نگاهی به ریشههای «نظریه صفات شخصیت» در اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
"
چکیده:مطالعه «روان شناسی صفات» و «اخلاق» به روشنی تشابهی را بین مبانی آنها در باره شخصیت به ذهن متبادر می سازد. ذهنیّت اقتباس نظریه صفات از اندیشههای اخلاقی ساده ترین فرضیه ممکن در این زمینه است. در مقاله حاضر، به بررسی ریشههای روان شناسی صفات در اخلاق پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا رویکرد صفات در موضوع شخصیت مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با مهم ترین نظریههای اخلاقی یعنی نظریه افلاطون، ارسطو، ابن سینا، فیض کاشانی، نراقی غزالی و دیگران این بحث را پی گرفته ایم. شواهد نشان می دهد که تبیین شخصیت بر اساس صفات یک رویکرد غالب در حوزه اخلاق بوده و طی سالها این روند ادامه یافته است. به خصوص همگرایی و تشابهات زیادی بین نظریه صفات و دیدگاه غزالی به چشم می خورد. یافتههای پژوهش نشان داد که روش کار غزالی در توصیف شخصیت و طبقه بندی افراد بر مبنای یک نوع «تحلیل عاملی ساده» بوده است. بنا بر این می توان گفت روان شناسی صفات اگرچه به طور عمده در دهه های 1940 تا 1970 و با کارهای آلپورت، کتل و آیسنگ رسمیت یافت، اما منشأ بررسی صفات به دانشمندان اخلاق از جمله افلاطون، ارسطو، بوعلی سینا، ابن مسکویه، نراقی و غزالی بر می گردد."