فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی شیوع عارضه ی آگرانولوسیتوز در بیماران تحت درمان با کلوزاپین در بیمارستان های روان پزشکی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کلوزاپین به عنوان یک آنتی سایکوتیک آتیپیک، در مقایسه با سایر آنتی سایکوتیک ها در اسکیزوفرنی مزمن و مقاوم به درمان، کارآیی بیشتری دارد. مهم ترین عامل محدودکننده ی کاربرد آن، خطر بروز آگرانولوسیتوز است. هدف این مطالعه، بررسی فراوانی آگرانولوسیتوز و سایر اختلالات گلبول های سفید ناشی از مصرف کلوزاپین در بیمارستان های روان پزشکی مشهد می باشد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی، اطلاعات 210 بیمار تحت درمان با کلوزاپین در بیمارستان های ابن سینا و حجازی مشهد از شهریور 1391 تا شهریور 1392 در پرسش نامه ی حاوی اطلاعات سن، جنس، نوع اختلال روانی، مدت درمان، حداکثر دوز مصرفی کلوزاپین حین درمان و مصرف هم زمان سایر آنتی سایکوتیک ها با مراجعه به پرونده ی بیماران تکمیل شد. پایش خونی در 18 هفته ی اول درمان به صورت هفتگی و سپس ماهانه ادامه یافت. روش های آماری توصیفی، مجذور خی و تست فیشر دقیق برای تحلیل داده ها استفاده گردیدند.
یافته ها: بیماران 102 مرد و 108 زن با میانگین سنی 3/38 سال بودند. 6/37 درصد به مدت یک ماه و 2/36 درصد، بین یک تا سه ماه، تحت درمان با کلوزاپین بودند. حداکثر دوز در 2/56 درصد، 299-150 میلی گرم بود. 4/60 درصد بیماران، هم زمان از سایر آنتی سایکوتیک ها نیز استفاده می کردند. شیوع آگرانولوسیتوز صفر درصد اما در 4/20 درصد، کاهش گلبول های سفید مشاهده گردید. در 7/4 درصد آنمی، 4/11 درصد ائوزینوفیلی، 5/9 درصد ترومبوسیتوپنی، 3/3 درصد لکوسیتوز و در 3/2 درصد، لکوسیتوز مزمن دیده شد. کاهش گلبول های سفید با متغیرهای سن، دوز مصرفی کلوزاپین و مصرف هم زمان سایر آنتی سایکوتیک ها ارتباط معنی داری نداشت (05/0<P) ولی کاهش گلبول های سفید در زنان بیشتر از مردان (01/0=P) و ارتباط معنی داری بین کاهش گلبول های سفید با مدت درمان به دست آمد (011/0=P). هیچ موردی از آگرانولوسیتوز و مرگ و میر در بیماران با لکوپنی دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به فقدان آگرانولوسیتوز در این پژوهش، شاید بتوان فواصل انجام پایش های خونی را در بیماران دریافت کننده ی کلوزاپین طولانی تر نمود تا از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر و از نظر بیماران، راحت تر باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای مبتنی بر مدل مارلات در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای مبتنی بر مدل مارلات در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در افراد وابسته به مواد انجام شده است.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی 27 مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (13 نفر) و گروه گواه (14 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی های مورد پژوهش توسط مقیاس تاب آوری کونور دیویدسون (CD-RIS) و آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، پایان درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری 4 ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون خی دو و آزمون تجزیه و تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون خی دو نشان دادکه تفاوت معنی داری بین فراوانی عود در دو گروه وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تجزیه و تحلیل کواریانس نشان دادکه بین دو گروه در افزایش تاب آوری در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مقابله ای در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در افراد وابسته به مواد مؤثر است.
رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بیماران روانپزشکی بیشتر به اسکیزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگیکردن با بیمار افسرده نیز میتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غیرافسرده انجام شد.
