فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۳۴٬۸۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روانِ پایین یکی از مشکلات روان شناختی جانبازان شیمیایی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان جانبازان شیمیایی بود.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 47 نفر از جانبازان شیمیایی دارای نمره بالا در پرسشنامه سلامت عمومی از شهرستان سردشت، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن آگاهی، آموزش تنظیم هیجان و کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. جمع آوری داده ها با کمک پرسشنامه سلامت عمومی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: یافته های نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان در گروه آموزش ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش تنظیم هیجان و در گروه آموزش تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری به طور معنی داری بهبود یافته است. همچنین یافته ها نشان داد که میانگین نمرات علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی در گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری کاهش معنی دار داشته است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روان جانبازان شیمیایی است. بنابراین، توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مسمومیت و سوءمصرف داروی آرام بخش زایلازین در انسان
حوزههای تخصصی:
به طور کلی کاربران داروهای مختلف دامپزشکی (دامپزشکان، تکنسین های دامپزشکی یا دامداران) به طور سهوی یا عمدی در معرض خطرات داروهای دامپزشکی هستند. برخی از داروها از جمله داروهای آرام بخش و بیهوشی به دلیل مسمومیت بالا می توانند به سرعت منجر به بروز علائم مسمومیت و حتی مرگ شوند. زایلازین به عنوان یک داروی غیر مخدر در دامپزشکی برای ایجاد آرام بخشی یا به عنوان داروی پیش بیهوشی در گونه های مختلف حیوانی به کار برده شده است. موارد متعددی از مسمومیت تصادفی یا عمدی، سوء مصرف دارو با زایلازین در انسان گزارش شده است. دوزهای مصرف شده زایلازین در انسان از 40 تا 2400 میلی گرم متغیر بوده است. مسمومیت با زایلازین علائمی از قبیل افسردگی، برادی کاردی، اُفت فشار خون و دپرس تنفسی ایجاد می کند که عمدتاً به دلیل تحریک گیرنده های آلفا2 آدرنرژیک مرکزی و محیطی روی می دهد. درمان مسمومیت ناشی از زایلازین به صورت حمایتی انجام می شود که شامل مایع درمانی (برای تصحیح اُفت فشار خون)، لوله گذاری نای و استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی (برای درمان آپنه)، تجویز آتروپین (برای مقابله با برادی کاردی) است. آموزش دامپزشکان و دامداران در خصوص مخاطرات داروهای آرام بخش دامپزشکی و هم چنین اطلاع رسانی به پزشکان در خصوص ویژگی های فارماکولوژیک زایلازین و سایر داروهای آگونیست آلفا2 (مانند دتومیدین و مدتومیدین) که به وفور در دامپزشکی استفاده می شود، امری ضروری است.
بررسی ارتباط کمال گرایی و اضطراب امتحان با اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط کمال گرایی و اضطراب امتحان با اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید رجایی بود. از روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. از میان دانشجویان کارشناسی 385 نفر (189 دختر و 196 پسر) به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم، پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت و پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیل برگر را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، رگرسیون همزمان، رگرسیون گام به گام، z فیشر، و t دو گروهی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی و همچنین بین اضطراب امتحان با اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که کمال گرایی و اضطراب امتحان به طور مثبت و معناداری اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند و در مجموع این دو متغیر توانستند8 % واریانس متغیر اهمال کاری تحصیلی را تبیین کنند. نتایج آزمون z فیشر نشان داد بین ضریب همبستگی کمال گرایی و اهمال کاری تحصیلی و همچنین رابطه اضطراب امتحان و اهمال کاری تحصیلی در میان دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. علاوه بر این نتایج نشان داد که نمونه مورد مطالعه دارای 73 %اهمال کاری تحصیلی بودند. با توجه به این یافته ها می توان گفت که با افزایش میزان کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانشجویان، میزان اهمال کاری تحصیلی نیز در آن ها افزایش می یابد.
