پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر انجام شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل 480 نفر از نوجوانان پسر سال اول متوسطه منطقه 19 شهر تهران بودند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد و پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد گردآوری شدند. از روش تحلیل عامل تاییدی (CFA) و مدل معادلات ساختاری (SEM) بر پایه نرم افزار لیزری برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، متغیرهای نهفته بازخورد نسبت به مصرف مواد، مهارتهای خود مهارگری (خود گردانی) و احساس کنترل درونی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق توانمندیهای اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر تاثیر می گذارد. هر چه مهارتهای خود مهارگری و احساس کنترل درونی در فرد بیشتر باشد، توانایی او در امتناع قاطعانه از مصرف مواد بیشتر خواهد بود که در جای خود به طور مستقیم با مصرف کم مواد مرتبط است. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش های مهارتهای خودگردانی و اجتماعی، تغییر بازخورد نوجوانان نسبت به مصرف مواد و ایجاد احساس کنترل درونی و افزایش حرمت نفس نوجوانان در پیشگیری از مصرف مواد بسیار مفید است. این مولفه ها باید بخش مهم برنامه های پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر باشد.
با همگانی شدن عرضه اینترنت در اوایل دهه نود میلادی، مساله استفاده مفرط و آسیب شناسانه از این فناوری توجه روانشناسان را به خود جلب کرد. از آن زمان تاکنون، پدیده اعتیاد به اینترنت در کشورهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق، هدف، اولا بررسی میزان شیوع اعتیاد به اینترنت در میان دختران دبیرستانی شهر تهران، و ثانیا مقایسه دختران معتاد و غیرمعتاد در متغیرهای تنهایی، عزت نفس و مهارتهای اجتماعی است. بدین منظور، 939 دختر دبیرستانی در سه پایه و سه رشته از پنج منطقه شهر تهران به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، و به چهار مقیاس آزمون اعتیاد به اینترنت (یانگ، (1998، تنهایی UCLA (راسل، (1996، عزت نفس رزنبرگ (1965) و مهارتهای اجتماعی (متسون، (1983 پاسخ دادند. از 435 کاربر اینترنت، 14 نفر معتاد به اینترنت شناخته شدند. بنابراین نرخ شیوع اعتیاد به اینترنت در میان دختران دبیرستانی شهر تهران 3.2 درصد می باشد. بر اساس مشخصات جمعیت شناختی، 14 کاربر معمولی (غیرمعتاد) و 14 غیرکاربر با گروه معتاد همتا شدند و با استفاده از تحلیل واریانس مورد مقایسه قرار گرفتند. بین تنهایی و عزت نفس سه گروه، تفاوت معناداری به دست نیامد. در مهارتهای اجتماعی، سه گروه در مولفه های رفتارهای نوع دوستانه، ترس از رابطه با همسالان و برتری طلبی تفاوت معناداری را نشان ندادند، ولی معتادان از دو گروه دیگر به طور معنادار رفتارهای اجتماعی نامناسب بیشتری را نشان دادند، و میزان سرکشی آنها نیز به طور معنادار از کاربران معمولی بیشتر بود.
