فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۰۱ تا ۴٬۳۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی برای پیش بینی دلزدگی زناشویی بر مبنای کارکرد خانواده، تاب آوری فردی و باورهای معنوی انجام شد. روش پژوهش همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کارکنان متاهل مناطق بیست و دوگانه شهرداری شهر تهران و همسران آنان که حداقل سه سال از زندگی مشترک آنها سپری شده در سال 1390 بود. نمونه ی مورد مطالعه شامل 500 زوج بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده ابزار سنجش عملکرد خانواده، مقیاس دلزدگی زناشویی، پرسشنامه ی تاب آوری و پرسشنامه ی معنویت/دینداری است. یافته ها نشان داد که کارکرد خانواده، تاب آوری فردی و باورهای معنوی تاثیر منفی و معنی داری در کاهش دلزدگی زناشویی داشت. همچنین تاب آوری فردی و باورهای معنوی با واسطه ی کارکرد خانواده، دلزدگی زناشویی را کاهش می دهد. نتایج به دست آمده از تحلیل مسیر نشان داد که کارکرد خانواده، تاب آوری فردی و باورهای معنوی، دلزدگی زناشویی را پیش بینی می کند و مدل از برازش مناسبی برخوردار است. در مجموع نتایج نشان داد که تاب آوری فردی، باورهای معنوی و کارکرد خانواده به طور مستقیم و غیر مستقیم در کاهش دلزدگی زناشویی موثر است. اما تاثیر تاب آوری فردی بر کارکرد خانواده در کاهش دلزدگی زناشویی بیشتر است. بنابراین توجه به نقش تاب آوری در کارکرد زناشویی و شیوه های افزایش تاب آوری در زوجین مفید به نظر می رسد.
بررسی وضعیت اجتماعی نوجوانان نزد همسالان خود و ارتباط آن با مشکلات رفتار ارتباطی و افسردگی
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق «وضعیت اجتماعی » 1022 نوجوان 14-11 ساله و همبستگی آن با «مشکلات رفتار ارتباطی و افسردگی » مورد بررسی قرار گرفته است . همچنین وضعیت اجتماعی نوجوانان در گروههای «مشهور » ، «طرد شده » ، «موردغفلت » و «متناقض» با مشکل رفتار ارتباطی و افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است . بدین منظور از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه دوستی مبتنی بر روش جامعه سنجی و مقیاس افسردگی را تکمیل نمایند . به علاوه معلمین دانش آموزان پرسشنامه مشکلات روان شناختی «راتر» را در مورد نوجوانان تکمیل کردند. نتایج نشان میدهد آزمودنی هایی که توسط همسالان خود در مقوله های منفی برگزیده شده اند در مقیاسهای روان شناختی نیز نمرات بالایی کسب کرده اند. « دانش آموزان طرد شده » در مقایسه با دیگر گروهها نمرات بالایی در مقیاس افسردگی و روانشناختی داشتند. با وجود این، نوجوانان دارای مشکلات رفتاری در پرسشنامه دوستی، توسط همسالان خود به عنوان «رهبر» انتخاب شدند. بنظر می رسد که نوجوانان دارای مشکلات رفتاری به منظور جلوگیری از انزوای اجتماعی خود درصدد یافتن افرادی هستند که ویژگیهای رفتاری مشابه خود دارند تا از این طریق فعالیت اجتماعی خود را حفظ نمایند
ضرورت خلاقیت
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دختر دبیرستان های بزرگ دولتی منطقه دو شهر تهران بود که از طریق ترکیبی از روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای 50 نفر (برای دو گروه 25 نفری آزمایش و گواه) انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش خانواده (FAD)، می باشد که به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان دادند که این روش بر بهبود عملکرد خانواده مادران مؤثر می باشد. بدین معنا که آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای، «نقش ها»، «حل مسئله» و «ابراز عواطف» آنان را بهبود می بخشد.
