فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۶۱ تا ۶٬۴۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
A B S T R A C T Objective: Depressive mood along with boredom and unhappiness is one of the main consequences of addiction treatment and investigating the reduction strategies is of absolute and sheer necessity. The present research aims to investigate the effectiveness of problem solving training program in happiness and coping style of individuals suffering from drug abuse. Methods: Therefore, in a semi-experimental study, the addicted individuals having low rate of happiness (N=36) were selected through random cluster multi-stratified sampling and assigned into the experimental and control groups. Both groups were measured by Oxford Happiness Inventory and Coping Styles Questionnaire and the experimental group underwent problem solving skills training. Results: the results of covariance analysis, Pearson correlation coefficient, variance analysis with repeated measure and t-test indicated that, happiness level (Eta square=.24) and coping style (Eta square=.31) of the experimental group has increased and there is between-group difference in three stages of intervention at 99% of significant level. It can also be concluded that, there is significant relationship between rational coping style (.57), detached coping style (.47) and the increase of happiness in subjects. Moreover, there is significant and negative relationship between emotional coping style (-.41), avoidance coping style (-.35) and the decrease of happiness among the subjects. Increased rate of happiness and rational coping skills were observed in the experimental group. The more the individual uses rational and detached styles, the more his/her happiness is and the more s/he uses emotional and avoidance coping styles, the less her/his happiness is.
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه آزاد همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی - هیجانی بر ابراز وجود، کیفیت زندگی و خودکارآمدی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشگاه آزاد همدان تشکیل دادند. نمونه ها به صورت تصادفی هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 150 پرسشنامه بین دانشجویان پخش شد آنهایی که نمره 90- در آزمون ابراز وجود و نمره 50 و کمتر در آزمون کیفیت زندگی و نمره بین 17 تا 34 در آزمون خودکارآمدی کسب کردند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش یادگیری اجتماعی_هیجانی قرار گرفت اما مداخله برای گروه کنترل اجرا نگردید. ابزار پژوهش برنامه یادگیری اجتماعی صدری دمیرچی و همکاران (1389)، پرسشنامه ابراز وجود راتوس (1984)، کیفیت زندگی ویر و شربورن (1992) و خودکارآمدی شرر و مادوکس و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی در افزایش کیفیت زندگی و ابراز وجود مؤثر بوده اما این برنامه بر افزایش خودکارآمدی تأثیر معناداری نداشت. نتیجه-گیری: بنابراین برای افزایش و بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی داانشجویان می- توان برنامه یادگیری اجتماعی_هیجانی را مورد استفاده قرار داد.
تحلیلی بر ماموریت ها و اهداف، محتوا؛ ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی: مقایسه ای تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی صورت گرفت. روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از سایت رتبه بندی تایمز 2020 و سایت های مراکز بالندگی در دانشگاه های کلاس جهانی که رتبه زیر 100 داشتند استفاده شد. در این پژوهش 40 مرکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار NVIVO 12pro کدگذاری و تحلیل محتوا گردید. نتایج: مقولات بدست آمده اصلی در 4 محور ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزار و کارکردها و در دو بعد بالندگی و توسعه دانشگاه و بالندگی هیئت علمی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش در مقولات مذکور؛ ایجاد شبکه های همکاری با اعضای هیئت علمی و مراکز آکادمیک مرتبط و استفاده از روش های جدید تدریس و ارزیابی با رویکردها و ابزارهای تعاملی ، جهت ارتقا یاددهی و یادگیری را به همراه زیرمقولات مرتبط با آنها ،جهت استفاده مدیران استراتژیک در دانشگاه ها ارائه می دهد.
طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
سیر تاریخی گزارشگری مسئولیت اجتماعی و تحلیل روابط آن
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی از موضوعاتی است که در طول سه دهه گذشته سازمانی توجه بسیاری را در میان محققان و تحلیل گرانِ کسب و کارها به خود جلب کرده است. درواقع مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان ها باید در جهت حفظ و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. از اینرو مسئولیت اجتماعی به عنوان یک فاکتور کلیدی در موفقیت و تداوم فعالیت بنگاه ها فرض میگردد. از طرف دیگر مسئولیت اجتماعی مهارتی است که باعث بروز رفتارهایی می شوند که مورد ارزش گذاری قرار می گیرند. این مهارت ها می توانند در روابط با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی بوجود آورند و منجر به احساس رضایت فردی و گروهی شوند. این تحقیق سیر تاریخی و تحلیل مدل و روابط مسئولیت اجتماعی را بررسی می کند.
مقایسه اثربخشی درمان های مبتنی بر سبک زندگی آدلری، پذیرش و تعهد و شفقت درمانی بر خودکارآمدی پرهیز از مواد و کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۷۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر سبک زندگی، پذیرش و تعهد و شفقت بر خودکارآمدی پرهیز از مواد و کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران وابسته به مواد افیونی در مراکز اقامتی میان مدت ترک اعتیاد شهرستان نجف آباد در سال 1399 بود. از این بین 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکردند. ارزیابی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با دو مقیاس خودکارآمدی پرهیز از مواد و کیفیت زندگی صورت گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه شیوه درمان به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی پرهیز از مواد شدند و این تفاوت در مرحله پیگیری سه ماهه نیز پابرجا بود، اما بر روی کیفیت زندگی تاثیر معناداری نداشتند. به علاوه، بین میزان اثربخشی سه شیوه درمان بر خودکارآمدی پرهیز از مواد و کیفیت زندگی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: مداخلات درمانی مذکور می توانند به عنوان روش های مؤثر به منظور افزایش خودکارآمدی پرهیز از مواد به کار گرفته شوند، اما هیچ کدام از این مداخلات، درمان انتخابی نیستند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۰۴-۹۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد عوارض جسمانی و روانی بیماری های آشکار پوستی نظیر ویتیلیگو، کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد. باوجودی که در پیشینه، درمان متمرکز بر شفقت به تنظیم هیجانی مثبت، کاهش احساسات منفی و سرزنش خود منجر می شود و همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ذهن آگاهی، پذیرش احساس و حفظ آرامش فرد هنگام مواجهه با واقعیت بیماری منجر می شود، اما در زمینه تأثیر این درمان ها بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو شکاف تحقیقاتی وجوددارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد شفقت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از بین آنان 45 نفر به شیوه هدفمند پس از کنترل ملاک های ورود و خروج، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) جایگزین شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1993) برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس دیدگاه هایس و همکاران (2016) و برای گروه دوم درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه هیچ درمانی ارائه نشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: نشان داد هر سه گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معناداری با هم نداشتند جز اینکه سلامت جسمانی گروه گواه از گروه شفقت بیشتر بود. همچنین تفاوت گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت با گروه گواه در کیفیت زندگی و تمامی مؤلفه هایش در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار بود (0/01 > p) به جز یک مورد که در مؤلفه محیط زندگی که تفاوت گروه شفقت در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون معنادار نبود. در سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت دو گروه آزمایشی پذیرش وتعهد و شفقت در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود (0/01 < p). در سلامت روانی، محیط زندگی و کیفیت کلی زندگی نیز در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دو گروه آزمایشی نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری دارد . به جز کیفیت زندگی کلی که در پس آزمون میان دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه ای و شکل دهی به عمل متعهدانه و عادات سالم و همچنین درمان متمرکز بر شفقت از طریق تغییر تفاسیر ذهنی توأم با سرزنش و انتقاد و افزایش رفتار مبتنی بر مهربانی با خود و دیگران به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده اند.
