فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۶۱ تا ۷٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
94 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پیش بینی رضایت جنسى زنان بر اساس تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی و سبک های دلبستگى در دوران کرونا بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن را تمامی زنان متأهل شهرستان تفت در سال 1400 که از بین آن ها تعداد 138 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت اینترنتی پرسشنامه رضایت جنسی یاوری کرمانی و بحرینیان (1388)، پرسشنامه تعهد زناشویی توسط آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه صمیمیت زوجین وندن بروک و برتمن (1995) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال بشارت (1379) را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام در SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین تعهد زناشویی (تعهد به همسر، تعهد به ازدواج و احساس تعهد)، صمیمیت زوجین (شاخص صمیمیت، میزان توافق، میزان صادق بودن، علاقه و محبت داشتن و میزان پایبندی به تعهدات) و سبک دلبستگی ایمن با رضایت جنسی وجود داشت (05/0P<). علاوه بر این نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا / اضطرابی با رضایت جنسی وجود داشت (05/0P<). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که مؤلفه تعهد به ازدواج؛ مؤلفه علاقه و محبت و میزان توافق و سبک دلبستگی ایمن قادر به پیش بینی رضایت جنسی بودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان دریافت که تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی و سبک دلبستگى قادر به پیش بینی رضایت جنسی زوجین هستند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تاب آوری مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتیسم از بیماریهای شایع دوران کودکی بوده و با توجه به عوارض روانی ناشی از این بیماری بر مراقبان این کودکان، توجه به راهکارهای ارتقاء سلامت در مادران کودکان مبتلا به اتیسم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تاب آوری مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم صورت گرفت. روش: روش پژوهش در این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از جامعه آماری پژوهش حاضر که شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم تهران بود، 30 نفر به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. برای ارزیابی تاب آوری از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و برای ارزیابی مشکلات رفتاری کودکان از نمرات سیاهه مشکلات رفتاری کودکان (CBCL) استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از ابزارهای فوق مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای یک جلسه در هفته قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که MBCT به طور معناداری سبب افزایش تاب آوری در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم گردید. نتیجه گیری: از نتایج حاصل از پژوهش میتوان استنباط کرد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با افزایش آگاهی والدین از افکار، احساسات و حواس بدنی، پذیرش آن ها، توصیف رویدادها و عدم قضاوت در مورد آن ها و نیز افزایش ذهن آگاهی، تاب آوری آن ها را افزایش داده است.
کارکردهای اجرایی در بیماران اختلال مصرف کانابیس، افراد بهبودیافته و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
163 - 183
حوزههای تخصصی:
کانابیس محبوب ترین ماده ی غیرقانونی در جهان است. مصرف مکرر کانابیس با سلامت شناختی و روانی نامطلوب همراه است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کارکردهای اجرایی در بیماران اختلال مصرف کانابیس، افراد بهبودیافته و بهنجار انجام شد. بدین منظور طی یک پژوهش علی- مقایسه ای 50 بیمار مصرف کننده کانابیس که در شش ماهه ی اول سال 1398 به مراکز روان پزشکی شیراز مراجعه کرده بودند، اختلالات روان پزشکی، نورولوژیکی، ناتوانایی شناختی و وابستگی به مواد غیرافیونی نداشتند و روان پزشک برایشان اختلال قطعی مصرف کانابیس تشخیص داده بود، 50 بیمار بهبودیافته که حداقل شش ماه دوره ی بدون مصرف داشتند و 50 فرد بهنجار که سابقه ی مصرف مواد نداشتند، به صورت در دسترس انتخاب و با آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) نشان داد که عملکرد گروه مصرف کننده ی کانابیس نسبت به گروه بهبودیافته و افراد بهنجار و همچنین عملکرد گروه بهبودیافته نسبت به گروه بهنجار در آزمون ویسکانسین و مقیاس حافظه وکسلر تفاوت معنی دار داشت. ولی خطای درجاماندگی درگروه بهبودیافته و بهنجار تفاوت معنی دار نداشت. بنابراین، می توان بیان کرد که مصرف کانابیس موجب اختلال در کارکردهای اجرایی و حافظه افراد مصرف کننده می شود و حتی بعد از ترک ماده ی مصرفی، می تواند ادامه داشته باشد.
