فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۷٬۲۰۱ تا ۲۷٬۲۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاران برای ارائه مراقبت های با کیفیت از بیماران و انجام فرایند پرستاری مبتنی بر شواهد می بایست از مهارت های جستجو برخوردار باشند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش استفاده از پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر شواهد بر مهارت های جستجوی دانشجویان پرستاری انجام گرفت. روش ها: نوع مطالعه کاربردی و روش پژوهش شبه تجربی با طرح یک گروه با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این پژوهش دانشجویان پرستاری مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه در دسترس از کل دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال تحصیلی 1399 – 1398 انتخاب شدند و جستجوی اطلاعات در دو پایگاه اطلاعاتی PubMed و Embase برای آن ها طی هشت جلسه دو ساعته به صورت حضوری و با تمرین عملی آموزش داده شد. برای گردآوری داده ها از پیش و پس آزمون شامل پنج سوال بالینی و یک پرسشنامه محقق ساخته جهت ارزیابی راهبردها و نتایج جستجو استفاده شد. این پرسشنامه دربرگیرنده 11 سوال بوده که هر سوال به نمره دهی یک مهارت از صفر تا دو پرداخته است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و روش های آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج: میانگین نمرات عملکرد دانشجویان در مهارت های انتخاب کلیدواژه، بکارگیری اصطلاحنامه ها، فرمول بندی سوال در قالب PICO (Patient, Intervention, Comparison, Outcome)، استفاده از عملگرها، پرانتزها، جستجوی عبارتی، کلیدواژه های مترادف، کوتاه سازی، جستجوی میدانی و محدودگرهای جستجو پس از آموزش به طور معناداری افزایش یافته بود. (001/0 > P) نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن آموزش های استفاده از پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر شواهد، برای ایجاد زمینه های اجرای عملکرد مبتنی بر شواهد لازم است آموزش های هدفمند و بلندمدت در برنامه های درسی رشته پرستاری گنجانده شود.
پیش بینی تاب آوری خانواده مبتنی برالگوهای ارتباطی خانواده و تعهد زناشویی با میانجیگری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
571 - 588
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعهّد زناشویی و الگوهای ارتباطی خانواده با تاب آوری خانواده با میانجیگری تمایز یافتگی خود شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است؛ بدین منظوراز جامعه آماری زنان و مردان متآهل شهرتکاب( از استان آذربایجان غربی) نمونه ای باروش نمونه گیری در دسترس به حجم 296 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری خانواده مک کوبین و همکاران ( 1986 )، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتز پاتریک (2002)، پرسشنامه تعهّد زناشویی استانلی و مارکمن (1992)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود دریک (2011) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند بین تمایز یافتگی خود و تاب آوری خانواده رابطه ای وجود نداشت، بنابراین تمایز یافتگی خود بین رابطه الگوهای ارتباطی و تعهد ناشویی با تاب آوری میانجی نمی باشد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین الگوی ارتباطی جهت گیری گفت و شنود با تاب آوری رابطه مستقیم و معنادار در سطح 05/0 و بین الگوی ارتباطی جهت گیری همنوایی رابطه غیر مستقیم و معنادار در سطح 05/0 و بین تعهد زناشویی با تاب آوری خانواده رابطه معنادار و مستقیم در سطح 01/0 وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که تعهد زناشویی و الگوهای ارتباطی خانواده می توانند تاب آوری خانواده را پیش بینی کنند.
