فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۷٬۴۰۱ تا ۲۷٬۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حساسیت و هوش زیباشناسی به تازگی مورد توجه دانشمندان حوزه های مختلف هنر، جامعه شناسی، و روان شناسی قرار گرفته و نظریه های گوناگونی در مورد آن ارائه شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی در دانش آموزان و مقایسه این متغیرها برپایه جنسیت و سن بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهر تویسرکان (دوره های دبستان، متوسطه نخست، و متوسطه دوم) در سال 1400 بود. تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های حساسیت و هوش زیباشناسی را به روش آنلاین یا حضوری پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی و مدل معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین همه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی رابطه معنادار وجود دارد (05/0>P). بین دختران و پسران و نیز گروه های سنی از نظر هوش زیباشناسی و حساسیت زیباشناسی تفاوت آماری معنادار به دست آمد. همچنین، مدل برآورد شده در این پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود (92/0 =CFI؛ 91/0 =GFI؛ و 011/0 =RMSEA). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش زیباشناسی افراد با حساسیت زیباشناسی آنان رابطه نزدیکی دارد و این ارتباط نزدیک در سطح مؤلفه های این دو نیز وجود دارد. همچنین حساسیت، توجه، و پاسخ دهی دانش آموزان دختر و پسر در پایه های تحصیلی گوناگون نسبت به محرک های زیبا متفاوت است و باید در برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی خود به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.
Obese Children: the Effect of Television Production on their Eating Behavior(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Researchers have shown that obesity in children can cause many body and mind problems. Watching some TV advertisement and programs that indirectly encourage children eating can cause children overeating and obesity. Despite the importance, little research has been done in this subject. This study is trying to evaluate the effect of TV productions on eating behavior in obese children. <span class="s21"><span class="bumpedFont20">Method: <span class="s4"><span class="bumpedFont20"> This research was the experimental study with pretest-posttest with control group in statistical population of 40 high school students that selected through simple random sampling. All subjects completed DEBQ-C scale before and after the test. This questionnaire was designed by Van <span class="s4"><span class="bumpedFont20">Strien <span class="s4"><span class="bumpedFont20"> (2007) for the study of eating behavior in children with 7 to 12 years old. <span class="s21"><span class="bumpedFont20">Results: <span class="s4"><span class="bumpedFont20"> Data analysis and significance analysis of covariance in p <span class="s23"><span class="bumpedFont20"> <span class="s4"><span class="bumpedFont20">and this effect was more on the girls than boys. <span class="s21"><span class="bumpedFont20">Conclusion: <span class="s4"><span class="bumpedFont20"> Since watching TV advertisement and some TV programs has a positive relationship with eating behavior, it is recommended that TV and education authorities plan to teach appropriate training to parents and children to create a proper act of eating behavior.
اثربخشی مداخله دلبستگی محور بر کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۲۳۳-۲۴۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان مبتلا به اختلال های رفتاری دارای رفتارهایی هستند که بر افراد و محیط پیرامون شان، تأثیر منفی می گذارند و مشکلات زیادی برای والدین و سایر اعضای خانواده خود ایجاد می کنند. در این راستا هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدلی از مداخله دلبستگی محور بر کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای ارجاعی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش گنبد کاووس در سال 1396 بود که 20 نفر از آنها بر اساس ملاک های ورود و خروج به مطالعه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 مادر) و گواه (10 مادر) جایدهی شدند. گروه آزمایش مدل مداخله دلبستگی محور را به صورت هفتگی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در تنیدگی والدینی مادران (17/35=F، 0/001=P) و نافرمانی مقابله ای (17/65=F، 0/001=P) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: درمان دلبستگی مادران راهبردهای کارآمد و سودمندی را برای بهبود عملکرد رابطه والد-کودک و درمان مشکلات رفتاری کودکانی که از مشکلات دلبستگی رنج می برند، در اختیار والدین و مراکز روان درمانی کودکان قرار می دهد.