رابطه بین فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی کارکنان بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 87 1386
حوزههای تخصصی:
بیمارستان نقش بسزایی در استرداد سلامتی مردم برعهده دارد، بنابراین نوع فرهنگ سازمانی و میزان بلوغ سازمانی موجود در این مراکز از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی کارکنان بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 87 ـ1386 صورت گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بیمارستانهای دانشگاهی شهر اصفهان (11 بیمارستان) می باشد که براساس روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از 2 پرسشنامه (فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی) جمع آوری شد و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 5 بیمارستان دارای فرهنگ میانه و 6 بیمارستان دیگر دارای فرهنگ ضعیف بودند. همچنین سطح بلوغ سازمانی بیمارستانهای دانشگاهی شهر اصفهان نیز متوسط است. همچنین بین فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی رابطه معناداری مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، مدیران بیمارستانها باید با ایجاد تغییراتی در فرهنگ سازمانی در افزایش میزان بلوغ سازمانی تلاش نمایند.
نقش خانواده در تربیت فرزندان (بخش اول)
حوزههای تخصصی:
نقش تغذیه در رشد و یادگیری دانش آموزان
منبع:
پیوند ۱۳۸۰ شماره ۲۶۴
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمند سازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی بود.
روش: از جامعه آماری دانش آموزان پسر 13 تا 15 ساله با اختلال ریاضی که در سال تحصیلی 91-1390 در مراکز اختلال یادگیری شهرستان های تهران مشغول به تحصیل بودند، 40 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و در یکی از 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 9 جلسه 50 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) در زمینه مهارت های زندگی آموزش دریافت کرد؛ ولی گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. تمامی آزمودنی ها پیش و پس از مداخله آموزشی، پرسشنامه خودتوانمندسازی اجتماعی را تکمیل کردند. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های زندگی اثر معناداری بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان با اختلال ریاضی دارد. همچنین نتایج، بیانگر اثر مثبت و معنادار آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های شناختی، رفتاری، کفایت هیجانی و آمایه انگیزشی در دانش آموزان با اختلال ریاضی بود.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی را بهبود بخشد.
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
مشکلات و نیازهای مادران کودکان مبتلا به اختلالات آتیستیک : یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات اتیستیک با شیوع 5 مورد در 10 هزار، استرس بالایی را به والدین وارد می کند. پژوهش حاضر برای بررسی مشکلات و نیازهای روانی مادران کودکان مبتلا به اختلالات اتیستیک انجام شده است. این پژوهش به روش کیفی و به وسیلـه مصاحبـه ژرف نگر (In-depth interview) با 13 نفر از مادران مراجعه کننده به دو مرکز آموزش و توانبخشی کودکان مبتلا به طیف اختلالات اتیستیک انجام شد. پاسخ های مادران ثبت و سپس براساس سؤالات پژوهش کدبندی و جمع بندی شد. یافته ها نشان دادند، اکثر مادران به هنگام تشخیص اختلال اتیسم دچار واکنش انکار، سردرگمی، خشم و افسردگی شده اند. برخی از مادران بـه دلیل وجـود بعضی مشکلات جسمی و رفتـاری کودک یا داشتن موارد مشابه در اطرافیان واکنش خفیف تری داشتند. اکثر مادران معتقد بودند که آموزش و حمایت توسط پزشک تشخیص دهنده می تواند نقش مهمی در کاهش مشکلات آن ها داشته باشد. اکثر مادران به مشکلات دیگری شامل برچسب خوردن کودک و خانواده، مقصر دانستن مادر در شکل گیری اختلال مقایسه کودک مبتلا با کودکان عادی و تردید در تاثیر برنامه های آموزشی نیز اشاره کردند که منجر به کاهش روابط اجتماعی و مشکلات خانوادگی شده بود و تمامی موارد علائم افسردگی را تجربه کرده بودند. اکثر مادران معتقد بودند آموزش برای والدین، برای عموم جامعه و برای پزشکان و کارکنان سیستم مراقبت های بهداشتی می تواند در کاهش مشکلات آن ها مؤثر باشد. هم چنین پیشنهاد تشکیل گروه های خودیار، حمایت بیمه از خدمات توانبخشی کودکان مبتلا و حمایت های اجتماعی را داشتند. بررسی نیازهای مادران به هنگام تشخیص اختلال، پس از تشخیص و پذیرش و سازگاری خانواده با اختلال نشان داد که آموزش و سرویس های حمایتی نقش مهمی در کاهش مشکلات آن ها دارد.