رابطة هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطة هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در گروهی از زنان و مردان بود. نمونة پژوهش 320 نفر از کارکنان بیمارستان های شهرستان مراغه بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خود سنجی هوش معنوی کینگ، پرسش نامه بهزیستی معنوی پالوتزیان والیسون، پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. داده های به دست آمده با روش های آماری، ضریب همبستگی و رگرسیون و آزمون مقایسه میانگین های مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی، با کیفیت زندگی و رضایت زناشویی رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. بنابراین، می توان گفت: هوش معنوی دربرگیرندة مجموعه ای از توانایی ها و ظرفیت ها می باشد که از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی و انطباق پذیری فرد استفاده می کند.
شیوع اختلال های رفتاری- هیجانی در کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: این پژوهش به منظور بررسی و تعیین فراوانی اختلال های رفتاری- هیجانی در کودکان استثنایی استان آذربایجان غربی انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش، شامل همه کودکان استثنایی شاغل به تحصیل در تمامی پایه ها در سال تحصیلی 91 -1390 استان آذربایجان غربی بود. از میان 2854 دانش آموز استثنایی، به روش تصادفی طبقه ای 481 نفر (270 پسر و 211 دختر) از شهرهای ارومیه، خوی، بوکان و پیرانشهر انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فرم گزارش معلم و سیاهه رفتاری کودک آخنباخ و پرونده تحصیلی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای) تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درصد فراوانی اختلال رفتاری درون نمود برابر 51/13 درصد، برون نمود 8/15 درصد و کل، 12/24 درصد است.
نتیجه گیری: با توجه به تنوع و فراوانی نسبتا بالای اختلال های عاطفی –هیجانی، برگزاری کلاس های آموزش والدین و مربیان براساس نوع آسیب کودک و همچنین طراحی برنامه های آموزشی متناسب با نیاز و توانایی های کودکان استثنایی، برای مدیریت هیجان ها و کنترل رفتار ضروری است.
مقایسه سرسختی روانشناختی، هیجان خواهی و سنخ شخصیتی الف غیرسمی و سمی در بین مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مقایسه سرسختی روانشناختی، هیجان خواهی و سنخ شخصیتی الف غیرسمی و سمی در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی در شهر اهواز می باشد. نمونه این تحقیق 180 نفر بودند، که شامل 6 گروه: 30 مرد سرطانی، 30 زن سرطانی، 30 نفر برادران سرطانی، 30 نفر خواهران سرطانی، 30 نفر مرد هم محله ای و 30 نفر زن هم محله ای سرطانیها بودند. هدف این تحقیق پیدا کردن علل روان شناختی سرطان و ارائه راهکارهایی به منظور پیشگیری از آثار منفی روانشناختی در افراد مبتلا به سرطان بود. برای مقایسه افراد سرطانی و عادی در چهار متغیر شخصیتی فوق، از آزمونهای سرسختی روانشناختی، آزمون سنخ شخصیتی الف غیرسمی، سنخ شخصیتی الف سمی و آزمون هیجان خواهی با روایی و پایایی قابل قبول استفاده شد. طرح تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. یافته های تحقیق از میان افراد سرطانی، خواهر، برادر و افراد هم محله سرطانیها در مراکز مشاوره و مراکز روان درمانی در اهواز جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شد و تفاوت در میانگینها با استفاده از آزمون پیگیری توکی بررسی گردید. بر اساس یافته های به دست آمده در این پژوهش مشخص گردید که بین مردان و زنان از لحاظ متغیرهای سرسختی روانشناختی، هیجان خواهی، سنخ شخصیتی الف غیرسمی و سمی تفاوت دیده نشد و فقط بین گروههای سه گانه مردان و زنان سرطانی، برادران و خواهران سرطانی و برادران و خواهران عادی از لحاظ متغیرهای هیجان خواهی و سنخ شخصیتی الف- سمی تفاوت وجود دارد.
بررسی مقایسه ای انگ بیماری روانی در خانواده بیماران مبتلا به اختلال افسردگی، اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنیادو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه مقطعی با هدف بررسی انگ و عوامل مرتبط با آن در خانواده های بیماران روانی مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال افسردگی اساسی (MDD) و اختلال دو قطبی (BD) طراحی و اجرا شد.
