فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۳۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعضای هیئت علمی دانشگاه، از جمله عوامل مهم و تأثیرگذار ساختار آموزش عالی یک کشور را تشکیل می دهند. از این رو، توسعه و تکمیل اعضای هیئت علمی، به عنوان بخشی از مدیریت منابع انسانی در سطح دانشگاه نقش خاصی را در مدیریت دانشگاه ها ایفا می کند. بالندگی اعضای هیئت علمی کلید ارتقای کیفیت آموزش عالی محسوب می شود. هدف این پژوهش تدوین الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه فرهنگیان بود. روش کار:ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در ﭼﻬﺎرﭼﻮب رویﮑﺮد ﮐﯿﻔﯽ و ﺑﺎ ﺑﻪﮐﺎرﮔﯿﺮی روش نظریه ی برپایه اﻧﺠﺎم پذیرفت. داده های مورد با به کارگیری مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با تأکید بر دو صفت دوشادوش بودن و پیچش حلزونی، در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA، جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری بود. برای بررسی اعتبار نظریه ی بر پایه، در پژوهش حاضر از سه روش، بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش و قابلیت ساخت پرسش نامه استفاده شد. یافته ها: براساس مصاحبه های انجام گرفته،650 کد یا مفهوم اولیه،92 مقوله فرعی و 14 مقوله اصلی استخراج گردید؛که مقوله های استخراجی در قالب الگوی پارادایمی تحلیل شد. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مقوله های اساسی بالندگی در دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر پیشایندها، فرایندها و برآیندها می باشد. پیشنهاد می شود سیاست گذران دانشگاهی در تئوری و عمل به این الگوی پارادیمی، دید سیستمی داشته باشند. چراکه، هر یک از این مقوله ها، در برنامه ریزی، سازماندهی و راهبری مطلوب بالندگی اعضای هیئت علمی مؤثر می باشند.
نقش واسطه ای کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اﻋﺘﯿﺎد ﺑﻪ ﺑﺎزیﻫ ﺎی آﻧﻼی ﻦ، ﺑ ﻪ ﻋﻨ ﻮان رﻓﺘ ﺎری وﺳﻮاﺳ ﯽ، اﻓﺮاﻃﯽ، ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﮐﻨﺘﺮل و از ﻟﺤﺎظ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ ﻣﺨ ﺮب، در ﻧﻈ ﺮ ﮔﺮﻓﺘ ﻪ ﺷ ﺪه اﺳ ﺖ؛ از این رو، هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول بود. روش پژوهش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (9 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی وریان (2000) و پرسشنامه کیفیت زندگی اسلامی نژاد محمدنامقی و همکاران (1394) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد روابط معنا داری بین نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی با اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 41 درصد از اعتیاد به بازی های آنلاین توسط نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی در دانش آموزان متوسطه اول قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی و کیفیت زندگی اسلامی بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول اثر مستقیم معنادار دارند (05/0=P) و مسیر غیر مستقیم نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری کیفیت زندگی اسلامی بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه اول تایید گردیده شد (05/0=P). نتیجه گیری: این پژوهش تلویحات کاربردی در جهت نقش عوامل شناختی و مذهبی در گرایش به اعتیاد به بازی های آنلاین دانش آموزان برای روانشناسان و مشاوران ارایه می دهد.