تأثیر آموزش مثبت نگری گروهی بر کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
134 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری گروهی بر کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان دختر صورت گرفت. روش: روش تحقیق شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم دبیرستان های دولتی و نمونه دولتی شهر زاهدان بود از میان آن ها 45 نفر به مطالعه وارد شدند بودند، که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990) و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) استفاده شد. گروه آزمایش آموزش مثبت نگری در طی 8 هفته متوالی در دو ماه دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، داده ها توسط نرم افزار اس پی اس اس از طریق آزمون اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که آموزش مثبت نگری گروهی در کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی تأثیر معنی داری داشته اند، و میانگین نمره مهارت های شناختی و آمایه های انگیزشی گروه آزمایشی مثبت نگر تفاوت معناداری (05/0>p) گزارش شده است و همچنین مداخله مثبت نگر در افزایش نمره کلی تاب آوری تحصیلی و خرده مقیاس های مهارت های ارتباطی، جهت گیری آینده و مسئله محوری اثربخشی موثری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت نگری گروهی در کفایت اجتماعی و تاب آوری نوجوانان دختر و کارآمدی تحصیلی آنها تاثیر چشمگیری می تواند داشته باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی و درمان ذهن- بدن بر انواع توجه در کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
25 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت اثربخشی آموزش شناختی و درمان ذهن- بدن بر انواع توجه در کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه- بیش فعالی است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. از بین کودکان 12-7 ساله که بر اساس ملاکهایDSM-5 ، تشخیص اختلال کاستی توجه- بیش فعالی گرفته بودند، 30 کودک به صورت هدفمند از مراکز مشاوره تبریز در سال 1398 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش تقسیم شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، CSI-4، آزمون هوش ریون کودکان، IVA ، برنامه کاپیتان لاگ و بسته درمان ذهن- بدن ابزارهای این مطالعه بودند. پس از انتخاب نمونه و جای دهی تصادفی افراد در گروه های آزمایشی، آزمون IVA به عنوان پیش آزمون اجرا گردید و یکی از گروه ها، آموزش شناختی و گروه دیگر درمان ذهن- بدن را دریافت کردند. به منظور بررسی اثربخشی روش های مداخله ای، پس آزمون (IVA) اجرا شده و داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS18، آزمون های تحلیل توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل آماری نشان داد که دو روش آموزشی- درمانی اثرات متفاوت و معنی داری بر بهبود انواع توجه (به جز توجه متناوب) دارند چراکه F محاسبه شده (37/7) در سطح 05/0 ≥ Pمعنادار بود. همچنین تحلیل ها نشان دادند که تفاوت دو روش آموزشی- درمانی قادر است 76% از واریانس متغیر وابسته (76/0 = E2) را با توان کامل (99/0) تبیین کند.
تبیین پدیدارشناسانه اصول برنامه درسی انفرادی شده با تاکید بر تجربه یادگیری شرکت کنندگان در کنکور سراسری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برنامه درسی انفرادی شده، بعد مهم و اساسی در هدایت تجارب یادگیری و کسب نتایج موفق در اررزشیابی های آموزشی است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی اصول این برنامه انجام شد، بدین منظور تجارب یادگیری دانش آموختگانی که آزمون ورودی دانشگاه(کنکور سراسری) را تجربه کرده اند، مورد بررسی قرار گرفت. روش ها: در این مطالعه از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان این مطالعه، دانش آموختگان دوره متوسطه دوم که در کنکور ۱۳۹۷ شرکت کرده اند، بودند؛ و با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری تا زمان رسیدن به مرحله اشباع، ادامه یافت و در نهایت به 18 نفر رسید. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودا و بر اساس روش 7 مرحله ای کلایزی انجام گردید. یافته ها: از نتایج این مطالعه اصول برنامه درسی انفرادی شده استخراج شد. این اصول در قالب سه کد مفهومی اصلی: منابع شناختی، منابع روان شناختی و منابع حمایتی؛ و 16 کد مفهومی فرعی دسته بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، آن چه از تجربه یادگیری دانش آموزانی که در کنکور سراسری شرکت کرده اند، درک می شود؛ این است که منابع شناختی، منابع روان شناختی و منابع حمایتی به عنوان اصول برنامه درسی انفرادی شده، نتایج کنکور سراسری را تحت تأثیر قرار می دهند.
اثربخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی بر خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در سوء مصرف کنندگان مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل بود. تعداد 34 مراجعه کننده به مرکز درمانی طلوع واقع در استان لرستان در سال 1398 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بون ( SCS )، خودبازداری وینبرگر و شوارتز ( SRS ) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک ( DAS ) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که بین نمره پس آزمون خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. 18% خودکنترلی، 39% خودبازداری و 75% نگرش های ناکارآمد بوسیله روش شناختی رفتاری قابل تبیین است. این یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری می تواند سبب افزایش خودکنترلی و خودبازداری و کاهش نگرش های ناکارآمد در سوء مصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ای استفاده کنند.
مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند بود. پوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی از نوع علی-مقایسه ای قرار داشت. جامعه آماری پژوهش دختران ۱۵ تا ۱۸ سال شهر سمنان بود که 300 پرسشنامه (150 پرسشنامه در میان دختران تک فرزند و 150 پرسشنامه در میان دختران چند فرزند) به روش نمونه گیری در دسترس توزیع گردید. برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی(1988)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)استفاده گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های امیدواری، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین کیفیت زندگی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های سلامت روان، سلامت جسمی، سلامت محیط اطراف در بین دختران خانواده های تک فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین مثبت اندیشی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مثبت اندیشی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). نتایج به دست آمده می تواند مورد استفاده متولیان نظام خانواده قرار گیرد.
بررسی رابطه خودپنداره، کیفیت زندگی و سلامت روانی مربیان مهدکودک استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه خودپنداره با کیفیت زندگی و سلامت روانی مربیان مهدکودک استان تهران است. این پژوهش از نوع همبستگی است، که در آن از سه پرسشنامه خودپنداره بک، مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و سلامت عمومی استفاده شد. جامعه آماری شامل مربیان مهدکودک که در سال 1391 در استان تهران مشغول به فعالیت بود، که به روش تصادفی ساده 289 نفر انتخاب شدند. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که زیرمقیاس های خودپنداره بک با زیر مقیاس های سلامت عمومی رابطه مستقیم و معناداری را نشان می دهد. تمام زیرمقیاس های آزمون خودپنداره ی بک با زیرمقیاس های کیفیت زندگی و کیفیت زندگی به صورت کلی و هم چنین سلامت روانی و زیرمقیاس های آن ارتباط مستقیم و معنی داری دارند. هم چنین بیشتر مؤلفه های خودپنداره می توانند زیرمقیاس های کیفیت زندگی و سلامت روانی را پیش بینی نمایند. بنابراین به نظر می رسد که تلاش برای ارتقا خودپنداره، گامی مؤثر در جهت اعتلای سلامت روانی و کیفیت زندگی مربیان مهد است.
اثربخشی آموزش مدیریت رفتار ی مادران بر سلامت روان مادران و نشانگان اختلال نارسایی توجه – بیش فعالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشیآموزشمدیریترفتاری به مادرانکودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی برنشانگان نارسایی توجه- بیش فعالی کودکان وسلامت روان مادران بود. با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، مادران 34 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مدیریت رفتاری کودکان قرار گرفت. آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه علایم مرضی کودکان در دو مرحله (قبل و بعد از مداخله) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزشی منجر به افزایش معنادار سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل شده است. هچنین برنامه آموزشی منجر به کاهش نشانگان اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی شده است. در نتیجه برنامه مدیریت رفتاری کودکان در ارتقاء سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی موثر است. لذا پیشنهاد می گردد که درمانگران از این روش برای کمک به مادران این گروه کودکان استفاده نمایند.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی -رشدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تعیین اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی بود. مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را همه مادران کودکانِ مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی اهواز در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 30 نفر از مادرانی که نمره های بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی شان یک انحراف معیار پایین تر از میانگین نمونه اولیه بود، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس طرح آزمایش برای گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری داده از فرم 84 سؤالی مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و پرسش نامه معنا داری زندگی استیگر استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس تجریه و تحلیل شدند. یافته ها: آزمون های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری در گروه های آزمایش و کنترل نشان می دهد که این گروه ها حداقل در یکی از متغیرهای وابسته با یکدیگر تفاوت معنا داری دارند. نسبت F تحلیل کوواریانس تک متغیری برای متغیر بهزیستی روان شناختی (32/48 = F و 0/001≥P) و برای متغیر معناداری زندگی (51/32= F و 0/001≥P) به دست آمد. به علاوه، نسبت F تحلیل کوواریانس تک متغیری برای متغیر بهزیستی روان شناختی (61/45 = F و 001/0 ≥P ) و برای متغیر معناداری زندگی (33/60= F و 0/001≥P) به دست آمد. بنابراین در متغیرهای وابسته (بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی) بین گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری مشاهده شد. نتیجه گیری: نتیجه مطالعه نشان داد درمان متمرکز بر شفقت به شکل معناداری منجر به بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی شد. یک دوره پیگیری چهار هفته ای نیز تغییرات درمانی را پایدار نشان داد. بنابراین درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی- رشدی مؤثر است و این روش درمانی به عنوان یک درمان مفید برای ارتقای سطح بهزیستی روان شناختی و معناداری زندگی به درمان گران پیشنهاد می شود.
اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال یادگیری همراه با مشکل تمییز شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
67 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه فعال شنیداری و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن دارای مشکل تمییز شنیداری بود. روش: برای این منظور از روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد نظر عبارت است از کلیه کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن شهر اصفهان که دارای اشکال در تمییز شنیداری نیز باشند. از این جامعه 30 نفر به طور در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، گروه آزمایش طی 10جلسه 60دقیقه ای(هفته ای 2بار) تحت درمان توان بخشی دوسا قرار گرفتند و طی این مدت، گروه گواه در لیست انتظار بودند. سپس هر دو گروه، در پس آزمون و پیگیری مورداندازه گیری قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های حل مسئله هپنر(1982) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر(1980) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره حل مساله و حافظه کودکان گروه آزمایش بعد از جلسه درمانی افزایش معناداری داشته است. اما برای کودکان گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: روش توان بخشی دوسا بر بهبود حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال همراه با مشکل تمییز شنیداری اثربخش است.
تأثیر هشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق به منظور بررسی تأثیرهشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر بود. روش: 30 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان شادگان به صورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمون تعادل ایستا و پویا در مرحله پیش آزمون گرفته شد. پس از برگزاری جلسه آشنایی با دستگاه ایکس باکس، گروه آزمایشی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 30 دقیقه ای، تحت مداخله بازی های حرکتی اسپورت کینتیک قرار گرفتند. در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. پس از پایان مداخله، پس آزمون مشابه با شرایط پیش آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS22 و سطح معنی داری، 05/0 ≥p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیر تعادل ایستا و تعادل پویا بین گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p) که با توجه به مقادیر میانگین ها، گروه تجربی نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشت. نتیجه گیری: به طورکلی می توان اذعان داشت که انجام یک دوره مداخله توسط بازی های ویدئویی تعاملی می تواند موجب بهبود تعادل ایستا و پویا در دانش آموزان متوسطه اول شود؛ بنابراین به معلمان و مربیان ورزشی پیشنهاد می شود که جهت بهبود تعادل ایستا و پویای دانش آموزان مقطع متوسطه اول از این روش استفاده کنند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
243 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هداف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان در مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش: طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. برای نمونه گیری با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، چهار مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور سنجش متغیر های پژوهش از مقیاس دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه، در معرض طرحواره درمانی هیجانی لیهی و همکاران (2015) به صورت گروهی قرار گرفتند و اعضای گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل نتایج با استفاده از روش آماری واریانس اندازه مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره های هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان (115.75=F ؛ 0.001>P) معنی دار است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی می تواند در کاهش دشواری تنظیم هیجان موثر واقع شود.
مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه، استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در نوجوانان بد سرپرست و نوجوانان عادی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه، استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در نوجوانان بد سرپرست و نوجوانان عادی در سال 98-1397 بودند انجام شد. طرح پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس 60 نوجوان (30 نوجوان بدسرپرست و 30 نوجوان عادی) انتخاب گردیدو پس از اجرای پرسشنامه ی طرحواره ناسازگار اولیه، استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در دو گروه یافته ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و یک متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نوجوانان بدسرپرست و عادی در مولفه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و استرس ادراک شده تفاوت وجود دارد به عبارت دیگر نوجوانان بدسرپرست طرحواره های ناسازگار اولیه و استرس ادراک شده ی بیشتری دارند. همچنین نتایج حاصل نشان داد که بین راهبردهای مقابله ای دو گروه تفاوت وجود دارد به عبارت دیگر نوجوانان بدسرپرست از راهبرهای مقابله ای مسئولیت پذیری و اجتناب بیشتری استفاده می کردند.
ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متأهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
311 - 338
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متاهل شاغل بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تبیینی با رویکرد مدل ساختاری بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداری تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، دلبستگی کولینز و رید(1996)، ویژگی های شخصیتی NEO-FFI، خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر پی آمدهای فردی (882/0=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر باورهای فرد (675/0=β) خودکارآمدی شغلی است. بدین ترتیب با توجه به این که بارهای عاملی همه نشانگرها بالاتر از 32/0 بود، می توان گفت همه آنها از توان لازم برای اندازه گیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به نتایج به دست آمده حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند بین طلاق عاطفی، سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی در زنان متاهل شاغل نقش میانجی داشته باشد.
مقایسه کارکردهای اجرایی مغز در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و نقص توجه با کودکان دارای اختلال بیش فعالی نقص توجه همراه با اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی مغز در دوگروه از کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی دارای اضطراب یا فاقد اضطراب بود. مواد و روش ها در این مطالعه مقطعی-مقایسه ای، 15 کودک و نوجوان مبتلا به بیش فعالی/ نقص توجه بدون اضطراب و 15 کودک و نوجوان مبتلای دارای اضطراب، از بین بیماران مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی سه منطقه تهران (مناطق یک، سه و نُه) و با توجه به نتایج حاصل از تکمیل مصاحبه نیمه ساختاریافته تشخیص اختلالات روانپزشکی کودک ونوجوان (K-SADS)، پرسش نامه کانرز-فرم والد و مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) انتخاب شدند. سپس آزمون های برج لندن و ویسکانسین در دو گروه اجرا شدند و نتایج حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها یافته ها نشان دادند که میان کارکردهای اجرایی مغز کودکان (قدرت حل مسأله و تصمیم گیری؛ انعطاف پذیری ذهنی و تفکر انتزاعی؛ قدرت مهار و تکانش گری) دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و دارای نقص توجه/ بیش فعالی همراه با اضطراب، تفاوت وجود دارد (05/0=p). نتیجه گیری اضطراب بیمارگون موجب کاهش خطرپذیری، عدم مپهار و تکانش گری در افراد دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود و تفکر انتزاعی را بهبود می بخشد. اما در قدرت تصمیم گیری و حل مسأله این افراد، اختلال جدی ایجاد می کند.
اثربخشی تمرینات تای چی بر سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان پستان یکی از شایع ترین و پرتلفات ترین سرطان ها بوده و از نقطه نظر عاطفی و روانی بیش از سایر سرطان ها زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرینات تای چی بر سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد در سال ۱۳۹۸ اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان در شهرستان ارومیه بود که از این میان تعداد ۳۰ نفر (۱۵ نفر گروه شاهد، ۱۵ نفر گروه تمرینی) به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. گروه تمرینی به مدت ۱۲ هفته، هر هفته ۳ جلسه به فعالیت ورزشی (تمرینات تای چی) با شدت متوسط ۷۰-۵۵ درصد به مدت ۶۰ دقیقه پرداختند. در این پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر،۱۹۷۹) استفاده شد. نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس با نرم افزار ۲۰ SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که پس از ۱۲ هفته تمرین تای چی، زیر مقیاس های سلامت عمومی نمره های نشانه های جسمانی (۰/۰۱> P )، اضطراب و بی خوابی (۰/۰۱= P )، اختلال در عملکرد اجتماعی (۰/۰۱> P ) و افسردگی (۰/۰۱= P ) در گروه تمرین در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر نشان می دهد که انجام تمرینات تای چی می تواند سلامت روان را در زنان مبتلا به سرطان پستان بهبود بخشد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر شادکامی و کیفیت زندگی زناشویی زوجین هر دو شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۲۲۰-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر شادکامی و کیفیت زندگی زناشویی زوجین هر دو شاغل انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین هر دو شاغل که از نیمه دوم مهر تا پایان آبان سال 1400 به مرکز مشاوره البرز شهر کرج مراجعه کردند بود، که 32 زوج بصورت در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه شادمانی آکسفورد (0HI) (آرگایل و لو، 1990) و مقیاس کیفیت زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995) بود. زوجین گروه آزمایش طی 8 جلسه بصورت هفتگی تحت مداخله ی زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند. در طی این مدت زوجین گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<). بدین معنا که زوج درمانی هیجان مدار موجب افزایش شادکامی و کیفیت رابطه زناشویی زوجین هر دو شاغل شده است. بنابراین زوج درمانی هیجان مدار روشی مؤثر بر افزایش شادکامی و کیفیت رابطه زناشویی زوجین هر دو شاغل است.
شناسایی مؤلفه های رهبری مبتنی بر علم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های عصبی تحت تأثیر روابط افراد است و اگر روابط خوبی بین افرد باشد، روابط مطلوبی نیز بین اعصاب شکل خواهد گرفت. به منظور بهبود عملکرد سازمان ها هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های رهبری مبتنی بر علم اعصاب بوده است. این تحقیق بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش آمیخته است. جامعه آماری در بخش اول کلیه متون مربوط به رهبری مبتنی بر علم اعصاب است و در بخش دوم جامعه آماری خبرگان در حوزه مطالعاتی رهبری مبتنی بر اعصاب می باشند که تعداد 15 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با توجه به ماهیت موضوع جهت تأیید مؤلفه ها از نظرات آنان استفاده شد. سپس جهت تعیین مؤلفه های رهبری از آزمون تی تک نمونه استفاده گردید. بر اساس نظر خبرگان، 15 مؤلفه خلق چالش های جدید و تشویق به آن، همدلی، ایجاد فضایی برای تجربیات مثبت، رفتار اخلاقی در تصمیم گیری، امیدبخشی، آزادی عمل، اعتماد متقابل، ارتباطات سازنده و صمیمی، شفافیت، حمایت گری، شور و شوق، ارائه بازخورد عملکرد، طراحی سیستم پاداش دهی، قدردانی و عدالت شناسایی شدند. رهبری مبتنی بر علوم اعصاب با تحریک مؤلفه های رفتاری منجر به ترشح مثبت هورمون در مغز کارکنان می شود و در این شرایط شاهد بروز رفتارهایی مانند خلاقیت، مشارکت، تعهد و تعلق سازمانی و ارتقای هویت سازمانی و... هستیم و در نتیجه نفوذ رهبر در قلب و رفتار کارکنان افزایش می یابد.
مقایسه بلوغ عاطفی و ابعاد آن بر اساس صمیمیت زناشویی در افراد متاهل شهرستان گتوند
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
134 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه بلوغ عاطفی و زیرمقیاس های آن بر اساس صمیمیت زناشویی در افراد متاهل بود. روش تحقیق علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان و مردان متاهل ساکن شهرستان گتوند استان خوزستان بود که از جامعه مذکور به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 103 نفر (56 زن و 47 مرد) انتخاب شدند و با تکمیل پرسشنامه های مقیاس بلوغ عاطفی و پرسشنامه صمیمیت زناشویی در این تحقیق شرکت کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 و با بهره گیری از آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین افراد با صمیمیت زناشویی بالا و افراد دارای صمیمیت زناشویی پایین، به لحاظ میزان بلوغ عاطفی و تمام زیرمقیاس های آن تفاوت وجود دارد و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است (p<0.005). با توجه به میانگین ها، برتری در میزان بلوغ عاطفی با افرادی است که صمیمیت زناشویی بالاتری داشته اند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر به روانشناسان خانواده پیشنهاد می شود برای بهبودی روابط زوجین بر مبنای بهبود سطح صمیمت زناشویی آنان، به اهمیت ارتقای بلوغ عاطفی زوجین توجه داشته باشند.