ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۲۶۰۱.

The Effectiveness of Strength-Based Intervention on Attitude Toward Marital Infidelity and Sexual Self-Concept in Women with Marital Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Marital Infidelity Sexual self-concept Strength-based intervention Marital conflict Women’s health randomized controlled trial

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۹
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based intervention on altering attitudes toward marital infidelity and enhancing sexual self-concept among women experiencing marital conflict. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 women from the Mehravar Counseling Center in Tehran, divided equally into intervention and control groups. The intervention consisted of eight 75-minute sessions based on strength-based principles. Data were collected at three points using the Attitudes Towards Infidelity Scale (ATIS) and the Sexual Self-Concept Inventory (SSCI). Statistical analysis was conducted using ANOVA with repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests, utilizing SPSS-27. Findings: The intervention group showed significant improvements in both measured outcomes. Attitudes toward marital infidelity decreased from a pre-test mean of 42.53 (SD = 5.67) to 37.82 (SD = 5.12) at follow-up. Sexual self-concept increased from a pre-test mean of 30.88 (SD = 4.45) to 35.64 (SD = 3.72) at follow-up. The ANOVA results revealed significant time effects and time x group interactions for both variables (p < .001). Conclusion: The strength-based intervention was effective in significantly improving attitudes toward marital infidelity and sexual self-concept among women with marital conflicts. These findings suggest that such interventions can be beneficial in marital counseling settings, offering a promising approach for enhancing marital satisfaction and individual well-being.
۲۶۰۲.

Comparison of the Effectiveness of Resilient Dialectical Behavior Therapy and Dialectical Behavior Therapy on Sense of Coherence and Marital Interactions in Women with Marital Burnout(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Marital Interactions dialectical behavior therapy Resilient Dialectical Behavior Therapy sense of coherence Marital burnout

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۵۸
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of a combined package of Resilient Dialectical Behavior Therapy and Dialectical Behavior Therapy on the sense of coherence and marital interactions in women with marital burnout. Methods: The present study was a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and follow-up with a control group. The statistical population included all women aged 25 to 50 years with marital burnout who responded to the call posted in cultural centers in the city of Isfahan in the spring of 2022 and were contacted and received a moderate score based on the marital burnout questionnaire. A total of 45 individuals from the mentioned population were selected purposefully and randomly assigned to two experimental groups and one control group (15 individuals each). The experimental groups underwent nine 60-minute sessions of the combined package of Resilient Dialectical Behavior Therapy and Dialectical Behavior Therapy, while the control group received no treatment during this period. Data were collected using Antonovsky's Sense of Coherence Questionnaire (1993) and Gottman's Marital Interactions Questionnaire (1999) and analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post hoc test, with SPSS version 23. Findings: The results showed that both interventions significantly affected the sense of coherence and marital interactions in women with marital burnout (p < 0.05). However, in terms of the effectiveness of the two therapeutic methods, the combined package of Resilient Dialectical Behavior Therapy was more effective (p < 0.05). Conclusion: The results indicated that the combined package of Resilient Dialectical Behavior Therapy could be utilized to enhance the sense of coherence and marital interactions.
۲۶۰۳.

Development and Effectiveness of a Family Mediation Intervention Model on Self-Esteem, Negative Mood, and Social Anxiety in Children of Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Children of divorce family mediation Self-esteem negative mood Social anxiety

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۷
Objective: The present study aimed to develop and evaluate the effectiveness of a family mediation intervention model on self-esteem, negative mood, and social anxiety in children of divorce. Methods: The method of this study was quasi-experimental, employing a pre-test and post-test design. The statistical population consisted of all children of divorced parents in Alborz Province, who had legal cases filed in the judiciary of this province. The research sample included 30 children, randomly assigned to two experimental groups (15 in each group), selected through convenience sampling. The children completed the Spence Children’s Anxiety Scale (SCAS) and the Maria Kovacs Children’s Depression Inventory (CDI). Findings: The results of multivariate covariance analysis (Wilks' Lambda = 0.45, F = 9.46, P < 0.001) indicated that the family mediation intervention model, based on co-parenting, was effective in reducing negative mood (F = 7.03, P < 0.01), negative self-esteem (F = 15.87, P < 0.01), and social anxiety (F = 7.07, P < 0.01). Conclusion: Based on the results of the present study, the family mediation training program, grounded in co-parenting, can be considered a useful educational method alongside other support programs for children of divorce.
۲۶۰۴.

اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری شناختی بیماران قلبی و عروقی خودمدیریتی روانی درمان روان پویشی کوتاه مدت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۶۴
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی در بیماران قلبی و عروقی شهر بابل بود. روش شناسی: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد دارای بیماری قلبی عروقی مراحعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی بابل در بازه زمانی سه ماهه آبان، آذر و دی سال 1402 تشکیل دادند. حجم نمونه 34 نفر از مردان دارای شرایط سنی 60 سال به بالا، دارای بیماری قلبی و عروقی که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010)، پرسشنامه خود مدیریتی ملاحسینی و برخوردار(۱۳۸۶) و پروتکل درمان روان پویشی کوتاه مدت دوانلو بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 28 انجام شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده و برای بررسی همه فرضیه ها و تعیین تاثیر مداخله بر روی گروه آزمایش و ارزیابی تفاضل نمرات دو گروه در فاصله پیش آزمون و پس آزمون از تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغییره (مانکوا)، استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان روان پویشی کوتاه مدت بر خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی بیماران قلبی و عروقی تاثیر دارد. نتیجه گیری: در نتیجه، درمان روان پویشی کوتاه مدت باعث افزایش خودمدیریت روانی و انعطاف پذیری شناختی در بیماران قلبی و عروقی می گردد.
۲۶۰۵.

مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی تفکر ریاضی تمرین تعادلی دوگانه ناتوانی یادگیری ریاضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۶۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد. روش شناسی: جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به طور تصادفی جایگذاری شدند. ابزار بکار رفته در این پژوهش آزمون استاندارد ریاضی کی مت (1976)، آزمون بینه سیمون (2003) و آزمون کارت های ویسکانسین (2006) بود. در مرحله پیش آزمون تمام اعضای نمونه این آزمون ها را انجام دادند و در ادامه اعضای گروه های آزمایش مداخله موردنظر را دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نداشتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی معنادار مداخلات انجام شده بر بهبود کارکردهای اجرایی در اعضای گروه های آزمایش بود. همچنین آزمون های تعقیبی نیز نشان داد که تکالیف تعادلی دوگانه در حافظه فعال و انعطاف پذیری اثربخشی بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: این یافته ها مؤید این واقعیت هستند که ارائه آموزش های مبتنی بر تفکر و تمرکز بر تمرینات تعادلی دوگانه در رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.
۲۶۰۶.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و نشخوار فکری افراد دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار درمانی دیالکتیک انعطاف پذیری شناختی باورهای ارتباطی نشخوار فکری نارضایتی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۷
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای نارضایتی زناشویی شهر بجنورد بود که در سال 1403 به مراکز مشاوره بهزیستی مراجعه کردند و در آزمون نارضایتی زناشویی اولسون نمره نارضایتی دریافت کردند. روش نمونه گیری در دسترس از میان این افراد استفاده شد و حجم نمونه شامل 40 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن-هوکسما (1991) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی بر اساس پروتکل مک کی و همکاران (1391) شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر و نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد رفتار درمانی دیالکتیک به طور معناداری باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی، باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری در افراد دارای نارضایتی زناشویی شد. تفاوت های معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در این متغیرها مشاهده شد. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود انعطاف پذیری شناختی، تقویت باورهای ارتباطی مثبت و کاهش نشخوار فکری در افراد با نارضایتی زناشویی به کار گرفته شود. این نتایج نشان دهنده اهمیت استفاده از روش های درمانی نوین در بهبود مسائل روان شناختی و روابط زوجین است.
۲۶۰۷.

Comparison of the Effectiveness of Integrated Behavioral Couple Therapy and Schema-Focused Couple Therapy on Conflict Resolution Styles in Conflicting Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Integrated behavioral couple therapy schema-focused couple therapy Conflict Resolution Styles

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۶۳
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy on conflict resolution styles among conflicting couples in Shiraz. Methods: The research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and one-month follow-up. The statistical population included all conflicting couples who visited the Fajr Counseling Center in Shiraz in 2022, from whom 45 couples were selected through convenience sampling and randomly assigned to three groups: integrated behavioral couple therapy, schema-focused couple therapy, and a control group. The Rahim Conflict Resolution Styles Questionnaire was used as the measurement tool. Experimental group one underwent a 16-session program of integrated behavioral couple therapy, and experimental group two a 13-session program of schema-focused couple therapy, while the control group was placed on a waiting list. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance. Findings: Results indicated that both interventions, integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy, were effective in addressing conflict resolution styles. There was a difference in the effectiveness of integrated behavioral couple therapy and schema-focused couple therapy on conflict resolution styles. Conclusion: Based on the findings, both treatments are effective for couples' conflict resolution styles, but the effectiveness of integrated behavioral couple therapy is reported to be more effective.
۲۶۰۸.

