بشارت

بشارت

بشارت 1379 شماره 16

مقالات

۴.

گنجینه‌های روزی در قرآن:استغفار

۸.

اهل‌بیت در قرآن:پاداش رسالت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
تعداد بازدید : ۱۲۶۹
«قل لا أسألُکُم علیهِ أَجراً إِلاّ المَوَدَّةَ فیِ القُربی؛ [ای پیامبر] بگو:‌«من هیچ پاداشی از شما بر رسالت و پیامبری خویش درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم]». (سوره شوری، آیه23) یکی از آیات بسیار مهم، درباره‌برتری و فضیلت اهل بیت پیامبر(ع) همین آیه شریفه است. مفسران و دانشمندان شیعه بر این باورند که مقصود از «قُربی» حضرت فاطمه(س) و دوازده امام(ع) است. مفسران اهل سنت نیز بر این حقیقت مهم اعتراف دارند و در کتابهای خود می‌گویند:‌منظور از «قُربی» حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) است.1 اینک به شرح آیه شریفه و شأن نزول آن می‌پردازیم: همه نیک می‌دانیم که اگر فردی برای ما کاری انجام دهد؛‌وظیفه انسانی حکم می‌کند تا در زمان مناسب کار خوب او را با عکس‌العمل خوب‌تر و یا لااقل خوب جبران کنیم. 23 سال تلاش پیامبر اکرم(ص) پیامبر گرامی اسلام، هدایت انسانها را زمانی به عهده گرفت که آن دوران را به دوران جاهلیت مردم جزیرة‌العرب خوانده‌اند، او برای راهنمایی انسانهای گمراه همت فراوان گماشت و آن‌قدر آزار و اذیتهای توأم با رنج و ملال را به جان خرید و زخم زبانها و تهمت‌ها را تحمل کرد که خداوند به او خطاب کرد:‌«ما أَنزَلنا عَلیکَ‌القُرآنَ لِتَشقی؛ [ای پیامبر!] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت و مشقت اُفتی». (سوره طه، آیه 2) او23 سال تمام؛‌زحمت توان‌فرسا کشید تا غل و زنجیرهای جاهلیت را از هم گسست و شالوده تمدن اسلامی را در سرزمین حجاز بنا نهاد و امت اسلامی را به وجود آورد. آیا نجات بشر از گمراهی‌ها و ارائه راه مستقیم به انسانها آن‌هم به بلندای ابدیت، کار آسانی است؟‌چه پاداشی می‌شناسید تا این خدمت سترگ را جبران کند؟. اجر رسالت پیامبران پیشین اجر و پاداش رسالت و پیامبری خود را به حساب خداوند بزرگ می‌گذاردند، از جمله حضرت نوح خطاب به پیروانش فرمود: «من درخواست مزدی از شما نمی‌کنم، اجر و پاداش من با پروردگار عالمیان است». (سوره شعراء، آیه 109) اما پیامبر اسلام(ص) به دستور خداوند پاداش دیگری را از امت خود درخواست نمود، او مودّت، عشق و محبت به نزدیکانش (اهل بیت) را به عنوان پاداش رسالت مطرح فرمود. از آن رهگذر که دین اسلام آخرین دین و پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست و با توجه به این نکته که رسول خدا(ص) می‌خواست رهبری امت اسلامی به‌دست نا‌اهلان نباشد و همواره مسلمانان از رهبران عادل، عالم و معصوم بهره‌مند باشند؛‌تا امتش در دراز مدت از انحراف مصون باشند، روی همین اساس او به فرمان خداوند بزرگ پاداش رسالت23 ساله‌اش را مودت، عشق و محبت به اهل بیت مطرح فرمود. امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه مورد بحث می‌فرماید:‌«نزدیکان پیامبر، همان ائمه معصومین(ع) هستند».2 شأن نزول درباره شأن نزول آیه‌شریفه، امام صادق(ع) می‌فرمایند: «هنگامی که رسول خدا(ص)از حجة الوداع به مدینه باز می‌گشت، مردم شهر مدینه به حضور ایشان شرفیاب شدند و عرض کردند:‌ ای رسول خدا! هجرت شما به مدینه منوره شرف و فضیلتی عظیم بود که خداوند بزرگ به ما ارزانی داشت، خداوند دوستان ما را با حضور شما در مدینه خشنود ساخت و دشمنان ما را ذلیل و خوار گردانید. ای پیامبر! برای ما سخت است گروه‌هایی برای رفع مشکلات خود نزد شما می‌آیند و شما مالی ندارید تا به آنان بپردازید و چه بسا دشمن، ما را شماتت و سرزنش می‌کند. ما دوست داریم یک سوم دارایی خود را در اختیار شما قرار دهیم تا هر گاه هیئتی به مدینه آمد شما چیزی داشته باشید تا به آنان بدهید. پیامبر(ص) پاسخی به آنان نداد و منتظر شد تا از سوی پروردگار فرمانی در این باره صادر شود و آیه‌ای نازل گردد. جبرئیل(ع) نازل شد و گفت:‌ای پیامبر! بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالت و پیامبری‌ام درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم». امام صادق(ع) در پایان این روایت فرمودند:‌«منافقان با شنیدن این آیه شریفه بر‌آشفتند و گفتند: خدا این آیه را نازل نکرد مگر آنکه پسر‌عموی پیامبر ـ‌علی(ع)‌ـ را تقویت نماید و اهل بیت او را به ما تحمیل کند. پیامبر دیروز گفت:‌«مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلی مَولاه؛ آن‌کس که من پیشوای اویم بعد از من علی پیشوای اوست». امروز هم می‌گوید:‌«…لا أسألُکُم علیهِ أجراً إِلاّ المَوَدَّةَ فیِ القُربی…».3 آری منافقان کوردل همیشه درصدد گمراه کردن مسلمانان بوده‌اند و دوست نداشتند مسلمانان در راه مستقیم هدایت باشند، چرا که مودّت اهل بیت؛ هدایت را به‌دنبال دارد. 1. تفسیر کبیر فخررازی، ج27، ص166 ـ‌تفسیر بیضاوی، ج4، ص91ـ تفسیر کشاف، ج4، ص219 ـ220. 2. تفسیر نور الثقلین، ج4، ص573. 3. تفسیر نور الثقلین، ج4، ص573.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