فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۲۱ تا ۶٬۷۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
391-404
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات بسیاری به بررسی رابطه توانش های خودتعیین گری با رفتارهای هنجارگریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر هنجار گریزی تحصیلی و درگیری تحصیلی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر رفتارهای هنجارگریز تحصیلی و درگیری تحصیلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بروجن در سال تحصیلی 98-1397 بود. 43 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند . مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد . ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه هنجارگریزی تحصیلی (کلارک، باربوسا - لیکر، گیل و نوین، 2015) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (ریو، 2013) بود . تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خود تعیین گری به طور معناداری منجر به کاهش هنجارگریزی تحصیلی و افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بروجن شده است (0/001 = (p . نتیجه گیری : براساس یافته های پژوهش حاضر آموزش توانش های خودتعیین گری می تواند به منظور کاهش رفتارهای هنجارگریز و افزایش درگیری تحصیلی در محیط های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. به لحاظ کاربردی، می توان آموزش توانش های خودتعیین گری را در برنامه درسی مد نظر قرار داد و محتوای کتاب های درسی را بر اساس گام های انگیزشی توانش های خودتعیین گری تدوین نمود .
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
43-64
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل در سال 1398-1397 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل بود که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 118 دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس آمادگی اعتیاد و پرسش نامه سواد سلامت برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین آمادگی به اعتیاد و مولفه های سواد سلامت (دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات) روابط منفی معنی داری وجود داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمره کل سواد سلامت توانست به شکل منفی و معناداری 18 درصد واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کند. از بین مولفه های سواد سلامت، فهم و تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات توانستند 21 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را به شکل منفی و معناداری تبیین کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سواد سلامت از متغیرهای مرتبط با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان می باشد که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مورد توجه قرار گیرد .
اثربخشی درمان فراتشخیصی برکاهش علائم وافزایش انعطاف پذیری روانشناختی در نوجوانان مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر کاهش علائم و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه است. نمونه پژوهش شامل 24 نوجوان مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی شهرستان فلاورجان در سال 1399 است که از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و این نوجوانان به طور تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (12 نفر گروه آزمایش و کنترل). مداخله طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی برگزار شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی (SPIN) کانور و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (AAQ_II) بوند و همکاران استفاده شد و نوجوانان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سؤالات آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه تحلیل داده ها از کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون اضطراب اجتماعی و انعطاف پذیری روان شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج این پژوهش درمان فراتشخیصی می تواند در کاهش علائم و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر باشد و می توان از این درمان برای بهبود مشکلات افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد.
تاثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی با روش کمی و از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد واحد یادگار امام (ره)- شهرری در سال تحصیلی99_98 بود. به دلیل شیوع بیماری کرونا، 22 نفر از زنان متأهل و مجرد به روش در دسترس انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز غیر تصادفی و از نوع در دسترس بود. جلسات آموزشی مهارت خودآگاهی به دلیل شیوع ویروس کرونا به جای کلاس های حضوری، به صورت مجازی تشکیل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت های زندگی بود. روش آماری روشT همبسته بود که با توجه به نمره sig که عدد 0/29 بود و این عدد از 0/05 کوچک تر بود؛ لذا فرض صفر رد و فرض خلاف تائید گردید، درنتیجه با احتمال95 درصد رابطه معنادار است. با آموزش مهارت خودآگاهی فرد به بینشی دست پیدا می کند که می تواند مسیر یادگیری دیگر مهارت ها را برایش هموار کند و از پس چالش های زندگی برآید و کامل این مسئله در نتایج این پژوهش مشهود بود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان، پس از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
999-1014
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهند زنانی که با خیانت همسر روبه رو بوده اند از علائم افسردگی و نشخوار فکری رنج می برند، همچنین پژوهش ها حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) بر علائم افسردگی و نشخوار فکری بوده است، بنابراین با توجه به پیشینه پژوهش، در زمینه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) بر نشخوار فکری و علائم افسردگی زنان، پس از خیانت همسر، شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) بر روی زنانی بود که علائم افسردگی و نشخوارفکری، تجربه کرده بودند. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه در زنان آسیب دیده از خیانت بودند. جمعیت این مطالعه 73 نفر از زنان آسیب دیده از خیانت در حومه شرق تهران بودند که به مرکز درمانی گروه درمانی احیاء القلوب مراجعه کرده و به پرسشنامه نشخوارفکری نولن هوکسما (2003) و مقیاس افسردگی بک (1996) پاسخ دادند. از بین 73 شرکت کننده،30 شرکت کننده در دو گروه 15 نفره (گواه و آزمایش) که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تقسیم شدند، گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) دریافت کردند در پایان بعد از اجرای پس آزمون نتایج با آزمون تحلیل واریانس اندازه های مختلط مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد پس از پایان پیگیری، نتایج گروه آزمایش در هر دو متغیر افسردگی و نشخوارفکری، در پس آزمون و آزمون پیگیری تفاوت معناداری داشتند اما این تفاوت بین عملکرد گروه گواه در سه مرحله مشاهده نشد.(0/05 P> ). نتیجه گیری: با توجه به اینکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشخوار فکری و علائم افسردگی همچون افکار ناخوشایند و تکراری، ناکارآمدی رفتار فعلی و همچنین پذیرش مشکل و ایجاد گسلش بین افکار و عملکرد کنونی در زنان آسیب دیده از خیانت موثر بوده می توان آن را بر روی نمونه های بیشتر و در جامعه ای با فرهنگ متفاوت نیز انجام داد.
مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و تغییرات نگرش آنها نسبت به ازدواج و روابط زناشویی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
216-243
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربه زیسته دانشجویان و دانش آموختگان رشته مشاوره و بررسی ردپای آموخته های درسی بر دیدگاه آنان پیرامون ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان 16 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی رشته ی مشاوره بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: در بعد تجربیات مثبت 4 مضمون اصلی به دست آمد. افزایش آگاهی، رشد آگاهی نسبت به توانمندی های شخصی، بهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و تجربیات پیرامون امر ازدواج. در نهایت زیر مضمون های درک شده از مضمون های اصلی به این صورت آمده است: خودآگاهی، افزایش آگاهی نسبت به ویژگی های شخصیت دیگران، رشد اعتمادبه نفس، احساس مفید بودن، روابط خانوادگی و اجتماعی، دستیابی به دیدگاه سیستمی در خانواده، افزایش همدلی، کنترل هیجانات، تغییر در نگرش به آشنایی قبل از ازدواج و تأکید بر مشاوره پیش از ازدواج، نگرش متفاوت به ازدواج نسبت به گذشته، آگاه شدن به جایگاه مشاور و اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، تغییر در کلیشه های جنسیتی (در شرکت کنندگان مرد). در بعد تجربیات منفی، مضمون های اصلی عبارت بودند از : تجربیات مربوط به پدیده ازدواج و انتخاب همسر و تأثیرات منفی در روابط. زیر مضمن های به دست آمده: کم شدن شور و هیجان احساسی در رابطه با شریک زندگی، بالا رفتن میزان حساسیت و وسواس فرد در روابط، تغییر نگرش نسبت به مردها (از سمت شرکت کنندگان خانم)، ایجاد حس عدم درک مشترک در روابط خانوادگی و اجتماعی به علت تفاوت در سطح آگاهی، ایجاد سطح انتظارات غیرمنطقی از دانش آموختگان این رشته. نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش، تجربه زیسته شرکت کنندگان نشان داد که تحصیل در رشته مشاوره، از جنبه های مختلف بر زندگی شخصی آن ها و دیدگاهشان نسبت به ازدواج و روابط زناشویی تأثیرگذار بوده است.
بررسی اثر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیت پذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه مسئولیت پذیری کارکنان مورد توجه سازمان ها علمی – آموزشی قرار گرفته است. از این رو تحلیل ارتباط مسئولیت پذیری دبیران، با سایر مفاهیم سازمانی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی بر مسئولیت پذیری با نقش میانجی تعهد سازمانی دبیران بود. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران متوسطه اول آموزش و پرورش ناحیه چهار تبریز به تعداد 550 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و جدول مورگان 218 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد جامعه پذیری سازمانی تائورمینا (1994)، سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998)، مسئولیت پذیری کارول (1991) و تعهدسازمانی آلن و میر (1996) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با مسئولیت پذیری به ترتیب (80/0, ß = 18/0 (ß = و رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر جامعه پذیری سازمانی و سرمایه اجتماعی با تعهد سازمانی به ترتیب (85/0, ß = 13/0 (ß = وجود دارد. همچنین در مدل تجربی پژوهش حاضر، نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین متغیرها در مدل تائید شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، متغیرهای جامعه پذیری سازمانی، سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی برای مسئولیت پذیری کارکنان سازمانی باید مورد توجه قرار گیرد. زیرا در سایه مسئولیت پذیری بودن معلمان در تمام ابعاد زندگی شاهد تسهیل روند و دستیابی به اهداف سازمانی خواهند بود.
بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
41 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد. روش : این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. ابزار پژوهش آزمون همدلی خود (شهابی، معنوی پور، پیرخایفی، 1399) بود. یافته ها : تحلیل رگرسیون بین عامل های همدلی خود با شفقت خود نشان داد که مدل رگرسیون در حالت کلی معنی دار نیست و علی رغم شباهت های سازه های همدلی خود و شفقت خود، رابطه معنی دار آماری بین آنها وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از میان عامل ها، توجه به بدن با شفقت خود رابطه منفی و معنی دار دارد و عامل درون نگری با شفقت خود رابطه مثبت و معنی دار دارد و سایر عامل ها رابطه معنی داری با شفقت خود ندارند.
مقایسه کنترل شده اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
485-501
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرچند مطالعات علت شناسی افسردگی نوجوانان بر دلایلی همچون تجربه وقایع منفی زندگی، مشکلات بین فردی ، کمبود مهارت های حل مسأله و کنار آمدن با چالش ها تأکید کرده اند، اما پیشینه درمان های بکاربسته در این حوزه به جای مجهز کردن آنان به مهارت های حل مسأله عمدتاً بر درمان های شناختی رفتاری با اصلاح باورهای ناکارآمد و منفی متمرکز بوده است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی و خلق و احساس نوجوانان بود. روش: با استفاده از یک کارآزمایه کنترل شده تصادفی ( RCT ) از بین نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران با روش تصادفی چندمرحله ای دو مدرسه انتخاب شدند و توسط پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در مرحله بعد مجددا با پرسشنامه خلق و احساس (انگولد و همکاران، 2002) مورد ارزیابی قرار گرفتند و 96 نفر از آنها با افسردگی خفیف و متوسط شناسایی شدند و در سه گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه حل مسأله خلاق، در معرض تکنیک های حل مسأله خلاق با اقتباس از شکل گروهی پروتکل های آزبورن، 1956، 1975؛ اشتاین، 1975 و پارنز، 1979، در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم تکنیک های اصلاح شناختی رفتاری را با استفاده از شکل گروهی مونوز و میراندا (2000) در همان زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقاً در معرض همان مقدار زمان و جلسات با آزمایشگر اما بدون هیچگونه مداخله مرتبط با افسردگی قرار گرفتند. همه گروه ها مجددا پس از پایان مداخلات و همچنین بعد از دو ماه مورد ارزیابی قرارگرفتتد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها : نتایج بهبود معناداری از تعامل بین درمان و زمان (0/05 > 0/001 P= ) در نمره افسردگی و خلق و احساسات در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان داد. همچنین بین میانگین های افسردگی دو گروه آزمایشی درمان حل مسأله خلاق 7/37 با درمان شناختی رفتاری 10/78 تفاوت معناداری با برتری اولی مشاهده شد و این برتری را بعد از دوماه پیگیری هم حفظ کرد (0/05 > 0/001 P= ). نتیجه گیری: با ملاحظه علت شناسی افسردگی در نوجوانی درمان حل مسأله خلاق یک کارآمدی منطقی در این مطالعه نشان داد، تکرار در نمونه های بزرگتر قبل از اینکه در موقعیت های مشاوره و روانشناسی به کار برده شود مورد نیاز است.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
61-88
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زوج های ارجاعی متقاضی طلاق توافقی در سال 1396، به مرکز مشاوره بهروان در قزوین بودند. 10 زوج (20 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه های 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های فرآیند و محتوای خانواده سامانی (2008) بودند. برنامه خودمتمایزسازی امامی ریزی و برون (1395) در 10جلسه زوج درمانی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا و تغییرات فرآیند و محتوای خانواده در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودمتمایزسازی بر بهبود فرآیند خانواده (14/21= F ، 01/0 > P ) و محتوای خانواده (32/23= F ، 01/0 > P ) تاثیر معناداری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است و 4 زوج از ادامه طلاق منصرف شدند (01/0-= t ، 01/0 < P ). نتیجه گیری: برنامه آموزش خودمتمایزسازی توانمندی زوج ها از طریق ایجاد تعادل بین عقل و احساسات و تمایز خویشتن از خانواده اصلی، بر کارکردهای فرآیند و محتوای خانواده تاثیر می گذارد. بنابراین از این روش روانی- آموزشی کارآمد می توان برای بهبود فرآیند و محتوای خانواده زوج های متقاضی طلاق توافقی و پیشگیری از طلاق استفاده کرد. واژه های کلیدی: خودمتمایزسازی، فرآیند خانواده، محتوای خانواده، طلاق توافقی
بررسی تاثیر مداخله بازی درمانی مبتنی بر نظریه شناختی رفتاری(CBPT) برآلکسیتایمیا و فرسودگی تحصیلی درکودکان با اختلال ناتوانی یادگیری خاص (شدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری خاص(شدید) بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مراکز ناتوانی یادگیری ابتدایی شهر کرمانشاه تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه آلکسیتایمیا تورنتو- FTAS-20(1392) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی- SBI(2005) و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات- CLDQ (1390) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. یافته ها نشان داد که برنامه بازی درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش آلکسیتایمیا و فرسودگی تحصیلی در سطح (001/0 p<) در این کودکان شده است. در نتیجه یافته ها نشان داد که بازی درمانی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش مشکلات الکسیتایمیا و زیر مولفه های آن و فرسودگی تحصیلی کودکان به کار رود.