روش: در این مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری آسان، از هر گروه 100 نفر انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه 34 سوالی خود-اجرا بود. پس از اجرای مرحله آزمایشی طرح و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه، مرحله نهایی اجرا شد.
یافته ها: نتایج طرح نشان داد که 49 درصد از گروه اسکیزوفرنی، 30 درصد از گروه MDD و 5/50 درصد از گروه BD به وسیله دیگران مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفته اند و فقط در گروه MDD بین جنس بیمار و مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفتن رابطه معناداری وجود داشت. در گروه BD بین مدت زمان بیماری، دفعات بستری شدن بیمار و مورد تبعیض یا تمسخر قرار گرفتن رابطه آماری معناداری مشاهده شد. ارتباط دفعات بستری شدن بیمار و مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفتن در گروه اسکیزوفرنی و MDD از نظر آماری معنادار بود. نحوه صحبت کردن سه گروه با دیگران در مورد وجود بیماری های روانی در خانواده متفاوت بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشانگر این است که درصد زیادی از خانواده های بیماران روانی مورد تبعیض و تمسخر قرار می گیرند و به دلیل انگ یا برچسب، درصد قابل توجهی از آنها از وجود بیمار روانی در خانواده احساس شرم می کنند. نوع بیماری و نیز بعضی از مشخصات جمعیت شناختی در این زمینه موثر می باشند. استفاده از روش های آموزشی مناسب مثل وسایل ارتباط جمعی می تواند در بالا بردن سطح آگاهی های افراد جامعه موثر باشد.
تحلیل رفتار معتادان در آزمون قمار آیوا با استفاده از مدل یادگیری تقویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اختلالات تصمیم گیری معتادان به مواد افیونی، در شرایط مخاطره آمیز، با استفاده از روش مدل سازی شناختی است.
روش: در این پژوهش، ابتدا نظام تصمیم گیری آزمودنی ها (گروه شاهد و گروه معتادان درمان جو)، با استفاده از نسخه فارسی آزمون قمار آیوا بررسی و سپس، یافته های آزمون با استفاده از مدل سازی شناختی تحلیل شد. در این راستا و بر اساس یادگیری تقویتی و شرایط آزمون قمار، مدل های مختلف تصمیم گیری در شرایط مخاطره آمیزِ آزمون قمار طراحی شد. در مرحله بعد، مدل ها در محیط آزمون قمار شبیه سازی و جداگانه بر داده های هر دو گروه برازش داده شدند. سپس، مدلی که مطابقت بیشتری با رفتار آزمودنی های آن گروه داشت، مشخص شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه معتادان درمان جو (217=n) و شاهد (130=n) عملکرد ضعیفی در آزمون داشتند (امتیاز خالص کمتر از 10). علاوه بر آن، عملکرد گروه معتاد ضعیف تر از گروه شاهد بود (07/0p<). نتایج مدل سازی نشان می دهد که مدل بهینه هر دو گروه مدلی است که در ارزیابی انتخاب های مختلف فقط به تعداد دفعات دریافت پاداش و زیان (و نه مقادیر آنها) توجه می کرد. روش تحلیل حساسیت آشکار کرد که مدل بهینه برای گروه معتاد، علاوه بر توجه صرف به تعداد دفعات پاداش و زیان، بیشتر از گروه شاهد تحت تاثیر آسیب گریزی قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج فوق گویای آن است که علت کم بودن امتیاز کسب شده در هر دو گروه، نادیده گرفتن اندازه پاداش و زیان و توجه به دفعات آن است. ضمن این که، دلیل پایین بودن بازده گروه معتاد نسبت به گروه شاهد، عدم تعادل آسیب گریزی و پاداش جویی و گرایش به سمت آسیب گریزی است. این گرایش به آسیب گریزی می تواند بر شرایط خاص معتادان درمان جو منطبق باشد.
