فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۶۱ تا ۴٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
93 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر انسجام، ابرازگری و تعارض درون خانواده والدین دانش آموزان پایه اول ابتدایی مدارس دولتی شهر تبریز انجام شده است. طرح تحقیق حاضر بر پایه ی پژوهش های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استوار بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام خانواده های دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تبریز بود که در سال تحصیلی 98-97 در مدارس دولتی مشغول تحصیل بودند. با تکیه بر روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای شامل40 خانواده انتخاب و به شکل جایگزینی تصادفی، در دو گروه (20 خانواده گروه آزمایش و 20 خانواده گروه کنترل) قرار داده شدند. برنامه همکاری خانه و مدرسه به مدت 8 جلسه 30/2 ساعته (هر هفته یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید. در این مدت هیچ برنامه ای برای گروه کنترل اجرا نشد. داده های هر دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید که نتایج نشان داد انسجام و ابرازگری خانواده در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور قابل ملاحظه ای افزایش و تعارض درون خانواده به طور معنا دار کاهش نشان می دهد (05/0>p). با توجه به نتیجه ی مداخله ی ارایه شده، چنین استنباط می شود که شرکت در برنامه همکاری خانه و مدرسه قادر است میزان انسجام و ابرازگری خانواده را افزایش و تعارض درون آن را کاهش دهد.
رابطه بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل نقش واسطه ای گسلش عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
267 - 276
حوزههای تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می-تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تأثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خود متمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی و گسلش عاطفی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.
رابطه پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نگرش به تصویر بدنی در دختران نوجوان: نقش واسطه ای مقایسه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
257 - 266
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن بـرازش مـدل سـاختاری رابطـۀ هویـت و سـبک دلبسـتگی بـا نگـرش بـه تصویـر بدنـی بـا واسـطهگری مقایسـۀ اجتماعـی و طـرح ایـن پژوهـش همبسـتگی از نـوع مدلیابـی معـادلات سـاختاری بـود. جامعـۀ آمـاری دختـران نوجـوان مشـغول بـه تحصیـل در مقطـع متوسـطۀ شـهر اصفهـان بـود کـه ۵۶۷ نفـر از آنـان بـه شـیوۀ نمونهبـرداری تصادفـی خوشـهای انتخـاب و بـه پرسشـنامۀ روابـط چندبعـدی خـود- بـدن، انـدازۀ عینـی پایـگاه هویـت من-نسـخۀ دوم (بنیـون و آدامـز، ۱۹۸۶)، مقیـاس سـبکهای دلبسـتگی (کولینـز و ریـد، ۱۹۹۰) و پرسشـنامۀ مقایسـۀ اجتماعـی (چـان و پرندرگسـت، ۲۰۰۷) پاسـخ دادنـد. نتایـج معـادلات سـاختاری نشـان داد کـه همـۀ شـاخصهای برازندگـی مـدل مناسـب اسـت. نتایـج نشـان داد ضرایـب مسـیر مسـتقیم پایـگاه هویـت و سـبک دلبسـتگی بـه مقایسـۀ اجتماعـی و پایـگاه هویـت، سـبک دلبسـتگی و مقایسـۀ اجتماعـی بـه نگـرش بـه تصویـر بدنـی معنـادار بـود و مقایسـۀ اجتماعـی بیـن پایـگاه هویـت و سـبک دلبسـتگی بـا نگـرش بـه تصویـر بدنـی نقـش واسـطهای دارد. بـا توجـه بـه نتایـج ایـن پژوهـش بهنظـر میرسـد افـرادی کـه پایـگاه هویـت موفـق و سـبک دلبسـتگی ایمـن دارنـد بـه دلیـل گرایـش کمتـر بـه مقایسـۀ اجتماعـی، نگـرش بـه تصویـر بدنـی بهتـری را تجربـه میکننـد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس آسیب های شخصیتی ناشی از ترومای پیچیده دوران کودکی (فرم متاهلین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