Comparing the Effectiveness of Problem-Solving Skills Training Based on Tolman's and Bandura's Theories on Adolescent Girls' Problem-Solving Styles(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Problem-Solving Style Problem-Solving Skills Student

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۸۰
Objective: The purpose of this study was to compare the effectiveness of problem-solving skills training based on the theories of Tolman and Bandura on the problem-solving styles of middle school students. Methods: The research method was quasi-experimental. The population consisted of all female first-year middle school students in Hamadan, with a sample size of 75 students (three groups of 25), selected through multi-stage cluster sampling. The D'Zurilla, Nezu, and Maydeu-Olivares problem-solving questionnaire (2000) was used for data collection. Problem-solving training sessions based on Tolman's theory followed a protocol provided by Tolman (1932), and those based on Bandura's theory followed a protocol by Bandura (1999), conducted over eight 60-minute weekly sessions for two months. Data were analyzed using Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) and the Scheffé post hoc test. Findings: There were differences in the impact of training based on these theories on students' problem-solving styles (P < .01). Training based on Tolman's theory was more effective in reducing the use of negative and impulsive problem-solving styles compared to training based on Bandura's theory (P < .01). Conclusion: These trainings increased the use of positive and logical orientation styles and decreased the use of negative, avoidant, and impulsive styles among students.
۲۶۰۹.

اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت آموزش ارتباط بدون خشونت معنای زندگی همدلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۹
آسیب های روان شناختی و رفتاری در دانشجویان همانند خشونت می تواند سلامت روانی و هیجانی آنان را با آسیب جدی مواجه سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ بر همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) دارای علائم خشونت در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 27 دانشجوی دارای علائم خشونت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (14 دانشجو) و گواه (13 دانشجو) جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش ارتباط بدون خشونت مبتنی بر نظریه مارشال روزنبرگ را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خشونت (آیزنک و ویلسون، 1367) (VQ)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) (EQ) و پرسشنامه معنا در زندگی (استگر و فرازیر، 2006) (MLQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ارتباط بدون خشونت بر همدلی (0/001>P؛ 51/0=Eta؛ 35/24=F) و معنای زندگی (0/001>P؛ 46/0=Eta؛ 21/20=F) دانشجویان دارای علائم خشونت تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش ارتباط بدون خشونت با بهره گیری از فنونی همانند دریافت همدلانه، شناسایی و ابراز احساسات و مسئولیت پذیری احساسات خود می تواند روشی موثر در جهت بهبود همدلی و معنای زندگی دانشجویان دارای علائم خشونت مورد استفاده قرار گیرد.
۲۶۱۰.

بررسی نقش ترومای کودکی در نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای کودکی خود مرعوب باورهای هیجانی آلودگی ذهنی نشانه های وسواسی-جبری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۴ تعداد دانلود : ۲۵۴
تجربه تروما در کودکی اثرات جبران ناپذیری بر ذهن کودک می گذارد و با نشانه های وسواسی-جبری مرتبط است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تجربه تروما در پیش بینی نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری متغیرهای ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. نمونه مورد مطالعه دربرگیرنده 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابرازهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی (CTQ)، پرسشنامه ترس از خود (FOS)، پرسشنامه باورهای هیجانی (EBQ)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ-44)، مقیاس آلودگی ذهنی سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI-MC) و سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. بر این اساس می توان گفت که تجربه تروما در دوران کودکی با تأثیری که بر ادراکات فرد از خود تأثیر می گذارد به نوعی تجربه دوسوگرایی و تردید در خود منجر می شود. این عدم اطمینان نسبت به خود با آلودگی ذهنی، باورهای وسواسی و باورهای هیجانی همراه می شود و افکار ناخوانده ای که در حوزه های حساس خود تجربه می شوند را به سمت نشانه های وسواسی-جبری سوق می دهد. به نظر می رسد که توجه به ترس از خود و باورهای هیجانی در طراحی مداخلات مربوط به اختلال وسواسی-جبری می تواند اقدامی کمک کننده باشد.
۲۶۱۱.

اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوتیسم توانایی نگهداری ذهنی حافظه آشکار حافظه نهان مداخله شناختی رایانه محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۷
مقدمه: اختلال اوتیسم به عنوان یک اختلال عصبی-تحولی همواره با ضعف هایی در کودکان مبتلا به این اختلال در حافظه و نگهداری ذهنی همراه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله شناختی رایانه محور بر حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مراجعان کودک مبتلا به اختلال اوتیسم  در سال 1402 به مراکز درمانی شهر تهران بودند. که از بین آن ها 30 کودک به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گواه (15) قرار داده شدند. مداخله  شناختی رایانه محور به صورت انفرادی در 10 جلسه 50 دقیقه ای در طول چهار هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای در زمینه توانبخشی شناختی رایانه محور دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه آشکار و نهان و تکلیف نگهداری ذهنی مایع بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت.یافته: نتایج نشان داد مداخله شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه آشکار و نهان و نگهداری ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم معنادار بود. (0/001>P).نتیجه گیری: یکی از مهم ترین اهداف آموزشی و توانبخشی کودکان مبتلا به اوتیسم ارتقای شناختی آن ها است. به کارگیری مداخله شناختی رایانه محور برای ارتقای حافظه آشکار و نهان و توانایی نگهداری ذهنی ایشان مفید خواهد بود.
۲۶۱۲.

مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال پانیک آموزش تنظیم هیجان درمان هیپوونتلاسیون حساسیت اضطرابی پردازش هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۷۳
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1398 مرکز جامع سلامت سیدحاتمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند و 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در سه گروه برابر در گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین قرار گرفتند. گروه های آزمایشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان طی 8 هفته تحت مداخله  قرار گرفتند و در این مدت بر گروه کنترل مداخله ای انجام نگرفت. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی گروه های مداخله و کنترل وجود دارد (0/001=P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری در نمرات حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی بین دو گروه آزمایش مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان از درمان هیپوونتلاسیون و آموزش تنظیم هیجان به عنوان یک روش کاربردی و موثر در جهت بهبود حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک در مراکز روانشناسی و درمانی استفاده کرد.
۲۶۱۳.

مقایسه قلدری و انزوای اجتماعی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه پسر و دختر شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلدری انزوای اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۸۳
هدف پژوهش حاضر مقایسه قلدری و انزوای اجتماعی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دختر و پسر شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 1401 – 1402 بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان اصفهان بود. حجم نمونه شامل 316 نفر بود که 158نفر از دانش آموزان دختر و 158نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول و دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتحاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و پرسشنامه انزوای اجتماعی مدرسی یزدی، فرهمند و افشانی (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین دانش آموزان پسر و دختر در میانگین نمرات زیر مقیاس زد و خورد و زیر مقیاس عجز وجود داشت (p<.01) . دانش آموزان پسر در مقایسه با دانش آموزان دختر نمرات بالاتری کسب کردند. اما تفاوت آماری معنی داری در بقیه زیر مقیاس های قلدری و انزوای اجتماعی بین دو گروه مشاهده نگردید.
۲۶۱۴.

