فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر سبک های تفکر و جنسیت بر هوش هیجانی، 380 دانشجوی دختر و پسر، با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای انتخاب وبا پرسش نامه ی هوش هیجانی و پرسش نامه ی سبک های تفکر، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سبک های تفکر دانشجویان، رابطه وجود دارد و سبک های تفکر، هوش هیجانی را پیش بینی می کنند
بررسی نقش صفات شخصیت و سبک های شناختی در گرایش و اجتناب از بحث و استدلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی گرایش و اجتناب از بحث و استدلال دانشجویان و رابطه آن با ویژگی های شخصیتی و سبک های شناختی انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 289 دانشجوی دوره کارشناسی از گروه های تحصیلی هنر، علوم پایه و حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس انداز ه گیری گرایش و اجتناب از بـحث و استدلال، مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت و مـقیاس سبک های شـناختی A-E جمع آوری گردید. تحلیل واریانس نشان داد بین میانگین نمرات دانشجویان گروه های تحصیلی مورد مطالعه در گرایش و اجتناب از بحث و استدلال تفاوتی وجود ندارد و بین سبک های شناختی جذب کننده و کاوش کننده با گرایش و اجتناب از بحث و استدلال نیز همبستگی مشاهده نگردید. از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، برون گرایی و گشودگی به ترتیب همبستگی 25/0 و 26/0 را با گرایش به بحث و استدلال نشان دادند. ویژگی شخصیتی با وجدان بودن همبستگی 12/0 را با گرایش به بحث و استدلال و 12/0- را با اجتناب از بحث و استدلال نشان داده است و بین روان رنجورخویی و برون گرایی به ترتیب با اجتناب از بحث و استدلال همبستگی 17/0 و 15/0- مشاهده گردید. تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه فقط دو صفت شخصیتی برون گرایی و گشودگی می توانند تا حدی تغییرات در گرایش به بحث و استدلال را تبیین نمایند و این نمایانگر آن است ویژگی هایی چون معاشرتی بودن، ابراز وجود و قاطعیت و گشودگی نسبت به تجربه های جدید می توانند در تبیین گرایش به بحث و استدلال دخالت داشته باشد.
مبادی و غایات فلسفه فارابی و دلالت های آن در اهداف تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی، پایه گذار فلسفه اسلامی است و بررسی مبادی و غایات فلسفه او می تواند نقش تعیین کننده ای در تبیین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشد . بر این اساس، در پژوهش حاضر، ابتدا مبادی و غایات محوری اندیشه فلسفی فارابی در سه بخش هستی شناسی ، معرفت شناسی ، و ارزش شناسی ، به صورت مختصر معرفی شد. آن گاه بر اساس این مبادی و غایات ، اهداف تعلیم و تربیت فارابی ، صورت بندی و ارائه شد. برای ورود به این اهداف ، ابتدا به رویکردهای تدوین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی ، با معرفی چند نمونه به طور مختصر اشاره شد. یافته ها نشان داد که اهداف تعلیم و تربیت در نظر فارابی ، متأثر از اندیشه فلسفی او در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی و ارائه است و این دو بعد به گونه ای در اهداف تعلیم و تربیت نقش آفرینی می کنند که نمی توان آن ها را از یکدیگر تفکیک کرد. بر این اساس ، هدف غایی تعلیم و تربیت فارابی ، رسیدن انسان به «سعادت»است. در ذیل این هدف غایی ، «اعتدال»، «تعقل»، «سلامت»، و «تعاون» نیز به عنوان اهداف واسطه ای تعلیم و تربیت فارابی تدوین و تعریف شده اند. در پایان ، پس از طرح سه موضوع مسأله برانگیز مرتبط با اندیشه تربیتی فارابی ، پیشنهاداتی ملهم از اندیشه فارابی با محوریت تحول در نظام تربیتی کشور ، ارائه شده است.
بررسی تحول تعریف نارسایی هوشی و تفاوت آن در نسخه چهارم و پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تا سال 2002 دست کم ده بار در تعریف عقب ماندگی ذهنی تجدیدنظر شده است. انجمن نارسایی هوشی و تحولی آمریکا در سال 2007، واژه نارسایی هوشی را جایگزین عقب ماندگی ذهنی کرد. درحالی که در چهارمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی از واژه عقب ماندگی ذهنی استفاده شده است. به همین سبب در مقاله های فارسی و انگلیسی هر 2 واژه به کاررفته اند. در حال حاضر، واژه نارسایی هوشی مورد تایید همگان از جمله انجمن روان پزشکی آمریکا (پنجمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی) و سازمان بهداشت جهانی (ویرایش یازدهم طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته) قرار گرفته است.