شناسایی ابعاد نیازهای حیات معنوی منابع انسانی در صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نیازهای حیات معنوی ناظر به بعد روحی وجود انسان هستند و تأمین درست این نیازها می تواند بستر اساسی رشد انسان سالم، توانا و سعادتمند را شکل دهد. در بعد سازمانی، وجود منابع انسانی شایسته اصلی ترین سرمایه هر سازمان به شمار می رود و ازاین رو یکی از مهم ترین عوامل ارتقای بهره وری سازمان، توانایی ایجاد انگیزش مؤثر در کارکنان براساس شناخت نیازهای معنوی و روحی انسان است؛ همچنین تفاوت های فرهنگی، آسیب های ناشی از استفاده از مدل های انگیزشی غربی، ضرورت افزایش بهره وری و ضعف ابزارهای انگیزشی در سازمان های ایرانی ایجاب می کند تا مدل های بومی برای شناخت نیاز و انگیزش انسان و با لحاظ ظرافت های روحی و معنوی وی بر پایه فرهنگ اسلامی ارائه شود. در راستای این هدف، در این پژوهش از صحیفه سجادیه به عنوان منبع داده ها به منظور تدوین مدل استفاده شد. در این تحقیق از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا، برای تحلیل داده ها استفاده و پس از کنکاش در مجموعه داده ها، الگویی جدید از نیازها براساس فرهنگ اسلامی با عنوان «نیاز به حیات معنوی» عرضه شد که مضامین سازمان دهنده چهارده گانه آن تعریفی متمایز از نیازهای منابع انسانی ارائه می دهند.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و بخشش درمانی بر کیفیت زندگی در مدرسه کودکان دارای ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
478 - 493
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی و بخشش درمانی بر کیفیت زندگی کودکان دارای ناتوانی یادگیری بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی (دو گروه آزمایش همراه با گروه گواه) با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه اول تا پنجم ابتدایی با انواع ناتوانی های یادگیری مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری آموزش وپرورش شهرستان سراوان در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که 45 نفر از واجدین شرایط که داوطلب مشارکت در پژوهش بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک کروه گواه ( هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش واقعیت درمانی تحت مداخله بسته آموزشی گلاسر (2001) و گروه آزمایشی بخشش درمانی نیز تحت مداخله بسته درمانی لواف پور نوری (1393) قرار گرفتند. هر سه گروه با استفاده از مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه بورک و اسمیت (1989) در سه مرحله مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 و آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه در مؤلفه های کیفیت زندگی در مدرسه تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۱/0>p). همچنین تفاوت بین میانگین نمرات گروه گواه با میانگین نمرات گروه های واقعیت درمانی و بخشش درمانی معنی دار بود (۰۱/۰>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی و بخشش درمانی، کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری را بهبود بخشید. همچنین بخشش درمانی در مقایسه با واقعیت درمانی، اثربخش تر بود.
واکاوی دلایل، زمینه ها و پیامدهای مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان (مورد مطالعه نوجوانان شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۶۵-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه ، به دنبال شناخت دلایل گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر در شهر ایلام بود. روش: این پژوهش با روش نظریه ی زمینه ای و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با 22 نوجوان مصرف کننده مواد مخدر گردآوری شد. یافته ها: در مرحله ی کدگذاری باز، 660 عبارت معنایی و در کدگذاری محوری، 155 مفهوم و 20 مقوله ی اصلی استخراج گردید. یافته ها نقش گروه همسالان، دوستی زیان آورانه، محیط نامناسب زیست شهری، ضعف ساختاری نهادهای اجتماعی کننده ا ی نظیر خانواده به دلیل وجود سابقه اعتیاد در خانواده، سبک فرزندپروری آسیب زا، مدیریت ناتوان خانواده و در نتیجه نابسامانی خانواده را و نهاد آموزش به واسطه ی مدیریت ناکارآمد مدرسه و امکان تشکیل باند و آشنایی با مواد در مدرسه در گرایش به اعتیاد را تایید می کنند. دسترسی آسان به مواد مخدر، هیجان طلبی نوجوانان، استقلال مالی زود هنگام همراه با نداشتن مهارت مناسب ارتباطی نقش تشدید کننده ای در این مورد ایفا نموده اند. نوجوانان مورد مطالعه در این وضعیت از راهبردهای ترک ناموفق، پنهان کاری، اقدام مجرمانه در تأمین مواد و حتی تصمیم های خود ویرانگرانه استفاده کرده اند که همراه با پیامدهایی نظیر طرد اجتماعی بوده است. نتیجه گیری: از برآیند مقوله ها، مقوله ی هسته ی «هم گشتی و برهم کنشی با همگنان بزهکار» حاصل شد که موجب تداوم مصرف، ناتوانی در ترک و طرد فراگیر نوجوانان از سوی خانواده شده است.
تاثیر آموزش بر اساس چهارچوب فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری( DOLA ) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر پایه دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق مقایسه تاثیر سطوح مختلف آموزشی ( DOLA ) در چهار سطح( انفعالی، فعال، سازنده گرا و تعاملی) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای وگرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری 117 نفر(30 نفر در گروه گواه و 87 نفر در گروه های آزمایشی ) که به طور تصادفی خوشه ای در شهر میاندوآب در چهار دبیرستان پسرانه و در هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شدند. پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی تکمیل شدند. هر یک از گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش و گروه کنترل به صورت انفعالی (سنتی) تحت آموزش قرارگرفت. بعد از جمع آوری داده ها ، با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کوواریانس یک راهه ( ANCOVA ) و مقایسه زوجی بونفرونی به کار گرفته شد. نتیجه: نشان داد که آموزش در سطوح فعال چهارچوب ( DOLA ) بر گرایش به تفکر انتقادی و میزان پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت و معناداری دارد.آموزش در سطح فعالیت تعاملی بیشترین تاثیر و آموزش در سطح انفعالی (سنتی)کمترین تاثیر را بر یادگیری دارد . همچنین به ترتیب با حرکت ازسطح انفعالی به سمت سطح تعاملی نمرات دانش آموزان نیز افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که هرچقد آموزش ها در مدارس به صورت فعالانه تدریس شوند به همان میزان تفکر انتقادی و یادگیری دانش آموزان پیشرفت محسوسی خواهد داشت.
مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی و قصه درمانی بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
135 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی و قصه درمانی بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل کودکان 5 تا 6 ساله حاضر در مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی منطقه ی 2 شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. 215 نفر ازمادران کودکان حاضر در این مراکز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق آنها، اضطراب جدایی فرزندشان از طریق پرسشنامه علائم مرضی کودکان گادو و اسپرافکین (1994) و مقیاس درجه بندی رفتاری کانرز (1991) ارزیابی شد. به روش نمونه گیری در دسترس، 45 نفر از کودکان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش اول (روش نقاشی درمانی) و گروه آزمایش دوم (روش قصه درمانی) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای در هر هفته دو جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری و t مستقل به کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون هر دو گروه آزمایش نقاشی درمانی و قصه درمانی نسبت به گروه کنترل، در متغیر اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0 > p ). همچنین، نتایج نشان داد که بین اثربخشی دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0 > p ). نتیجه گیری : قصه ها کودکان را به سمت وسویی هدایت می کنند که با اضطراب و ترس های خود روبرو شوند و به جای گریز از این موقعیت ها آنها را به عنوان بخشی از احساسات و افکار که فقط مربوط به آنها نیست، درک کنند و بتوانند به برون ریزی بیشتر احساسات خود بپردازند. از این رو، درمانگر می تواند با شناخت کامل تری از محتوای افکار آنها، به کاهش اضطراب جدایی آنها کمک کند.