روش: این مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بیماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بیمار افسرده انجام شد. مراقبان بیماران افسرده با نمونهگیری تصادفی ساده از بین مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بیمارستانهای حافظ و ابنسینای شهر شیراز و گروه کنترل از بین کارکنان و دانشجویان بیمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقیاس رضایتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روایی و پایایی هردو مورد تایید بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون، T وابسته و تحلیل واریانس طرحهای تکراری با تصحیح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی معنیداری بین میزان رضایتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غیرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضایتمندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنیداری بین سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. بیشترین رضایتمندی مربوط به آینده و کمترین مقدار مربوط به گذشته بود.
نتیجهگیری: مراقبت از فرد افسرده میتواند باعث افزایش رضایتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علایم افسردگی را درمیان مراقبان افزایش میدهد. مراقبت از بیمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضایتبخش است.
فراموش کردن اسامی و ترتیب کلمات
حوزههای تخصصی:
فرزندپروری پس از طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فرزندپروری یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می رود. یکی از موارد تأثیرگذار بر فرایند فرزندپروری، طلاق است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجارب والدین از فرزندپروری پس از طلاق بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل زنان و مردانی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 13 نفر (زن و مرد) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای Colaizzi تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 10 مضمون اصلی شامل «رابطه والدین، نیازهای فردی والد، شبکه حمایتی والد پس از طلاق، نگرش، هیجانات و چالش های والد، پاسخگویی و نظارت والد، پختگی والد- فرزند و آسیب روانی والد- فرزند در فرایند فرزندپروری» گردید.
نتيجه گيري: والدین، فرزندپروری پس از طلاق را تکلیف چالش برانگیزی توصیف می کنند. چگونگی ارتباط والدین، نیازهای فردی و منابع حمایتی آن ها پس از طلاق، می تواند نگرش و هیجانات والدین نسبت به فرزندپروری را تحت تأثیر قرار دهد. آسیب روانی، رشد و پختگی، از تجارب والدین در جریان فرزندپروری پس از طلاق می باشد.
تفکر خلاق و باروری آن در سازمانهای آموزشی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی مفاهیم تفکر خلاق و توصیف وضعیت آن در سازمانهای آموزشی‘مخصوصاً مدارس که ممکن است منجر به خلاقیت بیشتر شود‘تدوین یافته است .پس از ارائه تعاریف تفکر خلاق‘ویژگی های تفکر خلاق مورد بررسی قرار گرفته ودرنهایت تفاوت های بین تفکر خلاق و تفکر عادی معرفی شده است . ضمن آن که فرآیند یا مراحل شکل گیری تفکر خلاق مورد توجه قرار گرفته است ‘وضعیت مدارس در رابطه با تفکر خلاق با تکیه بر پژوهش های انجام شده نیز مورد مطالعه قرار گرفته است و به موانع آن در مدارس جامعه ما اشاره شده است . در انتهای مقاله‘راه کارهای به وجودآمدن تفکر خلاق در مدارس پیشنهاد شده است.
بررسی رابطه میزان عزت نفس و ترتیب تولد در دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میزان عزت نفس و ترتیب تولد در دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. در این پژوهش نمونه مورد بررسی 375 نفر دانشجوی دختر شاغل به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 84-85 می باشند که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش پژوهش، از نوع زمینه یابی می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون t استفاده شده است. آزمون عزت نفس کوپراسمیت جهت اندازه گیری میزان عزت نفس استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین ترتیب تولد و میزان عزت نفس رابطه معناداری وجود دارد. گرچه، میانگین نمرات عزت نفس فرزندان میانه بیشتر از میانگین نمرات عزت نفس فرزندان اول و آخر بود. با این وجود تفاوت میانگین نمرات اول و میانه معنادار نبود. در حالی که نمرات عزت نفس فرزندان آخر پایین تر از بقیه بود. یعنی فرزندان اول میانه، نسبت به فرزندان آخر دارای عزت نفس بیشتری بودند.