59 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاس آسیب های شخصیتی ناشی از ترومای پیچیده دوران کودکی در میان زنان متاهل با سابقه ترومای پیچیده بود. روش: در ابتدا با اجرای 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته در قالب پژوهش کیفی، گویه های مربوط به ساخت آزمون مشخص شد و بر اساس آن مقیاسی طراحی گردید. پس از آن مقیاس بر روی 100 نفر از زنان متاهل با تجربه ترومای پیچیده در دوران کودکی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، اجرا گردید. به منظور تعیین پایایی این مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تعیین روایی مقیاس نیز از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی دینر و دیگران (1985) و مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی (DASS-21) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار Smart-PLS مورد تحلیل عاملی تاییدی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پایایی با استفاده از همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ و همچنین پایایی ترکیبی برای تمامی ابعاد مقیاس از حداقل مقدار 7/0 بیشتر بود که نشان دهنده پایایی مطلوب مقیاس می باشد. نتایج ضریب همبستگی بین آسیب های شخصیتی با متغیرهای افسردگی، اضطراب، تنیدگی و عاطفه منفی به منظور بررسی روایی همگرا بیانگر رابطه مثبت و معنادار (P<0/01) بود. از طرفی نتایج ضریب همبستگی بین آسیب های شخصیتی و رضایت از زندگی و عاطفه مثبت برای بررسی روایی واگرا نشان دهنده رابطه منفی و معنادار (P<0/01) بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که مقیاس محقق ساخته از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و سایر پژوهشگران و درمانگران می توانند از آن برای اهداف پژوهشی و درمانی استفاده کنند.
رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بوده و جامعه آماری آن را زنان و مردان متاهل ساکن استان تهران در سال 98-99 تشکیل می دادند که کمتر از 7 سال از ازدواجشان گذشته بود. گروه نمونه پژوهش شامل 293 نفر (149 زن و144 مرد) بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های پیوند والدینی (PBI)، حساسیت بین فردی (IPSM) عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه بین المللی عملکرد نعوظ مردان (IIEF) به دست آمد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، پیوند والدینی و حساسیت بین فردی عملکرد جنسی را پیش بینی می کنند. در مؤلفه های پیوند والدینی، مراقبت مادر، به صورت مثبت، پیش بینی کننده عملکرد جنسی زنان و مردان است و مراقبت و کنترل پدر، عملکرد جنسی مردان را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین عملکرد جنسی زنان و مردان توسط حساسیت بین فردی به صورت منفی پیش بینی می شود. از بین ابعاد حساسیت بین فردی، عزت نفس شکننده پیش بینی کننده منفی عملکرد جنسی مردان است. تحلیل مسیر نشان داد حساسیت بین فردی در ارتباط بین پیوند والدینی و عملکرد جنسی نقش میانجی ندارد. با توجه به تفاوت تعداد سوالات پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان و مردان، بررسی نقش جنسیت به عنوان تعدیل کننده میسر نشد. نتایج به طور کلی نقش پیوند والدینی و حساسیت بین فردی را بر عملکرد جنسی در بزرگسالی نشان داده است. روابط اولیه با والدین، مدل های بازنمایی شده درونی، از خود و دیگری را شکل می دهد، که می تواند، در روابط بین فردی و عملکرد جنسی، بزرگسالی بازآفرینی شود.
بررسی نقش معنویت سازمانی در شادکامی با میانجی گری تعلق سازمانی در بین منابع انسانی شاغل در شهرک صنعتی اشتهارد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت سازمانی بر شادکامی کارکنان با نقش میانجی تعلق سازمانی در بین منابع انسانی شاغل در شهرک صنعتی اشتهارد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی و صف شرکت های تولیدی شهرک صنعتی اشتهارد در سال 1400 بود. از بین جامعه مذکور که با توجه به اطلاعات میدانی شامل 15 هزار نفر شاغل بود و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 375 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری توسط نرم افزار PLS صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین معنویت سازمانی و شادکامی با تبیین نقش میانجی تعلق سازمانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد همه فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفت که سطح معناداری کار با معنا و احساس همبستگی بین کارکنان و احساس هسویی با ارزش های سازمان با تبیین میانجی تعلق سازمانی بر شادکامی به ترتیب 3.82 و 2.88 و 3.20 بود. همچنین سطح معناداری بدون در نظر گرفتن تعلق سازمانی به ترتیب 3.08 و 2.2 و 2.08 بود. لذا نتیجه گیری شد که معنویت سازمانی بر شادکامی کارکنان با نقش میانجی تعلق سازمانی نقش معناداری دارد.