رابطه ی بین سبک های مقابله ی اجتناب شناختی - رفتاری و اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر جهت بررسی رابطهی سبکهای مقابلهای شناختیرفتاری و انواع اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه انجام شده است.
روشکار: در این پژوهش توصیفی همبستگی، 200 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در نیمسال اول 89-1388 از میان دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. به منظور سنجش انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی از مقیاس سبکهای مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی و برای سنجش اختلال خوردن از آزمون بازخورد اختلال خوردن استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با سطح معنیداری 05/0>P انجام شد.
یافتهها:سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری با اختلال خوردن و زیرمقیاسهای آن یعنی رژیم غذایی (05/0>P)، پرخوری (01/0>P) و مهار دهانی (05/0>P) رابطهی مثبت معنیداری دارد. در این میان مقابلهی اجتناب رفتاری با مشکل پرخوری رابطهی مثبت معنیداری دارد. مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی با اختلال خوردن کلی (05/0>P) و دو زیرمقیاس مهار دهانی و پرخوری رابطه دارد (01/0>P) اما با رژیم غذایی رابطهی معنیداری نداشت. تحلیل رگرسیونی چندگانه نشان میدهد که از بین انواع سبکهای اجتنابی، سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی انواع اختلال خوردن میباشد به طوری که اجتناب اجتماعیرفتاری میتواند 07/0 درصد واریانس خردهمقیاس رژیم غذایی،22 درصد واریانس پرخوری و 13 درصد واریانس مهار دهانی را تبیین کند.
نتیجهگیری: مبتلایان به اختلال خوردن از انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی برای رویارویی با فشارهای روانشناختی استفاده میکنند و اختلال خوردن نیز نوعی سبک رویارویی با مشکلات زندگی است. سبک مقابلهی اجتنابی اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی اختلال خوردن محسوب می شود.
چرا تو را انتخاب کردم ؟
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد (ACT) بر اختلال استرس پس آسیبی (PTSD)، سبک مقابلهای و خودکارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان PTSD از چالش انگیزترین موضوعات بالینی و بهداشت روانی است. با توجه به هزینه های متعدد ناشی از آن، بازبینی پیشینه تحقیقی برای دستیابی به سودمند ترین گزینه های درمانی ضروری به نظر می رسد. لذا، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر PTSD، سبک مقابله ای و خود کارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار بود.
روش: تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه دختران داغدیده تحت سرپرستی بهزیستی کرمانشاه در 1394 بود، که براساس معیارهای ورود به پژوهش، معیارهای تشخیصی DSM-V و پرسش نامه های تأثیر حوادث کودکان، سوگ کودکان، سبک های مقابله ای و خودکارآمدی ارزیابی و نمرات مقیاس ها به عنوان خط پایه تعیین شد. افرادی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (12=2n=1n) تقسیم شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه مداخله درمانی هفتگی 120 دقیقه ای را دریافت نمود اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با 19-SPSS و با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گواه در نمرات کلی PTSD، مؤلفه های افکار مزاحم و اجتناب، و خودکارآمدی وجود دارد (05/0>P). همچنین، در سبک های مقابله ای مسأله مدار(T) و اجتنابی(A) تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده گردید (05/0>P) اما این تفاوت در مقابله هیجان مدار(E) معنادار نبود (05/0<P).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از کارایی این شیوه نوظهور درمان شناختی-رفتاری است که به نظر می رسد به علت تلفیق تکنیک های شرقی در آن، برای بیماران ایرانی مناسب تر است.
سبک های یادگیری، ارزیابی و تدریس
حوزههای تخصصی: