فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
183 - 165
حوزههای تخصصی:
استفاده بیش از حد و نادرست از اینترنت خطر اعتیاد به اینترنت را به دنبال دارد. بدلیل اهمیت موضوع اعتیاد به اینترنت، در این پژوهش به تعیین ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس استفاده جبری از اینترنت گیمل و همکاران (2019) دانشجویان شهر تهران پرداخته شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1400-1401 به تحصیل اشتغال داشتند. بر این اساس نمونه ایی به تعداد 760 دانشجو (میانگین سنی 18/20 سال، 455 دختر و 305 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ها را تکمیل کردند که از آن میان 712 پرسشنامه قابل تحلیل بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه 8 سوالی استفاده جبری از اینترنت گیمل و همکاران (2019) استفاده شد. ویژگی های روانسنجی مقیاس شامل روایی صوری، رویی محتوایی، روایی سازه و پایایی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel مورد برسری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مقیاس استفاده جبری از اینترنت از روایی صوری و محتوایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج تحلیل عامل اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی، پنج عامل تحت عناوین، از دست دادن کنترل، اشتغال ذهنی، تعارض، مقابله و علائم ترک، را استخراج نمود که این 5 عامل 139/52 درصد از واریانس کلی را تبیین می کنند. نتایج بررسی روایی عاملی پرسشنامه با روش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخصهای نیکویی برازش، مدل را تأیید می کنند χ2/df=2/61<3)،RMSEA=0/070، GFI=0/91,RMR=0/04، NFI=0/86،. (CFI=0/91 نتایج پایایی نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ کلی،0/94، ضریب همبستگی درون رده ای و ضریب همبستگی پیرسون آزمون- بازآزمایی به ترتیب 0/78 و 0/77 به دست آمد. طبق یافته های این پژوهش می توان ادعا کرد که فرم کوتاه مقیاس استفاده جبری از اینترنت گیمل و همکاران (2019) از ویژگیهای روان سنجی خوبی برای استفاده در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان گفت که این مقیاس، ابزاری روا و پایا برای سنجش اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان ایرانی است و شناسایی زودهنگام دانشجویانی که در معرض خطر اعتیاد به اینترنت قرار دارند از طریق این ابزار، گام مهمی در پیشگیری و درمان این مشکل است.
مقایسه اثربخشی آموزش فرآیند حل مسأله خلاق و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خلاقیت و سرزندگی تحصیلی فرزندان نظامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
137 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه دو روش درمانی آموزش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق و آموزش راهبردهای فراشناختی بر خلاقیت و سرزندگی تحصیلی به روش نیمه تجربی ﺑﻮد. از جامعه آماری فرزندان نظامیان ساکن در یکی از پایگاه های نظامی شهر شیراز در سال تحصیلی 403-1402، 36 نفرآزﻣﻮدﻧی به صورت نمونه گیری هدفمند (ملاک های ورود و خروج) انتخاب و در قالب سه گروه 12 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) در فرایند تحقیق شرکت نمودند. پرسش نامه های خلاقیت (عابدی،1372) و سرزندگی تحصیلی(حسین چاری و دهقانی زاده،1391) وهمچنین بسته های آموزشی "ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق مدل ایساکسنو ترفینگر"(1987) و "برنامه ی آموزشی فراشناخت مدل سکستون" (1987) در اجرای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، در نمرات خلاقیت و سرزندگی تحصیلی افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل دیده می شود؛ تاثیر روش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق در افزایش خلاقیت بیشتر از روش راهبردهای فراشناختی بوده است؛ ولی بین دو گروه در افزایش متغیرسرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشده است. بر این اساس برنامه ریزی در جهت استفاده از هر دو روش، به ویژه روش آموزش ﺣﻞ ﻣﺴﺄله خلاق، نتایج موثرتری در محیط های آموزشی به همراه دارد.
