فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
روان شناسی قرآن بنیان به کار رود؟ برای پاسخ به این پرسش به تحلیل نظریِ اسناد مکتوب در این مسئله پرداخته شد؛ مفاهیمِ مرتبط از متون مربوطه استخراج، تحلیل مفهومی و معرفی شد. این معرفی در ضمن یک پژوهش قرآنی کوتاه در موضوع «ناخودآگاه» ارائه شد تا به کاربست نزدیک تر شود. بعضی از دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: 1. روش استنطاقی ظرفیت کاربرد در روان شناسی قرآن بنیان را دارد؛ 2. اگر تفسیر موضوعی با رویکرد «نظریه پردازی» و با توجه به لوازم آن صورت پذیرد، همان روش استنطاقی است؛ 3. این روش مراحل و فرایند مشخصی دارد که تمایز آن با روش های کیفی دیگر را نشان می دهد؛ 4. بعضی از تفاوت های مهم آن با تکنیک های تحلیل مضمون، شبکه معنایی و... در «مسئله گزینی»، «فرمول بندی سؤال»، «تحلیل» و «نظریه پردازی» است.
اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری بر تغییر سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مادران کودکان دبستانی شهر تهران موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان مدارس دولتی مقطع دبستان منطقه 3 شهر تهران که در سال 1393-94 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از این جامعه بود، که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. و افراد به طور گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شد. برای سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی، به ترتیب پرسشنامه هازن شیور برای دل بستگی و پرسشنامه الکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون برای مقیاس صمیمیت به کاربرده شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس ازآنتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و یافته های به دست آمده نشان داد که آموزش گروه درمانی شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. و نتیجه می گیریم که این آموزش ها می تواند بر بهبود سبک های دل بستگی و صمیمیت زناشویی مؤثر باشد.
نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.
تدوین و اعتباریابی بسته ارزیابی کارکردهای شناختی متقاضیان ورود به نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی کارکردهای شناختی اثرگذار در حرفه معلمی و پیشنهاد مجموعه ابزارهای شناختی برای سنجش بهنگام داوطلبان ورود به این حرفه بود. با توجه به اهمیت مهارت های شناختی در تمامی آزمون های بدو استخدام، انجام ارزیابی شناختی بر داوطلبان ورود به این حرفه می-تواند شاخص هایی مبنی بر بهره مندی این افراد از توانمندی های اساسی و ضروری این شغل ارائه کند. در پژوهش حاضر با یک ماهیت توصیفی-اکتشافی و در چارچوب روش کیفی –دلفی، پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند با افراد صاحب نظر و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت به طراحی مدل اولیه مفهومی کارکردهای شناختی مورد نیاز شایستگی های حرفه ای معلمی پرداخته شد. در مرحله بعد، ابعاد این مدل و شاخص های رفتاری استخراج شده از مصاحبه ها در پنل های تخصصی مورد بحث و بررسی و راستی آزمایی و رتبه بندی (وزن دهی) قرار گرفت. در نهایت مدل مفهومی با چهار مولفه ارتباطات، برنامه ریزی، تصمیم گیری، و حل مسئله به همراه شاخص های رفتاری مشخص به عنوان پیش نیازها شناختی شایستگی های هدف در حرفه معلمی شناسایی و سپس در کنار کارکردهای اجرایی پایه به منظور انتخاب آزمون های ارزیابی شناختی قرار گرفت. بسته ارزیابی نهایی از نظر روایی محتوایی به تایید متخصصان رسید. نتایج این مطالعه مضامین کاربردی برای متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و به ویژه سیاست گذاران فرایند جذب و گزینش نیروی انسانی در آموزش و پرورش به دنبال خواهد داشت.
نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی روان-رنجورخویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی باورهای فراشناختی ناسازگار در رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجور خویی و وجدان مندی با علائم اختلال بی خوابی و کابوس انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان، در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 377 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت (FFPQ، گلدبرگ، 1999)، علائم اختلال بی خوابی (ISI، مورین، 1993)، شدت رویای آزاردهنده و کابوس (DDNSI، کراکوف، 2002) و باورهای فراشناختی ناسازگار (MCQ، ولز، 1997) استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. هم چنین یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم متغیرهای روان رنجور خویی به باورهای فراشناختی ناسازگار، روان رنجور خویی به بی خوابی و باورهای فراشناختی ناسازگار به کابوس معنی دار بود (05/0>p). نتایج دیگر نشان داد که مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار بود (05/0>P) و مسیر غیرمستقیم متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به بی خوابی از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار و متغیر روان رنجور خویی و وجدان مندی به کابوس از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار معنی دار نبود (05/0<p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تنها ویژگی شخصیتی روان رنجور خویی می تواند از طریق باورهای فراشناختی ناسازگار بر علائم اختلال کابوس در دانشجویان دانشگاه اصفهان اثر بگذارد.
مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش جنسی و آموزش ارتباط زناشویی بر تعهد زناشویی در زنان متاهل مهاجر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل ایرانی در سال 1402-1401 بودند که طی 5 سال اخیر به کشور امارات مهاجرت کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده تعارضات زناشویی (MCQ-R) ثنایی (1387) و پرسشنامه تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997) بود. یکی از گروه های آزمایش آموزش جنسی را در 10 جلسه 2 ساعته و گروه آزمایشی دیگر نیز آموزش ارتباط زناشویی را در قالب 10 جلسه 2 ساعته به صورت هفته ای یکبار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آموزش جنسی به غیر از مولفه شخصی (05/0>P) بر مولفه های اخلاقی و ساختاری تعهد زناشویی اثربخشی معنادار نداشته است (05/0<P). گروه آموزش ارتباط زناشویی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). در نهایت، گروه آموزش ارتباط زناشویی در مقایسه با آموزش جنسی بر هر سه مولفه تعهد زناشویی اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (01/0>P). نتایج نشان می داد که آموزش ارتباط زناشویی، احتمالا مداخله کارآمدتری در مقایسه با آموزش جنسی برای بهبود تعهد زناشویی زناشویی زنان متاهل مهاجر بوده است.
تعیین کننده های سیاسی سلامت
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۵۸-۵۴۵
حوزههای تخصصی:
تعیین کننده های سیاسی سلامت شرایط ساختاری و محرک های اجتماعی را ایجاد می کنند که بر همه پویایی های دخیل در سلامت تأثیر می گذارند- ازجمله شرایط محیطی نامناسب؛ حمل ونقل ناکافی؛ محله های ناامن؛ مسکن نامناسب، فقیرانه و ناپایدار؛ و فقدان گزینه های غذایی سالم. در سطح جهانی، نمونه های مکرر از نقشی که این تعیین کننده های سیاسی- از طریق اقدام یا عدم اقدام و سیاست گذاری دولت - در پیامدهای سلامت و امید به زندگی، به ویژه در جوامعی که منابع کمتری دارند، بازی می کنند می توانند در حال حاضر و همچنین در طول تاریخ مشاهده شوند. مهم تر از همه، تعیین کننده های سیاسی سلامت چیزی بیش از صرفاً جدا و متمایز از تعیین کننده های اجتماعی سلامت هستند: آن ها به عنوان محرک های تعیین کننده های اجتماعی سلامت عمل می کنند که بسیاری از مردم از قبل کاملاً از آن ها آگاه هستند و به خوبی با آن ها آشنا هستند. تعیین کننده های سیاسی سلامت شامل فرآیند سیستماتیک ساختار روابط، توزیع منابع و اجرای قدرت می باشند که به طور هم زمان به روش هایی عمل می کنند که یا متقابلاً یا یکدیگر را تقویت می کنند یا بر یکدیگر تأثیر می گذارند تا فرصت هایی را شکل دهند که یا عدالت در سلامت را ارتقا بخشند یا نابرابری ها در سلامت را تشدید کنند. تعیین کننده های سیاسی سلامت، یک راه علاج جهانی برای نابرابری ها در سلامت هستند. تمرکز بر تعیین کننده های سیاسی خانه های بهداشت بر روی علل اساسی است که تعیین کننده های اجتماعی سلامت ر ا ایجاد، حفظ و تشدید می کنند که نابرابری ها در سلامت پایدار و ویرانگر را به وجود می آورند و تشدید می کنند که مشاهده، تجربه، پژوهش و گزارش می شوند. این مقاله با استفاده از لنزهای نظری و عملی برای بهبود نابرابری ها در سلامت که همچنان جوامع را در سراسر جهان فرامی گیرند، بسیاری از آسیب های تاریخی را که در طول تاریخ رخ داده اند، زمینه سازی می کند و یک چشم انداز منحصربه فرد در مورد وضعیت فعلی را ارائه می دهد و یک مسیر محسوس به سوی آینده ای عادلانه تر را پیشنهاد می دهد. علاوه بر این، به منظور از بین بردن تهدیدهای وجودی برای هر ملت و همه جمعیت ها، در نظر گرفتن این چارچوب جدید در تمام سطوح حکومت که به بهبود پیامدهای سلامت برای هر ملتی مربوط می شود، امری ضروری است.
