فرهنگ در لغت به معناى قصد سیر به سوى عالم بالاست و فرهنگ در حقیقت حاصل گفتوگوى خدا و انسان است. کارآمدى فرهنگ در سه حوزه ظاهر مىشود: معرفت، سیاست و هنر. فرهنگ کارآمد سناریوى علمى، سیاسى و هنرى براى جهان مىنویسد و زندگى در سایه این فرهنگ براى انسان معنا پیدا مىکند. کارآمدى فرهنگ اسلامى در دو حوزه معنویت (و ایمان) و اخلاق (و عدالت) است.
نویسنده با رد انگارهاى که آمریکا را جامعهاى فاسد، غیر دینى و بىبند و بار معرفى مىکند، به توصیف وضعیت دینى جامعه آمریکا به عنوان دینىترین جامعه غربى مىپردازد و میان گرایشهاى روزافزون دینى در آمریکا با مقوله سکولاریسم که در این کشور پذیرفته شده است، رابطهاى معنادار مىبیند.
هرمنوتیک، ابتدا دانش «فهمیدن متون» بود؛ ولى بهتدریج به دانش «فهمیدن زندگى» و دانش «فهمیدن وجود» و «شالودهشکنى» مبدل شد. دو نظریه درباره «معنا» وجود دارد که در یکى، هدف، رسیدن یا نزدیک شدن به معناى مراد مؤلف است و در دیگرى، روى هم افتادن افق معنایى خواننده با افق معنایى مؤلف است. مسلمانان نیز باید بر مبناى یک هرمنوتیک فلسفى به قرائت متون دینى خود بپردازند؛ کارى که هنوز انجام نگرفته است.
در مورد نسبت احکام دینى با عنصر «مصلحت» دیدگاههاى گوناگونى وجود دارد که براى یافتن رأى درست باید مطالعهاى دروندینى را آغاز کرد. تحقیق در آیات قرآن و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهارعلیهم السلام نشان مىدهد که عنصر مصلحت هم در تبلیغ و هم در تشریع احکام نقش داشته است. احکام عبادى، بیشتر رازآلود است؛ ولى امور غیرعبادى تابع مصلحتهاى عقلى و عرفى است. این نظریه یک احتمال است و باید مورد تحقیق بیشتر قرار گیرد.
آنچه در زیر مىخوانید، خلاصه یک نوشتار و یک گفتار است که هر دو یک مسأله واحد را دنبال مىکنند. متن نخست، مقدمه کتاب شاهد قدسى و شاهد بازارى است که اخیراً انتشار یافته است و متن دوم، سخنرانى آقاى حجاریان در نقد فیلم «زیر نور ماه» است. ایشان معتقد است که در دوران مدرنیته، عرفى شدن دین امرى گریزناپذیر است. عرفى شدن گاه به معناى جدایى میان نهاد دین و نهاد دولت و گاه به معناى قدسیتزدایى از امور دینى است. نکته اینجاست که هر چه عرفى شدن به معناى اول شدت گیرد، روند عرفى شدن به معناى دوم کند مىشود و بالعکس.