مقایسه پاسخ های رفتاری به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه پاسخگویی نسبت به ابراز هیجانات همسر از جمله عواملی است که می تواند در شکل گیری صمیمیت زناشویی نقش داشته باشد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ های رفتاری نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. نمونه موردپژوهش شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری هدفمند و در نظر داشتن اصل اشباع انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای پدیدارشناختی کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. در نتیجه تحلیل داده ها شش مضمون اصلی از هر گروه استخراج شد. مضامین اصلی به دست آمده از گروه با صمیمیت عاطفی بالا شامل «همراهی، توجه به هیجان و پذیرش آن»، «همراهی در پردازش شناختی هیجان»، «پاسخ دهی کنش گرانه»، «زمان بندی در پاسخ دهی به هیجان همسر»، «اقدامات اصلاحی» و «مدیریت محرک های محیطی» و مضامین اصلی حاصل از گروه با صمیمیت عاطفی پایین دربرگیرنده «عدم همراهی، فقدان توجه به هیجان و عدم پذیرش آن»، «عقلانی سازی»، «پاسخ دهی هیجانی واکنشی»، «شتاب زدگی در پاسخ دهی»، «اقدامات تلافی جویانه» و «پاسخ دهی گزینشی» بودند. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های رفتاری دو گروه در چهار محور انعطاف پذیری، سازنده بودن، همراهی کردن و عاملیت تفاوت هایی وجود دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برتنظیم شناختی هیجان و بخشش زناشویی زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و بخشش زناشویی زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر گرگان در 9 ماهه ی اول سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای دوبار در هفته دریافت کرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2002) و بخشش زناشویی (MFQ) ری و همکاران (2001) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار 16-SPSS در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در تنظیم شناختی هیجان و بخشش زناشویی تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد .با توجه به نتایج می توان بیان نمود درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله ی مؤثر به منظور بهبود بخشش زناشویی و تنظیم شناختی هیجان در زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با کارکردهای اجرای: نقش واسطه ای دشواری های بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
67 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی) با متغیر میانجی دشواری های بین فردی در دانش آموزان دبیرستان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دبیرستان های پسرانه منطقه دو آموزش پرورش تهران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 300 دانش آموز پسر دبیرستانی بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (1)؛ پرسشنامه کارکردهای اجرایی (2) و پرسشنامه مشکلات بین فردی (3). داده های جمع آوری شده توسط نرم افزارهای SPSS و Lisrel و با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی و کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی) با متغیر میانجی دشواری های بین فردی رابطه معناداری وجود دارد (05/0 < P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش که ارزیابی و تحلیل عوامل زمینه ساز و تداوم بخش در اعتیاد به اینترنت و اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی می باشد، لذا توسعه و ترویج فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی و اینترنت سبب می شود تا بحران های هویتیکاهش یافته و محور های شخصیت شناسی همچون و همبستگی اجتماعی در دانش آموزان بهبود شایان داشته است و می توان ابعاد شناسایی شده در این پژوهش را چهارچوب توسعه استفاده از فنآوری های نوین ارتباطی میانند شبکه های اجتماعی دانست.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشوئی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاقی که برای طلاق به دادگاه های خانواده و مراکز روانشناختی در شهر آمل، در سال 1400 مراجعه نمودند، بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 30 زوج (30 مرد و30 زن) می باشد که به روش در دسترس انتخاب گردیدند. شرط ورود به پژوهش زوجینی می باشند که دادخواست طلاق به دادگاه و مراکز مشاوره برده اند و درپرسشنامه شاخص بی ثباتی ازدواج نمره مورد نظر را کسب کرده اند، می باشد. ابزارگرد آوری داده ها پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک و والاس(1959) و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر(1970) بود. گروه آزمایش ده جلسه 90دقیقه ای، مهارت های مربوط به مهارت های زندگی مبتنی بر سرفصل های یونیسف را دریافت نمودند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشوئی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل تاثیر مثبت وجود دارد و می تواند منجر به احساس مثبت در زندگی زوجین گردد. می توان با برگزاری کلاس های آموزشی مهارت های زندگی در زمان پیش از ازدواج، سازگاری زناشویی و سلامت روان زوجین را بهبود بخشید.
تاثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل زیادی در بروز اختلال های روانی دانش آموزان نقش دارند که ازجمله می توان به فقدان مهارت های تنظیم هیجانی اشاره کرد. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آن ها 36 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (18) و کنترل (18) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (DASS-21) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. مداخله آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود به مدت 9 جلسه نود دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه برای گروه آزمون اجرا شد اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود بر افسردگی (001/0P<؛89/12=F)، اضطراب (000/0P<؛ 84/17=F) و استرس (002/0P<؛ 30/12=F) دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه تأثیر معنادار داشته است؛ بدین معنی که این آموزش باعث کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانش آموزان شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت که آموزش تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود با بهره گیری از مهارت هایی همچون آگاهی هیجانی، مشاهده گری، تمرینات ذهن آگاهی و پرورش نگرش های مشفقانه نسبت به خود می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود پریشانی روان شناختی دانش آموزان در سطح مدارس به کار رود.
تبیین مدل ساختاری اشتیاق به درمان بر اساس حافظه اعتیاد، میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد متقاضی ترک
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد به معنای کسب عادت و خوگرفتن است و به نحوی اتفاق افتد که ترک کردن و دست برداشتن از آن موجب اختلال در عملکرد کلی فرد گردد که با ناراحتی جسمی، روانی و رفتاری همراه شود. مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل اشتیاق به درمان اعتیاد بر اساس حافظه اعتیاد و میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد وابسته به مواد متقاضی ترک انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و پیش بینی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر بابل در دوره زمانی چهار ماهه بود. 209 نفر از شرکت کنندگان به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند و به سوالات مقیاس شدت حافظه اعتیاد چن و همکاران (2018)، مقیاس خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004)، مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (1997) و مقیاس میل به مصرف مواد سوموزا و همکاران (1995) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد حافظه اعتیاد در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 31/0=β)؛ حافظه اعتیاد در خودکنترلی نقش مستقیم دارد (01/0>p، 59/0=β)؛ میل به مصرف در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 39/0=β)؛ میل به مصرف در خودکنترلی نقش مستقیم دارد (01/0>p، 73/0=β)؛ خودکنترلی در اشتیاق به درمان نقش مستقیم دارد (01/0>p، 79/0=β)؛ حافظه اعتیاد در اشتیاق به درمان با میانجی گری خودکنترلی نقش غیر مستقیم دارد (01/0>p، 47/0=β) و میل به مصرف در اشتیاق به درمان با میانجی گری خودکنترلی نقش غیر مستقیم دارد (01/0>p، 58/0=β). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل اشتیاق به درمان اعتیاد بر اساس حافظه اعتیاد و میل به مصرف با میانجی گری خودکنترلی در افراد وابسته به مواد متقاضی ترک برازش دارد.