شیوع اختلالات روانی در دانش آموزان مقطع ابتدایی استان گلستان در سال 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خطر ابتلاء به اختلال روانی در هر زمان و مکان برای انسان وجود دارد، از این رو شناخت این اختلالات و میزان شیوع و بروز آنها بسیار لازم به نظر می رسد و پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوع اختلالات روانی در دانش آموزان مقطع ابتدایی استان گلستان انجام شده است. روش: روش پژوهش توصیفی مقطعی است و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی استان گلستان در سال تحصیلی 1393-1392 بود. همچنین حجم نمونه 843 دانش آموز از جامعه مذکور بوده است که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. جهت جمع آوری داده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان بر اساس چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (اسپیرافکین و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و آزمون مجذور کا انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد شایع ترین اختلال در دانش آموزان مورد مطالعه، اختلال خلقی خفیف (29 درصد) است و اختلال افسردگی شدید (0/3 درصد) کمترین میزان شیوع را دارد. همچنین در میزان شیوع اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی (از سه ریخت غلبه بر نارسایی توجه، غلبه بر فزون کنشی، و ترکیبی)، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، ترس مرضی خاص، افکار وسواسی، تیک حرکتی، تیک صوتی، درخودماندگی، اضطراب جدایی، بی اختیاری ادرار و دفع بین دو جنس (پسر و دختر) تفاوت معنادار وجود دارد (0/01 p<)، اما در میزان شیوع اختلال اضطراب فراگیر، اعمال وسواسی، تنیدگی پس از سانحه، اسکیزوفرنی، افسردگی شدید، اختلال خلقی خفیف، آسپرگر، و اختلال ترس مرضی اجتماعی بین کودکان دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشده است (0/05 p>). نتیجه گیری: اختلالات روانی، از جمله اختلال خلقی خفیف در دانش آموزان ابتدایی استان گلستان شیوع بالایی دارد و عوامل محیطی مانند وجود اقوام مختلف، شرایط اقتصادی و اجتماعی و جو عاطفی خانواده در بروز اختلالات روانی کودکان این منطقه نقش مهمی دارند.
اثربخشی مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسئله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک ( TBI ) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداول ترین پدیده های بعد از آسیب مغزی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون – پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمون های نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف ، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.
مقایسه حساسیت به پاداش و تنبیه، بازداری پاسخ و توجه پایدار کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و اختلال کندگامی شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات اخیر اختلالی به نام کندگامی شناختی را شناسایی کرده اند که در مشکلات توجه با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شباهت هایی دارد و به همین دلیل افراد مبتلا اغلب به اشتباه برچسب ADHD می خورند. همچنین مشکلات توجه سبب نقص در کارکردهای اجرایی می شود که اغلب مدار اجرایی گرم و مدار اجرایی سرد را درگیر می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه حساسیت به پاداش و تنبیه، بازداری پاسخ و توجه پایدار در کودکان مبتلا به ADHD و SCT بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بوده و نمونه مورد نظر 100 نفر (50 نفر مبتلا به ADHD و 50 نفر مبتلا به SCT از کودکان پسر مقطع ابتدایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به شیوه غربالگری و با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان و مقیاس SCT انتخاب شدند. سپس آزمون خطرپذیری بادکنکی و آزمون عملکرد پیوسته روی افراد نمونه اجرا شد. درنهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد کودکان مبتلا به ADHD در حساسیت به پاداش و کودکان مبتلا به SCT در حساسیت به تنبیه نمره بالاتری دارند. از طرفی کودکان مبتلا به ADHD در بازداری پاسخ و کودکان مبتلا به SCT در توجه پایدار نقص دارند (0001/P<0). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به اختلال کندگامی شناختی در مدار اجرایی گرم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در مدار اجرایی سرد مشکل دارند.