مقایسه اضطراب، تاب آوری و امید به زندگی و تبیین ارتباط بین آن ها در پرستاران و روان پرستاران
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب، تاب آوری و امید به زندگی و تبیین ارتباط بین آن ها در پرستاران و روان پرستاران انجام گرفت. مواد و روش کار: روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران و روان پرستاران شاغل در بیمارستان های شهرستان کاشان در بهمن سال 1401 بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 60 نفر، شامل 30 پرستار و 30 روان پرستار به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های اضطراب کتل (1957)، تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) و امید به زندگی میلر (1988) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین اضطراب، تاب آوری و امید به زندگی پرستاران و روان پرستاران تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که بین اضطراب و تاب آوری رابطه معکوس معناداری با ضریب همبستگی 0/54- وجود دارد (p<0/001). به عبارتی 29% واریانس اضطراب را تاب آوری تبیین می کند. بین تاب آوری و امید به زندگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی 0/64 بین آنها 40% واریانس تاب آوری را امید به زندگی تبیین می کند. همچنین بین اضطراب و امید به زندگی رابطه معکوس معناداری وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی 0/51- بین آنها 26% واریانس اضطراب را امید به زندگی تبیین می کند. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق اضطراب، تاب آوری و امید به زندگی سه مؤلفه اثرگذار بر کیفیت سلامت روان پرستاران و روان پرستاران است که باید مورد توجه قرار گیرد و اقداماتی را جهت افزایش دو مؤلفه تاب آوری و امید به زندگی و در نتیجه کاهش اضطراب به کار گرفت.
اثربخشی پروتکل درمانی تن انگاره تایلور بر عوامل حمایت کننده فردی و پذیرش خود نوجوانان دختر دارای وسواس تن انگاره
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
91 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی پروتکل درمانی تن انگاره تایلور بر عوامل حمایت کننده فردی و پذیرش خود نوجوانان دختر دارای وسواس تن انگاره شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دختران نوجوان ۱۳ تا ۱۸ سال دارای وسواس تن انگاره شهر اصفهان در بازه زمانی بهار و تابستان 1400 بود. بدین منظور از طریق درج فراخوان در شبکه های اجتماعی و دعوت به شرکت در پژوهش ، به شیوه نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک های خروج و ورود، تعداد 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل( 15 نفر آزمایش، 15 نفر کنترل) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای در دوره تن انگار تایلور شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار: ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه عوامل حمایت کننده فردی اسپرینگرو فیلیپس (۱۹۹۷)، پرسشنامه پذیرش خود چمبرلین و هاگا (۲۰۰۱) و پرسشنامه رضایت از تن انگاره سوئوتو و گارسیا (2002) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله آموزشی تن انگاره بر عوامل حمایت کننده فردی شامل تعهد اجتماعی، صلاحیت های فردی و اجتماعی، دختران ۱۳_۱۸سال دارای وسواس تن انگاره در دو مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی داری داشته و و اثرات درمان در مرحله اثر آن در طول زمان ثابت باقی مانده است (01/0 p< ). همچنین نتایج نشان داد که پروتکل درمانی تن انگاره تایلور سبب افزایش پذیرش خود دختران ۱۳_۱۸سال دارای وسواس تن انگاره در دو مرحله پس آزمون و پیگیری شده و اثر آن ثابت باقی مانده است (01/0 p< ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی پروتکل درمانی تن انگاره تایلور بر ارتقاء حمایت کننده های فردی و پذیرش خود نوجوانان پیشنهاد می شود برای تدوین برنامه های آموزشی و بهداشتی نوجوانان، اقدامات موثری از سوی متخصصین آموزشی و درمانی به انجام برسد.
امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۳۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی بسته آموزش گروهی مبتنی بر آزار عاطفی بر دلزدگی زناشویی زوجین انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج جهت دریافت خدمات مشاوره زناشویی در سال 1401 بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 16 زوج انتخاب و بصورت گمارش تصادفی در دو گروه گواه (8 زوج) و آزمایش (8 زوج) قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (CBM، 1996) و سؤال های مرتبط با ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان دادند که در متغیر خستگی جسمی، خستگی عاطفی و خستگی روانی بین پیش آزمون و پس آزمون و پیش آزمون و پیگیری تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد و نتایج حاکی از ماندگاری بسته آموزشی در دوره پیگیری یک ماهه بود (001/0p=). بر اساس نتایج می توان گفت بسته آموزشی مبتنی بر آزار عاطفی در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. بر همین اساس 60 نفر از بین زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر تهران در سال 1401 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). به منظور جمع آوری داده ها از سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان(ISAS) کلونسکی و گلین (2009) استفاده شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. نتایج نشان داد در پس آزمون خودجرحی بین دو مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین بین مداخلات با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش خودجرحی اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری از نظر اثربخشی بر خودجرحی داشته است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود هر دو مداخله توانستند خودجرحی را کاهش دهند؛ اما زوج درمانی هیجان مدار در کاهش خودجرحی موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان زنان قربانی خشونت خانگی به کار گرفته شود.
اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۲۱۶-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر تغییر نگرش به مواد مخدر در نوجوانان پسر در معرض خطر انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر در معرض خطر ساکن مناطق حاشیه شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مثبت نگری در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش گروهی مثبت نگری بر مؤلفه های نگرش به مواد مخدر (اثرات، خطرات، و مصرف مواد) تأثیر مثبت داشت و باعث کاهش نگرش مثبت به مواد مخدر در بین شرکت کنندگان گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان شیوه ی مؤثری برای کاهش نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در نوجوانان در معرض خطر استفاده نمود. بنابراین، پیشنهاد می شود آموزش مثبت نگری در لیست برنامه های پیشگیری اولیه از اختلال مصرف مواد در مدارس، دانشگاه ها، و مراکز آموزشی قرار گیرد
بررسی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر در جمعیت نوجوانان در سراسر جهان شایع می باشد. اعتقاد بر این است که اختلال در تنظیم هیجان و بازداری هیجانی به افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان منجر می شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر بود. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بر روی کلیه دختران دارای رفتارهای پرخطر مراجعه کننده به مرکز مشاوره تهران در سال 1401 انجام شد. تعداد 30 دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر وارد مطالعه شدند. مطالعه کنترل شده شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون به وسیله مقیاس بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت درمان آموزش بین فردی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان بین فردی فراشناختی موجب تفاوت معنادار بین تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر شده است.برمبنای این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می توان گفت که از این برنامه می توان برای کمک به نوجوانان با رفتارهای پرخطر استفاده کرد.
عوامل خانوادگی مؤثر بر نگرش جوانان نسبت به مصرف مواد مخدر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
129 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر نگرش جوانان نسبت به مصرف مواد مخدر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل جوانان مصرف کننده مواد شهرستان نی ریز بود که از این میان 15 نفر براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: از مجموع داده ها، 9 مفهوم اولیه، 4 مقوله عمده تحت عنوان تعاملات نامناسب والد-فرزندی، عدم نظارت کافی، تعارضات زناشویی والدین و ادراکات سوق دهنده به سمت مواد و نهایتا یک مقوله هسته ای الگوی ناکارآمد خانوادگی استخراج گردید. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت روابط والد-فرزندی و نظارت والدینی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده نگرش مثبت جوانان به مواد مخدر است. براین اساس، خانواده را می توان مهم ترین عامل در پیشگیری و ایجاد گرایش فرزندان به سمت موادمخدر دانست.
Comparison of Male and Female Students in Personality Traits and Psychological Symptoms
حوزههای تخصصی:
Identifying some differences between men and women can be useful in guiding people in different areas of life. The present study was conducted with the aim of comparing male and female students in personality traits and psychological symptoms. This research is causal-comparative type. The research population was the students of Islamic Azadi University of Shiraz Branch, who were selected 250 girls and 250 boys by convenience sampling method and completed NEO Five-Factor Inventory-3 (NEO-FFI-3) and Symptom Checklist-90-R (SCL-90-R). The data of the two groups were analyzed using multivariate analysis of variance and SPSS-24 software. The findings showed that the score of male students is significantly higher than girls in the personality trait of openness to experience (P<0.001). In the personality traits of conscientiousness, extroversion and agreeableness, the score of female students was significantly higher than male students (P<0.05). Among the psychological symptoms, somatization, depression and anxiety among female students and hostility among male students were significantly higher (P<0.001). According to the results, it can be concluded that there are psychological and personality differences between men and women, which paying attention to them and guiding people based on them can help the future life of people in different fields.
تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر براساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرار شونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی انجام گرفت. روش: در این مطالعه از میان تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ۲۰۸ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و موردمطالعه قرار گرفتند، جهت جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه افکار تکرارشونده، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. تجزیه وتحلیل داده ها و ارزیابی مدل توسط نرم افزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت . یافته ها: نتایج تحلیل بیانگر تأیید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، حساسیت اضطرابی و انعطاف پذیری شناختی بوده است. همچنین یافته های حاصل از پژوهش ضمن تأیید اثر مستقیم عدم تحمل بلاتکلیفی بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده و حساسیت اضطرابی نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی از طریق میانجی گری جهت گیری منفی به مشکل، تفکر منفی تکرارشونده، انعطاف پذیری شناختی به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر مرتبط است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند. بنابراین استفاده از مداخلاتی برای بهبود این ویژگی ها می تواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (مهارت های مقابله با خلق منفی و مدیریت استرس) بر راهبردهای نظم جویی شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
96 - 105
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای نظم جوییِ شناختی هیجان دانش آموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعه آماری، دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطه دوره دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمره های پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحله پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارت های زندگی در دانش آموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظم جویی شناختی هیجان را کاهش می دهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
فراتحلیل تاثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه فضای مجازی به عنوان یک پدیده نوین تأثیر گسترده ای بر ابعاد زندگی افراد در خانواده دارد و تحولات بسیاری را در بین آنان موجب شده است از آنجایی که خانواده کانون اصلی حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی است از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده به شیوه فراتحلیل پرداخته شده است.روش: بدین منظور از بین پژوهش های مرتبط بین سال های 1390- 1400 تعداد 46 (19پژوهش نوع استفاده، 27 پژوهش میزان استفاده) که از نظر روش شناختی ملاک های لازم جهت ورود به فراتحلیل را داشتند، انتخاب و با استفاده از روش مقایسه ای (همبستگی) نرم افزار فراتحلیل تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که نوع استفاده از فضای مجازی به طور کلی بر ارزش ها و هویت خانواده تأثیر معناداری ندارد، درحالی که میزان استفاده از فضای مجازی برحسب جدول تفسیری اندازه اثرکوهن به طور متوسطی (313/0) می تواند بر هویت و ارزش های خانوادگی اثرگذار باشد و آن را کاهش دهد (05/0>P).نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت که بیشتر از آن که نوع استفاده از فضای مجازی بر ارزش ها و هویت خانواده تاثیرگذار باشد، میزان استفاده از آن منجر به نزول هویت و ارزش ها در خانواده به اندازه متوسطی می گردد.
عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
48 - 62
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه نارسایی مهارت های تنظیم هیجان یک ویژگی شایع در اختلال طیف اوتیسم است، ولی در ارتباط با افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا پژوهش ها نتوانستند الگوی مناسبی از عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در این افراد ارائه دهند. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی نظام مند عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر مروری نظام مند بود. یافته ها از سال های 2000 تا 2023 با کلیدواژه های مهارت های تنظیم هیجان در اختلال طیف اوتیسم دارای کارکرد بالا، مهارت های تنظیم هیجان در اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا، نارسایی تنظیم هیجان در اختلال طیف اوتیسم دارای کارکرد بالا، و نارسایی تنظیم هیجان در اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا در پایگاه های اطلاعاتی مگ ایران، علم نت، نورمگز، ایرانداک، گوگل اسکالر، ساینس دایرکت، اسپرینگر، پاب مد، اسکوپوس، و سیج با استفاده از فهرست وارسی پریزما بررسی شدند که در پایان 13مقاله براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و وارسی شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که کم توانی در پردازش عبارات هیجانی و ابراز تجربیات هیجانی، کم توانی در نظریه ذهن، و کم توانی در کنش های اجرایی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا است.
نتیجه گیری: بهبود پردازش عبارات هیجانی و ابراز تجربیات هیجانی، نظریه ذهن، و کنش های اجرایی افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا می تواند نقش مؤثری در کاهش نارسایی مهارت های تنظیم هیجان این افراد ایفا کند.