نقش جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندیها بر رفتارهای شغلی مولد با میانجیگری استفاده از توانمندیها و رسالت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی برازش الگویی از نقش جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندی ها با رفتارهای شغلی مولد با میانجی گری استفاده از توانمندی ها و رسالت شغلی بود. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان یکی از شرکت های نفتی اهواز بودند که از میان آنها 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش، پرسشنامه های جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندی ها، استفاده از توانمندی ها، رسالت شغلی، عملکرد شغلی، رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد انطباقی را تکمیل کردند. برای آزمودن مدل پژوهش، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. همچنین، برای بررسی معنی داری اثرات غیرمستقیم مدل پژوهش، روش بوت - استراپ به کار گرفته شد. نتایج تحلیل ها نشان دادند الگوی پیشنهادی، برازش مناسبی دارند. همچنین، بررسی اثرات مستقیم مدل نشان داد اثر جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندی ها بر استفاده از توانمندی ها و رسالت شغلی، معنی دار و بر عملکرد شغلی، عملکرد انطباقی و رفتار شهروندی سازمانی معنی دار نیست. اثر استفاده از توانمندی ها بر عملکرد شغلی، عملکرد انطباقی و رفتار شهروندی سازمانی معنی دار است. اثر رسالت شغلی بر عملکرد انطباقی و رفتار شهروندی معنی دار است؛ اما بر عملکرد شغلی معنی دار نیست. درنهایت، نتایج نشان دادند تمامی اثرات غیرمستقیم مدل معنی دارند و جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندی ها با میانجی گری رسالت شغلی و استفاده از توانمندی ها بر رفتارهای شغلی مولد تأثیر معنی داری دارد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جوّ روانشناختی مبتنی بر توانمندی ها تأثیر بسزایی بر پیامدهای سازمانی دارد.
پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین جامعه هدف تعداد 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت مجازی در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت (1967)، رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) و خودپنداره راجرز (1938) جمع آوری و در نهایت داده های 398 شرکت کننده که قابلیت تحلیل داشت به منظور بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از این بود که ارتباط والد- فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره به صورت معنادار عزت نفس را در نوجوانان پیش بینی می کند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت به منظور بهبود عزت نفس نوجوانان، توجه به رابطه والد فرزند، ارضای نیازهای بنیادین و خودپنداره نوجوانان ضروری است.
چالش ها و راهبردهای مادران با فرزندان دبستانی و پیش دبستانی در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا و قرنطینه خانگی منجر به مسائل متعددی برای خانواده ها شده است. در همین راستا، این پژوهش با هدف مطالعه چالش ها و راهبردهای مادران با فرزندان دبستانی و پیش دبستانی در دوران همه گیری کرونا انجام شد. به این منظور انجام این مطالعه پدیدارشناسانه و بر اساس اصل اشباع نظری داده ها، با 21 نفر از مادران دارای فرزند پیش دبستانی و دبستانی در شهر تهران در سال ۱۴۰۰ مصاحبه شد و سپس، داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. در حوزه ی چالش ها 15 مضمون فرعی استخراج شد که در 5 مضمون اصلی"مشکلات رفتاری کودکان"، "دغدغه های آموزشی کودکان"، "برهم خوردن نظم زندگی"، "مشکلات فردی مادر" و "دغدغه های مرتبط با سلامتی" طبقه بندی شدند. در حوزه دوم که به راهبردها می پرداخت، 10 مضمون فرعی در قالب 3 مضمون اصلی "ایجاد سرگرمی و تفریح برای کودکان"، "به کارگیری راهکارهایی در مواجه با چالش های رفتاری و تحصیلی کودک"، "همیاری دیگران با مادر در زمینه فرزندپروری" به دست آمد. نتایج نشان داد کرونا و قرنطینه خانگی، چالش هایی را پیش روی مادران با فرزند دبستانی و پیش دبستانی قرار داده است و مادران در مواجهه با شرایط جدید، راهبردهای مختلفی را در پیش گرفته اند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به درک بهتر و عمیق تر تجارب مادران کودکان دبستانی و پیش دبستانی و همچنین، کاهش پیامدهای منفی کرونا و قرنطینه بر خانواده ها از طریق فراهم آوردن حمایت های لازم کمک نماید.