شناسایی عوامل زمینه ساز اختلال استرس پس از سانحه در بازماندگان زلزله کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زلزله یکی از مخرب ترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است. پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل زمینه ساز ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه در بازماندگان زلزله انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر روش، جزء روش های ترکیبی اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) است. جامعه تحقیق حاضر شامل تمام زنان و مردان بازمانده زلزله کرمانشاه در شهرهای ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب واقع در استان کرمانشاه می باشند که در معرض زلزله قرارگرفته اند. نمونه تحقیق حاضر 378 نفر از زلزله زدگان شهرستان های سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی واقع در استان کرمانشاه بود. پرسشنامه عوامل زمینه ساز اختلال پس از سانحه محقق ساخته 56 سوالی است. روش تحلیل پژوهش حاضر تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل زمینه ساز ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه در بازماندگان زلزله شامل عوامل اقتصادی، محیطی، روانشناختی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی بود. یافته های نشان داده است همه عامل های پرسشنامه به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 با یکدیگر همبسته اند. براین اساس می توان گفت عامل های پرسشنامه عوامل زمینه ساز ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه از همبستگی درونی قابل قبولی برخوردار بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که از این عوامل برای پیش بینی افراد که در آینده به این بیماری مبتلا خواهند شد استفاده کرد.
تعیین رابطه میان اهداف پیشرفت با اضطراب دانشجویان در درس آمار با توجه به نقش واسطه ای خودکارآمدی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در پژوهش حاضر رابطه میان اهداف پیشرفت با اضطراب دانشجویان در درس آمار با توجه به نقش واسطه ای خودکارآمدی مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع طرح های رابطه ای و به عبارت دقیق تر طرح همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است روش: از بین دانشجویان سال اول، دوم، سوم و چهارم، به صورت تصادفی دانشجویان سال دوم و چهارم انتخاب شدند که تعداد 324 نفر دانشجو پرسشنامه های پژوهش حاضر را تکمیل کردند. در نهایت بعد از حذف پرسشنامه های ناقص، تعداد 312 پرسشنامه تحلیل شد. در تحقیق حاضر به منظور گردآوری داده ها، از مقیاس اهداف پیشرفت میدلتن و میگلی (1997)، مقیاس خودکارآمدی (شرر و آدامز، 1986) و مقیاس اضطراب آمار کرویس و همکاران (1985) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. در پژوهش حاضر برای ثبت داده ها و تحلیل اولیه از نرم افزار SPSS19، و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS استفاده گردید و برای تمام فرضیه ها سطح معنی داری 05/0 >p در نظر گرفته شد. یافته ها: مدل برازش شده پیش بینی اضطراب آمار را نشان می دهد. اعداد روی مسیرها پارامترهای استاندارد شده اند . مسیرها در سطح 001/0 معنادار هستند. از بین متغیرهای برونزا (اهداف تبحری، اهداف عملکردی و اهداف اجتنابی)، متغیر اهداف تبحری بیشترین اثر مستقیم بر اضطراب آمار دارد. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق حاکی از آن بود که اهداف پیشرفت اثر مستقیم معنی داری بر اضطراب آمار دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس غربالگری ارزیابی خطر رفتار اجتماعی، تحصیلی و هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس غربالگری ارزیابی خطر رفتار اجتماعی، تحصیلی و هیجانی- فرم رتبه بندی (SAEBRS-TRS) انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع اعتباریابی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم مشغول به تحصیل شهر شیراز در سال تحصیلی 1401-1402 و معلمان این دانش آموزان بودند. حجم نمونه تعداد 233 نفر دانش آموز و 16 معلم بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 25) و AMOS (نسخه 24) تحلیل شدند. پایایی مقیاس کل و خرده مقیاس ها با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ (بین 75/0 تا 89/0) و تنصیف اسپیرمن-براون (بین 71/0 تا 80/0) مورد تأیید قرار گرفت. بررسی های مربوط به روایی محتوا، سازه، همگرا و واگرا مؤید روایی ابزار مذکور بود. یافته های حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این مقیاس دارای سه خرده مقیاس رفتار اجتماعی (5 گویه)، رفتار تحصیلی (6 گویه) و رفتار هیجانی (7 گویه) است و ساختار 18 گویه ای در دانش آموزان ایرانی برازش قابل قبولی با داده ها دارد و شاخص های نیکویی برازش را تایید می کنند و می توان به عنوان یک ابزار معتبر برای غربالگری دانش آموزان در معرض خطر مشکلات سلامت روانی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۲۸-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس شهر قائمشهر مشغول به تحصیل بودند؛ 51 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 17نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 