نقش واسطه ای راهبردهای حل مسئله در رابطه بین باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری در دوران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۱۶-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای حل مسئله در رابطه بین باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری در دوران کووید-19 انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دختر و پسر از مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های علامه طباطبائی و خوارزمی در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت آنلاین و در دسترس 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، پرسشنامه راهبردهای حل مسئله (PSSQ، کاسیدی و لانگ، 1996)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که باورهای فراشناختی به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده توانست تاب آوری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). همچنین راهبرد تنظیم شناختی هیجانی سازش یافته هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده، تاب آوری را پیش بینی کرد (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که راهبرد حل مسئله سازنده نقش کلیدی در تاب آوری دانشجویان دارد و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای تاب آوری ضروری است.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب پنهان، اضطراب آشکار و فشار خون در بیماران کرونری قلبی با فشار خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری عروق کرونر قلبی با ماهیت ناتوان کننده خود، پاره ای از محدودیت ها را در زندگی فرد به وجود می آورد. پژوهش حاضر، با هدف اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و فشار خون بیماران مبتلا به بیماری قلبی_عروقی انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 3 ماهه بود. تعداد 56 نفر از بیماران عروق کرونر قلبی از میان بیماران مراجعه کننده به پلی کلینیک تخصصی حضرت فاطمه (س) شهرستان ارومیه در ماه های شهریور ماه تا آذر ماه ۱۳۹9 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه 120 دقیقه ای یک بار در هفته دریافت نمودند. گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها از طریق پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان (Spielberger، 1970) جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب پنهان (001/0P<)، اضطراب آشکار (001/0P<) و فشار خون (001/0P<) تاثیر داشته است و منجر به کاهش معنادار اضطراب آشکار، اضطراب پنهان و فشار خون در بیماران عروق کرونری قلب شده است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب پنهان و آشکار و فشار خون بیماران مبتلا به بیماری های قلبی_عروقی پیشنهاد می شود اصول این درمان طی کارگاه های تخصصی به مشاوران و روان شناسان مراکز درمانی و بیمارستانی آموزش داده شود.
نقش پیچیدگی خود، ساختار ارزش گذاری خودپنداره و وضوح خودپنداره در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی در نوجوانان مهاجر افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان مهاجر از آسیب پذیرترین قشرهای اجتماعی بوده و بررسی عواملی که به ارتقای سازگاری این گروه کمک کند حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر مبنای ویژگی های خود ساختاری انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. سه ویژگی خود ساختاری شامل پیچیدگی خود، وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره به عنوان متغیرهای پیش بین و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شدند. جامعه آماری شامل تمام نوجوانان مهاجر افغان با سواد خواندن و نوشتن در دامنه سنی 11 تا 19 سال که در ایران سکونت دارند بود. نمونه ای به حجم 147 نفر از چهار شهر تهران، قم، سمنان و مشهد به شیوه نمونه گیری نوع در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از تکلیف دسته بندی اسنادهای خود توصیفی Linville (1985)، مقیاس وضوح خودپنداره Campbell (1996) و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (1993) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-22 و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. یافته ها:. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون از میان ویژگی های خود ساختاری، دو ویژگی وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری می توانند در پیش بینی انعطاف پذیری شناختی نقش داشته باشند. این دو ویژگی در مجموع توانستند 8/10 درصد از واریانس شاخص تعداد طبقات تکمیل شده و 7/11 درصد از واریانس شاخص تعداد پاسخ های منفی آزمون ویسکانسین را تبیین کنند. از بین ویژگی های خود ساختاری صرفا ساختار ارزش گذاری توانست در مجموع 9/4 درصد از واریانس شاخص تعداد خطاهای درجاماندگی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، دو ویژگی خود ساختاری شامل وضوح خودپنداره و ساختار ارزش گذاری خودپنداره با انعطاف پذیری شناختی نوجوانان مهاجر افغان مرتبط بوده و قادر به پیش بینی آن هستند که می توانند در برنامه ریزی برای ارتقا سازگاری، آنها را مد نظر قرار داد.
