مطالب مرتبط با کلیدواژه

ضربه های روانی دوران کودکی


۱.

مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، ذهن آگاهی ذهنی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به سرطان با جمعیت عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: خودشناسی انسجامی ذهن آگاهی ذهنی ضربه های روانی دوران کودکی سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۲۶۷
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، خودشناسی انسجامی و ذهن آگاهی ذهنی در بیماران سرطانی و جمعیت عادی انجام شده است. مواد و روش ها: مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بوده است. 139 نفر افراد مبتلا به سرطان و 139 نفر افراد عادی (غیرمبتلا) نمونه پژوهش را تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس از دو مرکز درمانی بیمارستان فیروزگر و مؤسسه خانه امید سمر در شهر تهران انتخاب شده بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش در هر دو گروه پرسش نامه های خودشناسی انسجامی، ضربه های روانی دوران کودکی و ذهن آگاهی ذهنی را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تحلیل و تفسیر شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد بیماران مبتلا به سرطان در متغیر خودشناسی انسجامی اختلاف معناداری با افراد سالم دارند (P<0/001)؛ همچنین این افراد سطح ذهن آگاهی ذهنی متفاوتی نسبت به افراد سالم دارند و این اختلاف از نظر آماری معنادار است (P<0/001). به علاوه میزان ضربه های روانی دوران کودکی بین دو گروه اختلاف معنادار آماری دارد (P<0/001). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه افراد مبتلا به سرطان در مقایسه با افراد سالم در متغیرهای روان شناختی، ذهن آگاهی ذهنی، خودشناسی انسجامی و ضربه های روانی دوران کودکی تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند. به طوری که افراد مبتلا به سرطان سطح بالاتری از ضربه های روانی دوران کودکی را تجربه کرده اند. این در حالی است که نتایج نشان می دهند افراد سالم خودشناسی انسجامی قوی تری دارند و همچنین سطح ذهن آگاهی ذهنی در افراد سالم بالاتر از گروه بیماران سرطان است؛ در نتیجه می توان به نقش این متغیرها در فرایند پیشگیری و درمان توجه داشت.
۲.

مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی

کلیدواژه‌ها: ضربه های روانی دوران کودکی سبک های مقابله ای هویتی و مقابله مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵
پیش زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی انجام شده است. مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 18 تا 40 سال که تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بودند که پرسشنامه ترومای کودکی بین 300 نفر از آن ها توزیع گردید. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مقابله مذهبی پارگامنت (2000)، سبک هویتی برزونسکی (1989)، پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین (1994) و سبک های مقابله ای لازاروس (1985) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آمار توصیفی فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد داده ها استفاده شد؛ و از آمار استنباطی برای بدست آوردن ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد ترکیب خرده مقیاس های ضربه های دوران کودکی توانست 22 درصد از واریانس مقابله هیجان محور با 4/5F=، 26 درصد از واریانس مقابله مسئله محور با7/4 F=، 23 درصد از واریانس هویت هنجاری با 2/6F=، 10 درصد از واریانس هویت اطلاعاتی با 6/4F=، 11 درصد از واریانس هویت هنجاری با 7/3F=، 13 درصد از واریانس مقابله منفی با 4/4F= و14 درصد از واریانس مقابله مثبت با 5/3F=، را تبیین کند. بحث و نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های هویتی نقش معنادار دارد. همچنین ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی مقابله مذهبی نقش معنادار دارد.
۳.

مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی

کلیدواژه‌ها: ضربه های روانی دوران کودکی سبک های مقابله ای هویتی و مقابله مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۵
پیش زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های مقابله ای، هویتی و مقابله مذهبی دوران بزرگسالی انجام شده است. مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 18 تا 40 سال که تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بودند که پرسشنامه ترومای کودکی بین 300 نفر از آن ها توزیع گردید. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مقابله مذهبی پارگامنت (2000)، سبک هویتی برزونسکی (1989)، پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین (1994) و سبک های مقابله ای لازاروس (1985) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آمار توصیفی فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد داده ها استفاده شد؛ و از آمار استنباطی برای بدست آوردن ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد ترکیب خرده مقیاس های ضربه های دوران کودکی توانست 22 درصد از واریانس مقابله هیجان محور با 4/5F=، 26 درصد از واریانس مقابله مسئله محور با7/4 F=، 23 درصد از واریانس هویت هنجاری با 2/6F=، 10 درصد از واریانس هویت اطلاعاتی با 6/4F=، 11 درصد از واریانس هویت هنجاری با 7/3F=، 13 درصد از واریانس مقابله منفی با 4/4F= و14 درصد از واریانس مقابله مثبت با 5/3F=، را تبیین کند. بحث و نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی سبک های هویتی نقش معنادار دارد. همچنین ضربه های روانی دوران کودکی در پیش بینی مقابله مذهبی نقش معنادار دارد.