فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۹۶۱ تا ۲۶٬۹۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Studies have shown that self-beliefs about intelligence and abilities play an important role in learning and academic achievement at school. A growth mindset is of particular importance for gifted students for the reason that they are at risk of both perfectionism and underachievement, which might deter them from actualizing their potential. This study considers the impact of using a growth mindset intervention during an eight-week course for gifted underachieving students. Learning behaviors were measured pre-course, post-course and three months post-course with LBS (Learning Behaviors Scale by McDermott, 1999). It was hypothesized that the experimental group who took part in the growth mindset workshop would improve their learning behaviors. The results of ANCOVA and repeated measures ANOVA showed that the mean difference between the dimensions of learning behaviors including competency motivation, attention/persistence, attitude toward learning and strategy/flexibility in the three stages of the research (pre-test, post-test, and follow-up) was significant (P <0.05). Based on this finding, the growth mindset intervention can be utilized as an appropriate method to improve the learning behaviors of underachieving gifted students.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی برذهن آگاهی برکاهش خشم،اضطراب و افسردگی زنان زندانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال هفتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۶
63 - 73
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر تنظیم هیجانی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان شهر بوشهر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات شایع دوره پس از زایمان است همچنین، زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان دارای مشکلاتی در تنظیم هیجانی هستند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر تنظیم هیجانی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل ۴۰ نفر زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها از لحاظ سن، تحصیلات، شدت افسردگی و ... همتاسازی شدند. گروه ها از نظر تنظیم هیجانی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و نرم افزار ۱۹ SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، توان بخشی شناختی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل باعث تغییر معنی دار در نمرات تنظیم هیجانی شده است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشته است (۰/۰۰۱>P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که توان بخشی شناختی می تواند در تنظیم هیجانی افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثر بخشی تکنیک آموزش توجه و آموزش ایمن سازی روانی بر اضطراب و نگرانی نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و نگرانی عملکرد تحصیلی دانش آموزان نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهد. در این راستا روش های درمانی مختلفی از جمله ایمن سازی روانی و آموزش توجه برای کاهش اضطراب و نگرانی از سوی پژوهشگران پیشنهاد شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی این دو روش درمانی بر نگرانی و اضطراب دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان مراغه بود. روش ها: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان نوجوان استعداد درخشان شهر مراغه تشکیل دادند. از جامعه مذکور تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه جایگزین شدند. دو گروه درمانی، درمان های فوق را دریافت کردند و برای گردآوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (میر و همکاران، 1990) و پرسشنامه ی اضطراب (بک و همکاران 1998) را تکمیل کردند. داده های پژوهش از طریق تحلیل واریانس چند عاملی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که هر دو درمان در مقایسه با لیست انتظار، موفق به کاهش علایم دانش آموزان(0001/0p<) شد. همچنین نتایج نشان داد تکنیک آموزش توجه در متغیر نگرانی بیشتر از درمان ایمن سازی موثر بود. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت، هر دو روش آموزش توجه و ایمن سازی روانی در کاهش شدت نگرانی اثر بخش بودند و تکنیک آموزش توجه می تواند به عنوان یکی از تکنیک های موثر در کاهش نگرانی دانش آموزان در نظر گرفته شود.
مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی انجام شده است. مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 18 تا 40 سال که تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بودند که پرسشنامه ترومای کودکی بین 300 نفر از آن ها توزیع گردید. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مقابله مذهبی پارگامنت (2000)، سبک هویتی برزونسکی (1989)، پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین (1994) و سبک های مقابله ای لازاروس (1985) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آمار توصیفی فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد داده ها استفاده شد؛ و از آمار استنباطی برای بدست آوردن ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد ترکیب خرده مقیاس های ضربه های دوران کودکی توانست 22 درصد از واریانس مقابله هیجان محور با 4/5F=، 26 درصد از واریانس مقابله مسئله محور با7/4 F=، 23 درصد از واریانس هویت هنجاری با 2/6F=، 10 درصد از واریانس هویت اطلاعاتی با 6/4F=، 11 درصد از واریانس هویت هنجاری با 7/3F=، 13 درصد از واریانس مقابله منفی با 4/4F= و14 درصد از واریانس مقابله مثبت با 5/3F=، را تبیین کند. بحث و نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های هویتی نقش معنادار دارد. همچنین ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی مقابله مذهبی نقش معنادار دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر کاهش وابستگی به اینترنت و آسیب پذیری روان شناختی در دانش آموزان دارای نشانه های اعتیاد اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۴
23 - 43
حوزههای تخصصی:
اعتیاد اینترنتی یک معضل شایع است که بسیاری از جوامع امروزی را درگیر خود ساخته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر کار آمدی هیجانی بر کاهش وابستگی به اینترنت و آسیب پذیری روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) در دانش آموزان دارای نشانه های اعتیاد اینترنتی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دارای نشانه های اعتیاد اینترنتی هنرستان های دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی99-1398 بود. برای به-دست آوردن نمونه از میان نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر تبریز، یک ناحیه و سپس یک هنرستان پسرانه به صورت تصادفی انتخاب شد و در ادامه دانش آموزان دارای ملاک های ورود به پژوهش با روش غربال گری و از طریق آزمون تشخیصی 20 گویه ای اعتیاد به اینترنت یانگ انتخاب و از میان آنان تعداد 40 نفر در گروه های 20 نفره در 2 گروه آزمایشی و گواه به شیوه هدفمند جایگزین شدند. گروه آزمایشی در طی هشت هفته درمان مبتنی بر کار آمدی هیجانی دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از آزمون تشخیصی 20 گویه ای اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند استفاده شد. داده های گرد آوری شده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس-آزمون دو گروه با کنترل پیش آزمون نشان داد که نمرات وابستگی به اینترنت و آسیب پذیری روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری دارند (01/0>p). نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر کار آمدی هیجانی موجب کاهش علائم وابستگی به اینترنت و آسیب پذیری روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) در دانش آموزان دارای نشانه ه ای اعتیاد اینترنتی می شود.
تاثیر کرونا بر آموزش پایه اول ابتدایی (مطالعه موردی رضایت والدین)
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
130 - 125
حوزههای تخصصی:
به دلیل شیوع ویروس کرونا تعداد زیادی از مدارس و دانشگاه ها مجبور شده اند فعالیت های حضوری خود را تعطیل کنند و اکنون در حال تغییر شیوه های آموزش از نظام آموزش حضوری به نظام آموزش و یادگیری الکترونیکی به ویژه آموزش آنلاین هستند. این شرایط به وضوح در ایران و سایر کشورهای جهان قابل مشاهده است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر کرونا بر آموزش پایه اول ابتدایی انجام گرفت. این پژوهش به صورت کیفی انجام شده که در آن 10 خانواده مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق و «خود شرح حال نویسی» و از طریق نمونه گیری هدفمند انجام شد. روش تجزیه و تحلیل یافته ها، تحلیل محتوای متن مصاحبه است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که تمامی خانواده ها موافق آموزش حضوری هستند و همچنین معتقدند آموزش حضوری تاثیرات مثبت دیگری از جمله اجتماعی شدن دانش آموز، کاهش وابستگی به خانواده و استقلال دانش آموزش داشته است که در آموزش مجازی این شرایط فراهم نیست.