مقایسۀ اثربخشی روان درمانی پویشی فشردۀ کوتاه مدت و درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در افراد مبتلا به افسردگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه میزان اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی، در افراد مبتلا به افسردگی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش افراد 18 تا 50 ساله مبتلا به افسردگی در مراکز روان شناسی شهر تهران در بهار و تابستان 1401 بودند. به روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر با تشخیص درمانگر و اکتساب نمره 14 به بالا در پرسشنامه افسردگی بک، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفره گمارده شدند. گروه آزمایشی یک، روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت و گروه آزمایشی دو، درمان شناختی رفتاری را براساس پروتکل های درمانی، طی 12 جلسه دریافت کردند. بعد از دو ماه از آخرین جلسه درمانی، جهت انجام آزمون پیگیری، همه افراد به پرسشنامه خودکارآمدی شرر (1982)، پاسخ دادند. یافته های تحلیل کواریانس نشان داد که هر دو رویکرد درمانی در افزایش خودکارآمدی در بیماران مبتلا به افسردگی مؤثر هستند. اندازه اثر73/0 برای روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در مقایسه با اندازه اثر 69/0 برای درمان شناختی رفتاری نشان دهنده اثربخشی بیشتر ISTDP در بهبود خودکارآمدی است.
اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات مصرف مواد یکی از علل اصلی عوارض و مرگ ومیر در سراسر جهان است. بااین حال اطلاعات کمی در مورد اثربخشی درمان برای بیماران مبتلابه هر دو بیماری وجود دارد. همچنین درمان دارویی استاندارد عمدتاً پیامدهای منفی را نشان داده است. این پژوهش باهدف تعیین اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد. جامعه آماری تحقیق را افراد مبتلابه اختلال مصرف مواد با نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های منطقه 10 شهر تهران تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 30 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از فرم مشخصات بالینی فردی، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، پرسشنامه مقیاس خود گزارشی اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی بزرگ سالان وکسلر و همکاران (ASRS)، استفاده شد. در این پژوهش تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام گرفت، بخش اول اختصاص به یافته های توصیفی داشت که در این بخش شاخص هایی نظیر میانگین، انحراف معیار، درصد و فراوانی استفاده شد. بخش دوم مربوط به یافته های استنباطی بود که در این قسمت تحلیل کوواریانس تک متغیره در داده های کمی استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای نقص توجه و فزون کنشی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر نقص توجه و فزون کنشی نیز به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نقص توجه و فزون کنشی مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد می باشد.
مقایسه کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان طلاق و کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق صرفا یک رویداد نیست بلکه فرایندی است که تاثیرات کوتاه مدت و بلندمدتی را بر کودکان به وجود می آورد. هدف: مطالعه حاضر باهدف مقایسه کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان طلاق و کودکان عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی 9 تا ۱۲ سال مناطق 5 و 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود، که با روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۱۸۰ نفر در دو گروه کودکان طلاق و کودکان عادی (هر گروه 90 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کارکردهای اجرایی دلیس- کاپلان (2001)، نیمرخ حسی دان (1999) و نظریه ذهن هوتچینز و همکاران (2012) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در حافظه ی کاری (08/6=t، 05/0>P)، انعطاف پذیری ذهنی (12/5=t، 05/0>P) و کنترل بازدارنده (16/7=t، 05/0>P)، ثبت حسی (72/6=t، 05/0>P)، حس جویی (65/4=t، 05/0>P) و حساسیت حسی (36/7=t، 05/0>P)، و سطوح نظریه ذهن شامل سطح اولیه (12/7=t، 05/0>P)، اساسی (14/7=t، 05/0>P)، و پیشرفته (32/9=t، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین کودکان عادی بیشتر از کودکان طلاق بود، اما بین میانگین اجتناب حسی در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: وضعیت کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان عادی بهتر از کودکان طلاق بود و بنابراین، استفاده از برنامه های آموزشی برای تقویت ابعاد شناختی ذهن کودکان طلاق با تاکید بر کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن می تواند بر بهبود عملکرد شناختی آنها مؤثر باشد.