خصوصیات روانسنجی پرسشنامه روابط میانی دلبستگی برای دوره ی سنی میانی کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی خصوصیات روان سنجی پرسشنامه ی روابط میانی دلبستگی (KCAQ) برای کودکان انجام گرفته است. مطالعه ی انجام شده، بررسی توصیفی- پیمایشی از نوع ابزارسازی و اعتبارسنجی بود. نمونه ی پژوهش شامل 400 نفر از کودکان مقطع ابتدایی بود که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه ی روابط میانی دلبستگی(KCAQ)(هالپرن و کاپنبرنگ،2006)، پرسشنامه ی سبک های هیجانی مادرانه(MESQ)( لاگاسه سگوین و کاپلان،2005) و پرسشنامه ی توانایی ها و مشکلات (SDQ) (گودمن،1997) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای (SPSS) و (AMOS) نسخه ی 16 استفاده گردید.نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد که آزمون(KMO) برابر با 73/0 و در سطح مطلوب بوده و آزمون کرویت بارتلت از نظر آماری معنی دار بود. نتایج تحلیل عاملی با چرخش واریماکس وجود چهار عامل در گویه ها را تایید نمود که 72/48% از واریانس کل مقیاس را تبیین کرد. ضرایب همسانی درونی مقیاس(KCAQ) در حد بالایی به دست آمد. محاسبه ی ضریب آزمون- بازآزمون به فاصله ی یک ماه مطلوب و بالا بود(001/0>P). تحلیل عامل تاییدی، نتایج حاصل از تحلیل عامل به روش چرخش واریماکس را تایید کرد و مدل به دست آمده با داده های پژوهش برازش داشت. همچنین همبستگی معنی دار نمرات پرسشنامه ی (KCAQ) با نمرات پرسشنامه های(MESQ) و (SDQ) روایی همگرا، واگرا و همزمان مقیاس را تایید کرد. یافته های پژوهش بیانگر این است که نسخه ی فارسی مقیاس(KCAQ) در زمینه ی سنجش دلبستگی کودکان در دروه ی سنی میانی کودکی از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است
تبیین اهمال کاری تحصیلی بر اساس ابعاد سازشیافته و سازش نایافته کمال گرایی و جایگاه مهارگذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار اهمال کاری- به تعویق انداختن مسؤولیت هایی که افراد موظف به انجام آنها هستند- دارای ابعاد متفاوتی است که یکی از آنها، تأخیر در انجام فعالیتهای مربوط به امور تحصیلی است. اهمالکاری به طور حتم مانع از بروز توانمندیهای دانشجویان در فرایند یادگیری و شکوفایی استعدادهای آنها میشود؛ لذا به منظور مقابله با چنین رفتاری، تعیین علل و همبستههای آن لازم و ضروری است. در این راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان ارتباط اهمالکاری تحصیلی با کمالگرایی (سازشیافته/ سازشنایافته) و جایگاه مهارگذاری و نیز میزان پیشبینی پذیری آن بر اساس متغیرهای مذکور است. بدینمنظور، نمونه ای مشتمل بر 310 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه کاشان (179 دختر و 131 پسر) به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، انتخاب شدند . به منظور جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم - مقیاس دانشجو ( PASS )، کمالگرایی هیل و همکاران و جایگاه مهارگذاری راتر استفاده شد. همچنین، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نمره کل کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت معناداری دارد. همچنین، بین بعد سازشیافته کمال گرایی و اهمالکاری تحصیلی رابطه منفی معنادار و بین بعد سازشنایافته کمالگرایی و اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین جایگاه مهارگذاری با اهمالکاری تحصیلی نیز رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که اهمالکاری تحصیلی توسط دو بعد کمالگرایی سازشنایافته و سازشیافته و جایگاه مهارگذاری قابل پیشبینی است .