شناسایی، رتبه بندی و طبقه بندی عوامل موثر بر شادی کارکنان به وسیله مدل کانو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روانشناسی صنعتی/سازمانی سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۸
59 - 68
حوزههای تخصصی:
تأثیر کار، سن، مراقبت بر تغییرات جسمانی و شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه هوش سازمانی با نوآوری سازمانی کارکنان دانشگاه سمنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روانشناسی صنعتی/سازمانی سال چهارم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری
حوزههای تخصصی:
طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند دیدگاه افراد به مسائل و مشکلات و نحوه برخورد با اتفاقات زندگی را تبیین نماید و با توجه به ماهیت نهادینه شده این طرح واره ها در بروز بسیاری از رفتارهای در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نقش دارد بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری بود. روش پژوهش توصیفی همبتسگی به شیوه کاربردی بود که نمونه آماری مشتمل بر 90 بیمار بین 18 تا 50 سال با تشخیص اصلی OCD با استفاده از مصاحبه ساختاری بالینی DSM-IV-TR محور اول انتخاب شدند. همچنین به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه های طرحواره یانگ (SQ-SF) و مقیاس سنجش رفتارهای پرخطر(YBBSS) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون به کار رفت. بر اساس نتایج به دست آمده طرحواره های ناسازگار اولیه قادر است 32% از تغییرات در رفتارهای پرخطر را تبیین نماید و ضریب بتا به دست آمده نشان داد ابعاد طرد/بریدگی، محدودیت مختل و گوش بزنگی به ترتیب 0.21، 0.21 و 0.24 قادر به پیش بینی متغیر رفتارهای پرخطر هستند(Sig< 0.05). نتایج به دست آمده می تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران OCD کاربرد داشته باشد که به سایر محققان پیشنهاد می گردد در خصوص تاثیر پروتکل های مبتنی بر طرحواره درمانی بر بروز رفتارهای پرخطر و مکانیسم های دفاعی و ادراکی این بیماران تحقیقات بیشتری صورت دهند.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران عمل تحت جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت. روش: طرح پژوهشی نیمه تجربی و با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود که نمونه ای به تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه های آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تأثیر رویداد و آزمون کیفیت زندگی SF-36 را قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج در مرحله پس آزمون نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در زیر مؤلفه مشکلات هیجانی و در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در مؤلفه های عملکرد جسمانی، مشکلات هیجانی، انرژی/ خستگی، بهزیستی هیجانی و درد و تفاوت معنادار گروه شمارش و گروه کنترل در مؤلفه های مشکلات هیجانی و بهزیستی هیجانی بود. نتایج هیچ گونه تفاوت معناداری بین اثربخشی دو نوع مداخله، بر کیفیت زندگی افراد نشان نداد. نتیجه گیری: بنابراین، روش درمان حساسیت زدایی و روش شمارش در ارتقای کیفیت زندگی در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مؤثرند.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
174-163
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و میزان انعطاف پذیری روانشناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف به مواد افیونی و محرک بود. این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مردان غیر مبتلا و مردان مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد افیونی و محرک مراجعه کننده به مراکز درمانی و کمپ های ترک اعتیاد شهر یزد در سال 1397 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند بود که برای هرگروه 45 نفر در نظر گرفته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه طرح واره های یانگ ( 1998 ) و پرسشنامه پذیرش و عمل ( بوند و همکاران، 2011 ) و اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد . نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میانگین بالاتر معناداری نسبت به گروه غیر مبتلا دارند(05/0> P )و میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد محرک از میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد افیونی و گروه افراد غیر مبتلا به صورت معناداری کمتر است(05/0> P ). بنابراین طراحی و اجرای مداخلات طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد برای مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میتواند تا حد زیادی راهگشا باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و خودکارآمدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف درمانی در روان شناسی می تواند به درمانگران برای تشخیص صرفه جویی در زمان، هزینه و میزان اثربخشی آن ها کمک کننده باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان شرکت مخابرات تهران انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت پرسو الکترونیک مخابرات تهران در سال 1398 بود که از بین آن ها بر اساس جدول کوهن، 45 نفر با نمونه گیری تصادفی نسبی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های هوش هیجانی بار- ان (1980) و خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. گروه های آزمایش تحت آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مربیگری گشتالتی بر افزایش هوش هیجانی کارکنان، در سه مرحله آزمون اثر معنی داری وجود دارد (001/0 ≥ P ) . درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش هوش هیجانی کارکنان بین پیش آمون و پس آزمون اثر معنی داری داشته (001/0 ≥ P ) . ولی بین پس آزمون با پیگیری اثر معنی داری وجود ندارد (001/0 ≤ P ). همچنین آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اثر معنی داری وجود دارد (001/0 ≥ P ) . ولی آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش خودکارآمدی کارکنان، در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معنی داری وجود ندارد (001/0 ≤ P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت، آموزش مربیگری گشتالتی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند راهکار مناسبی برای افزایش هوش هیجانی و خودکارآمدی کارکنان باشد.