نتیجه گیری: انتظار می رود که در مجله ها و فصلنامه های علمی و ارزشمند داخلی و خارجی از واژه منسوخ شده عقب ماندگی ذهنی استفاده نشود. پیشنهاد می شود متخصصان ایرانی گامی فراتر برداشته و نگرش مثبت تری به پدیده نارسایی هوشی داشته باشند تا واژه کودکان با نارسایی هوشی جایگزین کودکان عقب مانده ذهنی شود
اثر سیستم کانابینوئیدی ناحیه CA1 هیپوکامپ بر حافظه موش های صحرایی حساس شده با آپومرفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش آثار تزریق دوطرفه آگونیست ها و آنتاگونیست های کانابینوئیدی در هیپوکامپ پشتی (CA1) بر حافظه موش های صحرایی حساس شده با آپومرفین بررسی شد. روش: روش اجتنابی مهاری (غیرفعال) با مدل دوطرفه برای بررسی حافظه در موش های صحرایی نژاد ویستار به کار گرفته شد و حافظه حیوان 24 ساعت بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تزریق درون مغزی آگونیست گیرنده های CB1 و CB2، WIN55، 212-2 (µg/rat 5/0، 25/0) به صورت وابسته به مقدار به تخریب حافظه حیوانات در روز آزمون منجر شد. در حالی که تزریق درون مغزی آنتاگونیست اختصاصی CB1، AM251 (ng/rat 100، 50، 25) اثری روی حافظه نداشت. تزریق درون مغزی AM251، 2 دقیقه قبل از تزریق درون مغزی WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) اثری بر تخریب حافظه ناشی از WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) نداشت. هر چند که اثر تخریبی WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) به دنبال تزریق سه روزه آپومرفین (mg/kg، S.C 1، 5/0)، پنج روز قبل از تزریق WIM55، 212-2 کاملا از بین رفته و این اثر برگشتی حافظه در پی تزریق آنتاگونیست گیرنده D2 دوپامینی، سولپیراید (mg/kg، S.C 5/0، 25/0) 30 دقیقه قبل از تزریق آپومرفین مهار شد، در حالی که آنتاگونیست گیرنده D1، SCH23390 (mg/kg، S.C 1/0، 07/0، 02/0، 01/0) هیچ اثری بر پاسخ آپومرفین نداشت.
نتیجه گیری: هیپوکامپ پشتی نقش مهمی در فراموشی ناشی از کانابینوئیدها داشته و تزریق سه روزه آپومرفین ممکن است منجر به حساسیت گیرنده D2 دوپامینی شده و از این طریق در فراموشی ناشی از تحریک گیرنده CB1 اثر گذارد.
ویژگیهای روان سنجی مقیاس احساس تنهایی دانشجویان (SLFS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس احساس تنهایی آشر و همکاران بود.
روش: تعداد 376 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به ابزارهای پژوهش (مقیاس احساس تنهایی آشر و همکاران و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: برای تعیین روایی سازه مقیاس احساس تنهایی (SLFS) از روش تحلیل عاملی و روایی همگرا استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس احساس تنهایی SLFS، دو عامل تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی را اندازه گیری می کند. نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که بین احساس تنهایی و افسرگی، اضطراب و استرس رابطه معنی داری وجود دارد. اعتبار مقیاس احساس تنهایی (SLFS) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 84/0، تنهایی عاطفی 82/0 و تنهایی اجتماعی 71/0 به دست آمد که همگی رضایت بخش می باشند.
نتیجه گیری: با توجه به سهولت اجرا، سهولت نمره گذاری، سهولت تعبیر و تفسیر، زمان اندک برای پاسخ گویی (3 تا 5 دقیقه)، قابلیت اجرا به صورت فردی و گروهی، عملی بودن، روایی و اعتبار مناسب، نتیجه گرفته می شود که مقیاس احساس تنهایی (SLFS) ابزار مناسبی برای اندازه گیری احساس تنهایی دانشجویان می باشد.
