فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
بررسی نقش و جایگاه مالک اشتر در تاریخِ صدر اسلام
حوزههای تخصصی:
مالک بن حارث نَخعی معروف به مالک اشتر در تاریخِ اسلام و تشیع، جایگاهی مهم و زندگی پر فراز و نشیبی دارد. مالک در دوره ی جاهلیت متولد گشت ولی تاریخ تولدش دقیقاً معلوم نیست اما می توان تخمین زد که سال تولد وی بین سال های 25- 30 قبل از هجرت بوده است. علی رغم اینکه پس از اسلام، در دوران خلفای راشدین، کم و بیش در صحنه های مختلف تاریخ صدر اسلام، حضوری فعال داشته است ولی دامنه ی این نفوذ و تأثیر، خصوصاً در دوره ی حکومت امام علی (ع)، یکسان نبوده است. او در راه اهداف و جنگ های امام علی (ع) بر ناکثین، قاسطین و پیمان شکنان شمشیر زده و از سوی امام علی (ع) به استانداری مصر منصوب گشت. به لحاظ روانشناسی فردی دارای صفاتی همچون: شجاعت و قدرت، حلم و بردباری، قاطعیت و خشونت، مدارا و نرمش، جهاد و هجرت، فصاحت و بلاغت و ... بوده است. در نهایت به دسیسه ی معاویه در راه مصر (منطقه ی قُلزُم) مسموم و در سال 39 هجری به شهادت رسید. تحقیق و تک نگاری درباره ی شخصیت های تأثیرگذار تاریخ صدر اسلام، جهت نشان دادن تصویری نسبتاً واضح از اوضاع و احوال آن روزگار، ضروری و با اهمیّت است. بنابراین با توجه به اهمیّت و غفلت محققین در شناسایی و معرفی همه جانبه ی شخصیت مالک اشتر؛ نگارنده در این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی موضوعِ «نقش و جایگاه مالک اشتر در تاریخ صدر اسلام»، بپردازد.
لطایف قرآنی
منبع:
بشارت ۱۳۷۶ شماره ۲
مفهوم انسان در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون مقدس ادیان مختلف تا حدودی تصویری گوناگون از ماهیت واقعی انسان ارائه می دهند. با توجه به گستردگی موضوع، این مقاله به بررسی مفهوم و ماهیت انسان از دیدگاه امام علی (ع) پرداخته است. در انجام این کار، مهم ترین منبع، یعنی نهج البلاغه مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج بررسی بیانگر آن است که به نظر امام، انسان برترین مخلوق و محور و خلاصه آفرینش الهی است. او غایت و میوه خلقت است. در میان تمام مخلوقات در آسمان و زمین، تنها او دارای بسیاری از ویژگی های ممتاز است. انسان دو بعد دارد. همراه با بعد مادی دارای بعد الهی است. برتری انسان نسبت به سایر موجودات به همین بعد الهی برمی گردد. طبیعت و فطرت خدایی انسان مانند بذرهای بالقوه ایی است که آغاز خلقت در او به ودیعت گذاشته شده است که باید شکوفا گردد. انسان باید در قبال همه فعالیت های خود احساس مسئولیت نماید. هر انسانی پاک از گناه بدنیا می آید و از حق آزادی برخوردار است مشروط بر اینکه آزادی او حق دیگران را نقض نکند. همه افراد بشر برادران نوعی یک دیگر هستند. برتری یک فرد بر دیگری تنها بر اساس تقوا و وظیفه شناسی است.
حرکت شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اندیشه حوزه ۱۳۷۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
دستورالعمل قرآنی:گوش شنوا
منبع:
بشارت ۱۳۸۳ شماره ۴۲
نقش محبت در زندگی اخلاقی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا و حکما در تعریف محبّت، دیدگاه های متفاوتی ارائه کرده اند. اغلب متکلمان و فیلسوفان بر این باورند که محبّت قابل تعریف نیست. نگارنده در این مقاله کوشیده است براساس حکمت متعالیه و دیدگاه ملاصدرا به تبیین محبّت و نقش آن در زندگی انسان بپردازد. از دیدگاه ملاصدرا اساس اخلاق در حیاتِ آدمی، محبّت است و محبّتِ حقیقی، محبّت به خداوند است که جلوه ای از محبّت خداوند به آدمی است. اگر کسی به گونه حقیقی به خداوند عشق ورزد، به مرتبه ای می رسد که تمامی آدمیان، که جلوه های مختلفِ خداوند هستند، محبوب او واقع می شوند و آن گاه این شخص، در اخلاقِ فردی، تدبیر منزل و زندگی اجتماعی با خود و دیگران به مثابه «محبوب» برخورد خواهد کرد.
