است. دیدگاه بیشتر آنان نسبت به نگارش حدیث از میان گزارش های موجود در کتاب های رجالی و تاریخی در دسترس است. براساس این گزارش ها، برخی از ایشان اقدام به نوشتن حدیث کردند و برخی دیگر، گرایشی به مکتوب ساختن روایت ها نداشتند. در این میان، آن چه جلب توجه می کند وجود برخی گزارش های متعارض درباره گرایش تعداد بسیار اندکی از ایشان، نسبت به این موضوع است. یکی از این افراد، تابعی مشهور در میان اهل سنت، عروه بن زبیر است که از فقهای سبعه مدینه به شمار می آید. این مقاله، پس از بررسی شخصیت عروه بن زبیر، به منظور دست یابی به تحلیلی جامع از گزارش های متعارض درباره دیدگاه وی نسبت به نوشتن حدیث، از اندیشه پویا نگری بهره می برد. نتیجه مقاله نشان می دهد که هر یک از این گزارش ها، نشان دهنده مرحله ای از زندگانی وی هستند و باید در امتداد یکدیگر ارزیابی شوند
اصحاب فرمان نویسی در عهد قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، در پی مشخص کردن نقش افراد و مناصب حکومتی و دیوانی در نگارش و صدور فرمان های دوره قاجاریه می باشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش، باروش توصیفی و تحلیلی، بر اساس مطالعه ی کتب دست اول تاریخی، اسناد موجود و بر پایه منابع کتابخانه ای و تجربیات عملی مولف مقاله، نگاشته شده است.
یافته ها و نتایج: امر نگارش، تایید و اجرای مفاد فرمان امری پیچیده و مستلزم دانستن اصول نگارشی مدون و سیری طولانی در دیوان های متعدد حکومتی بوده است. متصدی اجرای این سیر از آغاز تا پایان، مسئولان حکومتی و دیوانی بوده اند. مناصبی که در راس اداره ی حکومت قرار داشته، و به علت نبود قانون مدون، امر آن ها، قانون و لازم الاجراء بوده است. این مناصب تمام صاحب مناصب قاجاری از صدر تا ذیل حکومت و دیوانسالاری قاجار را در برداشت. به این ترتیب که در مرحله اول دستور صدور فرمان، توسط شخص پادشاه صادر می شد. مرحله دوم که مرحله نگارش فرمان بود، توسط منشی الممالک و زیر دستان وی شامل: منشی، محرر، مذهب و... انجام می شد. سپس فرمان می بایست در ادارات مربوطه به تایید کارگزاران دیوانی و لشکری شامل صدر اعظم، مستوفی الممالک ، لشکر نویس باشی می رسید امر تایید مفاد سند با عمل صحه گزاری و دستینه که شامل مهر گزاری و نگارش نوشته های مبهم و ناخوانا در قسمت پشت سند بود اجرا می شد. لازم به ذکر است که پشت سند را ظهر و عمل نگارش بر این بخش از سند را ظهر نویسی می نامیدند. ثبت و رونوشت برداری از سند توسط دفترداران دیوان، صورت می گرفت، به این شکل که پس از نگارش، در هر مرحله ای از سیر سند در دواوین حکومتی، متصدیانِ رونوشت برداری، در دفاتری که به دفاتر خلود معروف بودند به رونوشت برداری و ثبت سند می پرداختند. علت رونوشت برداری این بود که صورتی از فرمان برای مراجعات بعدی در دست باشد.
پژوهشی در دو فرهنگ نامه تاریخی صَفَدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارش فرهنگ نامه های تاریخی را که ابن خلِّکان با تألیف وفیات الاعیان در قرن هفتم ابداع کرد، صفدی در قرن هشتم با نگارش دو فرهنگ نامه الوافی بالوفیات و اعیان العصر دنبال و تکمیل نمود. مؤلف در ثبت تاریخ وفات تراجم دقت کرده و در بیشتر تراجم، تاریخ وفات را که به همراه تدوین الفبایی ویژگی مشترک فرهنگ نامه ها است، ذکر می کند. در تراجم بسیاری دیدگاه خود را درباره صاحب ترجمه بیان کرده، حتی در مواردی خصوصیات ظاهری و اخلاقی او را برشمرده است. فرهنگ نامه های مذکور هرچند ایرادهایی دارند، اما به دلیل در بردارندگی تراجم بسیاری از علما مسلمان به ویژه در قرن هشتم در سیر مطالعات فرهنگ و تمدن اسلامی از اهمیت بسزایی برخوردارند. در این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که: انگیزه صفدی از نگارش این آثار چیست؟ همچنین موضوعاتی چون: روش تاریخ نگاری، منابع، سبک ادبی، نحوه تنظیم، اهمیت و آسیب شناسی این دو فرهنگ نامه مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