ساخت و رواسازی آزمون سنجش عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقده های روانی روانشناسی تحلیلی یونگ ساخت ابزار اندازه گیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۸
زمینه: عقده های روانی نقش مهمی در روان رنجوری فرد بر عهده دارند، بنایراین تلاش برای شناسایی و درمان عقده های روانی از جایگاه ویژه ای در روانشناسی تحلیلی یونگ برخوردار است. بررسی ادبیات موجود در این حوزه نشان می دهد ابزاری معتبر برای اندازه گیری عقده های روانی در دسترس نیست. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و تعیین ساختارعاملی آزمون عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع آمبخته (کیفی-کمی) اکتشافی است که در مرحله اول پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون بود و در مرحله کمی یک مطالعه توصیفی از نوع توسعه ای-کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه متخصصان حوزه روانشناسی بالینی شهر تهران آشنا با مفاهیم یونگ و آثار یونگ و پسایونگی ها بود. نمونه پژوهش 12 نفر از متخصصان روانشناسی بالینی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها کیفی از تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون 3 عامل اصلی تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر را به عنوان سه مضمون اصلی و در 28 مضمون فرعی شناسایی کرد. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه افراد مراجعه کننده به سرای سلامت شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 320 نفر از افراد مراجعه کننده به محلات سرای سلامت شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به آزمون محقق ساخته عقده های روانی و عواطف مثبت و منفی (واتسون و تلگن، 1988) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS. 27 و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. یافته ها: نتایج روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی و کمی تأیید شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 28 عامل را در 86 سؤال تأیید که این عوامل 62 درصد از واریانس عقده های روانی را تبیین کردند. همسانی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای هر کدام از عامل ها بالاتر از 7/0 بود. همچنین ضریب همبستگی پرسشنامه عقده های با فهرست عواطف مثبت و منفی روانی نشان دهنده روایی ملاکی (همزمان) مطلوب آن بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت آزمون سنجش عقده های روانی از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می تواند به روانشناسان کمک کند در فهم عمیق تر عقده ها و تعیین مسیر درمانی مؤثرتر برای مراجعین خود قدم بردارند.
۲۶۱۵.

ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: بر اساس داده های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت تحلیل تناظر بعدیابی روانسنجی نرم افزار R داده های بزرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
زمینه: سنجش سازه های روانی از ابتدا تحت دو عنوان یکی سنجش شخصیت و دیگری سنجش استعداد، تقسیم بندی می شدند. سنجش شخصیت نه تنها در شناخت انسان مؤثر است بلکه یک موضوع بنیادین روان سنجی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: براساس داده های بزرگ انجام شده است. روش: پژوهشگران تکنیک تحلیل تناظر را در داده های بدست آمده از ۳۲ پرسشنامه شخصیتی روی گروه های مختلف تحت وب اجرا کردند. ۸۲۹۸۸0 نفر به صورت داوطلبانه به ۱۷۶۶ سؤال پاسخ دادند. افراد نمونه زنان و مردانی بودند که توانایی پاسخ به یک پرسشنامه تحت وب را داشتند. متغیر سن و جنسیت به عنوان متغیر های لنگر در نظر گرفته شد. برای تعیین عضویت هر سؤال به بعد، شاخص cos2 ملاک انتخاب بود. تمام تحلیل ها با نرم افزار R انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه های شخصیتی دارای دو بعد غالب می باشند، بعد اول 60/5 درصد واریانس اینرسی کل و بعد دوم 13/7 درصد واریانس اینرسی کل را تبیین می کنند (0/001 >p). بعد اول "ارتباط با انسان ها و اشیاء" و بعد دوم"نادیده گرفتن و اجتنابی عمل کردن" نام گذاری شد. نتیجه گیری: همسو با پژوهش های گذشته برای سؤالات شخصیتی دو بعد غالب ارزیابی شد و الگوریتمی از سؤالات شخصیتی بدست آمد که می تواند برای مشاوره های پیش ازدواج، بالینی شغلی، متولیان آموزش و پرورش و پژوهشگاه های علوم انسانی کاربرد داشته باشد. بسیاری از مکاتب روانشناسی شخصیت را دارای دو بعد می دانند.
۲۶۱۶.

مقایسه اثربخشی تمرینات نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در ترکیب با تمرینات تعادلی بر تعادل بیماران ام اس

کلیدواژه‌ها: نوروفیدبک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای فرانکل تعادل ام اس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۹۹
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری است که باعث از بین رفتن پوشش محافظ اعصاب می شود، همچینین می تواند باعث بی حسی، ضعف، مشکل در راه رفتن، تغییرات بینایی و سایر علائم شود.. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی تمرینات نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در ترکیب با تمرینات تعادلی بر تعادل بیماران ام اس است. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با دو گروه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلابه ام اس شهرستان ارومیه در سال 1402 بودند. تعداد 34 بیمار به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از تحریک فراجمجمه ای مغز برای هشت جلسه 20 دقیقه ای و تمرینات نوروفیدبک هاموند برای 8 جلسه 30 دقیقه ای همراه با تمرینات فرانکل با آزمون های برگ و آزمون نشستن و برخاستن مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازروش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد یافته:یافته ها نشان داد که نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر تعادل ایستا و پویا تأثیر داشته و باعث بهبود آن می شوند (p<0/01) و این دو روش درمانی در بهبود تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری دارند عملکرد گروه نوروفیدبک بهتر ازگروه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بود نتیجه گیری: با توجه به تأثیر بیشتر تمرینات نوروفیدبک همراه با تمرینات فرانکل بر تعادل ایستا و پویا بیماران ام اس می توان عنوان کرد که انجام تمرین نوروفیدبک همراه با تمرینات تعادلی می تواند راهبرد موثرتری برای بهبود تعادل ایستا و پویا باشد.
۲۶۱۷.