نقش تجاری سازی دانش در تبیین سلامت روان شناختی دانش آموزان: مطالعه مروری روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
109 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های زیادی به بررسی نقش تجاری سازی دانش و بحث کارآفرینی پرداختند، اما پژوهشگران به اهمیت رابطه بین دانش و مهارت کسب شده با کسب درآمد و نقش آن در پویایی و اشتیاق تحصیلی، کمتر پرداخته اند. همچنین پژوهشگران کمتری به مطالعه نقش تجاری سازی دانش بر کودکان پرداخته اند؛ بدین ترتیب هدف از این پژوهش، مطالعه نقش کاربردی بودن دانش و تجاری سازی آن در پویایی تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان بود.
روش: مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعه کتابخانه ای انجام شد، بدین ترتیب که اطلاعات مختلف درباره موضوع پژوهش از منابع اطلاعاتی مختلف شامل مقالات، کتاب های دانشگاهی، و منابع علمی داخلی و خارجی از پایگاه های معتبر جستجوی علمی مانند Magiran ، Elsevier ، PubMed و موتور جستجوی Google Scholar با کلیدواژه هایی چون تجاری سازی دانش، کاربردی کردن دانش، فواید و مزایای تجاری سازی دانش، تجاری سازی دانش و سلامت روان در بازه زمانی سال های 2004 تا 2023 گردآوری، توصیف، تبیین، و بحث قرار گرفت.
یافته ها: تجاری سازی دانش برای کودکان و خانواده هایشان در سراسر جهان فواید و کشاکش های زیادی را در برداشته است. تجاری سازی به مثابه یک شمشیر دو لبه است که از جهاتی می تواند سبب بهبود و ارتقاء زندگی و بهزیستی کودکان شده و از سویی دیگر ممکن است تأثیر منفی بر بهزیستی آنها گذارد.
نتیجه گیری: در این پژوهش ضمن پرداختن به مفهوم تجاری سازی، ضرورت، فواید و کشاکش های تجاری سازی دانش بر بهزیستی کودکان، عدم شاغل بودن فارغ التحصیلان و ارتباط آن با سلامت روان افراد، حرفه آموزی و مهارت های شغلی در کودکان و نوجوانان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
سبک های دلبستگی و اضطراب مرگ: نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی در اضطراب مرگ با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان صورت گرفت. روش: جامعه ی آماری پژوهش را افراد بزرگسال بالای 18 سال تشکیل دادند که از میان آن ها 230 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DA)، پرسشنامه ی دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر صورت گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان رابطه منفی و معنادار اما سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معناداری داشتند (01/0p<). سبک دلبستگی دوسوگرا و دشواری در تنظیم هیجان با اضطراب مرگ رابطه مثبت و معناداری داشتند (001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا با اضطراب مرگ نقش میانجی معناداری ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی از طریق دشواری در تنظیم هیجان بر اضطراب مرگ اثر می گذارند.
Comparison of the Effectiveness of Autogenic Training and Progressive Muscle Relaxation on Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of autogenic training and progressive muscle relaxation in improving the anxiety components of women with chest pain.
Method: The research method was experimental with a pre-test-post-test design, a control group, and a three-month follow-up. The statistical population included all women with chest pain in Karaj city in 2021. using a purposeful sampling method, 60 patients with chest pain in Shahid Rajaei Hospital were selected and randomly assigned into three groups autogenic training, progressive muscle relaxation training, and control group. Autogenic training was provided in twelve 90-minute sessions, and progressive muscle relaxation intervention was administered in eight 2-hour sessions. Beck's (1988) anxiety questionnaires, Tylor & Cox (1998) revised anxiety sensitivity, and Rapee, et al (1996) perception of anxiety control was used to collect data. Data analysis was done using covariance analysis and post hoc test methods.
Results: The results showed that autogenic training and progressive muscle relaxation alone have been effective in reducing anxiety symptoms, anxiety sensitivity and perception of anxiety control and autogenic training was more effective in improving anxiety components compared to progressive muscle relaxation (p<0.05).
Conclusion: Considering the greater effectiveness of autogenic training on the anxiety components, it is suggested that relevant experts use this intervention to reduce the anxiety of patients with chest pain.