مطالعه اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر کاهش نشانه های اضطراب و افزایش انگیزه شغلی در میان معلمان زن خرید خدمات دوره ابتدایی شهرستان خمینی شهر
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق اثربخشی مداخله خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی روی کاهش سطح اضطراب و افزایش انگیزه شغلی معلمان خرید خدمات شهرستان خمینی شهر بررسی شد. این مداخله درمانی به فرد کمک می کند تا از طریق یادآوری گذشته خود و خاطرات ارزشمندی که دارد، احساس ارزش و لیاقت بیشتری را احساس می کند و به احساس انسجام دست می یابد. گروه هدف معلمان خرید خدمات انتخاب شدند چون تجربه محقق و گزارش ها و آمارها نشان می دهد که معلمان خرید خدمات در شرایط کاری استرس زا و بدون امنیت شغلی هستند. ازآنجایی که انجام مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی نیاز به گذر سن و انباشت تجربه دارد. لذا معلمان خرید خدماتی در تحقیق وارد شدند که بالای 35 سال سن داشتند و در پایان سال هایی قرار داشتند که می توانستند استخدام رسمی شوند که سن استخدام طبق قانون 40 سال است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر آن بود که آیا می توان بر درمان خاطره پردازی انسجامی به عنوان راه حلی برای کاهش نشانگان اضطراب و بالا بردن انگیزه شغلی معلمان خرید خدمات تکیه کرد؟ برای پاسخ به این پرسش نمونه 34 نفری که نمره پرسشنامه اضطراب آن ها بیشتر از 15 نمره به دست آمده بود به شیوه در دسترس و از هر دو دوره اول و دوم ابتدایی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. برای سنجش اضطراب از پرسش نامه اضطراب بک (1990) و برای سنجش انگیزه شغلی پرسشنامه حبیبی (1377) استفاده شد. پس از برگزاری مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی در قالب یک جلسه معارفه 60 دقیقه ای و شش جلسه درمانی 90 دقیقه ای این نتایج به دست آمد: سطح اضطراب گروه آزمایش از حدود 33 نمره پیش آزمون به حدود 11 نمره پس آزمون تغییر کرد و به سطح اضطراب خفیف رسید. سطح متغیر انگیزه شغلی برای گروه آزمایش پس از آزمون از حدود 49 نمره به حدود 73 نمره تغییر پیدا کرد. با اجرای آزمون مقایسه میانگین برای مشاهدات زوجی برای متغیر اضطراب مشخص شد که مداخله درمانی اجراشده به طور معناداری میانگین اضطراب و انگیزه شغلی را در میان گروه آزمایش تغییر داده است و بنابراین فرض صفر در سطح خطای 01/0 رد شده و نتیجه گرفته می شود که مداخله درمانی خاطره پردازی انسجامی به شیوه گروهی توانسته است میانگین اضطراب را کاهش و میانگین انگیزه شغلی را افزایش دهد.
رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه جوانان ایرانی تشکیل دادند که در سال 1402 به دلیل مهاجرت، تحصیل، کار و غیره در غربت به سر می بردند. بنابراین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 جوان ایرانی در غربت انتخاب شدند و سپس پرسشنامه ها در اختیار این جوانان قرار گرفت و تکمیل و جمع آوری گردید. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، سبک های فرزندپروری (PSQ، شیفر، 1965) و احساس تنهایی (UCLQ، راسل، 1993) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. سبک های فرزندپروری محبت-طرد (008/0P=)، کنترل-آزادی (001/0P<) و احساس تنهایی (001/0P<) بر تاب آوری جوانان ایرانی اثر منفی و معناداری داشت. همچنین سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر احساس تنهایی جوانان ایرانی اثر مثبت و معناداری داشتند (001/0P<). با ورود متغیر احساس تنهایی به مدل اثر غیرمستقیم سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر تاب آوری به صورت منفی و معنادار شد (001/0P<). نتایج این پژوهش اهمیت رفتارهای فرزندپروری نامناسب والدین را در شکل گیری یا افزایش احساس تنهایی و در نهایت تاب آوری پایین جوانان ایرانی در غربت نشان داد.