علل ترک شغل کارکنان جوان در یک سازمان خدماتی غیردولتی (بررسی موردی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Developing a Conceptual Model of Coping with the Maternal Stress based on Coping Strategies of Satisfied Women: A Grounded Theory Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Unmanaged stress during parenthood can lead to poor performance of the family and inappropriate parenting in general. Therefore, it is necessary to identify optimal methods of dealing with stress. Methods: The present qualitative study was based on a grounded theory approach. The population included women (living in Tehran in 2021), who were satisfied with their lives and had at least one 6-year old child. After the initial investigation, from among 51 women, 11 women whose level of satisfaction with life was above the mean were selected through purposive sampling method. The research instrument included Diener's (1985) Satisfaction with Life scale and semi-structured interviews. The data obtained from the interview were analyzed through Strauss and Corbin’s method. Results: The qualitative analysis of the interviews showed that satisfied women used strategies, such as preventing the spread of the problem, changing the situation, self-empowerment in processing negative emotions, communication activism, educational activism, conscious problem solving, and seeking professional help to deal with their maternal stress. The central factors included not giving up, solving the problem and activism to solve it. The causal factors included worrying about child's developmental delay/ developmental disorders, financial pressure, and role density/ role conflict. The underlying factors included agreement or disagreement in spouses' training methods, dynamism and activism, modeling and gaining experience, persistence and perseverance, feeling self-inefficiency in training, realism/ perfectionism, mother's independent personality/ feeling lonely, and living in the present time/ worrying about the future. The intervening factors included unwanted pregnancy/ spouse’ unwillingness to have children, perceiving the ineffectiveness of the efforts, comparing the growth of peers, worrying about providing facilities for the child's growth, and weakness in emotional regulation/ depression. The facilitating factors included the calmness of the child, the mother's personal space and recreation, the support of the spouse and families, and the mother's openness to experience. Finally, the consequences of coping with maternal stress included managing the emotions of the mother and the child, the child's taking responsibility, the enrichment of the marital relationship, the intimate relationship/ acceptance, and parents’ acceptance of the child and their companionship. Conclusion: The results of the current study can be the basis for future studies. It can also assist formulating educational and therapeutic programs aimed at dealing with the stress caused by the birth of the first child.
پیش بینی شیوه های ناکارآمد حل مسئله بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
231-252
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی شیوه های حل مسئله ناکارآمد مسئله افراد وابسته به مواد از طریق شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های درمان اعتیاد در شهر قم در سال 1398 بود. 270 نفر افراد وابسته به مواد (216 مرد و 54 زن) به عنوان نمونه آماری و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسش نامه شیوه های حل مسئله بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و شیوه های حل مسئله ناکارآمد روابط مثبت معناداری وجود داشت. طرحواره انزوای اجتماعی/بیگانگی قوی ترین پیش بینی کننده شیوه های حل مسئله به صورت درماندگی و مهارگری بود. طرحواره معیارهای سرسختانه قوی ترین پیش بینی کننده شیوه حل مسئله اجتنابی بود . نتیجه گیری: بر اساس نتایج، با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه افراد وابسته به مواد امکان پیش بینی سبک پاسخ دهی آنان به مسائل روزمره زندگی وجود دارد. بنابراین، با اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه می توان شیوه های حل مسئله در این بیماران را بهبود بخشید و آنان را در جهت رویارویی موثر و سازنده با مسائل زندگی یاری نمود. افزون بر این، طبق این یافته لازم است در برنامه های پیشگیری از اعتیاد، به آموزش والدین و معلمان برای ایجاد طرحواره های سازنده و سازگار در دوران کودکی توجه شود.