رابطه تیپ های شخصیتی A و B با درگیری شغلی در اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه تیپ های شخصیتی (A وB) با میزان درگیری شغلی در اعضای هیات علمی انجام شد. روش تحقیق به کار رفته بر مبنای مفروضه تحقیقات همبستگی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه اعضای هیات علمی زن و مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. حجم نمونه مورد مطالعه (66 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های الف) درگیری شغلی کانونگو و ب) پرسشنامه تیپ های شخصیتی A وB بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی ساده، رگرسیون و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین تیپ شخصیتی A و درگیری شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. اما بین تیپ شخصیتی B و درگیری شغلی رابطه معنی داری وجود ندارد. مقایسه اساتید زن و مرد از نظر سطح درگیری شغلی نشان داد که بین این دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج اهمیت نقش ویژگی های شخصیتی را در درگیری شغلی اساتید خاطر نشان می سازد.
بررسی نقش اضطراب شناختی و جسمی در عملکرد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی نقش اضطراب شناختی و جسمی در عملکرد ورزشی است. نمونه آماری شامل 60 نفر از فوتبالیست های شرکت کننده در مسابقات فوتسال سازمان تأمین اجتماعی در شهر تهران بین سال های 1389-1388 و با روش تصادفی می باشد. در این مطالعه، اضطراب شناختی و اضطراب جسمی متغیرهای پیش گویی کننده و عملکرد ورزشی متغیر ملاک است. برای جمع آوری اطلاعات، از اندازه گیری فشار خون و ضربان قلب، پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی (CSAI-2) و پرسشنامه عملکرد بازیکنان استفاده شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیر به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین اضطراب شناختی و جسمی با عملکرد ورزشی در ورزشکاران ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. همچنین اضطراب شناختی و جسمی هر کدام حدود 12 درصد از عملکرد ورزشی را تبیین می کند. بر اساس این مطالعه، اضطراب در سطح متوسط بهترین عملکرد ورزشی را در پی دارد ولی اضطراب بالا و پایین منجر به تخریب عملکرد ورزشی می شود.
رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و سبک رهبری با بهره وری خدمات آموزشی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و سبک رهبری مدیران با بهره وری خدمات آموزشی آن ها در مدارس راهنمایی و دبیرستان های شهرستان اسلام آباد غرب انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و حجم نمونه متشکل از 70 نفر از مدیران و 210 نفر از دبیران شاغل در واحدهای آموزشی مربوطه بودند که برای سنجش میزان بهره وری و سبک رهبری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های ابعاد پنجگانه شخصیت کاستا و مک کری، توصیف سبک رهبری هالیپن و پرسشنامه تعدیل یافته بهره وری ساعتچی بود. اطلاعات حاصل از اجرای پرسشنامه ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل همبستگی متغیرها بیان کننده ارتباط مثبت و معنادار بین سبک رهبری ساخت دهی و بهره وری بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نشان داد که از بین متغیرهای مورد مطالعه، بعد برون گرایی شخصیت و وظیفه شناسی بیشترین سهم را در پیش بینی بهره وری داشتند. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای شناسایی ویژگی های شخصیتی مدیران دارای بهره وری بالا استفاده شود و از این طریق به طرح های نظام جانشینی در سازمان کمک کرد. همچنین با توجه به شرایط زمان و با اتخاذ سبک های رهبری مرتبط با بهره وری می توان ارتقای بهره وری مدیران و سازمان را موجب شد.
تاثیر فعالیت بدنی بیشینه و جنس بر میزان ترشح هورمون رشد (GH) در نوجوانان دختر و پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات متعددی ارتباط خطی بین ورزش و رهایی هورمون رشد (GH) نشان داده شده است. سطح آمادگی بدنی، سن و جنس، از عوامل اثرگذار بر ترشح این هورمون هستند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعة پاسخ هورمون رشد (GH) به 20 دقیقه فعالیت بیشینة فزاینده (با شدتVO2Peak 65%) در نوجوانان دختر و پسر فعال بود. به این منظور 15 آزمودنی با دامنة سنی 15-11 سال شامل 8 آزمودنی دختر فعال با میانگین سن 5/0± 13 سال، قد 73/3±25/153 سانتیمتر، وزن 10/5±43 کیلوگرم و شاخص توده بدن (BMI30/18 (کیلوگرم بر مترمربع) و 7 آزمودنی پسر فعال با میانگین سن 5/0±14 سال، قد 07/6±86/166 سانتیمتر، وزن 61/5±86/52 کیلوگرم و شاخص تودة بدنی (BMI 86/18 (کیلوگرم بر مترمربع)، در آزمون ورزشی فزاینده بر روی تردمیل (آزمون ورزشی بالک اصلاح شده) شرکت کردند. نمونه های خونی برای تعیین تغییرات غلظت GH قبل و بلافاصله بعد از اتمام فعالیت از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. تحلیل داده ها با روش آماری T همبسته و مستقل، نشان داد که بعد از فعالیت بیشینه، غلظت GH به طور معناداری در هر دو گروه افزایش داشت (05/0 P<). بین غلظت GH قبل از فعالیت در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد ((99/1 و 12/1 (نانوگرم بر میلی لیتر)). اما بعد از فعالیت، غلظت GH در نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر افزایش معناداری را نشان داد ((39/12 و 23/4 (نانوگرم بر میلی لیتر)). همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، بین BMI و غلظت GH در نوجوانان دختر و پسر قبل از یک جلسه تمرین بیشینه، رابطة معناداری به دست نیامد (05/0 P>). نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بیشینه به طور معناداری هورمون رشد را افزایش می دهد و در نوجوانان دختر این افزایش بارزتر بود.
اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ذهنی سازی، توانایی فرد در تعبیر حالات ذهنی خود و دیگری است. هدف پژوهش حاضر اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ذهنی سازی در جامعه ایرانی بود. روش: پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی بود. نمونه شامل 272 نفر از دانشجویان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی اعتبار واگرا و همگرا از مقیاس ذهن آگاهی، پرسشنامه دلبستگی، مقیاس اضطراب –افسردگی بیمارستانی و پرسشنامه عملکرد بازتابی، استفاده شد. برای استخراج نتایج، ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و همبستگی چند متغیره استفاده شد. یافته ها: تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که الگوی دو عاملی پرسشنامه از برازش قابل قبولی با داده ها برخوردار است. آلفای کرونباخ برای عامل اطمینان 0/88 و برای عامل عدم اطمینان 0/66 بود. مولفه ی اطمینان با اضطراب- افسردگی، سبک دوسوگرا و دلبستگی ایمن رابطه معنادار داشت و اعتبار همگرای این مولفه را نشان می دهد. عدم اطمینان هم با اضطراب - افسردگی و ذهن آگاهی، سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه معنادار داشته و اعتبار همگرا را نشان می دهد. بین دو مولفه ی اطمینان و عدم اطمینان همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: پرسشنامه ذهنی سازی از اعتبار و پایایی قابل قبولی در جامعه دانشجویی برخور دار است و می تواند ابزار معتبری برای ارزیابی توانایی ذهنی سازی باشد.
اثربخشی آموزش مهارتهای کنترل خشم بر سازگاری فردی ـ اجتماعی دانشآموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ماهشهر
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای کنترل خشم بر سازگاری فردی ـ اجتماعی دانشآموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ماهشهر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ماهشهر در سال تحصیلی ۸۷ ـ ۸۶ بودند. نمونه این پژوهش را ۵۰ نفر از این دانشآموزان تشکیل میدادند که از بین جامعه مورد نظر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند (گروه آزمایش ۲۵ نفر و گروه گواه ۲۵ نفر). پژوهش به روش تحقیق آزمایشی انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سازگاری فردی ـ اجتماعی کالیفرنیا بود. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایش و گواه، ابتدا بر روی هر دو گروه پیشآزمون اجرا گردید، سپس مداخله آزمایشی (آموزش مهارتهای کنترل خشم)، در ۸ جلسه ۵/۱ ساعته ارائه گردید و پس از اتمام برنامه آموزش، پسآزمون روی هر دو گروه اجرا شد. سپس دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که آموزش مهارتهای کنترل خشم موجب افزایش سازگاری فردی ـ اجتماعی دانشآموزان دختر گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است. سطح معناداری در این پژوهش۰۰۱/۰P< است.