نقش انواع سبک های دلبستگی در میزان تعهد دینی با میانجی گری تصویر از خدا: تدوین مدل تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل تعهد دینی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش میانجی تصویر ذهنی از خدا انجام شد. این پژوهش بنیادی و طرح پژوهش از نوع همبستگی مبتنی بر روابط مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی= در نیم سال دوم تحصیلی 1402 - 1403 بود، که نمونه ای به حجم 340 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه های تعهد مذهبی، سبک های دلبستگی و تصویر خدا بر اساس اسمای الهی جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارهای آماری SPSS-27 و AMOS-29 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل از شاخص های برازش مطلوب برخوردار است و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا با نقش میانجی تصویر ذهنی از خدا با تعهد دینی رابطه دارد، و تصویر خدا برای سبک دلبستگی ایمن و دوسوگرا به صورت یک میانجی کامل برازش می کند. اهمیت تصویرسازی مثبت از خداوند و تبیین جایگاه مادر، توجه به فرآیند تربیت با محوریت مادر مورد تأکید است.
تعیین اثربخشی زوج درمانی ترکیبی مبتنی بر پذیرش و تعهد با فرمول بندی طرحواره ای (ACT/SF) بر انعطاف پذیری روانشناختی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تنوع فوق العاده مسائل زوجی، مکانیسم ها و فرآیندهای درمانی متنوعی را می طلبد. ادغام رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد با رویکرد طرحواره درمانی به منظور پاسخ به دامنه وسیع تری از مشکلات زوجی مورد توجه محققان قرار گرفته است. ازاین رو، مطالعات بیشتر و غنی سازی این رویکرد با بکارگیری مؤلفه های مؤثرتر، در بهسازی روابط زوجی راهگشا خواهد بود. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی رویکرد ترکیبی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با فرمول بندی طرحواره ای (ACT/SF) بر میزان انعطاف پذیری روانشناختی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: مداخله حاضر با طرح نیمه آزمایشی و انجام پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور 16 زوج (32 نفر) از مراجعان سه مرکز مشاوره در شهر قم در سال 1401 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. هر دو گروه مقیاس رضایت زناشویی انریچ (السون، 1998) و پرسشنامه ی پذیرش و عمل-نسخه دوم (بوند و همکاران، 2011) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش مداخله درمانی ACT/SF را به مدت دوازده جلسه 120 دقیقه ای دریافت کرد و گروه گواه در انتظار درمان باقی ماندند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار Spss نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که با کنترل پیش آزمون به عنوان متغیر کوواریت، میزان رضایت زناشویی با اندازه اثر قوی (0/62=2η) و انعطاف پذیری روانشناختی با اندازه اثر متوسط (0/32 =2η) به طور معنی داری در گروه آزمایش افزایش داشته است (0/05>P). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه می توان گفت که فرمول بندی مشکلات زوجین بر مبنای طرحواره ها و آگاهی از تحریف های شناختی باعث می شود افراد درک و آگاهی بیشتری نسبت به فرآیندهای روانی و رفتارهای خود و همسرشان پیدا کنند، و با تکنیک های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ترغیب می شوند بر اساس ارزش های خویش، روابط زوجی را بهبود بخشند.
بررسی اثربخشی فیلیال تراپی بر افزایش همدلی و توجه کودکان پسر دوره ی اول ابتدایی مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 30
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه علاوه بر اشکال در عملکردهای شناختی مانند توجه، در ارتباط و همدلی با دیگران، دچار مشکلاتی می شوند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فیلیال تراپی بر افزایش همدلی و توجه کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی دوره ی ابتدایی اول شهر اصفهان بود که از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس 45 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند که در سه گروه 15 نفری آزمایش،کنترل و دارودرمانی قرار گرفتند. پرسشنامه های سیاهه رفتاری آخنباخ (2007) و سنجش همدلی کودکان آئویونگ (2009) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داد ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که فیلیال تراپی بر بهبود و افزایش همدلی (F=11/489, p<0/001) و توجه (05/0>F=6/064, p) موثر بوده است. بنابراین باتوجه به نتایج پژوهش حاضر و تأثیر آموزش فیلیال تراپی بر کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی در زمینه های افزایش توجه و همدلی می توان از این آموزش برای بهبود روند آموزشی و روابط اجتماعی آنها استفاده بسزایی نمود.