تأثیر تدریس انگیزشی - کاربردی علوم پایه بر یادگیری معنادار و ریشه ای دانشجویان دندانپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کاربردی بودن دروس علوم پایه یکی از موضوعات مهم و مورد بحث در زمینه آموزش پزشکی است. در همین راستا، این مطالعه با هدف معرفی روش نوین آموزش و ارزیابی میزان رضایت دانشجویان دندان پزشکی در دو مقطع علوم پایه و بالین درباره شیوه تدریس انگیزشی - کاربردی درس قارچ شناسی پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. روش ها: مطالعه توصیفی مقطعی حاضر طی سه سال)۱۳۹۴-۱۳۹6 (با اجرای روش تدریس انگیزشی-کاربردی درس قارچ شناسی پزشکی برای دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم، میزان رضایتمندی 41 دانشجوی علوم پایه و 53 دانشجوی مقطع بالین دانشکده دندانپزشکی در مورد کاربردی بودن درس قارچ شناسی پزشکی ارزیابی شد. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه ای مشتمل بر پنج هدف که با سوالات متناسب پرسیده شد، عبارتند از: میزان اهمیت درس قارچ شناسی پزشکی، توجه به پژوهش محور شدن دانشجو، کاربردی بودن تدریس، تعمیق و معنا دار بودن یادگیری و ایجاد نگرش خوب دانشجویان نسبت به این درس، جمع آوری شد. در مطالعه حاضر از روش های آمار توصیفی و آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS 24 در تحلیل داده ها استفاده گردید. سطح معناداری 05/0 درنظر گرفته شد. یافنه ها:از نظر دانشجویان هر دو مقطع علوم پایه و بالین شرکت کننده در این بررسی، درس علوم پایه ای قارچ شناسی پزشکی دارای کاربرد کلینیکی می باشد. در مقایسه بین پاسخ دانشجویان بالین و علوم پایه، میزان رضایتمندی در دانشجویان بالین (04/0 ± 84/2) با اختلاف معناداری نسبت به علوم پایه (05/0 ± 64/2) بیشتر بود. (002/0p-value=). به علاوه میانگین نمرات برای اهداف و سوالات مربوطه به طور معناداری برای مقطع بالین از علوم پایه بیشتر شد (p ≤ 0.05). نتیجه گیری: استفاده از شیوه تدریس حاضر موجب تعمیق یادگیری دانشجویان از درس می گردد. بنابراین با توجه به نیاز آینده دندانپزشکان، بازنگری در روشهای فعلی آموزش دروس علوم پایه دندان پزشکی به سمت کاربردی نمودن آنها، ضروری می باشد.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در نوجوانان مبتلابه بیماری قلبی مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
490 - 508
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نوجوانان ایرانی مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی بود. شرکت کنندگان 180 نفر نوجوانان 13 تا 18 سال مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی و والدین آن ها که مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی قلب شهید رجایی بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (PedsQL™) و کیفیت زندگی نسخه عمومی (PedsQL™) و بخش اضطراب فراگیر پرسشنامه CSI-4 استفاده شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آلفا کرونباخ و همبستگی پیرسون برای بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه استفاده شد. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از 7 عامل در پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش نوجوان و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش پروکسی بود.. پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نسخه نوجوان و پروکسی از روایی و اعتبار قابل قبولی در جامعه ایرانی برخوردار است و می تواند در ارزیابی کیفیت زندگی آن ها مورداستفاده قرار گیرد.
تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
48 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت استرس های والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در سایر نقش های آنان، هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهر رشت در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زندگی خانوادگی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته و شاخص استرس های والدگری (آبیدین، 1990) استفاده و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزارSPSS-20 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زندگی خانوادگی باعث کاهش مولفه های استرس والدگری شامل احساس صلاحیت، دلبستگی، محدودیت نقش، افسردگی، روابط با همسر، سلامت و انزوای اجتماعی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد شد (05/0˂P). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر کاهش مولفه های استرس والدگری بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش آموزش زندگی خانوادگی در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود ویژگی های خانوادگی استفاده نمایند.
تأثیر درمان متمرکز بر شفقت بر سبک های دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان متمرکز بر شفقت با تنظیم سیستم های هیجانی به افزایش امنیت هیجانی زوجین کمک می کند که در نهایت می تواند باعث بهبود سبک های دلبستگی زوجین شود. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر درمان متمرکز بر شفقت بر سبک های دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان بودند. بر این اساس، سه زوج که دارای تعارض زناشویی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، مداخله (8 جلسه 90 دقیقه ای) و پیگیری انجام شد و زوجین به مقیاس سبک های دلبستگی (کولینز ورید، 1990) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد میزان بهبودی پس از درمان و پیگیری به ترتیب برای سبک های دلبستگی ایمن (93/33-32/36)، اجتنابی (37-36/40) و اضطرابی (98/25-47/26)، درصد است؛ بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمان متمرکز بر شفقت می تواند به عنوان یک درمان مؤثر جهت بهبود سبک های دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر نشانگان اختلالات روانی و اختلال تنیدگی پس از سانحه
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان چندبعدی معنوی خداسو بر نشانگان اختلالات روانی و اختلال تنیدگی پس از سانحه بود. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان هلال احمر دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه در سال 1398 در شهر تهران بودند که از بین افراد دارای نشانه های اختلال تنیدگی پس از سانحه با استفاده از نمونه گیری هدفمند30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند . ابزار پژوهش مقیاس اثر رویداد ویس و رایمر (1997) و پرسشنامه فهرست وارسی علائم ۹۰ تجدیدنظرشده ( SCL-90 ) دروگاتیس (1994) بود که توسط هر دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش درمان چندبعدی معنوی خداسو را 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان چندبعدی معنوی خداسو موجب کاهش نشانگان اختلالات روانی و زیرمقیاس های آن ها می شود (001/0 P= ). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن اختلالات روانی کاهش پیدا می کند و در نتیجه افراد بر مشکلات زندگی، که از دید فاعلی خارج از کنترل است، غلبه می کنند.
هم سنجی تأثیر آموزش گروهی رویکرد مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل تبادلی روی سرمایه روان شناختی زوجین درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض زناشویی سرمایه روان شناختی را کاهش می دهد و روی سلامت بدنی و روانی همسران تأثیرات ناگواری می گذارد. پژوهش های قبلی نشانگر خودکارآمدی نظریه انتخاب و تحلیل ارتباط متقابل در کاهش تعارض زناشویی همسران بوده اند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف هم سنجی تأثیر رویکرد مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل ارتباط متقابل بر سرمایه های روان شناختی زوجین دارای تعارضات زناشویی بود. این پژوهش به روش آزمایشی با طرح گروه کنترل نامعادل با بیش از یک گروه آزمایش انجام شد. بدین منظور از زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران با تجربه حداقل یک سال زندگی مشترک با روش نمونه گیری در دسترس، 30 زوج (60 زن و شوهر) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی 1، آزمایشی 2 و کنترل جایگزین شدند. داده ها قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه سرمایه های روان شناختی (Luthans, Youssef, & Avolio, 2007) گردآوری شد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس نشان داد که اجرای نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل بر مؤلفه های خودکارآمدی (01/0> P ، 15/10 = (53 و 2)F) و امیدواری (01/0> P ، 18/14 = (53 و 2)F) و خوش بینی (01/0> P ، 72/9 = (53 و 2)F) سرمایه روان شناختی را در سطح 01/0 و مؤلفه تاب آوری (05/0> P ، 78/4 = (53 و 2)F) آن را در سطح معناداری 05/0 تحت تأثیر قرار داده است. ولی تفاوت اثر متغیر مستقل بر هیچ یک از مؤلفه های سرمایه روان شناختی معنی دار نبود. یافته ها نشان داد که تفاوت اثربخشی هر دو متغیر مستقل بر مؤلفه های سرمایه روان شناختی معنی دار نبود؛ بنابراین به کارگیری هر دو روش جهت افزایش سرمایه روان شناختی زوجین متعارض به مشاورین و روان درمانگران توصیه می شود.