The Role of Dysfunctional Schemas, Dark Personality Traits, Emotional Inhibition and Shame in Predicting Unsatisfactory Sexual Relationships(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Dysfunctional schemas dark personality traits emotional inhibition Shame Sexual Satisfaction

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۹
Objective: The aim of the current research was to investigate the role of dysfunctional schemas, dark personality traits, emotional inhibition, and shame in predicting unsatisfactory sexual relations of couples. Methods:  The current research is practical in terms of its purpose and in terms of its implementation method; it is a descriptive and correlational study. In the current research, the research community was formed by all couples with sexual dissatisfaction in Tabriz city in 1401. 160 of these couples were selected by voluntary sampling method and Hudson et al. (1981) sexual satisfaction scale questionnaires, Jonason and Webster's Dirty Dozen questionnaire (2010), Yang schema questionnaire (2003), Kellner's emotional inhibition questionnaire (1986) and Cohen, Wolff, Guilt, and Shame Proneness Scale (GASP). In order to analyze the data, descriptive statistics methods (mean and standard deviation), correlation coefficient, and regression were used, observing the statistical assumptions in regression theories. Penter and Insko (2011) were completed. The results were analyzed using SPSS software version 26. Results: The findings showed that the relationship between dysfunctional schemas with sexual dissatisfaction (r=-0.431, P<0.01), narcissism (r=-0.355, P<0.01), emotional inhibition (r=0.367, P<0.01) and shame (r=0.342, P<0.01) were positive and significant, but with Machiavellianism (r=0.250, P<0.01) and antisocialism (r=0.238, P<0.01), was not significant. The correlation coefficient results showed that the relationship between dysfunctional schemas with sexual dissatisfaction (r=-0.431, P<0.01), narcissism (r=-0.355, P<0.01), emotional inhibition (r=0.367, P<0.01) and shame (r=0.342, P<0.01) was positive and significant, but with Machiavellianism (r=0.250, P<0.01) and antisocialism (r=0.238, P<0.01), was not significant. The results of regression analysis showed that The value of the coefficient of determination for the variables of ineffective schemas, narcissism, emotional inhibition, and shame had been obtained as 0.403, 0.336, 0.347 and 0.329, respectively, and it means that sexual dissatisfaction variable is 40.3% by Dysfunctional schemas can be predicted by 33.6% narcissism, 34.7% by emotional inhibition and 32.9% by shame; where the significance level for these variables was less than 0.05, it can be concluded that this effect is significant. Conclusion:  It is possible to reduce sexual dissatisfaction in couples with programs that reduce dysfunctional schemas, dark personalities, emotional inhibition, and shame.
۲۶۱۸.

Comparison of Parenting Stress and Locus of Control in Parents of Children with and without Specific Learning Disorder

کلیدواژه‌ها: Locus of control Parental Stress Parents of children with Specific Learning Disorder

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۴۷
 Objective: Families frequently experience a variety of wonderful occurrences and, at times, face difficult circumstances, such as the birth of a child with special needs. These conditions can profoundly affect the dynamics of a family. This research aimed to examine parental stress and locus of control between parents of children with certain learning disorder and those without.Methods: This study utilized a descriptive-comparative methodology. The statistics population comprised all primary school students in the city of Talesh during March to June 2024. The research sample consisted of 116 people (56 parents of children with specific learning disorder and 60 parents with children without specific learning disorder) who were selected through purposive sampling. The data were analyzed using the Parenting Stress Index (PSI) and the Internal-External Locus of Control (IPC) scale. Multivariate analysis of variance and independent t-tests were employed to analyze the data.Results: The findings revealed a notable disparity in parental stress and locus of control between parents of children with specific learning disorder and those without (P<0.05).Conclusion: The findings indicate that parents of children with learning disorder endure elevated stress levels and a heightened perception of loss of control, hence increasing their risk.
۲۶۱۹.