تأثیر تمرین های ادراکی – حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی دانش آموزان با اختلال هماهنگی رشدی دورة ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های ادراکی _ حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی است. روش انجام تحقیق نیمه تجربی است. جامعة آماری پژوهش دانش آموزان دورة ابتدایی با اختلال هماهنگی رشدی (دختر و پسر) از سه منطقة انتخابی شهر تهران هستند که در سال تحصیلی 87-86 مشغول تحصیل بودند. نمونة آماری شامل 194 کودک است که به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابتدا از کل شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس گروه تجربی به مدت 2 ماه (24 جلسه) فعالیت های ادراکی – حرکتی را انجام دادند و بعد از طی این مدت، پس آزمون برای هر دو گروه به اجرا درآمد. کودکان توسط آزمون ارزیابی حرکتی که شامل مهارت های دستی، تعادل ایستا و پویا و مهارت های توپی بود. به منظور پاسخ به این سؤال که آیا تمرین های ادراکی – حرکتی انجام شده در بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان مؤثرند یا خیر، مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از طی مراحل مذکور، اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار کامپیوتری SPSS : PC نسخة 13 تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر بهبود اختلال هماهنگی رشدی گروه تجربی نسبت به گروه کنترل است. از یافته های این تحقیق می توان استنباط کرد که تمرین های ادراکی – حرکتی سبب بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان می شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای افزایش آمادگی حرکتی کودکان در مدارس و در نتیجه بهبود اختلال های رشدی، برنامه های تمرینی ادراکی – حرکتی اجرا شود.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه شناختی طرحواره های ناسازگار اولیه از بنیادی ترین مولفه های شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل می گیرد (طرحواره های پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال می کند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحواره های ناسازگار، فنون فراشناختی می تواند با آنها مقابله کند و فرد یاد می گیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحواره ها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحواره های یانگ (فرم 205 ماده ای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0> P ، 22/0- = R ) با نمره کل مؤلفه های فراشناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاس های طرحواره ها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحواره های شکست (004/0> P ، 40/0- = R ) در دختران و بازداری هیجانی (002/0> P ، 42/0 -= R ) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافته های فوق به نظر می رسد که دانش آموزان دختر با فعال شدن طرحواره ی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر می شود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی می پردازد، رنج می برند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبه رو خواهند بود.
سرسختی، کیفیت زندگی و احساس بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش روابط بین ویژگیهای روان شناختی مدیران را ارزیابی کرد. پنجاه مدیر مرد از دانشگاه آزاد اسلامی با میانگین سنی 40 سال، برای اندازه گیری سـرسختی به مقیاس زمینه یابی دیدگاههای شخصی کوباسا (1986)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) و زیرمقیاس بهزیستی از پـرسشنامه روان شناختی کالیفرنیا (گاف، 1987) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین سـرسختی، کیفیت زندگی و بهزیستی مدیران همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. عاملهای سرسختی (تعهد، مهار و چالش) توانستـند به ترتیب 2/18، 5/28 و 1/10 درصد از واریانس کیفیت زندگی را تبیین کنند. یافته ها در ارتباط با نقش سرسختی در سلامت مدیران مورد بحث قرار گرفتند.
نگاهی به ریشههای «نظریه صفات شخصیت» در اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
"
چکیده:مطالعه «روان شناسی صفات» و «اخلاق» به روشنی تشابهی را بین مبانی آنها در باره شخصیت به ذهن متبادر می سازد. ذهنیّت اقتباس نظریه صفات از اندیشههای اخلاقی ساده ترین فرضیه ممکن در این زمینه است. در مقاله حاضر، به بررسی ریشههای روان شناسی صفات در اخلاق پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا رویکرد صفات در موضوع شخصیت مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با مهم ترین نظریههای اخلاقی یعنی نظریه افلاطون، ارسطو، ابن سینا، فیض کاشانی، نراقی غزالی و دیگران این بحث را پی گرفته ایم. شواهد نشان می دهد که تبیین شخصیت بر اساس صفات یک رویکرد غالب در حوزه اخلاق بوده و طی سالها این روند ادامه یافته است. به خصوص همگرایی و تشابهات زیادی بین نظریه صفات و دیدگاه غزالی به چشم می خورد. یافتههای پژوهش نشان داد که روش کار غزالی در توصیف شخصیت و طبقه بندی افراد بر مبنای یک نوع «تحلیل عاملی ساده» بوده است. بنا بر این می توان گفت روان شناسی صفات اگرچه به طور عمده در دهه های 1940 تا 1970 و با کارهای آلپورت، کتل و آیسنگ رسمیت یافت، اما منشأ بررسی صفات به دانشمندان اخلاق از جمله افلاطون، ارسطو، بوعلی سینا، ابن مسکویه، نراقی و غزالی بر می گردد."
