فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
روش های افزایش عزت نفس در کودکان دارای نیازهای ویژه
حوزههای تخصصی:
تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی «تأثیر چند رسانه ای بر میزان یادگیری و یادداری درس لوحه نویسی فارسی» انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تهران که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بوده اند و از بین جامعه مذکور به منطقه ی یک به صورت تصادفی انتخاب و سپس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرارگرفتند. روش انجام این پژوهش، شبه آزمایشی و طرح پژوهشی مورد استفاده، طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابتدا محققان با استفاده از آزمون محقق ساخته از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آورد؛ سپس در گروه آزمایش به آموزش لوحه نویسی با استفاده از چند رسانه ای محقق ساخته مبتنی براصول طراحی چند رسانه ای، پرداخته و در گروه کنترل معلم همان لوحه مورد نظر را با روش سنتی تدریس کرد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش دال بر افزایش یادگیری سمت شناسی، افزایش یادداری سمت شناسی، افزایش یادگیری مهارت هماهنگی چشم و دست، افزایش یادگیری تشخیص شکل لوحه در مقایسه با گروه کنترل است و در نهایت تأثیر چند رسانه ای را بر یادگیری تأیید می کند؛ در حالی که آزمون فرضیه ها، افزایش یادداری هماهنگی چشم ودست، افزایش یادداری تشخیص شکل لوحه را تأیید نمی کند. بر این اساس تأثیر چند رسانه ای بر یادداری تأیید نشد. بنابراین چند رسانه ای ها می توانند بر یادگیری درس لوحه نویسی فارسی مؤثر باشند اما لزوماً بر یادداری آن در دراز مدت تأثیری ندارند.
ساخت و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ساخت و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود که به روش توصیفی و از نوع تحلیل عاملی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دبیرستانی خمینی شهر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 696 نفر(356 دختر و 340 پسر) از آنان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان (محقق ساخته) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان بود. داده ها به روش تحلیل عاملی اکتشافی، روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس و آلفای کرونباخ تحلیل و سپس نرمال بودن توزیع داده ها در نمره کل و زیرمقیاس ها مطالعه شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی تعیین سه عامل بود که با عنوان خودکارآمدی مهارت های تحصیلی، خودکارآمدی عملکرد تحصیلی و خودکارآمدی آینده تحصیلی نام گذاری شدند که همگی دارای توزیع نرمال بودند. این عوامل همگی از مقدار ویژه بالاتر از 1 برخوردار بودند. روایی همگرای خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان با استفاده از همبستگی با پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (73/0 r= 001/0 p=) و همچنین، بررسی تفاوت در دو جنس تأیید شده است و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 93/0، و برای خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی 89/0، مهارت های تحصیلی 84/0 و آینده تحصیلی 83/0 محاسبه شد. پرسشنامه 26 سؤالی خودکارآمدی تحصیلی برای جامعه دانش آموزان می تواند به عنوان ابزاری معتبر به منظور سنجش میزان باور و اعتماد به توانایی های تحصیلی استفاده شود.
مقایسه تأثیر رسانه تعاملی و غیر تعاملی بر نوع سبک های یادگیری دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر رسانه تعاملی و آموزش مبتنی بر رسانه غیرتعاملی بر سبک های یادگیری دانش آموزان می باشد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بابل در سال 1392 می باشد. 160 نفر از دانش آموزان، به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، آموزش با رسانه های تعاملی شامل نرم افزار آموزشی ActivInspire، تخته هوشمند و پاورپوینت های آموزشی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل تحت آموزش غیرتعاملی مدرسه بودند و آموزش رسانه تعاملی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسش نامه سبک یادگیری کلب (Kolb) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات سبک های یادگیری در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. در مجموع، نتایج حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر رسانه های تعاملی تأثیر بیشتری بر نوع سبک های یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده دانش آموزان در مقایسه با آموزش مبتنی بر رسانه های غیرتعاملی دارد.
تأثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت در کاهش علائم افسردگی دانشجویان و اثر این درمان بر سبک اسناد و نگرش های ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت در کاهش علائم افسردگی دانشجویان و اثر این درمان بر سبک اسناد و نگرشهای ناکارآمد انجام شد.نمونه این پژوهش متشکل از 25 دانشجو بود که بر اساس ملاک شمول نمره 14 و بالاتر در پرسشنامه افـسردگـی بک-2 انتخاب شدند. به علاوه شرکت کنندگان پرسشنامه سبک اسناد و مقیاس نگرشهای ناکارآمد را نیز تکمیل کردند. از این افراد 12 نفر به طور تصادفی به گروه آزمایش و 13 نفر به گروه کـنترل تـخصیص یافتند. گـروه آزمایـش تـحت 8 جـلسه روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت قرار گرفت. گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت توانست کاهشی معنادار در علائم افسردگی و نگرشهای ناکارآمد دانشجویان به وجود آورد، اما این روش درمانی نتوانست سبک اسناد دانشجویان را مثبتتر سازد. این پژوهش نشان داد که میتوان از روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت برای کاهش علائم افسردگی استفاده کرد و تغییراتی نیز در نگرشهای ناکارآمد به وجود آورد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری وسواس مادران بر افسردگی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی ـ رفتاری وسواس مادران بر کاهش افسردگی کودکان آن ها انجام شده است. به این منظور ابتدا به روش نمونـه گیری تصادفی یکی از نواحی پنج گانـه استان اصفهان انتخاب و سپس به همین روش دو دبستان از این ناحیه برگزیده شدند به مادران 260 دانش آموز کلاس اول و دوم، پرسشنامه وسواس مادزلی و مقیاس سلامت روانی کودک انتاریو (جهت سنجش افسردگی کودک) داده شد.
تحلیل نتایج در مرحله اول، همبستگی 49/0 و معناداری را در سطح 01/0 بین وسواس مادر و اختلالات رفتاری کودک نشان داد. در مرحله دوم از میان کل آزمودنی ها 40 نفر از افرادی که بالاترین نمره را در سیاهه وسواس مادزلی کسب کرده بودند، انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند. از این افراد، 32 نفر که بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آمـاری اختلالات روانی (DSMIV) واجد علائم وسواس، تشخیص داده شدند به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. نمرات اولیه آزمودنی ها در دو مقیاس نام برده، به عنوان نمره پیش آزمون در نظر گرفته شد. گروه آزمایش، در مدت یک ماه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری گروهی شامل آرام سازی عضلانی، شناخت خطاهای منطقی، چالش با افکار، مواجهه و جلوگیری از پاسخ را دریافت نمود. بعد از پایان جلسات درمانی، پس آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. یک ماه بعد از اجرای پس آزمون نیز آزمون پیگیری انجام گرفت. تحلیل کوواریانس نتایج نشان داد که علائم وسواس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری کاهش یافته است (0001/0P<). افسردگی کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تفـاوت معنـاداری نسبـت بـه گـروه کنتـرل نـداشـت (118/0=P)؛ اما در مرحله پیگیری، نمرات گروه آزمایش کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (012/0=P).
ارزیابی عصب روانشناختی شاخص های عملکرد نواحی پره فرونتال مغز در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلالات شناختی با شیوعی در حدود 50 تا 60 درصد مهم ترین عامل در ازدست دادن کار و خانه نشین شدن بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد (MS) می باشند. در چند دهه گذشته نقش آزمون های ارزیابی روانشناختی در شناسایی این اختلالات نشان داده شده و به خصوص بر اهمیت آزمون های کامپیوتری با توجه به توانایی دقیق سنجش زمان تأکید گردیده است. در این مطالعه با استفاده از آزمون های عصب روانشناختی کامپیوتری به زبان فارسی بررسی جامعی بر روی انواع اختلالات شناختی مرتبط با نواحی مختلف قشر پره فرونتال به تفکیک قدامی – داخلی و پشتی – جانبی در گروهی از بیماران فارسی زبان مبتلا به MS انجام شد.
روش: در این مطالعه کوهورت تاریخی، 43 بیمار مبتلا به MS عودکننده- بهبودیابنده (27 نفر مؤنث) در مقایسه با 40 فرد سالم (25 نفر مؤنث) با روش نمونه گیری در دسترس در انجمن MS ایران، بر اساس فراخوان با یکسان سازی سن، جنس، IQ و میزان افسردگی پس از معاینه کامل نورولوژیک و تعیین شاخص های ناتوانی جسمی (EDSS) مورد سنجش عصب روانشناختی با استفاده از آزمون های قمار آیوا، درک زمان، مرتب کردن کارت های ویسکانسین، کاهش ارزش تعویقی و خطرپذیری بادکنکی قرار گرفتند.
یافته ها: بیماران مبتلا به MS به طور معنی داری مقادیر بیشتری از خطای پافشاری در آزمون ویسکانسین، زمان بیشتر برای انتخاب از دسته کارت های پر خطر در آزمون آیوا، مقادیر کمتری از کاهش ارزش پاداش در اثر گذر زمان در آزمون کاهش ارزش تعویقی، مقادیر کمتری از خطرپذیری در آزمون خطرپذیری بادکنکی و در نهایت مقادیر بیشتری از تخمین و بازسازی بازه های زمانی در آزمون های درک زمان نشان دادند (05/0 p<).
نتیجه گیری: تحلیل نتایج این مطالعه برای اولین بار مشخص ساخت بیماران مبتلا به MS با وجود حفظ توانایی های ذهنی، درجه بالایی از رفتارهای محافظه جویانه در عملکردهای شناختی از خود نشان می دهند. این استراتژی خاص شناختی که در نقطه مقابل عملکردهای روانشناختی معتادان، قماربازها، مجرمان و دیگر گروه های مخاطره جو قرار می گیرد می تواند ناشی از ضایعات خاص این بیماران در ماده سفید نواحی پره فرونتال در قالب سندرم «قطع متعدد» یا اشکال در سرعت پردازش اطلاعات و یا ناشی از نوعی یادگیری اجتماعی در زمینه عوارض و تجربیات شخصی بیماران مبتلا به MS باشد.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با استرس شغلی کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با استرس شغلی کارکنان دانشگاه است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل دانشگاه مازندران در سال 90-1389 بودند که از میان آن¬ها 64 نفر به¬طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از مقیاس¬های هوش هیجانی سیبریا شرینگ (1999)، هوش معنوی جامع آمرام ودرایر (2007) با هنجار ایرانی و پرسشنامه استرس شغلی فیلیپ رایس (1992) استفاده شد. سپس داده¬های به¬دست آمده با استفاده از روش¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری (همزمان) تحلیل شد. یافته¬ها نشان داد مولفه¬های هوش هیجانی، (17 درصد) و مولفه¬های هوش معنوی (31 درصد) تغییرات مربوط به استرس شغلی کارکنان دانشگاه را تبیین می¬کنند. بر مبنای نتایج این پژوهش می¬توان گفت هوش معنوی بیشتر از هوش هیجانی می¬تواند پیش¬بینی¬کننده مناسبی برای استرس شغلی باشند. بنابراین به مسئولین دانشگاه پیشنهاد می¬شود که با برگزاری کارگاه¬های آموزشی در زمینه هوش معنوی و هوش هیجانی در کاهش استرس شغلی کارکنان دانشگاه کوشید.
رابطه مدل پنج عامل بزرگ شخصیّت و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیّت و ابعاد مختلف کمال گرایی از دید فراست و همکاران بود. در این مطالعه 191 نفر (152 دختر و 39 پسر) از دانشجویان کارشناسی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه شیراز شرکت کردند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند . شرکت کنندگان پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیّت و مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست را تکمیل کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد نگرانی در باره اشتباهات و شک درباره عمل توسط عامل روان رنجوری مدل پنج عامل بزرگ شخصیّت به طور مثبت پیش بینی می شود. بعد ادراک انتقادات زیاد والدین توسط عامل روان رنجوری این مدل به طور مثبت و توسط عامل همسازی آن به طور منفی پیش بینی می شود. همچنین، بعد تعیین معیارهای شخصی سطح بالا توسط عوامل وظیفه مداری و تجربه پذیری این مدل به طور مثبت پیش بینی می شود. علاوه بر این، بعد ترجیح نظم و ترتیب و سازمان دهی نیز توسط عامل وظیفه مداری به طور مثبت پیش بینی می شود. در این مطالعه درباره دلالت ها و کاربردهای این نتایج بحث شده است.
بررسی رابطه سازگاری کلی والدین و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف بررسی روابط و نگرش های درون خانواده و تاثیر آن بر آینده فرزندان پرداخته است. جامعه آماری در این تحقیق کلیه دختران متاهل، فراگیر زبان، موسسه زبان کیش در شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای به حجم 160 نفر (دختران متاهل) از جامعه فوق الذکر انتخاب گردیده اند. در این تحقیق 6 فرضیه در مورد رابطه و همبستگی سازگاری کلی والدین و مولفه های آن (توافق دونفری، همبستگی دو نفری، ابراز محبت، رضایت زناشویی) و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران مطرح شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون سازگاری زن و شوهر، نگرش مذهبی و رضایتمندی زناشویی انریچ استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معناداری آن و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود همبستگی معنادار و مثبتی بین سازگاری کلی والدین و مولفه های آن و نگرش مذهبی خانواده با رضایتمندی زناشویی فرزندان دختر در شهر تهران می باشد. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سازگاری کلی والدین بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی تغییرات رضایت زناشویی فرزندان را دارد و مولفه ابراز محبت دارای کمترین قدرت پیش بینی کنندگی است.
ارتباط بین فرهنگی دو کشور ایران و هند در خصوص ویژگی های شخصیتی و رابطه آن با خشنودی شغلی دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بین فرهنگی دو کشور ایران و هند از نظر ویژگی های شخصیتی و رابطه آن با خشنودی شغلی دبیران دبیرستان های شهر تهران (ایران) و پونا (هندوستان) در سال 1385 انجام گرفته است. متغیرهایی که در این تحقیق بررسی شده اند شامل خشنودی شغلی و ابعاد آن (خشنودی از ماهیت کار، خشنودی از سرپرستی، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات و خشنودی از همکاران)، و ویژگی های شخصیتی شامل (روان رنجورخویی، برون گرایی، بازبودن، توافق پذیری و وظیفه شناسی) می باشند. نمونه تحقیق دبیران شهر تهران (224 نفر) و شهر پونا (223 نفر) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این مطالعه از دو پرسشنامه شامل: شاخص توصیف شغل (JDI)، اسمیت، کندال و هیولین (1969)، و پرسشنامه شخصیت نئو (NEO)، کوستا و مک کری (1992) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی و خشنودی از ماهیت کار، خشنودی از همکاران، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات، خشنودی از سرپرستی و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی منفی وجود دارد. همچنین، بین ویژگی شخصیتی برون گرایی و خشنودی از همکاران، خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات، خشنودی از سرپرستی، و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی مثبت وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی بازبودن و خشنودی از همکاران همبستگی منفی و بین ویژگی شخصیتی بازبودن و خشنودی از ترفیعات و خشنودی از شغل به طور کلی در بین دبیران ایرانی و هندی همبستگی مثبت وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری با خشنودی از حقوق، خشنودی از ترفیعات و خشنودی شغلی به طور کلی همبستگی مثبت در بین دبیران ایران و هند مشاهده شد. نتایج دیگر نشان دادند در بین دبیران ایرانی و هندی از لحاظ ویژگی شخصیتی و متغیرهای خشنودی شغلی تفاوت معنی داری وجود دارد.
پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در پیش بینی کیفیت زندگی زنان دارای اختلال بدکارکردی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال در کارکرد جنسی به بروز مشکلات رفتاری و کاهش کیفیت زندگی در فرد منجر می شود. در50 درصد از بیماران اختلال شخصیت نیز بدکارکردی جنسی وجود دارد و رویکرد روان تحلیلگری علت بدکارکردی جنسی را ناشی از نوعی اضطراب بنیادین و همچنین، استفاده از مکانیسم های ناپخته در این بیماران می داند. هدف این پژوهش، بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت و مکانیسم های دفاعی در این بیماران و نقش این دو متغیر در پیش بینی کیفیت زندگی این بیماران بود. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده است. نمونه آماری نیز 80 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک خانواده و سلامت جنسی دانشگاه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس در طی سال های 89 و 90 بود، که با استفاده از پرسشنامه های ویژگی شخصیت نئو، مکانیسم های دفاعی و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در زنان دارای بدکارکردی جنسی هستند و از میان پنج عامل بزرگ شخصیت روان آزرده خویی (04/0P= 31/0 -b:) و مسؤولیت پذیری (03/0P= 31/0 -b:) قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بودند و روی هم رفته 37 درصد واریانس کیفیت زندگی را پیش بینی می کردند (05/0p=). براساس رگرسیون همزمان بین کیفیت زندگی و مکانیسم های دفاعی ارتباط معناداری وجودداشت؛ به طوری که استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد یافته تر (006 P=37/.b:) و مکانیسم های دفاعی رشد نایافته (02/0P= 31/0 -b:) کیفیت زندگی را پیش بینی می کند. (0001/0P =) همچنین، مکانیسم های دفاعی روان آزرده پیش بینی کننده معناداری برای کیفیت زندگی در این زنان نبودند (78/0 P= 04/.b:).
واکاوی آسیب های تعاملی زوجین در خانواده های زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه کیفی آسیب های تعاملی زوجین در خانواده های زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه با خانواده درمانگران بود. مواد و روش ها:جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روان شناختی تشکیل داد. شرکت کنندگان مطالعه شامل دوازده متخصص با تجربه در زمینه درمان های روانی خانواده بود که به شکل هدفمند از نوع همگون انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از مردان با همسران مبتلا به شخصیت مرزی، دچار چه آسیب های تعاملی هستند؟» و سؤالات فرعی منشعب از سؤال اصلی بود که آسیب های مختلف تعاملی در ابعاد مختلف زندگی زوجی را در برمی گرفت. داده های حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تجزیه و تحلیل گردید که در سه مرحله توصیف، کاهش و تفسیر داده ها را تحلیل نمود. یافته ها:از 533 عبارت مرتبط با آسیب های ارتباطی که از مصاحبه با متخصصان استخراج شد، در کدگذاری باز 133 مفهوم مرتبط با آسیب های ارتباطی به دست آمد و در کدگذاری محوری در 16 زیرمقوله خلاصه شد و در نهایت، در چهار مقوله جمع بندی گردید که عبارت از «آسیب های فردی مؤثر بر زندگی زوجی، آسیب های بین فردی اجتماعی، آسیب های بین فردی زوجی و آسیب های بین فردی خانوادگی» بود. نتیجه گیری:حضور یک زن با شخصیت مرزی آسیب هایی را در خانواده تولید می کند که احتمال فروپاشی آن را افزایش می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی در دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده مشکلات عاطفی کودکان به کارگیری درمان های جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی با مشکلات دلبستگی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. نمونه هدف 34 نفر بودند که از بین 388 نفر از دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان انتخاب شدند که بیشترین نمره را در مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم افسردگی به دست آوردند. ارزیابی با استفاده از پرسش نامه مشکلات دلبستگی Randolph (RADQ یا
Randolph attachment disorder questionnaire) و فرم سلامت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران در 10جلسه گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت کردند و تأثیر آن بر میزان افسردگی کودکانشان طی دو مرحله پس آزمون و پیگیری سه ماهه بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و به کمک آمار توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: از آن جا که کسب نمره بیشتر در علایم اختلال افسردگی نشان از شدت علایم دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه شاهد به میزان معنیداری پایین تر است (05/0 < P). میزان کاهش علایم افسردگی گزارش شده توسط آزمودنیها در مرحله پس آزمون 38/0 و در پیگیری سه ماهه 50/0 بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در کاهش علایم افسردگی دختران دارای مشکلات دلبستگی مؤثر بود و پایبندی مادران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحله پس آزمون شد.
گزارش یک مورد کودک مبتلا به " هیدروسفالی و اوتیسم " و نتایج کاردرمانی در آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بصورت مطالعه موردی انجام گردید . در این پژوهش ، پسربچه 4 ساله ای که با تشخیص " هیدروسفالی و اوتیسم " توسط روانپزشک به یکی از کلینیک های کاردرمانی تهران ارجاع داده شده و تحت کاردرمانی قرار گرفت ، معرفی می گردد . همراهی علائم اوتیسم با هیدروسفالی سبب اختلال رشدی شدید در حیطه های ادراکی ، شناختی ، حرکتی ، ارتباطی و خودیاری شده بود . کاردرمانی برای این بیمار با هدف تسهیل ابعاد مختلف رشدی و ایجاد رفتارهای تطابق یافته ، به مدت یکسال انجام گرفت و در نتیجه ، اختلالات و مشکلات وی در اغلب ابعاد رشدی به میزان قابل توجهی کاهش یافت بعنوان نمونه ، تماس چشمی او افزایش چشمگیری یافت ، می توانست با خانواده و اطرافیان نزدیک ، تعامل نسبتا خوبی برقرار کند ، بیش فعالی ، خود آزاری و پرخاشگری او تا حد زیادی کاهش یافت ، می توانست نقاشی های ساده بکشد ، بدود و سه چرخه سواری کند . و با تداوم اقدامات توانبخشی ، در نهایت توانست در یکی از مدارس عادی دولتی تهران تحصیل در مقطع دبستان را آغاز نماید . آخرین پیگیری ها نشان می دهد کودک پایه پنجم دبستان را نیز با موفقیت ( با معدل 17 ) پشت سر گذاشته ، برای ورود به مقطع راهنمایی تحصیلی آماده می شود . نتایج این پژوهش ، توجه کاردرمانگران را به ارزیابی دقیق و همه جانبه کودکان مبتلا به هیدروسفالی ، ترکیب مناسب مداخلات درمانی ، همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم توانبخشی و پیگیری مرتب وضعیت بیمار را حتی پس از ترخیص ، به همراه اهمیت مشارکت فعال والدین در درمان را مورد تاکید قرار می دهد .
نقش متغیرهای شناختی، ابعاد فراشناختی و هیجانات در رفتار سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی نقش متغیرهای شناختی، ابعاد فراشناختی و هیجانات در رفتار سوءمصرف مواد مراجعان مراکز درمان سوءمصرف مواد (در شهر بندرعباس) و مقایسه آن با گروه عادی است.
روش: پژوهش حاضر یک طرح مورد– شاهدی است که در آن 100 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد با 100 فرد عادی که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و از نظر برخی متغیرهای جمعیتشناختی تقریباً همتا شده بودند، مقایسه شدند. دادهها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینهای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد، پرسشنامه فراشناخت و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، استرس (DASS)، جمعآوری و سپس با بهرهگیری از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که دو بعد فراشناخت (باورهای مربوط به اطمینان شناختی و کنترلناپذیر بودن افکار) با مصرف مواد رابطه معنادار دارند. همچنین، سوءمصرفکنندگان مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها (در مقایسه با گروه شاهد) نگرشهای ناکارآمد را نشان دادند. همچنین، همبستگی معنادار بین 4 بعد از ابعاد فراشناخت (اعتمادشناختی، خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت و باورهای مربوط به کنترلناپذیری افکار) با پی آمدهای روانشناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) مشاهده شد.
نتیجه گیری: از دیدگاه فراشناختی، سوءمصرف مواد یک روش مؤثر برای تعدیل سریع رویدادهای شناختی مانند احساسات، افکار یا خاطرات است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که رابطه بین هیجان و سوءمصرف مواد بهوسیله فراشناخت میانجیگری شود. این نتایج میتواند حاکی از نقش مهم نظریه فراشناخت در فهم و درمان سوءمصرف مواد باشد.
پرورش رهبران روستایی با رهیافت راهبری پرورشی (منتورینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"توسعه کشاورزی با دیدگاه سیستمی، متاثر از دو مولفه یا زیرسیستم بیولوژی - اکولوژی، و اجتماعی - فرهنگی است. علمای ترویج بر زیر سیستم دوم تاکید دارند؛ چون توانمندسازی نیروی انسانی در بخش کشاورزی می تواند با سایر عناصر و دیگر زیرسیستم نظام مزرعه ای نیز تاثیر بگذارد. برای توانمندسازی نیروی انسانی بخش کشاورزی و به حرکت در آوردن و جلب مشارکت فعال مردم در توسعه روستا و کشاورزی هر محل، نیازمند رهبرانی آموزش دیده و مجرب است. بنابراین، تربیت رهبران محلی از عوامل زیربنایی توسعه کشاورزی و دیگر ابعاد توسعه روستایی است. برای علمی کردن چنین نگرشی، نیاز به برنامه ای مدون بر اساس فرهنگ، تجربه، و قابلیت اجرا در ایران احساس شد. مرور منابع علمی نشان داد که یکی از روش های مناسب «منتورینگ» یا «راهبری پرورشی» است؛ از این رو، پژوهش حاضر به منظور تدوین یک برنامه برای پرورش رهبران روستایی و تجربه رهیافت منتورینگ تدوین و با استفاده از تحقیق کیفی عمل پژوهشی و تحقیق کمی پیمایش، داده های تحقیق جمع آوری و نتایج با روش مثلث سازی ترکیب و جمع بندی شدند.
آزمودنی های این تحقیق، 10 مروج با تجربه و علاقمند را شامل می شد که با روش نمونه گیری هدفمند از میان مروجین کشاورزی فارس انتخاب شدند و هر کدام میان 5 تا 7 رهبر روستایی را برگزیده و در این تحقیق شرکت کردند. بر اساس یافته های تحقیق، برنامه ای برای پرورش رهبران روستایی در 7 مرحله تنظیم شد و چگونگی اجرای آن بر اساس تجربه میدانی آزمودنی های تنظیم شد. در امر پرورش با رهیافت منتورینگ از 4 فاز یا قسمت مشخص استفاده شد و از روش های متنوعی برای پرورش ابعاد و ویژگی های یک رهبر خوب روستایی بهره گرفته شده در پایان بر اساس تجربه، بازتاب فکری و نگرش حاصله در آزمودنی ها، مناسب ترین روش ها برای هر بعد از ویژگی های رهبران روستایی مشخص گردید.
"