Effect of Gagne’s Learning Hierarchy on Cognitive and Metacognitive Skills of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to investigate the effect of Gagne’s Learning Hierarchy on the cognitive and metacognitive skills of junior high school female students in Kerman. The research method was quasi-experimental with a pre-test/post-test and a control group. The statistical population of the research included all the junior high school female students of Kerman (N=1125) in the academic year of 2022-2023. From among these students, two classes of 20 students were randomly selected as the experimental and control groups. The Gagne’s Learning Hierarchy package was implemented in the experimental group and both groups responded to Rastegar Metacognitive Strategies Questionnaire (2006) and Karami Cognitive Strategies Questionnaire (2005) in the pre-test and post-test stages. The obtained data were analyzed using univariate covariance with SPSS 20 software. The findings of the research showed that there was a significant difference between the cognitive and metacognitive skills of the experimental and the control groups and the cognitive and metacognitive skills of the experimental group improved compared to those of the control group. These results showed that learning English can improve students' recognition of concepts, processing, learning, and self-control.
مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی در بین دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده قلدری در مدارس از جمله مواردی است که می تواند امنیت دانش آموزان را تهدید کرده و به تبع آن موجب بروز مسائل آموزشی و تربیتی شود. هدف مطالعه حاضر آزمون مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت؛ جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1400 بود که طبق استعلام از اداره آموزش و پرورش شهر تهران تعداد کل آن ها 145398 نفر بود؛ که بر اساس ملاک میشل (1993) و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به ابزارهای پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر پلستر (2011)، پرسشنامه قلدری اولیوس (1986) و فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نسخه پنجم راهنمای تشخیص و آماری (PID-5-BF) پاسخ دادند. یافته ها: یافته های حاصل از آزمون مدل ساختاری نشان داد که ابعاد شخصیت با خودناتوان سازی و قلدری رابطه مثبتی دارد. همچنین رابطه بین خودناتوان سازی با قلدری نیز مثبت بود. نتایج اثرات میانجی نشان داد که خودناتوان سازی تحصیلی در روابط بین ابعاد شخصیت نابهنجار و قلدری نقش واسطه دارند. نتیجه گیری: نتایج در حالت کلی نشان دادند که مدل آزمون شده با مدل مفهومی دارای برازش مناسبی می باشد.
اعتباریابی الگوی پارادایمی همسرگزینی زوجین رضایتمند شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۴۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگویپارادایمی همسرگزینی زوجین رضایتمند شهر تهران انجام شد و از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی به روش تحلیل عامل تاییدی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاورهخانواده شهر تهران تشکیل داد. نمونهگیری با روش هدفمند بود که از میان کلینیکهای مشاوره مناطق چندگانه شهر تهران سه منطقه که نماینده پایگاههای مختلف اجتماعی و اقتصادی بود انتخاب و 6 کلینیک انتخاب شدند و به شکل نمونهگیری دردسترس از میان افرادی که ملاکهای ورود و خروج را داشتند و در ابزارغربالگری نمره بالایی کسب کرده بودند 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محققساخته الگویهمسرگزینی زوجهای رضایتمند و پرسشنامه رضایتزناشویی انریچ (1998) بود. برای بررسی رواییسازه الگوی پیشنهادی از تحلیل عامل تأییدی با نرم افزار AMOS24 استفاده شد. همچنین جهت بررسی الگوی پارادایمی پژوهش از رویکرد معادلاتساختاری مبتنیبر روش حداقلمجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. بررسی شاخصهای برازش مدلپیشنهادی نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است و بارعاملی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدلپژوهش بزرگتر از 4/0 بود. پایاییترکیبی، دیلون-گلدشتاین و همسانیدرونی تمامی مقولههای اصلی و فرعی مدل پژوهش بالاتر از 7/0 و مناسب بود. همچنین نتایج نشان داد، مقدار رواییهمگرا و رواییواگرای مقیاسهای مدلپیشنهادی مناسب میباشد. نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم مدلپژوهش نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش بیانگر این بود که در فرهنگایرانی عوامل متعددی در سطوح مختلف فرآیند همسرگزینی رضایتمند را تحت تاثیر قرار میدهند که باید مشاوران و زوجدرمانگران مداخلات خود را بر این اساس تنظیم نمایند.