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای مشاهده بی نزاکتی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشاهده بی نزاکتی در محیط کار سازه ای نسبتاً جدید است. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای مشاهده بی نزاکتی در محیط کار بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان شرکت ملی حفاری ایران در شهر اهواز بود. از این جامعه 221 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش پرسشنامه های مشاهده بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و همکاران، 2001)، تنظیم هیجان (نیون و همکاران، 2011)، عاطفه منفی (واتسون و همکاران، 1988)، فرسودگی عاطفی (مسلچ و جکسون، 1981)، خشنودی شغلی (اندروز و ویتی، 1976)، کناره گیری از کار-شغل (هانیچ و هولین، 1990) و تفکر خصمانه (گرین گلاس و جولکانن، 1989) را تکمیل نمودند. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM)و نرم افزارهای AMOS و SPSS ویراست 22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از طریق حذف 1 مسیر غیرمعنی دار و استفاده از روش دسته بندی ماده ها حاصل شد.یافته ها همچنین حاکی از رابطه معنی دار مشاهده بی نزاکتی در محیط کار با تنظیم هیجان، عاطفه منفی، فرسودگی عاطفی، خشنودی شغلی، کناره گیری از کار-شغل و تفکر خصمانه بودند. نقش واسطه ای تنظیم هیجان و عاطفه منفی نیز در رابطه بین مشاهده بی نزاکتی در محیط کار با فرسودگی عاطفی، خشنودی شغلی، کناره گیری از کار-شغل و تفکر خصمانه مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر در ارتباط با پیامدهای زیان بار مشاهده بی نزاکتی در محیط کار، مدیران سازمان ها می بایست نسبت به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
بررسی مقایسه ای اثربخشی دو شیوه درمانی تاب آوری و ذهن آگاهی گروهی بر ارتقاء امید و شادکامی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی دو شیوه درمانی تاب آوری و ذهن آگاهی گروهی بر ارتقاء امید و شادکامی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز شهرستان بندرعباس می باشد که تعداد آنها 124 نفر می باشد، حجم نمونه براساس معیارهای ورودی به 60 نفر تقلیل یافت و براساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 45 نفر، که به طور هدفمند انتخاب شده و به سه گروه 15 نفری به طور تصادفی تقسیم شدند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش اول مداخله ذهن آگاهی و گروه آزمایش دوم مداخله تاب آوری به صورت گروهی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) و شادکامی آرگایل و لو (1989) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چندمتغیری استفاده گردید. نتایج بررسی فرضیه های تحقیق از طریق آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین اثربخشی دو شیوه درمانی تاب آوری و ذهن آگاهی گروهی بر ارتقاء امید و شادکامی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تفاوت وجود دارد ( P<0.01 ). همچنین شیوه درمانی تاب آوری و ذهن آگاهی گروهی بر ارتقاء امید و شادکامی بیماران مولتیپل اسکلروزیس اثربخش بودند ( P<0.01 ). نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیرات مداخلات مثبت نگر بر امیدواری و شادکامی بیماران مولتیپل اسکروزیس می باشد.
رابطه نظم جویی شناختی هیجان با سرزندگی تحصیلی با نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان دختر متوسطه ی شهرستان بستان آباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
37 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه نظم جویی شناختی هیجان با سرزندگی تحصیلی با نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان متوسطه شهرستان بستان آباد می باشد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و در قالب یک مدل معادلات ساختاری (SEN)، روابط علی میان متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره ی متوسط ی شهرستان بستان آباد بودند و نمونه پژوهش شامل 120 دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری تصادفی از میان کلیه دانش آموزان دختر متوسطه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ-P)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری و از نرم افزارهای AMOS و SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین تنظیم هیجان، سرزندگی تحصیلی و ویژگی های شخصیتی معنی دار است و در مجموع مدل ارائه شده می تواند 81/0 از واریانس سرزندگی تحصیلی را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درک حمایت از سوی معلم سب ایجاد هیجانات مثبت از سوی دانش آموز و ایجاد سرزندگی تحصیلی در دانش آموز می شود.