مقایسه روش مبتنی بر بازی با آموزش وارونه در یادگیری درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
179 - 205
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه آموزش مبتنی بر بازی با آموزش وارونه بر یادگیری مفهوم ضرب عددها در درس ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر چابهار انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر زمان حال نگر، بر اساس نوع متغیر کمی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها جزو تحقیقات شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر چابهار در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 1800 نفر بود که با توجه به نمونه گیری تصادفی خوشه-ای چند مرحله ای تعداد 75 نفر از این اعضا در سه گروه: آموزش با روش بازی، آموزش با روش وارونه و بدون آموزش به صورت تصادفی قرار گرفتند. روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آمار استنباطی شامل آزمون آنکووا بوده است. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر بازی ها و نیز آموزش وارونه در یادگیری مفهوم ضرب عددها در درس ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر چابهار تاثیر دارد. با توجه به یافته ها می-توان نتیجه گرفت به طور کلی هر دو روش اثر معناداری بر ضرب عددها در دانش آموزان دارند و میانگین نمره دانش آموزان در روش مبتنی بر بازی بیشتر از روش آموزش وارونه است. بنابراین بازی ها و آموزش وارونه می توانند از جمله راه های موثر در آموزش ضرب باشند.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
230 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زنا شویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای نارضایتی زناشویی شهرستان شیراز در تابستان و پاییز سال 1402 بودند. سپس تعداد 150 زوج دارای نارضایتی زناشویی (بر اساس نقطه برش 104 و کمتر در پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که از بین 150 زوج مورد بررسی تعداد 60 زوج واجد شرایط به صورت تصادفی ساده در سه گروه شامل گروه آزمایشی خانواده درمانی ساختاری (20 زوج)، درمان تحلیل رفتار متقابل (20 زوج) و گروه کنترل (20 زوج) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای خانواده درمانی ساختاری و گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر بی رمقی جسمی (F=22/410 ،sig=0/001)، بی رمقی عاطفی (F=4/736 ،sig=0/001)، بی رمقی روانشناختی (F=6/508 ،sig=0/001) و نمره کل بی رمقی زناشویی (F=18/636 ،sig=0/001) داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانی ساختاری اثربخشی بیشتری نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل بر کاهش بی رمقی زناشویی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل می توانند به عنوان شیوه های درمانی مناسب برای کاهش بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی در مراکز مشاوره خانواده به کار برده شوند و تقدم استفاده در کاهش بی رمقی زناشویی زوجین اینکه نشانه مشکل زناشویی زوجین زمانی که در بافت الگوی تعاملی خانواده ارزیابی شود بهتر قابل درک است، با خانواده درمانی ساختاری است.
نقش واسطه ای بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و مؤثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
سخن سردبیر: روان شناسی و دین؛ بخش یکم (دیدگاه های مخاطبان)
حوزههای تخصصی:
در ابتدای سخن پرسش ها یا سوالات بنیادین خودم و( به قول یکی از فلاسفه به نام ایران رازهای - چرا که مسائل را می توان حل کرد ولی رازها یعنی مسائل حل ناشدنی) را که در کانال تلگرام نشریه مطرح کردم بدون دستکاری می نویسم و سپس نظرات، نقدها، پیشنهادات، و پرسش های مخاطبان را بدون هیچ گونه قضاوت و بدون نام بردن نام افراد یعنی با رعایت اصل رازداری، مطرح می کنم و در ادامه در بخش های دوم و سوم سخنان سردبیر به تفصیل به نقد و بررسی پیشنهادات و سوالات مخاطبان می پردازم
The Effectiveness of Systemic Family Therapy on Alexithymia, Psychological Capital, and Mental Vitality in Mothers Infected with COVID-19 with Autistic Children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of the present study was to compare the effectiveness of systemic family therapy in reducing alexithymia, increasing psychological capital, and enhancing mental vitality in mothers infected with COVID-19 who have autistic children. Methods: The research method was a quasi-experimental design utilizing a pretest-posttest and follow-up with a control group. The statistical population included mothers infected with COVID-19 who have autistic children in the city of Mashhad, referring to the Avaye Salamat Center (total number: 70 individuals). Data were collected using a cluster random sampling method, ultimately selecting 30 individuals and assigning them into two groups of 15 each, experimental and control. For data collection and assessment of desired features and conditions, demographic forms and marital intimacy, forgiveness, and marital burnout questionnaires were used. Participants in the experimental group underwent systemic family therapy according to Bowen's (2009) protocol in 8 sessions of 90 minutes each, twice a week. Data analysis was conducted using repeated measures analysis of variance and SPSS-16 statistical software. Findings: The results indicated that systemic family therapy significantly reduced alexithymia (F=6.25, P=0.004), increased psychological capital (F=9.65, P=0.001), and enhanced mental vitality (F=7.29, P=0.001) in mothers infected with COVID-19 who have autistic children (P<0.05). Conclusion: Systemic family therapy can be utilized to improve alexithymia, psychological capital, and mental vitality in mothers infected with COVID-19 who have autistic children.