رابطه جهت گیری مذهبی و خودمهارگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت گیری مذهبی اسلامی و عوامل آن، با خودمهارگری در میان زنان و مردان و نیز رابطه این عوامل با سطح اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، 120 نفر از دانشجویان با روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه های جهت گیری مذهبی ـ اسلامی و خودکنترلی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین عامل جهت گیری مذهبی و عامل اخلاق با خودمهارگری رابطه معناداری وجود دارد. در گروه مردان، عامل عقاید ـ مناسک و خودمهارگری دارای رابطه معناداری است. از سوی دیگر، تفاوت میانگین جهت گیری مذهبی و عامل اخلاق در دو طبقه خودمهارگری بالا و پایین معنادار است؛ اما تفاوت معناداری در عامل عقاید ـ مناسک مشاهده نمی شود. بین سطوح اقتصادی خانواده، در عوامل جهت گیری مذهبی افراد، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین این سطوح در میانگین خودمهارگری تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، با افزایش نمره مذهبی افراد، نمره های خودمهارگری آنها افزایش می یابد و هرچه تقید به اخلاق بالاتر می رود، توانایی در خودمهارگری افزایش می یابد. همچنین با افزایش تقید مردان در مناسک ـ عقاید اسلامی، بر میزان خودمهارگری آنها افزوده می شود. ازسوی دیگر، افراد با خودمهارگری بالا، در مقایسه با افراد دارای خودمهارگری پایین سطوح بالاتری از جهت گیری مذهبی را نشان می دهند و با تغییر سطوح اقتصادی افراد، تفاوتی در سطح دین داری آنها مشاهده نمی شود
مقایسه ی ویژگی های شخصیتی با سلامت روان زنان و مردان دارای بیماری قلبی و کلیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه ی ویژگی های شخصیتی با سلامت روان زنان و مردان دارای بیماری قلبی و کلیوی می-باشد. روش پژوهش علی - مقایسه ای بوده و جامعه ی آماری آن عبارت است از بیماران قلبی و کلیوی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان شیراز که به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه-ی شخصیتی پنج عاملی NEO مک کری و کوستا، پرسشنامه ی شخصیتی تیپA یاB راتوس، اسپنسرا ترجمه ی حمزه گنجی و پرسشنامه ی سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و هیلر داده های آماری ثبت و از راه شاخص آماری آزمون تحلیل واریانس و آزمون t برای دو جامعه ی مستقل فرضیه ها بررسی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، ویژگی شخصیتی روان نژندی در بین بیماران قلبی، کلیوی و افراد عادی تفاوت معنادار وجود داشت، ولی ویژگی های شخصیتی برونگرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری و دلپذیر بودن در بین بیماران قلبی، کلیوی و افراد عادی تفاوت معنادار وجود نداشت و از بین ابعاد ویژگی های شخصیتی، بعد روان نژندی بین زنان و مردان دارای بیماری قلبی تفاوت معناداری وجود داشت و بعد روان نژندی زنان به گونه ای معنادار بالاتر از مردان بود و هم چنین، بین سلامت روانی زنان و مردان دارای بیماری کلیوی تفاوتی معنادار وجود نداشت. هم چنین، بین سلامت روانی زنان و مردان دارای بیماری قلبی نیز تفاوتی معنادار وجود نداشت. در ضمن، بعد روان نژندی بین زنان و مردان دارای بیماری قلبی تفاوت معناداری وجود داشت که بعد روان نژندی زنان به گونه ای معنادار بالاتر از مردان بود.