سنجش وضعیت توزیع و ارتباطمنزلت های هویت فردی و اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
123 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش با هدف سنجش وضعیت توزیع و ارتباط منزلت های هویت فردی و اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه های تهران انجام شد.
روش : روش این تحقیق زمینه یابی بود و نمونه تحقیق شامل 524 دانشجو از مقاطع کارشناسی تا دکترای تخصصی و همچنین دکترای حرفه ای در رشته های مختلف پزشکی، فنی مهندسی و علوم انسانی بود که به شکل تصادفی خوشه ای انتخاب و در دانشگاه های شهر تهران در سال 96 – 97 مشغول به تحصیل بودند. از دو پرسشنامه هویت فردی آدامزو پرسشنامه هویت اجتماعی (محقق ساخته) به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئر و تحلیل رگرسیون مرحله ای (گام به گام) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد، هویت معوق، هویت اول دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه های تهران است. قوی ترین پیش بینی کننده هویت اجتماعی دانشجویان، هویت معوق است. این متغیر به تنهایی 7/14 درصد از واریانس نمرات هویت اجتماعی دانشجویان را پیش بینی کرد. دو متغیر هویت معوق و آشفته روی هم 4/25 درصد از واریانس هویت اجتماعی را پیش بینی کردند. متغیرهای هویت معوق هویت آشفته و هویت موفق نیز در مجموع 6/26 درصد از واریانس هویت اجتماعی را پیش بینی کردند.
نتیجه گیری : بر اساس یافته های تحقیق می توان، نتیجه گرفت که منزلت های هویت فردی دانشجویان اثر قابل توجهی بر هویت اجتماعی و ابعاد آن دارد و به همین دلیل توجه به شکل گیری سالم تر هویت فردی آنان یک ضرورت می تواند، باشد.
بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی رگه های جامعه ستیزی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جامعه ستیزی، اختلال شخصیتی چندبعدی است که تا به امروز توجه زیادی را در فضاهای بالینی به خود جلب کرده است. لذا در این پژوهش، اعتبار نسخه فارسی فرم بلند مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان (YPI) و ارزیابی شاخصه های روانسنجی آن مورد نظر قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی از نوع اکتشافی بود. نمونه شامل 557 نوجوان پسر ساکن استان های تهران و گلستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های جامعه ستیزی نوجوانان و همدلی شناختی و عاطفی (QCAE) را تکمیل کردند. ویژگیهای روانسنجی مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان از طریق آزمون تحلیل عامل تأییدی، روایی واگرا، همبستگی پیرسون و ضریب آلفای کرونباخ تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از وجود سه عامل بین فردی، عاطفی و رفتاری بود و دلالت بر نیکویی برازش مدل به دست آمده داشت (001/0>P). همبستگی معنادار میان پرسشنامه همدلی شناختی و عاطفی و مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان، روایی واگرای این ابزار را تأیید می کند (01/0>P). اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار مرکب عوامل، قابل قبول به دست آمد. نتایج پایایی این ابزار از طریق روش بازآزمایی، همبستگی بالا بین دو اجرا را نشان داد (01/0>P). نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت نسخه فارسی فرم بلند مقیاس جامعه ستیزی نوجوانان (YPI) و ساختار سه عاملی آن مورد تأیید قرار گرفت و می توان با برخوردار بودن از روایی و اعتبار مناسب، در پژوهش های روانشناختی آن را به کار گرفت.