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل رابطه هوش هیجانی، مکانیسم های دفاعی و هوش عمومی بود. یکصدوشصت و یک دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران (109 دختر، 47 پسر، 5 نامشخص) با تکمیل مقیاس هوش هیجانی، پرسشنامه سبک های دفاعی و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t گروه های مستقل، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی با مکانیسم های دفاعی رشد یافته همبستگی مثبت معنی دار و با مکانیسم های دفاعی رشد نایافته همبستگی منفی معنی دار دارد. بین هوش هیجانی و هوش عمومی همبستگی معنی دار تایید نشد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که هوش هیجانی و مولفه تنظیم هیجانها توان پیش بینی مکانیسم های دفاعی رشد یافته و رشد نایافته را دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی به فرد این امکان را می دهد که با مدیریت، شناخت، تنظیم و ارزیابی هیجانها در سطح ناهشیاری مکانیسم های دفاعی «من» را تحت تاثیر قرار دهد
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل شخصیتی شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی؛ تجربه حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به عروق کرونر قلب و افراد غیر بیمار انجام شد. سیصد داوطلب شامل دو گروه بیمار (n=150) و غیربیمار (n=150) در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران با تکمیل مقیاس شخصیتی NEO-FFI (فرم کوتاه)، مقیاس رویدادهای زندگی و مقیاس کیفیت روابط در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین گروه بیماران کرونر قلب و گروه غیربیمار از نظر عوامل شخصیتی، حوادث استرس زای زندگی و حمایت اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد. بیماران مبتلا به عروق کرونر در مقایسه با گروه غیربیمار از نوروزگرایی بیشتر، برونگرایی بیشتر، تجربه پذیری کمتر، همسازی کمتر، و وظیفه شناسی کمتر، حمایت اجتماعی کمتر و تجارب استرس زای بیشتر برخوردار بودند. در مجموع، یافته های پژوهش نشانگر اهمیت رابطه عوامل روانشناختی با بیماری کرونر قلب است
هدف این پژوهش بررسی و مقایسه ویژگیهای شخصیتی و سبکهای مقابله ای مجرمین با افراد بهنجار بوده است، [یافتن این مساله که آیا تفاوتهایی در اختلالات شخصیتی و سبکهای مقابله ای افراد مجرم با افراد بهنجار وجود دارد و اینکه در صورت تفاوت کدام یک از اختلالات و سبکهای مقابله ای را شامل می شود عواملی است که پژوهش به قصد دستیابی به آنها صورت گرفت]. در این پژوهش نمونه ای تصادفی شامل 50 نفر از زندانیان زندان تبریز انتخاب و با تعداد 50 نفر آزمودنی سالم که از نظر جنس و سن با گروه مجرم مشابه بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. تمام شرکت کنندگان آزمون شخصیت میلون و مهارتهای مقابله ای لانگ و کسیدی را تکمیل کردند. نتایج حاصل از روش تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین مقیاس های بالینی شخصیت در دو گروه تفاوت معنادار بود. همچنین در مقیاس های اختلال شخصیت ضداجتماعی، مرزی، اختلال وابسته به مواد و اختلال وابسته به الکل تفاوت معنادار بین دو گروه وجود داشت. در سبکهای مقابله ای درماندگی، مهارگری و خلاقیت نیز دو گروه با هم تفاوت معنادار نشان دادند.
در این مقاله نگرش کارکنان، نسبت به تاثیر عوامل موثر بر بروز محدودیت های جسمی و ذهنی آنان بررسی شده است. این مساله مهم است زیرا موفقیت هر سازمان به منابع انسانی شاد، سالم و مولد آن بستگی دارد. بر مبنای اهداف، فرضیه های پژوهش تنظیم گردید. جامعه آماری شامل همه کارکنان تمام وقت یک شرکت بزرگ صنعتی در فاصله سال های 1374-78 در اصفهان که یک نوع ناتوانی یا محدودیت جسمی و یا ذهنی داشتند (787 نفر مذکر) بود. یک نمونه 612 نفری از کارکنان با نمونه گیری تصادفی طبقه ای از هفت واحد مختلف شرکت انتخاب گردید. بر اساس بازفکری پیشینه و چارچوب پژوهش، پرسشنامه ای توسط پژوهش، حاضر تنظیم گردید و روایی محتوایی آن مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 0.49 تخمین زده شد. فرضیه اصلی را نتایج مورد تایید قرار داد. به طور کلی، اثر چهار دسته از عوامل زیر در بروز محدودیت های جسمی - ذهنی کارکنان معنادار بود: (1) عوامل فنی - انسانی (2) عوامل محیطی (3) عوامل شخصی و (4) عوامل شغلی (به ترتیب در سطح P<0.001، P<0.001، P<0.05 و P<0.001). ولی اثر عامل خانوادگی و محدودیت ها معنادار نبود. بر اساس یافته های پژوهش، برخی راهبردهای پیشگیری از بروز محدودیت های جسمی و ذهنی و همچنین راهبردهای مداخله ای پیشنهاد گردید.