اثربخشی کرامت درمانی به شیوه آنلاین در کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کرامت درمانیِ آنلاین بر کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک طراحی و اجرا شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و در قالب بلوک بندی بود. جامعه آماری را زنان مبتلا به سرطان های متاستاتیک مراجعه کننده به مؤسسه کنترل سرطان ایرانیان (مکسا) تهران، در تابستان و پاییز 1399، تشکیل می دادند که از میان آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. همچنین شرکت کنندگان بر اساس عملکرد تسکینی در سه سطح قرار گرفتند و پریشانی روان شناختی هر شرکت کننده پیش و پس از مداخله با استفاده از مقیاس افسردگی-اضطراب-استرس، مورد سنجش قرار گرفت. گروه آزمایش در سه جلسه انفرادی 40-60 دقیقه ای کرامت درمانی آنلاین شرکت کرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و در 23-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که کرامت درمانی در کاهش پریشانی روان شناختی گروه آزمایش اثربخش بوده است (01/0>P). همچنین کرامت درمانی در سطوح پایین تر عملکرد تسکینی مفیدتر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود روان سرطان شناسان و متخصصان در حوزه مراقبت تسکینی از کرامت درمانی آنلاین برای بهبود پریشانی روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان های متاستاتیک استفاده کنند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس استیگمای عموم کووید-19 در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
151 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری انگ زنی اجتماعی برای بیماری های واگیردار و تهدیدکننده سلامتی مانند ایدز ساخته شده است. در زمینه اندازه گیری انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 ابزار مشخص اندازه گیری وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 بر روی جمعیت ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر کمی از نوع هنجاریابی بود. تعداد 322 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در شهر اصفهان که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند، از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. برای ساخت مقیاس، ابتدا با 40 نفر از افراد (20 نفر بدون سابقه ابتلا به کرونا و 20 نفر با سابقه ابتلا به کرونا)، مصاحبه های عمیقی انجام شد. بر اساس تحلیل محتوای مصاحبه ها و نظریه فلان و لینک (2013) پرسشنامه اولیه با 20 گویه طرح ریزی شد. برای بررسی روایی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه استفاده شد. برای بررسی پایایی از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: فرم نهایی پرسشنامه با 12 گویه و 3 عامل تصورات قالبی، احساس های منفی و رفتارهای اجتنابی از روایی صوری، شاخص روایی محتوا و روایی سازه مناسب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 نشان دهنده ی پایا بودن این پرسشنامه است . نتیجه گیری: پرسشنامه انگ زنی اجتماعی عموم کووید-19 از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر در سنجش انگ زنی اجتماعی کرونا استفاده نمود.
Different Effects of KR vs. KP Feedback on Movement Pattern and Accuracy of a Badminton Serve in Children with Autism
حوزههای تخصصی:
The present study was designed to examine the effects of two kind of feedback presentation, namely KR and KP, on movement pattern and accuracy of a Badminton serve in children with autism. We used a causal-comparative method in the current study. Sixty children with autism with an age range of 7 to 12 years from special schools were selected based on a convenience sampling method and were randomly and equally assigned into four groups including KR, KP, KR+KP, and control groups. The motor task in the present study included the badminton serve, in which the movement patter and accuracy were measured as the dependent variable. The children participated in the pretest including 10 services, acquisition phase (5 training blocks, each of which included 10 services), and the retention test with 10 services. Respective feedback was provided before each practice block. We used ANOVA to analyze data. The results showed that both KR and KP feedback improve both the pattern and the accuracy of movement better than the condition without feedback. In addition, KP had better effects on the movement pattern and KR had better effects on the movement accuracy. Finally, children who were in the combination group performed better than all the groups in both execution of the movement pattern and service accuracy. Children with autism benefit from feedback to learn novel motor skills, indicating that they may have the necessary mechanisms to learn new skills through feedback.
Public Health, Resilience and Identity Crisis in Children of Families under the Support of Imam Khomeini Relief Committee
حوزههای تخصصی:
The aim of this study is to investigate the general health, resilience, and identity crisis among children from families supported by the Imam Khomeini Relief Committee, as well as predicting the general health of individuals based on resilience and identity crisis. In this research, 156 male students from the province of Zanjan and the city of Maragheh, who were under the support of the Imam Khomeini Relief Committee, were studied using the Goldberg General Health Questionnaire (GHQ), Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), and Rajaei Identity Crisis Scale. The data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis. The findings indicated a significant positive relationship between general health and resilience, and a significant negative relationship between general health and identity crisis among these individuals. Furthermore, a significant negative relationship was found between resilience and identity crisis. Multiple regression analysis showed that general health explains a small amount of the variance in resilience and identity crisis in these individuals. This study demonstrated that under conditions of high resilience and low identity crisis, individuals would have better general health.
نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف با عزت نفس در دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
89 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه ی بین جهت گیری هدف (تسلط مدار، عملکردگرا، عملکردگریز) و عزت نفس صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان بسیجی شرکت کننده در بیست و چهارمین دوره طرح ولایت در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. 170 دانشجو به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسش نامه ی جهت گیری هدف (GOQ)، مقیاس منبع کنترل درونی و بیرونی راتر (RLOC) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که هدف تسلط مدار بر عزت نفس تأثیر مستقیم و به واسطه ی منبع کنترل بر عزت نفس تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0>p). هدف عملکردگرا و عملکردگریز اثر مستقیم و غیرمستقیم بر عزت نفس نداشتند (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش و آموزش پذیر بودن جهت گیری هدف، سیستم آموزش عالی و سازمان بسیج دانشجویی می توانند در جهت بهبود منبع کنترل درونی و سوق دادن دانشجویان به سمت جهت گیری هدف مطلوب برنامه ریزی نمایند؛ تا از این طریق آثار منفیِ ناشی از عزت نفس پایین را تا حد ممکن کاهش دهند.
اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر بهزیستی روانی، هیجانی و اجتماعی زنان خانواده شهدای مبتلا به اختلال سوگ پیچیده مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
147 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش طرح واره درمانی هیجانی بر بهزیستی روانی، هیجانی و اجتماعی بین زنان خانواده شهدای مبتلا به اختلال سوگ پیچیده مداوم انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه و گمارش تصادفی و جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی همسران، مادران و فزندان دختر شهدای مراجعه کننده به بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر ساری در سال 1400 بود که از این میان، 30 نفر از زنان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 10 جلسه آموزش طرح واره درمانی هیجانی را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان با مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) ارزیابی و داده ها، با استفاده تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مداخله در تغییر نمرات بهزیستی روانشناختی، هیجانی و اجتماعی مؤثر عمل کرده است. تفاوت ها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند بنابراین، می توان نتیجه گرفت اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر بهزیستی روانی، هیجانی و اجتماعی زنان خانواده شهدای مبتلا به اختلال سوگ پیچیده مداوم، اثربخش بوده است و در طول زمان ثبات دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
33 - 55
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد مخدر در صدر تهدیدها و آسیب های اجتماعی و از غم انگیزترین معضلات جوامع امروزی است که منشأ بسیاری از کج رفتاری ها و جرایم محسوب شده و تحت تأثیر عوامل روان شناختی بسیاری قرار دارد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد دارای اختلال سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده بود. پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان 20 تا 45 ساله دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر رباط کریم، از اسفند 1399 تا خرداد 1400بودند. که از بین آن ها نمونه ای به حجم 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه (18 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه) به تصادف جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه خودتنظیمی ارادی (فروند و بالتز، 2002)، پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسش نامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) بود. گروه آزمایش تحت 10 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2004) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS22 انجام شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر سه متغیر خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی در گروه آزمایش تأثیرگذار است (0001/0p<) و میانگین گروه آزمایش در پس آزمون، به صورت معناداری بیشتر از میانگین گروه گواه است (0001/0>p). نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود خودتنظیمی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش است؛ بنابراین می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر رویکردهای درمانی موجود به عنوان گزینه مناسبی برای افراد دارای سوءمصرف مواد و درنتیجه کاهش بزهکاری و هزینه های مادی و معنوی نهادهای نظامی و قضایی بهره برد.