12 و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله شناختی-رفتاری و مواجه از طریق واقعیت مجازی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد که هر دو مداخله ی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<)؛ و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری یک ماهه حفظ شد. همچنین درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی دارای اثربخشی بیشتری است (01/0<P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی برای بهبود تنظیم شناختی هیجان توسط درمانگران حوزه کودک و نوجوان بود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده با سوءمصرف مواد در مرکز زنان آسیب دیده بهزیستی شمیرانات در سال 1401 بودند. 24 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری (گروه آزمایش و گواه) تقسیم شدند. از پرسشنامه پرخاشگری (BPAQ، باس و پری، 1992) و پرسشنامه عزت نفس (RSE، روزنبرگ، 1965) و همچنین از پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه بین 90 تا 120 دقیقه) درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون پرخاشگری و عزت نفس در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). از یافته های فوف می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر فرآیند پرخاشگری و عزت نفس در زنان آسیب دیده موثر بوده است.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای کم کاری تیروئید مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در سال ۱۴۰1 بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی BSSI (بک، 1961)، پریشانی روانشناختی KPDS (کسلر و همکاران، 2002) و افسردگی BDI-13 (بک، 1972) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر افکار خودکشی (113/0=p) تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما در متغیرهای پریشانی روانشناختی و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم کاری تیروئید مؤثر بود.
رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان با توجه به نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در میان زنان تازه زایمان کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
57 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.روش : روش پژوهش حاضر توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از زنانی بودند که دو هفته تا سه ماه از زایمان آن ها گذشته بود و به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های افسردگی پس از زایمان ادینبورگ(EPDS)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید(RAAS) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر(DERS) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS 26 و 24 AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است، در این مدل رابطه بین افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی اضطرابی (01/0p < ) و دشواری در تنظیم هیجان (0/01>P ) مثبت و معنادار بود. همچنین بین دشواری در تنظیم هیجان و سبک دلبستگی اضطرابی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت (0/01>P ). نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان نقش واسطه ای دارد.نتیجه گیری: دو عامل مهم در رابطه با افسردگی پس از زایمان زنان، سبک دلبستگی اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان می باشند. تمرکز بر برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان و توجه به سبک دلبستگی و مشکلات تنظیم هیجان مادران می تواند در پیشگیری و درمان افسردگی پس از زایمان کمک کننده باشد.
فرا تحلیل اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
137 - 118
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی یک فرآیند فکری است که مبتنی بر نتیجه گیری، تصمیم گیری و ترسیم، داده های مرتبط ازجمله تجزیه وتحلیل، توضیح، فرضیه، استدلال و توسعه تفکر است پژوهش حاضر به روش فرا تحلیل و با ترکیب پژوهش های انجام شده در اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان انجام شده است. جامعه آماری فرا تحلیل حاضر پژوهش های در دسترس در رابطه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان در تفکر انتقادی در بانک های اطلاعاتی رایانه ای در دسترس موجود در ایران، از قبیل پایگاه علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) در بین سال های ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ و همچنین پایگاه های علمی خارجی Science Direct، PubMed و Google Scholar که در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ منتشر شده اند، می باشد. بر اساس ملاک ورود و خروج برای پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت ۲۵ اندازه اثر از ۲۳ مطالعه توسط نرم افزار CMA موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که، اندازه اثر خلاصه ی مدل تصادفی برابر با ۰/۱ بود که ازنظر آماری معنادار و بیانگر اثربخشی مثبت آموزش فلسفه به کودکان در پرورش مهارت تفکر انتقادی آنان می باشد.بنابرین پیشنهاد می شود که آموزش فلسفه برای کودکان در برنامه های آموزش رسمی قرار گیرد.