رابطه سطح تحول روانی _ معنوی و احساس تنهایی با اضطراب وجودی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سطح تحول روانی _ معنوی، احساس تنهایی و اضطراب وجودی دانشجویان است. بدین منظور 341 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه های قم به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و تمامی شرکت کنندگان با سه آزمون «تحول روانی _ معنوی»، «اضطراب وجودی» و «مقیاس احساس تنهایی» مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین «تحول روانی _ معنوی» و «اضطراب وجودی» رابطه معکوس وجود دارد (487/0_=r) (01/0P<)؛ همچنین، میان «اضطراب وجودی» با «احساس تنهایی» و تمام زیرمقیاس های آن نیز در سطح (01/0P<) همبستگی مثبت معناداری درحد متوسط وجود دارد و علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که سطح «تحول روانی _ معنوی» و «احساس تنهایی» می توانند «اضطراب وجودی» را به طور معناداری پیش بینی کنند (5/32=2R). بنابراین، به نظر می رسد افزایش سطح «تحول روانی _ معنوی» یک عامل کلیدی در کاهش «اضطراب وجودی»، «احساس تنهایی» و درنتیجه ارتقای سلامت روان است.
بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نومیدی و تاب آوری در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نومیدی و تاب آوری در دانشجویان بود. تعداد 277 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها با تکمیل پرسشنامه ی انعطاف پذیری شناختی، مقیاس های نومیدی بک و تاب آوری کانر و دیویدسون در این پژوهش شرکت نمودند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش های ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که خرده مقیاس ادراک کنترل پذیری توانست نمره ی کل نومیدی و همه ی خرده مقیاس های آن را به طور منفی پیش بینی کند. همچنین، خرده مقیاس ادراک گزینه های مختلف، نمره ی کل نومیدی و خرده مقیاس های یأس در دستیابی به خواسته ها و انتظار منفی نسبت به آینده را به طور منفی پیش بینی نمود. خرده مقیاس ادراک توجیه رفتار نیز خرده مقیاس عدم اطمینان به آینده را پیش بینی کرد. نتایج رگرسیون چندگانه همزمان در پیش بینی تاب آوری نشان داد که خرده مقیاس های ادراک کنترل پذیری و ادراک گزینه های مختلف، تاب آوری را پیش بینی نمودند. از بررسی یافته ها می توان این گونه نتیجه گیری کرد که انعطاف پذیری شناختی،توانایی پیش بینی نومیدی و تاب آوری را دارد. بنابراین آموزش انعطاف پذیری شناختی از طریق درمان شناختی- رفتاری (CBT) می تواند موجب کاهش نومیدی و افزایش تاب آوری شود.
شادمانی و شخصیت: بررسی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی متون مربوط به رابطه بین شادمانی و ابعاد مختلف شخصیت انجام شد.
روش: بررسی به شکل مروری بر متون موجود صورت گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: شادمانی با ابعاد شناختی، اجتماعی، هیجانی و جسمانی شخصیت رابطه دارد. در بعد شناختی، کنترل درونی، خوش بینی، هدفمندی و خلاقیت و در بعد اجتماعی، برونگرایی، نوع دوستی، توافق اجتماعی و ارتباط مثبت با دیگران با شادمانی همبستگی مثبت دارد. در بعد عاطفی، شادمانی با ثبات هیجانی، عزت نفس و خودکارآمدی و در بعد جسمانی با سلامت سیستم ایمنی رابطه دارد.