تأثیر برنامه افق زمانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدین کودکان کم شنوا در حمایت اجتماعی ادراک شده با مشکل مواجه هستند و نسبت به زندگی خود، نگرشی منفی دارند. از سوی دیگر، برنامه افق زمانی که منعکس کننده پسخوراندها، باورها، و ارزش های افراد در طول زمان است با حمایت اجتماعی ادراک شده، مرتبط است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش برنامه افق زمانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از مادران کودکان کم شنوا در دامنه سنی 7 تا 10 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش در10 جلسه آموزش برنامه افق زمانی (هفته ای 2 جلسه، هر جلسه 60 دقیقه ) شرکت کردند؛ در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دهلم، زیمت و فارلی، 1988) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه افق زمانی، اثر معناداری بر حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان کم شنوا در سطح کل (0/0001P< و 50/04F=) و در سطح خرده مقیاس های حمایت از طرف خانواده (12/28F=)، حمایت از طرف دوستان (10/74F=)، و حمایت از طرف افراد مهم زندگی (13/65F=) داشته است (0/001P<). نتیجه گیری: افق زمان به این موضوع که افراد چگونه رفتارشان را به گذشته، حال، و آینده ربط می دهند و همچنین به بهزیستی فردی و تجربه های شخصی افراد، وابسته است و بر فرایندهای شناختی و همچنین روابط اجتماعی آنها تأثیر می گذارد؛ بنابراین به نظر می رسد که آموزش این برنامه نقش مهمی در حمایت اجتماعی ادراک مادران کودکان کم شنوا ایفا می کند.
بررسی وضعیت تعهد سازمانی و رابطه آن با رضایت شغلی، غیبت و تاخیر، ترک خدمت و عملکرد کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مسیرهای دستیابی به شبکه ها، انجمن ها و منابع علمی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان با استفاده از خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی، انطباق پذیری مسیر شغلی و سلامت خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیشبینی عملکرد تحصیلی دانشجویان با استفاده از خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، انطباق پذیری مسیر شغلی و سلامت خواب بود. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی بود که در آن 320 نفر از دانشجویان استان تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی ؛ پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی، پرسشنامه سلامت خواب و سنجه عمکلرد تحصیلی مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و روش رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین سلامت خواب، خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی و انطباق پذیری شغلی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد و متغیر های مستقل می توانند در یک مدل رگرسیونی تغیرات متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی کنند. با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت سلامت خواب در بهبود عملکرد تحصیلی؛ خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی در دورنمای شغلی؛ و انطباق پذیری مسیر شغلی در پیشبرد عملکرد تحصیلی دانشجویان نقش کلیدی دارند.
اثربخشی آموزش تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین اختلال ها که در دوران کودکی بروز پیدا می کند، اختلال نقص توجه/ بیش فعالی است که با ویژگی هایی چون نارسایی توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی مشخص گردیده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کودکان ۶ سال دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی کودکان شهر گرگان در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود که ۳۰ نفر به عنوان نمونه در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون تعادل لک لک و آزمون رنگ واژه استروپ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل بود؛ بدین معنی که آموزش تمرینات تعادلی می تواند میزان تعادل ایستا (۰/۰۰۱>p؛ ۱۹/۴۵=F) و توجه انتخابی (۰/۰۰۱>p؛ ۲۸/۶۳=F) کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال را بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش تمرینات تعادلی بر توجه انتخابی و تعادل ایستای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال مؤثر است. از این رو به نظر می رسد گنجاندن این برنامه ی تمرینی در برنامه ی توانبخشی این کودکان مفید باشد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموزکم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی دارای اختلال های گوناگون هستند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های درمانی و آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان توسط سازمان های حمایتی مورد استفاده قرار گیرد . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی انجام شد. جامعه آماری شامل همه مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آن ها 30 مادر دارای کودک با هوش بهر 50 تا 70 در محدوده سنی 8 تا 12 سال به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. از پرسش نامه اضطراب اجتماعی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طی 8 جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پس آزمون روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید . پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیره) انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون بین 2 گروه آزمایش و گواه در متغیر اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P< ). در نتیجه می توان اذعان کرد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای دانش آموز کم توان ذهنی شده است.