بررسی رابطه جو سازمانی با استرس شغلی و خلاقیت کارکنان (مرد و زن) اداری آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش و پرورش سهم عمده ای از بودجه هر کشور را به خود اختصاص میدهد. لازم است در آموزش و پرورش، جو سازمانی مناسبی حاکم باشد و کارکنان در فضایی آرام و عاری از فشار روانی و استرس به کار مشغول باشند تا کارآیی و اثربخشی سازمانی افزایش یابد و در نهایت به خلاقیت کارکنان منجر شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه جو سازمانی با استرس شغلی و خلاقیت کارکنان اداری آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی بود.
مواد و روش ها: این تحقیق توصیفی- تحلیلی، به شیوه همبستگی در سال تحصیلی 88-1387 انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی 1569 نفر (1469 مرد و 80 زن) بود. تعداد نمونه 478 نفر (409 مرد و 69 زن) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه جو سازمانی Halpin و Croft، استرس شغلی Rice، آزمون مداد- کاغذی خلاقیت عابدی است. برای تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و تحلیلی از آزمون t دو نمونه ای مستقل و رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیره تأثیر جو سازمانی به طور کلی (به طور همزمان) بر استرس شغلی و خلاقیت کارکنان در سطح 01/0 و به تفکیک در مردان در سطح 01/0 و در زنان در سطح 05/0 معنیدار بود. تفاوت بین جو سازمانی و جنسیت در سطح 01/0 معنی دار بود، اما بین خلاقیت و استرس با جنسیت تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: در جو باز پارامترهایی چون صمیمیت، ملاحظه گری، نفوذ و پویایی و ... باعث خلاقیت کارکنان و کاهش استرس آنان شد و در جو بسته عواملی چون فاصله گیری، بیعلاقگی و فقدان تعهد شغلی، تأکید بر تولید، مزاحمت، انگیزه خلاقیت کارکنان را پایین و استرس آنان را افزایش داد.
درمان اختلال اضطراب تعمیم یافته با استفاده از روی آوردهای درمانگری دارویی و روان پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یک نمونه 36 نفری از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته، با استفاده از مصاحبه بالینی براساس DSMI-IV-TR (2000)، انتخاب شدند. نیمی از آزمودنیها تحت روان درمانگری روان پویشی و نیم دیگر، به عنوان گروه مقایسه، به مدت سه ماه تحت دارودرمانگری قرار گرفتند. حضور و شدت نشانه های اضطراب آنها از طریق فهرست نشانه های اختلال اضطراب تعمیم یافته در DSM-IV-TR (2000) و ماده های سنجش اضطراب پرسشنامه MMPI-II (باچر و ویلیامز، 2000) قبل و بعد از درمانگری ارزیابی شدند. نتایج پژوهش بیانگر کاهش مشابه حضور نشانه های اضطراب در دو گروه بودند. اما شدت اضطراب، در گروه روان ـ درمـانگری روان پویشی کاهش بیشتری را نشان داد. نتایج براسـاس تعارضهای ادیپی در نظریه روان پویشی تفسیر شد.
"
بررسی تاثیر آموزش به شیوه ایفای نقش بر بهبود تصور از خود نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده : مقدمه : این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش به شیوه ایفای نقش بر بهبود تصور از خود نوجوانان دختر کارکنان سپاه انجام شده است. روش: ابتدا کلیه دانش آموزان یکی از مراکز آموزشی در مقطع راهنمایی با روش نمونه گیری سرشماری پرسشنامه تصور از خود بک را تکمیل کردند. در مرحله بعد، 202 نفردرهرسه پایه تحصیلی که پایینترین نمرات را در مقایسه با سایر اعضاء گروه کسب کرده بودند، برگزیده شدند وبه طورتصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند(101 نفر گروه آزمایش و 101 نفر گروه کنترل). برای گروه آزمایش در سه پایه تحصیلی بطور جداگانه، شش جلسه 90 دقیقهای آموزش به شیوه ایفای نقش برگزارگردید. درپایان آموزش هردو گروه آموزشی و کنترل مجدداً مورد آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل اختلاف میانگین نمره های بدست آمده در پیش آزمون وپس آزمون بااستفاده از آزمون t بهره گرفته شد. نتایج : یافته های بدست آمده نشان داد؛ بین تصورازخود دانش آموزانی که تحت آموزش با روش ایفای نقش قرار گرفتند با دانش آموزانی که چنین آموزشی را دریافت نکردهاند، تفاوت معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری : از روش آموزش به شیوه ایفای نقش می توان به عنوان روشی کارآمد در بهبود تصورازخود نوجوانان دختر استفاده نمود.