تدوین و اعتبار سنجی مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در جامعه ایرانی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
147 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف اصلی این مطالعه توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی سازگاری مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در میان جمعیت نوجوانان و جوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود ،جامعه پژوهش 380 نوجوان و جوان ایرانی 16 تا 24 ساله بودند که در سال 1400 در مدارس و دانشگاههای اردبیل مشغول به تحصیل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.پس از ترجمه پرسشنامه اصلی به فارسی که شامل 10 سوال بود، پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن توسط یک پرسشنامه 18 سوالی اندازه گیری شد که نسبت به پرسشنامه اصلی تغییر یافته است. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای بررسی شواهد اعتبار ساختاری آن انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن با سه خرده مقیاس فقدان،اجبار و مقایسه و 18 سوال، از لحاظ روانسنجی از پایایی(95/.) و برازندگی(62/.) خوبی برخوردار است.ساختار عاملی تاییدی نیز ،مدل سه عاملی پیشنهادی پرسش نامه یاد شده را تایید کرد. نتیجه گیری:ازپرسشنامه تحلیل عاملی شده ترس از در حاشیه ماندن می توان برای تشخیص و کمک به نوجوانان و جوانان در معرض خطر آسیب های شبکه های اجتماعی استفاده کرد.
بررسی انعطاف پذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ بر اساس جنسیت و زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی مغز از جمله انعطاف پذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ، بر اساس متغیرهای جنسیت و زبان، در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بوده است. روش پژوهش حاضر توصیفی و علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوزبانه و تک زبانه دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 بودند که آزمون بر روی ۲۱۴ نفر از دانشجویان اجرا شد و در نهایت داده های به دست آمده از ۱۶۵ نفر، از طریق تحلیل واریانس چندمتغیره، بررسی شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون رایانه ای استروپ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جنسیت و کارکردهای اجرایی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که متغیرهای توجه انتخابی و بازداری پاسخ در زنان بیشتر از مردان است و انعطاف پذیری شناختی در مردان، بیشتر از زنان است (01/0 p<)؛ اما در رابطه با متغیرهای کارکردهای اجرایی در بین افراد دوزبانه و تک زبانه، تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 p>). بر اساس یافته ها می توان گفت که برحسب جنسیت، در کارکردهای اجرایی مغز تفاوت وجود دارد لذا پیشنهاد می شود در حوزه آموزش و یادگیری مرتبط با کارکردهای اجرایی به مقوله جنسیت توجه شود.
بررسی آسیب های خیانت زناشویی بر اساس منابع اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات روزافزون خانواده ها که آسیب های جدی را نیز در پی دارد، خیانت زناشویی است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب های خیانت زناشویی بر اساس منابع اسلامی است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. واحد تحلیل در این تحقیق، جملات، واژه ها و موضوعات است. بر اساس نتایج این تحقیق، آسیب های جدی و بسیاری در پی خیانت زناشویی به وجود می آیند. این آسیب ها را می توان به آسیب های فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. آسیب های فردی خیانت زناشویی عبارتند از: محرومیت از معارف و حقایق علوم، از دست رفتن موقعیت های خوب ازدواج، قساوت قلب، خروج ایمان، افتادن در دام شیطان، دادن تقاص، مجازات کیفری، خشم و غضب پروردگار، محرومیت از رحمت پروردگار، محرومیت از شفاعت، عذاب دردناک، جاودانگی در عذاب، نفاق و رسوایی، دخول در آتش جهنم و عدم آمرزش. آسیب های خانوادگی خیانت زناشویی عبارتند از: قتل، عدم استشمام بوی بهشت، تربیت نادرست کودکان، از بین رفتن نسبت ها، محرومیت از ارث، رستگار نشدن، بدخلقی، از بین رفتن برکت، از بین رفتن رزق و روزی و فقیر شدن. آسیب های اجتماعی خیانت زناشویی عبارتند از: شایع شدن مرگ ناگهانی، زلزله، زوال نعمت های الهی همچون باران، ناامنی روانی جامعه و شیوع گناه در جامعه. توجه به نتایج این پژوهش می تواند در پیشگیری از وقوع خیانت زناشویی مؤثر باشد.