پیش بینی بهزیستی روانی براساس توانمندی ایگو و علاقه اجتماعی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانی براساس توانمندی ایگو و علاقه اجتماعی دانشجویان انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن در سال تحصیلی 98-1397 بود. حجم نمونه براساس فرمول تاپاچنیک و فیدل، 150 نفر برآورد و به روش تصادفی چندمرحله ای برگزیده شدند. افراد نمونه، سه پرسشنامه علاقه اجتماعی کراندال، سبک هویت (G6-ISI) و سازگاری اجتماعی بل را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که از بین دو متغیر پیش بین توانمندی ایگو و علاقه اجتماعی، تنها متغیر توانمندی ایگو با متغیر بهزیستی روانی همبستگی مثبت و معنادار دارد. نتیجه گیری : بنابراین وجود ایگوی توانمند می تواند در برخورداری از بهزیستی روانی دانشجویان مؤثر باشد
بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سواد بدنی ادراک شده (PPLI) در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سواد بدنی در سال های اخیر به صورت گسترده مورد توجه محققان بوده اما ابزار های محدودی برای سنجش آن وجود دارد و در ایران هنوز ابزار معتبری برای سنجش سواد بدنی گزارش نشده است. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سواد بدنی ادراک شده سام (2016) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی بوده و جامعه پژوهشی شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شدند. حجم نمونه پژوهش 836 نوجوان 12-18 ساله بود. فرآیند ترجمه پرسشنامه به صورت رفت و برگشتی انجام شد، سپس درستی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرات 10 متخصص علوم ورزشی انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه در نمونه، داده ها در مدل سه عاملی مفروض سام (2016) آزمون شد. همچنین برای برسی قابلیت اعتماد ابزار، پرسشنامه مجددا توسط 30 آزمودنی با فاصله 11 روز تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب همبستگی آلفای کرونباخ و پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص های CFI ، NFI ، GFI ، IFI (0/9<)، PCFI ، PNFI (0/5<) و AGFI (0/8<) برازش مطلوب مدل را نشان می دهد و مدل سه عاملی تأیید شد. همچنین ابزار از همسانی درونی و قابلیت اعتماد بازآزمای مطلوبی در عوامل و کل پرسشنامه (0/7<) برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که پرسشنامه فارسی سواد بدنی ادراک شده دارای درستی و قابلیت اعتماد مناسبی می باشد و می تواند جهت ارزیابی سواد بدنی ادراک شده نوجوانان استفاده شود.
Structural Equation Modeling The Effect of Mental Health on Attitude toward Hijab with Mediating Psychological Capital, Adaptability and Family Confidence At undergraduate students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
. The aim of this study was to determine the structural equation model of the effect of mental health on the attitude toward hijab with the role of mediator of psychological capital and adaptability and cohesion of family in Zanjan undergraduate students. The research method was cross-sectional and descriptive and its plan was correlational .The statistical population were all of undergraduate students was Zanjan universities To keep fit of the community, The sample size was 335, of which 220 were female and 115 were male. Data were collected using questionnaires of the General Health Questionnaire (28 questions) Goldenberg (1972), Hijab Khidani Attitude Questionnaire (1394), Olson Family Adaptation and cohesion Assessment Scale (1985), Lutangs Psychological Capital Questionnaire (2007). Data were analyzed using SPSS software,. The PLS was used to map structural equations. The results showed that the indirect effect of mental health on the attitude toward hijab and the indirect effect of depression, anxiety, social function and physical symptoms on the attitude toward hijab is significantThe indirect effect of mental health by mediating the psychological capital was not significant to the hijab. The indirect effect of mental health by mediating family correlation was significant on the attitude toward hijab
بسته امیددرمانی با رویکرد اسلامی برای بیماران قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
41-57
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری های قلبی-عروقی یکی از مهم ترین بیماری های مزمن است که عوارض روان شناختی بسیاری همچون خستگی مفرط، اضطراب و افسردگی دارد و کیفیت زندگی بیماران را کاهش می دهد. در این میان توجه به نقش امید حائز اهمیت است. امید سازه روان شناسی مثبتی به حساب می آید که در مواجهه با سختی ها از افراد محافظت می کند. با توجه به اهمیت امید، اسنایدر سازه امید و پرسش نامه آن را تدوین کرده است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه امیددرمانی با توجه به آموزه های اسلامی و دستاوردهای روان شناسی کلاسیک بود. روش کار: روش این پژوهش متن محور و تحلیل محتوا است. بدین منظور مطالب مرتبط با نظریه امید در روان شناسی و آموزه های اسلامی جمع آوری و تحلیل محتوا شد. بر اساس نتایج تحلیل محتوا، سازه امید شامل هفت مؤلفه شناخت هدف زندگی و گرایش به آن، مهارت هدف گذاری، انگیزش و مهارت خودانگیزشی، توکل، تدبیر و مسیریابی، تلاش و پشتکار و مهارت مقابله با موانع بود. سپس بسته امیددرمانی با رویکرد اسلامی برای بیماران قلبی طراحی و روایی محتوایی آن ارزیابی شد. پس از جمع آوری نظر کارشناسان، برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی نهایی تدوین شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی برای بیماران قلبی شامل هشت جلسه نود دقیقه ای بود که عبارت است از: 1) ایجاد رابطه درمانی و ارائه اهداف و منطق درمان، 2) آشنایی با هدف و معنای زندگی در اسلام و تقویت گرایش به آن و نقش آن در امید، 3) آموزش مهارت هدف گذاری در جهت هدف اصلی زندگی و تعیین اهداف معنادار، شفاف و منطقی، 4) تبیین انگیزش و اهمیت آن و تقویت خودآگاهی فرد نسبت به انگیزه هایش، 5) مهارت های انگیزش معنوی، 6) تدبیر و انتخاب مسیر مناسب، تقویت خلاقیت و مهارت برنامه ریزی، 7) مهارت مقابله با موانع و مهارت انعطاف پذیری و 8) تقویت یاد خدا و توکل به او و جمع بندی. نتیجه گیری: برنامه امیددرمانی با رویکرد اسلامی دارای ابعاد مثبت معنوی و روان شناختی است و با برنامه امیددرمانی کلاسیک متفاوت است.
مقایسه توان شبیه سازی حرکتی کودکان نارساخوان با کودکان طبیعی هنگام پردازش افعال حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: موضوع مهم در دستور ساخت مدار جسمی شده این است که سیستم های ادراکی و حرکتی نقشی اساسی در عملکردهای عالی شناختی نظیر حافظه، درک زبان و شبیه سازی ذهنی دارند. طبق اطلاعات به دست آمده از مطالعات رفتاری و عصب شناختی مشخص شده است که یادآوری تجارب حرکتی منجر به فعال سازی مکانیسم های شناختی مسئول اجرای حرکت مشابه می شود و بنابراین بخش های حرکتی مشابه در مغز فعال می شوند. از این رو، سؤال مهمی که پیش می آید این است که تا چه حد نقص در مهارت حرکتی می تواند بر شبیه سازی حرکتی حین پردازش زبان اثرگذار باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع مقایسه ای بود. در این پژوهش 17 دانش آموز نارساخوان (5 دختر و 12 پسر) 8 تا 13 ساله از مراکز اختلال یادگیری شهر شیراز با داشتن معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و با همسالان طبیعی خود مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت انتخاب نمونه ها، از مصاحبه بالینی، مقیاس هوش وکسلر و آزمون ادراکی_حرکتی بندر گشتالت استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده از آزمون شبیه سازی حرکتی حاکی از تفاوتی معنادار میان نمرات پردازش افعال همخوان (001/0P<)، ناهمخوان با اجرای حرکت عضو مشابه (001/0P<) و ناهمخوان با اجرای حرکت عضو متفاوت (001/0P<) در دو گروه آزمایش و کنترل بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان گر آن است که تجارب جسمی شده نقش بسیار مهمی در پردازش زبان ایفاء می کنند و نقص در مهارت حرکتی می تواند تاثیراتی منفی بر فعال سازی شبیه سازی حرکتی داشته باشد که این موضوع تاییدکننده ماهیت جسمی شده زبان و ارتباط میان زبان با دیگر مهارت های شناختی است.
مؤلفه های ساختاری ثبات قدم براساس منابع اسلامی، تدوین یک مدل مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تدوین مدل مفهومی «ثبات قدم» براساس منابع اسلامی انجام شد. در این پژوهش، برای تحلیل مدل مفهومی ثبات قدم، از جملات توصیفی تبیینی منابع اسلامی، از روش تحلیل محتوا و برای تبیین ساختار مفهومی ثبات قدم، از روش معناشناسی زبانی استفاده شد. بدین منظور، به واسطه واژگان و مفاهیم جمع آوری شده در حوزه معنایی ثبات قدم، جملات توصیفی تبیینی مرتبط با موضوع در متون اسلامی جست وجو و انتخاب شدند. برای تعیین مؤلفه های مفهومی و عملیات مقوله بندی و مفهوم سازی، مضمون های اصلی متون انتخاب شدند. در بررسی روایی محتوای مؤلفه های استخراج شده، براساس نظرات 15 کارشناس، هر مؤلفه ای که حداقل مقدار CVR آن 49/0 به بالا بود و همچنین، مؤلفه ای که شاخص CVI آن برابر با 79/0 و بالاتر از آن بود، تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد که ساختار مفهومی ثبات قدم براساس منابع اسلامی، بر هفت مؤلفه اصلی شامل هدف مداری الهی، عزم، یقین، پایبندی به ارزش ها، ایستادگی مداوم، جدیت در عمل و شکیبایی مبتنی است.
مقاله موردی: اقدام به خودکشی در یک پسربچه 8ساله با سه بار سابقه حلق آویز: گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بروز رفتار خودکشی در کودکان زیر ۱۰ سال یک اعلان خطر و موضوعی نگران کننده است. این پدیده می تواند یک شاخص مهم برای ارزیابی وضعیت روانی افراد در جامعه باشد. این مطالعه یک پسر بچه ۸ ساله را گزارش می کند که سابقه سه بار اقدام به خودکشی به روش حلق آویز داشته است. مشاوره روان پزشکی نشان داد که این کودک افسردگی پنهان دارد. نتایج ارزیابی رفتار کودک توسط والدین از طریق چک لیست رفتاری کودک نشان داد که این کودک بالاترین نمرات را به ترتیب در حیطه های اختلال رفتاری پرخاشگرانه، مشکلات توجه، رفتار قانون شکنی و اختلال افسردگی اضطراب دارد. عدم توجه والدین در برآوردن نیازهای گوناگون کودکان و نبود محیط پرورشی و حمایتی ممکن است منجر به بروز اختلالات رفتاری عاطفی در کودک شده و زمینه را برای بروز رفتارهای خطرناکی مانند اقدام به خودکشی در کودک فراهم کند.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و تحلیل رفتار متقابل بر کاهش تعارض زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
88 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرح واره درمانی در مقایسه با تحلیل رفتار متقابل بر تعارض زناشویی زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری همه افراد متاهل دارای اختلاف زناشویی شهر رشت در نیمه دوم سال 1397 بود که به مراکز مشاوره، شوراهای حل اختلاف و دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند که تعداد 40 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش طرح واره درمانی ( 15 نفر)، گروه آزمایش درمان تحلیل رفتار متقابل ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) کاربندی شدند. گروه ازمایش طرح واره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش تحلیل رفتار متقابل تحت مداخله بسته درمانی استوارت (1395) به مدت دوازده جلسه یک ساعتی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله طرحواره درمانی و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض زناشویی (23/125=F، 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه تحلیل رفتار متقابل و طرح واره درمانی تفاوت معناداری در اثربخشی کاهش تعارضات زناشویی وجود دارد (05/0=P)؛ بنابراین تحلیل رفتار متقابل تأثیر بیشتری بر کاهش تعارضات زناشویی شرکت کنندگان داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پیشنهاد می شود برنامه های درمانی روان شناختی مانند درمان اثربخشی زوج درمانی طرح واره محور و تحلیل رفتار متقابل توسط درمانگران آموزش دیده به صورت برنامه های هفتگی آموزش داده شوند تا زمینه ارتقاء سطح رضایت زناشویی زوجین مهیا شود.
نقش استرس شغلی بر رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی در طول پاندمی کرونا با آزمون میانجی تعارض کار-خانواده و استرس والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف این از پژوهش تعیین میزان تاثیر استرس شغلی بر رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی با با نقش میان جی تعارض کار-خانواده و استرس والدین بود .روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه معلمان زن مقطع ابتدایی شهرستان فارسان به تعداد 270نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 155 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استرس شغلی الیوت(1994)، پرسش نامه رضایت شغلی تسوی و همکاران (1992 ) ، پرسشنامه تعارض کار-خانواده زنگ و یان(2013) و پرسش نامه استرس والدین لیو و همکاران(2019) بود که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0 ، 88/0 ،89/0 و 90/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها باروش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM ) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که استرس شغلی دارای ضریب تاثیر66/0- بر رضایت شغلی بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. و استرس شغلی از طریق تعارض کار- خانواده بر رضایت شغلی تاثیر دارد و ضریب این تأثیر 57/0-است و همچنین استرس شغلی از طریق استرس والدین بر رضایت شغلی تاثیر دارد و ضریب این تاثیر53/0-است.
ارتباط اختلالات هیجانی بر اساس معیار های حوزه پژوهش با اختلالات طیف نوروتیک بر اساس DSM5: روایی و اعتبار خود گزارشی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
77 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر شناسایی رابطه بین نشانگان اختلالات هیجانی بر اساس نظام ابعادی معیارهای حوزه پژوهش و شاخصهای اختلالات نوروتیک بر اساس DSM5 بود. روش این مطالعه همبستگی بوده و بدین منظور 300 نفر از مبتلایان دارای تشخیص اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس-اجباری (18 تا 40 ساله) به صورت نمونه گیری هدفمند از بین مراجعه کنندگان به شش مرکز سلامت روان در شهر تهران دعوت شدند تا در این مطالعه شرکت کنند. ابزارهای بررسی، پرسشنامه چندبعدی اختلالات هیجانی، افسردگی بک، اضطراب اسپیلبرگر و وسواس مادزلی بودند. نتایج همبستگی بین نمره کل پرسشنامه چندبعدی اختلالات هیجانی با پرسشنامه های فوق، معنی دار بود که با استناد به مفاهیم سازه های نظری، نشان دهنده روایی سازه و همگرای بالای این پرسشنامه می باشد. همبستگی بین زیر مقیاسهای پرسشنامه چندبعدی اختلالات هیجانی نیز، معنی دار بود. همچنین نتایج همبستگی بین زیر مقیاسهای پرسشنامه اختلالات هیجانی با نمره کل (به استثنای خرده مقیاس اجتناب فعال) نیز معنی داری قابل قبولی داشت. یافته های حاصل از همبستگی پرسشنامه چندبعدی اختلالات هیجانی با پرسشنامه های مربوط به اختلالات نوروتیک، روایی و اعتبار قابل قبولی را در جامعه بیماران ایرانی نشان می دهد. هر چند ارزیابی بالینی با پرسشنامه چندبعدی اختلالات هیجانی، قادر خواهد بود ده حوزه ازابعاد بدکارکردی هیجانی را درمبتلایان مورد بررسی قراردهد، مطالعات وسعیتری در زمینه تشخیص اختلالات هیجانی با این ابزار پیشنهاد می شود.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۷۲-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب و سرپناه شبانه زنان و مردان منطقه شوش –هرندی شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری مقیاس سیستم های بازداری/ فعال ساز رفتاری (BIS/BAS) (کارور و وایت، 1994)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (RSBQ) (زارعی و همکاران،1389) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ- II) (باند و همکاران، 2011) بودند. رفتاردرمانی با رویکرد REBT بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد REBT بر کاهش نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی تأثیر داشته است (P<0.05). با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مراکز کاهش آسیب توصیه می شود.
تأثیر مشاوره شغلی توان مبنا بر مکاشفه مسیرشغلی، خودکارآمدی و باورهای ناکارآمد مسیرشغلی فارغ التحصیلان زن بیکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۸۷-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره شغلی توان مبنا بر مکاشفه مسیر شغلی، خودکارآمدی و باورهای ناکارآمد مسیر شغلی فارغ التحصیلان بیکار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل کلیه فارغ التحصیلان زن بیکار شهرستان اسلام آباد غرب در سال 1396 بود. از جامعه فوق 28 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 14 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی چهار جلسه ی نود دقیقه ای، (یک جلسه در هفته) مشاوره شغلی توان مبنا را دریافت کردند و در این مدت، گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی مکاشفه مسیر شغلی، پرسشنامه خودکارآمدی مسیرشغلی و پرسشنامه افکار ناکارآمد مسیر شغلی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر مکاشفه مسیر شغلی (01/0 P<،99/102=F ؛01/0 P<،66/68=F)، خودکارآمدی مسیر شغلی (01/0 P<،94/47=F ؛01/0 P<،31/34=F) و باورهای ناکارآمد مسیر شغلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P<،22/88=F ؛01/0 P<،89/7=F) و این تفاوت در طول زمان (با پیگیری سه ماهه) پایدار است. نتایج: با توجه به یافته های پژوهش می توان استنتاج کرد که مشاوره شغلی توان مبنا مدلی اثربخش در افزایش مکاشفه مسیر شغلی و خودکارآمدی مسیر شغلی و کاهش باورهای ناکارآمد مسیر شغلی فارغ التحصیلان بیکار است.