شناسایی و مدل یابی مؤلفه های شناختی الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
93 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مؤلفه های شناختی بود که در فرایند ترغیب به رفتار کارآفرینانه نقش علی ایفا کردند. روش پژوهش کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارآفرینان صنایع تبدیلی کشاورزی استان مازندران در مقطع زمانی زمستان 1400 تا بهار 1401 و نمونه آماری پژوهش 21 نفر از خبرگان سازمانی و نظری بودند که به روش نمونه برداری هدفمند و از نوع گلوله برفی شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های گردآوری شده براساس شیوه اشتراوس و کوربین (1998) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های فرآیند کدگذاری 275 کد باز بود که پس از گذراندن مراحل کدگذاری باز، مرکزی و انتخابی. 25 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی شناسایی و در 5 محور طبقه بندی شدند که عبارتند از: انگیزش شناختی (ادراک نیازهای مالی و نیاز روان شناختی)، بسترهای شناختی (نگرش کارآفرینانه، توانائی های آموخته شده کارآفرینی، ویژگی های شخصیتی و کارآفرینانه)، مداخله گرها (مداخلات شناختی)، راهبردها (خودشکوفایی، تفکر کارآفرینانه، ساختارسازی) و پیامدها (نتایج شناختی و نتایج فراشناختی) حول مقوله محوری (مؤلفه های شناختی الگوی ترغیب). نتایج در قالب الگوهای پارادایمی و مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند در سطح کلان برای سیاست-گذاران کشوری و مدیران اجرایی بخش دولتی و خصوصی و در سطح خرد برای ترغیب دانشجویان و علاقمندان به کارآفرینی مورد استفاده واقع شود.
ارتباط ساختاری کمال گرایی بر اضطراب پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی گر هوش معنوی و شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب پیشرفت تحصیلی به عنوان یک مسئله آموزشی همه ابعاد سیستم آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. این سازه به یک نگرانی جهانی در محیط های آموزشی کنونی تبدیل شده است و در نظام های آموزشی گستره قابل توجهی دارد. مسئله این است روابط متغیرهای مختلفی با اضطراب پیشرفت تحصیلی تأیید شده است. اما روابط متغیرهایی مانند کمال گرایی، هوش معنوی و شادکامی در قالب روابط ساختاری مغفول واقع شده است و در این زمینه شکاف تحقیقاتی عمده ای وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل یابی روابط ساختاری کمال گرایی با اضطراب پیشرفت تحصیلی براساس نقش واسطه گری هوش معنوی و شادکامی در طلاب شهر باب ل انجام شد. روش: جامعه آماری کلیه طلاب پسر شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 220 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004)، هوش معنوی (عبداله زاده و همکاران، 1387)، شادکامی (آکسفورد، 1989) و اضطراب پیشرفت تحصیلی (الپرت و هابر، 1960) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. از روش مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح آماری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل مفهومی برازش قابل قبولی داشته و مورد تأیید قرار گرفت. مطابق با مدل ساختاری پژوهش کمال گرایی، اثر معناداری بر روی هوش معنوی، شادکامی و اضطراب پیشرفت تحصیلی، هوش معنوی و شادکامی بر روی اضطراب پیشرفت تحصیلی داشت. هم چنین هوش معنوی و شادکامی در ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب پیشرفت تحصیلی نقش میانجی داشتند (0/01<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه می توان پیشنهاد کرد به منظور کاهش اضطراب پیشرفت تحصیلی طلاب می توان از مداخله هایی که در راستای شناخت، بینش و تغییر نگرش درباره افکار خود نسبت به اضطراب تحصیلی هدایت می کنند، استفاده شود.
پژوهشی گسترده در شناخت شناسی، علل، رویکردها و روش های درمانی اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۶۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از اختلالات اضطرابی که همبودی بالایی با سایر اختلالات دارد، اختلال اضطراب فراگیر است. با توجه به میزان شیوع و ناتوان کننده بودن این اختلال، شناسایی درمان های مؤثر با پتانسیل بالا برای بهبود نتایج درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بسیار مهم است با این حال، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی و مرور رویکردهای رایج در درمان این اختلال به روش مروری نقلی بپردازد، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر با هدف مروری بر مداخلات درمانی مؤثر در اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های اختلال اضطراب فراگیر، روش های درمانی و درمان روانشناختی در پایگاه های اختصاصی نظیر Medline، SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو انجام شد. تعداد 73 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 21 مقاله از جمله مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع بحث نداشتند و همچنین مقالات با یافته های تکراری حذف شدند. یافته ها: مروری بر مطالعات نشان داد رویکردهای عمده مورده استفاده برای درمان اختلال اضطراب فراگیر رویکرد دارویی و رویکرد روانشناختی هستند که درمان های روانشناختی مانند طرحواره درمانی هیجانی، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آرام سازی کاربردی نسبت به درمان دارویی اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری: نتایج مرور و بررسی مطالعات داخلی و خارجی پیشین نشان داد با توجه به ویژگی های اختلالات اضطرابی بالاخص اختلال اضطراب فراگیر که بر شناخت افراد تأثیر بسیاری دارند، فرآیندهای درمان روانشناختی با رویکرد شناختی-رفتاری از جمله مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی هیجانی را تأثیر بیشتر و طولانی تری بر درمان و کاهش نشانگان این اختلال دارند.
ارزیابی نقش تعدیل کننده سبک های دلبستگی در رابطه بین پاسخگویی ادراک شده همسر و صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
264 - 273
حوزههای تخصصی:
تبیین اینکه رابطه بین پاسخگویی ادراک شده همسر و صمیمیت زناشویی در سطوح مختلف سبک های دلبستگی متفاوت خواهد بود یا نه و اینکه میزان و جهت این همبستگی در کدام یک از سبک های دلبستگی معنادار است، یک مسئله پژوهشی بود. هدف مطالعه حاضر تعیین نقش تعدیل کننده سبک های دلبستگی در ارتباط بین پاسخگویی ادراک شده همسر و صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش ازنظر گردآوری داده توصیفی-پیمایشی و از جهت تحلیل داده همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر دربرگیرنده تمام پرستاران متأهل شهر زنجان در سال 1400 بود. از روش نمونه گیری در دسترس جهت انتخاب نمونه استفاده شد که درنهایت 317 پرستار در این مطالعه مشارکت کردند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: ارزیابی شخصی از صمیمیت در رابطه (PAIR)، مقیاس پاسخگویی ادراک شده همسر (PPRS) و نسخه تجدیدنظر شده مقیاس تجارب در روابط نزدیک (ECR-R). برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل فرایند استفاده شد. هم در مدل ساده بین متغیرها و هم در مدل حاوی اثرهایی تعاملی متغیرها، پاسخگویی ادراک شده همسر بیشترین تأثیر را در تبیین واریانس متغیر وابسته داشت. بعد از وارد کردن اثرهای تعاملی به مدل، فقط اثر تعاملی پاسخگویی ادراک شده همسر و اجتناب دلبستگی تقریباً 2 درصد بر واریانس تبیین شده متغیر وابسته افزود (05/0>P، 09/0 =β). بنابراین تنها دلبستگی اجتنابی تا حدودی رابطه بین این دو متغیر را تعدیل کرد. یافته های پژوهش حاضر نشان دادند که افراد ناایمن لزوماً از صمیمیت گریزان نیستند و پاسخگویی ادراک شده همان سازه ای است که می تواند زمینه را برای تجربه صمیمیت در آن ها فراهم کند.
بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی بود. با توجه به هدف، روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را تمامی دختران آسیب دیده از شکست عاطفی مراجعه کننده به کلینیک های تخص نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شد. با استناد به این جدول، حجم نمونه آماری مورد نظر برابر با 175 نفر تخمین زده شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(2003)، پرسشنامه ضربه ی عشق راس(1999)، قدرت ایگو مارکستروم وهمکاران(1997) ، تنظیم هیجان گراس و جان (2003)، و پرسشنامه جمعیت شناختی و بالینی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی انجام شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد مقدار ضریب اثر تعدیلی تنظیم هیجان در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و قدرت ایگو برابر با 0.106 می باشد. آماره t اثر تعدیلی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار گزارش شد [05/0P –Value ≤ ]. بنابر این نتایج بین بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی رابطه معنی داری وجود دارد.
سازه خردمندی از منظر معارف اسلامی و روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگی های سازه خرمندی از منظر روانشناسی و معارف اسلامی(آیات و روایات) بود. روش تحقیق پژوهش حاضر در چارچوب تحقیقات کیفی(توصیفی تحلیلی) قراردارد و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. با مرور و جستجو در منابع روانشناسی مرتبط با خرمندی و متون اسلامی(آیات و روایات) که در مورد خرد و خردمندی به بحث پرداخته بودند، اطلاعات گردآوری و مقایسه شدند. یافته ها نشان داد که خرمندی در متون اسلامی و روانشناسی از نظر کارکردی, عملی و ابزاری که همان سبک زندگی ایده آل و دستیابی به کمالات است شبیه و مشترک هستند؛ اما در زمینه هایی دیگر از قبیل ماهیت و تعریف، وجودشناختی، معرفت شناختی، ارزش شناختی و شیوه دستیابی تفاوت هایی عمده میان آنها مشاهده می شود. از این یافته ها این نتیجه را می توان دریافت که لازم است در کشور اسلامی مان سازه خرمندی با توجه به معارف اسلامی در تمام ابعاد زندگی، تحقیقات و مشاوره ها گسترش و مورد بهره گیری قرارگیرد.
The Effectiveness of Academic Life Skills and Self-Regulation of Motivation Training on Academic Motivation of Senior High School Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In today's educational world, the importance of academic life skills and self-regulated motivation for students, especially in the senior high school, has been noted repeatedly. Thus, the purpose of this research was to investigate the effectiveness of teaching life skills and self-regulation of motivation on the academic motivation of female students of the senior high schools. This research is a quantitative applied study adopting a quasi-experimental design, with a pre-test/post-test and a control group. The statistical population included 31180 female students of the senior of high schools in Tabriz in the academic year of 2021-2022. From this population, 90 students were selected by multi-stage cluster random sampling method and were randomly divided into three groups with 30 participants. The control group received its traditional instruction while the first and second experimental groups received educational life skills and self-regulated motivation interventions respectively for eight sessions of two hours. The instruments included the academic motivation questionnaire (Vallerand et al., 1992). For data analysis, in addition to descriptive statistics, Shapiro-Wilk test, MANOVA, regression slope homogeneity test, Box's M Test, Leven test, MANCOVA, and Bonferroni post hoc test were used. The findings showed that the educational life skills and self-regulation of motivation training programs had a positive effect on the academic motivation of female students of the senior high schools. Also, motivational self-regulation training has a higher effectiveness in the academic motivation of the participants than teaching life skills. According to the results, it is concluded that the integration of educational self-regulation motivation and academic life skills training programs in the school environment can have positive effects on students. Schools and educational centers should look for ways to incorporate these skills into their curricula, so that students can develop the skills to manage their motivation and behaviors in a supportive and interactive environment. Also, it is important that teachers and trainers receive the necessary training to be able to effectively impart these skills to students.
مقایسه اثربخشی روایت درمانی و درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
7 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روایت درمانی و درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، همه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوره دوم منطقه 14 تهران، در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه گیری نیز به شیوه خوشه ای بود که براساس نقطه برش، 60 دانش آموز به صورت تصادفی در سه گروه( دو گروه ازمایشی و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، افسردگی بک، و مقیاس تکانشگری بارت، مداخلات روایت درمانی و مداخلات درمان هیجان مدار بود، که هرمداخله در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار، به صورت گروهی اجرا شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در مرحله پس آزمون حاکی از تفاوت معنا داری اثرات هر دو مداخله در کاهش نمرات طرحواره ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی با گروه کنترل بود. هردو مداخله (روایت درمانی و درمان هیجان مدار) نشان دادند که اثربخش بوده اند؛ اما تفاوت معناداری میان دو مداخله مشاهده نشد. براین اساس، روایت درمانی و درمان هیجان مدار تأثیر مثبت بر کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه، تکانشگری و افسردگی در دانش آموزان دارای افکار خودکشی داشته اند.
ارزیابی روانی گفتار آزمون دهندگان فارسی آموز خارجی: نقش تکرار و خطای شروع در سطوح مختلف بسندگی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
69 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از دادههای شفاهی آزمونگر-آزموندهنده، یکی از سه وجه کلان روانی در انگاره اسکهان (2003؛ 2009)، یعنی روانی اصلاح، را در سطوح مختلف بسندگی اندازهگیری کردهاست. در این انگاره، روانی سه وجه دارد که عبارتند از: روانی سرعت، روانی شکست، و روانی اصلاح. تاکنون هیچ پژوهشی با هدف اندازهگیری روانی گفتار آزموندهندگان فارسیآموز خارجی انجام نشدهاست. لذا انجام چنین پژوهشی مخصوصاً برای رسیدن به مقیاسی مناسب برای ارزیابی روانی گفتار لازم است. این پژوهش بخشی از سازه روانی اصلاح در انگاره پیشگفته، یعنی تکرار و خطای شروع را مورد بررسی قرار داد و به دنبال پاسخگویی به این پرسش بود که خطای شروع و تکرار تا چه اندازه در سطوح مختلف فارسیآموزی تغییر میکند. بدین منظور، گفتار 23 فارسیآموز خارجی، که در شرایط آزمونی جمعآوری شدهبود، پیادهسازی، ارزیابی (=تعیینسطح)، و برچسبزنی شد. مجموع مدتزمان گفتارها، که بر اساس چارچوب مرجع بنیاد سعدی (صحرایی و مرصوص، 1395)، از چهار سطح بسندگی پیشمیانی، میانی، فوقمیانی، و پیشرفته بودند، 44 دقیقه (هر سطح 11 دقیقه) بود. نتایج با استفاده از آزمون کراسکال-والیس تحلیل شد و مشخص شد خطای شروع و تکرار هیچکدام سطوح بسندگی فارسی را از یکدیگر متمایز نمیکنند. بنابراین ارزیابان و طراحان مقیاسهای ارزیابی، هنگام تشخیص یا توصیف سطوح بسندگی، نیازی به لحاظکردن دو مؤلفه تکرار و خطای شروع ندارند.
تدوین بسته توانمندسازی آموزشی- روانی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان در خانواده طلاق و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
35 - 47
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان در خانواده طلاق و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی آنان صورت پذیرفت. روش پژوهش کیفی، پدیدارشناختی- توصیفی و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان دختر طلاق در دوره اول متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ها در قسمت کیفی شامل 20 نوجوان دختر طلاق بود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. نمونه در بخش کمی نیز پژوهش شامل 27 نوجوان دختر طلاق بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (14 نوجوان در گروه آزمایش و 13 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش، بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پیش آزمون قبل از اجرای مداخله و پس آزمون پس از اتمام مداخله اجرا شد. دو ماه بعد نیز مرحله پیگیری اجرا شد. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ذهنی (باتلر و کرن، 2016) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر بهزیستی ذهنی (0001>P) و تنظیم هیجانی (0001>P) دختران نوجوان طلاق تاثیر داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی با تمرکز بر خودآگاهی، خودکارآمدی، نحوه مدیریت خشم، بهره بردن از معنویت و ایجاد انگیزه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی دختران نوجوان طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
مداخلات قلدری: مرور نظام مند پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه: قلدری، مسأله ای فراگیر و جدی در حوزه سلامت روانی-اجتماعی است که گروه های سنی مختلف در فرهنگ های گوناگون را تحت تأثیر قرار می دهد. تاکنون مداخلات گوناگونی برای مقابله با این آسیب اجتماعی ارائه شده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر، مرور نظام مند مداخلات قلدری و قربانی شدن سنتی و سایبری در جمعیت عمومی ایران بود.
روش: در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کارآزمایی بالینی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1403 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "قلدری سایبری" یا "قلدری سنتی" یا "مزاحمت سایبری" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 403 مقاله منتشر شده، 90 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، ویژگی های گروه نمونه، دوره پیگیری، طرح پژوهش، پیامد و نوع مداخلات استخراج شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تمرکز عمده مداخلات بر قلدری سنتی بوده است و مداخلات قلدری یا قربانی شدن سایبری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بعلاوه، مشخص شد که کلیه مداخلات به صورت مقطعی و با محوریت داده ها یا گزارش های خودسنجی انجام شده است. همچنین، بیشتر مداخلات در گروه سنی نوجوانان که غالباً دانش آموزان دوره متوسطه بودند، صورت گرفته است. علاوه بر این، ارزیابی نوع مداخلات حاکی از این بود که آموزش مهارت های زندگی و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان، رایجترین و پرکاربردترین مداخلات مرتبط با قلدری در گروه های سنی مختلف بودند.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر ضرورت انجام مطالعات طولی، توجه به طراحی برنامه های پیشگیری از قلدری (به ویژه قلدری و قربانی شدن سایبری) در گروه دانشجویان و کودکان خردسال و در بافت های متنوع (از جمله محیط های شغلی) و نیز توجه به سایر روش های جمع آوری داده را به منظور درک دقیق تر پدیده قلدری و مقابله کارآمد با آن مورد تأکید قرار می دهند.
پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۸۸-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. از میان دانشجویان استان همدان، 400 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته شامل گرایش به مواد مخدر، تضاد خانوادگی، فردگرایی، احساس آنومی، پایبندی دینی و میزان کنترل دانشجو توسط خانواده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی و فردگرایی رابطه مثبت معنادار و متغیرهای میزان کنترل دانشجو توسط خانواده، پایبندی دینی و عملکرد تحصیلی رابطه منفی معنادار با گرایش دانشجویان به مواد مخدر داشتند. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی، فردگرایی، میزان کنترل دانشجو توسط خانواده و پایبندی دینی به طور همزمان با هم توانستند 32 درصد از واریانس گرایش به مواد مخدر را تبیین کنند اما متغیر عملکرد تحصیلی نقشی در پیش بینی میزان گرایش دانشجویان به مواد مخدر نداشت. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در پیش بینی گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر دارند. درنتیجه، برای پیشگیری از شکل گیری عوامل زمینه ساز در گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر، لازم است عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر در نظر گرفته شود. در این راستا، سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار دانشجویان به مصرف مواد مخدر باتوجه به متغیرهای شناسایی شده پیشنهاد می شود.
بررسی رابطه غربالگری های سرطان پستان باسواد سرطان و اضطراب سلامت؛ نقش میانجی تاب آوری روانشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها در بین زنان می باشد که تشخیص و درمان به موقع آن می تواند مرگ ومیر آن را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی رابطه غربالگری های سرطان پستان باسواد سرطان و اضطراب سلامت؛ نقش میانجی تاب آوری روانشناختی بود. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن کلیه زنان بالای 40 سال مراجعه کننده به مراکز ماموگرافی شهر رشت در سال 1401 بود که 300 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه غربالگری سرطان، پرسش نامه اضطراب سلامت، مقیاس آگاهی سرطان پستان و مقیاس تاب آوری استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزارهای SPSS و Amos 1 به ترتیب با نسخه 23 و 18 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان داد سواد سلامت (β=-0/11)، اضطراب سلامت (38/β=0) و تاب آوری (25/β=0) اثر مستقیمی بر غربالگری سرطان پستان دارد. اثرات سواد سرطان (β=-0/17) و اضطراب سلامت (25/β=0) بر تاب آوری نیز معنی دار بود (0/001>P)، همچنین اضطراب سلامت و سواد سرطان از طریق تاب آوری اثرات غیرمستقیمی بر غربالگری سرطان داشتند. شاخص های برازش مدل نیز نشان داد مدل مفروض از برازش مناسبی براساس داده ها برخوردار است ( RAMSEA=0/056). نتیجه گیری این نتایج نشان می دهند اضطراب سلامت با افزایش غربالگری سرطان پستان و سواد سلامت با کاهش غربالگری سرطان پستان مرتبط است. تاب آوری روانشناختی نیز به عنوان یک عامل میانجی می تواند اثرات اضطراب سلامت و سواد سلامت بر غربالگری های سرطان پستان را تعدیل کند. ۹۲۹,۱
The Role of Psychological Capital and Sense of Coherence in the Work Engagement of Iranian Psychologists and Counselors (A National Online Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Psychologists and counselors need Psychological Capital and Sense of Coherence to effectively engage in their professional roles in prevention and intervention. So the purpose of this study was to investigate the role of psychological capital and sense of coherence in the work engagement of Iranian psychologists and counselors.Materials and Methods: Using a web-based sampling method, 1156 psychologists and counselors from different regions of Iran were selected in 2021 and completed the Utrecht Work Engagement Scale (UWES; Schaufeli & Bakker, 2003), the Psychological Capital Questionnaire (PCQ:Luthans, 2002), and the Sense of Coherence Scale (SOC:Flensborg-Madsen, 2017). SPSS26 was used to analyze the data using Pearson correlation coefficient and stepwise multiple regression.Findings: The results indicated a positive and significant relationship between the components of psychological capital (self-efficacy, resilience, hope, and optimism) and the feeling of psychological cohesion with job desire. (P<0.001). The regression analysis also showed that self-efficacy, optimism, and hope could predict the participants' work engagement (P<0.001).However, resilience and a sense of psychological cohesion could not predict work engagement (P<0.05).Discussion The findings highlighted the role of psychological capital and a sense of coherence in the work engagement of Iranian psychologists and counselors and its place supports them in preventive and intervention activitiesConclusion: Based on the results of the current research, psychological capital and Sense of Coherence are important and influential variables on work engagement among mental health professionals, and it is suggested to pay more attention to these variables in the empowerment programs of mental health professionals
بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار (ECBT) بر نگرانی و حساسیت اضطرابی کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
150 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از رایجترین مشکلات بالینی در کودکان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک تحصیل می کردند. ابتدا از طریق نمونه گیری خوشه ای 672 نفر به ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM -5 (2017)، و نگرانی (1997) پاسخ دادند، در مرحله دوم 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM-5 (2017) و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 05/0). براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار در بهبود نگرانی و حساسیت اضطرابی تاثیر دارد، با توجه به این شواهد استفاده از گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار برای اختلالات هیجانی در کار بالینی با کودکان مضطرب توصیه می گردد.
پیش بینی شایستگی هیجانی- اجتماعی بر اساس دشواری تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی والدین در دانش آموزان دوره دوم دبستان: نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
50 - 37
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش پیش بینی شایستگی هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان دوره دوم دبستان بر اساس دشواری تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی والدین با نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی والدین بود.
روش : روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1403- 1402 و والدین شان در شهرستان باغ بهادران بود. 328 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان ژو و ای، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر، مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا و و همکاران و نسخه دوم پرسش نامه پذیرش و عمل بود. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مقدار اثر مستقیم و غیرمستقیم سرسختی روان شناختی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی معنادار است. مقدار اثر مستقیم و غیرمستقیم دشواری تنظیم هیجان بر شایستگی هیجانی- اجتماعی نیز معنادار است. مقدار اثر مستقیم سرسختی روان شناختی بر انعطاف پذیری روان شناختی و مقدار اثر دشواری تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری روان شناختی معنادار می باشد. مقدار اثر انعطاف پذیری روان شناختی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی نیز معنادار است.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، نقش دشواری تنظیم هیجان، سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی والدین را در تبیین شایستگی هیجانی- اجتماعی آشکار می سازد. هم چنین، نقش میانجی متغیر انعطاف پذیری روان شناختی والدین در رابطه بین سایر متغیرها تأیید شد.
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
74 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶)، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند (001/0 >P) و سبک های دیگر ارتباط معنادار نداشته اند (05/0 <P).
مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
142 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی در استان لرستان در زمان شیوع کرونا انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری شامل زنان شاغل در کادر درمان استان لرستان بود که به دلیل خیانت زناشویی همسر در دوران کرونا به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. 30 نفر از این زنان به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی هیجان محور، ACT و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه احساس مثبت به همسر و پرسشنامه میل به طلاق روزلت بود. مداخلات درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول دو ماه برگزار شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان محور و ACT به طور معناداری موجب افزایش احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در مقایسه با گروه کنترل شدند. زوج درمانی هیجان محور به طور نسبی اثربخشی بیشتری در افزایش احساس مثبت به همسر داشت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دهنده تفاوت های معنادار بین گروه ها و اثرات تعاملی زمان و گروه بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد درمانی زوج درمانی هیجان محور و ACT می توانند در بهبود احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر باشند. این نتایج می تواند به مشاوران و درمانگران در ارائه مداخلات موثرتر کمک کند و بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی را تسهیل نماید.