نقش تئوری ذهن و فراشناخت در پیش بینی ضعف نظم جویی هیجان در دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال فزون کنشی/کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (اردیبهشت) ۱۳۹۸ شماره ۷۴
181-191
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی به نقص در نظم جویی هیجانات در اختلال فزون کنشی/کمبود توجه اشاره کرده اند، اما مسأله اصلی این است که آیا ضعف نظم جویی هیجان در این اختلال می تواند متأثر از تئوری ذهن و فراشناخت باشد؟ هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی ضعف نظم جویی هیجان بر اساس تئوری ذهن و فراشناخت در دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال فزون کنشی/کمبود توجه بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه ششم مقطع ابتدایی (2567 نفر) شهرستان بستان آباد و سراب در سال تحصیلی 96-1397 بود. نمونه پژوهش شامل 90 دانش آموز مبتلا به اختلال فزون کنشی/کمبود توجه بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه کانرز معلمان (1998)، پرسشنامه نظم جویی هیجان گراس و جان (2003)، مقیاس فراشناخت کودکان اسپرلینگ و همکاران (2002)، و آزمون نظریه ذهن قمرانی و همکاران (1385) جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد فراشناخت و تئوری ذهن با هم 34 درصد از تغییرات متغیر ارزیابی مجدد شناختی و 42 درصد از تغییرات متغیر بازداری هیجانی را به طور معناداری پیش بینی کردند (0/05 p< ). نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق نظریه ذهن و فراشناخت در ضعف نظم جویی هیجان کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/کمبود توجه نقش مهمی دارند.
Effectiveness of Problem Solving Training on Happiness and Rational Coping Style of Addicts to Methamphetamine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
A B S T R A C T Objective: Depressive mood along with boredom and unhappiness is one of the main consequences of addiction treatment and investigating the reduction strategies is of absolute and sheer necessity. The present research aims to investigate the effectiveness of problem solving training program in happiness and coping style of individuals suffering from drug abuse. Methods: Therefore, in a semi-experimental study, the addicted individuals having low rate of happiness (N=36) were selected through random cluster multi-stratified sampling and assigned into the experimental and control groups. Both groups were measured by Oxford Happiness Inventory and Coping Styles Questionnaire and the experimental group underwent problem solving skills training. Results: the results of covariance analysis, Pearson correlation coefficient, variance analysis with repeated measure and t-test indicated that, happiness level (Eta square=.24) and coping style (Eta square=.31) of the experimental group has increased and there is between-group difference in three stages of intervention at 99% of significant level. It can also be concluded that, there is significant relationship between rational coping style (.57), detached coping style (.47) and the increase of happiness in subjects. Moreover, there is significant and negative relationship between emotional coping style (-.41), avoidance coping style (-.35) and the decrease of happiness among the subjects. Increased rate of happiness and rational coping skills were observed in the experimental group. The more the individual uses rational and detached styles, the more his/her happiness is and the more s/he uses emotional and avoidance coping styles, the less her/his happiness is.