The Relationship between Coping Styles and Psychological Well-being of Women Heads of Households

کلیدواژه‌ها: coping styles Female Heads of the Household Psychological well-being

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۴۹
 Objective: The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between coping styles and psychological well-being in female heads of households.Methods: The research design was quantitative, descriptive and within the framework of the correlational method. The statistical population of the research was formed by all the women heads of the household in Sarai, Yousef Abad neighborhood of Tehran in 2024. In this study, using convenience sampling, 50 women were selected as samples. In order to collect research data, Coping Styles Questionnaire for Stressful Situations (CISS) and Ryff scale of psychological well-being (RSPWB) were used. The collected data were analyzed using SPSS-26 software, and research hypotheses and data were analyzed using correlation test, one-sample t, one-factor ANOVA, and Tukey's post hoc test.Results: The results showed that there is a significant positive relationship between problem-oriented coping style and psychological well-being in women heads of households. Also, there is a significant negative relationship between emotional and avoidant coping styles with psychological well-being. According to (P<0.01) for all hypotheses, the level of significance has been proven.Conclusion: Therefore, it can be concluded that female heads of households who use a problem-oriented coping style have a greater sense of self-efficacy and peace of mind, and the use of previous experiences in solving various life problems will make them self-reliant people. And they have higher psychological well-being, and in contrast to female heads of households who use an emotional and avoidant coping style, they have lower psychological well-being.
۲۶۲۰.

اثربخشی برنامه آموزشی تحول کودک بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول کودک مشکل رفتاری کودک شکوفایی استعداد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۴۱۵
زمینه: خانواده، بستری تعیین کننده برای تحول سالم کودک است. آگاهی والدین از شیوه های صحیح فرزندپروری و به کار بستن آن ها به شکوفایی استعداد وکاهش مشکلات رفتاری کودکان و همچنین کاهش تعارض در روابط خانوادگی منجر خواهد شد. برخی نظریه پردازان مشکلات رفتاری را اختلال های ناتوان کننده، افراطی و نامطلوب در تعامل با والدین تعبیر کرد ه اند، روش های فرزند پروری ضعیف، روابط نامناسب والد-کودک مانند برخورهای خشن انضباطی و ناهماهنگ مرکز توجه آسیب شناسی است که باعث عدم شکوفایی توانمندی های کودکان می گردد. شواهد پژوهشی نشان می دهد اجرای برنامه های والدمحور بر سازش یافتگی، ایجاد دلبستگی و موفقیت کودکان در مواجهه با چالش ها تأثیر داشته است، اما پژوهش های اندکی در زمینه اجرای این برنامه ها در جامعه مورد مطالعه وجود دارد. هدف: مداخله آموزشی تحول کودک با این هدف بر روی والدین اجرا شد تا اثربخشی آن بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان سنجیده شود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. در این پژوهش والدین کودکان ۷ تا ۱۲ سال در شهر تهران به صورت دردسترس برای شرکت در کارگاه آموزشی تحول کودک اعلام آمادگی نمودند. تمامی ۳۲ نفر والد شاغل با استفاده از پرسشنامه کودک آیبرگ (۱۹۹۰) و مقیاس حل مشکل خانواده (احمدی نوده، ۱۳۸۶) ارزیابی شدند. والدین گروه مداخله در پنج جلسه آموزش برنامه تحول کودک (شکوهی یکتا، اکبری و محمودی، ۱۳۹۴) شرکت کردند. برای تحلیل داده ها به منظور بررسی نمرات در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون t گروه های همبسته استفاده گردید. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان می دهد میانگین نمره حل مشکل خانواده در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از افزایش ۱۱ نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر ۵۶/۲ است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد؛ همچنین میانگین مشکلات رفتاری در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از کاهش 3 نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر 2/42 است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد. لذا این تغییر در هر دو مقیاس از لحاظ آماری معنادار بوده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تحول کودک، موجب کاهش در نمره مشکلات رفتاری و افزایش در حل مشکلات خانواده شده است. با توجه به تأثیر مثبت این برنامه برکاهش مشکلات رفتاری در کودکان که منجر به بهبود تعارضات و مشکلات خانواده گردیده است، لذا تحقیقات بیشتر برای کاربست این برنامه بر روی نمونه های بزرگتر پیشنهاد می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان