تتابع اضافات به معنی پی در پی آمدن کلمات است. برخی علمای بلاغت عربی آن را عیب و اسباب خلوّ فصاحت ذکر کرده و برخی نیز مشروط به شرایطی آن را نیکو دانسته اند، لیکن امروزه در فارسی نگاهی زیباشناسانه به تتابع اضافات وجود دارد و نیکو شمرده می شود. این پژوهش با روش بلاغی تطبیقی و به هدف بررسی دلایل نظر متفاوت علمای بلاغتِ هر دو زبان دربارة تتابع اضافات، تفاوت ها و شباهت های کاربرد آن را در هر دو زبان بررسی می کند. ویژگی های دستوری زبان فارسی و عربی یکسان نیست و همین امر در نیکو بودن تتابع اضافات یا برعکس قبح آن در دو زبان اثرگذار است. بارزترین تفاوت تتابع اضافات در زبان فارسی در مقایسه با عربی تکرار کسرة اضافه در آن و موسیقایی کردن کلام است. همچنین تنوع کلمات متوالی از لحاظ نوع، در زبان فارسی در مقایسه با عربی بیشتر است، برای مثال ضمیر منفصل اول شخص و اسم اشاره در بین شواهد تتابع اضافات دیده می شود، ولی در شواهد تتابع اضافات عربی وجود ندارد. به نظر می رسد همین تنوع، در کاربردی تر بودن آن در زبان فارسی مؤثر است.
علاوه بر تشریح مبانى فلسفى نظریه گفتمان لا کلا و موف، این مقاله بر آن است تا با استفاده از مثالهاى برگرفته از تحولات سیاسى-اجتماعى ایران بعد از انقلاب اسلامى نشان دهد چگونه این نظریه مىتواند به مثابه روشى براى تحلیل گفتمانهاى سیاسى-اجتماعى مورد استفاده قرار گیرد. این نظریه، اگرچه داراى قابلیت تبیینى فوق العادهاى مىباشد ولى به دلیل نداشتن ابزارهاى تحلیل زبانى مورد نیاز براى تشریح دقیق منازعات معنایى میان گفتمانها به هنگام تحلیل مشکلاتى را براى تحلیلگر در پى دارد. از این رو، در اینجا تلاش خواهد شد با استفاده از راهکار برجستهسازى و حاشیهرانى که ریشه در زبانشناسى نقشگراى هلیدى دارد این مشکل برطرف شود.
توهم"" یکی از پدیده های زبانی شناسایی شده در نحو عربی است. نحویان سنتی از دیر باز برای توجیه پاره ای از واژگان و ترکیب های نحوی که با قواعد رایج دستوری سازگاری ندارد، از این پدیده زبانی کمک گرفته اند؛ با این وصف، تنها در علم نحو و در قالب اصطلاح «العطف علی التوهم»، به معرفی کوتاهی از آن بسنده کرده اند. افزون بر این، از معرفی ""توهم"" در علم لغت نیز غفلت ورزیده و محدوده کاربرد این پدیده در نحو را تنها به باب ""عطف"" محدود ساخته اند و به دیگر موارد استفاده از آن در ابواب دیگر علم نحو اشاره نکرده اند.
چنین کاستی هایی ما را بر آن داشت تا با جست و جو در کتاب های لغوی و نحوی، و بر اساس روش وصفی ـ تحلیلی با بررسی و نقد سخنان ایشان در این خصوص، به معرفی بیشتر این پدیده در زبان عربی بپردازیم و در این راه به ابداع سه اصطلاح جدید، یعنی: «التوهم النحوی»، «التوهم اللغوی» و «التوهم المعنوی» دست یازیم .