بررسی باورهای معلمان ایرانی در مورد یادگیری و تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باورهای معلمان، مهم ترین عامل در کنش گری آنهاست. این در حالی است که منبع بسیاری از باورهای معلمان، تجربه های شخصی آنها از دوران دانش آموزی خود و بعد از آن تجربه های آنها با کلاس درس است. هدف پژوهش حاضر، بررسی فهم معلمان ایرانی در مورد مفاهیم یادگیری، تدریس و بررسی میزان انطباق آن با دیدگاه های اخیر علمی و به ویژه علوم شناختی در مورد یادگیری بود. روش کار: در این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد که در آن به بررسی انواع شیوه های فهم از یک مفهوم یا پدیده از منظر گروه خاصی از افراد پرداخته شد. شرکت کنندگان در این پژوهش ۱۵ نفر از معلمان مدرسه ابتدایی بودند که باورهای آنها در مورد یادگیری و تدریس از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد معلمان ایرانی بیش از همه در جریان اصلاحات آموزشی اخیر از نقش معلم در تدارک بازی ها و تجارب متنوع برای دانش آموزان آگاه شده اند، در حالی که تفاوت ها و تناقضات دو مفهوم دانش آموز محوری و معلم محوری کماکان برای معلمان روشن نیست و در اظهارات خود به تناوب به این دو رویکرد اشاره کرده اند. همچنین معلمان از اهمیت نقش دانش قبلی به عنوان چارچوب سازمان دهنده به تجربه ها و اطلاعات جدید غافلند، توجه اندکی به نقش عوامل اجتماعی بر یادگیری دارند، جایگاه دانش را درون ذهن قلمداد می کنند و با وجود اهمیت زیادی که برای عوامل هیجانی و انگیزش قائلند از نظریه های دقیق انگیزشی بی اطلاعند. همچنین علی رغم تأکید زیادی که بر وارد کردن مفاهیم روان شناسی شناختی و علوم اعصاب شناختی در دوره های آموزش معلمان وجود دارد، معلمان درک محدودی از مفاهیمی مانند حافظه و توجه دارند. نتیجه گیری: مطابق با یافته های قبلی، نظام باورهای معلمان ایرانی نیز ناهمسو و حاوی باورهای متناقض است. بررسی دقیق تناقضات و دلایل شکل گیری آنها، روشن گر مداخلات آینده برای بهسازی کلاس درس خواهد بود.
بررسی انواع اختلالات خواب و روش های مقابله با آنها در سالمندان (مقاله پژوهشی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر تقلید حرکتی غیر گفتاری بر توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی(اوتیسم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه تقلید حرکتی غیر گفتاری با توانایی نامیدن و تأثیر تمرینات تقلید حرکتی غیر گفتاری بر افزایش توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی (اوتیسم) است. روش بررسی: در مرحله نخست این مطالعه که به روش مقایسه ای صورت پذیرفت، 22 کودک درخودمانده و 22 کودک سالم با نمونه گیری در دسترس انتخاب و توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری آنها مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحله دوم، مطالعه به صورت تجربی و مداخله ای صورت گرفت. کودکان درخودمانده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایش به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیر گفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل از آموزشهای معمول قبلی بهره گرفتند. قبل و بعد از مداخله، توانایی نامیدن در دو گروه با استفاده از آزمون نامیدن سنجیده شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و بررسی ضریب همبستگی بهره گرفته شد. یافته ها: تفاوت معناداری در توانایی نامیدن کودکان درخودمانده و سالم دیده شد. همچنین یافته ها حاکی است بین توانایی نامیدن و توانایی تقلید کلامی در کودکان درخودمانده همبستگی مثبت وجود دارد. به علاوه، داده ها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین توانایی نامیدن دو گروه آزمایشی و کنترل پس از انجام مداخله می باشد. نتیجه گیری: بین توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری همبستگی مثبت و قوی وجود دارد و انجام تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری به افزایش توانایی نامیدن در کودکان درخودمانده منجر می گردد
تاثیر بازی درمانی گروهی بر کاهش کمرویی دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بازی به عنوان یک روش درمانی عالی برای درمان مشکلات رفتاری کودکان همواره موردتوجه متخصصان بوده است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر بازی درمانی گروهی بر کاهش کمرویی دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شد.
تبیین رویکردهای موجود درباره تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین رویکردهای موجود درباره مفهوم تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی است.در بخش نخست، تاریخچه تربیت معنوی کودکان به اختصار ارائه می شود؛سپس با طرح سه جهان بینی عمده درباره نوع رابطه میان دین و معنویت، به تبیین تربیت معنوی کودکان با تأکید بر آراء اندیشمندان مذکور پرداخته می شود. جهان بینی های مذکور عبارت اند از: جهان بینی دینی، جهان بینی فارغ از دین و جهان بینی غیردینی (سکولار). با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت در جهان بینی دینی، معنویت بر ارتباط شخصی با حقیقت و تبعیت از آن و تربیت معنوی کودکان، بر هدایت دانش آموز به سوی کسب دانش شخصی، پویا، آمیخته با عشق و خلاقیت تأکید می کند؛ در رویکرد فارغ از دین، معنویت یک سازه رشد شخصی و ناظر به نوعی سبک تفکر و مفروضاتی است که افراد برای توجیه رفتارشان دارند و تربیت معنوی کودکان، پرورش رویکردی شناختی نسبت به معانی فرهنگی را در کانون توجه قرار می دهد.در جهان بینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایت سازی کودک است.در بخش دوم مقاله، جهان بینی های فوق با تأکید بر آموزه های اسلامی نقد می شوند. برخی از مهم ترین نقدهای وارد بر این جهان بینی ها عبارت اند از: وجود ابهام در حقیقت، خطر پیروی از افراد به جای حقیقت، محدود ساختن تربیت معنوی به پرورش یک بعد و تغافل از سایر ابعاد، سطحی نگری درباره دین و... در پایان نیز کلیاتی درباره الگوی پیشنهادی خود با عنوان الگوی اسلامی تربیت معنوی کودکان مطرح می شود. روش انجام این تحقیق،سنتزپژوهی و کاوشگری فلسفی انتقادی است.
اصول بهداشت روانی از منظر صحیفهی سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیده: بهداشت روان به معنی وجود تعادل و انسجام فراگیر در ابعاد جسمانی و نفسانی انسان است. اندیشهی سالم دربارهی شناخت خود و جهان هستی، رسیدن به خودپندارهی مثبت و عزت نفس، داشتن روابط متعادل با دیگران و توانایی دوری از رذایل و گناهان از عوامل ایجادکنندهی بهداشت روانی هستند. در این میان، ادعیهای که از طریق معصومان(ع) به ما رسیدهاند، عالیترین تعالیم را در مورد ایجاد این عوامل دارند. صحیفهی سجادیه یکی از این منابع غنی و در دسترس است. هدف این تحقیق استنتاج اصول بهداشت روانی از این کتاب گرانقدر است. روش آن به صورت توصیفی همراه با بررسی و انطباق فرازهای مختلف دعا با استانداردهای مورد قبول بهداشت روانی، در ابعاد شناختی، عاطفی، رفتاری و اجتماعی است. هدف اصلی از تدوین این مقاله، پاسخ به این پرسش است که صحیفهی سجادیه چه راهکارهایی در مورد بهداشت روان و سلامت روح ارایه میدهد؟
هوش هیجانی
حوزههای تخصصی:
مقایسه بین سبکهای فرزندپروری والدین و استحکام من فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استحکام من نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین استحکام من و سبک های فرزند پروری والدین پرداخته است. بدین منظور 190 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان پرسشنامه استحکام من(ESS) را تکمیل نمودند. علاوه بر آن یکی از والدین آنها نیز پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمود. نتایج پژوهش نشان داد که هر چقدر سبک فرزند پروری والدین مقتدرانه تر باشد، استحکام من بیشتری(R=0.29 , p<0.01) در فرزندان آنها مشاهده می شود. همچنین استحکام من با سبک فرزند پروری سهل گیرانه (05/0 p < ،18/0r = ) رابطه مثبت معنادار دارد و سبک فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه نیز با هم رابطه ی معکوس معنی دار(01/0p < ،40/0-r = ) دارند.
درد مزمن، خودکارآمدی درد و افکار خودکشی: نقش تعدیل کننده ی خودکارآمدی درد بر رابطه ی بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از نتایج زیانبخش درد مزمن، افزایش قابل ملاحظهی افکار و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین افسردگی، خودکارآمدی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش توصیفیهمبستگی، در بهار تا تابستان 1389، 264 بیمار مبتلا به درد مزمن به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاسهای افکار خودکشی، افسردگی و خودکارآمدی را کامل کردند. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی، تحلیل گردیدند.
یافتهها: همبستگی مثبت و معنیداری بین افکار خودکشی و افسردگی (01/0P<، 56/0=r) و همبستگی منفی و معنیداری بین افکار خودکشی و خودکارآمدی (01/0P<، 36/0-=r) وجود داشت. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که خودکارآمدی در رابطهی بین افسردگی و افکار خودکشی، نقش تعدیلکننده را ایفا میکند.
نتیجهگیری: رابطهی معنیداری بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران درد مزمن وجود دارد و خودکارآمدی میتواند چنین رابطهای را تعدیل کند. بنابراین، آن گروه از برنامههای درمانی که علاوه بر اعادهی خلق بهنجار بیماران، افزایش احساس خودکارآمدی مرتبط با درد را در دستور کار خود قرار میدهند احتمالا قادر هستند در کاهش شدت افکار خودکشی بیماران مبتلا به درد مزمن عملکرد موثرتری داشته باشند.