ارتباط اولویت ارزش های اخلاقی و جنسیت در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم دی ۱۳۹۸ شماره ۱۰ (پیاپی ۴۳)
189-200
حوزههای تخصصی:
ارزش ها یکی از مهم ترین جنبه های شخصیت و زندگی اجتماعی هستند که رفتارهای فردی و اجتماعی افراد را تعیین کرده و در عین حال، خود متأثر از این عوامل هستند. از جمله این عوامل می توان به جنسیت اشاره کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط اولویت ارزش های اخلاقی و جنسیت در دانشجویان بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. نمونه گیری به صورت تصادفی چند مرحله ای انجام شد و درنهایت به 113 نفر از دانشجویان پرسشنامه داده شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ارزش های آلپورت، ورنون و لیندزی (1951) استفاده گردید. داد ه های حاصله به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره و بررسی تفاوت رتبه ارزش ها در دختران و پسران تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد بین دو جنس در ارزش های اقتصادی و مذهبی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< )؛ به گونه ای که دانشجویان پسر در ارزش های اقتصادی و دانشجویان دختر در ارزش های مذهبی به صورت معنی داری بالاتر قرارگرفتند. هم چنین دو گروه در رتبه بندی ارزش ها شباهت ها و تفاوت هایی داشتند. اولویت اول و دوم در هر دو گروه، ارزش های اجتماعی و نظری بود. ارزش های سیاسی نیز برای هر دو گروه در اولویت چهارم قرارداشت. ارزش های اقتصادی در دانشجویان دختر و ارزش های مذهبی در دانشجویان پسر در مرتبه آخر قرار گرفتند.
آموزش گروهی ایمن سازی در برابر استرس بر کاهش میزان افسردگی بیماران ام اس ( مولتیپل اسکلروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدفآموزش ایمن سازی در برابر استرس، درکاهش تنیدگی اغلب بیماران مبتلا به بیماری های مزمن ، تأثیر مثبتی دارد، اما این مداخله تاکنون در بیماران ام اس انجام نشده است. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیرآموزش ایمن سازی دربرابر استرس؛ بر کاهش میزان افسردگی بیماران مبتلا به ام اس است . ابزار و روش هاجامعه ی آماری این پژوهش، بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر تهران در سال 1394 است که بیماری آنها از نوع ام اس عود کننده-فروکش کننده تشخیص داده شده است. تعداد 30 نفر از آن ها به طورتصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک می باشد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 نتایج استخراج شد . یافته هانتایج نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس، تاثیر معناداری برکاهش اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس نسبت به گروه کنترل داشته است. ( F=5.24 و p<0.05 برای افسردگی. همچنین میانگین پیش آزمون و پس آزمون افسردگی در گروه کنترل، به ترتیب 20/16 و 20/17 و در گروه آزمایش به ترتیب 22 و 33/15 می باشد . نتیجه گیریآموزش ایمن سازی دربرابر استرس، موجب کاهش افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس می گردد . کلید واژه آموزش گروهی ایمن سازی ، استرس ، افسردگی ، ام اس
مقایسه هوش اخلاقی، هوش هیجانی و هوش اجتماعی در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۹۰۶-۱۸۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: کلاس های چندپایه که در آن ها یک معلم مسئولیت تدریس به فراگیران در پایه های مختلف تحصیلی را دارد، شیوه ای برای ایجاد دسترسی بیشتر کودکان روستایی به آموزش است. با وجود اثرات منفی این نوع آموزش مانند توجه کمتر به نیازهای فردی فراگیران، پژوهش های اندکی به افزایش مهارت های اجتماعی فراگیران، غنی تر بودن محیط آموزشی، مشارکت اجتماعی بهتر و رشد حرمت خود اشاره دارد. یکی از زمینه های برطرف کننده این تناقض، مقایسه هوش های چندگانه در دانش آموزان چندپایه و تک پایه است، اما در پیشینه پژوهشی مربوطه شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه هوش اخلاقی، هوش هیجانی و هوش اجتماعی در دانش آموزان کلاس های تک پایه و چندپایه انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان تک پایه و چندپایه شهرستان خداآفرین در سال تحصیلی 1401-1400 بود که در پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان تعیین شد (239 نفر) و سپس نمونه گیری در سه سطح خوشه ای، طبقه ای و تصادفی ساده انجام شد. بدین ترتیب برای تعیین نمونه ای از دانش آموزان تک پایه از میان مدارس تک پایه شهرستان خداآفرین، چند مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید. همچنین از میان مدارس روستایی چندپایه نیز چند مدرسه به قید قرعه به صورت تصادفی انتخاب شد. سپس با توجه به حجم هر کدام از طبقات (تک پایه و چندپایه) در جامعه آماری، در مجموع ۲۳۹ دانش آموز (147 دانش آموز تک پایه و 92 دانش آموز چندپایه) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش هیجانی (شوت و همکاران، 1998)، هوش اخلاقی (لنیک و کیل،2005) و هوش اجتماعی ترومسو (سیلورا و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دانش آموزان کلاس های چندپایه در هر سه متغیر هوش هیجانی، هوش اخلاقی و هوش اجتماعی میانگین نمرات بالاتری را کسب کرده اند، اما این تفاوت در خصوص نمرات هوش اخلاقی معنی دار نبود (05/0 P>) اما در مورد هوش هیجانی و هوش اجتماعی معنی دار بود (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد دانش آموزان کلاس های چندپایه به علت تعاملات بیشتر و غنی تر در محیط آموزشی نسبت به دانش آموزان کلاس های تک پایه از هوش هیجانی و اجتماعی بالاتری برخوردار هستند. با توجه انجام این پژوهش در یک منطقه جفرافیایی خاص و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی، تکرار آزمایش در گروه های دیگر و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
بررسی نقش میانجی نگرش به هرزه نگاری و خودکنترلی در رابطه بین پای-بندی مذهبی و میل به هرزه نگاری اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
55 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تأثیرات منفی گسترده هرزه نگاری اینترنتی به عنوان یک معضل در حال رشد در دنیای امروز، پرسش های زیادی درباره عوامل مؤثر در گرایش به آن ایجاد کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نگرش به هرزه نگاری و خودکنترلی در رابطه بین پای بندی مذهبی و میل به هرزه نگاری اینترنتی بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان متأهل ساکن شهر اصفهان بود که پس از اطلاع رسانی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی وتعدادی از دانشگاه های شهر اصفهان 123 نفر به طور داوطلبانه از طریق پاسخگویی به پرسشنامه های بارگذاری شده در یک سایت اینترنتی درپژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه میل به هرزه نگاری (کراس و روزنبرگ، 2014)، مقیاس خودکنترلی (تانجنی و همکاران، 2004)، پرسشنامه پای بندی مذهبی (ورثینگتون و همکاران، 2003) و پرسشنامه نگرش به هرزه نگاری (استیلمن، 2011) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از روش کم-ترین مربعات جزئی به وسیله نرم افزار Warp-PLS استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که پای بندی مذهبی هم به طور مستقیم (25/0- =β و 01/0>P) و هم غیر مستقیم وبا میانجی گری نگرش به هرزه-نگاری (31/0- =β و 01/0>P) و خودکنترلی (80/0- =β و 01/0>P) قادر به پیش بینی میل به هرزه نگاری اینترنتی در مردان متأهل است. نتیجه گیری: براساس این یافته ها پای بندی مذهبی، نگرش به هرزه-نگاری و خود کنترلی نقش تعیین کننده ای در پیش بینی میل به هرزه نگاری اینترنتی داشته و می توانند به عنوان عوامل محافظت کننده در برابر آن عمل نمایند. بنابراین متخصصان سلامت جامعه می-توانند از آموزه های مذهبی و راهبردهای خودکنترلی در تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی در زمینه ی مقابله با هرزه نگاری اینترنتی استفاده نمایند.