"
رابطه اعتیاد به اینترنت با پیشرفت تحصیلی و ویژگی های شخصیتی فراگیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به اینترنت، پدیده ای رو به گسترش است. هم زمان با دسترسی روز افزون و گسترده مردم به اینترنت، شاهد نوعی وابستگی در جوانان هستیم. به این دلیل، این پژوهش به منظور بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت با ویژگی های شخصیتی و پیشرفت تحصیلی فراگیران انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر، از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 91-1390 در استان سمنان بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 800 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه سنجش اعتیاد به اینترنت یانگ و ویژگی های شخصیتی نئو جمع آوری و با استفاده از آزمون تی و ضریب همبستگی پیرسون و با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت و پیشرفت تحصیلی همبستگی معنادار و منفی وجود دارد. بین دانش آموزان دختر و پسر از نظر میزان استفاده از اینترنت تفاوت معنادار وجود دارد و میانگین استفاده از اینترنت در پسران بالاتر از دختران است. هم چنین، همبستگی میان اعتیاد به اینترنت با خرده مقیاس های روان رنجورخویی و موافق بودن معنادار و مثبت و باوجدان بودن و برون گرایی معنادار و منفی است. بین اعتیاد به اینترنت و خرده مقیاس گشودگی رابطه معنادار وجود نداشت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ویژگی شخصیتی از عوامل مؤثر و پیش بینی کننده در استفاده از اینترنت است.
تاثیر روشهای آموزش فرایند و آموزش تکلیف- فرایند بر عملکرد املا نویسی در دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، اثربخشی دو روش آموزش فرایند و آموزش تکلیف – فرایند به دانش آموزان مبتلا به ناتوانی در املانویسی بررسی و مقایسه شده است.
روش: از بین دبستانهای شهر مبارکه در سال تحصیلی 87-1386، 8 دبستان دخترانه و پسرانه به طور تصادفی انتخاب شدند. برای کلیه دانش آموزان پایه سوم و چهارم این 8 دبستان، ابتدا میانگین نمرات درس املا محاسبه شد و سپس براساس نمرات آزمون تشخیصی املا که دو انحراف معیار پایین تر از میانگین کلاسی بود، تعداد 30 دانش آموز که در سایر دروس در سطح دانش آموزان دیگر کلاس بودند، به طور تصادفی انتخاب و در سه گروه آموزش فرایند و آموزش تکلیف – فرایند و گواه قرار گرفتند. آزمون هوشی کتل، آزمون توالی حافظه دیداری، آزمون حافظه شنیداری، توالی شنیداری، حساسیت شنیداری و آزمون تشخیصی املا به صورت ابزار اصلی پژوهش، مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که بین میانگینهای نمرات پس آزمون گروه آزمایشی اول (روش فرایند) و گروه آزمایشی دوم (روش تکلیف – فرایند) و گواه، تفاوت معنادار است (01/0p=). همچنین یافته ها نشان دادند که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایشی اول (روش فرایند) و گروه آزمایشی دوم (روش تکلیف–فرایند) در بهبود املاء تفاوت معنادار است (01/0p<).
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان می دهد که روش آموزش فرایند و روش آموزش تکلیف – فرایند به دانش آموزان مبتلا به ناتوانی در املانویسی و بهبود آن مؤثر بوده است(01/0p=)، همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان می دهد که از بین دو روش آموزشی، روش آموزش تکلیف – فرایند از روش آموزش فرایند اثربخش تر است(01/0(p<.