درآمدی روشی بر چگونگی بررسی «امر سیاسی» در منابع تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«امر سیاسی» از مفاهیم سیاسی است که هم فهم نظری و هم تطبیق مصداقی اش، دارای ظرافت های علمی و فنی خاصی است. امر سیاسی رفتار یا کنشی در عرصه عمومی و معطوف به منافع و مصالح جمعی ناشی از رویکرد تعاملی یا تخاصمی در محدوده «قدرت سیاسی» است. موضوعات و مفاهیم سیاست در تاریخ با توجه به مقوله امر سیاسی و این پرسش که چگونه می توان امر سیاسی را در منابع تاریخی رصد کرد و مورد شناسایی قرارداد، در محدوده: 1. «قدرت سیاسی» (تعریف، ساختار، نوع، هدف، متولیان و حامیان آن)؛ 2. «کنش مردم» (نوع مواجهه آن ها با قدرت) است. فرضیه مقاله با توجه به تعریف امر سیاسی این است که می توان با بررسی «داده ها و اطلاعات در دوران کلاسیک و سنتی»، «فعالیت های مردم و نمودها و نگاه های آن ها در حوزه سیاست»، «اجزاء و طبقات قدرت و لایه های پنهان ساختار قدرت» و همچنین «هدف حکومت» در منابع تاریخی، موضوعات و مفاهیم مرتبط با حوزه امر سیاسی را استخراج کرد. در این نوشتار، محورها و برخی مستندات هرکدام از آن ها از منظر امر سیاسی در قالب یک چارچوب مفهومی و موضوعی ذکر شده است؛ چارچوب مفهومی و موضوعی که به شناخت دوران، ساختار دولت، حامیان قدرت، نوع و هدف حکومت و تصوّر مردم از قدرت سیاسی مربوط است
هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب «حقیقت و روش» گادامر
حوزههای تخصصی:
به طور کلی هرمنوتیکِ فلسفی؛ فرایند رسیدن به فهمِ بهتر و چگونگی دریافت معنا از متون و پدیده های گوناگونِ هستی را با شیوه ها و روش های مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. در این دیدگاه ذهنِ مؤلف، مفسر و خواننده ی متون؛ مشحون از مفروضات، پرسش ها، معلومات، عقاید، انتظارات، پیش فرض ها و پیش ساخته هایی است که باعث معرفت های گوناگون و به تبع روش های مختلفی می گردد که همین مسئله منجر به اختلاف نظر و تفاسیر متعددی خواهد شد. یکی از صاحب نظران مشهور در زمینه ی هرمنوتیکِ فلسفی، هانس گادامر آلمانی است. از نگاه گادامر عمل تفسیر از ترکیبِ افق ها و پیوند افق فهمِ مفسر و متن تشکیل شده است و کار هرمنوتیک اتصال دادن این افق ها به همدیگر و برقرار کردن نوعى هم سخنى و دیالوگ میان مفسر و متن است؛ بر همین اساس هیچ روش، برداشت و تفسیر قطعی و بى طرفانه ای وجود ندارد. با توجه به اهمیّتِ موضوع؛ نگارنده در این مقاله بر آن است که به طور کلی و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی موضوعِ «هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب حقیقت و روشِ گادامر» بپردازد.
برسی مسأله پیدایش ساغرهای سفالی اوایل عصر آهن در تپه گوران، دره هلیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
15 - 31
حوزههای تخصصی:
با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می شود که شاخص ترین آن ها ساغرهای پایه دار هستند. از گونه ساغرهای پایه دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گزارش شده است. با این حال، ساغرهای تپه گوران تشابهات بسیار نزدیکی با ساغرهای کاسی میان رودان و ساغرهای عیلامی دشت شوشان دارند. در مورد چگونگی ظهور این نوع ساغرها در دره هلیلان و منشاء آن مطالعات مهمی انجام شده است، اما هنوز چگونگی ظهور آن مبهم است. در این مقاله سعی می شود تا با بررسی نتایج مطالعات باستان شناسی انجام شده در مناطق پیرامون دره هلیلان و با ردیابی وضعیت پراکنش این نوع ساغر، ارتباط ساغرهای تپه گوران با حوزه های اصلی پراکنش آن در میان رودان یا شوشان مشخص شود. بررسی یافته های باستان شناسی حاکی از این است که تاکنون در مناطق مابین دره هلیلان در شمال و دشت شوشان در جنوب شامل مناطق دهلران و آبدانان و دره های سیمره و رومشگان این نوع سفالینه دیده نشده است. ظاهراً محوطه های مناطق دهلران و آبدانان در این زمان متروکه شده اند با این حال نتایج مطالعات انجام شده در ماهیدشت حاکی از حضور این گونه ساغر در شمال دره هلیلان است، در واقع، حضور این گونه ساغر در ماهیدشت، دره هلیلان را از طریق جاده خراسان، به میان رودان وصل نموده و به نظر می رسد که ساغرهای تپه گوران منشاء کاسی دارند.
جایگاه دینی، علمی و اجتماعی-سیاسی موبدان در سده های نخستین ورود اسلام به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موبدان درجامعة طبقاتی ساسانیان از جایگاه رفیعی برخوردار بودند؛ ولی با ورود اسلام و کم رنگ شدن تدریجی دین زرتشت در ایران، سرنوشت آنان دستخوش تغییرشد. دانستن این نکته اساسی که این تغییر، چه تأثیری در نقش آنان در عرصه های مختلف دینی- علمی، و سیاسی - اجتماعی داشت، ذهن را به تکاپو وا می دارد. با مراجعه به منابع اندک باقی مانده از آغاز فتوح، تا حدّی روشن می شود که جایگاه سیاسی موبدان از همان آغاز، به طور جدّی دچار آسیب شد، ولی آنان تا تا حدود سه سده هم چنان مرجع دینی مردم بودند و تا حدی پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرده بودند.
در دورة امویان، مسلمانان اصراری بر تغییر دین ایرانیان نداشتند؛ از این روی، آتشکده ها برپا بود و موبدان پاسخگوی سؤالات شرعی بهدینان بودند؛ اما با روی کار آمدن عباسیان، به تدریج آتشکده ها به مساجد تبدیل شد و موبدان پایگاه های خود را از دست دادند. البتّه به دلیل نزدیکی خلفای عبّاسی به ایرانیان و واگذاری مناصب بالا به نومسلمانان ایرانی، و نیز به دلیل وجود فضای تساهل به ویژه در دورة نخست عباسی، موبدان مجال یافتند تا خود را به بزرگان حکومت و خلفایی چون مأمون، معتصم و متوکّل نزدیک سازند. در این میان، حفظ شعایر دینی و میراث فرهنگی ایرانیان نیز برعهدة آنان بود. مورّخان و دانشمندان مسلمانی چون مسعودی(345)، ابن ندیم(390)، مطهر مقدسی(اواخر سده4) و مسکویه(421) و با آنان تعاملاتی داشتند. پس از حدود سه سده به دلیل گرایش زرتشتیان به اسلام، مقام و جایگاه اجتماعی و دینی موبدان هم به شدّت متزلزل شد؛ به طوری که برخی از آنان مجبور شدند برای گذران معاش، به امور دیگری پردازند و حتّی فرزندان خود را از درآمدن در کسوت موبدان منع کردند. این روند رو به کاهش نقش موبدان، با استفاده از منابع مکتوب به جا مانده از مورخان مسلمان سده های نخستین، کتب پهلوی برگردان شده به فارسی، و آثار تحلیگران بعدی (غربی یا مسلمان) و با روش تاریخی مورد بررسی قرار گرفت.
اسلوب و نظام فکری عمر بن شبه نمیری در کتاب تاریخ المدینه المنوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن شبه نمیری بصری از مورخان قرن سوم هجری، با تدوین تاریخ المدینه المنوره، گامی مهم در رونق تاریخ نگاری محلی برداشت. هر چند که نویسنده متاثر از فضای فکری و عقیدتی عصر خود به تدوین تاریخ مدینه پرداخته، اما وی با دیدگاهی جامع نگر موضوعات مختلف تاریخی، فقهی، سیاسی و... را در کتاب خود مد نظر قرار داده که در کمتر منبع تاریخ محلی هم عصر او دیده می شود.
این مقاله در صدد است، با رویکردی توصیفی- تحلیلی ، به واکاوی تاثیر متقابل نظام فکری و اسلوب در تاریخ نگاری ابن شبه در کتاب"" تاریخ المدینه المنوره"" بپردازد.
به نظر می رسد، اسلوب تاریخ نگاری ابن شبه، متاثر از نظام فکری و توانمندیهای تاریخی، ادبی و فقهی وی بوده، که توانسته اطلاعات مهمی در مورد تاریخ مدینه منوره ارائه دهد، و بسیاری از زوایای پنهان فرهنگی و اجتماعی این شهر در صدر اسلام را آشکار سازد.
دانش طب و طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به جایگاه علم طب در طبقه بندی علوم پرداخته است تا روش لازم جهت کسب تخصص و مراتب تدریس آن علم برای استاد و دانشجو معین گردد. نتیجه تحقیق نیز گویای این است که علم طب همواره در شاخه علوم غیر دینی (غیر شرعی) و در شاخه فرعی از علوم طبیعی و در حوزه حکمت نظری و از علوم آلی و عقلی (فلسفی) و غیرعملی (نظری) رده بندی شده است. طب نظری نیز مقدمه شناخت طب عملی است اما، بدون آموزش طب عملی، طب نظری از حیطه حکمت خارج است. پس نظام آموزش طب به دلیل ماهیت دنیوی آن باید زیر نظر مستقیم نظام آموزشی شرعی رشد و نمو کند و طبیب باید در علوم شرعی نیز مرتبه ای از تخصص و تبحر را کسب نماید تا سعادت دینوی و اخروی او تامین شود و از طرف دیگر از انحرافات جدی ناشی از علم صرفاً دنیوی نیز جلوگیری گردد.