ملاصدرا با تقسیم محبّتِ آدمی به محبّت نفسانی و محبّت الهی بیان می کند که هر محبّتی نوعی عبودیت است، از این رو اگر آدمی محبّتِ نفسانی به چیزی غیر از خدا داشته باشد، شرک محسوب می شود؛ اما محبّت الهی که می توان آن را «محبّتِ معرفت و حکمت» نیز نامید، گرچه در ظاهر، محبّت به امور دنیوی باشد، ولی در حقیقت تنها به خداوند تعلّق می گیرد. معرفت به کمال و زیبایی حق، موجب محبّت خداوند در دل انسان می شود. عالَم در نهایتِ زیبایی، آیینه حق است و آدمی با نظر در زیبایی های عالم و تفکّر در آن محبّتش به خدا افزون می شود. درواقع انسان به سبب ویژگی های خاصّ خود که او را از دیگر کائنات ممتاز می سازد، می تواند قلبش را از کدورت ها پاک سازد و به مقام محبّت دست یازد.
مراجع صاحب رسالـه (1)
حوزههای تخصصی:
تفاوت علم با وجود ذهنی از دیدگاه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
وجود ذهنی و علم در بعضی از امور نفسانی با یکدیگر مشترکند . تفاوت مساله وجود ذهنی و موضوع علم بحث دقیقی دارد و در پرتو آن روشن می شود که وجود ذهنی در سایه علم ( نه معلوم خارجی ) که وجود خارجی دارد، جایگاهش در نفس است و از این جهت، وجود ظلی نامیده می شود . ملاصدرا تلاش کرده تا مساله وجود ذهنی و علم را به گونه ای از هم جدا سازد و در کتاب هایش مرزهای هر کدام را مشخص کند. وی در کتاب اسفار خود مساله وجود ذهنی را در باب امور عامه مطرح کرده و آن را از تقسیمات اولی وجود به شمار آورده است. با این بیان که « الموجود اما خارجی و اما ذهنی » و بحث علم را در مرحله دهم کتاب اسفار در جلد سوم مطرح ساخته و فرموده است: « من عوارض الموجود بما هو موجود .... هو ان الموجود اما عالم او معلوم » . ملاصدرا وجود ذهنی را ظل علم می داند و معتقد است علم وجود خارجی است و وجود ذهنی در سایه علم به وجود می آید. بین علم و وجود ذهنی تفاوت جوهری وجود دارد؛ علم وجودی اصیل است، ولی وجود ذهنی، وجودی ظلی است. بین علم که امری نفسی، و وجود ذهنی که امری قیاسی است، تفاوت است؛ لذا هر یک از این دو امر بخشی از فلسفه را اشغال کرده اند. تفاوت علم با وجود ذهنی از حیث نشاه وجود است، نه از لحاظ اعتبار و حیثیت.
بررسی جایگاه حیات طیبه در سند تحول بنیادین و تبیین راهکارهای تحقق آن در آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی جایگاه حیات طیبه در سند تحول بنیادین تعلیم وتربیت ایران و تبیین راهکارهای تحقق آن در آموزش وپرورش است. سؤالات پژوهش عبارتند از: ۱. جایگاه حیات طیبه به عنوان وسیله تحقق هدف های تربیتی در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم وتربیت ایران چیست؟ ۲.راهکارهای تحقق حیات طیبه درآموزش وپرورش ایران باتوجه به نقش عناصر مختلف نظام آموزشی چیست؟ ۳. اهمیت نقش های مختلف عناصر نظام تعلیم وتربیت در تحقق حیات طیبه باتوجه به نظر متخصصان چیست؟ برای پاسخگویی به سؤالات فوق از روش تحلیل محتوا و اسنادی استفاده شده است. یافته های سؤال اول پژوهش بیانگر آن است که فراوانی واژه حیات طیبه و جامعه صالح در فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران (۲۰۸ مرتبه )، فراوانی واژه حیات طیبه در فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران (۷۵ مرتبه) و فراوانی واژه حیات طیبه در رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران (۵۱ مرتبه) است که دلالت بر اهمیت جایگاه حیات طیبه در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش ایران دارد. در پاسخ به سؤال دوم پژوهش، راهکارهایی نظیر توجه به انتخاب و تربیت معلمان شایسته، ایجاد فضای تعاملی میان مربیان و متربیان، ایجاد هماهنگی بین عوامل مختلف نظام تربیتی برای دستیابی به اهداف و..... در ارتباط با نقش عناصر مختلف نظام تعلیم وتربیت در تحقق حیات طیبه ذکر شد. نتایج سؤال سوم پژوهش نیز نشان داد باتوجه به نظرات متخصصان؛ معلم، نهاد خانواده، محتوای برنامه های درسی، فعالیت های پرورشی و مدیران آموزشی به ترتیب به عنوان عناصر نظام تعلیم وتربیت در فراهم آوردن تحقق حیات طیبه نقش دارند. باتوجه به نتایج حاصله می توان اذعان نمود انتخاب حیات طیبه و ایجاد آمادگی در متربیان برای تحقق آن به عنوان هدف غایی فعالیت های تربیتی، مفهومی جامع است که دستیابی به این هدف غایی و کلی در گرو هماهنگی و نقش آفرینی همه نهادهای جامعه و عناصر مختلف نظام تعلیم وتربیت است.
آداب قضاوت(2)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حق «دانستن» و تکلیف «تحقیق»
حوزههای تخصصی:
ارتباط دانش کلام و فلسفه دین با دیگر دانش ها(5)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حقوق مالکیت و راهبردهاى تثبیت آن
منبع:
معرفت ۱۳۸۱ شماره ۵۳
حوزههای تخصصی:
حکومت اسلامى و نقش انفال
حوزههای تخصصی:
بررسی سندی و دلایلی حدیث «ریان بن شبیب» پیرامون عزاداری
حوزههای تخصصی:
عزاداری و گریه بر خامس آل عبا ، در روایت های فریقین مورد تأکید و توصیه قرار گرفته و پیشوایان دینی این امر را یکی از بهترین عبادت های الهی به شمار آورده اند. یکی از مشهورترین احادیث سوگواری، روایت ریّان بن شبیب از امام رضا(ع) است که بیان گر سخنان آن حضرت، پیرامون عظمت ماه محرم، حادثه عاشورا و فضل و ثوابِ گریه و عزاداری برای امام حسین(ع) است. این جستار، ضمن بررسی سندی و دلایلی روایت یاد شده، نشان می دهد که این روایت از نظر سند در حدّ صحیح و از لحاظ محتوایی فاقد اشکال دلالتی است. نظریه صحیح در تحلیل روایات ثواب عزاداری، پذیرش این روایات به طور مطلق است و نظریه جعلی بودن این گونه روایات به جهت استبعاد از ثواب بسیار آن و همچنین نظریه برخی مبنی بر تخصیص این روایت، به موردی که شرایط سخت باشد، قابل دفاع نیست.
رهیافت وحدت موضوعی سورههای قرآن در «الأساس فی التفسیر»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وحدت و انسجام مضمونی در قرآن رهیافتی نو در تفسیرنگاری معاصر است که آن را از سنت کهن تفسیر قرآن متمایز میسازد. در این رهیافت دغدغة مفسر تنها تفسیر واژگانی آیات قرآن نیست، بلکه میکوشد نشان دهد که میان آیات و سورههای قرآن یکپارچگی و انسجام محتوایی و ساختاری وجود دارد. با اینکه رگههایی از این قبیل تلاشها در آثار برخی مفسران پیشین نیز دیده میشود، اما تفاوت تلقی و انگیزهها به تمایز اساسی میان تفسیرهای قدیم و جدید انجامیده است. از جمله چهرههای شاخص این رهیافت نوین، مفسر سوری سعید حوی است که در تفسیر خویش نظریهای کاملاً بدیع و جامع در این باب عرضه داشته است. در این نوشتار کوشش شده با بررسی کتاب «الأساس فی التفسیر» جنبههای نظری و عملی نظریة سعید حوی در زمینة وحدت مضمونی و ساختاری قرآن شناسایی شود. نظریة وحدت دو سطح دارد: الف) در سطح سورهها (پیوندهای مضمونی و ساختاری موجود بین سورههای قرآن)؛ ب) در سطح آیات (پیوندهای لفظی و معنایی موجود بین آیات هر سوره). شاخصة نظریة حوی، مبنا قرارگرفتن سورة بقره برای فهم انسجام مضمونی دیگر سورههای قرآن است. در این نوشتار نشان داده شده که چگونه حوی از نشانهها و قرائن لفظی و معنوی برای شناسایی و تعیین روابط معنایی و شکلی بین سورهها و آیات بهره گرفته است. دست آخر، خواننده در مییابد که نظریة تفسیری حوی، با وجود خصلت بدیعش، بیش از اندازه دلبخواهی و ذوقی است، و اینکه مجموعة شواهد و ادلّهای که وی برای اثبات مدعای خویش به کار بسته است، بهسادگی در خدمت نظریهای بدیل قابل استناد خواهد بود.